هديه تهراني
وقتي نوشتن فيلمنامه تمام شد، فرهادي فيلمنامه را به هر كس نشان مي داد و مي گفت هديه تهراني قرار است در فيلم بازي كند، همه او را مناسب نقش سيمين مي دانستند؛ نقشي كه مشابهش را تهراني بارها بازي كرده بود. منتها فرهادي، تهراني را براي نقشي در نظر داشت كه خيلي ها معتقد بودند او براي آن نقش مناسب نيست؛ نقش زني مستأصل كه به همسرش سوءظن دارد. زني كه بوي خيانت را از هر نفس مردش حس مي كند.و حالا چهارشنبه سوري اگر فيلم خوبي شده يكي از دلايل عمده اش بازي تهراني است. يك بازي درخشان كه پس از چند سال حضور باري به هر جهت، نشان از توانايي هاي تازه اي در اين بازيگر دارد. نقطه اوج بازي تهراني در چهارشنبه سوري فصل درخشان داخل حمام است. فصل مكالمه با زن برادرش با ديالوگ هايي كه تعمداً بخشي از آنها را نمي شنويم ولي عميقاً حال و هواي مژده را حس مي كنيم. تهراني بعد از شوكران هيچ وقت به اندازه چهارشنبه سوري چنين حضور قانع كننده اي نداشته است. او بار ديگر نشان مي دهد كه اگر فيلمسازان با تصوري كليشه اي سراغش نروند، مي تواند بار هر فيلمي را به سلامت بر دوش كشد و بازي پرطراوتي ارائه دهد.
حميد فرخ نژاد
هر چند در سيماي مردي عصبي، كمي تكراري به نظر مي رسد، ولي در كل حضورش قابل قبول و پذيرش است. در ديدارهاي بعدي و دقت در بازي فرخ نژاد، ظرافت هايي به چشم مي آيد كه حاصل تلاش توأمان او و فرهادي براي رسيدن به تصويري تازه و متفاوت است.
فرخ نژاد تقريباً در تمام فيلم حضوري درك شده دارد. اجرايي كاملاً حرفه اي كه تنها در سكانس ملاقات با سيمين در داخل ماشين، كمي لنگ مي زند.ويژگي بارز بازي فرخ نژاد اين است كه در نقش مردي خيانتكار منفور تماشاگر نمي شود. نكته اي مهم كه با كمي لغزش و اضافه كردن اغراق به بازي مي توانست بدست نيايد. در مورد فرخ نژاد يك قول رايج وجود دارد. اينكه او از عروس آتش تا چهارشنبه سوري فقط فرحان را تكرار كرده است. مقايسه فرحان عروس آتش با قاسم ارتفاع پست و مرتضي در چهارشنبه سوري البته چيز ديگري مي گويد، چيزي كه باعث شده بازي فرخ نژاد در نظر عده اي تكراري جلوه كند، لهجه اوست، نه بازي اش. حتماً قبول داريد كه فرخ نژاد نمي تواند ته لهجه جنوبي اش را عوض كند.
ترانه عليدوستي
بر خلاف من، ترانه.... و شهر زيبا اين بار بيشتر شخصيتي نظاره گر است؛ شخصيتي كه چونان نخ تسبيح ماجراهاي فيلم را به هم پيوند مي دهد. روحي از اين منظر يكي از كليدي ترين كاراكترهاي فيلم است. هر چند كساني كه متوجه منطق حضور ترانه در فيلم نشدند، نقشش را زائد ارزيابي كردند.
ترانه عليدوستي در همين مدت كوتاه حضورش در سينما نشان داده كه به گزيده كاري بيش از هر چيز ديگر اهميت مي دهد. گريز از تكراري بودن هم نكته اي است كه او در اغلب مصاحبه هايش به آن اشاره كرده است.
در طول 4 سال حضور در سينما، ترانه تنها در سه فيلم بازي كرده و جالب اينكه در هر سه فيلم هم نقش دختراني جنوب شهري را ايفا كرده است. ترانه، فيروزه و روحي هر سه دختراني از طبقه فرودست جامعه اند ولي تفاوت هايشان بيشتر از شباهت هايشان است. كافي است آن افسردگي فيروزه را با بازيگوشي و حس طنز روحي مقايسه كنيم كه بيش از هر چيز حاصل اجرايي درك شده از ترانه عليدوستي است.
پانته آ بهرام
قطب چهارم درام چهارشنبه سوري ، سيمين است. زني كه مژده او را مسئول به هم ريختن كانون گرم خانواده اش مي داند. نقشي كه پانته آ بهرام در چهارشنبه سوري بازي كرده، سابقه اي به اندازه تاريخ سينماي ايران دارد.
زني كه عموماً چهره منفي فيلم است فقط گاهي اوقات به نداي وجدانش پاسخ مي دهد و با فداكاري و از خود گذشتگي جبران مافات مي كند. سيمين اما از همان ابتدا تصويري متين و آرام را از خود به نمايش مي گذارد. آرامشي كه درست نقطه مقابل سرگشتگي مژده است. بازي پانته آ بهرام در انتقال اين آرامش سهم بسزايي دارد. هر چند در فصل مهم و كليدي حضورش در اتومبيل مرتضي اين درخشش تا حد زيادي كمرنگ مي شود. با اين همه و بي ترديد، پانته آ بهرام در چهارشنبه سوري بهترين نقش آفريني سينمايي اش را ارائه داده است؛ بازيگري كه در تئاتر قابليت هاي كم نظيري را از خود به نمايش گذاشته و تا به امروز در سينما امكاني براي ارائه استعدادش نيافته بود.
يكي از حسن هاي چهارشنبه سوري اين است كه نشان مي دهد پانته آ بهرام جز تئاتر در سينما هم مي تواند بازيگري موفق باشد.