لزوم رويكرد جمعيتي در طرح جامع تهران
وقتي يك شهر از خاكستر برمي خيزد
ماني راد
تهران اشباع شده
يكي از اهداف طرح جامع تهران در سال ۴۴ برنامه ريزي جمعيتي تهران تا سال ۷۰ بود.
طبق مطالعات ۱۳۴۴ تا ۱۳۴۷ روي اين طرح و مصوبه ۴۷ قرار بود كه تهران در سال ،۱۳۷۰ جمعيتي در حدود ۵/۵ ميليون نفر داشته باشد.
در حالي كه مطالعه ساماندهي در سال ۷۰ نشان مي دهد، تهران جمعيتي بالغ بر ۵/۷ ميليون نفر را در خود جاي داده است. همچنين در اين طرح يك برآورد بيانگر اين است كه جمعيت تهران در حدود ده سال بعداز پايان طرح مي بايست به
۵/۸ يا ۶/۸ ميليون نفر برسد.
البته اين پيش بيني رشد جمعيت فقط در محدوده ۷۰۰ هكتاري تهران بوده است.
|
|
گفتن اينكه تهران داراي مشكلات و معضلات مختلف است، شايد چندان مناسب نباشد. چرا كه اين سخن همواره از زبان كارشناسان و مسئولان مختلف شنيده شده است، اما تهران، اين شهر پر از مشكلات متعدد، اين شهر غرق شده در انبوه معضلات فراوان، چگونه مي تواند به حيات خود ادامه دهد؟! چگونه اين شهري كه ناگهان در عرض فقط دويست سال سر از جغرافيا بلند كرد و براي خود، هويتي به وجود آورد، مي تواند روزهايي بهتر را به خود ببيند.
شكي نيست كه تهران براي زندگي روزمره اش مشكل دارد. رفت و آمد و ترافيك همواره با مشكل روبه روست، ساختمانها هر روز زشت تر مي شوند، افزايش چشمگير جمعيت اين پايتخت را از رمق انداخته است و مديريت زيرساخت ها، هر روز ناتوان تر مي شود. در واقع به راحتي مي توان گفت كه تهران، داراي مشكلي ماهيتي است. هم از اين روست كه براي فائق آمدن بر بسياري از مشكلات و معضلات اين شهر، برنامه اي كالبدي براي آن پيش بيني كرده اند و در قالب طرح جامع و تفصيلي، بخشي از مشكلات تهران را مورد توجه قرار دادند و افق روشني از تهران را در سال هاي آينده ارائه كرده اند. طرح جامع و تفصيلي تهران، يك برنامه كالبدي و فيزيكال شهر تهران است. برنامه اي است كه در آن نظام تصميم سازي و تصميم گيري براي سازماندهي اين شهر از طريق كالبدي اقدام مي كنند. به واقع مي توان گفت كه طرح جامع يا تفصيلي به عنوان يك برنامه كالبدي و يك سند هدايت و سازماندهي، هميشه براي همه شهرها نياز است. اما بديهي است كه تصور شود محتواي اين نيازها، متفاوت باشد. بسياري از اين نيازها براساس زمان دچار تغيير و تحول مي شوند. به عنوان مثال، تهران دهه ۴۰ به مجموعه اي از زيرساخت ها و هدايت و كنترل نياز داشت كه حتي نيمي از آن برنامه را در سال ۸۰ نمي توان طرح كرد. تهران بنا به زمان داراي نيازهاي مختلفي است. در واقع اين نيازهاي اساسي و ضروري پايتخت است كه لزوم تدوين طرحي به نام جامع و تفصيلي را موجب شده است. اما شايد نگاهي به تهران كه بيش از ۱۲ يا حتي ۱۴ ميليون نفر جمعيت دارد، از منظر طرح جامع و تفصيلي، چندان بيراه نباشد.
طرح جامع تهران در سال ۴۴
«تهران اشباع شده است. هر نفر اضافه بر ميزان مسموميت زيست محيطي، علمي، فرهنگي و... اين شهر مي افزايد كه همگي اينها ما به ازاء دارد.»
دكتر بهزادفر استاد دانشگاه و دبير دفتر طرح هاي موضعي، موضوعي با بيان اين حرف به طرح جامع تهران در دهه ۴۰ اشاره مي كند و معتقد است: در دهه ۴۰ طرحي فراهم شد تا برنامه ريزي شود كه تهران به عنوان پايتخت هدفمند به پيش برود. ساختار اصلي شهر را شكل دهد. مطالعه بر روي اين طرح از سال ۴۴ آغاز شد و تا سال ۱۳۴۷ ادامه يافت كه بالاخره در همان سال نيز اين طرح به تصويب رسيد. اين طرح، ۲۵ ساله معرفي شد و چشم اندازش تهران ۱۳۷۰ بود. به عبارتي برنامه تهران از سال ۱۳۴۵ تا ۱۳۷۰ در اين طرح معرفي شد تا نظام هدايت و كنترل در تهران شكل گيرد.
دكتر بهزادفر در بررسي جمعيتي اين طرح مي گويد: يكي از اهداف اين طرح برنامه ريزي جمعيتي تهران تا سال ۷۰ بود. طبق مطالعات ۱۳۴۴ تا ۱۳۴۷ بر روي اين طرح و مصوبه ۴۷ قرار بود كه تهران در سال ،۱۳۷۰ جمعيتي در حدود ۵/۵ ميليون نفر داشته باشد. در حالي كه مطالعه ساماندهي در سال ۷۰ نشان مي دهد، تهران جمعيتي بالغ بر ۵/۷ ميليون نفر را در خود جاي داده است. همچنين در اين طرح يك برآورد بيانگر اين است كه جمعيت تهران در حدود ده سال پس از پايان طرح مي بايست به ۵/۸ يا ۶/۸ ميليون نفر برسد. البته اين پيش بيني رشد جمعيت فقط در محدوده ۷۰۰ هكتاري تهران بوده است.
ظرفي كه روبه ويراني است
تهران به كجا مي خواهد برود؟ پايتخت در حال انفجار است. براساس طرح جامع تهران تنها رشد جمعيت تا سال ،۸۵ جمعيتي كمتر از ۹ ميليون نفر را پيش بيني كرده، اما هم اكنون تنها در محدوده تهران، حضور بيش از ۱۲ ميليون نفر جمعيت اين شهر را به يك هيولا تبديل كرده است. هنگامي كه بهزادفربه اشباع تهران و مسموميت زيست محيطي اشاره مي كند، با محاسبه اي كوچك مي توان منظورش را درك كرد. بهزادفر ادامه مي دهد: «ظرف ۷۰۷ كيلومتر مربعي تهران يا زيست محيطي ۷۰۷ كيلومتري اين شهر، ممكن است بتواند در يك نظام ساخت و ساز پاسخ ده منطقي بتواند تا ۱۲ ميليون نفر را در خود جاي دهد، اما نظام ساخت و ساز فعلي اين شهر، جمعيتي بيش از ۵/۸ ميليون نفر را نمي تواند تاب آورد.»
او به تشريح دقيق اين مسئله روي مي آورد: «وقتي در شهري براساس ظرفيت پيش بيني شده اش عمل نكند بي ترديد ناهنجاري هاي محيطي بسياري به وجود مي آورد. در اين راستا، بسياري از عناصر آن سازگار نيستند. اگر از شهري بيشتر از ظرفيت اش استفاده شود، عناصر گوناگون موجود در آن به هم مي آميزند و خود ظرف را (شهر) تخريب مي كنند.
واقعيت اينست كه ساخت و سازهاي مصنوعي تهران و پايگاه زيست محيطي و طبيعي تهران با هم در جنگ است. آنها هم ديگر را به سمت نابودي پيش مي برند. ما در حال ويراني خودمان هستيم.»
اقليمي فراموش شده
تهران به دليل داشتن يك شيب مناسب در شمال كه به دامنه هاي البرز مي رسد، و در قسمت جنوب كه به حوزه كويري مي رسد، به لحاظ جغرافيايي بسيار مناسب است. در اين شيب مناسب حداقل ۷ دره وجود دارد كه اين منطقه را زيبا كرده است. دره هايي كه از شرق به غرب وجود دارند عبارتند از: سرخه حصار، دارآباد، گلاب دره، دربند و سربند، اوين دركه، فرحزاد، كن، ورديج (وردآورد) و گرمدره.
از سويي مسيل هاي طبيعي كه در طول تاريخ زمين شناسي، شكل گرفته اند، نيز در اين منطقه جذابيت هاي بسياري به وجود آورده است. همه اينها اكوسيستم طبيعي تهران از ارتفاعات البرز تا كوير ورامين در جنوب شهر را شكل داده است.
اكوسيستمي كه هم در زمينه طبيعت خاص و هم به لحاظ زيبايي شناسي در ايران بي نظير است.
بهزادفر با اين سخنان ما را به صرافت مي اندازد كه تهران روبه ويراني است و ادامه مي دهد: «همه اين عوامل عرصه اي به وجود آورده كه در حدود ۲۰۰ سال پيش چند روستاي بزرگ داشت. شهري با قدمت بيش از ۲۰۰۰ سال و تهران و شميران تعداد زيادي هم روستا در اطراف اين شهرها نيز وجود داشت. اين روستاها عناصر مصنوعي بودند كه با اين هفت دره اكوسيستم زيبا و پايداري را براي مركز ايران تعريف مي كردند و از همه مهمتر، قلعه زيباي دماوند در نزديكي اين شهر، سمبل كشورمان شده است.
در اين روند بود كه جمعيت تهران روبه فزوني گذاشت. افزايش جمعيت به اكوسيستم فشار آورد.
بهزادفر به لزوم تقويت اكوسيستم اشاره مي كند و مي گويد، تا جايي اين اكوسيستم تحمل مي كند پس از آن ديگر نمي توان آن را تقويت كرد. جمعيت تهران تنها جمعيت نيست. ساختمان هايي است كه جمعيت در آن زندگي و كار مي كنند. اين تراكم و تزاحم تمام شهر تهران را دربرگرفته است. تنها ساختمان هايي كه ساخته شده اند نيست، بيش از ۵/۲ ميليون خودرو، خيابان هاي ريز و درشت فراوان يا فاضلاب هاي بيمارستاني و حتي آلودگي هاي اقليمي همه بر زيست بوم تهران فشار مي آورد و آن را رو به ويراني مي برد.
اين دره ها در حال تخريب است و هيچ كس حاضر به پذيرفتن مسئوليت آنها نيست. از سويي تخريب مشكلات اجتماعي، تخريب طبيعت و محيط زيست را تشديد مي كند. ما در حال ويراني اين اقليم هستيم. اقليمي كه شايد روزگاري در كشور بي نظير بوده.
|