ساعت به وقت صفر
محمد علي شهاب الدين
ايده تغيير ساعت در ابتداي فصول بهار و پاييز، بعد از جنگ جهاني دوم مطرح شد و اكنون در 77 كشور دنيا اجرا مي شود.
از امسال در آمريكاي شمالي 4 هفته به اين طرح اضافه شده كه باعث 4/4 ميليارد دلار صرفه جويي در انرژي مي شود
|
|
۱۵ سال پيش يعني در سال 1370، با تصويب دولت، ايران عملاً قدم در مسيري گذاشت كه بسياري از كشورهاي صنعتي امروز دنيا، نزديك به 3 ربع قرن زودتر وارد آن مسير شده بودند. اروپا و آمريكا در طي جنگ جهاني اول نياز به صرفه جويي در مصرف انرژي را با تمام وجود حس كردند و همين مسئله باعث روي آوردن آنها به تغيير ساعت جهت كاهش مصرف برق شد. امري كه در ابتدا به سختي با پذيرش مردمي مواجه شد كه در تمام عمرشان به ساعت رسمي مملكت عادت كرده بودند.
واقعيت اين است كه به دليل ناآشنايي مردم، مسئله تغيير ساعت در ابتدا مشكلاتي را هم براي مردم ايجاد كرد ولي با گذشت 14 سال از اجراي آن، كم كم مردم به اين ساعت جديد عادت كردند و نارضايتي ها هم كمتر شد. در اين شرايط با تصميم ناگهاني دولت در اسفند 84 ، همه چيز به نقطه اول خود باز گشت، با اين تفاوت كه اين بار برخلاف سال 1370، تجربه اي 14 ساله از اجراي اين برنامه در كشور وجود دارد كه با توجه به آن، بدون نياز به پيش بيني و حدس و گمان، مي توان تأثير عملي تغيير ساعت در كشور را در صرفه جويي مصرف انرژي ارزيابي كرد و آنگاه به اين سؤال جواب داد كه آيا ميزان اين صرفه جويي ارزش برخي مشكلات به وجود آمده را دارد يا خير؟
در اين مقاله، سعي شده است كه فارغ از بحث و جدل هاي سياسي و غيرسياسي صرفاً تجربيات ساير كشورها در زمينه تغيير ساعت مورد بررسي قرار گيرد.
مهمترين توجيه دولتها براي تغيير ساعت در فصول بهار و پاييز، صرفه جويي در مصرف انرژي است. وقتي در روزهاي بلند بهار و تابستان ساعتها يك ساعت به جلو كشيده مي شوند، در بعدازظهر ساعات بيشتري مي توان از نور خورشيد استفاده كرد (به عنوان مثال اگر بر طبق ساعت رسمي، ساعت 7 خورشيد غروب مي كرد، بر طبق ساعت جديد، ساعت 8 غروب مي كند). بنابراين مردم ديرتر چراغهاي منزل و... را روشن مي كنند و به اين ترتيب در مصرف برق صرفه جويي مي شود. اين مسئله ساده مهم ترين فلسفه تغيير ساعت است، چيزي كه در انگلستان و بسياري از كشورهاي انگليسي زبان، زمان تابستاني (summer time) و در آمريكا، زمان استفاده (مفيد) از نور روز (Daylight Savig Time) يا DST گفته مي شود.
مسئله استفاده از نور خورشيد، براي اولين بار در سال 1784، توسط بنيامين فرانكلين، وزير مختار آمريكا در فرانسه، مطرح شد وي در مطلبي در يكي از مجلات پاريس، به مردم پيشنهاد كرد كه براي صرفه جويي در مصرف پول، صبح ها زودتر از خواب بيدار شوند تا بتوانند از نور روز بيشتر استفاده كنند و در نتيجه شبها كمتر شمع بسوزانند. نوشته فرانكلين به تعبيري مي تواند مفهوم اين ضرب المثل قديمي ايراني باشد كه سحر خيز باش تا كامروا شوي .با اين وجود تغيير ساعت به معناي فعلي براي اولين بار در سال 1907 توسط ويليام ويلت مطرح شد كه عليرغم تلاشهاي بسيار، وي نتوانست دولت بريتانيا را متقاعد به انجام اين كار كند. اتفاقي كه با وقوع جنگ جهاني اول، سرانجام به وقوع پيوست.
ساعت جنگي
جنگ جهاني اول و بحران كمبود انرژي ناشي از آن، باعث شد كه مسئله تغيير ساعت جهت صرفه جويي در مصرف انرژي، براي اولين بار بطور كاملاً جدي مطرح شود. اولين كشوري كه به طور عملي ساعت خود را تغيير داد، كشور آلمان بود كه از 30 آوريل 1916 تا اول اكتبر همان سال، ساعتها را به جلو كشيد. به فاصله كمي پس از آلمان، انگلستان و بعد ساير دول اروپايي و نيز ايالات متحده آمريكا اقدام به تغيير ساعتهاي خود كردند. البته آمريكا يك سال پس از پايان جنگ، اين قانون را لغو كرد اما وقوع جنگ جهاني دوم باعث شد كه اين قانون مجدداً و اين بار براي هميشه در آمريكا وضع شود.
تغيير ساعت واقعا فايده اي دارد؟
كامل ترين مطالعه بر روي تاثير تغيير ساعت در صرفه جويي در مصرف انرژي كه هنوز هم مورد استفاده قرار مي گيرد، در سال 1975 توسط دپارتمان حمل و نقل ايالات متحده امريكا انجام شد. اين مطالعه نشان داد كه تغيير ساعت باعث كاهش يك درصدي مصرف برق در اين كشور شده است. اما اين همه ماجرا نبود. اين تحقيق همچنين نشان داد كه تغيير ساعت تنها در شهر واشنگتن دي سي، باعث 7/0 درصد كاهش در مرگ و مير ناشي ازتصادفات رانندگي و 13-10 درصد كاهش در ميزان اعمال جنايت بار شده است.دليل اين موارد هم اينطور ذكر شده است كه استفاده بيشتر از نور خورشيد در بعد از ظهرهاي بلند بهار و تابستان، باعث مي شود از بسياري از تصادفات كه علت آن كاهش ديد راننده در شب است، جلوگيري شود. همچنين با توجه به اينكه اغلب جنايت ها در تاريكي شب رخ مي دهد، طولاني بودن روز باعث كاهش حوادث جنايت بار مي شود.
مطالعه جديدي كه در سال 2001 توسط كميسيون انرژي كاليفرنيا انجام شد نيز نشان داد كه تغيير ساعت، پيك مصرف برق ر ا 5/3 درصد كاهش مي دهد، هرچند مصرف برق در مجموع، 5/0 درصد كاهش مي يابد.
يك ساعت كم است!
با وجود انتقادات و مخالفت هايي كه در رابطه با تغيير ساعت در تمام دنيا وجود دارد، واقعيت اين است كه بررسي هاي دولتها همواره به نفع اين قانون بوده است و همين مسئله باعث گسترش روزافزون مدت و ميزان تغيير ساعت در كشورهاي مختلف شده است. به عنوان مثال دولت و كنگره آمريكا بر مبناي سياستهاي مصرف انرژي اين كشور كه در سال 2005 تدوين شد، تصويب كرده اند كه از امسال، يعني سال 2007 ميلادي، ساعتها 3 هفته زودتر از زمان معمول به جلو كشيده شوند(يعني از دومين شنبه ماه مارس) و در پايان، يك هفته ديرتر به سرجاي خود برگردند (يعني اولين شنبه ماه نوامبر) به اين ترتيب، مدت زمان تغيير ساعت و در نتيجه استفاده از نور خورشيد نسبت به سالهاي قبل يك ماه افزايش مي يابد و به حدود 8 ماه در سال مي رسد. به عقيده طراحان اين قانون، اين كار باعث كاهش مصرف نفت به ميزان 300 هزار بشكه در سال در آمريكا مي شود. اما درخواست انجمن سلطنتي پيشگيري از تصادفات در انگلستان، در نوع خود جالب تر است. اين انجمن با اشاره به اينكه جلو كشيدن ساعت، سالانه باعث پيشگيري از 450 مورد مرگ و مير و آسيب هاي جدي در جاده هاي اين كشور مي شود، در خواست كرده است دست كم در يك دوره آزمايشي 3 ساله ساعتهاي اين كشور، براي تمام سال يك ساعت به جلو كشيده شود و در بهار و تابستان، يك ساعت ديگر هم (يعني در مجموع 2 ساعت) جلو كشيده شود. البته اين مسئله جديدي نيست و مسئولان ايالت كاليفرنيا هم وقتي در سال 2001 دچار بحران انرژي شدند چنين تصميمي داشتند كه با وقوع حملات 11 سپتامبر عملاً مسكوت ماند. علاوه بر اين، مسئول بخش ايمني جاده هاي انجمن سلطنتي پيشگيري از تصادفات انگلستان هم معتقد است كه با انجام اين كار، بر طول ساعات روز افزوده مي شود و اين مسئله باعث تقويت صنعت توريسم انگلستان مي شود.در پايان، شايد ذكر جمله اي كه وينستون چرچيل، نخست وزير انگلستان در زمان جنگ جهاني دوم، براي توجيه فوائد طرح تغيير ساعت براي مردم كشورش بكار برده است، جالب باشد: يك خميازه اضافي در يك صبح بهاري و يك خروپف اضافي در يك شب زمستاني تمام آن چيزي است كه در ازاي يك هديه فوق العاده بايد بپردازيم. ما يك شب در ماه آوريل، يك ساعت قرض مي گيريم و 5 ماه بعد آن را پس مي دهيم، ولي با يك سود طلايي! .
|