سيروس سعدونديان
پس از شكست ايران در جنگ هاي ايران و روس، بسياري از ايرانيان چون به انديشه نشستند، چيزي نديدند جز تفوق فرنگ و راهكاري نيافتند جز تشبث به فرنگي.
شروع مراوده با غرب و سفر سلاطين به آن ديار نيز در اين راستا مؤثر افتاد و بر تسري آن انديشه افزود. حاصل آن تأملات در تدوين رسائل سياسي و اجتماعي، نيز در پايگيري نهادهاي جديد مدني متجلي گشت. رسائلي به لحاظ كمي و كيفي درخور ملاحظه، نهادهايي از همان دو منظر شايسته توجه. شماري از متفكران و كارگزاران زمان هم از جميع جهات فرنگ، به زعم خويش مغز را گرفته و پوست را نهادند و تنها به دو راهكار قانونگزاري و انتظام امور بسنده كردند و هر از چندي حتي موجب روي آوري سلاطين به آن دو شدند. اين روي آوري خاصه پس از نيمه نخست سلطنت ناصري به هم رسيد و هرازگاه طرحي نو در افكنده شد. گاه انتظام امور را در مجلس تنظيمات حسنه جستند و گاه در مجلس تدابير ملكيه ، گاه در مصلحت خانه و گاه در دارالشوراي كبرا و صندوق عدالت و... اما آنچه در آن گيرودار غالباً از ديده پنهان ماند، همانا انديشه تداوم عمل بود. هركار كه آغازيد نويدبخش بود و پرشور و به اندك زمان موجب نوميدي و سخت كاهلانه؛ چندان كه چند صباحي پس از آغاز رها مي شد و مي ماند به اميد دگر ايام و دگربار، و آن بار هم روز از نو و روزي از نو. مسائل دارالخلافه تهران هم از آن سير و سلوك مرسوم به دور نماند و از آن قاعده مستثنا نشد. همين بود كه هراز چندي در انتظام امور آن چاره اي انديشيده شد. يكي از آنها صدور دستور اداره و انتظام امور احتسابيه و تنظيفيه شهر دارالخلافه ناصري بود و سپردن اين مهم به معتمدالسلطان صنيع الدوله ؛ دستوري جامع و حاوي راهكارهايي در رفع غالب كاستي ها.
شانزدهم جماي الثاني بود و سال 1297 هجري قمري، دو سالي از سفر دوم ناصرالدين شاه به فرنگ مي گذشت كه دستخط سلطان خطاب به كامران ميرزا نايب السلطنه، حاكم دارالخلافه، صادر شد. طبق آن دستخط امر احتسابيه و تنظيف شهر طهران نظر به اينكه قسمت عمده آن از عمله و دواب به صنيع الدوله سپرده بود... به طور كليه به معزي اليه مرجوع و محول شد تا با همان عمله و اسباب و دواب و بودجه اي كه دولت براي نظافت تهران اختصاص مي داد. محوطه داخلي خندق شهر دارالخلافه را از هر جهت پاك و نظيف داشته و در آنچه متعلق به سلامت عامه بود، مثل اصلاح و پاكيزگي مجاري مياه و حسن تقسيم و شرب آن و رفع و منع چيزهايي كه مستلزم حدوث امراض و اختلال هواست اهتمامات وافيه مرعي دارد.
تكليف آن اهتمامات وافيه را هم ارقام صادره از سوي نايب السلطنه مشخص مي كرد.
طبق رقم اول بر صنيع الدوله فرض بود و غدغن اكيد كه امور زير را به اجرا گذارد: اولاً، هرچه از ديوارها كه به ميل صاحب خانه تجديد مي شود يا جاهاي معيوب كه احتساب شهر خرابي و مرمت آن را لازم مي داند، بايد طاقنماسازي شده و تدريجاً همه ديوارهاي شهر طاقنماسازي شود. سنگ فرش كوچه ها نيز حد خانه و سهم ملك هر كس است، بايد صاحب آن را با قيد التزام مأمور و مكلف به ساختن و مرمت آن داشت و پس از اتمام تحويل اداره احتسابيه بدهند كه حفظ كند. ثانياً، مجراي آب خانه ها را بايد غدغن بسازند و مرمت كنند و هر صاحب خانه كه از اين حكم تمرد كرده راه آب خود را نسازد، آب به او داده نشود. ثالثاً، خاكروبه و خاكستر و كثافاتي كه در خانات و حمامات و دكاكين بايره جمع شده است چه ملك شخصي و چه وقف، بايد مالك يا متولي را مجبور داشت كه دكه و ملك مزبور را از خاكروبه و كثافات پاك كرده، پس از آن يا مستأجر در آن بنشاند يا جلو آن را تخته كرده قفل نمايد... رابعاً، خاكروبه هايي كه در بعضي از اراضي بايره جمع شده... بايد به متولين و ريش سفيدان آن محله قدغن نمود كه ميان خودشان توجيه كرده پاك و تميز نمايند و تحويل اداره بدهند كه بعدها از كثافت محفوظ دارد.
اين تكليف اراضي وقف است اما در مورد اراضي شخصي اگر مالك تا ده روز اقدام نكرده باشد، روز يازدهم آن زمين ضبط حكومت دارالخلافه خواهد شد. خامساً، بايد رختشوي خانه ساخته شود. ليكن به مردم محله نمي توان تحميل كرد، بلكه از وجوه ديواني بايد ساخت. عجالتاً يكي به طور نمونه اداره احتسابيه بايد بسازد، همين كه پسنديده شد، باقي را هم معين كنند كه كجا و چه قسم ساخته شود. سادساً ، اگر كسي بخواهد شارع عام را ضبط كند و ملك خود را به شارع عام و معبر بسط و تجاوز دهد بايد اداره منع نمايد. سابعاً، بايد ارباب مكاسب و صاحبان حرف و مشاغل كه در دكاكين بازار يا شوارع عامه و گذرگاه هاي محلات ساكن و مشغول كسب هستند، متاع خود را تجاوز از دكان ندهند و معابر را تنگ و عابر را اذيت و زحمت نرسانند و هركس متاع او از حد دكان تجاوز نمايد، اداره مأذون است كه از او مؤاخذت نموده و همان مقدار از متاع را كه تجاوز كرده ضبط نمايد. همچنين طواف ها و جنس فروشان دوره گرد نبايد وسط معابر را به جهت مبايعه و معامله تنگ و سد نمايند و در وسط بازارها و راه ها بار و مال خود را بي جهت نگاهدارند.
دومين رقم حاوي دستوراتي غلاظ و شداد بود در مورد تقسيم مياه دارالخلافه يا انتظام امور قنوات حاجي عليرضا، حاج شهاب الملكي، امين الملكي، سنگلج، آب باغ صبا، نظاميه، قنات مبارك ناصري و مهر كرد و ساير قنوات و آب هاي ملكي شهر. شيوه تنظيف بود و نحوه تقسيم، از پوشاندن سوراخ ها و چاله ها گرفته تا منع و جريمه ريختن كثافات در آب و...
وظايف عمومي خود اداره احتسابيه و تنظيفيه هم مشخص شده بود؛ چهارچوب سفت و سخت يك بلديه بالقوه. وظايفي بدين قرار:
-1 اداره احتسابيه و تنظيفيه شهر دارالخلافه مأمور است كه تمام شهر قديم و جديد را از خيابا ن هاي دولتي و شوارع و كوچه ها و محله ها، پاك و تميز نگاه داشته چنانكه بعدها هيچ نوع كثافت و زبيل و خاكروبه در هيچ جا ديده نشود.2- اداره مأمور است كه مجاري مياه و انهار سرپوشيده را به وسايل معينه پاكيزه و تميز دارد و مجاري متعلقه به اشخاص اگر پاك نباشد، آب به صاحب آن داده نخواهد شد.3- اداره مأمور است پس از آنكه خاكروبه و زبيلي كه پيش از اين جمع شده، آنچه از ارك مبارك است به توسط مأمورين وزارت بنايي و آنچه از ساير محلات است، به حكم حكومت برداشته شد و اماكن را تميز و پاكيزه تحويل اداره دادند، ديگر نگذارد آنجاها كثيف شود و اگر صاحبان ملك بعد از اطلاع و مهلت خاكروبه را بر نداشتند، اداره مصارف آن را داده برمي دارد و ملك را ضبط نموده تحويل حكومت خواهد داد. 4- در قبرستان هاي قديم داخل شهر كه ممنوع از دفن اموات است، از قبيل قبرستان دروازه شميران و غيره، نبايد طفل دفن نمايند و اگر كسي به اين كار اقدام كرد، مورد مؤاخذه شديد خواهد شد. امانت گذاشتن اموات در دخمه ها و قبرستان هاي مزبور نيز قدغن است و مطلقاً نبايد كسي اقدام به اين كار نمايد.5- مجلس حافظ الصحه حق دارد كه هرچه در باب نظافت و تميزي شهر لازم و مقتضي بداند، به اداره اطلاع دهد تا مجري نمايند... 6- عملي كه ابتدا بايد به آن اقدام نمود، برداشتن خاكروبه و زبيلي است كه سالهاي سابق جمع شده...7-چنانكه جاروب و تنظيف خيابان و شوارع عمومي برعهده مأمورين اداره است، تطهير و جاروب و آب پاشي ساير كوچه ها و بازارها برعهده اهالي است و هر كسي بايد جلو دكان و درب خانه خود را پاك و شسته و روبيده داشته باشد و خاكروبه را در سبد و صندوق يا ظرف ديگر جمع كرده به كساني كه بايد آنها را حمل ونقل كنند بدهد تا نقل نمايند. 8-خاكروبه ها به توسط خاك كش ديواني يا رعيتي كه سابقاً نيز معمول بوده، به قاعده منظمي برداشته خواهد شد و بعد از بازديد، مأمور مخصوصي كه مواجب دارد يا اجير و مزدوري هر روز در محلات و بازار براي اين كار حاضر خواهد بود.
۹ -ديوارهاي رو به خيابان و شوارع عمده عموماً طاقنما و اندود خواهد شد. اما عجالتاً اين حكم درباره ديوارهايي كه به يك جهتي خراب و تعمير مي شود مجري خواهد بود. 10- هرگونه بنايي كه از اين تاريخ به بعد مي شود و مدخليتي به كار شوارع و معابر دارد، از احداث ابنيه جديده و بناي خانه و مستغلات و غيره يا مرمت و تعمير، بايد همه به اجازه اداره باشد و به دستورالعمل و نقشه مهندس مخصوص اداره ساخته شود. ولي بناهايي كه دخلي به كوچه و خيابان و راهها ندارد، هر كس در آن مختار است واحدي را با او حرفي نيست. 11- راههاي پياده رو يعني پشت ديوارها نيز عموماً بايد سنگفرش شده از قرار مسطور در فوق تحويل مستحفظين شوارع خواهد شد.
۱۲ - قطعه زمين هاي باير غيرمعمور كه در هر نقطه شهر از بي حفاظي مزبله و محل ريختن كثافات مي شود، خواه در كنار راه خواه خارج و دور از راه، عموماً بايد محفوظ و ديواري دورش كشيده شود كه از ريختن خاكروبه كثافات كه اسباب حدوث عفونت است محروس بماند و شوارع از اسلوب معموريت نيفتند. 13- براي تكميل نظافت شهر رختشوي خانه ها وضع و ساخته خواهد شد و تفصيل آن در قانون تنظيم آب به مطالعه عموم اهل بلد خواهد رسيد. 14- تنقيه و تطهير و مرمت مجاري آبها كه خانه را مشروب مي كند و تعيين اسامي خانه ها و جاهايي كه بايد مشروب شود و محسنات و فوايد آن در اعلان آب مفصلاً نوشته و مجري خواهد شد. 15- خاكستر حمام ها و كارخانجات و دكان هاي آشپزي بازار و خبازي ها و غيره نيز به يك وضع منظمي كه مقرون به صرفه صاحبان خاكستر باشد و ضرري به قانون تنظيفيه وارد نياورد، بايد روز به روز برداشته شود. 16- در هر يك از اين اعلانات كه براي منافع عمومي است، اگر ضرر شخصي به كسي وارد شود و مجلس را اطلاع ندهد تا رفع آن ضرر از او بنمايد و او را فارغ از خسارت نمايد، ضرري است كه خود او به خود وارد آوره. زيرا كه مقصود مجلس فقط آسايش و بهبودي حال مخلوق است و جز اين فقره اصلاً و مطلقاً قصد و غرضي ندارد. 17- مقابل دكاكين واقعه در بازار و كوچه، ريختن اشياء ارزاق و گذاردن صندوق و نيمكت و كرسي و هيزم شكستن و ذغال بيختن و فصد كردن و تراشيدن تخته و چوب و آلات و اسباب كالسكه و در و پنجره ساختن و تنعيل دواب و بستن حيوانات و اقدام به هر گونه عملي كه مانع عبور و مرور عامه باشد و پيش آوردن وضع دكان با چوب و گل و غيره كلاً ممنوع است واحدي نبايد از محل طبيعي خود تجاوز كند و پيشتر آيد، حتي خراط و دلاك و غلافگر كه كمانه مي كشند و پس از اعلان و اطلاع اگر چيزي در عرض راه ديده شود، در معرض تلف و تضييع خواهد بود. همچنين است خشتمالي و جمع كردن آجر و سقط و غيره در عرض راه ها. 18- بعضي از اعمال از قبيل هيزم شكني و غيره كه در ميان دكان ممكن نيست، بايد به كاروانسراها و ميدانهايي كه غيرمانع از عبور و مرور است عمل شود و در آنجا به اين اعمال بپردازند. 19- وضع ستون آجري و چوبي در راههاي پياده رو به وضعي كه عابر را از عبور در راه راست مانع شود و لابد به گردانيدن راه و پيچ و خم و داخل شدن در راههاي كالسكه رو نمايد، منافي قانون توسعه شوارع و ممنوع خواهد بود. 20- وضع سقاخانه دائمي و موقتي و گذاشتن يخ و توقف عموم كسبه دوره گرد از طواف صنفي و غيرصنفي و پاره دوز و رمال و فالگير در كنار شوارع و نقالي و ساير اعمال كه اسباب جمع شدن و ازدحام مردم است، به كلي موقوف و مخالف نظم توسعه راه خواهد بود.21-كسبه دورگرده از هر قبيل كه باشد، حق معطلي و توقف در راه ها ومخصوصاً علف دادن به دواب باركش خود را ندارد... 22- به واسطه ساختن بالاخانه ها ما بين دو كوچه را به هم اتصال دادن و طاق و سردر ساختن به طوري كه مانع روح و صفا و باعث عبور كرد از سقف آن كوچه به اين كوچه بوده؛ هم منافي حفظ صحت و هم مخالف قوانين امنيه، يعني پوليسيه، است... 23-هر بنايي كه در آن خللي راه يافته و احتمال خطر دارد، خراب خواهد شد و پس از خرابي بايد تعمير و ساخته شود يا با زمين برابر و مسطح گردد كه محل ريختن خاكروبه و مزبله نگردد. 24- بعضي از اوقات كه خاك خرابي ها تجديد پي ها و تسويه سنگفرش راه و كاهگل و غيره كه ناچار در شوارع ريخته مي شود، حمل و نقل آنها بر صاحبان آن واجب فوري است و در صورت عدم امكان و داشتن عذر موجه، بايد شب ها به جهت سهولت عبور و مرور مردم در آن گذر چراغ روشن كنند. 25- چاره ناودان ها به نوعي كه اسباب ترشح و كثافت نگردد و بر اشخاص كه در كوچه ها ناودان دارند لازم است. هر كس به رفع اين كار نپردازد...، مورد مؤاخذه خواهد بود و عنفاً برداشته خواهد شد. 26- با مال سواري يا باري در ميان شوارع وراههاي معطل شدن و اسب دوانيدن و لنگ حمام و بعضي پارچه هاي صباغي شده را در معابر عامه خشك كردن و از اين دكان به آن دكان طناب بستن و آويختن پارچه ها و لباس ها و سر راه ها سايبان بستن و هر عملي كه از اين قبيل و مكروه باشد و مخل و مضر به حال توسعه و تنظيف گردد، جميعاً ممنوع وكساني كه جسارت به اين كارها نمايند مورد موأخذه و سياست و به جزاي اعمال خود خواهند رسيد. 27- خشك كردن پهن و سوخت در كوچه ها و نيز ريختن خاكستر حمام ها درمعابر ممنوع و قدغن است و هر كس پهن و خاكستر در شوارع و كوچه ها بريزد مأمورين او را مجبور خواهند كرد كه فوراً بردارد و اگر مسامحه نمود، آن پهن و خاكستر را به خانه آن شخص خواهند برد و ريخت.
|
|
قانوني بود مفصل و اداره اي مبسوط و هسته بلديه اي بالقوه؛ قانوني كه بيش و پيش از هر چيز گوياي حال و هواي تهران عصر ناصري بود و كم و كاستي هاي آن. مقارن همان احوال، در يكشنبه بيست وپنجم رجب 1297 هجري قمري، جريده ايران در ستون اخبار غيررسمي دارالخلافه ناصره چنين نوشت: شهر و توابع از حسن توجه و كمال مراقبت نواب اشرف والاامير كبير نايب السلطنه دولت عليه، حكمران دارالخلافه باهره و غيرها ... آراسته و منظم است. نعماي الهي وافر و اهالي آسوده و شاكرند. كليه اجزاء اداره تنظيفيه و احتسابيه به مشاغل خدمات مرجوعه مشغول مي باشند.
اما، يك ربع قرن پس از آن، به روزگار مظفري، ايضاً همان جريده كه اينك به ايران سلطاني تغيير نام داده بود، ضمن درج خبر وفات مختار السلطنه رئيس بلديه دارالخلافه و انتصاب سعيد السلطنه به آن سمت، نوشت: مرحوم مختارالسلطنه مي خواست به واسطه ساختن رختشوي خانه آبهاي شهر تهران را پاك و تميز نگاه دارد، اهالي آب خالص بخورند و مبتلا به هزار قسم امراض نشوند... قبل از آن كه كار رختشوي خانه هاي محلات را صورت بدهد، بدرود زندگاني گفت و اين كار معوق ماند تا اين ايام ،جناب سعيد السلطنه... مجدداً در باب رختشوي خانه لايحه اي به محضر والاي صدارت عظما داد. و اين زمان، چهاردهمين روز بود از رمضان 1322 هجري قمري و ديگر شايد كمتر كسي به ياد مي آورد كه بيست و پنج سال پيش از آن هم در قانون اداره احتسابيه و تنظيفيه شهر دارالخلافه تهران در باب همان معضل دير سال رختشوي خانه مقرر شده بود كه عجالتاً يكي به طور نمونه اداره احتسابيه بايد بسازد؛ همين كه پسنديده شد، باقي را هم معين كنند كه كجا و چه قسم ساخته شود.
اداره احتسابيه و تنظيفيه دارالخلافه هم ديرسالي بود در كنار ساير نهادهاي مدني ريز و درشت عصر ناصري خفته و از ياد رفته بود. نهادهايي كه پر شر و شور مي آغازيدند و چند صباحي بعد كاهلانه از ياد مي رفتند. نهادهايي به عينه مصلحت خانه كه به اندك زماني احوال آن در گزارشي محرمانه چنين تجلي مي يافت: چندي است اهل مصلحت خانه به جز صرف ناهار و كار هاي متفرقه كاري ندارند. در بند نيستند.
تداوم كيميا بود و دست نايافتني؛ سيمرغي بود در قله قاف آشيان كرده. مگس هاي دارالخلافه اما، خوش بخت ترين مگس ها بودند و در شگفت و سرمست از تداوم ديرسال تل خاكروبه ها در معابر شهر.