ناصر عنصري (تهيه كننده)
كمال تبريزي در تابستان 1383 فيلمنامه يك تكه نان را كه محمدرضا گوهري آن را نوشته بود، به من ارائه كرد و بعد از خواندن فيلمنامه متوجه شدم فيلمنامه اثر بسيار جذاب، متفاوت و تأثير گذاري است و من را مجاب كرد كه حتماً آن راً تهيه كنم. فيلمنامه را براي پيدا كردن سرمايه گذار به شبكه دو سيما ارائه كرديم و دكتر رضا پورحسين مدير شبكه دوم سيما نيز بعد از خواندن فيلمنامه اصرار داشت هر چه سريع تر كارهاي پيش توليد فيلم آغاز شود تا فيلم در جشنواره فيلم فجر امكان نمايش پيدا كند و به همين دليل كارهاي پيش توليد فيلم سريعاً آغاز شد و فيلم در نهم مهر ماه، در جنگل هاي اطراف چالوس كليد خورد. كار توليد فيلم با توجه به تغيير شرايط آب و هوايي در فصل پاييز و لوكيشن هاي متعدد تا اول بهمن به طول انجاميد كه اين امر فقط با همراهي يك گروه حرفه اي و با برنامه ريزي دقيق حاصل شد. به لحاظ توليد، همه چيز در حد ايده آل بود و اگر فرصت بيشتري قبل از شروع فيلمبرداري براي كار و بازنويسي فيلمنامه داشتيم، قطعاً كار به كيفيت بالاتري دست پيدا مي كرد.
اعتقاد دارم فيلم تا حدود 80 درصد در ارائه مفاهيم معنوي موردنظر به توفيق رسيده است هرچند به طور كلي بيان اين مفاهيم در سينما كار سخت و دشواري است و با توجه به سابقه كم اين ژانر در سينماي ايران، يك تكه نان در اين خصوص موفق عمل كرده است. تا اينجا هم يك تكه نان فروش خوبي داشته، ولي متاسفانه عليرغم اينكه فيلم محصول صدا و سيما است، فقط تيزرهاي تبليغاتي آن از شبكه دوم سيما پخش شده و ديگر شبكه هاي تلويزيوني، اقدامي در جهت پخش تيزرهاي تبليغاتي اين فيلم نكرده اند.
كمال تبريزي (كارگردان)
تمام فيلم هايي كه ساخته ام را دوست دارم و نمي توانم فرقي بين آنها بگذارم. در مسير ساخت فيلم ها از عبور تا يك تكه نان در عين حال كه معتقدم اين فيلم ها از لحاظ مضمون هيچ شباهتي به هم ندارند، اما پختگي در فيلمسازي كه طي اين مسير پديد آمد، باعث شده آخرين فيلمم از نظر ساختار نسبت به بقيه فيلم ها كامل تر باشد، بنابراين مي توانم بگويم يك تكه نان كامل ترين و بي اشتباه ترين فيلم من به لحاظ اجرا و كارگرداني است. در فيلمنامه يك تكه نان سعي براين بود كه پديده معجزه را در عصر حاضر به تصوير درآوريم، بنابراين موضوع حافظان قرآن مبناي حركت قرار گرفت تا به موضوع اصلي كه معجزه بود بپردازيم و سعي كرديم از پيچيدگي ها كم كنيم و به سمت سادگي آن را پيش ببريم و نشان بدهيم اين پديده از فرط ساده بودن است كه براي ذهن بشر قابل فهم نيست. زماني كه طرح اين فيلمنامه مطرح شد در بحث هاي مفصلي كه با آقاي گوهري نويسنده فيلمنامه داشتم به دو راه حل رسيديم، در ابتدا اين سئوال مطرح شد كه طرح موضوع معجزه در زندگي بشري در كدام بستر جواب مي دهد؛ در شهر پيشرفته امروزي يا در دامن طبيعت و استفاده از يك جور بدويت و سادگي؟!
معتقد بودم به تصوير كشيدن اين موضوع در دل طبيعت نسبت به شهر، باعث مي شود يكسري از مخاطبين را از دست بدهيم اما به يك سري مفاهيم مي توانستيم دست پيدا كنيم كه امكانش در تصاوير شهري نبود، بنابراين محيط روستايي را براي روايت انتخاب كرديم اما هميشه اين موضوع دغدغه من بوده است كه چطور يك چنين موضوع معنوي را در دل شهر و زندگي امروزي به تصوير بكشم.
يك تكه نان يك فيلم خاص است كه براساس تفكر خاصي و براي مخاطبين خاصي ساخته شد. بارها گفته ام در مورد اكران و نحوه تبليغات به اين موضع فكر بكنيم كه فيلم براي كدام دسته از مخاطبين ساخته شده است و براساس آن تبليغ شود يعني به گونه اي كه مخاطبين فيلم از اكران آن مطلع شوند، اما متاسفانه در مجموعه سازمان هاي پخش در ايران هيچ كدام به اين موضوع فكر نمي كنند. تقريباً تمام پخش ها بصورت كلاسيك كارشان را انجام مي دهند و خيلي هم نمي توان اعتراض كرد، مگر اينكه يك سازمان پخش مجزا تشكيل شود. براي همين فيلم اگر مردمي باشد، دچار مشكل نمي شويم ولي به محض اينكه يك مقدار خاص مي شود آن موقع است كه مشكل بوجود مي آيد و هيچ جور نوآوري در تبليغات آن صورت نمي گيرد.
پيمان يزدانيان (آهنگساز)
سعي كردم موسيقي فيلم يك تكه نان را در خدمت مضمون فيلم بسازم. در وهله اول كار كردن با كمال تبريزي براي من مهم بود و البته پيش از اين با او در فيلم هاي فرش باد و گاهي به آسمان نگاه كن همكاري كرده بودم و از اين همكاري نكات زيادي هم آموخته بودم و اميدوارم اين همكاري تداوم داشته باشد.
در كنار اين، فيلم مضمون حائز اهميتي داشت و نوع نگاه ديني و معنوي حاكم بر فيلم برايم ارزشمند و جالب بود و سعي كردم موسيقي را با نوع نگاه كارگردان همخوان كنم.هر موسيقيداني كه براي فيلمي موسيقي متن مي نويسد، سعي مي كند موسيقي در خدمت موضوع فيلم باشد و حضورش را بر فيلم تحميل نكند. در ساخت موسيقي هر فيلمي از ژانربندي و تفكيك ژانرهاي سينمايي پرهيز مي كنم و معتقدم رعايت اين اصل يك پايبندي شديد ايجاد مي كند و باعث محدوديت در كار آهنگساز مي شود، موسيقي بايد با داستان و فضاي فيلم در يك راستا گام بردارد تا بتوانيم شاهد اثري خوب در حيطه موسيقي باشيم. وقتي ساخت موسيقي يك فيلم را به اتمام مي رسانم، ديگر در مقام شنونده قرار مي گيرم و قضاوت در مورد آن را به مخاطبان واگذار مي كنم.در سازبندي عمدتاً از سازهايي نظير سه تار كه در موسيقي مقامي قرار دارد و مربوط به موسيقي دراويش است و آقاي كيا طبسيان نوازنده آن بودند، استفاده كردم و چون يك سري از كاراكترهايي كه رضا كيانيان آنها را بازي مي كند، به نوعي حضور متافيزيكي دارند، موسيقي در اين قسمت ها، به يك سري از اصوات تمايل پيدا مي كند كه در واقع وجود ندارند و تغيير يافته صداي سه تار هستند؛ از صداي تغيير يافته زنگ نيز در اين قسمت ها بهره برده ايم.