دوشنبه ۷ اسفند ۱۳۸۵
به مناسبت پنجم اسفند، روز بزرگداشت خواجه نصيرالدين توسي
خواجه ايران
010452.jpg
طرح: مريم  هاشمي جنت آبادي
حسين رمضاني خردمردي
پنجم اسفند، روز بزرگداشت خواجه نصيرالدين توسي است.
ابوجعفر، محمد بن محمد بن حسن توسي، مشهور به خواجه نصيرالدين توسي، در روز 11 جمادي الاول سال 597 هـ.ق. (18 فوريه۱۲۰۱م) هنگام طلوع آفتاب در توس ديده به جهان گشود و در 18 ذيحجه سال 672 هـ. ق، روز عيد غدير، در بغداد چشم از جهان فرو بست و بنا بر وصيتش، او را در جوار امام موسي كاظم (ع) دفن كردند.
او در عمر هفتاد و پنج ساله خود، تا حدود بيست سالگي، سرآمد عالمان عصر خويش شد و با حضور در عرصة سياسي ايران در بدترين و حساس ترين زمان و در دوراني كه جنگها و كشمكش هاي چهار قدرت عمده سياسي آن دوره ايران؛ يعني خوارزمشاهيان، دستگاه خلافت عباسي، اسماعيليان و مغولان، ايران را به ورطة بي ثباتي و تخريب مي كشاند، با رسوخ به دستگاه قدرت سياسي مسلط (مغولان) بساط تكثر قدرت در كشور را برچيد و قدرت تخريبگر آنان را به سوي آباداني و عمران ايران هدايت كرد.
خواجه به خاطر مقام شامخ علمي و همچنين نقش مؤثر او در عرصة سياست آن روزگار، در تاريخ ايران، جهان اسلام و غرب جايگاه ويژه اي دارد كه به مناسبت امروز، روز بزرگداشت او، در اين نوشتار به شمه اي از آن اشاره مي شود.
خواجه نصيرالدين شخصي خوش صورت و نيك سيرت، كريم و بردبار، خوش محضر و با فراست و داهي و متواضع بود. وي در علم و دانش زمان خود نبوغ و تسلطي همه جانبه داشت و در اكثر رشته هاي علمي زمان خود تأليفات مهم و ارزشمندي دارد به گونه اي كه كتاب شناسي او حدود 100 عنوان (اعم از كتاب و رساله) را شامل مي شود.
علاوه بر نبوغ علمي، او در عرصة عمل نيز نابغه اي بود كه براي به ثمر رسانيدن هدف هاي سياسي ـ فرهنگي خود در جستجوي عرصه اي پهناور و جولانگاهي وسيع بود. چنان كه درِ همه دستگاه هاي بزرگ زمان خود را كوبيد؛ ابتدا در دستگاه اسماعيليه وارد شد، از افكار فلسفي آنان بهره گرفت. سپس درِ دستگاه خلافت را كوبيد؛ ولي به علت وجود رقيب (ابن علقمي، وزير دستگاه خلافت عباسي) موفقيتي حاصل نكرد و بدان راه نيافت؛ سپس درِ دولت مغول را نواخت كه به بهترين وجهي پذيرفته شد و به مقامي شامخ دست يافت كه همين امر جايگاه عملي او را نيز به رتبه جايگاه علمي او رسانده است.
۱. ايران
از نظر سياسي، در عرصه ملي نيز جايگاه خواجه جايگاهي منحصر به فرد است؛ چرا كه خواجه نصيرالدين توسي از جمله نوابغ نادر ايران است كه به گردن ايران و ايراني حقي بزرگ دارد و از اين لحاظ فقط او قابل مقايسه با فردوسي است؛ اگر فردوسي را زنده كنندة ايرانيان پس از حمله اعراب مي دانيم، خواجه نصير را بايد
رهايي بخش فرهنگ ايراني پس از تهاجم مغولان به شمار آوريم. او كه عصاره اي از مجموع فرهنگ ايران را در خود جمع داشت در صدد سر و سامان دادن به اين مرده ريگ در هم ريخته برآمد و جوهر زندگي را بر اين صحراي فقر چكانيد.
