سه شنبه ۹ خرداد ۱۳۸۵
شهرآرا
Front Page

نگاهي به معماري معاصر تبريز
تر ك در پيكر هويت شهر
005466.jpg
ساخت و سازهاي مجاور مسجد كبود - تبريز
فرزانه  هدفي
همه چيز به تهران ختم نمي شود، تمام شهرهاي بزرگ در معرض خطرند و البته شايد هنوز زنگ ها براي آنها به صدا در نيامده باشد
معماري براي پاسخگويي به  مجموعه  شرايط موجود متصور(طراحي) و محقق (ساخته) مي شود؛ معماري يعني ساختن، بنا نهادن و خلق كردن، خلاقيتي كه  در آن آميزه  هنر و فناوري نافذ است.... چنين ماهيتي ذاتا مي تواند نقش عملكردي، سياسي، اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و ... داشته باشد. به  هر طريق فرض براين است كه  مجموعه  شرايط موجود در حد قابل قبول نبوده  و نيازمند رخدادي تازه است و خلق معماري همان عملكرد حل مساله  يا روند طراحي و ساخت طرح است.
بدين ترتيب، چنين مستفاد مي شود كه  در شهرها و خانه هاي ما معماري حادث نمي شود؛ چرا كه  كمتر خلاقيت و ابتكاري در آنها وجود دارد؛ رديفي از ساختمانهاي بلند با احجام قوطي و پلكاني شكل كه  در جاي جاي شهر، گاه  و بيگاه  و براساس هيچ ضابطه اي قد علم كرده اند، اتاق هايي كوچك و فضاهايي كه  در آن مولفه هاي آسايش و  معناي متعالي كلمه «زندگي» ، به فراموشي سپرده شده است.
شهر در ارتباطي تنگاتنگ با ساكنان آن است، اين مصداق در همه دنيا صحت دارد. خستگي محيط ناخواسته  بر ساكنان آن تاثيرگذار است. خيابان هاي شلوغ، كمبود فضاهاي تفريحي و ساختمان هاي زشت و نازيبا، همه بر روح و جسم انسان ها اثرات مخربي دارد و ما مي شنويم كه  ساكنان شهرمان بي هيچ دليلي خسته، دلتنگ و بي حوصله اند. آيا متوليان شهر، كتب روانشناسي محيط را مطالعه كرده اند؟!
ضوابط ناكافي ساختماني، نبود طرح جامع و تفصيلي به روز، عدم رعايت مساله  تراكم (خواه براي تامين منابع مالي ادارات متصدي شهر يا علل ديگر) و مهمتر از همه  كمبود- نبود - آگاهي ساكنان شهر، بر بي هويتي شهر و ساختمان ها دامن زده است.... آلودگي در شهر منجر به بيماري هاي ريوي و قلبي خيل عظيمي از ساكنان آن شده است و اين تنها اشاره به  صدمات جسمي است كه  صدمات روحي پنهان تر و امكان آمارگيري آن سخت تر و به  لحاظ اهميت گذاري مهم  تر است. علت اين همه آلودگي چيست؟ ماشين هاي دودزا، قطع هرچه بيشتر درختان براي افراشتن ساختمان ها كه  منطبق با هيچ ضابطه  و اصول معماري و شهرسازي، زيبايي، هويت، تناسبات و منظر، اقليم و اكولوژي، اهميت دهي به انسان به عنوان مهمترين مخلوق استفاده كننده  از فضا، و... يا عدم وجود هر گونه ضوابط، كنترل و مديريت كارآمد و منطبق با شرايط حاضر؟
همه چيز به تهران ختم نمي شود، تمام شهرهاي بزرگ در معرض خطرند و البته شايد هنوز زنگ ها براي آنها به صدا در نيامده است.
شهري بودپر از زيبايي
اينجا تبريز است، شهري واقع در ميانه  كوه  كه  موقعيت سوق الجيشي آن امتيازات بالقوه اي در منظر شهر و سيستم آب و هوايي آن بوجود آورده است؛ شهري كه  زيبايي ظاهري و باطني اهالي آن هماره  تمثيلي از زيبايي ها بوده است و اما آنچه  كه  اكنون اين صنم رويان نظاره گر آنند، شهري است كه  نه اصول بلندمرتبه سازي در آن مصداق دارد و نه انبوه  مصالح گرانقيمت نماهاي سنگي و پاره هاي آجر و گچ كه توانسته است به  همان زيبايي ساكنان آن قد علم كند؛ شهري كه  به خاطر زيباسازي و بهسازي در آن اطراف مسجد كبود را مي شكافند تا پاساژي سردرگم از معماري كهن و مدرن، فاقد هرگونه  تناسبات منظري و محيطي در كنارش خط آسمان شهر را بشكافد و عرش خود را درست برجايي استوار گرداند كه  پيشترها، رديفي از تحولات رخداده  در معماري مدرن شهر در آن جداره  فرش گسترانده  بود و حال با بولدوزر هم نوا شده  و معلوم نيست كه  فرزندان اين شهر براي شناخت تاثير دوره  مدرن ديگر بايد به  كدامين بافت و بدنه  شهري مراجعه  كنند. آيا در هيچ كجاي دنيا هويت و شكوه  كهن وجود ندارد؟ آيا آنها نيز چنين متواضعانه با بافت شهر خود برخورد مي كنند؟
مالكان قطعه زمين شهري تنها به  ميزان سود ساختمان و استفاده  اپسيلوني از قطعه زمين مي انديشند. كمتر آگاهي اي از شناخت جايگاه  معمار و اصول زيباشناسي وجود دارد. جاي بسي تعجب است كه  با وجود جوانان مستعد، با وجود دانشكده هاي فعال در زمينه  هنر و معماري و با وجود متخصصين، اين شهر همچنان بيمار زيبايي است. اين بيمار طبيب خود نمي شناسد و فقط به تجويز داروي غيرمتخصص وابسته است. چه تمايز و رابطه اي مي تواند ميان معمار، مهندس عمران، پزشك و خلبان وجود داشته باشد؟
اينجا تبريز است كه  صباحي پيشتر از الگوي ميدان صاحب الامر آن، مصداقي ساخته اند همچون ميدان نقش جهان در اصفهان. آنچه  اكنون در محدوده  بازار و ميدان ياد شده  مي گذرد چيزي فراتر از حيرت است! تيشه هايي بر پيكر زخمي بازار زدند و بدنه اي ناجوانمردانه  از درون آن افراشته  ساختند؛ بدنه اي كه  به  لحاظ اصول معمارانه  نه  بطور كامل در تضاد با محيط و نه  همگام با آن است. شايد صحيح نباشد اگر از كلمه  ملغمه  استفاده شود، ولي براستي ملغمه اي از انبوه آجر و بتن و سنگ است و تنها فخرفروشي آن همين است و بس. چگونه صراحت استوار بودن در برابر بافت پير بازار را دارد؟ آيا انسان هاي امروزي نيز چنين هستند؟ آيا متصدياني كه  اين طرح را در زمان دولت هاي گذشته، تصويب كردند، چيزي از مقوله هويت و فرهنگ و اجتماع شهر و مصداق هاي عيني تضاد بنا با بستر و زمينه، مي دانستند؟!
بلندمرتبه سازي بي ضابطه
از بلندمرتبه ها سخن رانده شد؛ شايد بي مناسبت نباشد اگر به ضوابط، فناوري ساخت و مصالح بكار رفته  در آن نيز اشاره اي داشته باشيم. در دنيا ضوابط ساختارهاي بلند ابعاد وسيع تري بخود مي گيرد و مفهوم يك ساختمان بلند متفاوت از يك ساختمان دو طبقه است. ضوابط و رويكردهاي ساختمان دو، هشت، بيست، چهل، شصت و... با هم تفاوت دارند و اين اختلاف تنها در تعداد طبقات منحصر نمي شود. تا جايي كه  به عنوان مثال، حتي در برخي كشورها استفاده  از منبع سوخت گاز طبيعي و لوله كشي آن به طبقات بالاتر از هشت ممنوع است. چنين ساختارهايي به لحاظ آب و برق نيز مستقل از سيستم شهري عمل مي كند. جهت گيري اين ساختمان ها، موقعيت قرارگيري نسبت به عوامل طبيعي (باد، خورشيد، خط گسل و...)، رعايت فاصله نسبت به بناهاي همجوار و بسياري عوامل ديگر ساخت چنين مجموعه هايي را به لحاظ زمين قرارگيري و نحوه  طراحي (معماري، سازه، تاسيسات، مديريت و نگهداري، ...) و ساخت در شرايط خاص قرار مي دهد. هماهنگي و استفاده  از سوخت هاي تجديد پذير و طراحي ساختمان هاي اكولوژيكي در اين نوع از ساختارها حائز اهميت است. نهايت تلاش معماران و مديران در اين است كه اين ساختمان ها از هر نظر همچون يك موجود زنده عمل كنند و بنابراين هيچ ضايعه  و آلودگي را به سيستم شهري وارد نسازند. براي سهولت در ساخت و طولاني نمودن عمر مفيد ساختمان از سيستم هاي اجراي سريع و پانل هاي جداكننده  در ابعاد بزرگ و وزن سبك بهره مي برند. چيزي كه  در بلندمرتبه سازي هاي ما با بلوك هاي سفالي و نهايتا پانل هاي گچي براي پارتيشن سازي فضاهاي داخلي (توسط افرادي كه  مهارت كافي ندارند و دورريزي و برش هاي غيراصولي زيادي دارند) پر مي شود. عامل مهم ديگر سطوح شفاف اين ساختمان هاست كه  اگر عجله  نكنيم فجايع زلزله هاي ژاپن و ... كه  در آن فروپاشي ساختمان ها عامل اصلي انبوه  كشته ها نبود، بلكه  شكستن شيشه ها و پرتاب آنها به طرف مردم باعث مرگ بسياري شد و مجريان را ملزم به  استفاده  از شيشه هاي با كيفيت درخور شأن ساختمان هاي بلند نمود.
به نظر مي رسد تلاش كانون انجمن انبوه سازان مسكن و ساختمان در تبريز در اين خصوص، تنها معطوف به برگزاري مراسم متنوع، اهداي جوايز به  فرزندان ممتاز خود و... نباشد و تلاشي گسترده تر از اين كانون در شهرهاي ديگر با نشر دانسته ها و بالا بردن آگاهي عموم نسبت به حساسيت هاي حياتي در خصوص ساختمان، اين يار جداناشدني انسان، بنمايد؛ آگاهي اي كه  خود نيز وامدار و مجري اصلي همان رهيافت هاي تخصصي در صنف ساختمان باشد. بلندمرتبه سازي چيزي فراي صرف توجيه اقتصادي است و در آن آيتم هايي بسيار قوي تر و اهم تر از اقتصاد مطرح است.

زيباشهر
از مرمت معماري تا مرمت شهري

هومن فروغمند اعرابي: روز چهارشنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۳۸۵ خورشيدي در تالار انديشه حوزه هنري جلسه اي پيرامون مرمت معماري تا مرمت شهري با سخنراني جناب آقاي دكتر محمد منصور فلامكي برپا شد.
شخصيت علمي و اخلاقي سخنران، پروفسور محمد منصور فلامكي، براي تمامي مديران شهري، اساتيد و اكثر دانشجويان شناخته شده است، بسياري در نقد آثار وي دشوار نوشتن را بيان كردند و عده اي در جواب اين حرف پر مايه بودن و نياز به اطلاعات اوليه داشتن براي فهم او را در پاسخ بيان داشته اند، اما نكته اي كه كمتر بدان پرداخته شده تأثير نوشته ها و سخنراني هايش است، در نگاه اول هم به خاطر سابقه طولاني و هم به خاطر نكته هايي كه كمتر به ذهن ديگران خطور مي كند و هم تعداد زياد كتاب ها و مقالات .نمي توان از تأثير فعاليت هاي پروفسور فلامكي چشم پوشي كرد. هرچند كه هيچ كس حق ندارد براي فكر كسي تعيين تكليف كند اما هنوز جامعه حرفه اي و ايشان به ديالوگ به معني واقعي كلمه نرسيده است چرا كه فكر كردن در فضاي فكري ايشان و همزبان شدن با ايشان مقوله اي است كه به اكثر شاگردانشان هم آموزش داده نشده است. شايد محتوي و پيش فرض هاي سؤالاتي كه در پايان جلسه مطرح شد علي رغم جواب هاي منظم و مرتبط شاهدي بر اين مدعا باشد هرچند كه شهرت اسم ايشان در حدي است كه هركجا اسمي  از ايشان باشد حتما عده اي دانشجو براي ديدن ايشان هم كه شده به آنجا مي روند. از سوي ديگر علاقه شديد و تلاش خستگي ناپذير وي در بيان نكته هايي كه مورد غفلت واقع شده و يا ظرفيت هايي كه مي تواند مورد توجه واقع شود باعث شده است كه حاصل كار ايشان به نوعي علم بومي  بوده باشد، چه آن هنگام كه «مرمت را امري آفرينشي در گستره هنرها» بيان كرد و براي آن دو ساحت هم شأن «فروتني در برابر جهان خلقت ها و جرأت و شهامت و جسارت كافي» را لازم دانست و اولي را «نمايانگر جايگاه تو» و دومي  را «نمايانگر توان تو» خواند و اشاره كرد كه به اولي بايد با نگاهي عرفاني و دومي  با نگاهي تخصصي نگريست و چه آن هنگام كه به استناد ادبيات ايران «جايگاه عزيز» واژه «دگر» و «دگر شدن» را در چارچوب تحول دائمي  مصنوعات بشري بيان كرد و آن زمان كه يادآوري كرد كه «مدرن» را نبايد به معني جديد دانست بلكه واژه مدرن در معني قديمي  آن و حتي در كاربرد گسترده آن در چند قرن گذشته در واقع همزمان بودن مصنوعات با زمان بوده است. اشاره فلامكي به بي محتوا بودن مفهوم برگشت پذيري در معماري و مرمت به دليل تأثير گذاري همه اقدامات انجام شده در زمان هم ،وجهي از يادآوري را در خود داشت.
نمي توان انكار كرد كه وضع توليد دانش در ايران نامقبول است؛ بسياري از تلاش هاي پژوهشي ظرفيت عملياتي شدن ندارند. در چنين اوضاعي گزارش هاي پروفسور فلامكي  از ضرورت انجام اقداماتي معين بسيار با ارزش است، «كار مرمت بسيار گسترده تر از آنچه به آن معمولا اعتقاد داريم بايد بتواند عمل كند.» براي بيان دليل اين معني به همزاد بودن مرمت با آفرينش اثر و در عين حال فرسايش دائم مصنوعات و دگرگوني دائم ارزش هاي فرهنگي اشاره كرد و گفت كه ضرورت دستيابي به جايگاه واقعي مرمت بازبيني در قوانين و نگرش به ميراث و يا به عبارتي ثروت هاي ملي است. هرچند كه همچنان در اكثر نمونه ها مرمت را ترميم يك بنا جداي از محيط پيرامون مي داند و در بسياري از موارد سوداي بازگشت به گذشته در سر دارد، اشاره ايشان به نگاه علمي  به بستر خاك محيط مجاور (كه تغييرات مرمتي ناگزير آنها را به هم پيوند مي دهد) و جايگاه اجتماعي بنا و محيط پيرامون اشاره اي با ارزش است.
در انتها بايد گفت، گلايه قديمي  همه اهل فرهنگ از سياست ها و اقدامات فرهنگي ديگر آنقدر تكراري شده كه گويي معناي آن از ميان رفته است. هرچند كه يك سال و نيم گذشته سخنراني كه مقدمه اين سخنراني بوده انجام شد اما غير منسجم بودن برنامه و در ميان نبودن برنامه اي مدون اين پرسش را پيش مي آورد كه هدف از اين برنامه چه بوده است؟ آيا يك ساعت سخنراني فشرده و در عين حال گسترده استادي كه سالها تلاش كرده و نظمي  كم نظير دارد حتي براي دانشجويان مرمت مي تواند مفيد باشد؟ تأثير اين سخنراني و گزارش هاي پي در پي و فشرده دكتر فلامكي در حال و هوايي نبود كه روش تحقيق و مطالعه اين امر را به مخاطب بياموزد، اين موضوع شايد صرفا حاصل بيان مفاهيم سنگين باشد اما اگر مخاطبان را دچار حالتي از انفعال علمي همراه با تاييد و حتي ستايش بكند حتي اگر نگرشي وسيع در برابر چشمان مخاطب قرار دهد بهترين راه حل نيست.

|  اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   سياست  |   شهرآرا  |   موسيقي  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |