تقاطع لاله زار-خيابان جمهوري، روبروي كافه پارس و هتل لاله زار
عبور نيروهاي انگليسي از خيابان سپه در جنگ جهاني دوم
خيابان نادري( جمهوري)، مقابل سفارت انگليس
خيابان فردوسي،ساختمان بانك ملي
عباس ثابتي راد
در 2 مهر ماه 1320 و در آشوب واپسين روزهاي جنگ جهاني دوم كه به بركناري رضاخان از قدرت و جانشيني فرزندش منتهي شد، مصطفي قلي رام كه مسئوليت اداره كشاورزي كشور را به عهده داشت به عنوان شهردار انتخاب شد. هنوز تهران چهره اي جنگ زده داشت. حضور نيروهاي متفقين در شهر موجب شده بود تا بسياري از ساكنان همچنان اخبار هول آور جنگ را در ذهن مرور كنند. رضاخان رفته بود و به جايش محمدرضا پهلوي بر اريكه سلطنت تكيه زده بود. تهران نيز درست مانند سياست كشور، اوضاع و احوال مناسبي نداشت. هر روز بحراني جديد اتفاق مي افتاد. كمبود نان، آذوقه، تعطيلي، بازار و مغازه ها و اقتصاد بيمار. در كنار تمام اين اتفاقات، هنوز تهران در حكومت نظامي به سر مي برد. فرماندار نظامي شهر، بدون توجه به مسئولان شهري سعي در برقراري نظم داشت. در اين روزها، بديهي بود كه شهرداران و مسئولان شهر، اوضاع متزلزلي داشته باشند. مصطفي قلي رام هنوز يك ماه بر صندلي شهرداري تكيه نزده بود كه بلافاصله جايش را به محمدسجادي داد. مردي كه بعدها در مجلس سنا توانست براي خود اعتبار فراواني كسب كند و حتي به مقام رياست اين مجلس هم تكيه زند.
محمد سجادي پس از آنكه در آبان ماه بر كرسي شهرداري تهران تكيه زد، سعي در فرو نشاندن التهاب جاري در سطح شهر كرد. او با استفاده از روابطش توانست در همان ماه هاي اوليه، فعاليت هاي مهمي انجام دهد. با وجود آنكه هنوز كمتر از يك ماه از حضور او در مقام شهردار نگذشته بود، در 19 آذر 1320 او با طرح يك لايحه در انجمن شهر، توانست فعاليت هايش را سازماندهي كند. از آنجا كه اوضاع شهر، چندان به سامان نبود و با وجود اخطارهاي مختلف بسياري از مغازه ها، همچنان در تعطيلي به سر مي بردند، سجادي تصميم به احداث 6 ميدان خواربار در قسمت هاي مختلف شهر گرفت تا بتواند مايحتاج مردم را تأمين كند.
سجادي توانست خيلي زود تصميم اش را عملي كند و پايه هاي لرزان كرسي شهرداري را اندكي قوام بخشد. به ويژه در روزگاري كه شاه جديد، با تغيير مداوم نخست وزيران سعي داشت تا اوضاع نابسامان كشور را كنترل كند.
توزيع كوپن يك راهكار جديد
با وجود آنكه رفته رفته اوضاع كشور آرام مي شد و از عوارض جنگ در آن نشاني به جا نمي ماند، اما شهر تهران همچنان دستخوش مشكلات متعدد بود. شهرداري تهران با احداث 6 مركز خواربار در سطح شهر و وادار كردن مغازه ها براي فعاليت، هنوز موفق نشده بود تا اوضاع شهر را به حالت عادي بازگرداند. از اين رو محمد سجادي، درصدد اقدامي جدي برآمد. وي با پيشنهاد طرحي به وزارت كشور اعلام كرد تا اوضاع معيشتي مردم را بهبود بخشد. بحران نان، قند و شكر و مايحتاج اوليه در تهران هر روز موجب بروز مسايل جديدي مي شد. از اين رو وزارت كشور با تشكيل كميسيون طرح سجادي را پذيرفت. براساس اين طرح دولت به شهروندان تهراني براي تهيه اجناس و كالاي ضروري كوپن مي دهد. از اين رو شهرداري نيز به همراه اداره آمار و شهرباني اداره كل امنيه، موظف به اجراي اين طرح شد. از اين رو شهرداري تهران با اعلام تعطيلي روز دهم فروردين ماه 1321 اين طرح را به مرحله اجرا گذاشت. بدين ترتيب كه مأموران ويژه با مراجعه به خانه هاي تهران و سرشماري افراد ساكن در منزل كوپن هاي مورد نياز هر خانواده را در اختيارشان گذاردند. از آنجا كه براي ارائه كوپن و خريد مايحتاج شناسنامه افراد نيز لازم بود، امكان تقلب وجود نداشت.
براي اجراي طرح مزبور، تهران تا شعاع 6 كيلومتري تعطيل شد و از تمام ساكنان آن خواسته شد تا در منازلشان بمانند.
اعتصاب سراسري
بحران نان، معضل اصلي تهران بود. اغراق آميز نيست اگر بگوييم كه اين مسئله باعث شد تا چند كابينه و وزير تغيير كند. هنوز بحران نان چندان جدي تلقي نشده بود تا در مرداد ماه 1321 كابينه علي سهيلي سقوط كند و قوام السلطنه به جاي او بنشيند كه اتفاق عجيبي افتاد. درست در 14 فروردين ماه كليه اتوبوس هاي شهري تهران از حركت بازماندند. بحران نان از سويي و مشكل اتوبوس داران از سويي ديگر شهرداري را در بحراني جدي قرار داد. علي سهيلي نخست وزير وقت، به كمك شهرداري آمد و با انتشار اعلاميه اي تمام نانوايان خاطي را تهديد به مجازات هاي شديد كرد. سجادي نيز آرام ننشست. او با تدبيري مناسب، در كمتر از يك روز اتوبوس داران را به خيابان كشاند و آنان را به كار واداشت. بدين ترتيب كه وي با طرح لايحه اي در انجمن شهر و تغيير در نرخ خطوط اتوبوسراني، اين معضل را از پيش رو برداشت.سجادي هر خط اتوبوسراني را به دو بخش تقسيم كرد و براي هر بخش قيمتي واحد تعيين كرد بنابراين اگر شهروندي در طول سفر به هر دو بخش از خطوط سفر مي كرد، مي بايست كرايه اي دو برابر مي داد. اما اگر تنها در يك بخش سوار اتوبوس مي شد، همان قيمت سابق را پرداخت مي كرد.
تيفوس در تهران
مشكلات ناشي از جنگ تهران روز به روز ظهور مي كرد كه شهرداري مجبور به جيره بندي نان شد. از سويي حضور تعداد سه هزار نفر از لهستاني ها در تهران و در حوالي دوشان تپه ، بر مشكلات پايتخت دامن مي زد. در همين زمان بود كه ناگهان خبر ناگواري مثل بمب در تهران تركيد بيماري تيفوس در پايتخت .
در 28 ارديبهشت ماه 1321، هنگامي كه محمدسجادي شهردار شهر، به فكر رفع بحران هاي متعدد شهر بود، اين خبر مي توانست فاجعه پايتخت را كامل كند. وزارت بهداري با مشاهده موارد متعددي، اين خبر را اعلام كرد. تهران، چهره اي آشفته به خود گرفته بود و از هر سو، مشكلات و معضلات برآن آوار مي شد.
اگر چه در اين سال ها، آب تهران نيز همواره به عنوان يك مشكل مطرح مي شد، اما اتفاقات و حوادث متعدد كه تهران را سخت متزلزل كرده بود، اين ضرورت كه تهران بايد لوله كشي شود را از ميان برده بود. بيماري تيفوس خيلي زود در سطح شهر گسترش يافت. بسياري از مردم به دليل عدم امكانات كافي و ناآگاهي رفته رفته در كام مرگ فرو مي رفتند. تهران ديگر به هيئت شهري نفرين شده درمي آمد. در همين روزها، دوباره شهرداري شهر، با احداث بهداري هاي سيار در سطح شهر و با همكاري وزارت بهداري توانست، تيفوس را مهار كند.
اوضاع بحراني تهران دستگاه عريض و طويل پهلوي را تحت تأثير قرار داده بود. دكترميلسپو يك مستشار آمريكايي كه به منظور ساماندهي اوضاع اقتصادي دولت و تأمين مايحتاج كشور به استخدام درآمده بود و در كابينه علي سهيلي وزير دارايي بود ناگهان به دليل آشفتگي تهران و كل كشور استعفا داد. چند ماه بعد و در مرداد 1321 نيز سهيلي مجبور به استعفا شد و قوام السلطنه جاي او را گرفت. در تمام اين روزها همچنان محمد سجادي، در مقام شهردار، تهران آشفته و بحران زده را مديريت مي كرد. در اين ميان اخطارهاي گاه و بيگاه فرماندار نظامي شهر نيز چندان تغييري در اوضاع به وجود نياورد. تهران هر روز در گردابي تازه مي افتاد و مشكلي جديد در آن ظاهر مي شد. تغيير كابينه حضور چهره هاي جديد نيز توانست اين شهر بحران زده را اندكي به آرامش نزديك كند اقتصاد كشور به تدريج رو به سقوط مي رفت.
نان گران شد. شهروندان تهراني در حالي كه كوپن در دست داشتند جلوي نانوايي ها صف مي كشيدند. دولت جديد براي حل معضل نان تصميم گرفت تا از روسيه گندم وارد كند. به همين منظور فرماندار نظامي شهر، به بندر انزلي رفت و تحت تدابير امنيتي گندم ها به تهران انتقال داده شد. در همين زمان بود كه از گوشه و كنار شهر، شنيده شد كه لامپ هاي خيابان ها و سيم هاي برق و تلفن را مي دزدند. اما اين بار، سجادي خسته از اداره اين شهر بحران زده راهي ديگر در پيش گرفت. محمدسجادي با استقرار كابينه جديد از سمت خود كناره گرفت. او اگرچه در طول 15 ماه شهرداري توانست بسياري از مشكلات شهر را ساماندهي كند و با تكيه بر فعاليت هايش تهران آشفته از عوارض جنگ جهاني را مديريت كند، به آرامي از ساختمان بلديه خارج شد و هيچ گاه به آن برنگشت. پس از وي سيدمهدي عمادالسلطنه، به دستور قوام بر كرسي شهرداري تهران نشست. هر چند زمان مديريت او نيز كم دوام بود و سرنوشت سجادي نيز بر او گذشت، اما شهر تهران در زمان او همچنان در انبوهي از مشكلات غوطه ور بود. فضل الله بهرامي و عباسقلي گلشاييان ديگر شهرداران تهران بودند كه در زمان بحران زدگي بر مسند شهرداري تكيه زدند و سعي در اداره اين شهر بحران زده داشتند. اما انگار پايتخت، به هيئت هيولايي مهار نشدني، درآمده بود. هيچ چيز نتوانست بحران تهران را كنترل كند. حتي طرح محمدسجادي، براي كاشت سيب زميني در صحراي سنگلج هم نتوانست مشكل معيشتي تهران را حل كند. تهران به دام معضلي حل ناشدني افتاده بود. و تا پايان جنگ جهاني، اين بحران ادامه داشت. گويا سايه سنگين جنگ جهاني بر پايتخت، چنان سلطه يافته بود كه هيچ چيز نمي توانست آبي باشد بر آتش برافروخته اش.