خواجه با در اختيار گرفتن اقتصاد امپراتوري بزرگ ايلخاني، در ميدان سياست و علم به تاخت و تاز پرداخت و در لابه لاي اقدامات سياسي ـ فرهنگي خود به شيعه اثني عشري نيرو بخشيد، اوقاف را از تخريب نجات داد و به آن سامان داد و از آن جا كه خاندان جويني را براي ملك و دولت مفيد تشخيص داده بود، بدون حسادت و رقابت، دستشان را در امور باز مي گذاشت و با برقراري روابط حسنه، در مواقع لزوم از آنان و تصميماتشان حمايت مي كرد كه همين امر يكي از
مهم ترين علل آباداني و نجات ايران در آن زمان، از تخريب بيشتر بود.
همچنين ايشان با سپردن زمام امور حساس به دست فرزندان و خويشان و همفكران خود، نقش نبوغ آميز خويش را به بهترين وجهي در حفظ موجوديت ايران ايفا كرد. در اين مقطع زماني كه برگي از تاريخ ايران ورق مي خورد، وي بيش از هر شخصيت ديگري ايران را بر سر پا نگه داشت .
خواجه با استقرار اين كانون، نه تنها نمونه هاي تمدن ايراني را ـ كه در شهرها رو به ويراني نهاده بود ـ گردآوري ، متمركز و حراست كرد، بلكه سبب شد با نجات و گردآوري مغزهاي فراري و جمع كردن دانشمندان و هنرمندان خودي و بيگانه از هر قوم و گروهي، افكار جديد غرب و شرق را با تمدن ايراني تركيب كند و نفخة نو و تر و تازه اي به آن بدمد تا بتواندچهره اي جهاني به خود گيرد، نمونه اين تلاش عظيم رصدخانه مراغه است.
۲. جهان اسلام
خواجه در جهان اسلام دو جايگاه متفاوت دارد: از سويي برخي از اهل تسنن به خاطر نقش خواجه در براندازي خلافت عباسيان و قتل خليفه او را ملامت و سرزنش مي كنند كه از جمله ابن تيميه حنبلي و شاگردش، ابن قيم ، دشمني و عناد خود را بيشتر آشكار كرده و به مرز وقاحت رسانيده اند و از سوي ديگر علماي اسلام (اعم از شيعه و سني) بر مقام علمي او اذعان دارند و او را از اين جهت مي ستايند.قطب الدين اشكوري گفته است خواجه نصيرالدين توسي فاضل محقق بود كه سرهاي افاضل از مخالف و موافق به جهت درك مطالب معقوله و منقوله نزد او ذليل و جبهه هاي فحول به جهت اخذ مسايل فروعيه و اصوليه بر عتبه آستان او خاضع شده بود.
صفدي در شرح امت عجم ، او را از مرداني كه احدي در فن مجسطي به رتبة شان نرسيده،  نام برده است. فاضل جبلي در مقدمة كشف الظنون ، وقتي مؤلفان معتبر را وصف مي كرد، او را در رأس آن سلسله قرار داد و ابن عبري در كتاب مختصرالدول درباره او گفته است: حكيمي عظيم الشأن در جميع فنون حكمت است؛ آراي متقدمان را قوي و شك ها و ايرادات متأخرين را كه در نوشته هايشان آمده است، حل مي كرد .
در نهايت، مؤلفان كتب رجال شيعه، با دقت مخصوصي كه در حالات روات دارند او را از زعماي اماميه معرفي كرده و با احترام زياد به عناوين و تعبيرات مختلف مانند، شيخ الثقات و الاجلاء ، و مؤسس اساس الدين و   من انتهت اليه رياسة الاماميه از او ياد كرده اند.
۳. غرب
بر خلاف ايران و جهان اسلام (كه به اعتقادات و نقش هاي سياسي ـ اجتماعي خواجه نيز حساسيت داشته اند) اهميت و جايگاه خواجه در فرهنگ غرب بيشتر به خاطر علوم و آثار علمي و عملي او بوده است؛ مثلاً رصدخانه مراغه سرمشقي براي تيكو براهه گرديد و او با تقليد از خواجه رصدخانة اوزانين برگ را در دانمارك برپا نمود. خواجه همچنين به واسطة تأليفاتي كه در رياضيات و هيأت كرده مورد احترام علماي مغرب زمين است.
جرج  سارتن وي را بزرگ ترين رياضي دان جهان اسلام به شمار مي آورد؛ و بروكلمن درباره او گفته است: او مشهورترين دانشمند قرن هفتم و برترينِ مؤلفان اين قرن به طور مطلق است. هانري كوربن نيز دربارة او نوشته است: اگر مكتب ابن سينايي ايراني ـ بر خلاف سنت ابن سينايي لاتيني كه بسيار زود از ميان رفت ـ تا كنون تداوم داشته است، نصيرالدين توسي نخستين عامل آن بود .
از آن جا كه خواجه اولين كسي است كه مثلثات را به شكل علمي مستقل از علم فلك درآورد و حالات شش گانه براي مثلث كروي قائم الزاويه قائل شده، كتب مثلثات نيز از ذكر نام او خالي نيست.
همچنين اگوست كنت در تقويمي كه از پيشروان فلسفه تحقيقي ترتيب داده، اسم ابن سينا را بر يكي از روزها و اسم خواجه نصيرالدين توسي را بر يكي ديگر از روزها گذاشته و از اهل علم و قلم ايران همين دو نفر در آن مذكورند. غربي ها همچنين براي تجليل از مقام علمي اين دانشمند يكي
از كوه هاي كره ماه (كه از زمين با دوربين ديده مي شود) را به نام  او كرده اند.
متن كامل را در همشهري آنلاين بخوانيد
www.hamshahrionline.ir

نگاه
همانند فردوسي
گروه انديشه- خواجه نصيرالدين از جمله مرداني است كه در زمان حيات و ادوار پس از خود منزلت و احترام خاصي نزد ايرانيان داشته و دارد. در دوران او، علامه حلي، شاگرد مشهورش، درباره وسعت علم او گفته است: او استاد بشر و عقل حادي عشر است ؛ و همچنين دربارة مكارم اخلاقي او چنين گفت: او از نظر اخلاقي فاضل ترين كسي است كه ديده ايم .
قاضي نورالله شوشتر ـ كه در هند مي زيست ـ نيز دربارة او چنين گفت: فيلسوفي كه روان افلاطون و ارسطو به وجود او مفاخرت و مباهات جويند و زبان حال ابوعلي سينا، شكر مساعي جميله او گويد. عقل فعال در اشراق، طفل راه اوست و مشكلات ارباب كمال، موقوف به يك نگاه اوست. در عصر حاضر نيز مرحوم مجتبي مينوي، خواجه نصيرالدين توسي را خاتم حكما و فلاسفه مشرق زمين و يكي از اعاظم رياضيون و منجمين عالم معرفي مي كند و او را مانند فردوسي مردي آفريننده و ابداع كننده مي داند.
او احيا كنندة دو پايگاه معنوي عمده محسوب مي شود: يكي تشيع كه تبلور انديشة ايراني بود و طي قرون به دليل وجود دستگاه خلافت و حكومت هاي مذهبي وقت در ايران در اختفا به سر مي برد و مجال جولان نمي يافت و اينك به پشتيباني خواجه سر برون كرده، جايگاه مردمي و حتي سياسي مي يافت و پايه هاي خود را در جامعه براي روزي كه دين رسمي ايران گردد، استوار ساخت. ديگري ايجاد كانون علمي ـ هنري مراغه بود كه مي توان آن را گنجينة علوم و هنرهاي ايران از آغاز تا آن زمان نام نهاد؛ اين مركز پس از دانشگاه جندي شاپور ـ كه قبل از اسلام در ايران داير بود ـ و بعد از مدرسة نظاميه ـ كه خواجه نظام الملك توسي، وزير دانشمند ايراني، در بغداد تأسيس كرده بود ـ به عنوان سومين دانشگاه به همت والاي خواجه نصيرالدين توسي در مراغه داير گرديد كه خواجه رشيدالدين فضل الله همداني اين اقدام او را عالي توصيف  كرده است.
ابن شاكر درباره او مي گويد: خواجه سخت
نيك منظر و خوش رو و كريم و سخي و حليم و خوش معاشرت و زيرك و هوشيار بود و يكي از داهيان زمان به شمار مي رفت. خواجه با تقرب و مكانتي كه پيش هولاكو داشت، از مسلمانان و
به ويژه شيعيان و علويان و حكمت دانان و غير ايشان نگاهباني مي كرد و به آنان احسان و نيكي مي كرد و در ابقاي آنان در شغلشان كوشا بود و مي كوشيد كه وجوه اوقاف را در محل آن صرف كند و با وجود همة اينها، شخصي متواضع، فروتن، گشاده رو و
نيكو معاشرت بود. عبدالرزاق لاهيجي نيز شرح خواجه بر اشارات ابن سينا را بهترين رساله در مكتب سينا به شمار مي آورد.

انديشه
اقتصاد
اجتماعي
علم
شهرآرا
هنر
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  علم  |  شهرآرا  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |