بردگي و آزادي
;اشاره
خرسندي و شعف احساس شوروي جماهير اتحاد فروپاشي از چرا چيست؟ هايك اصلي دغدغههاي
گونه هر در را توتاليتاريسم چرا ميداند؟ چه را عدالت و ظلم و آزادي و بردگي نميكند؟
شد مطرح فرانسه كبير انقلاب در كه بشري حقوق بازخواني به چرا ميكند؟ تعريف صنعگرايي
كه گرفتهاند قرار خطري معرض در غرب در مسئولان و روشنفكران است معتقد چرا ميپردازد؟
محافظهكاري و دمكراسي سوسيال قالب در صنعگرا وضعيت پاي در انسانها آزادي ميشود باعث
دو كه غنينژاد موسي دكتر با حاضر گفتوگوي در كه است سوالاتي اينها شود؟ ذبح..نوين
.گذاشتهايم ميان در است ، شده منتشر طرحنو توسط هايك درباره او از اثر
گروهانديشه
نخعي آصف فروزان:از گفتوگو
Asef @ Hamshari.org
و هايك درباره يكي.كردهايد منتشر هايك درباره كتاب دو جنابعالي غنينژاد ، دكتر آقاي *
چه ايران موجود فضاي در كتابها اين.است آزادي و قانونگذاري قانون ، كتاب ترجمه ديگري
ميدانيد چه را ايران مساله مهمترين بدانم مايلم همچنين باشند ، داشته ميتوانند كاركردي
رفتهايد؟ هايك سراغ به كه
ما جامعه تاريخي لحاظ كهبه ميبينم اين در را مساله من است ، جايي به و خوب سوال -
آزادي عليالخصوص آزادي ، درك عدم و است برده رنج ديگري چيز هر از بيشتر آزادي فقدان در
حايز بسيار موضوع روشنفكران خصوص به سوي از آن درك عدم و كلمه مدرن معناي به فردي
از انتخاب حق حيات ، حق شامل انسانها ، فردي حقوق از بخشي عنوان به آزادي.است اهميتي
جامعهاي خواستهايم ما.است ظلم عليه قيام و مالكيت حق زندگي ، شيوه انتخاب حق جمله
استنباط و درك ما اگر.بسازيم پيشرفت براي جديد سياست و اقتصاد با امروزي ، و متجدد
اما.شد خواهيم پيشرفته جوامع آزادي واقعيت فاقد است واضح باشيم ، نداشته آزادي از درستي
از نخست -است10 بررسي قابل منظر سه از ميكنم ، تاكيد آزادي روي بر ابتدا از چرا اينكه
آزادي تشخيص ، آزادي شامل آزادياش در نخست درجه در انسان يك شان كه چرا انساني ، منظر
يعني.است انسان پيشرفت و آزادي بر ناظر دوم منظر -است20 بيان و انديشه آزادي انتخاب ،
در آنكه آخر و داشت نخواهد وجود پيشرفته جوامع ترقيات و رفاه پيشرفت ، امكان آزادي ، بدون
اصيلترين و بزرگترين از يكي بيستمي قرن مهم متفكر يك عنوان به يك انتخابها جهت ، اين
.است معاصر و مدرن دنياي در آزاديخواه نمايندگان
آن است ، نظريه اين مخالف هايك اما است ، تضاد در آزادي با سنت كه ميكنند گمان برخي *
به آزادي ، به رسيدن براي هايك كه است صبغهاي ميسازد ، حساس و مهم را آزادي بحث كه چيزي
بنماياند؟ را موضوع اين خودجوش و خودي به خود روند ميكند سعي و ميدهد سنت
تدريجي ، صورت به تحولات است معتقد و مينهد ارج سنت به هايك است ، درست شما اشاره -
انديشه ويژگي ولي.ميشود باز راه سپس و ميگيرد صورت سنتها در و سنتها بر مبتني
كنار هستند پيشرفت و آزادي مانع كه را بد سنتهاي اينكه به است او اعتقاد در هايك
هيچ.است هايك تز مهمترين اين.هستند آزاديمحور كه سنتهايي كمك به مگر نهاد ، نميشود
و بهتر معتبرتر ، قويتر ، سنت يك كمك به مگر نميشود ، بيرون ميدان از مردم توسط سنتي
ريشه فردي انديشه در كه ميدهد توضيح و است سنت يك آزادي كه است معتقد هايك.محبوبتر
آزادي انديشه.ميكند تهديد را آن خطرهايي چه و ميشود منتهي كجا به دارد ، كجا در
سنت زيرا.ميكند مراجعه آن به آزادي توضيح براي هايك كه است منابعي مهمترين از اقتصادي
ديگر ، سنتهاي كنار در سنت ، اين تقويت و رشد و بوده جوامع همه در آزاد تجارت و مبادله
در و غرب در كه چيزي همان.ميشود منجر آزادي سنت قالب در فكري منسجم سيستم يك به
در كه شود مي مستقر زماني آزادي.شد نخواهد موفق وارداتي آزادي.افتاد اتفاق انگلستان
يك عنوان به بايد آزادي بهتر عبارت به شود ، معرفي ريشهدار و پايدار سنت يك چارچوب
.بشود مطرح دروني و پويا مكانيسم
شود؟ منجر آزادي به نميتواند صرفا انتقادي ، گفتمان يك ايجاد ديگر عبارت به *
. كاملا بله -
در بايد را آزادي بلكه نيست ، عملي دادن انجام در ما توانايي در آزادي ميگويد هايك*
ولي باشند ، وضعيت به ناظر روابط و رابطه ميرسد نظر به كرد ، مشاهده رابطهها و روابط
و فردي رفتار در بايد را عدل ميگويد ميكند ، مطرح را عدالت و عدل بحث كه هنگامي
عدالت وليبحث ميبيند وضعيت در را آزادي بحث هايك چرا.كرد مشاهده انسانها اجتماعي
نميبيند؟ اثباتي وجه و وضعيت در را
را آزادي هايك.شدهايد هايكي انديشه مضمون وارد اينجا شما است ، مهمي بسيار سوال -
انسان محدوديت بر او مهم بسيار تاكيد نخستين.ميداند محدوديتهايش همه با انتخاب آزادي
به است ، تواضع و فروتني كه را ليبرال و يخواه آزاد انسان ويژگي نخستين كه جايي تا است ،
وضعيتهاي و شرايط در انديشهاش و درك توان و ميزان و محدوديتها بر احاطهوي دليل
در.ميكند مطرح علمي اصل يك عنوان به را تواضع و فروتني او دليل همين به.است مختلف
.است خيالبافي و بلندپروازي آن از فراترميشود مطرح آزادي كه است انتخاب محدوديت حوزه
كه محدوديتهايي با مدتي جامعه محدود حوزه در انتخاب ميگويد.است واقعبيني انسان هايك
.ميگيرد صورت كرده ، ايجاد قانون
با را آزادي هايك و است آزادي به انسان كرامت.ميدهد معنا آزادي قانون چارچوب در
و ارادهها از فرد تبعيت عدم از است عبارت آزادي ميگويد.ميكند تعريف قانون حكومت
نقطه اين بنابر.است بردگي معناي به بودن تابع هايك ، انديشه در.ديگران تحميلهاي
جاي به كلي قواعد از تبعيت اجتماعي ، روابط در يعني بودن ، آزاد.است بردگي آزادي ، مقابل
هيچ بدون انسانها همه.است همين نيز انسانها برابري معناي ديگران ، اراده از تبعيت
معناي به برابري لحاظ ، اين از.هستند كلي قواعد تابع يكسان ، بهطور تفاوتي ، و تمايز
فرانسه كبير انقلاب بشر حقوق در كه است (اقتصادي وضعيت در برابري نه) حقوق در برابري
خوشبختي كه هرگونه آزادند افراد منظر اين از.است اين هايك نظر از آزادي.است شده تدوين
مفهوم كه آزادي بحث مانند هايك عدالت بحث در اما.بروند دنبالش به ميكنند ، تصور را
را ظلم ابتدا هايك.ميدهد قرار ظلم برابر در نيز را عدل ميداند ، بردگي را آن مخالف
حق كردن ضايع يعني ظلم ميگويد ميكشد ، بيرون را عدل بحث آن درون از سپس و ميكند تعريف
.ميشود واقع ظلم فردي ، حق شدن پايمال صورت در.ندارد وجود كلي ظلم و كلي حق زيرا فردي ،
.ندارد ايجابي مفهوم و بوده سلبي مفهوم يك عدل بهتر ، عبارت به.ظلم از جلوگيري يعني عدل
ارائه حق وضعيت از مثبت ايجابي تعريف نميتوانيد شما -اينجاست در نيز عدالت بحث مشكل
البته.است مشكل بسيار.بدهيد
هايك البته -است بوده موفق هم حدودي تا و كند مبادرت كاري چنين به كرده سعي رالز جان
وجود اين با.بپذيرد را وي ديدگاههاي ميتواند و ندارد رالز با اختلافي هيچ كه ميگويد
از.است عادلانه يا ظالمانه رفتار ميگويد و ميداند انسان رفتاري ويژگي را عدالت هايك
كنيد فرض ميگويد مثالي با او.نمينهد وقعي دارد قرار آن در انسان كه وضعيتي به رو اين
شده ظلم بيخانمانها به كه بگوييد ميتوانيد آيا ميكند ، بيخانمان را عدهاي زلزلهاي
نميكند ايجاب وضعيت ولي شود كمك زلزلهزدگان به بايد هرچند است؟ كرده ظلم كسي چه است؟
يا فرد اراده به كه هنگامي اما.ببريم كار به آنان مورد در را عدل يا ظلم مفهوم كه
اينجاست.داريم قرار ظلم وضعيت در صورت آن در ميشود ضايع حقوقشان ديگر عدهاي عدهاي ،
تعريف در عدالت رو اين از.است ضروري ظلم وضعيت بردن بين از و عدالت ايجاد براي عمل كه
و ايدهآل وضعيت اين.ميشود مراعات انساني حقوق و بشر حقوق آن در كه است وضعيتي هايك ،
.نميشود مشاهده آن در ظلمي چون است ، عادلانه
و ميگويد سخن وعدالت ظلم از فرد با ارتباط در سلبي وجه از شماهايك فرمايش بر بنا *
پول ماهيت اما ميآورد ، ميان به سخن اجتماعي سيستم و ارتباطي وضعيت يك در آزادي درباره
را جهاني اوضاع جهانيشدن ، روند در..و چندمليتي كمپانيهاي منافع نهايت در و سرمايه و
تنها را انسانها فقر و محروميت شرايط ميتوانيم سختي به كه زدهاند رقم گونهاي به
وضعيت از را كلي وضعيت باشيم قادر ميرسد نظر به بعيد بدانيمو افراد اعمال از ناشي
ميگيرند قرار بالا در اقتصادي نظر از كمي عده شرايط اين در حال هر به.كنيم جدا افراد
مشاركت ميتوانند چگونه هستند ، جامعه پايين در كه كساني.پايين در نيز زيادي عده و
مالكيت كلي طور به و زياد و كم درآمد آيا.باشند داشته آزادي روابط تقويت براي فعالي
ضد برابريخواه قانون يك جامعهاي چنين در همچنين نيست؟ موثر زمينه اين در توليد ابزار
شود؟ قانون چارچوب در ايجادآزادي و محروميت رفع به منجر ميتواند چگونه ظلم
مساله اين روي هايك شود ، مي روشنتر بحث اين كنيم ايجاد تمايز مفهوم دو ميان اگر -
.ميشود اشتباه و خلط آزادي ، و قدرت مفهوم دو معمولا آزادي بحث در كه دارد تاكيد
انتخابتان ، در ديگر بيان به.است بالقوه صورت به انتخاب آزادي وجود معناي به آزادي مفهوم
هر تا باشيد آزاد قانون چارچوب در بايد.نميشويد گروهي يا فرد ناحيه از زور متحمل
انسانها ، انتخاب آزادي اما.است آزادي وضعيت اين.برسانيد انجام به مايليد انتخابي
انسانها انتخاب قدرت با بلكه نيست ، مرتبط كرديد مطرح كه مواردي سرانهو درآمد با
بيشتري كالاي ميتواند انسان ميدهد ، افزايش را انتخاب قدرت زياد ، درآمداست مرتبط
است اين معنياشنيست نبودن آزاد يا بودن آزاد معني به امر اين اما...و كند خريداري
عليرغم افراد فقدانش ، با كه است وضعيتي آزادي اما.ميشود زياد يا كم شما قدرت كه
به.بدهند انجام را خود نظر مورد انتخاب نتوانند عدهاي فشار تحت بالا ، درآمد داشتن
يا باشد ، آزاد وضعيت در ميتواند كم انتخاب قدرت با آدم فقيرترين ديگر عبارت
.بالعكس و باشد غيرآزاد وضعيت در در ميتواند زياد انتخاب قدرت با آدم ثروتمندترين
وضعيت مثبت ويژگيهاي از يكي بروند ، رفاه دنبال به دارند حق همه كه نماند ناگفته البته
.باشد نداشته وجود مردم براي راه اين سر در مانعي هيچ كه است اين آزاد
آزادي تامين به وابسته جامعه در گروه و فرد انتخاب قدرت افزايش و اقتصاد تامين اگر *
كه فرماييد مي مطرح شما شد؟ خواهد ابطال هايك تئوري صورت اين در باشد ، بالعكس و آنان
فرد اين بكند ، استفاده قدرتش از نگذارند عدهاي ولي باشد داشته اقتصادي قدرت فرد اگر
اقتصادي قدرت ميكنم ، نگاه بحث اين به نيز ديگر ، زاويهاي از من.نميشود محسوب آزاد
نشود متوجه حتي فرد كه بدهد سازمان را مناسبات و كند رفتار گونهاي به ميتواند
در فرد كه مييابد مصداق زماني هايك بحث همچنين است؟ كدام آن حدود و حد و چيست آزادياش
اساس بر كه صورتي در (برايخود به خود در طبقه تبديل) باشد گرفته قرار ارادي موضعي
حال.نيستند آگاه آن به خود كه ميكنند رفتار قواعدي اساس بر بيشتر افراد هايكي آموزه
اين در نيستند ، آگاه آزاديهايشان و حقوق و قدرت به گروه يا فرد كه بگيريم نظر در اگر
داشت؟ خواهند شدن برآورده امكان چگونه آزادي بر مبتني روابط صورت
به اشرافي هايكي ، ديدگاه از واقع در انسانها كه بگوييد ميخواهيد نوعي به شما -
.ندارند خود آزادي
شناخت اساس بر نه ميكنند رفتار عملي و خودجوش فرآيند اساس بر انسانها ميگويد هايك *
آن از خارج انسانها كه است ضمني قراردادهايي واجد نيز رسوم و آداب ميان اين در علمي ،
نوع هر كه ايران در پايه آب حكومت و آسيايي توليد شيوه مانند كنند ، رفتار نيستند قادر
.ميكند تعيين مردم مشاركت و حضور بدون را آزادي
ميكنند تبعيت قواعدي از انسانها ميگويد هايك.نيست درست هايك از شما استنباط -
انسانها و شدهاند ايجاد تاريخ طول در تحولي صورت به بلكهنكردهاند درست را آنها كه
اما.ميرسند بيشتري آزادي به قواعد ، اين از تبعيت با كه رسيدهاند نتيجه اين به
.است آمده كجا از قاعده اين نميدانند
.دارد قرار گنگ معرفت حوزه در و است عملي ديگر عبارت به *
و عالمانه كه نظمي.مينهد نام عملي آگاهي و خودجوش نظم را اينها هايك بله -
اين اساس بر فردا از بگويند و ننشستهاند ميز پشت عدهاي نشدهاند ، ايجاد عامدانه
قرار انسانهاي كه نيست بحث اين بر مسئله ، دليلي اين اما.ميكنيم رفتار كلي قاعده
ميتوانند طبيعي صورت به انسانها اتفاقا چيست؟ آزادي ندانند غيرآزاد ، وضعيت در گرفته
و نباشد سرشان بالاي تحميل و زور كه است اين معناي به آزادي چيست؟ آزادي كه بدهند تشخيص
در بكنيد بررسي شما كه است ضروري زماني آگاهيتئوريك.ندارد تئوريك آگاهي به نيازي اين
.مييابد سامان اراده تحميل بدون جامعهاي چگونه و شرايطي چه
به ميخواهند ، آنچه به نسبت درك براي ولي نميخواهند ، چه ميدانند اغلب مردم البته *
آنچه اينكه ، ضمنميشود مربوط امر همين به نيز عقلي تكامل.دارند نياز طولانيتري زمان
زور عدم مانند دارد سلبي جنبه بيشتر ميفرماييد ، مطرح آزادي از هايك تعريف به نسبت شما
آزادي مانند كلي مباحث به ميرسد نظر به آزادي ايجابي وجه براي.ايجابي وجه تا تحميل و
دچار ما اگر كه ميكنم عرض شما ، فرمايش اساس بر همه اين با.ميشود بسنده..و انتخاب
شرايطي در امري چنين وقوع كه است اين بر اعتقادم نشويم ، آزادي و قدرت ميان مبحث خلط
دو اين جداسازي براي آگاهانهاي اراده از طبقهاي ، و ملتي يا گروه فرد ، كه ميگيرد صورت
و فقير هايكي ، آموزه اساس بر تمايز ، ايجاد درصورت و باشند برخوردار يكديگر از مفهوم
نظم و اجتماعي وضعيت اگر اما كجاست؟ آن حدود و چيست آزادي كه كرد خواهند درك ثروتمند
آزادي و قدرت از شما تحليل صورت اين در باشد ارادهاي چنين بروز و ظهور از مانع خودجوش
ميشود؟ نقص دچار
.بزنيد مثال يك
توجه جالب بسيار زمينه اين در ماركس اضافي ارزش دادن دست از از ، ناشي خودبيگانگي از *
نيز را سياسي روبناي توليد ، ابزار بر حاكميت و اقتصادي قدرت كه است معتقد ماركس است؟
توزيع باز بحث رو اين از.گرفت خواهد شكل سلطه ايدئولوژي ميان اين در و داد خواهد شكل
در است؟ اهميت حائز بسيار فرصتها توزيع باز قالب در جديد مباحث در ويژه به ثروتها
روشنفكري جنبش كه اينجاست از و مييابد سرايت نيز آزادي فرهنگ و فرهنگ به بحث اين نهايت
.ميگيرد شكل فقر ضد
عده دست در اقتصادي قدرت اگر.است درست ماركسيستها حرف اين باشد ، اينگونه اگر -
اقتصادي قدرت وقتي.بود اينگونه نيز شوروي جامعه در.است صادق آنان سخن نيز باشد خاصي
جامعه در.باشند داشته آزادي نميتوانند ديگر مردم بگيرد ، قرار انحصارات حوزه در
و هستند دولت تابع نوعي به مردم همه.مواجهيم مشكل نوع اين از رقيقي شكل با نيز ايران
وابسته نوعي به ماندن زنده براي كه است طبيعي رو اين از.است دولت دست معيشتشان و روزي
يك در است ممكن انسان.ميرود ميان از انسانها كرامت كه اينجاست ميشوند ، دولت به
ايدهآل جامعهاي هم باز اما (ميدانم بعيد البته) كند زندگي رفاه با ماركسيستي جامعه
اما.ميشود تحميل دستها پايين به بالادست و حزب ارادهبردهاند انسانها زيرانيست
دست در اقتصاد كه است گونهاي به غرب سرمايهداري جوامع در بازار اقتصاد بگوييد اگر
.نيست چنين معتقدم من هستند ، آنها برده مردم و است عدهاي
ليبراليسمقرن و آزادي با مخالفت افزايش دلايل از يكي ميكند تاكيد هايك البته
پيدا محبوبيت ماركسيستي ايدئولوژي با روشنفكران اينكه و نوزدهم قرن اواخر و بيستم
ويكتوريا ملكه عصر قرن 19 ، اواخر و شرايط به كه است آزادي خود از ناشي ميكنند ،
است ، شده ويكتوريا عصر پررونق و رفاهمند جامعه به منجر آزادي ميگويد هايك.بازميگردد
و توقعات خصوص به بكنند ، زندگي رفاه در ميتوانند زيادي عده ميدانند مردم رو اين از
رفاه در عدهاي و فقر در عدهاي بايد چرا ميپرسند.مييابد روشنفكرانافزايش انتظارات
و رفاه مقابلاش در زيرا ميشود ، عصيان به منجر و تحمل قابل فقرغير رو اين از باشند؟
بودند ، فقر در همه كه هنگامي.نبود اينگونه قبلا كه حالي در.است آمده وجود به ثروت
روشنفكران هايك ، زعم به بنابرايننداشت وجود چشماندازي نبود ، زيرا آنان در عصيان حالت
از.باشند رفاه در همه تا بكنيم درست جامعهاي بايد ميگويند و ميشوند حوصله و بيصبر
چرا داد منطقي توضيح ميتوان ميگويد هايك.ميشود ساخته بهشت جاي به جهنم كه همينجاست
اگر.كرد اصلاح بايد را اشتباه اين و ميكنند اشتباه وليميشوند آزادي ضد روشنفكران
را آزادي بايد بلكه كنيم ، محدود را آزادي نبايد باشند ، برخوردار رفاه از همه بخواهيم
.بدهيم گسترش بتدريج و آرام شتابي ، و عجله هيچ بدون
مسائل غرب سرمايهداري جوامع در كه معتقديد فرموديد كه سخنانتان از بخش آن به برگرديم *
در كه است است ، طبيعي نشده جمع عدهاي دستان در سرمايهها و نيست پايين به بالا از
از فاصلهگرفتن با كرده سعي هايك چرا روي هر به اما نباشد چنين مدرن سرمايهداري
ميگويد او خود هرچند بپردازد ، نو ليبراليسم قالب در آن بازتعريف به كلاسيك ، ليبراليسم
اگر اسميت آدام نامرئي دست از تئورياش كه است معتقد وجود اين با است ، نزده تازهاي حرف
چه دچار ليبراليسم هايك ، تاريخي ظرف در حال هر به نيست ، كمتر نباشد بيشتري اهميت داراي
ليبراليسم طريق اين از تا بپردازد آن اصلاح به خود تئوري با دارد سعي او كه شده مشكلاتي
كند؟ احياء را اصيل
در را آزاديخواهي اصول تنها.است نياورده جديدي سخن هيچ هايك فرموديد كه همانطور -
مجددا بايد شده ، گفته يكبار كه اصولي چرا اما ميكند ، تعريف مجددا سياسي اقتصاد
معتقد و ميكند خطر احساس آن نقض و خواهي آزادي اصول فراموشي به نسبتا هايك شود؟ تعريف
اصول اين جايگزين دارند صنعگرايي ، عنوان تحت آزادياند ، ضد كه ديگري رفتارهاي است
آلمان سوسياليسم ناسيونال در نازيسم و فاشيسم ماركسيسم ، است معتقد هايك.ميشوند
از بخشي كه معتقدند جوان هايكيهاي نيز اكنون.هستند Constructivism از مصداقهايي
و سنتها طبق را جامعه مايلند كه سنتگراهايي سنتگراها ، به است مربوط نيز صنعگرايي
نيز سنتگرا و گذشتهگرا ميتواند صنعگرايي بهتر ، عبارت به.بسازند قديميشان تصورات
و مهندسي منفي معناي به بلكه هايكي ، مثبت معناي به نه سنتگرايي البته).باشد
.(Constructivism
ساختن يا ميدهد معني داشته ، وجود گذشته از كه جامعهآرماني ساختن منفي ، سنتگرايي
اتوپياي. ندارد اتوپيا آزادي كه است معتقد هايك اما.است نبوده گاه هيچ كه جامعهاي
ميگويد هايك.است نامعلوم راهي با آزاد جامعه آزادي ، اتوپياياست آزادي خود آزادي ،
بشري دانش حدود كه ميشوند مهلك اشتباه اين دچار آرماني ، جامعه ساختن براي اتوپياگراها
آرماني جامعهاي نيست قادر بشر نميدانند رو اين از.كنند ارزيابي درست نميتوانند را
خود انسان ذهن كه است اين اش تئوري نوشته ، روانشناسي به راجع كه كتابي در هايك.بسازد
كه است بزرگتر سيستم يك زيرمجموعه بنابراين و فرهنگي و تاريخي -اجتماعي فرآيند محصول
آن نميتواند گاه هيچ انسان ذهن رو اين از.است شده ساخته آن توسط انسان وتاريخ فرهنگ
.است غيرممكن جامعه ساختن سازوكارهاي فهم بنابراين.است آن محصول خود چون بكند ، فهم را
جا به سنتهاي از بدهيد تشخيص ميتوانيد.كنيم اكتفا جزيي اصلاحات به تنها قادريم ما
عمل آزادي دامنه ولي كنيد ، تقويت را آنها سپس ميشوند رونق و رفاه باعث كداميك مانده ،
اصل يك عنوان به را تواضع كه است رو اين از.است محدود بسيار جامعه يك ساختن براي شما
صنعگرايي مينوشت ، جهاني جنگ دو بين را ديدگاههايش كه زماني هايك.ميكند مطرح علمي
ماركسيستها چنانچه.بودند بهشت جاي به جهنم ساختن سرگرم اتوپياگرايان و بود رشد حال در
امر اين براي انسانها.بسازند نوين طراز انسان ميخواستند.كردند چنين ناسيوناليستها و
ميپذيرفتند ، را جديد اتوپياي سپس و كردند مي نابود را خويش بالفعل انسان بايد ابتدا
. است شده قلم به دست آن با مقابله براي هايك و بود مدرن دنياي فاجعه اين
آغاز سياسي حوزه از را آزادي تحقق كه آن جاي به تئوريپردازان ، از بسياري برخلاف هايك*
كه است خصلتي چه واجد اقتصاد حوزه بهتر عبارت چرا؟به ميكند ، آغاز اقتصادي حوزه از كند ،
ميپردازد؟ حوزه اين آزاديدر بحث به ابتدا هايك
از ابتدا رو اين از كند ، تعريف را آزادي ايجاد منطقي و طبيعي سير است مايل هايك -
ببينيم بايد.ميشود ختم فرهنگ به نهايت در و ميرود سياست به سپس ميكند ، آغاز اقتصاد
ايجاد خودجوش نظم سياست حوزه در ميشود تصور اغلب ميگويد هايك ميشود؟ طي مسير اين چرا
فردي منافع ميان هماهنگي همانا كه ميدهد نشان را خود اقتصاد در اصلي معجزه اما ميشود ،
ميشود ، برقرار جامعه در صلحآميز روابط چگونه كه ميدهد توضيح اقتصاد علم.جمعياست و
ميگويداين هايك دارد؟ وجود نيز انتخابها تكثر و منافع تكثر آزادي ، كه آن عين در
بوجود قانون حكومت بدون نيز آزاد اقتصاد.باشد آزاد اقتصاد سيستم بر مبتني ميتواند امر
را (صنعگرايي)constructivismبحث و ميرود سياست حوزه به اينجاستكه از.نميآيد
آزادي كه كلي قواعد و آزادي سنتهاي كه ميشود بحث اين وارد نهايت در ميكند ، مطرح
ميدهدكه پاسخ خود دارد؟ كجا در ريشه است ، قانون حكومت چارچوب در و آنهاست بر مبتني
خود در را اعتقادات و ارزشها و انديشه كه است فرهنگ و دارد فرهنگي مسائل در ريشه
.است هايكي پژوهش فرآيندجريان اين.ميدهد پرورش
مطرح منسجمو جنگ دو بين هايك كرديد ، ديدگاههاي مطرح كه دكتر ، همانطور آقاي *
پناه در گرفته شكل مديريت نوع جنگ ، از بعد فضاي او كار اين براي كه گفت ميتوان ميشود ،
را زمينهها همه در دولت مسئوليتپذيريگسترده با همراه كينزي ، اقتصادي نتايج آن ،
طبق و اضمحلالاست حال اسميتدر آدام آزاد بازار نامرئي دست كه ميبيند و كرده مشاهده
ميشود؟ دارد جديدي آهنين قفس به تبديل مدرن ، دنياي از حاصل بوروكراسي وبر ، پيشبيني
نكرده صحبت صورت آن به آن شناختي جامعه و وبري معناي به بوروكراسي به راجع هايك -
بخش و خصوصي بخش مدني ، جامعه برابر در دولت.ميآورد ميان به سخن دولت از ولي.است
انسانها آزادي بشود ، بزرگتر دولت كه ميزاني به ميگويد هايك.ميگيرد غيردولتيقرار
رابطهمعكوسي دولت بزرگي.ميداند صنعگرايي نيز را دولت شدن بزرگ علت.ميشود محدودتر
گسترش با.است فني بحث بيشتر بوروكراسي بحث ولي.است طبيعي اين و دارد آزادي گسترش با
شدن مراتبي سلسله بهتر عبارت به.ميشوند گرفتار ديوانسالاري چنبره در انسانها دولت ،
نشده وارد جزيياتش در هايك كه است بحثي اين.ميبرد بين از را انتخابها آزادي جامعه ،
.است واردي بحث شناسي جامعه نظر از ولي است
دارد ادامه
|