گروه ادب و هنر: نمايشگاه مسابقه بين المللي كاريكاتور هولوكاست، همزمان با گشايش موزه هنرهاي معاصر فلسطين از ۲۴ مرداد تا پايان شهريور در اين موزه برگزار شده است.
در اين نمايشگاه تعداد ۲۹۳ اثر از هنرمندان كاريكاتوريست ايراني و ۴۳۱ اثر متعلق به هنرمندان خارجي به نمايش درآمده اند.
در بيشتر آثار به نمايش درآمده، نقش صهيونيست جهاني در تحريف تاريخي كه انجام داده اند، به خوبي مشهود است. هدف كاريكاتوريست ها در مجموعه آثار، توجه بيننده به نقش دوگانه و متضاد صهيونيست ها در جلب ترحم و زورگويي آنهاست.
از يك طرف صهيونيست ها با تكرار واقعه تاريخي يهود كشي در قرون گذشته و تأكيد بر كوره هاي آدم سوزي دوران هيتلر، قصد جلب حس همدردي در مخاطب را دارند و از سوي ديگر خود صهيونيست ها در اقدامي غيرانساني فجايعي سخت تر از يهود كشي را بر ملت فلسطين نازل مي كنند.
بنابراين مخاطب نمي داند چگونه بر اين ظالم مظلوم نما نخندد و ذات دروغگويش را برملا نسازد. در چنين وضعيتي كاريكاتوريست هاي نمايشگاه هولوكاست، بيشتر از آنكه تماشاگرانش را به آگاهي تازه اي برسانند، همچون آنها و همراه با مخاطب به ماهيت وجودي صهيونيست ها مي خندند.
به عبارت ديگر طنز در اين نمايشگاه از آگاهي در متن آثار به وجود نمي آيد، بلكه ناشي از دركي فرامتني از مقوله هولوكاست است.
به عنوان نمونه تداعي ميله هاي زندان و خطوط آبي پرچم اسرائيل روي يك زنداني فلسطيني بيشتر از آنكه زائيده فكر كاريكاتوريست باشد، برگرفته از يك استنتاج ساده است. از اين رو مخاطب بيشتر از آنكه مسئله هولوكاست برايش مهم شود، در اين كاريكاتور، متوجه برخورد خصمانه دولت اسرائيل با اعراب فلسطيني مي شود.
در صورتي كه كاريكاتور ديگر به لباس همان زنداني فلسطيني با ميله هاي آبي رنگ هلال ماه زرد رنگي وصله كرده كه نه تنها مسئله فلسطين را بازگو مي كند، بلكه با ارجاع به دستور هيتلر به يهوديان كه آنها را مجبور به نصب ستاره شش پر زردرنگ به لباس خود مي كرد، به مخاطب با طنز تلخي متذكر مي شود.
اگر چه برخورد اسرائيلي ها با فلسطيني ها فجيع تر از رفتار نازي ها با جامعه بشري است، اما چنين حكمي وقتي اثباتي قطعي داشته باشد، از ايهام هنري دور مي شود.
به عبارت ديگر كاريكاتور همان طور كه در خود عنصر رسانه اي و گرافيكي دارد، بايد از ايجاد و سمبل گرايي هنري نيز بهره مند شود.
همچنين درك و آگاهي كاريكاتوريست ها از ابعاد مختلف يك واقعيت بيروني باعث مي شود كه با تيزبيني، نكته سنجي و طنزي گزنده، مردم را به آشنازدايي و خرق عادت در نگاه كردن به مسائل روزمره دعوت كنند و آنها را به سطح جديدي از آگاهي رهنمود كنند.
با اين تفاصيل بايد اذعان كنيم در مقايسه بين آثار هنرمندان ايراني و كاريكاتوريست هاي خارجي با موضوع هولوكاست، ايراني ها از نوآوري و تنوع كمتري نسبت به همتايان خارجي خود برخوردارند و در ميان ميهمانان اين نمايشگاه كساني كه توانسته بودند به تفاوت هولوكاست با نسل كشي از يك طرف و شباهت صهيونيست با نازيست از سوي ديگر تأكيد كنند، ارتباط بهتري با مخاطب برقرار كرده اند.
كاريكاتورهاي هنرمندان اروپايي كمتر به مقوله فلسطينيان پرداخته اند و كاريكاتوريست هاي آسيايي نيز به يهودكشي دوران هيتلر توجه ويژه اي نشان نداده اند.
در اين ميان، چند اثر از كاريكاتوريست هاي آمريكاي لاتين بازگو كننده دو وجه اصلي اين نمايشگاه بود و از اين رو با اقبال بيشتري از سوي مخاطب روبه روشد.
شايد سخت باشد كه بين مرگ و خنده، نسل كشي و احقاق حق، تحريف تاريخ و نگراني از آينده كودكان، ارتباطي طنز و شاد برقرار كرد، اما هنرمند كاريكاتوريست كه مي تواند پيوندي ميان رسانه و هنر ايجاد كند، قطعاً استنتاج از موارد متضادي مانند آنچه برشمرديم، برايش سهل و عادي است.
اما چرا ما در نمايشگاه هولوكاست با آثاري تأثيرگذار و به ياد ماندني كمتر روبه رو مي شويم؟ شايد علت در نخستين تجربه چنين نمايشگاهي باشد، يا مقداري تعجيل در جمع آوري آثار و زمان اندكي كه به هنرمندان داده شده بود.
كاش قبل از اعلام عمومي موضوع، تعريفي جامع و مانع از هولوكاست در كاريكاتور ارائه مي شد تا آثار بهتر و موثرتري از هنرمندان عرضه مي شد. هر چه هست تجربه اي است گرانبها كه نقاط قوت و ضعف آن را نبايد براي برپايي نمايشگاه هايي اينچنين فراموش كرد.