نگاهي به وضعيت شاغلين در صنف طلاسازي ايران
كيسه پر زر، سفره كم نان
|
|
حميدرضا عسگري نژاد
يك كار پر درآمد؛ طلا سازي. نه عجله نكنيد گويا فقط اسم بزرگي دارد؛ هم دردسرهاي زيادي دارد و هم مشكلات فراوان. اسمش هم زيباست، هم دهان پر كن است و هم به ظاهر كاري با درآمد بسيار بالا. اما راستش آنهايي كه در اين كار هستند چندان هم راضي به نظر نمي رسند، البته نه اين كه راضي نباشند اما مشكلات فراواني دارند و حالا با تشكيل انجمني قصد دارند بر اين مشكلات فائق آيند. شما اگر مي خواهيد از همين امروز طلا ساز شويد ابتدا اين گزارش را بخوانيد و اگر ديديد از پس مشكلات و دردسرهايش بر مي آييد، بسم الله.
براي اين كه طلا سازي را شروع كنيد در ابتدا به كارگاه آن نياز داريد اما حتماً لازم نيست كارگاه داشته باشيد در خانه هم مي توانيد طلا بسازيد. كوره ذوب، چرخ نورد، اره، چكش، هوا گاز و چند تكه وسيله كوچك چيزهايي هستند كه ابتدا بايد آنها را تهيه كنيد اما قبل از همه اينها بايد آموزش هاي لازم را ديده باشيد. همه اينها را كه تهيه كرديد و آموزش ها را هم كه پشت سر گذارديد تازه كار شروع مي شود. يادتان باشد در اين كار شما فقط دردسرهاي كارهاي اداري را نداريد كه بعد از انجام كارهاي اوليه با چندين و چند شغل ديگر و افراد مختلف سر و كار خواهيد داشت.
حالا اگر تصميم شما براي شروع كار قطعي است حتماً گزارش زير را كه در مورد معرفي و مشكلات اين شغل است بخوانيد. اين گزارش حاصل ميزگردي دو ساعته است كه با اعضاي انجمن صنفي كارفرمايان صنعت طلا، جواهر و نقره تهران تشكيل شده است.
خب، شغل شما پروسه اي را طي مي كند تا به دست مشتري برسد، اين پروسه توليد طلا چگونه طي مي شود تا به دست مشتري برسد؟
عبادالله محمد ولي كه رياست انجمن را عهده دار است در اين مورد مي گويد: هر كيلو شمش كه وارد بازار كار ما مي شود 15 نفر را مشغول به كار مي كند. زماني كه شمش طلا به عنوان مواد اوليه توليد، وارد كارگاه مي شود بعد از عيار كردن با استاندارد 750 وارد كوره ذوب مي شود و به صورت مفتول طلا و يا تسمه طلا در قالب مخصوص ريخته مي شود. رسته هاي زرگري عبارتند از: ريخته گري، مليله كاري، مخراجكاري، آبكاري، قلم زني، تراشكاري، اره كاري، زنجيرسازي، النگوسازي و سازندگان كاردست (جواهر سازان) كه همان هنرمندان واقعي هستند.
اين بازار سه دريچه دارد: دريچه بنكدار، فروشنده خيابان و شهرستان ها و مغازه دار ها. محمدولي با بيان مراحل كاري براي ساخت طلا از سختي هاي اين كار هم مي گويد: سختي هاي كار را هم بگويم؛ نقطه ذوب طلا 1064 درجه سانتيگراد هست كه حتماً بايد از عينك خاص و در يك مكان مناسب استفاده شود و كسي كه كار مي كند حتماً بايد استادكار باشد و تجربه كافي داشته باشد.
او وقتي در مورد كار تراشكار توضيح مي دهد اين شغل را با هنر مقايسه مي كند و از اين شغل، هم به عنوان صنعت و هم به عنوان هنر ياد مي كند: يك كار مي تواند هزار گل روي خود داشته باشد. به همين جهت كار ما علاوه بر اين كه توليدي و صنعتي است هنر هم محسوب مي شود. تراشكارهاي ما گاهي روي كارها چيزهايي را نقش مي زنند كه نقاش نمي تواند آن را تصوير كند.
يادتان باشد هر گاه اين شغل را آغاز كرديد بايد با مشكلات عديده آن دست و پنجه نرم كنيد. طلا سازها عمده مشكل خود را در نگرش مسئولان مي بينند. چنان كه محمد ولي مي گويد: از بدو تأسيس انجمن تا كنون نتوانسته ايم نگرش مسئولان را نسبت به صنف تغيير دهيم و معتقديم كه براي اين كار بايد تلاش فراوانتري انجام گيرد. ما توقع داريم به صنف ما اهميت دهند و بخش توليد را به چشمي نگاه كنند كه مي تواند در اشتغال زايي كمك فراوان كند. چون بار اصلي اين صنف بر دوش توليدكنندگان مي باشد.
خالقي در بحث تغيير نگرش مسئولان يادآور مي شود: ما چيز زيادي نمي خواهيم فقط مي خواهيم كه صنف سازندگان طلا را به عنوان توليدكننده نگاه كنند. قبل از تشكيل اين انجمن ما را به عنوان توليدكننده نگاه نمي كردند و هيچ بانكي به صنف ما وام تسهيلات نمي داد در حالي كه همه توليدكنندگان مي توانند از تسهيلات بانكي استفاده كنند.
انجمن توليدكنندگان تا كنون سه هزار عضو گرفته است كه هر عضو داراي يك كارگاه چند نفري مي باشد. هر كدام از اين كارگاه ها تعطيل شود يعني ده ها خانواده تعطيل شده اند. با تمام اينها دو سال تلاش كرديم و به تازگي با يكي از بانك ها به توافق رسيده ايم كه به توليدكنندگان وام دهند كه آن هم با شرايط سختي داده مي شود؛ با 14 درصد سود. در نخستين گام تغيير نگرش، ما مي خواهيم كه ما را به عنوان توليدكننده ببينند و بعد مشكلاتمان را قدم به قدم حل كنيم. اگر اصل موضوع را بخواهيد توليدكنندگان هنرمنداني هستند كه ما را در راستاي صنايع دستي بايد بدانند.
علي پنداروند نايب رئيس انجمن صنفي كارفرمايان صنعت طلا، جواهر و نقره تهران است كه در اين بخش از ميزگرد وارد بحث مي شود: ما توقع داريم دولت به ما به عنوان يك توليدكننده نگاه كند. كشوري مثل ايتاليا كه در گذشته حرف اول را در صنف طلا مي زد و هر وقت اسم طلا مي آمد اسم ايتاليا مي درخشيد حالا ديگر تنها كشور مطرح نيست؛ كشورهاي ديگري مثل تركيه و سنگاپور كارهايي را مي زنند كه توليدكنندگان ايراني به دليل نداشتن امكانات آنها نمي توانند همانند آنها توليد بكنند. دولت آنها كمك شان كرد كه تكنولوژي روز ايتاليا را وارد كنند و الان صادركننده شده اند. ما نمي خواهيم سرنوشت مان مثل صنف كفش و صنوف ديگر باشد. در گذشته ما يك آمار 10 هزار نفري داشتيم ولي الان ما سه هزار نفر را توانسته ايم به عضويت انجمن درآوريم. سرنوشت هفت هزار نفر ديگر مشخص نيست كه به كجا ختم شده است. استاداني كه آقاي محمد ولي از آنان سخن گفتند به دليل مشكلات يكي يكي از بين مي روند در حالي كه ما مي توانيم از آنها استفاده بهينه بكنيم. خواسته ما از دولت اين است كه در زمينه ابزارآلات و مواد اوليه ما را كمك كند. مواد اوليه ما استاندارد به دست ما نمي رسد و اين برمي گردد به نبود تكنولوژي روز. دولت بستري را بايد براي ما فراهم كند تا تمام دغدغه هايمان حل شود.
پنداروند از اداره استاندارد گله دارد: اداره استاندارد متولي اين است كه براي محصولات توليد شده استانداردي تعيين كند. خود ما از آن جا كه دوست داشتيم كالا هايمان با نشان استاندارد به دست مصرف كننده برسد با اداره استاندارد وارد مذاكره شديم و چندين جلسه گذاشتيم كه براي من توليدكننده استاندارد تعيين كنند. كار را شروع كرديم و كارگاه ها را هم به آنها معرفي كرديم. بازرسي هم انجام شد و در انتها به ما گفتند كه ما متولي اين كار نيستيم و متولي اين كار كس ديگري است.
اسفنديار سيفي مسئول كميته صنايع دستي انجمن صنفي كارفرمايان صنعت طلا، جواهر و نقره تهران است. او در مورد تكنولوژي روز كه توسط دوستانش صحبت شد، مي گويد: در ايران ما مهندس طلا ساز نداريم و خود دولت هم توجهي به اين رشته نكرده است اما در ايتاليا و كشورهاي اروپايي رشته طلاسازي يا ساخت و توليد طلا يك رشته مهندسي است. افرادي كه در صنف طلا كار مي كنند معمولاً در حد ديپلم سواد دارند. به همين دليل اگر تكنولوژي را هم وارد كنيم كسي نيست كه اينها را راه اندازي كند و كارخانه اي نيست كه اگر مشكلي براي دستگاه پيش آمد آن را تعمير كند. اگر دولت در زمينه آموزش و ورود تكنولوژي به ما كمك كند و ممنوعيت ها را حذف كند مي توانيم در زمينه ارز آوري و اشتغال زايي كمك شاياني را به مملكت بكنيم. الان در سال صد ها ميليون دلار ارز از ايران براي طلا خارج مي شود. با اين پول كلي اشتغال در صنعت طلا ايجاد مي شود و از طرفي ديگر كلي كالاي لوكس مي توانيم صادر كنيم. الان در منوچهري نقره ايتاليا با گرمي 11 هزار تومان به فروش مي رسد در حالي كه كساني كه در ايران قلم مي زنند و كالايي از نقره مي سازند، نمي توانند كار را به گرمي هزار و 500 تومان بفروشند. اينها مشكلاتي است كه هر روز اضافه مي شود و دولت هم هيچ حمايتي نمي كند.
عباس عزيزيان كه موهاي سپيدش نشان از ساليان سال كار در اين عرصه را دارد و حالا عنوان بازرس انجمن صنفي كارفرمايان صنعت طلا، جواهر و نقره تهران را با خود به همراه دارد نيز وارد بحث مي شود: طلا را تا دو سال پيش به عنوان زينت غيرضروري مي شناختند و مي گفتند اگر بود، مي خريم اگر نه، نمي خريم. يك سكه با هزار تومان سود خريد و فروش مي شود در صورتي كه شغل هايي هستند كه خريد و فروش در آنها با 50 درصد سود همراه است. ما را از رده خارج كرده اند و ما را به عنوان توليد كننده قبول ندارند. ما طلا را ذوب مي كنيم و مي سازيم و با گرمي 200 تومان به بازار مي دهيم در حالي كه كاري كه از تركيه وارد مي شود با گرمي دو هزار تومان به بازار مي رود اما اجرت ما به صورت چندين ماه چك مي باشد ولي كار ترك و خارجي نقداً اجرتش پرداخت مي شود. ما نمي گوييم كار ما مرغوب تر از كار ترك است اما اين همه اختلاف هم نبايد باشد. به خاطر اين مسائل كارگران ما از رده خارج مي شوند چون بهايي به آنها نمي دهند. من واقعاً از مسئولان رده بالا و از دولت مي خواهم كه اين كارگران را حمايت كنند. واقعاً اين صنعتكار ها دارند از ياد مي روند. صنعت طلاسازي ما را دنيا ندارد آنها ممكن است با دستگاه همه چيز بسازند ولي ما با دست مي سازيم آن هم در نبود امكانات.
سيفي بر درآمد ارزي تركيه از طلا تأكيد دارد: درآمد ارزي تركيه از طلا امسال يك ميليارد دلار بوده با اين تفاوت كه نسبت سازندگان تركيه به ايران يك بيستم است. اگر امكاناتي را كه آنها دارند ما داشتيم و در عين حال دولت از ما حمايت مي كرد نه تنها چيزي از آنها كم نداريم بلكه بسياري از كاركنان كارخانه هاي تركيه را مي شناسم كه ايراني ها هستند. طراحان شان هم ايراني هستند. اگر دولت از ما حمايت كند، ارز آوري ما بسيار بالاتر از تركيه خواهد بود. اگر سهم ما از ارز آوري طلا نصف تركيه باشد ما 20 برابر آنها سازنده داريم پس مي توانيم 10 ميليارد دلار با اين تعداد درآمد ارزي داشته باشيم. خب با اين درآمد من فكر مي كنم صنعت طلا صنعت خوبي براي جايگزيني نفت مي تواند باشد.
با اين بحث، بحث جايگزيني طلا به جاي فرش و زعفران هم مطرح مي شود.
خالقي نفت و فرش و زعفران را سرمايه هاي كشور مي داند كه با فروش اينها سرمايه از مملكت خارج مي شود: نفت سرمايه است و ما داريم سرمايه مان را مي فروشيم. زعفران ايران با اين همه زحمت هر كيلو 150 تا 200 هزار تومان است و قدرت بسته بندي آن را هم ندارند و به اسپانيا مي دهند تا بسته بندي كنند. پسته هم همين طور. فرش را بافنده چند ماه برايش زحمت مي كشد آخر سر 400 تا 500 هزار تومان دستگيرش مي شود. اما يك كيلو طلا كه توليد يك روز كارگاه است قيمت معمولش 700 تا 800 هزار تومان ارز آوري دارد. در اين صورت ما سرمايه را نمي فروشيم چرا كه دولت وادارمان كرده اگر يك كيلو طلا به امارات مي بريم يك كيلو طلا هم به جايش وارد كنيم. يعني سرمايه مملكت سر جايش برگشته و من دستمزد بازويم را گرفته ام. توليد و صادرات طلا سرمايه اي است كه به مملكت باز مي گردد و غير از ارزآوري نقش بسزايي در اشتغال زايي دارد.
اما سيفي بخش ديگري از مشكلات هم صنفانش را يادآور مي شود: يكي از مشكلات ما دارايي و بيمه است. سي سال پيش طلا جزو صنايع دستي ما بوده ولي حالا ما را از صنايع دستي خارج كرده اند. مي گويند چون مواد اوليه شما طلاست نمي توانيم شما را جزو صنايع دستي محسوب كنيم. با يكي از معاونان رئيس سازمان صنايع دستي صحبت مي كردم و ايشان مي گفتند اصلاً طلا سازي جزو صنايع دستي تعريف نشده است. گفتند اگر اين كارها را از مس بسازيد معافيت مالياتي و بيمه به شما تعلق مي گيرد ولي طلا در اين بخش تعريف نشده است. ما يك جنس توليد مي كنيم اما براي هر جنس چهار بار ماليات مي دهيم.
پنداروند هم صنفي هاي خود را طلبكار دولت مي داند: ما از دولت طلبكاريم. دولت مواد اوليه تمام توليدكنندگان را تأمين مي كند الا صنف ما. تكنولوژي ابزار آلات مان را هم نمي توانيم وارد كنيم چرا كه ما را اصلاً به عنوان توليدكننده نگاه نمي كنند. چون مواد اوليه ما خيلي گران است اين امر موجب شده كه ما را خيلي پولدار مي بينند در صورتي كه اين گونه نيست و در بخش توليد ضعيف ترين قشر را داريم.
بحث گمرك و تجميع عوارض هم مانند بسياري از مشاغل ديگر گريبان گير اين شغل است. رئيس انجمن صنفي كارفرمايان صنعت طلا، جواهر و نقره تهران در اين مورد مي گويد: ما انتظار داريم كه گمرك با تسهيل در مقررات ورود طلا به صورت شمش اين امكان را به وجود آورد تا دست افراد سود جو، كوتاه تا اعضاي اين صنف از مواد اوليه استاندارد بهره مند شوند و شاهد كيفيت مصنوعات، ارتقا و پيشرفت در توليد باشيم. آيا حتماً كالا بايد قاچاق وارد شود. الان ورود شمش از گمرك 400 هزار تومان گمركي دارد ولي از طريق قاچاق 50 هزار تومان.
پنداروند با تكميل صحبت هاي محمد ولي تأكيد مي كند: البته الان گمرك گرانتر هم شده در حالي كه كالا به صورت قاچاق با 90 هزار تومان در تهران تحويل داده مي شود. اما اعضاي شركت كننده در ميزگرد اين شغل را در زمينه اشتغال زايي با قابليت هاي بسيار فراوان مي دانند و محمد ولي عنوان مي كند كه با ورود هر كيلو شمش به بازار كار، 15 نفر مشغول به كار مي شوند. او حتي معتقد است با بها دادن به اين صنف اشتغال در خانواده را هم مي توان به اين صنف اضافه كرد: ما اگر حمايت شويم، مي توانيم اشتغال خانواده را حمايت كنيم. كار ما كاري است كه نياز به سر و صدا و نياز به چكش ندارد. با يك دم باريك و يك دم پهن مي شود اين كار را در خانه انجام داد. با وزارت صنايع صحبت كرده ايم كه در اين بخش از ما حمايت كند.
محمد ولي در ادامه صحبت هاي خود به نياز اساسي اين صنف براي يكپارچه شدن اشاره مي كند: ما مي خواهيم واحدهاي كوچك را به صورت يك مجموعه واحد درآوريم. فردا كسي كه يك واحد 20 متري دارد، جايگاهي نخواهد داشت. به همين خاطر در تلاش هستيم كه واحدهاي كوچك را به يك مجموعه واحد تبديل كنيم كه بتوانند در مجموعه خودشان توانايي لازم را براي دگرگوني ها داشته باشند و همه ما بتوانيم فردا در بحث جهاني خودمان را حفظ كنيم. يكي از قابليت هاي ما، استادان و هنرمندان بزرگي هستند كه الان به خاطر بي توجهي ها كنار نشسته اند و تماشاگر هستند. اگر مسئولان نظر مساعدي به اين توليد داشته باشند، مطمئن باشيد همين انجمن و همين مجموعه مي تواند اين دوستان را به عنوان استاد كار وارد يك مدرسه و آموزشگاه بكند كه تجربه و هنر خودشان را انتقال دهند؛ تجربه اي كه طي ميليون ها تومان هزينه و سپري شدن دوران جواني كسب شده است.
محمد ولي در ادامه توضيح مي دهد: شغل ما صنعت و توليدي هست كه توليدات آن بعد از سال ها هم قابل باز يافت است. طلا يك پشتوانه و آرامش قلبي براي اقتصاد خانواده است. بدون اين كه ذره اي از وزنش كم شود دوباره بازيافت مي شود و مجدد با همان كيفيت مصنوعاتي ديگر توليد مي شود. با توجه به قابليت هايش مي ارزد كه به اين مجموعه نگاه محبت آميزي شود.
محمد خانزاده كه مهمان انجمن است چندان هم با اين صنف بيگانه نيست؛ مهمترين دغدغه او آموزش است، در آموزش و پرورش و از هشت سال پيش ديپلم كار و دانش طلا و جواهر به وجود آمد اما به دلايلي در همان مقطع متوقف شد. در عربستان ما دكتراي طلا و جواهر داريم. چرا با اين سابقه تاريخي كه ما داريم نبايستي دكتراي طلا و جواهر داشته باشيم. او معتقد است كه انجمن صنفي كارفرمايان صنعت طلا، جواهر و نقره تهران تلاش خود را براي آموزش در اين صنف به كار گيرد و طلا و جواهر جزو رشته هاي دانشگاهي ايران شود.
اين محمد ولي است كه به عنوان آخرين نفر سخنان خود را تكميل مي كند: وقتي به اهميت كار واقف باشيم خيلي از دغدغه هاي ما حل مي شود. اين نگراني هايي كه ما داريم براي خودمان نيست. من با 35 سال سابقه در عرضه توليدات طلا و جواهر به غير از بيان اين مشكلات چيز ديگري ندارم كه خدمت شما عرض كنم. فكر مي كنم به اشتباه اين حرفه را انتخاب كردم چون از هر ديدي كه به اين صنعت نگاه كنم مشكلي را بر سر راه توليد مي بينم كه حل ناشدني است، مگر مسئولين مربوطه فكري بر اين مقوله نمايند: بحث غير استاندارد مواد اوليه ، توليد با ابزار آلات قديمي، به كار نگرفتن كارشناسان فني در امر عيار طلا و....
در بحث درآمد و اجرت ها يك روش غلط و كاملاً يك طرفه اي حكمفرماست بدين صورت كه بعد از سه تا چهار ماه توليد و عرضه به بازار، چك هايي با تاريخ وصول چهار، پنج ماه آينده به توليدكننده داده مي شود.
خلاصه ما در تمامي رسانه ها مي بينيم همه امور حكايت از حمايت توليد كننده دارد. مي گويند ورود كالاي خارجي قاچاق و خريد و مصرف آن باعث بيكاري كارگران و توقف توليد آن و از بين رفتن چرخه توليد مي گردد. حال اگر حكايت ها و حمايت ها صحيح است ما توليد كنندگان آماده حمايت شما خوبان هستيم.
راستي اگر تصميم داريد اين شغل را براي خود انتخاب كنيد امنيتش را فراموش نكنيد.
|