شنبه ۶ خرداد ۱۳۸۵
اجتماعي
Front Page

آسيب شناسي روابط قبل و بعد از ازدواج
شعله هايي كه به سردي مي گرايد
005370.jpg
نيره سادات ديانه
خيلي از دختر و پسرها، خيلي از جوان هاي عاشق و حتي خيلي از افراد متأهل تصور مي كنند اين حال و هواي عاشقانه، اين تب تند عشق، اين بي قراري هاي شيرين و غيرقابل كنترل، يك حس ماندگار، يك نيروي مثبت و هميشگي براي تشكيل و استمرار زندگي است. شايد اين باور براي جوانان يك تفكر واقعي باشد، چرا كه هنوز آينده و واقعيت هاي آن را نديده و حس نكرده اند ولي كسي كه ازدواج كرده و حداقل ۵ سال از مدت زندگي مشتركش گذشته باشد، نه اين كه اين حس را انكار كند، نه، اما باور پيدا كرده كه در زندگي واقعيت هاي ديگري در جريان است كه براي پايداري اين بي قراري ها و احساس هاي عاشقانه بايد شناخت و به كار برد، تا همچون شناگر هوشيار و ماهري در برابر امواج مهيب و بي رحم به خود و احساساتمان لطمه اي وارد نشود و بتوانيم با رضايت خاطر،آرامش و شادي دروني عشق خود را به طرف مقابل مان حفظ نماييم و در كنار هم بتوانيم در برابر فراز و نشيب ها رشد نموده و به قول خودمان عشق و ايمان را به ياري زندگي مشترك جاوداني نماييم.
پس بهتر است براي آگاهي نسبت به دو وضعيت قبل و بعد از ازدواج و فرآيندهايي كه احساسات و افكار ما را تحت الشعاع قرار مي دهند و گاهي اوقات آن را تضعيف و گاهي اوقات تهييج مي نمايند، در دو مرحله زندگي جايگاه افكار ، احساس و واكنش هاي عاطفي خود را بررسي و تحليل كنيم:

* قبل از ازدواج خيلي سريع شكل مي گيرد، با يك نگاه، يك اشاره، يك پيغام، يك تلفن، حتي با يك حس، احساسات تند و غيرقابل كنترل و افكار خموش منفعل  مي شوند. در شكل گرفتن روابط، افراد كمتر به آينده و پارامترهاي مهم زندگي اهميت مي دهند، بيشتر دنبال يك پاسخ سريع به يك نياز عاطفي آني خود هستند.
بعد از ازدواج، روابط خيلي سريع شكل نمي گيرد، بلكه با مساعدت ها، گفت وگوها، نشست  و برخاست ها، با ملاقات هاي طولاني و شرط و شروط هاي فراوان و يا يك حس غريب و مشكوك به وجود مي آيند، افكار دائم در حال پردازش و استدلال كردن است، يك خط كش و يك ترازو در يك دست، يك چرتكه و يك ماشين حساب در دست ديگر. افراد كمتر به حس آني خود توجه دارند، گاهي اوقات اصلاً يادشان مي رود يك لحظه به نگاه يار خود تأمل كنند و رضايت دروني خويش و او را جويا شوند.
* قبل از ازدواج، دختر و پسرها براي تقويت اين رابطه عاشقانه شان، دنبال بهانه هايي مي گردند تا به سرعت بتوانند به يار خود ابراز احساس داشته باشند و توجه خاص خود را به طرفشان نشان بدهند. يك ملاقات بعد از چند روز بي خبري، بهانه خوبي است كه افراد براي بيان ابراز احساسات مي توانند از آن سود جويند و يا ارتباط را تقويت نمايند.
بعد از ازدواج، يا حتي بعد از قرائت خطبه عقد يك حس دروني مي گويد ديگر تمام شد، هيچ چيز نمي تواند ما را از هم جدا كند و در واقع تمام آن انرژي و آن انگيزه هاي پرشور كه قصد داشت اين ارتباط جاوداني شود، خاموش و غيرفعال مي شود. حالا ديگر هيچ خلأ و كمبودي به ظاهر نمي بينند تا بخواهند براي دستيابي و حفظ آن تلاش كنند. اين است كه روز به روز به زندگي يك حس بي تفاوت پيدا مي كنند.
* قبل از ازدواج، دختر و پسرهاي عاشق خيلي مصرند كه يك كادو يا يادگاري به بهانه هاي مختلف و حتي ساختگي به هم هديه بدهند و تمام تلاش و خلاقيت و هنر خود را به كار مي گيرند تا از پوشش، كاغذ كادو و روبان زيبايي براي آراستن هديه خود استفاده كنند و همراه با هديه دنيايي از انرژي هاي محبت ذخيره كرده خود را آزاد مي كنند تا عشق را هرچه بيشتر و بيشتر بين خودشان زنده نگه دارند.
بعد از ازدواج و قرار گرفتن در جريان زندگي و روبه رو شدن با رويدادهاي متفاوت و تغيير اولويت ها، زوجين كمتر به مسئله هديه و كادو توجه مي كنند. حتي چه بسا، آن را فراموش نيز مي كنند و اگر بچه اي هم داشته باشند، رابط اين كادوها خيلي وقت ها بچه ها مي شوند. اگر مقيد به انجام اين رسم هم باشند، اين امر تنها تبديل به يك انجام وظيفه مي شود و نفس اصلي اين كار يعني بيان ابراز احساسات و تبلور عشق و محبت به فراموشي و حاشيه سپرده مي شود.
* قبل از ازدواج، هر دختر و پسري بسيار كنجكاو مي شود تا علائق و غيرعلائق طرف مقابل خود را بشناسد، سپس سعي مي كند با جديت از آنچه جزء علايق محبوبش نيست اجتناب كند تا خاطر يارش را پريشان نكند و براي نشان دادن علاقه و توجه خود به او با يك برنامه ريزي از پيش تعيين شده، هدايا و كادوهاي انتخابي خود را طبق علائق طرف خويش انتخاب مي كند و با يك فعاليت سورپرايز هم او را غافلگير و هم بيش از پيش خوشحال و عاشق تر مي نمايد...
بعد ازدواج هرچند يك عمر در پيش است، اما انگار وقت كم است. دائم وقت كم مي آيد. آن قدر اتفاقات جانبي و رفت و آمدها و برو بيا هست كه تقريباً هميشه افراد خودشان را هم فراموش مي كنند، چه برسد به دقت به علائق طرف مقابلشان. لذا وقتي هم كه كادو يا هديه اي براي طرف مقابل خريداري مي شود، طبق پارامترها و رسم و رسوم ها يا از قبل قابل پيش بيني است يا به مرور در زندگي بهانه اي مي شود تا هريك از طرفين يكي از خواسته هاي زندگي را كه در فهرست رزرو شده ها يا غيرضروري ها گذاشته اند و شايد هزينه بالايي هم داشته باشد را به اين بهانه مي خرند و به طرف مقابل هديه مي دهند. بدين ترتيب براي هميشه آن حس دريافت خواسته  دروني چه كوچك و چه بزرگ در دل طرف مي ماند و خلأ محبت و عشق هم به قوت خود باقي است.
* قبل از ازدواج دختر و پسرها طي هر اتفاق خوب و بد، شادي و غم يا حتي يك بگو و مگو و اختلاف كوچك بهانه اي پيدا مي كنند تا مقدمات يك ملاقات را فراهم سازند. يك ملاقات پيش مي آيد، يك دلجويي، يك گفت وگو، يك عذرخواهي حتي يك هديه كوچك براي نشان دادن پشيماني و حتي خيلي وقت ها يك گفت وگوي مفصل و پر از نكته. در نتيجه حتي كدورت هم باعث تقويت دوستي آنها مي شود و قول و قرارهايي كه تعهداتي ايجاد مي كند تا مبادا دفعه ديگر همديگر را ناراحت يا پيش قضاوتي كنند. درنهايت براي پايان دادن به اين دلخوري باز هم با يك هديه موضوع را به خوشي مي بندند.
بعد از ازدواج به خاطر استمرار و تداوم ديدارها و زير يك سقف بودن ها جرقه يك كدورت و ناراحتي، يك دعوا و ناراحتي يا حتي يك حرف تلخ بهانه اي مي شود تا افراد از هم فاصله بگيرند. در اتاق را به روي طرفشان ببندند و فعاليت هاي زندگي تبديل مي شود به وظيفه اي مسكوت و بي حس، مثل تهيه غذاي طرف و قرار دادن آن در فر و استفاده از يادداشت هاي كوتاه و خلاصه ارسال پيام هاي ضروري. شرايط خيلي سخت است چون عوامل خارجي به عنوان دستاويزي براي آشتي، كمتر در دسترس موجود است و اين انتظار براي پا پيش گذاشتن طرف مقابل، جوانه هاي محبت و دوستي را خشكتر و خشكتر مي كند و جاي آن را به علف هاي هرز افكار پوچ و خرافاتي رايج مي دهد.
* قبل از ازدواج، دختر و پسرهايي كه عاشق هم شده اند و احتمالاً خانواده ها هم مخالف اين پيوند هستند و يا برعكس را دائم به عنوان كبوترهاي عشق و عاشقي مي ستايند، پس عوامل خارجي قوي دارند كه در نقش مخالف يا موافق باعث تقويت هرچه بيشتر و بيشتر اين رابطه شوند، خيلي وقت ها بسياري از اين روابط به دليل وجود همين عوامل خارجي شكل مي گيرد و شايد پايه و اساس بنياديني نداشته باشد.
بعد از ازدواج و تحكيم محضري روابط، انگيزه هاي دروني كمتر مي شود و با روبه رو شدن با رويدادها و ملاقات هاي خانوادگي جديد، قضيه كمي متفاوت از قبل از ازدواج مي باشد. اينجا با توجه به ماهيت واقعيت هاي زندگي و خواسته ها و تمايلات واقعي طرفين، ديگر عوامل خارجي مثل مخالفت ها و يا تشويق ها نمي توانند عامل قوي تقويت كننده روابط باشند. حتي چه بسا، بسياري از موارد به صورت معكوس نيز عمل مي كنند. مخالفت خانواده باعث دامن زدن به اختلافات پيش آمده و جبهه گيري هاي مستقيم و تشويق خانواده ها باعث جناح گيري و سوءتفاهم ها و بهانه اي براي بي صبري ها مي شود.
*قبل از ازدواج، به هزاران دليل عاشقانه طرفين در تلاش هستند كه دائم خود را با خواسته ها و تمايلات طرف مقابل تطبيق دهند و رضايت طرف مقابل را جلب نمايند. حتي اگر يكي از طرفين نيز مصرانه روي خواسته هايش و نظراتش تأكيد كند، طرف مقابل با گذشت و ايثار از خواسته هاي خويش چشم پوشي مي كند و در تكاپوي همين چالش ها روابط به قوت خود شكل مي گيرد و ادامه پيدا مي كند و هريك از طرفين براي واكنش خود چه گذشت و چه اعمال قدرت، واژه عشق را انتخاب مي كند و تحت لواي همين واژه نيز توجه خود را به يارش بيشتر و بيشتر مي كند.
بعد از ازدواج، بعد از ثبت همان امضاي كوچك، احساس مالكيت هاي متفاوتي پيش مي آيد و هريك در تلاش هستند تا نقش خود، حد و مرزهاي آن و توان و ضعف هايش را به اثبات برسانند و براي طرف مقابلش وظايفي ايجاد كنند. اگر هم تصميم بگيرند كه خواسته هاي يكديگر را به اجرا بگذارند، شرط و شروط براي آن تعيين مي كنند. حتي بهتر است بگوييم بده بستاني انجام مي دهند. حالا مثل حالت قبل از ازدواج افتخار و انگيزه اي براي گذشت وجود ندارد، مگر از روي اجبار يا معامله. در عوض تعيين و تكليف است كه به واكنش ها نقش مي دهد.
* قبل از ازدواج بر حسب شرايط مستقل و جدا از يكديگر بودن ، هميشه در افراد يك شعف دروني و پويا وجود دارد كه لحظه شماري مي كنند تا زمان ملاقات برسد و از صبح تا شام تمام فعاليت هاي كسل كننده و ياد شاد خود را به اميد و ياد يكديگر سپري مي كنند. لذا گذشت زمان و تنش هاي محيط را كمتر حس مي كنند. بعد از ملاقات نيز تا ساعت ها و حتي روزها سرخوش همان لحظات شيرين ملاقات، مجدداً به گذر عمر و فعاليت هاي شخصي و اجتماعي خود مي پردازند و ساعت هايي كه از هم دورند، به يكديگر، افكارشان، حسشان و نوع رابطه شان و اقدامات خود فكر مي كنند و دائم در حال نقشه ريزي براي ايجاد يك سورپرايز خوشحال كننده يا تجزيه و تحليل رفتاري كه باعث مكدر شدن موقت رابطه شان شده هستند.
بعد از ازدواج و زندگي زير يك سقف، خيلي وقت ها فرصت ايجاد خلوت و تفكر و تأمل در مورد خود و طرف خويش و اقداماتي مثل سورپرايز يا تجزيه و تحليل رفتارها كمتر شده و تقريباً همه كارها و اقدامات افراد روتين و تكراري مي شود. ديگر آن شوق قبل از ديدار و آن سرخوشي زيباي بعد از ملاقات وجود ندارد. اگر متوجه نباشيم طي مكررات روتين، زندگي تبديل به يك حس كسل كننده، اجبار و تحت ظلم و جبر قرار گرفتن مي شود.
همه اينها كه گفته شد، نه براي تأييد و تحسين قبل از ازدواج و نه انكار و سرزنش بعد از ازدواج بود. اگر بدون قضاوت بخواهيم نظر دهيم چون انسان هستيم و در محيط اجتماعي زندگي مي كنيم، پس حق دو زندگي ؛اول براي خودمان و ديگري در كنار ديگران را داريم. با گذر از تمام چالش هاي فردي و اجتماعي بايد از زندگي  لذت ببريم و يك حس رضايت دروني در درون ما هميشه وجود داشته باشد.
اما حالا كه توانستيم با چند حالت كلي شرايط دو طرف قبل و بعد از ازدواج را ارزيابي و تصوير نماييم، هرچند اگر خيلي كلي و خيلي تقريبي است اما شايد:
- اگر قبل از ازدواج تا اين حد هيجاني، بدون چشم انداز و آرمان هاي بزرگ زندگي و
- تنها از سر شوق و ذوق اقدام به ايجاد ارتباط نمي كرديم و
- تمام دنيا وقايع و شادي و تلخي آن را در ارتباط با طرف مقابلمان نمي ديديم و
- دنيا را بزرگتر از رابطه دو نفر مي ديديم،
- شايد نگه داشتن اين رابطه را بيشتر از يك هديه و يك چشم گفتن و گذشت عاشقانه مي ديديم،
- علائق و خواسته ها را منطقي تر مي ديديم،
- مسئوليت شروع و ادامه اين رابطه را تا آنجا كه عقل قد مي دهد پيش بيني و به عهده مي گرفتيم،
- شادي بين خود و او را همراه با رشد معنويات و تقويت باورهاي سالم مي ديديم،
- تحكيم رابطه را در استقلال بخشيدن به هريك از طرفين در زندگي مي ديديم،
- خط كش محبت، عشق ورزيدن را روي شاخص هاي احترام به باورها و ارزش هاي مسلم انسانيت بنا مي كرديم،
- مسئوليت حفظ و نگهداري اين رابطه را به تقصير يا تعهد والدين نمي گذاشتيم،
- بيشترين احساس ضعف اين رابطه را در جلوه نمايي هاي دوست و فاميل به تصوير نمي كشيديم،
- بهانه شروع يك رابطه را تنها كشش و جاذبه غريزه حيات قرار نمي داديم.
حتماً بعد از گذر از مرحله ثبت ازدواج، خيلي وقت ها، خيلي سريع تمام آن همه هيجان و شور و سرور فروكش نمي شد، و
- براي با هم بودن اين قدر فهرست آرمان ها و اهداف ته نمي كشيد،
- براي تحكيم رابطه، نقش كادو و هديه اين قدر با ارزش نمي شد،
- براي توافق روي اصول زندگي گذشت و ايثار اين قدر واژه هاي طاقت فرسايي نمي شد،
- براي حس عشق و عاطفه، كشش غريزه اين قدر روتين و بي تأثير نمي شد،
- براي يك لحظه خلوت و سكوت و تأمل اين همه عذاب وجدان و حس ظلم وجودمان را نمي گرفت.
بلكه يك رابطه را با شناخت و آگاهي نسبت به تمام جوانب، ارزش ها و اصولش پيگيري مي كرديم و با تلاش و جديت لحظه به لحظه براي رشد و ارتقاي اين رابطه، چه قبل و چه بعد از ازدواج همت مي كرديم و خودخواهانه ابتدا زندگي را براي خود مي ساختيم و رشد مي داديم سپس به نفع جمع(خانواده) مي كوشيديم تا سعادت و خوشبختي خود و ديگران را جاودانه نماييم.

خاطرات زندگي روزانه

در زندگي روزمره هريك از ما اتفاقات و رويدادهاي كوچك و بزرگ فراواني وجود دارند كه گرچه به سرعت مي گذرند، اما مي توانند قابل توجه باشند و در ميان خاطرات زندگي مان ماندگار شوند؛ اتفاق هايي كه آنها را براي دوستان و همكاران خود تعريف مي كنيم و گاه بعد از گذشت چند سال همچنان شنيدني و شيرين هستند؛ از يك ماجراي جالب در زمان خدمت نظام وظيفه تا خاطره از يك ميهماني خانوادگي و... هر يك از اين خاطرات كوتاه چون يك عكس يادگاري در آلبوم ذهن باقي مانده اند.
شما هم مي توانيد با ارسال خاطرات شيرين زندگي خود به آدرس روزنامه همشهري در ورق زدن آلبوم خاطرات با ما همراه شويد.
***
005367.jpg
آه پشه
شبي به اتفاق همسرم به منزل پدر و مادرش رفته بوديم (روحشان شاد) مي خواستيم بخوابيم كه چند پشه باعث آزار همه بودند. تصميم گرفتم با پشه كش پلاستيكي از شر آنها خلاص شوم. يكي از پشه ها روي سقف نشسته بود. بالاي صندلي رفتم كه پايه هايش فلزي بود و پشتي نداشت، همينكه خواستم پشه را بزنم يكي از پايه هاي عقبي به سمت زير خم شد. تعادل من به هم خورد، در حال افتادن، لبه تيز پروفيل عقبي حدود ۱۰ سانتيمتر پشتم را خراش عميق داد و چون با صورت به روي فرش افتادم، قسمت پهن پشه كش شكست و دسته آن مانند اهرم عمودي بين فرش و سينه من قرار گرفت و گويا به فلز تبديل شده بود زيرا خم نشد و لبه تيز شكسته آن نزديك قلبم كمي در سينه ام فرو رفت و كارم به بيمارستان و دكتر متخصص قلب كشيد.
شايد آه پشه اثر كرده بود. به هر حال هنوز بعد از سال ها آن نقطه بعضي مواقع درد مي گيرد. عاقبت متوجه نشدم پشه فرار كرد يا كشته شد،  ولي دخل خودم آمد.
آه پشه گر بگيرد دامنت
اين چنين مجروح سازد بدن ات
برحذر از آه مظلوم و يتيم
دامنت گيرد عذابي بس عظيم
عبرت ار گيري تو از اين ماجرا
كاينات بر تو بگويند مرحبا
كادح

|  اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   سياست  |   شهرآرا  |   ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |