سه شنبه ۱۳ تير ۱۳۸۵
نخستين جشنواره ساعت هاي آفتابي در موزه ساعت (تماشاگه زمان)
گذر عمر در سايه آفتاب
محمدرضا فكري راد
از انقلاب تابستاني تا روز فضا
موزه ساعت كه تماشاگه زمان پيشاني نوشت سر در آن است، از اين پس هر ساله شاهد جشنواره انقلاب تابستاني خواهد بود. وقتي خورشيد و مدار رأس السرطان طوري در مقابل يكديگر قرار گيرند كه طولاني ترين روز سال متولد شود. وقتي بهار همه سبزينگي و طراوتش را برمي دارد و تابستان گرم با تن پوشي از حرارت چادرش را روي سر شهر پهن مي كند، اين جشنواره برگزار خواهد شد. با برنامه اي كه شاخه آماتوري انجمن نجوم طراحي كرده به زودي ديگر شهرهاي كشور نيز هر ساله شاهد اين جشن خواهند بود. به گفته سياوش صفاريان پور، مجري و سازنده برنامه علمي آسمان شب، هدف از اين جشنواره ها زنده كردن جنبه هاي تاريخي ساعت هاي آفتابي به عنوان ميراث فرهنگي است.
000981.jpg
كار كردن با ساعت آفتابي، گرماي تابستان را از تن بيرون مي ريزد. ساعت هاي آفتابي در بسياري از شهرهاي بزرگ دنيا در شكل و شمايل مدرن با طرح هاي گوناگون، يكي از شاخصه هاي زيبايي در معماري شهري به حساب مي آيد.
ساعت هاي آفتابي با عمري طولاني گذر زمان را براي بشر ثبت كرده است. شايد براي همين وسيله سنجش آن يكي از نخستين اختراعات بشر در عرصه علم به شمار مي رود. گرچه در روزگار كهن كسي در پي برگزاري جشنواره انقلاب تابستاني نبود، ولي با استفاده مستمر از ساعت هاي آفتابي، كاركرد آن براي مردم بيشتر آشكار شد. پيدايش ساعت هاي آفتابي به علم نجوم برمي گردد و حضور چنين زمان سنج هايي، تمدن و تاريخ علم هر سرزمين را به رخ مي كشد. مردم مصر براي نمايش تاريخ علم در كشورشان كنكاشي را آغاز كردند كه منجر شد به يافتن حدود ۲ هزار ساعت در بناهاي متروك. شايد مردم مسلمان بيش از ملل ديگر به داشتن ساعت آفتابي نياز داشته اند تا اوقات شرعي را بسنجند و آيين مذهبي شان را به جاي آورند.
نخستين جشنواره ساعت هاي آفتابي در تماشاگه زمان برگزار شد. موزه ساعت يا تماشاگه زمان نقطه روشني براي اعلام لحظه به لحظه گذر عمر است. از در و ديوار اين بنا ساعت و تيك تاك به جان آدمي سرريز مي شود. به خيابان شهيد فلاحي (زعفرانيه) كه وارد شويم نبش خيابان بهار تماشاگه زمان ايستاده است. بنايي با ۷۰۰ متر، انتهاي فضاي سبز پنج هزار متري و گچبري هاي اسليمي كه جلوه گري خود را به خيابان رسانده و هر رهگذري را به نظاره و حيرت از زيبايي و هنر و صنعت دعوت مي كند.
خانه زمان
موزه ساعت يا تماشاگه زمان آكنده از تيك تاك خزنده و آرام ساعت هايي كه هر كدام از لحظه اي متمايز مي گويند. برخي تداعي گر زمان هاي رفته صاحبان پيشين خود هستند و برخي همنوا با حركت لحظه به لحظه زمين، گردش ثانيه و ساعت را قابل شمارش مي كند. تماشاگه زمان، نخستين موزه ساعت در ايران است. اين موزه در خرداد ماه سال ۱۳۷۸ هجري شمسي با نشان وابستگي به مؤسسه فرهنگي موزه هاي بنياد مستضعفان و جانبازان افتتاح شد. گرچه بناي پيش رو حكايت از قدمتي بيش از نيم قرن دارد، ولي زمان كه خيلي در اين موزه اهميت دارد، به اندازه همان ضرباهنگ هاي پي درپي قابل فراموشي است. هنگامي كه زيبايي سحرآميز طرح هاي گچبري  سنتي دورادور ساختمان را تسخير كرده، قاب پنجره ها را در دل خود جاي داده و در كنار مقرنس و كاشي كاري هاي لاجوردي جا خوش كرده، چنان جام هاي زيبايي، آرامش و انعطاف در گره چيني ها و پيچ هاي تودرتوي گچبري را به ضمير بيننده مي ريزد كه گذر زمان و تند و بي وقفه خزيدن تيك و تاك ساعت ناخودآگاه فراموش مي شود.
ساعت هايي كه تماشاگه زمان را خانه خود دانسته و در جاي جاي آن به خزيدن و واگويه كردن لحظه هاي عمر مشغولند. قصه هاي عجيب و حكايت هاي بي شماري همراه زمان هاي رفته، پشت سر گذارده اند. سير تكاملي ابزارهاي سنجش زمان طي دوره هاي مختلف تاريخي از ۳۵۰۰ سال پيش تا كنون را مي توان در تماشاگه زمان به تماشا ايستاد.
ساختمان موزه با ۷۰۰ مترمربع، زيربنا در لفافه هنر و رنگ سرپا و شاد ايستاده است. به رغم قدمتش بوي كهنگي و از كار افتادگي نمي دهد. به هر سو از محوطه ۵ هزار متري موزه ساعت بنگري، نكته يا ابزاري در باب درك زمان و سرعت آرام و بي وقفه و بي بازگشتش در گودخانه چشم مي نشيند. قدمت ساعت هاي گرد هم آمده در اين موزه افكار بينندگان را براي لحظه هايي به اعماق تاريخ پرتاب مي كند. وقتي حوالي ۳۵۰۰ سال پيش از ميلاد يك پيكان فلزي روي نيم دايره اي خورشيد را نشانه گرفت تا گردش آن را نشان دهد. يا هنگامي كه ۱۵۰۰ سال پيش از ميلاد، ساعت هاي آبي را با سفال ساختند تا زاويه تابش نور گوياي زمان رفته روز باشد. ساعت هاي موزه ساعت تاريخي را بازگو مي كنند متعلق به عصر سايه و آفتاب. وقتي ابزار بشر هنوز ميخ و تخته را به كار چنداني نگمارده بود با يك مسير دوراني و خطي عمود در زاويه قائم تا با تغيير زاويه نور، سايه روي دايره بچرخد و ساعت را بازگويد.
در موزه زمان مفهوم زمان، ديدگاه اقوام و ملل مختلف و نگرش آنها نسبت به زمان و چگونگي تكامل ابزارهاي زمان سنجي و صنعت ساعت و ساعت سازي به چشم مي آيد.
از لحظه ورود به فضاي سبز و سايه كاج هاي بلند و گام برداشتن كنار نهر و حوض كاشي كاري شده و لمس خنكاي سايه سار در استقبال از انقلاب تابستاني، زمان و ساعت جابه جا خود را جلوي چشم مي اندازند تا هيولاي ذهن را درگير گذر و گذار خود كنند. در محوطه باز موزه، ماكت ساعت هاي ابتدايي (با قدمت ۳۰۰۰ سال پيش از ميلاد)، ساعت آبي، شني و سوختي ما را درگير زمان مي كند.
آغاز يك روز طولاني
چهارشنبه، آخرين روز خرداد ماه جمعيت قابل توجهي در فضاي موزه موج مي زد. اغلب جوان و نوجوان با سني در حدود ۷ تا ۱۷ سال بودند. نوجوانان در سايه سار چنارهاي بلند گرد هم آمده بودند تا شاهد نخستين جشنواره انقلاب تابستاني باشند. بيشتر آنان اعضاي شاخه آماتوري انجمن نجوم ايران هستند. روز ۳۱ خرداد ماه در ساعت ۱۵و ۵۵ انقلاب تابستاني رخ خواهد داد و طولاني ترين روز نيمكره شمالي آغاز مي شود. طولاني ترين روز و شايد گرم ترين روز تابش خورشيد كه هيجان و شور موزه ساعت، خنكاي دلنشيني به تن و پيكر مي پاشد. «محسن ايرجي» دبير نخستين جشنواره انقلاب تابستاني در ايران درباره دلايل برگزاري مراسم اين روز مي گويد: «اسناد و مدارك زيادي بيانگر توجه خاص ايرانيان به ساعت و گذر زمان است. اقوام ايراني از پيشگامان علم نجوم بوده اند، ولي ما در اين سال ها از جنبه هاي عمومي از كشورهاي همسايه و مسلمان در خاورميانه يا كشورهاي آفريقايي مانند مصر عقب مانده ايم. آنها تلاش مي كنند تاريخ علم را با يافتن ساعت هاي آفتابي و توجه به مفهوم زمان ثبت كنند. از اين رو مردم مصر در كوي و برزن شهر و روستا جست وجو براي يافتن ساعت هاي آفتابي را آغاز كردند. ساعت آفتابي بيانگر ريشه هاي تاريخ علم هر قوم و تمدني است. نشان دهنده چگونگي و تاريخ محاسبات رياضي است. با برگزاري اين جشنواره علاوه بر تهران در شهرهاي ديگري چون رشت، مشهد،  اصفهان، زابل، نيشابور، اهواز و شيراز حركتي براي يافتن ساعت هاي قديمي و ثبت آن شروع خواهد شد».
ايرجي از جايگاه علم نجوم ايران در دنيا مي گويد: «امروزه در كشورهاي مصر، فرانسه، انگلستان، ايتاليا و آمريكا توجه به ساعت هاي آفتابي براي ارتباط نسل حاضر با گذشته هاي تاريخ علم آن كشورها بيشتر شده و در شهرهاي بزرگ ساعت هاي مدرن آفتابي با طرح هاي معماري زينت بخش زيبايي شهرها به حساب مي آيند. در ايران پتانسيل هاي خوبي براي معرفي به دنيا داريم، ولي نپرداختن به اين مسأله طي سال هاي متمادي باعث شده منجمان ايراني را عرب بپندارند، به طوري كه اخيراً انجمن نجوم فرانسه مقاله اي در باب ساعت هاي دوره خواجه نصيرالدين طوسي به طبع رسانده كه نام «الطوسي» را براي دانشمند ايراني انتخاب كرده اند. «سابوآ» دبير انجمن نجوم فرانسه در اين باره اظهار كرد، بيش از ۶۰-۷۰ درصد دانشمندان نجوم ايراني بوده اند، ولي امروزه ايران جايگاهي كوچك و كم رنگ دارد كه نشان دهنده فراموشي علم پيچيده و جذاب نجوم است».
تماشاگه زمان تماشاگر حضور بيش از ۵۰ ساعت آفتابي در آخرين روز خرداد ماه بود. به گفته محسن ايرجي ۴۵ دستگاه از اين ساعت ها آمادگي شركت در مسابقه را دارند. رقابتي كه صرفاً براي ايجاد هيجان طراحي شده تا نوجوانان و كودكان تلاش كنند روي مفهوم زمان و ساعت درنگ بيشتري داشته باشند.
ماراتن هاي آسماني
در حالي كه «ماراتن مسيه» به ياد «شارل مسيه» منجم فرانسوي هر ساله در ماه هاي فروردين و ارديبهشت در كشورهاي زيادي برگزار مي شود و منجمان جوان به رصد اجرام آسماني غيرستاره اي مي پردازند، انجمن نجوم ايران با به ميان كشيدن نام عبدالرحمان صوفي، منجم بزرگ ايراني ماراتن صوفي را برگزار خواهد كرد. او نخستين دانشمندي است كه كهكشان «آندرومدا» را با چشم ديد و ثبت كرد. او در تاريخ علم دنيا يازده جرم غيرستاره اي آسمان را ثبت كرده است. از اين رو از شهريور ماه سال جاري ماراتن صوفي برگزار خواهد شد. در اين ماراتن، منجمان جوان از غروب خورشيد تا طلوع صبح بعد حدود ۱۱۰ جرم را در آسمان مي كاوند.
اخترشناسان حرفه اي اين قبيل ماراتن ها را نظارت و ارزيابي مي كنند. در ايران يوسف ثبوتي، بهرام خالصه، نعمت الله رياضي، علي عجب شيري زاده، جمشيد قنبري، احمد كياست پور، ايرج ملك پور، رضا منصوري، سعدالله نصيري قيداري و حسين وكيلي كريم آبادي كار تدريس، آموزش و راهنمايي آماتورها را در دانشگاه ها و شاخه هاي استاني انجمن به عهده دارند.

شهر من
آرامش از دست رفته
000978.jpg
آرامش واژه گمشده اي است براي پايتختي كه به غير از جمعيت ميليوني خود تعداد زيادي ماشين در خيابان ها و معابر آن در رفت وآمد است.
امروزه آرام سازي محلات مسكوني براي حضور هرچه بيشتر و ارتباط اجتماعي شهروندان در فضاهاي شهري به يكي از دغدغه هاي مديران شهري تبديل شده است. در بيشتر كشورها مقابله با خودرو به عنوان عامل برهم زننده آرامش امري عادي است، اما در كشور ما هنوز طرح و برنامه ريزي براي مقابله با ماشين صورت نگرفته است.
محله هاي مسكوني ما روز به روز بيشتر مورد حمله و اشغال خودروهاي بيگانه قرار مي گيرند،  در صورتي كه كوچه ها و خيابان هاي مسكوني بايد ادامه فضاهاي سكونت ساكنان آن باشد. در واقع خيابان، حياط دوم منازل مسكوني است كه با حركت تند و بي دقت ماشين ها مورد تجاوز قرار مي گيرد.
امروزه بي توجهي به نياز پياده ها و ساير جايگزين هاي حمل و نقل باعث شده تا طراحي همه مسيرها صرفاً بر اساس نيازهاي كمي خودروي شخصي صورت گيرد. استفاده از الگويي يكسان براي طراحي همه محورها چنان رايج و مرسوم شده است كه نه تنها هر نوع حساسيتي را در بين طراحان شهري در مورد هماهنگي طرح مسيرها با رويدادهاي واقع در آنها از بين برده، بلكه حتي منجر به نوعي بي توجهي به ايجاد سلسله مراتب بين انواع مسيرها شده است.
تقاطع هاي ناكارآمد و خطرساز امكان ورود و خروج هاي بي حساب و كتاب و بدون كنترل را فراهم كرده كه اين موضوع تبديل به معضلي براي خيابان ها و شكل گيري موضوعي با عنوان ترافيك كور شده است.
وجود اين نقاط باعث شده تا بسياري از مسيرهاي جايگزين، معابر محلي و كوچه ها باشد كه در ساعات اوج ترافيك آماج حملات ماشين هاي غريبه قرار مي گيرد. عدم كنترل حركت خودرو و سرعت آن به تدريج اين شبهه را براي همه به وجود آورده است كه خودرو حق دارد به هر جا دسترسي داشته باشد.
يك حساب سرانگشتي نيز نشان مي دهد براي حفظ ايمني هريك از هزاران كوچه و خيابان محلي شهرمان، به بيش از يك افسر راهنمايي و رانندگي نيازمنديم. البته حضور و كنترل ماموران در محله ها به دلايل مختلف بسيار كمرنگ است و ماموران نيز ترجيح مي دهند، محل استقرار و كنترل خود را به تقاطع هاي بزرگ و معابر اصلي خلاصه كنند.

زاويه ديد
شايد ما مقصر باشيم
ماني راد
قرار است كه شهردار بر مبناي گفته خود هر هفته در يك منطقه به انجام برنامه هاي كوتاه مدت شهرداري به بهانه طرح جهادي ۱۳۷ بپردازد. اين طرح براي اولين بار در پايان هفته گذشته در محدوده منطقه ۱۹ شهرداري اجرا شد. در اين منطقه تنها در طول هفت روز اجراي طرح جهادي ۱۳۷ ، تعداد ۷۵ كوچه و خيابان آسفالت شد و در طول دوازده روز ۵ خيابان اصلي بازسازي و آسفالت شده است و ۲۵۰۰ متر مربع ژئو تكستال براي زيرسازي آسفالت منطقه استفاده شد. اين روش به دليل افزايش عمر آسفالت قابل استفاده بوده و روشي نوين محسوب مي شود. تا روزي كه شهردار تهران به منطقه سركشي كرد ۲۵۴۸۰ تن آسفالت در سطح منطقه توزيع شد و در حدود ۲۰۰ هزار متر از سطح معابر منطقه آسفالت شد. اين فعاليت عمراني در عرض چند روز اگرچه سيماي ظاهري منطقه را تغيير داد اما نگراني بسياري از مردم را نيز موجب شد؛ چرا كه بسياري از اهالي اين قسمت از شهر كه به تعبير خود بعد از سالها مسئولي را در كنار خود مي ديدند، با رفتن شهردار دوباره جريان امور به حالت اول خود بازمي گردد و بسياري از كارهاي در حال اجرا به بوته فراموشي سپرده مي شود.
شايد اين نظر شهروندان منطقه بيش از هر چيز گوياي ماجرايي نه چندان خوشايند باشد. در واقع بسياري از كساني كه براي رفاه آنان سامانه اي به نام ۱۳۷ پايه ريزي شد نسبت به تداوم اجراي طرح و موفقيت آن ترديد دارند . حتي حضور قاطع و انكارناپذير شهردار تهران نتوانست اين ترديد را از شهروندان دور كند.
راستش نبايد از حق گذشت كه اين شيوه مرسوم در بسياري از اوقات راه را بر بسياري از افراد گشود و اين گونه موجب شد تا مردم در محروميت ها و مشكلاتشان دست و پا بزنند و تنها با كارهاي مقطعي دردي از كسي نكاست. اما الآن حكايت چيز ديگري است. هنگامي كه دكتر قاليباف براي اولين بار به فكر راه اندازي يك شيوه جديد براي ارتباط شهروندان با مسئولان به طور مستقيم اما نه به شيوه سنتي و رودررو، افتاد هيچ يك از مردان ساختمان خيابان بهشت به اين نيانديشيدند كه روزي مجبور شوند پا به پاي نفر اول شهرداري تمام مناطق تهران را از پاشنه در كنند تا خواسته هاي مردم عملي شود. شهردار تهران با اجراي طرح ۱۳۷ توانست اعتماد بخش قابل توجهي از شهروندان را جلب كند.
مي توان دوباره اميدوار بود كه مردم به مديران اميدوار شوند. مي توان اميد داشت كه ديگر حرفهاي مسئولان نه تنها در گوش مخاطبان جايگاهي مطمئن دارد بلكه از ارزش و اهميت خاصي نيز برخوردار است. اصلاً سخت نيست كه به يكباره آن نااميدي كه در طول سالهاي گذشته به وجود آمده فرو ريزد و جايش را اطميناني آرامش بخش بگيرد. همان طور كه در گوشه اي از برنامه طرح جهادي يكي از معاونان شهردار تهران به آرامي زير گوشم زمزمه كرد كه: اين مردم بسيار مردم خوبي هستند. مگر از ما چه مي خواهند؟ آيا ما توانايي انجام كارهايشان را نداريم؟ اگر اين گونه باشد بايد خودمان را سرزنش كنيم. واقعيتي در جريان است؛ واقعيتي كه مسئوليت بسياري از نهادهاي بنيادين شهر را بيشتر مي كند؛ اين كه مردم بسيار صبوراند و خوب. بايد براي آنان كار كرد. شايد شهردار تهران هم در حال بيان همين واقعيت باشد كه هر هفته به منطقه اي مي رود و آن گونه كه خود مي گويد تا جايي ادامه خواهد داد كه چهره واقعي پايتخت تغيير كند.

شهرآرا
اجتماعي
انديشه
سياست
ورزش
|   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  شهرآرا  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |