پنجشنبه ۳ اسفند ۱۳۸۵
سياست
Front Page

گفت وگو با نماينده ايران در آژانس بين المللي انرژي اتمي
اعتمادسازي مفيد
010371.jpg
داريوش غفاري
در حالي به پايان زمان اعلامي در قطعنامه 1737 شوراي امنيت سازمان ملل متحد براي توقف فعاليت هاي صلح آميز هسته اي ايران نزديك مي شويم كه مسئولان كشور بر تداوم بهره مندي كشورمان از مزاياي استفاده صلح آميز از اين انرژي تأكيد دارند و در موضع گيري صريح و هماهنگ اعلام كرده اند كه جمهوري اسلامي ايران به هيچ عنوان قصد عقب نشيني از مواضع برحق خود و محروم شدن از انرژي صلح آميز هسته اي را نه تنها ندارد بلكه تصميم دارد اين دانش را در كشور بسط و گسترش دهد.
نكته مهمي كه درباره اين موضوع مي تواند قابل ذكر باشد هماهنگي و يك صدايي همه نيروهاي كشور علي رغم اختلاف ديدگاه هاي موجود و تمركز آنها بر يك نقطه مشترك يعني ادامه فعاليت هاي صلح آميز هسته اي و تأكيد بر استفاده از حق قانوني ايران بر اساس معاهدات بين المللي است كه اين اشتراك منافع مي تواند زمينه دستيابي به يك موفقيت بزرگ در عرصه فعاليت هاي صلح آميز هسته اي را فراهم آورد.
با علي اصغر سلطانيه، نماينده دائم ايران در آژانس بين المللي انرژي اتمي در مورد گام هاي بعدي ايران در استفاده از انرژي صلح آميز هسته اي و پيش بيني عملكرد شوراي امنيت سازمان ملل گفت وگويي انجام داده ايم. سلطانيه معتقد است كه غرب نمي تواند كشورهاي جهان را براي صدور قطعنامه ديگري عليه ايران قانع كند و ايران نيز قصد ندارد فعاليت هاي صلح آميز هسته اي خود را متوقف كند.
* جمهوري اسلامي ايران بر ادامه بهره مندي از انرژي صلح آميز هسته اي به عنوان يك خواست ملي تأكيد دارد. اين در حالي است كه از زمان 2 ماهه كه در قطعنامه 1737 شوراي امنيت براي ايران تعيين شده بود چند روز بيشتر باقي نمانده است. آيا در خصوص گام هاي بعدي شوراي امنيت پيش بيني صورت گرفته است؟
- همان طور كه بارها گفته شده است به دلايل بسياري قطعنامه 1737 هيچ نوع مبناي حقوقي ندارد. به دليل اين كه اين قطعنامه با اشاره به قطعنامه هايي بوده كه در شوراي حكام آژانس بين المللي انرژي اتمي به تصويب رسيده است. در قطعنامه هاي شوراي حكام كه توسط تعداد محدودي از كشورها مطرح شده است و هيچ وقت اساس آن مبتني بر اساسنامه آژانس بين المللي انرژي اتمي و مبتني بر مفاد حقوقي نبوده كه جمهوري اسلامي ايران انحرافي از اهداف صلح آميز داشته باشد. آقاي البرادعي مديركل آژانس بين المللي انرژي و به عنوان مسئول اين كار اعلام كرده كه هيچ شواهدي مبني بر انحراف مواد و فعاليت هاي هسته اي غيرصلح آميز در فعاليت هاي ايران ديده نشده است و تمام موارد هسته اي حسابرسي شده است.
* با توجه به اين كه عمدتاً رويكرد غرب به ويژه آمريكا به روند پرونده فعاليت هاي صلح آميز هسته اي ايران روندي سياسي بوده نه حقوقي و فني، تصور اين سخن بحق ما كه بهره برداري صلح آميز از انرژي هسته اي حق ملت ايران است مي تواند مبنايي براي پذيرش اين حق باشد؟
- مطابق اساسنامه آژانس بين المللي انرژي اتمي و قرارداد پادماني كه جمهوري اسلامي ايران بر اساس معاهده ان.پي.تي به آن متعهد است هيچ نوع تخلفي در فعاليت هاي هسته اي ايران ديده نشده است. بنابراين اين قطعنامه مبناي حقوقي ندارد و نمي تواند از سوي ايران پذيرفته شود. علي رغم اقدام غيرحقوقي و غيرمنطقي و ظالمانه اي كه عليه جمهوري اسلامي ايران انجام مي شود مسئولان با درايت كامل به همكاري خود در چارچوب تعهدات معاهده ان.پي.تي با آژانس بين المللي انرژي اتمي ادامه مي دهند. بر اين اساس بازرسي هاي آژانس مطابق تعهداتي كه در چارچوب پادمان هسته اي معاهده ان.پي.تي است در حال انجام است. غرب مي داند كه نمي تواند كشورهاي جهان را قانع كند براي اين كه بخواهد گام هاي بعدي عليه ايران برداشته و قطعنامه ديگري را عليه جمهوري اسلامي ايران صادر كند.
* بر اساس مصوبه چندي پيش مجلس به دنبال ارجاع پرونده هسته اي جمهوري اسلامي ايران به شوراي امنيت سازمان ملل قرار بود بخشي از همكاري ما با آژانس به حالت تعليق درآمده و محدوديتي در فعاليت بازرسان نيز به وجود آيد. آيا اين مصوبه اجرا شده است؟
- بر اساس پادمان آژانس محدوديت ها درباره مسئوليت هايي كه بازرسان مطابق پروتكل الحاقي داشتند تفاوت دارد. بر اساس مصوبه مجلس شوراي اسلامي وقتي موضوع پرونده هسته اي ايران به نيويورك و شوراي امنيت سازمان ملل متحد منعكس شد ما اجراي پروتكل الحاقي را متوقف كرديم. يعني همكاري هاي ما با آژانس تنها در محدوده پادمان مربوط به ان.پي.تي است. جمهوري اسلامي ايران در اين تعهد خود هيچ گونه كوتاهي نكرده و اجازه داده بازرسان مسئوليت هاي خود را در كشور به انجام برسانند.
* تاكنون هيچ كشوري در تأسيسات هسته اي خود را بر روي خبرنگاران و ديپلمات ها نگشوده است و اين كار توسط جمهوري اسلامي ايران صورت گرفته. به عقيده شما اين اقدام مي تواند در جهت اعتمادسازي مفيد باشد؟
- بازديد خبرنگاران و سفراي تروئيكاي عدم تعهد و رئيس گروه 77 و سفير دائم اتحاديه عرب در سازمان هاي بين المللي در وين به عنوان سفرا و نمايندگان جهان به جز تعداد معدودي از كشورهاي غربي همه ملت هاي جهان را شامل مي شود.
چين نيز همواره از مواضع گروه 77 حمايت كرده است. اين عده بيانيه سران عدم تعهد را صادر كردند كه در آن به صراحت اعلام شد كه موضع كشورهاي عدم تعهد اين است كه تنها سازمان مرتبط با فعاليت هاي صلح آميز هسته اي ايران آژانس بين المللي انرژي اتمي است و بايد اين موضوع از شوراي امنيت و نيويورك به آژانس و وين بازگردد. در اين بيانيه تأكيد شده كه اين موضوع بايد از راه هاي مسالمت آميز و گفت وگو حل و فصل شود و بر حق جمهوري اسلامي ايران براي بهره مندي از فناوري صلح آميز هسته اي تأكيد كردند. در اين بيانيه تأكيد شد كه بايد بين اقدامات داوطلبانه و اعتمادساز با اقدامات الزام آور حقوقي تفكيك قائل شد. قطعنامه شوراي امنيت براي اين بود كه جمهوري اسلامي تعليق را از سر گيرد. اين در حالي است كه تعليق غني سازي يك اقدام داوطلبانه بود و در قطعنامه هاي شوراي حكام آژانس تأكيد شده بود كه اقدام تعليق اقدامي غيرالزام آور حقوقي است. وقتي اين مساله الزام آور نبوده و ما نيز تعليق را ادامه نداديم بنابراين تخلفي مرتكب نشده ايم. اندك كشورهاي غربي در ادامه اين روند با مشكلات جدي مواجه خواهند شد و بايد به دنبال راه هاي مسالمت آميز باشند. جمهوري اسلامي ايران نيز اعلام كرده كه خواستار يافتن راهي براي گفت وگو است. ما اين موضوع را به همه دنيا اعلام كرده ايم و هميشه نيز اين موضع جمهوري اسلامي ايران بوده كه آماده است هرگونه ابهامي را در زمينه فعاليت هاي صلح آميز هسته اي مرتفع كند. شفافيتي كه در فعاليت هاي صلح آميز هسته اي ايران وجود دارد در هيچ كشور دنيا و در تاريخ فعاليت هاي هسته اي سابقه نداشته است.
* سؤالي كه من داشتم نيز بر همين مساله تأكيد داشت كه با توجه به اين كه اين اقدام در هيچ كشوري صورت نگرفته،درست است كه جمهوري اسلامي ايران با توجه به كينه توزي هاي غرب تا اين اندازه شفاف سازي كند؟
- با توجه به اين كه دشمنان با اهرم جوسازي هاي تبليغاتي، افكار عمومي را از واقعيت منحرف مي كنند براي خنثي كردن اين تبليغات اقداماتي در راستاي شفاف سازي انجام داديم. در اين ديدار همه قسمت ها مورد بازديد قرار گرفت و از دوربين هاي آژانس در قسمت هاي مختلف تأسيسات فيلمبرداري كردند. تمام مواد هسته اي كه توليد مي شود از جمله يو.اف 6 براي اهداف صلح آميز است. با توجه به اقدامات جمهوري اسلامي ايران و به موازات فعاليت ها و دستاوردهاي بزرگي كه داشتيم و آن را ادامه خواهيم داد و هيچ نوع وقفه اي در فعاليت هاي صلح آميز هسته اي نخواهيم داشت ،همزمان با ديپلماسي فعال تلاش مي كنيم در راستاي اطلاعات غلطي كه درباره پنهان كاري جمهوري اسلامي ايران به افكار عمومي جهان داده مي شود، نشان دهيم همه فعاليت هاي صلح آميز هسته اي ايران كاملاً آشكار بوده است. يادآوري مي كنم رئيس جمهوري محترم در سخنراني مجمع عمومي سازمان ملل متحد كه رؤساي تمام دنيا در بالاترين سطح در آن حضور داشتند اعلام كردند آماده ايم كشورهاي ديگر در صنعت غني سازي ما مشاركت داشته باشند. اين نهايت شفافيت كشور است و چيزي براي پنهان كردن نداريم و با غرور و افتخار مي گوييم دستاوردهايي را كه به دست آورده ايم با خودكفايي، اعتماد و خودباوري بوده و در عين حال حاضر هستيم به تعهدات بين المللي خود عمل كنيم. با اين سياست فعاليت هاي شفاف و صلح آميز هسته اي جمهوري اسلامي ايران توانسته امروز دنيا و افكار عمومي آن را قانع كند؛ قطعنامه اي كه عليه ايران صادر شده است هيچ جايگاهي ندارد و قابليت توجيه نيز ندارد.
* جمهوري اسلامي ايران چندي پيش از ورود تعدادي از بازرسان آژانس بين المللي انرژي اتمي به كشور جلوگيري كرد. گويا بر اساس پادمان هسته اي اين حق جمهوري اسلامي ايران است. سؤال من اين است كه امكان دارد در آينده نيز از ورود برخي از بازرسان به كشور جلوگيري شود؟
- ما و همه كشورهايي كه عضو آژانس بين المللي انرژي اتمي و عضو معاهده هستند بر اساس معاهده ان.پي.تي قراردادي را براي انجام بازرسي ها امضا مي كنند؛ به عنوان قرارداد پادمان جامع هسته اي. بر اساس موافقتنامه پادمان جامع كه ايران و همه كشورها بايد در قبال آن يكسان عمل كنند اين حق به كشورها داده شده كه در مورد بازرسي تصميم بگيرند. بازرسان بايد جزو ليست بازرسان از ايران باشند كه هر وقت خواستند وارد كشور شوند. اصطلاحاً به اين بازرسان، بازرسان انتصابي مي گويند. تاكنون با ورود 200 نفر از بازرسان به عنوان ليستي كه براي جمهوري اسلامي ايران بوده و معرفي شده اند موافقت كرده ايم. در عين حال در پاراگراف 85 اين موافقتنامه صراحت دارد كه كشورها هر وقت تصميم بگيرند مي توانند برخي بازرسان را از ليست خود حذف كنند. اين حق همه كشورهاي عضو اين موافقتنامه است.
در اين موافقتنامه ذكر نشده كه بايد دليلي هم براي اين مساله ذكر شود. كشورها مي توانند به هر دليلي كه از بازرسان راضي نباشند آن را به آژانس اعلام كنند تا اين عده از ليست بازرسان انتصابي حذف شوند.
*  اين مساله به عنوان اعمال محدوديت براي اصل بازرسي هاي آژانس تلقي نمي شود؟
- اين اقدام حق جمهوري اسلامي ايران است. در عين حال هيچ مانعي براي انجام بازرسي ها ايجاد نشده و بازرسان در حال رفت و آمد به كشور هستند و وظيفه آژانس بين المللي انرژي اتمي را انجام مي دهند. هيچ كس نمي تواند بهانه اي بتراشد كه اين تصميم جمهوري اسلامي ايران در روند بازرسي ها تأثير منفي گذاشته است. در عين حال بر اساس مصوبه مجلس شوراي اسلامي دولت موظف است در پاسخ به اقدام غيرقانوني و غيرقابل توجيه شوراي امنيت در گذراندن قطعنامه، روابط خود را با آژانس بين المللي انرژي اتمي مورد تجديد نظر قرار دهد. اين اقدام يكي از اقداماتي بوده كه نقطه ضعفي از نظر حقوقي در رابطه با تعهدات جمهوري اسلامي ايران نداشته است.
* قرار است اوايل اسفند ماه محمد البرادعي (پس از پايان زمان 2 ماهه اعلام شده در قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل) گزارشي را از فعاليت هاي صلح آميز هسته اي ايران ارايه كند. پيش بيني مي كنيد اين گزارش شامل چه نكاتي باشد و آيا مي تواند مورد استناد براي صدور قطعنامه اي ديگر عليه ايران باشد؟
- بر اساس قطعنامه 1737 شوراي امنيت از مديركل آژانس خواسته شده است كه گزارشي از آخرين وضعيت اجراي مفاد قطعنامه ارايه كند. اين گزارش طبق قانون و بر اساس اساسنامه، مديركل آژانس تنها جوابگوي شوراي حكام است و گزارش را همزمان به اعضاي شوراي حكام مي دهد و نسخه اي نيز در اختيار شوراي امنيت قرار خواهد گرفت.
جلسه آينده شوراي حكام آژانس بين المللي انرژي هسته اي پنجم مارس، اواسط اسفند خواهد بود. البته آمريكا و تعداد اندكي از كشورهاي غربي تلاش كردند كه بعد از قطعنامه شوراي امنيت نشست اضطراري و فوق العاده در شوراي حكام در وين برگزار شود كه با مخالفت اكثريت اعضاي شوراي حكام مواجه و تشكيل نشد. گزارش البرادعي در جلسه شوراي حكام نيز مورد بحث قرار خواهد گرفت.
قطعاً يكي از پارامترهاي مهم گزارش اين است كه جمهوري اسلامي ايران كماكان به تعهدات خود مطابق ان.پي.تي متعهد است و بازرسي ها در حال انجام است. در عين حال اين يك واقعيت است كه ايران فعاليت هاي غني سازي خود را معلق نكرده است و اين واقعيتي است كه دنيا بايد آن را بپذيرد و در گزارش البرادعي نيز مورد تأكيد قرار خواهد گرفت.

نگاه امروز
پيشرفت ايران؛ خط قرمز
همه سياست هاي نظام

امير دبيري مهر
در چند ماه اخير يكي از واژه هايي كه بسيار مورد استفاده قرار گرفته، خط قرمز است. خط قرمز يعني جايي كه حاضر نيستيم به هيچ قيمتي از آن عبور كنيم. برخي از خط قرمزهايي كه درباره آنها اجماع جهاني وجود دارد عبارتند از: سرزمين، حاكميت، امنيت ملي، اعتقادات و باورها و... اما اين روزها بويژه در ارتباط با مسائل هسته اي، خط قرمزهاي غير واقعي مانند تعليق و جنگ و... طرح مي شود كه نه تنها خط قرمز نيستند بلكه اهميت خط قرمز را نيز در اذهان عمومي كمرنگ مي كنند. در مقابل چند روز پيش رهبر معظم انقلاب اسلامي در يكي از ديدارهاي مردمي تاكيد كردند توقف جايز نيست؛ چه در دانشگاه، چه در محيط هاي علمي ديگر، چه در محيط هاي صنعتي، چه در كارخانه، چه در محيط تجارت و دادوستد و چه در محيط هاي علمي ديني. در همه محيط ها توقف جايز نيست. بايد جلو رفت . آنچه در اين موضع گيري مشهود است، مشخص كردن پيشرفت به عنوان يكي از خط قرمزهاي كشور در همه حوزه ها و سياست هاي اعلامي و اعمالي است.در واقع پيشرفت يكي از آرمان هاي بسيار جدي ملت ايران در درازناي تاريخ است كه در 150سال اخير در فكر و عمل ايرانيان تجلي بيشتري پيدا كرده و بارها مبناي داوري و بررسي ها قرارگرفته است. اگر نهضت مشروطه علي رغم همه مخالفت ها، دسيسه ها، كشتارها و انحراف ها به ثمر نشست و نهاد مبارك پارلمان و دموكراسي هرچند به شكل نيم بند آن در ايران مستقر شد به اين علت بود كه مشروطيت از لوازم پيشرفت ايران خوانده مي شد. مردم مشروطيت را امر مقدسي مي دانستند كه راه برون رفت از زندگي مشقت بار آن زمان بود و از رهگذر آن امكان چشيدن طعم زندگي آرام و آسوده فراهم مي شد و شايد حمايت روحانيان عظيم الشأني مانند بهبهاني، طباطبايي، آخوند خراساني و علامه نائيني از مشروطيت نيز از همين منظر بود. اگر دكتر مصدق توانست علي رغم مخالفت شاه و كمونيست ها و آمريكا و انگليس و سرسپردگان داخلي شان و خيانت دشمنان دوست نما، صنعت نفت را با پشتوانه مردمي ملي كند به اين خاطر بود كه دورنماي اين نهضت ملي پيشرفت ايران ترسيم شده بود. نهضت اسلامي در 15 سال عمر خود كه با پيروزي انقلاب اسلامي به ثمر نشست، يكي از نقاط آسيب پذير رژيم پهلوي را عدم پيشرفت همه جانبه و اكتفا به زرق و برق هاي ظاهري مي دانست. همه گروه هاي مبارز اعم از مذهبي، ملي و چپي محمدرضاي پهلوي را به نالايقي و رژيم او را به ناكارآمدي در مسير توسعه ايران متهم مي كردند و اين اتهام نيز با تاييد مردم در انقلاب مواجه شد و از همين منظر بخش عمده اي از سخنان رهبر كبير و فقيد انقلاب اسلامي در روز 12بهمن 57 نيز به همين مسئله اختصاص يافت. امروز معيار و ملاك ارزيابي دولت ها ي پس از انقلاب و مديران كشور در بخش هاي مختلف، نقشي است كه آنها در پيشرفت كشور ايفا مي كنند يا برنامه ها و اقداماتي است كه براي پيشرفت كشور به منصه ظهور مي رسانند. پيشرفت، آرماني ملي است كه همه افراد، اقوام، مذاهب، سليقه ها، گرايش ها و اعتقادات را زير چتر همبستگي قرار مي دهد. هيچ كس نمي تواند مخالف پيشرفت كشور باشد. هيچ كس نمي تواند خواستار توقف فعاليت هاي اين ملت در عرصه هاي گوناگون باشد. امروز اگر پرونده هسته اي از حمايت توده هاي ملت برخوردار است- كه در 22بهمن امسال متجلي شد- به اين خاطر است كه بخشي از زنجيره پيشرفت ايران محسوب مي  شود.

سوم اسفند ماه سالگرد عمليات خيبر با هدف فتح بصره
غافلگيري دشمن در هورالهويزه و زيد
010302.jpg

مهدي قمصريان
با هدف تصرف بصره، عملياتي در منطقه هورالهويزه طراحي و انجام شد كه خيبر نام گرفت. اين عمليات در منطقه اي كه عراق انتظار حمله را از آنجا نداشت، در دو محور مستقل هورالهويزه و زيد اجرا شد. مأموريت اجرايي عمليات در محور هور برعهده قرارگاه نجف (سپاه) و در محور زيد برعهده قرارگاه كربلا (ارتش) بود. در محور هور، پنج هدف الغرير، القرنه، جزاير مجنون جنوبي و شمالي، نشوه و طلائيه براي عمليات تعيين شد، قرارگاه نصر نيز با هدف تصرف و تثبيت محورالغرير، قرارگاه حديد با هدف تصرف و تثبيت محور القرنه، قرارگاه حنين با هدف تصرف و تثبيت جزيره جنوبي و نيمه شرقي و شمال جزيره شمالي و الحاق با محور طلائيه، قرارگاه فتح با هدف شكستن خط پرمانع طلائيه و الحاق با قرارگاه حنين و قرارگاه بدر با هدف تصرف نيمه غربي جزيره جنوبي و پل نشوه وارد عمل شدند. عمليات خيبر پيروزي هاي چشمگيري در پي داشت هر چند كامل نبود. علاوه بر آن فشارهاي بين المللي هم بر ايران بعد از تصرف جزاير مجنون در اين عمليات مضاعف شد.
تداوم توقف قواي جمهوري اسلامي در پشت ديوارهاي دفاعي عراق و صرف ايجاد رخنه هايي در آن و كاهش توان نظامي ايران كه متأثر از استراتژي دو كشور بود، به منزله تغيير ماهيت جنگ از تهاجمي به فرسايشي بود. عراقي ها با در اولويت قرار دادن جنگ، كليه منابع خود را براي همين هدف بسيج كرده بودند، حال آن كه در ايران، منابع و امكانات اصلي كشور تا سال 1365 كه فاو فتح شد در خدمت جنگ نبود. لازمه مقابله ايران با حاكم شدن اين وضعيت، علاوه بر حملات پي در پي بر مواضع دفاعي عراق، كه در سال سوم جنگ انجام گرفت، برخورداري از ابتكار عمل براي شكست بن بست حاكم بر جنگ بود. در واقع تجارب جنگ در سال سوم حاوي اين معنا بود كه بدون ابتكار عمل نظامي، امكان غافلگيري دشمن و در نتيجه دستيابي به پيروزي همانند مرحله آزاد سازي مناطق اشغالي فراهم نمي شود. توجه به اين مسئله براي نخستين بار پس از عمليات رمضان براي فرماندهي سپاه حاصل شد. به همين دليل فرمانده كل وقت سپاه بلافاصله مسئولان و فرماندهان يگانهاي سپاه را فراخواند و پس از بحثها و بررسي هاي طولاني، منطقه هور براي نخستين بار به عنوان منطقه عملياتي مورد توجه قرار گرفت. ليكن مجموع اوضاع حاكم بر صحنه جنگ و ضرورت اجراي عمليات مشترك سپاه و ارتش و اميدواري به موفقيت بر پايه تجارب پيشين و مهمتر از همه عدم تطابق توان و تجهيزات موجود با آنچه كه براي عمليات در هور لازم بود، در مجموع مانع از توجه جدي به اين منطقه شد، پس از عمليات والفجر۱ و بروز ديدگاه هاي متفاوت در ارتش و سپاه، فرماندهي سپاه با تشكيل يك قرارگاه در منطقه هور، شناسايي منطقه را به طور مستقيم كنترل و هدايت كرد.
تغيير زمين
با تغيير زمين منطقه عمليات از خشكي به آب با ويژگي هاي هور از جمله وجود آبراههاي مختلف و امكان استتار در ني زارها، اين اميدواري به وجود آمد كه با غافلگيري در مكان و تاكتيك و احتمالاً  در زمان و امكان غلبه بر دشمن و تصرف و تأمين منطقه فراهم شود. زيرا عدم درك دشمن از عمليات در هور به لحاظ تاكتيكي و عدم سازمان و توانايي مناسب براي مقابله با تهاجم نظامي ايران، به گونه اي بود كه دورنماي دستيابي به پيروزي را روشن مي نماياند.
سپاه بنابر تجارب در عمليات والفجر مقدماتي و والفجر 1 براي عمليات به صورت مستقل از ارتش تأكيد مي كرد ولي شوراي عالي دفاع اين مسئله را نپذيرفت. لذا پس از توافق حاصله، مقرر شد ارتش با به كارگيري لشكرهاي 7 وليعصر عليه  السلام و 14 امام حسين عليه السلام از سپاه به عنوان دو لشكر قوي و خط شكن به همراه تيپ زرهي 72 محرم (سپاه) در منطقه زير به عمليات بپردازد و ديگر يگانهاي سپاه در منطقه هور به اجراي عمليات مبادرت كنند. عمليات خيبر در تاريخ 3/12/1362 در منطقه هورالهويزه آغاز شد و با تصرف جزاير مجنون كه داراي حوزه هاي نفتي زيرزميني بود به پايان رسيد. ليكن عملياتي كه با فرماندهي ارتش در منطقه زير انجام گرفت با موفقيت توأم نبود.عمليات خيبر از حيث نظامي بسيار حائز اهميت بود زيرا در وضعيتي كه روند جنگ، فرسايشي ارزيابي مي شد، قواي نظامي ايران با ابتكار عمل در منطقه اي كه به زعم دشمن عمليات در آن غيرقابل اجرا بود، در شمال منطقه بصره حضور يافته و جاده بصره- العماره را تهديد كردند.
مسلماً  در صورتي كه امكانات مورد نياز براي عمليات تأمين مي شد، نتيجه عمليات و جنگ چيزي غير از آن بود كه به دست آمد. در صورت تصرف شرق رودخانه دجله و منطقه القرنه  به همراه جزاير مجنون و گشايش محور طلائيه به نشوه، بصره در خطر جدي قرار مي گرفت اما متأسفانه به دليل عدم واگذاري امكانات مورد نياز، بخش كمي از اهداف عمليات خيبر تأمين شد. مثلاً اگر به جاي 450 الي 500 قايق 2000 قايق واگذار مي شد و يا چنانچه در زمينه هلي كوپتر اعم از هجومي و ترابري مشكل جدي وجود نداشت و نيرو به ميزان مورد نياز در جزيره شمالي به جاي 3 گردان، 18 گردان مانوري پياده مي شد، دستيابي به يك پيروزي اساسي و تعيين كننده قطعي بود. (سردار غلامعلي رشيد، حاشيه كتاب آغاز تا پايان)
شگفتي ناظران
غافلگيري دشمن در اين عمليات و ناتواني او در عقب راندن نيروهاي خودي از جزاير مجنون، مجدداً  توانايي دفاعي عراق را مورد ترديد قرارداد و متقابلاً  شگفتي ناظران را از قابليت هاي طرح ريزي عمليات تهاجمي و دفاعي جمهوري اسلامي برانگيخت. به گزارش راديو آمريكا ديپلمات هاي غربي، عرب و آسيايي در تهران تاكتيك هاي جنگي جديد ايران را مورد ستايش قرار دادند. ناظران بر اين عقيده بودند كه نتيجه نبرد در جزاير مجنون هر چه باشد، تاكتيك هاي نظامي ايران از نظر جسارت و شهامت، در تاريخ مورد استفاده قرار خواهد گرفت.(خبرگزاري فرانسه 2/1/63)
بن بست
مسلماً  دستيابي به تمامي اهداف عمليات خيبر مي توانست جنگ را به وضعيت تعيين كننده اي نزديك  سازد. ليكن عدم تحقق اين امر مانع از تغيير توازن سياسي- نظامي به سود ايران و كسب برتري بر عراق شد. نشريه نيويورك تايمز پس از آشكار شدن نتايج عمليات خيبر طي تحليلي در مورد ادامه بن بست در جنگ و دلائل آن به نقل از تحليلگران آمريكايي و غربي نوشت: جنگ ايران و عراق ظاهراً به يك بن بست رسيده كه هيچ يك از دو طرف قادر به برتري بر ديگري نيست. به نظر مي رسد ايراني ها قادر به شكستن مرز طولاني عراق نباشند و عراقي ها نيز نتوانند به موفقيت هاي دفاعي دست يابند... ناتواني ظاهري ايران در اجراي يك تهاجم تعيين كننده تنها يكي از دلايل ادامه بن بست جنگ 43 ماهه است... بنابر نظريه مذكور بن بست حاكم بر جنگ حاصل دو وضعيت جداگانه است. ايران با وجود تهاجمات پي در پي، قادر به اجراي تهاجم تعيين كننده نبود و عراق نيز در مواضع دفاعي قادر به دفاع كامل نيست. ضمن اين كه عراقي ها فاقد قابليت هاي لازم براي استفاده از برتري تكنولوژيك خود در هوا بودند.در كلامي ديگر مقدورات نظامي طرفين با اهدافشان تناسبي نداشت. عراق تجهيزات لازم براي دست زدن به حمله را داشت، اما فاقد انگيزه و نيروي انساني كافي بود در حالي كه ايران بر دست زدن به حمله بزرگ تأكيد داشت لكن از تجهيزات مؤثر برخوردار نبود.
تجارب جديد
در هر صورت عدم دستيابي ايران به پيروزي كامل در عمليات خيبر كه همواره بايد از آن به عنوان يك فرصت استثنايي و بي نظير كه از دست رفت ياد كرد، متأثر از عوامل مختلفي بود. تعجيل در اجراي عمليات به دليل اسارت چند تن از نيروها، افزايش تردد قايق ها و احتمال هوشياري دشمن و مهم تر از آنها به پايان رسيدن زمان مأموريت نيروها و نگراني از تأخير عمليات به دليل احتمال لو رفتن آن، منجر به نوعي شتاب در اجراي عمليات شد. حال آنكه با توجه به دركي كه از زمين منطقه و نيز وضعيت دشمن وجود داشت، سپاه بايد بر مبناي ابتكار عمل جديد به صورت مستقل از ارتش، عمليات را اجرا مي كرد و دو لشكر خط شكن و قوي سپاه را از سازمان خود خارج نمي كرد و تحت كنترل عملياتي ارتش قرار نمي داد.
در هر صورت با اجراي عمليات خيبر، قابليت و توانايي هاي فوق العاده سپاه در طرح ريزي، فرماندهي و دفاع بيشتر از گذشته آشكار شد. نتايج عمليات خيبر منجر به دستيابي سپاه به تجارب جديد نظامي و برخورداري از سازمان مناسب و به دست آوردن جاي پا در منطقه هور (تصرف جزاير) شد. ضمن اينكه زمينه هاي لازم براي اجراي عمليات در منطقه هور به عنوان يك عمليات آبي- خاكي فراهم گرديد. اگرچه ايران با تصرف جزاير مجنون در عمليات خيبر براي نخستين بار پس از ورود به داخل خاك عراق مناطقي را تصرف كرد كه قابل توجه بود، ولي با وجود شكسته شدن خطوط دفاعي دشمن، توازن تغيير نكرد زيرا هنوز در برخي از زمينه ها از جمله پشتيباني، هوايي، توپخانه و مهندسي كاستي ها و نقايص زيادي وجود داشت كه لزوماً بايد برطرف مي شد.دشمن پس از هوشياري در مورد پيچيدگي هاي عمليات و نتايج احتمالي آن، سازمان رزم خود را با تشكيل يك سپاه براي هور با عنوان سپاه ششم تكميل كرد. ضمن اينكه ارتش عراق در حد فاصل عمليات رمضان تأخير و مدتي پس از آن، 10 لشكر جديد تشكيل و بر توان نظامي خود افزود.
وضعيت جديد
به موازات عمليات خيبر و ابعاد سياسي و نظامي آن، انفجار مقر آمريكايي ها در بيروت، وضعيت جديدي را در منطقه به وجود آورد. آمريكايي ها كه در سال 1982 پس از فتح خرمشهر، عميقاً در انديشه تسلط بر لبنان بودند، انتظار داشتند با فرسايشي شدن جنگ، از فرصت لازم براي حل بحران ناشي از پيروزي ايران بر عراق از طريق تجاوز اسرائيل و تشكيل يك دولت مسيحي و وابسته در لبنان برخوردار شوند. حضور اوليه نيروهاي سپاه براي مقابله با تجاوز اسرائيل و گسترش و تعميق اين حضور با سازماندهي حزب الله لبنان تدريجاً بافت و ساختار قدرت در لبنان را دستخوش تغيير كرد و اسرائيل و آمريكا پس از اجراي عمليات استشهادي حزب الله و انفجار مقر آمريكايي ها در بيروت، با شكست صحنه لبنان را ترك كردند. در اوضاع جديد آمريكا در موقعيتي قرار گرفت كه مي بايست استراتژي جديدي را طرح ريزي كند. بر اين اساس بنياد هريتيج طرحي را مبني بر از بين بردن اصل اميد به ريگان ارائه كرد. اين سياست به منزله تشديد فشار به ايران با هدف از ميان بردن اميدواري ايران براي دستيابي به پيروزي بود. عناصر اصلي اين استراتژي به اين شرح بود: 1) تقويت وضعيت اقتصادي عراق 2) ايجاد محدوديت در منابع ارزي ايران 3) ايجاد محدوديت در استخراج و فروش نفت ايران و 4) عمليات استانچ.
عمليات استانچ (Oper ation staunch)
استانچ، عملياتي بود كه آمريكايي ها طرح ريزي كرده  بودند تا از دسترسي ايران به تجهيزات نظامي و سلاح جلوگيري كنند. اين عمليات از پاييز 1983 شروع شد. به اين ترتيب كه آمريكايي ها با جمع آوري اطلاعات در مورد خريدهاي سلاح و وسايل نظامي ايران، از طريق دولت ها يا واسطه ها و بازار سياه بلافاصله وارد عمل مي شدند و به كشور فروشنده تذكر مي دادند و يا بعضاً اقدام به دستگيري فروشنده، واسطه يا خريدار مي كردند. اين اقدام آمريكايي ها چند نتيجه دربرداشت: 1) مسير دستيابي ايران به سلاح طولاني مي شد 2) سلاح با قيمت بالاتر خريداري مي شد ضمن اينكه برخي از اين وسايل از رده خارج و فاقد كيفيت لازم بودند. در گزارش كميته روابط خارجي سناي آمريكا در مورد تأثير عمليات استانچ آمده است: تحريم فروش تسليحات عليه ايران در توانايي اين كشور به ادامه جنگ تأثير محسوس داشته است. از نظر عراقي ها تحريم فروش تسليحات احتمالاً مهم ترين علت گرمي روابط ايالات متحده با عراق است.

|  اقتصاد  |   انديشه  |   سخنگاه  |   سياست  |   علم  |   كتاب  |
|  شهرآرا  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |