چهارشنبه ۱ آذر ۱۳۸۵
روز و روزگاري فوتبال
007014.jpg
عكس : عليرضا بني علي
007020.jpg
تيم فوتبال باشگاه سابق تاج ( استقلال ) - قهرمان باشگاه هاي آسيا 1970 ، قهرمان جام ميلز هندوستان و قهرمان باشگاه هاي ايران . عليرضا حاج قاسم نفر سوم ايستاده از چپ
مريم رضايي
از دبستان در محله ميدان خراسان فوتبال را شروع كرد. در آن زمان هم محلي هاي او پرويز قليچ خاني، علي پروين، امير حاج رضايي، قاسم پناهگر و برخي ديگر بودند كه با هم يك تيم محلي تشكيل دادند و در زمين خاكي ميدان خراسان بازي مي كردند.
البته كسان ديگري هم بودند كه معروف نشدند و آخر از همه هم مهدي حاج محمد به آنها پيوست. او بعدها به تيم پايه  كيان به نام تيم البرز رفت و در آنجا آقاي الهي سرپرست تيم البرز بود و هريك از بچه ها را كه استعداد بيشتري داشتند به تيم كيان مي فرستاد و آقاي اميرآصفي هم سر بازي هاي محلي آنها حاضر مي شد. حاج قاسم مي گويد تيم آنها هميشه قهرمان تيم هاي محله بود.
بعدها اين تيم از دسته دوم به تيم كيان ارتقا يافت و البته او در آن زمان دروازه بان بود. قليچ خاني، پروين، حاج رضايي و پناهگر به تيم كيان رفتند، اما او در همان تيم البرز ماند و يك سال بعد با حاج محمد به تيم ديهيم دسته دو تاج آن زمان رفت. يك سالي در آنجا تمرين كرد و در طول اين مدت تيم آموزشگاهي آنها مرتب قهرمان مي شد.
او در آن زمان، آقاي گل آموزشگاهي تهران و قهرمان آموزشگاهي ايران نام گرفت. بعدها به تيم تاج( استقلال ) راه يافت، اما در سنين اوج بازي از بازي كناره گرفت. جزئيات اين گفت وگو را در پي بخوانيد.
***
* چگونه به تيم تاج ( استقلال ) راه يافتيد؟
- يك روز مهدي مناجاتي به زمين شماره سه شهباز آمد و به من گفت كه آقاي اسداللهي گفته شما در تيم پاس تمرين كنيد و در آنجا در دانشكده پليس با تيم پاس تمرين كردم و در روز اول تمرين، بازي با تيم ارتش را هم داشتيم. در آن زمان تيم ارتش خيلي قوي بود و هرچه بازيكن تيم ملي بود در آنجا هم بازي مي كرد. در آنجا بازي من مورد پسند قرار گرفت و دو سالي در اين تيم به عنوان فوروارد بازي كردم. بعدها تيم جوان كه براي اولين بار در سال 1348 در ايران تشكيل شد، قصد داشت به فيليپين برود و من براي بازي اين تيم انتخاب شدم. سپس به تيم تاج رفتم و در بازي هاي قهرماني باشگاه هاي آسيا در تهران در سال 1349 با تيم تاج مقام اول را به دست آورديم. بازي فينال ما با تيم مكابي رژيم صهيونيستي بود كه دو بر يك در امجديه برديم و در آن سال با تيم تاج قرارداد بستيم كه البته براي اولين بار بود كه با بازيكن ها قرارداد مي بستند.
* چقدر قرارداد بستيد؟
- 12 هزار تومان براي دو سال قرارداد بستم. البته اين رقم براي اعضاي تيم ملي باشگاه ها بسته مي شد و فقط هم با دو باشگاه پرسپوليس و تاج قرارداد بستند. در ضمن ماهي يك هزار تومان هم حقوق مي دادند و براي اعضاي غير ملي پوش 600 تا 800 تومان پرداخت مي شد. البته براي آن زمان اين مبلغ ها قابل توجه بود و در آن زمان مي شد با 12 هزار تومان يك خانه در ميدان خراسان، محله ما خريد!
حدود شش سال هم در تيم تاج بازي كردم كه هر سال تاج قهرمان تهران و ايران مي شد و در جام بازي هاي آسيا در تايلند هم سوم شديم. در تيم ملي هم از 1351 تا 1353 حضور داشتم و قهرمان جام ملت هاي آسيا در تايلند شديم. در آن زمان فقط يك تيم از آسيا براي جام جهاني كوچك برزيل انتخاب شد كه تيم ايران انتخابي اين بازي ها از آسيا شد.
* چرا زمان حضور شما در تيم ملي اين قدر كوتاه بود؟
- برخي بازيكنان درگيري با باشگاه داشتند و من در رأس آنها بودم و باعث شد كه ديگر فوتبال بازي نكنم؛ هرچند ما با مربي مشكلي نداشتيم. البته بايد بگويم كه جواني بود، به حرف بزرگترها گوش نكردم و با فوتبال خداحافظي كردم و به بندرعباس رفتم. در آنجا يك شركت تخليه بارگيري داشتيم و دو سالي هم در آنجا بودم. يعني حدود 26 ساله كه بودم با فوتبال وداع گفتم، درست بعد از بازي هاي جام جهاني كوچك برزيل كه بايد براي المپيك 1972 مونيخ اعزام مي شديم كه شش بازيكن بوديم كه نرفتيم.
* چرا نرفتيد؟
- در آن زمان رئيس فدراسيون را عوض كردند و آتاباي را آوردند و بعد هم مربي ها دهداري و رنجبر را عوض كردند. به اين ترتيب من، حجازي، بهزادي، كلاني و مصطفي عرب به المپيك مونيخ نرفتيم. آنها در آن زمان قليچ خاني را كاپيتان كردند، در حالي كه بهزادي قدرتر بود و خيلي بيشتر در تيم ملي بازي كرده بود و مجموع اين مسايل باعث شد كه با دلخوري فوتبال را كنار بگذارم.
* به نظرتان كار درستي بود؟
- خير. امروز كه فكر مي كنم اشتباه كرده ام و اين فكر من جواني صرف بود!
* مربي هاي شما چه كساني بودند؟
-- مربي ما در تيم تاج رايكوف از يوگسلاوي بود و در تيم جوانان هم ايشان بودند. پرويز ابوطالب و اسداللهي، حبيبي، دهداري و رنجبر از ديگر مربيان من در تيم هاي مختلف بودند.
* تفاوت كار با مربي خارجي و داخلي را چه عنوان مي كنيد؟
- در زمان ما، آقاي رايكوف كه به ايران آمدند سيستم بازي را عوض كردند. ما در آن وقت و در زمان آقاي فكري با سيستم 2-5-3 بازي مي كرديم، اما آقاي رايكوف سيستم 3-3-4 را آورد و تحولي بزرگ در تيم هاي باشگاهي ايجاد كرد و از آن زمان به بعد هنوز هم همان سيستم را بيشتر كار مي كنند و البته امروزه سيستم هاي متنوعي را ارنج مي كنند.
* بهترين مربي شما چه كسي بود؟
- به نظر من از خارجي ها بهترين مربي رايكوف بود و در داخل مربيان در يك سطح هستند و نمي توان بهتر و بدتر را عنوان كرد.
* دليل آن چيست؟
- مربيان ما دوره هاي بين المللي در خارج نديده اند و نسبت به سطح علمي روز دنيا عقب افتاده اند.
* يعني شما موافق مربي خارجي هستيد؟
- براي پيشبرد فوتبال ايران بله موافق حضور مربيان خارجي هستم.
* يعني راه حل پيشبرد فوتبال ايران مربي خارجي است؟
- بله. شما ببينيد تيم پرسپوليس دو تا مربي عوض كرد. هاري آري و دنيزلي. سيستم بازي آنها كاملاً تغيير كرد، يعني آموزش دادند و اين تيم در حالي كه دو بر يك از سايپا عقب بود، جلو افتاد.
* بازي استقلال با پيروزي در هفته هشتم را چطور ارزيابي مي كنيد؟
- به نظر من استقلال كمي افت كرده بود.
* دليل آن چه بود؟
- تعويض هاي بي خودي بازيكنان، قدرت تيم را گرفت. به نظر من تا فوروارد تازه بيايد جاي منصوريان در تيم جاي بگيرد كمي طول مي كشيد.
شايد از ابتدا نتيجه بازي با مجموع عوامل تيمي براي اين دو تيم مطرح، مشخص بود!
* ظاهراً كار مربيگري هم كرده ايد؟
- من فقط در دانشگاه ها مربي بوده ام. در دانشكده علوم بانكي و نقشه برداري در سالهاي 54 و 55 كه پيش از انقلاب بود.
* آيا اگر از شما براي مربيگري تيم استقلال دعوت كنند، مي پذيريد؟
- هرگز.
* چرا؟
- تخصص آن را ندارم. هر كسي را كه نمي توان در نقش مربي منسوب كرد. با اسم و نام كه نمي شود تيم داري كرد.
* تفاوت فوتبال زمان خودتان را با فوتبال امروزي چه عنوان مي كنيد؟
- در زمان ما قدرت بدني اعضاي تيم ها خيلي بهتر از اكنون بود.
* چرا و دليل آن چه بود؟
- شما تيم آن زمان را با تيم امروزي مقايسه كنيد. فقط تصويرهاي آن را كه نگاه كنيد خودتان ملاحظه مي كنيد كه فرم و شكل ظاهري تيم ها در گذشته، چقدر قوي تر از اعضاي تيم هاي امروزي بود. همينطور اعضاي تيم هاي فوتبال در گذشته را بررسي كنيد كه از چه زماني ورزش و فوتبال را شروع كردند و در روز چقدر ورزش مي كردند و فوتبال تمرين مي كردند. در مورد تيم هاي امروزي اگر نگويم كه بدتر شده است، اما بهتر هم نشده است.
در زمان ما هم كساني كه به تيم ملي راه مي يافتند از آموزشگاهي و محلي فوتبال كرده بودند و پايه اي كار كرده بودند. مربيان تيم  هاي مطرح اعضاي تيم خود را از آموزشگاه ها انتخاب مي كردند. در آن زمان به نظر من بچه ها و مدرسه اي ها مدام در حال تحرك و بازي و تمرين بودند و به اين دليل قدرت بدني بهتري داشتند.
به يادم دارم كه صبح تا ساعت۱۱ در ورزشگاه شهباز تمرين مي كرديم و بعدازظهر باشگاهي بازي مي كرديم و در طول 24 ساعت دو تا بازي داشتيم كه تمرينات و بازي هاي سنگيني داشت. تيم پاس كه در آن تمرين و بازي مي كردم تيم كمي نبود، با تيم هاي پرسپوليس و شاهين و دارايي آن زمان مدام بازي داشتيم.
007017.jpg
*تحصيلات شما چيست؟
-ديپلم دارم.
*با اين ميزان تمرين و بازي چگونه درس مي خوانديد؟
- به سختي! من پنج سال براي گرفتن ديپلم در جا زدم!اولويت من ورزش بود به همين دليل تاوان آن را هم در درس مي دادم!
*امروزه بحث بر سر علمي كردن فوتبال است. شما فوتبال علمي را چگونه تعريف مي كنيد و آيا فوتبال ايران علمي است؟
- به نظر من فوتبال علمي نياز به مربيان به روز دارد . اما مربيان ما دوره هاي بين المللي در خارج را نديده اند لذا به روز نيستند. امروزه بزرگترين مربيان دنيا حتي خود را ملزم مي دانند تا در كلاس هاي فيفا شركت مي كنند و مدام به دانسته هاي خود اضافه كنند يعني فوتبال علمي اين را مي طلبد.
*چرا در ايران اينگونه عمل نمي شود؟
- اولاً سطح مربيان ما آنقدر بالا نيست و بعد هم شايد زياد خودشان را قبول دارند!
شما ملاحظه كنيد وقتي يك مربي از فيفا به ايران مي آيد 30-20 نفر مربي را در يك كلاس جا مي دهند آيا سطح آنان يكي است؟ خوب امتحان هم مي دهند اما واقعاً سطح بندي وجود دارد و نتايج آزمون ها اينقدر دقيق است؟!
در مورد بازيكنان هم همينطور است شما ببينيد نحوه انتخاب بازيكن ها و حضور آنها در تيم ها چگونه است براي ورود به تيم چگونه ارتباط برقرار مي كنند. البته نمي خواهم بگويم براي همه بازيكنان چنين عمل مي شود، اما متأسفانه اين جو حاكم است. شما ببينيد بازار زيرزميني نقل و انتقالات بازيكن ها چقدر است و درآمد ناشي از اين بازار نجومي چگونه است، چه كساني منتفع مي شوند.
*به نظر شما اين نوع فوتبال را بايد حرفه اي ناميد؟
- خير.
*مبادلات بازيكن در دنيا امروزه يك صنعت محسوب مي شود، اينطور نيست؟
- بله اما در كشور ما اين كار نيمه حرفه اي است، زيرا سطح فوتبال ما در مرتبه حرفه اي هاي دنيا نيست. من موافق فوتبال حرفه اي هستم به اين مفهوم كه يك بازيكن حرفه اي، حرفه ديگري جز فوتبال ندارد و به همين دليل به حد عالي آن هم مي رسد. خوب طبيعي است كه نقل و انتقالات بازيكن درست اتفاق مي افتد و امروزه مثل سابق كه نيست تعصبات خشك حاكم باشد و جابه جايي تيمي يك گناه نابخشودني باشد. اما بايد بررسي شود كه در كشور ما چگونه عمل مي شود و آيا به اين سطح حرفه اي رسيده ايم. شما بازيكني را ديده ايد كه نزديك به 40 سال داشته است، اما هنوز هم قرارداد دارد، بپرسيد چرا جوانگرايي نداريم. به نظر من اين نوع نقل و انتقالات جنبه پيشرفت حرفه اي براي فوتبال ناميده نمي شود.
* با اين سخنان مي توان نتيجه گرفت كه ما زير بناي فوتبال حرفه اي و علمي نداريم؟
- بله نداريم.
*براي رسيدن به آن چه بايد كرد؟
- به نظر من بايد گلچيني از بين مربيان حاضر در داخل كرد و آنها را به كلاس هاي بين المللي خارج از كشور اعزام كرد و آنها در تيم هاي مطرح و باشگاه هاي دنيا كسب تجربه كنند و ببينند يك تيم حرفه اي و باشگاه حرفه اي چه برنامه ريزي براي تيم خود دارد و آن را پياده مي كند و سپس بيايند به مربيان داخلي هم اين آموزش ها و تجربيات را باتوجه به ساختار داخلي ما منتقل كنند.
*جايگاه فوتبال باشگاهي ما چگونه است؟
- در گذشته بر پايه دوستي ها شكل مي گرفت و گروهي همفكر و همدل گرد هم مي آمدند و با تمام قوا بازي مي كردند و فقط هزينه مي كردند، اما از زماني كه پول حرف اصلي را در فوتبال باشگاهي زد بهترين بازيكنان را مبادله مي كنند و خوب طبيعي است كه كوچكترها و ضعيف تر ها كنار گذاشته مي شوند و تيم ها و باشگاه هاي خصوصي قدرت رقابت را از دست مي  دهند و اينها به ضرر فوتبال ملي ماست.
متأسفانه امروزه بازيكنان جوان تربيت نمي شوند، به طور مثال همين ليگ دسته يك ما در سال هاي اخير در 16 تيم موجود، چقدر جوانگرايي شده است و آيا بيشتر چرخش بازيكنان در تيم ها اتفاق نيفتاده است. شما بازيكنان سال گذشته را با امسال مقايسه كنيد ببينيد چند نفر نيروي جوان و تازه نفس وارد تيم ها شده اند.
اما شما ببينيد در خارج از كشور چگونه عمل مي كنند. از سنين خيلي پايين تمرينات علمي و درست به بازيكنان محلي آموزشگاهي آموزش داده مي شود تا كم كم آماده حضور در مقاطع ملي شوند.
همينطور بررسي كنيد كه چقدر باشگاه ها حرفه اي ما داراي زمين چمن شخصي هستند.
*حتماً  اطلاع داريد كه شهرداري تهران قرار است براي تيم هاي پرسپوليس و استقلال زمين چمن اختصاص دهد. به نظر شما اين اقدام چگونه است و چه آثاري را به همراه خواهد داشت؟ و چگونه مي توان آن را تكميل كرد؟
- خيلي خوب است اين طرح به نظر من براي فوتبال ملي ما بسيار مفيد است و اگر اين طرح بعد از جنگ در ايران پياده شده بود آثار بسيار خوبي بر ورزش ما گذاشته بود. اما همين قدم هم مي تواند در آينده نتايج خوبي را از آن گرفت. بچه هاي محله ها كه امروزه جايي براي ورزش و تمرين ندارند و با اين موضوع نه تنها بچه ها تشويق مي شوند كه فوتبال را هم جدي تر بازي مي كنند. باشگاه ها هم مي توانند ريشه اي جوان گرايي را دنبال كنند. هر برنامه اي كه موجب احياي فوتبال محلات باشد مثمر فايده خواهد بود و در نهايت فوتبال ملي از آن منتفع مي شود.
*باشگاه هاي پرسپوليس و استقلال از جمله باشگاه هاي مردمي هستند شما ريشه اين دلبستگي مردم را در چه مي بينيد؟
- يادم هست در گذشته كه در امجديه با پرسپوليس بازي داشتيم 15هزار نفر پرسپوليسي بودند و 5هزار نفر طرفدار تيم تاج بودند. به نظر من نتيجه اي كه ما آن زمان گرفتيم كه البته با آن شرايطي كه تماشاگرها با ما داشتند و ما چه مي برديم و يا مي باختيم ما را مي زدنند! و ما حتي ناچار بوديم تا 12شب در رختكن بمانيم! باعث شد اين تيم كم كم در دل مردم جاي بگيرد.
به نظر من نتايجي كه آن زمان گرفتيم و بعد از انقلاب تيم استقلال گرفت باعث شد كه رفته رفته طرفداران زيادي پيدا كند.
اما بايد بگويم در پيش از انقلاب چون تيم تاج سابق ( استقلال امروز ) دولتي بود و مردم براي ابراز مخالفت با دولت، به تيم پرسپوليس گرايش پيدا مي كردند، اما بعد از انقلاب نتايج باعث شد كه تقسيم بندي جديدي در طرفداران تيم هاي باشگاهي اتفاق بيفتد و هنوز هم اين باشگاه طرفداران بيشمار خود را دارد.
*به نظر شما نوسانات نتايج بازي هاي مختلف در ليگ ها براي تيم هاي باشگاهي ناشي از چيست؟
- مهمترين موضوع سن بازيكنان است و ديگري مسأله گزينش مربيان، ضمن آنكه مربيان در باشگاه هاي مختلف نتايج متفاوتي مي گيرند. يعني در يك تيم نتيجه عالي مي گيرند و همين مربي در تيم ديگري منفي عمل مي كند. به نظر من نداشتن بازيكنان دلخواه مربيان از جمله علل اين موضوع است. به هر حال در ليگ هاي حرفه اي امروزي شرايط بازي تغيير كرده است به ويژه موضوع پول و اقتصادي شدن فوتبال تأثيرات منفي و بسياري بر روي اين ورزش اول كشورها از جمله ايران گذاشته است.

نگاه
دريچه هاي بسته فوتبال به روي زندگي
جهانگير كوثري
قدمت فوتبال را در ايران اگر 80 ساله بدانيم، نيمي از آن را در محلات گذرانده ايم. پديده ساده و در عين حال پيچيده اي چون فوتبال را قبل از آن كه مسئولين درك كنند و ظرف لازم را برايش آماده نمايند، مردم محلات از آن استقبال كردند و با بساط اندك آن را به راه انداختند. يك زمين خاكي ناقص، يك توپ چرمي پر شده از خاك اره، خاك، كاغذ، علف و يا در نهايت در شكل پيشرفته اش با يك تيوپ كه درون چرمي ناقص قرار مي گرفت. فوتبال به دليل نداشتن ابزار پيچيده  يا زمين استاندارد در سال هاي دور، ورزش مشكلي نبود.
اما در تمام ابعاد و اشكال محلي، بومي، باشگاهي و ملي تابع يك قانون مشترك بود و همه بايد آن را رعايت مي كردند. رعايت مقررات خود يك فرهنگ مشترك قانوني را در جامعه جاري مي كرد كه همه بايد به قوانين احترام بگذارند.
در دروازه دولت سابق روبه روي بيمارستان اميراعلم فعلي كه انگليسي ها بيشتر آنجا فوتبال بازي مي كردند همان قوانين اجرا و رعايت مي شد كه در شهر آبادان و با حضور ملوانان كشورهاي مختلف. سياه سوخته هاي خوزستان اين رشته را زودتر از تهراني ها از ناخداهاي انگليسي آموختند و به همين دليل در اين رشته ريشه دارتر از بقيه شهرستانها هستند. تاريخ فوتبال را در ايران ابتدا سينه به سينه حفظ كرديم و در تعريف از موقعيت قهرمانان آن كمي هم غلو نموديم تا عباس شوقي را به يك قهرمان
فرا ورزشكاري تبديل كنيم و پاي چپ جديكار را بيمه كنيم و برادران خان سردار را به دروازه بانان بزرگ جهان پيوند بزنيم، اما كمي كه جلوتر آمديم نسل واقع گراتري را ساختيم از زمان برومندها، كوزه كناني ها، فكري  ها، صديقياني ها، دهداري ها تا حبيبي ها، شيرزادگان، بهزادي، قليچ خاني و پروين و حاج قاسم ها.
عليرضا حاج قاسم نيز چون ديگر هم نسل هاي خود فوتبال را از محلات آغاز كرد. قد كشيده و جسارت او باعث شد تا او را درون دروازه قرار دهند، براي حفاظت از دروازه دست هاي بلندش نيمي از مشكلات را حل مي كرد، اما زماني كه در تست هاي سريع و دو و ميداني از همه مهاجمان جلو زد، مربيان به استعداد تازه اي دست يافتند و او را به خط حمله بردند، سرعت حاجي مثال زدني بود و خيلي زود و با فرارهاي زيبايش در گوش راست جا افتاد و براي خودش يك گلزن و سازنده گل شد.
سرعت، جاگيري، هوش فوق العاده و ضربه هاي دقيقش از او يك مهاجم ملي پوش ساخت و او را به باشگاه تاج سابق بردند تا از آنجا به تيم ملي راه پيدا كند و فرصت بيشتري براي نشان دادن استعدادهاي خود پيدا كند. افسوس كه عليرضا حاج قاسم فوتبال را به اندازه زندگي دوست نداشت و عاقبت دريچه هاي فوتبال را به روي زندگي بست و مرد خانواده شد. حرف هاي حاج قاسم در اين دوره خواندني خواهد بود و نسل هاي امروز مي توانند از آن سرمشق بگيرند.

سايه روشن
كوه، موش زاييد؟!
محمد علي اينانلو
پس از مسابقات گوناگون و شكستن ركوردهاي المپيك جهاني و پيشرفت سي، چهل درصدي و مسافرت هاي جوراجور و پرحادثه به اقصي نقاط جهان، سرانجام در كمتر از يك ماه مانده به بازي هاي آسيايي قطر رئيس فدراسيون تيراندازي در برنامه اي راديويي حرف هايي زدند كه جاي تأمل بسيار دارد كه در آينده اي نه چندان دور به آنها خواهيم پرداخت اما دو نكته آن، هم اكنون به طور بسيار خلاصه قابل طرح است:
۱ - در تيراندازي به اهداف پروازي اسكيت و تراپ يك پسر و سه دختر اعزام خواهند شد كه هر چهار نفر نيز تنها در رشته تراپ شركت خواهند داشت.
۲ - قرارداد مربي استراليايي را فسخ و او را جواب كرده اند و در دوحه همراه تيم نخواهد بود!
در مورد اول بهانه آقاي رئيس فدراسيون كم كردن سهميه ها از سوي كميته ملي المپيك بود كه اين بهانه درستي نيست، چرا كه با گذاشتن مسابقات كنترل شده   و به دست آوردن امتيازات بالا در به اصطلاح مسابقات داخلي و ارائه نتايج به كميته المپيك نظر اين كميته را راجع به اعزام تيم هاي تيراندازي موافق كردند، اما با سفرهاي شتابزده و بيهوده خارجي و كسب امتيازات ضعيف معلوم شد كه چيز قابل توجهي در چند فدراسيون نيست و در واقع پس از دو سال صرف وقت و بودجه كوه، موش زاييده است و در نظر گرفتن همين تعداد براي اعزام نيز كميته المپيك با اغماض عمل كرده.
در مورد اخراج مربي، واقعاً ساده تر از اين نمي شد رفتار كرد، ده ها ميليون تومان حقوق و هزينه ممكن و رفت و آمدها و جهانگردي ها و مسافرت ها صرف آدمي شد كه پيشينه چندان موفق و درخشاني نداشت، در ايران نيز چيزي به دانسته ها و داشته هاي تيراندازان نيفزود با ندانم كاري هاي خود و خام كردن مسئولان كم تجربه فدراسيون، وقت و انرژي و پول اين مملكت را هدر داد، حالا فقط يك ماه مانده به مسابقات كه مي بايست نتيجه عملكردش معلوم شده و جوابگو باشد او را اخراج مي كنند.
جناب سرمربي هم از خدا خواسته ريال هاي داده شده فدراسيون كريم و بخشنده را در جيب گذاشته و به همراه عيال مربوطه كه چند بار به هزينه فدراسيون به ايران قدم رنجه فرموده بودند در پارك هاي باصفاي ملبورن قدم مي زند.

ورزش
ادبيات
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
شهرآرا
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  شهرآرا  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |