سه شنبه ۲۰ تير ۱۳۸۵
لطفاً انگ نزنيد!
هانيه ورشوچي
نقاشي : مرتضي اسدي
001227.jpg
تقريباً هر فرد در هر لحظه از زندگي جملاتي از قبيل «تو باهوشي»، «تو دست و پا چلفتي هستي» و غيره شنيده است حال آن كه شخص مورد نظر در تمام كارهايش اين گونه نيست و صرفاً به خاطر خوردن اين برچسبها و نامگذاري ها رفتارش به شكل بازي تغيير مي كند. شخصي كه به او برچسب مثبت يا منفي زده شده ممكن است به همان ترتيب و مطابق همان برچسب رفتار كند. علاوه بر اينها همين كه به عضوي از جامعه برچسب منفي زده شد ديگر اعضاي جامعه از آن شخص دوري مي كنند و خود به خود از صحنه جامعه خارج مي شود.
دكتر حسين آزاد عضو هيأت علمي دانشكده روان شناسي و علوم تربيتي علامه طباطبايي در خصوص «برچسب زدن» مي گويد: برچسب زدن از كلمه انگليسي Labeling گرفته شده است، مفهومي مانند انگ زدن و نامگذاري كردن را مي دهد؛ به طوري  كه اين نامگذاري علاوه بر بررسي هاي جامعه شناسي و روان شناسي از لحاظ فرهنگي و مذهبي نيز بررسي شده است.
وي مي گويد: در بسياري از موارد ديده شده است كه بسياري از بزهكاران اسامي نامناسبي براي خويش يا گروهشان انتخاب مي نمايند. به طور مثال خود را گروه عقرب يا خفاش شب و ... مي نامند كه اين اسامي تأثيرات اجتماعي خاص خود را دارد.وي با اشاره به تأكيد مكتب يادگيري به برچسب زدن مي گويد: در مكتب يادگيري شخصي به نام بندورا معتقد است، در يادگيري مشاهده اي- تقليدي فرد با مشاهده طرف مقابل از او الگوبرداري مي كند و اين امر نقش مؤثري در زندگي هر فرد ايفا مي كند. به طور مثال يك فرد با مشاهده شخص مورد علاقه اش در تلويزيون كه سيگاري به لب دارد سعي مي كند مانند او رفتار كند. حال آن كه برچسب زدن نيز بي مانند به اين امر نيست. وقتي ما به فردي نامي را نسبت مي دهيم شخص به مرور زمان باور مي كند، اين گونه است و حركات و رفتار در خصوص آ ن نسبت را انجام مي دهد.
دكتر آزاد مي گويد: در اين ديدگاه تأكيد زيادي بر نامگذاري يا برچسب زدن شده است كه مي تواند بر شخصيت و رفتار فرد تأثير گذارد و حتي در مواردي رفتار شخص را دگرگون مي كند. به طور مثال اگر به كرات به كودكي گفته شود تنبل، كم و بيش به او القا خواهد شد شخص تنبلي است.
بارها ديده شده است تست هاي روان شناسي در مدارس اجرا مي شود كه در نتيجه آن كودكان به نوعي برچسب زرنگ يا تنبل مي گيرند. اين استاد دانشگاه به استفاده غلط از اين تستها اشاره مي كند و مي گويد: شخصي به نام بندورا كه پايه گذار اين تستها است، هدف خود را از ساختن اين آزمونها اين گونه عنوان مي كند كه؛ اين تستها مقياسي است براي شناخت كودكاني كه از توان هوشي كمي برخوردار هستند تا با شناسايي اين افراد از ديگر كودكان در زمينه درسي با آنها كار بيشتري صورت گيرد و در مدارس خاصي ثبت نام نمايند حال آن كه افرادي آمده اند از اين تستها در جهت تبعيض كودكان استفاده نموده و در شرايطي كه معلوم نيست كودك آمادگي دارد يا نه اين تستها را برگزار مي كنند. نتايج اين تستها متأسفانه معياري مي شود براي اين كه به كودك برچسبهاي نادرست زده شود كه در مواردي حتي خانواده و معلمين فرد،او را كودن يا تنبل خطاب مي كنند. وي با اشاره به اين كه برچسب زدن و نامگذاري حتي در بيماران داراي اختلالات رواني مؤثر است، عنوان مي كند: در اختلالي تحت عنوان اسكيزوفرني حتي المقدور تا آنجا كه امكان دارد بيمار را از وضعيت خويش آگاه نمي كنند زيرا در اين صورت بهبودي بيمار زودتر حاصل مي شود. ضمناً با برچسب زدن يك بيماري روي فرد، وي از چرخه زندگي و اشتغال خارج مي شود و ممكن است با اين برچسب تا آخر عمر نتواند شاغل شود يا ازدواج كند.
وي خاطرنشان مي سازد: انتخاب نام خوب و دادن نسبتهاي خوب به افراد تأثير بسزايي در شخصيت افراد دارد حتي اين امر تا بزرگسالي نيز ادامه دارد. ممكن است فردي دكتر يا مهندس خطاب شود حال آن كه از نظر اخلاقي شرايط اجتماعي مطلوبي نداشته باشد اما با وجود اين امر خود به خود با آوردن اين الفاظ ديد اشخاص تغيير مي كند.
اين استاد اضافه مي كند: لازم است به خانواده ها ياد آوري كنيم اسم عنصر مهمي است كه در زندگي افراد نقش دارد. در واقع نامگذاري صحيح در شخصيت و هويت اجتماعي افراد تأثير مي گذارد و برچسب زدن هاي مثبت يا منفي به نوعي تكليف زندگي شخص را مشخص مي نمايد. چه بسيار افرادي كه با خوردن برچسب هاي منفي فرصت وارد شدن در فعاليتهاي طبيعي را از دست داده اند.
نتيجه اين كه از دادن نسبتهاي غيرواقعي به افراد و برچسب زدنهاي منفي خودداري كنيد. چه بسا اين برچسب ها و تكرار آن به وسيله ديگران در زندگي شخص اثر مي گذارد زيرا انسانها در برخي زمينه ها توانمند هستند و با خوردن برچسبهاي منفي به باور غلطي از خود دست مي يابند و نمي توانند به خاطر عدم اعتماد به نفس از توانايي هايشان استفاده نمايند.

جدول اعداد (سودوكو)
001257.jpg
اعداد ۱ تا ۹ را در هر يك از سطرها و ستون ها و مربع هاي كوچك ۳ در ۳ طوري قرار دهيد كه فقط يك بار تكرار شود .پاسخ جدول را فردا در روزنامه ملاحظه خواهيد كرد.
حل جد ول شماره ۱۱۱

در جست وجوي آرامش
استرس بخش غيرقابل اجتناب زندگي است. بعضي از استرس ها طبيعي يا حتي لازم هستند. در حالي كه استرس بيش از حد زندگي و سلامتي را مي تواند تحت تاثير قرار دهد، شما مي توانيد از راه هاي مختلف، تاثير استرس را كاهش دهيد. كافي است دلايل آن را در زندگي خود بشناسيد، توانايي خود را در كنترل آن درك كنيد و بپذيريد و مهارت هاي مقابله با آن را فراگيريد.
استرس بر افراد مختلف به طور متفاوت تاثير مي گذارد و روش ها ي مؤثر براي برطرف كردن آن نيز براي افراد مختلف، متفاوت است. روش هاي مختلفي را امتحان كنيد تا بدانيد كدام يك براي شما مناسب تر است. بعضي از روش هاي برطرف كردن استرس عبارتند از :
- ورزش: فعاليت هاي فيزيكي منظم يكي از مؤثر ترين روش هاي مقابله با استرس است.
- واگويه نوشتاري: تحقيقات نشان مي دهد كه اظهار حال خود به صورت نوشتن، روش خيلي مؤثري براي كاهش ميزان استرس مي باشد.
- ابراز احساسات: صحبت كردن، خنديدن، گريه كردن و اظهار عصبانيت، روش هاي طبيعي فرايند درمان مشكلات روحي است.
- انجام كارهايي كه از آن لذت مي بريد: سرگرمي  يا فعاليت ها ي سالم مورد علاقه تان كه مفهومي براي شما دارد، به شما كمك مي كند كه احساس راحتي داشته باشيد. كار دلخواه يا كمك به ديگران نيز روش مؤثري براي برطرف كردن استرس است.
- فعاليت ها ي آرامش بخش بدن: محور اين فعاليت ها  شامل ورزش هاي هوازي، ورزش هاي آرامش دهنده ماهيچه ها ، ماساژ، استفاده از خوشبوكننده ها ، يوگا و فعاليت ها ي سنتي آرامش بخش است.
- فعاليت ها ي تمركزي: اين فعاليت ها  شامل يادگيري آرامش بخشيدن به خود از طريق تمركز انفرادي يا با كمك گرفتن از كسي، ورزش هاي تخيلي، گوش دادن به موسيقي آرامش بخش و استفاده از سرگرمي جهت كاهش استرس است.
ضمن برطرف كردن استرس، كاهش دادن ميزان استرس نيز در زندگي حائز اهميت است. روش هاي كاهش و اجتناب از استرس هاي غيرضروري عبارتند از:
- روش هاي تنظيم زمان: برنامه ريزي و اولويت بخشي فعاليت ها يتان مي تواند بسيار مفيد و كار آمد باشد.
- روش هاي سازگاري مؤثر: راه هاي برخورد با استرس غيرقابل اجتناب را فرا گيريد و راه هاي سازگاري مناسب نيز مي تواند ميزان استرس تان را كاهش دهد.
- انتخاب سبك سالم زندگي: ضروريات زندگي خود را تنظيم كنيد. خوب استراحت كنيد. به مقدار لازم غذا بخوريد. سيگار نكشيد. اين فعاليت ها در كاهش استرس اهميت بسزايي دارند.
- حمايت شدن از جانب دوستان و خانواده: افرادي كه از حمايت محكم اجتماعي برخوردارند، در برخورد با چالش ها ي زندگي توانمند ترند.
- تغيير روش ها ي تفكر: از افكاري كه موجبات استرس را فراهم مي كنند اجتناب كنيد. در جهت حل مساله برآييد و ياد بگيريد كه خوب ارتباط برقرار كنيد. اينگونه كارها، ابزارهاي مفيدي براي كاهش استرس هستند.
استرس مي تواند بسيار شديد باشد. ضمن اينكه به دوست يا عضوي از خانواده تان اعتماد مي كنيد، شايد لازم باشد با يك مشاور مجرب نيز صحبت كنيد.
چگونه ميزان استرس خود را ارزيابي كنيم؟
ميزان استرس به ويژگي ها ي ژنتيك شما، ميزان حمايت از جانب خانواده و دوستانتان، ديدگاهتان، تجربه ها ي قبلي شما در برابر استرس و توانايي تان در سازگاري يا برطرف كردن استرس بستگي دارد.
ممكن است آنچه براي فردي استرس زاست، براي ديگري نباشد. ميزان استرس در هر موقعيتي به منشأ و مدت آن بستگي دارد.بعضي افراد نسبت به ديگران در برخورد با استرس موفق ترند. اگر در برطرف كردن موقعيت ها ي استرس زا مشكل داريد، لازم است راه هاي مناسب تري را براي مقابله با آنها فراگيريد.
تغييرات زندگي مانند از دست دادن عزيزان، ازدواج و تغييرات محل كار ممكن است استرس زيادي را ايجاد كند. تعقيب حوادث استرس زا و يادداشت عكس العمل ها  و روش هاي سازگاري به طور روزانه، روش ديگري براي كشف شرايط استرس زا و ميزان استرسي است كه احساس مي كنيد.
چگونه استرس بر فرد تاثير مي گذارد؟
استرس- به ويژه به صورت طولاني- مي تواند بر سلامتي، تاثير جدي ايجاد كند. قلب و عروق، سيستم عصبي و دفاعي بدن را تحت تاثير قرار مي دهد.
استرس مي تواند سبب دم دمي شدن، نگراني و مشكلات تمركزي شود و شدت بيماري هايي مانند مشكلات عروقي، ديابت و آسم را موجب شود. استرس در طول زمان مي تواند باعث افسردگي، مشكلات ارتباطي و عملكرد ضعيف فرد در كار يا تحصيل شود.
وقتي دچار استرس مي شويد، بدن تان هورموني را  ترشح مي كند كه ضربان قلب و تنفس تان را افزايش مي دهد و موجب رهايش شديد انرژي مي شود. تقريبا تمام سيستم ها ي بدن مانند قلب، رگ هاي خوني، سيستم دفاعي، ريه ها ، دستگاه گوارش و مغز، آمادگي برخورد با خطر را دارند. اين فرايند به نام واكنش «مقابله يا جهش» ناميده مي شود.اين واكنش با توجه به موقعيت، از نوع نامحسوس تا بسيار شديد است. وقتي اين شرايط سپري مي شود، بدن به حالت عادي برمي گردد.
بعضي استرس ها عادي هستند و حتي براي جالب تر كردن و متفاوت نمودن زندگي لازم مي نمايند. وقتي كه واكنش سريع و بجا لازم باشد، اين واكنش مي تواند مفيد واقع شود. با وجود اين، ممكن است لازم باشد مقدماتي را فراهم كنيد و با افراد ديگر نيز تعامل داشته باشيد. اگر طي مدت خاصي با موقعيت ها ي استرس زاي شديد يا متفاوتي مواجه شويد، ممكن است احساس نااميدي و ناتواني كنيد. جالب است به خاطر بياوريد كه مي توانيد راه هايي را براي سازگاري ياد بگيريد و ميزان استرس ايجادشده را كاهش دهيد.
ترجمه: اقدس ناصري

ديد گاه
او چنين مي خواهد
درست يا نادرست!
سرشب بود. مثل شب هاي قبل صداي پدر بود كه فارغ از كار و خستگي روزانه باز مي گشت، مادر فوري به آشپزخانه رفت تا بساط شام را مهيا كند. پدر روي مبل، خود را رها كرد و در اين لحظه بود كه دختر جوان خانواده نزد پدر آمد و گفت: پدر، پول خريد مانتو و كفش تابستاني من چي شد؟ پدر پاسخ داد:چقدر مي خواهي؟ دختر: ۵۰ هزار تا كافيه. پدر: زياد نيست؟ دختر:  رعايت تو را كردم. پدر: باشه فردا با هم مي رويم ولي به شرطي كه مانتو تنگت را نپوشي.
- دختر: من از تو دعوت نكردم كه با من بيايي، خودت خواستي، من هم اين طوري راحت هستم. پدر ديگر چيزي نمي شنيد، غرق در افكار خود بود؛ غرق در روياها و آرزوهايش ،چه بگويد؟ افكار دختر مثل خيلي از جوانان اين مرز و بوم با افكار اين پدر مثل خيلي از والدين ديگر، دچار شكافي عميق شده بود. پدر چيزي مي خواهد كه دختر از آن فاصله ها دارد. پدر پايبند ارزش ها و هنجارهاي ناب گذشته است ولي دختر براي خود ارزش ها و هنجارهاي جديدي تعريف كرده است. پدر فرداي آن روز يك چك مسافرتي روي ميز آشپزخانه گذاشت و رفت تا دختر تنها به خريدش بپردازد چرا كه او ديگر كودك نيست كه با سر و صدا يا تهديد و ترغيب كودكانه آن گونه كه والدين مي خواهند فكر كند!
ولي سرآغاز اين تناقض چيست؟ آيا جوانان مقصر هستند؟ آيا آنها هم بايد مثل والدين خود فكر كنند و در غير اين صورت مورد عتاب واقع شوند؟ آيا والدين به دليل پافشاري روي بعضي از مسائل مقصر هستند؟ آيا جامعه مقصر است؟....
به هر روي جامعه ما هم مثل خيلي از جوامع ديگر به عنوان يك جامعه در حال گذر از سنت به مدرنيته مدتهاست دچار اين چنين مسائلي است. نمي توان گفت كه در اين فرآيند والدين يا بهتر بگوييم خانواده و يا فرزندان اشتباه مي كنند. جوانان در جامعه تحت تأثير متغيرهاي فراواني قرار دارند. از تبليغات ماهواره اي و فراملتي گرفته تا حتي تبليغات داخلي. جوانان ما هم بنابر مقتضاي روحيات خاص اين دوران خواستار تنوع هستند. پس تنوع در نوع، رنگ و يا مدل پوشش را نمي توان از جوان گرفت ولي مي توان با دادن الگوهاي مناسب و منطبق با فرهنگ جامعه به اين وضعيت سر و سامان بهتري بخشيد. اما بايد در نظر گرفت اين الگوسازي نبايد حالت رسمي و جبري داشته باشد و يا از طريق نهادهاي دولتي اعمال شود. زيرا اين مسئله دقيقاً يك مسئله فرهنگي است و بايد از كانال هاي مرتبط خود شكل گيرد پس با طرح لباس ملي آن هم با پشتوانه دولتي، مشكلي حل نمي شود. بهتر است با ديد عميق تر و فرهنگي تر به قضيه پوشش نگاه كنيم و چاره اي براي اين گسست روزافزون بيابيم. شايد اين گره به دست نخبگان فرهنگي و علمي كشور راحت تر باز شود.
مرواريد طباطبايي

اجتماعي
اقتصاد
سياست
شهرآرا
موسيقي
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  سياست  |  شهرآرا  |  موسيقي  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |