شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۸۱ - سال يازدهم - شماره ۲۹۸۰
هزينه استقلا ل صنعتي
گفت وگو: فريد قادري
000039.jpg
آنچه به عنوان اولين سؤال در بدو ورود به ساختمان سياه رنگ پتروپارس به ذهن مي رسد، بحث تأخيرهاست؛ به ويژه آن كه مدير فاز يك توسعه ميدان گازي پارس جنوبي پتروپارس پاسخگوي سؤالات باشد.
محمد اسماعيل كراچيان انتظار نداشت كه مصاحبه با پرسشي جز تأخير در كل يا قسمت هايي از پروژه فاز يك آغازشود اگرچه در ادامه، بحث به همان مسير كشيده شد.
وقتي كه صحبت تأخير پيش كشيده مي شود، محكم مي ايستد: >من ادعا مي كنم كه تأخير نداشته ايم< و اثبات ادعا را به زمان تحويل كار و رودررو شدن دواير حقوقي كارفرما و پيمانكار موكول مي كند.
كراچيان صنعت داخلي را- به صورت بالقوه- بسيار توانمند مي داند. پس از اتمام گفت وگو بحث به توانايي هاي سازندگان داخلي براي ساخت كشتي هاي حمل LNG كشيده شد. با اطمينان خاطر گفت: سختي كار در طراحي و ساخت مخازن كروي كشتي است؛ آن را هم مي توانيم بسازيم.
مهمترين دستاورد اجراي پروژه فاز يك توسط پتروپارس تاكنون چه بوده است؟
در فاز يك و در مقايسه با پروژه هايي نظير اين پروژه دستاورد مهم، انتقال فناوري در بخش مهندسي و فني است. در سال هاي گذشته و حتي قبل از انقلاب، ساخت برخي مخازن توسط شركت هاي ايراني انجام مي شد و پيمانكاران ايراني به عنوان پيمانكاران دست دوم پيمانكاران خارجي كار مي كردند.
بحثي كه در فاز يك و توسط پتروپارس مطرح شد اين بود كه مديريت كلان يك پروژه بزرگ تجربه شد و بخش هاي مختلف مهندسي پروژه توسط شركت هاي ايراني انجام شد، ضمن آن كه در مقايسه با پروژه فاز ۲ و ۳ كه در برخي مواقع حدود ۱۷۰۰ نفر از پرسنل شركت هاي خارجي در آنها كار مي كردند، در ۳-۴ سال گذشته، بيش از ۱۵۰ نفر خارجي در فاز يك مشغول به كار نبوده اند. يعني اختلاف بين ۱۵۰ و ۱۷۰۰ نفر را در فاز يك مهندسين ايراني و نه گروه هاي كارگري پر كرده اند. امروز در حالي از فرار مغزها صحبت مي شود كه با پروژه هايي از اين قبيل مي توانيم بخش مهمي از مشكلات را حل كنيم.
در مورد تمام كساني كه ايران را ترك مي كنند يا مي خواهند ترك كنند اين مطلب صادق نيست كه از ايران خوششان نمي آيد. برخي مي گويند براي ما كار نيست. آنها دوست دارند در ايران بمانند ولي كاري متناسب با تحصيلات آنها وجود ندارد. من فكر مي كنم بزرگترين دستاورد اين بود كه براي اين طبقه خاص توانستيم كار را از سمت خارجي به داخل منتقل كنيم كه نكته بزرگي است.
در خصوص انتقال فناوري و تجربه و گذر از دانش علمي به تجربه عملي بحث كنيم و اين كه اشاره كرديد در فاز يك نيروهاي متخصص ايراني بيشتر مورد استفاده قرار گرفته اند. در مورد نسبت متخصصان ايراني و خارجي در اين فاز و در دو پروژه خشكي و دريا بيشتر توضيح دهيد.
در خشكي دانش فني منتقل شده است. وقتي كه مجموعه كار را ريز كرديم ۶۵ درصد كار به ايراني ها واگذار شد. يعني از يك ميليارد دلار، ۶۵۰ ميليون دلار در ايران پخش شد.
اگر توجه كنيم كه نيروهاي ايراني چگونه كارآمد شدند، به دستاورد بعدي مي رسيم. وقتي كه در سازمان گسترش بوديم، متوجه شديم مجموعه تجهيزات سازي سازمان گسترش حدود ۱۰۰ هزار تن است.
چه سالي؟
من سال گذشته بازنشسته شده ام. حدودا ۲-۳ سال گذشته. يكي از پروژه هايي كه چهار سال پيش در سازمان گسترش تعريف كرديم اين بود كه حالا كه پتروپارس در صنايع نفت و گاز كارها را ايراني مي كند، بياييم و ظرفيت را بالا ببريم. ظرف سه سال، ۱۰۰ هزار تن به ۲۰۰ هزار تن رسيد. يعني چندين كارخانه سازمان گسترش مثل ماشين سازي اراك، آذرآب و... رشد كردند.
اگر شما قرارداد را با شركت خارجي ببنديد آنها هم كار را در كشور خودشان تقسيم مي كنند. بنابراين با يك جنگ و گريز بايد كار را به ايراني داد. وقتي كه كار دست خود ماست مي توانيم شركت ها را تشويق كنيم كه خود را تجهيز كنند. نتيجه اين شد كه نيروهاي متخصص مشغول به كار شدند. شركت هاي مختلف هم كه به وجود بازارهاي اقتصادي پي بردند، خود را تجهيز كردند.
براي هر پروژه اي يك توجيه فني- اقتصادي تعريف مي شود. افزايش سرمايه و ظرفيت پس از توجيه فني- اقتصادي صورت مي گيرد. اين اتفاق در فاز يك افتاد. وقتي كه مهندس تركان و نبوي در دو سوي ماجرا بودند اين تبادل شكل گرفت و بحث اين شد كه سازمان گسترش مي خواهد كار كند اما كاري براي انجام دادن وجود ندارد. افزايش ظرفيت به دو برابر ظرفيت موجود يكي از پروژه هاي موردنظر بود. در فازهاي بعدي پارس جنوبي هم اگر كار ايراني شود، طرف هاي قرارداد چه پيمانكاران و چه سازندگان خود را تجهيز مي كنند. تفاوت ۱۷۰۰ به ۱۵۰ در تعداد متخصصان هم در اينجاست.
در اوج فعاليت فاز يك، حدود ۸ هزار نيرو مشغول به كار بودند. ۸ هزار پرسنل از ۴۷ شركت ايراني كه براي پتروپارس كار مي كردند، در فاز يك ۴۷ شركت ايراني درگير كار شدند كه باعث شد خود را توسعه دهند، تجهيز كنند، نيرو بگيرند و خط توليد اضافه كنند. اين بزرگترين دستاورد است. از اين بيشتر چه مي خواهيم؟
به تفاوت هاي طراحي و اجراي پروژه در خشكي و دريا اشاره نكرديد. اين موضوع صحت دارد كه چون در پروژه هاي خشكي از سال ها پيش فعاليت داشته ايم، بسيار قوي و مؤثر ظاهر شده ايم اما در دريا وضع به اين شكل نبوده است؟
نه! من ۱۵ سال پيش مجري پالايشگاه كنگان هم بوده ام. ببينيد در اين پالايشگاه كل مجموعه به يك شركت كره اي سپرده شد، كره اي ها حتي نقاش و بنا را هم از كره آوردند. سوابق آن موجود است. براي گرفتن ويزاي اين افراد مشكل داشتيم. به وزارت كار التماس مي كرديم كه قرارداد بسته شده و راهي نداريم. اجازه بدهيد بيايند كار را تمام كنند و بروند. از سوي ديگر اداره كل كار استان هم مي گفت كه نقاش داريم،  بنا هم داريم. شركت  كره اي هم به نقاش و بناي ايراني ايراد مي گرفت كه كار بلد نيستند.
كل قرارداد پروژه فاز يك را هم به جاي اين كه به پتروپارس داده شود، مي شد به يك شركت كره اي واگذار كرد تا آن شركت هم بين شركت هاي داخلي كره تقسيم كند. در بحث دريا و خشكي تفاوتي ندارد. الان ۴۷ شركت ايران در مجموعه دريا و خشكي فعالند. در دريا، ۳ قرارداد بزرگ داريم. يك خط لوله ۳۲ اينچ به طول ۱۰۵ كيلومتر از منطقه پارس جنوبي تا ساحل عسلويه به ارزش ۵۶ ميليون دلار، يك قرارداد ۲۹ ميليون دلاري با شركت مهندسي تأسيسات دريايي (IOEC) و يك قرارداد ۲۰۰ ميليون دلاري با صدرا.
در بخش سكوها، شركت مهندسي تأسيسات دريايي كه خود من هم عضو هيأت مديره آنجا هستم، كار را تمام كرد. پايه ها نصب شده و يكي باقي مانده كه آن هم ساخته شده و آماده نصب است و منتظريم تا عرشه بهره برداري نصب شود. اين قرارداد عملا تمام شده است IOEC . براي اولين بار حتي مهندسي نصب در دريا را كه تا الان توسط شركت هاي خارجي انجام مي شد در يك پروژه انجام داده است. سكوي ابوذر براي فاز ۲ و ۳ را اين شركت ساخت اما خارجي ها نصب كردند.
در فاز يك، حتي طراحي نصب توسط مهندسان ايراني انجام شد. در بخش خط لوله، تا امروز ۲۲ كيلومتر از پروژه اجرا شده است. شركت مهندسي تأسيسات دريايي به زودي كار را دوباره شروع مي كند و ادامه مي دهد.
همان طور كه گفتم نصب سكوها توسط ايراني ها انجام نمي شد. شركت مهندسي تأسيسات دريايي يك بارج به نام ابوذر دارد كه براي عمليات خط لوله موردنياز است. براي نصب سكوها، مجبور شدند خط لوله را رها كنند. براي اين كه زمان از دست نرود، انجام قسمتي از عمليات را به يك شركت ايتاليايي به نام سايپم واگذار كرديم. دانش لوله گذاري در دريا و فاز يك از اين طريق توسط شركت مهندسي دريايي به دست آمد. در قرارداد سوم، صدرا كه تاكنون عرشه در اين حد و اندازه را نساخته بود، با سامسونگ به صورت ۵۰-۵۰ شريك شد.
اين قرارداد با قرارداد پالايشگاه كنگان فرق مي كند. اينجا با هم شريكند. آمدند دو عرشه بزرگ را در ايران ساختند و دو عرشه كوچك هم در كره ساخته شد. اين قرارداد موجب شد كه صدرا دانش فني را از سامسونگ بگيرد و الان در مناقصه فاز ۶، ۷ و ۸ بدون همراهي سامسونگ برنده شده است. انتقال دانش و فناوري در ساخت عرشه با ظرافت به صدرا منتقل شد. در بخش سكو هم كه اصلا نيازي نبود. شركت مهندسي تأسيسات دريايي پيش از ساخت حدود ۱۱ سكو به پايان رسانده بود. اما آب اندازي سكو را براي اولين بار تجربه كرد. در بخش لوله هم به دليل كمبود امكانات و وجود يك بارج كار عقب افتاد.
نكته مهمتر اين كه در فاز ۴ و ۵ به دليل حضور IOEC و وجود بارج ابوذر ۱۲۰۰، قيمت ها در منطقه ۳۰ درصد ارزان تر شد.
يعني اگر توانمند شويم، شركت هاي خارجي نمي توانند در حضور شركت هاي ايراني قيمت هاي بالا را ارائه كنند. وقتي كه حس كنند چاره اي جز عقد قرارداد با آنها نداريم، سطح قيمت ها را بالا مي برند، هرچند كه در ظاهر مناقصه انجام مي شود. وقتي كه خود شما در كنار شركت هاي خارجي هستيد با شما كه نمي توانند كنار بيايند! ملاحظه كنيد كه قيمت هاي ۴ و ۵ چقدر با فازهاي ۲ و ۳ تغيير كرده است. دليل آن اين است كه IOEC هم در مناقصه شركت كرده و چون قيمت هاي بالا برنده نمي شود، سطح عمومي قيمت ها پايين مي آيد. نكته جالب اين كه براي عقد قرارداد ۴۰ كيلومتر از خط لوله با شركت ايتاليايي كه اتفاقا در فاز ۴ و ۵ برنده مناقصه شده وارد مذاكره شديم قيمت ها را بالاتر از قيمت پيشنهادي در فاز ۴ و ۵ اعلام كردند. مي گويند در فاز ۴ و ۵ شرايط خاص بود و الان قيمت اين است؛ چون مي بينند كه نياز داريم و كمك مي خواهيم.
اگر به دنبال دستاوردهاي خاص هستيم، بايد در بازار حضور داشته باشيم تا قيمت ها را بشكنيم. اين كار در فاز يك پايه گذاري و باعث شد كه در فازهاي ديگر قيمت ها شكسته شود.
ممكن است بگوييم در خشكي و مباحث مربوط به طراحي مشكل داشته ايم كه داشتيم. سازمان گسترش با دايلم شريك و تجربه صدرا تكرار شد. يك شركت به نام پيدكو تأسيس كرد و كنار دايلم گذاشت. تمام عمليات محاسبه و طراحي به پيدكو منتقل شد. شركتي كه در فازهاي بعدي حرف براي گفتن دارد. به همين دليل ملاحظه مي كنيد كه در فاز ۶، ۷ و ۸ با تجربه اي كه كسب كرده بودند، بهترين قيمت را دادند. قيمت را خوب شناسايي كردند و قيمت مناسب دادند.
۳۵۰ ميليون دلار اختلاف قيمت در فاز ، و رقم كمي نيست. فقط به خاطر اين كه ايدرو در كنار شركت هاي خارجي حضور دارد و امكان زدوبند را از آنها مي گيرد. كارهايي كه در مناقصات بين المللي هميشه هست و ما گاهي فكر مي كنيم كه چون مناقصه برگزار شده پس همه چيز طبق روال پيش مي رود. نه! اينها در دنيا تقسيم كار مي كنند. قيمت ها را طوري مي دهند كه شركت هاي خاصي برنده شوند. همان طور كه در خودروسازي ديديم. رنو در تركيه، پژو در ايران و... به ظاهر هم آمدند و قيمت دادند، اما طوري قيمت مي دادند كه ببازند و ديگري طبق همان تقسيم كار برنده شود. پيش بيني من در مناقصه فاز و خشكي اين بود كه ايدرو برنده مي شود و با ميليون دلار اختلاف برنده شد.
نمي دانم چرا شما روزنامه نگاران اين را براي مردم باز نمي كنيد كه خاصيت پتروپارس اين نيست كه دلالي كند و كار را از اين بگيرد و به آن يكي بدهد مركزي به وجود آمده كه مي تواند چشم و چراغ باشد و در ريز قضايا وارد شود و كار را درست تقسيم كند. مطمئن باشيد در پالايشگاه بعدي ايدرو بدون دايلم مي تواند وارد مناقصه شود. اين موضوع براي من كاملا روشن است. پيدكو هم مثل صدرا مي شود. يك خيز ديگر كه بردارند و آشناتر شوند مي توانند پروژه بعدي را خودشان انجام دهند.
ماحصل اين كارها اين است كه نفر خارجي كم كم صفر مي شود و بچه هاي ما سركار مي آيند.
اگر امروزه بيكاري به عنوان يك بحران و معضل در سطوح مختلف سياسي و اجتماعي مطرح است با مكانيزم هايي مثل وام دادن و... كار درست نمي شود. شعار را كنار بگذاريم. كار بايد با روش هايي مانند پروژه پارس جنوبي ايجاد شود.
در مورد تأخير در قسمت هاي مختلف فاز يك چه نظري داريد؟
به يكي از همكاران شما هم گفتم شما روزنامه نگارها هر روز مي نويسيد كه يك روز تأخير در فاز يك سه ميليون دلار ضرر مي رساند. از شما مي پرسم تاكنون چند ميليارد تومان يا دلار صرف مبارزه با مواد مخدر در سيستان و بلوچستان شده است؟ چقدر كشته و شهيد داده ايم؟ براي چه؟ به خاطر جنگ چند سال پروژه عسلويه و پارس جنوبي را متوقف كرديم چون نمي توانستيم كار كنيم.
شما مي گوييد يك روز عقب ماندن سه ميليون دلار در هر فاز هزينه دارد. قطري ها به دليل بروز جنگ در خليج فارس سال زودتر از ما شروع كردند. اگر ما شروع نكرديم غير از اين بود كه براي استقلال سياسي حاضر شديم چند ميليارد دلار خسارت ببينيم و چند هزار كشته و شهيد بدهيم تا استقلال سياسي داشته باشيم.
ميزان خسارت را در اين ده سال و در چند فاز حساب كنيد ببينيد چند ميليارد دلار عقب افتاده ايم. مگر غير از اين بود كه براي استقلال سياسي هزينه كرده ايم. چرا وقتي بحث استقلال صنعتي پيش كشيده مي شود دست و پاي همه مي لرزد كه سه ميليون دلار در روز عقبيم. اينجا بايد خرج كنيم هزينه كنيم. هزينه كردن باعث مي شود كه جوان ها سركار بروند بايد مايه بگذاريم و نترسيم.
اگر فلان وزير مي گويد كه من فقط پروژه مختص به خودم را در تاريخ مشخص تحويل مي دهم بايد متوجه باشد كه به عنوان جزئي از دولت مسؤول بيكاري در كشور هم هست. گرفتاري الان ما اين است كه هر كس سهم خودش را مي گيرد و مي گويد من كاري ندارم مسؤول فلان كارم. در صورتي كه بايد كار را با تحمل هزينه هايش در ايران تقسيم كند.
بسياري از پروژه هاي نيمه كاره در ايران پس از اتمام جنگ و آتش بس شروع شد. چطور سال تحمل كرديم ولي حالا هر روز مي گوييم پتروپارس عقب است. پايان عمليات آخرين قراردادي كه به امضاي POGC رسانديم نوامبر است و امروز ژانويه است.
اختلاف - روزه را بايد بررسي كنيم. اگر به ما پول دير دادند بعضي مصوبات را بايد مي دادند و نداده اند دستور تغيير كار داده شد اما بودجه آن تأمين نشد و... چه مي توان كرد؟ اصلا يك سؤال از شما بپرسم. يك كار ميليوني اگر فردا ميليون تومان شد بابت آن نبايد زمان بيشتري صرف كرد؟ اگر قبلا مدت زمان تحويل كار يك سال بوده با اين افزايش كار زمان را بايد همان يك سال درنظر گرفت؟
در فاز يك چه كارهايي اضافه شد؟
تا الان حدود ميليون دلار دستور تغيير كار به ما داده شده است. در حين اجراي كار اتفاقاتي مي افتد كه كارفرما به تشخيص خودش به پيمانكار واگذار مي كند. اخيرا به ما گفته اند كه ته مخازن را هم رنگ كنيد. در فاز و ديده اند كه بعضي مايعات در ته مخزن جمع مي شود كه ممكن است باعث خوردگي مخزن شود. همين پروژه ميليون تومان است. يا در دريا قرار بوده كه گوي شناور را در يك محل مشخص نصب كنيم. به دلايلي اعلام شد كه محل آن بايد تغيير كند. اين تغيير دستور كار كيلومتر محل نصب را جابه جا كرد. تا الان ميليون دلار كار خارج از چارچوب قرارداد اوليه توسط كارفرما آمده و اجرا كرده ايم و قسمت اعظم پول آن را فعلا نگرفته ايم.
وقتي كه حدود ده درصد ارزش قرارداد اضافه شده است نبايد به همين ميزان زمان هم اضافه شود؟ الان اصلا موقع اين حرف ها نيست كه تأخير داريم يا نداريم. بايد صبر كنيم پروژه كه تمام شد يك سري مكاتبات صورت جلسه و نامه بين دايره حقوقي دو طرف رد و بدل شود تا طبق مفادي كه قرارداد تعريف كرده ميزان خسارت ناشي از تأخير مشخص شود. اين روش دنياست.
من نمي دانم اين همه قرارداد در كشور اجرا مي شود هيچ كس نمي آيد بپرسد چرا عقب هستيد. من پيش از اين در توانير و شركت ملي گاز بودم هزار تا پروژه داشتيم اين بحث ها وجود نداشت. براي اين كه دايره حقوقي شركت ها حق همديگر را مي گيرند.
اينجا هر روزنامه اي را كه نگاه مي كنم از نمايندگان مجلس گرفته تا مردم عادي از قرارداد پارس جنوبي صحبت مي كنند. اتفاقي نيفتاده دو تا قرارداد بسته شده و طرفين مشغول به كارند.
فقط گفته مي شود كه از برنامه عقبيم من ادعا مي كنم كه عقب نيستيم تا اين پروژه راه نيفتد كه ممكن است تا آخر سال به اتمام برسد و كار تحويل شود بعد نتايج را كارفرما و پيمانكاران ارزيابي مي كنند.
قراردادهاي پارس جنوبي چرا تا اين اندازه عمومي شد؟
به خاطر مديريت سياسي كه در اينجا وجود داشت مسائل به سياست كشيده شد. در كار اجرايي دليلي براي سياسي شدن كار وجود ندارد. كار فني حساب دو دو تا چهارتاست. پروژه طبق برنامه كار جلو مي رفت كه مسائل سياسي و گروه هاي سياسي به اين پروژه كشيده شد.
آيا درست است كه بعضي از متخصصان احساس ناامني كرده اند و از اين پروژه كنار كشيده اند؟
از آبان سال گذشته كه من آمده ام كسي نرفته من هم كسي را با اتوبوس و ميني بوس با خودم نياورده ام. اما اخيرا كه پروژه تمام شده دو سه نفر از مهندسين اعلام كردند كه ديگر كاري براي انجام دادن نداريم مدير پروژه خشكي گفت كه كارم تمام شده و با جاي ديگري قرارداد بسته ام. يكي ديگر از مديران هم دو ماه مرخصي گرفته تا اگر كارش در يك شركت ديگر قطعي شود برود. اين رفتن ها معمولي است در هر شركتي يك عده جديدي مي آيند و يك عده قديمي مي روند. نگراني من اين است كه پتروپارس دولتي شده و در قالب سيستم هاي دولتي قرار گرفته است. خيلي ها اگر مي خواستند در اين قالب كار كنند قبلا كار مي كردند. آنها كه تمايل ندارند بمانند مي روند. در دو هفته گذشته در مجموعه فاز يك - نيرو را از دست داديم به دليل اين كه كار نداشتند. اما نگراني ها براي بعد از اين است.
تفاوت فضاي دولتي و خصوصي به ويژه در اين حجم و اندازه چقدر زياد است كه تا اين اندازه احساس نگراني مي كنيد؟
ببينيد در فاز يك حدود يك ميليارد دلار قرارداد كار وجود دارد. يعني ميليارد تومان. شركت دولتي اگر بخواهد بالاي يك ميليارد تومان قرار ببندد بايد از شوراي اقتصاد اجازه بگيرد. مي دانيد چند بار بايد در مراحل مختلف اجازه بگيرد؟
در صورتي كه قبلا بخش خصوصي به راحتي تصميم مي گرفت و نيازي به شوراي اقتصاد نبود. پيمانكار بايد دستش باز باشد. آقا اجازه آقا اجازه در كار اجرايي اصلا جواب نمي دهد. گرفتيدچي شد؟ يعني ميليارد تومان كار را بايد با يك ميليارد يك ميليارد با مناقصه و جدول و ليست پيش برد و اجازه گرفت. بخش خصوصي چون خودش مالك كار است كار را به راحتي تقسيم مي كند.
طرح هاي بزرگ را با سيستم هاي دولتي نمي شود اجرا كرد. نگراني من از اين بابت نيست كه دولت بد است. سال از عمرم را در دولت كار كرده ام. ده سال قبل از انقلاب ده سال براي راست و ده سال هم براي چپ كار كرده ام. در كل دنيا سيستم دولتي به اين شكل است براي اين كه ضوابط خاصي دارد.
فردا اگر شما بخواهيد به يك نفر كه سرش به تنش مي ارزد حقوق بيشتر بدهيد بايد جوابگوي قانون نظام هماهنگ پرداخت حقوق باشيد. به تازگي از وزارتخانه نامه آمده كه بايد ضوابط شركت نفت را رعايت كنيد.
در بحث خط لوله به يك سري بهانه جويي ها اشاره كرديد. دليل توقف را بيشتر توضيح دهيد؟
اين پروژه براي اولين بار بود كه در ايران انجام مي شد. هم شركت ملي نفت و گاز پارس و هم پتروپارس به عنوان كارفرما و پيمانكار نگران بودند كه كار به درستي انجام نشود. تصميم بر اين شد كه IOEC حتما با شريك خارجي كار را تحويل بگيرد. شركت مهندسي تأسيسات دريايي بارج داشت ولي تجربه كاري نداشت با يك شركت يوناني به نام CCC به صورت - شريك شد. شركت يوناني وقتي كه ديد كارها به راحتي جمع مي شود به نظر من اشكال تراشي كرد و آخر سر از هم جدا شدند و نتوانستند با هم كار كنند. ما هم به عنوان كارفرما كوتاه آمديم. كار به تأسيسات دريايي منتقل شد. جنگ و دعوا مقداري از كار را عقب انداخت. اين ضربه اول به خط بود. دوم اين كه تا آمدند بجنبند و ياد بگيرند مدتي طول كشيد. از يك شركت انگليسي هم در جوشكاري خطوط كمك گرفتند كه پس از مدتي كار روي روال افتاد. بعد از آن هم براي نصب سكوها مجبور شدند كار را رها كنند كه وقفه ديگري در كار به وجود آورد. به دليل بروز اين وقفه ها يك شكاف در برنامه ظاهر شد. در كيلومتر باقي مانده شركت مهندسي تأسيسات دريايي و سايپم ايتاليايي به طور مساوي پروژه را پيش مي برند. با شركت ايتاليايي قرارداد امضا شده و تا اواسط ماه مارس كار را شروع مي كنند.
اين شركت ايتاليايي تحت چه شرايطي كار را شروع مي كند؟
كيلومتر لوله گذاري در فاصله بين عسلويه و دريا از كل كيلومتر انجام شده استIOEC . كار نصب سكو را تمام كرده و ظرف يكي دو روز آينده كار لوله گذاري را دوباره شروع مي كند. سايپم هم در فاز و با درصد قيمت كمتر برنده مناقصه شده است.
اين شركت براي انجام كارهاي اين فاز بايد ماه جولاي در منطقه باشد.
براي انجام قراردادي كه با ما در فاز يك بستند دو سه ماه زودتر مستقر مي شوند و از مارس كار را شروع مي كنند IOEC . هم تا آن تاريخ كار را ادامه مي دهد.
يك پروژه ديگر از دريا هم در بحث خط لوله باقي مانده كه تاكنون بحث نشده است. بين دو سكوي چاه ها يك خط لوله كيلومتري وجود دارد كه انجام آن كار بسيار سختي است. اين خط لوله براي انتقال گاز ترش است و مشخصات آن هم كلا متفاوت است. قرار شد بعد از آن كه ايتاليايي ها كار را شروع كردند IOEC خط لوله بين دو سكو را به اتمام برساند تا كل مجموعه همزمان به پايان برسد. برآورد اين است كه خط لوله بين دو چاه ظرف روز تكميل شود ضمن آن كه كل خط لوله را شركت ايتاليايي تست مي كند و تحويل مي دهد.
اين برنامه با برنامه اصلي چقدر تطابق دارد؟
در نهايت پروژه دريا به خاطر خط لوله مقداري تأخير دارد اما براي اين كه از اين وضعيت نجات پيدا كنيم از فاز و خط لوله گاز ترش مي گيريم كه كار پالايشگاه را راه بيندازيم چون پالايشگاه آماده است. با اين كار عملا تا آخر سال به برنامه خودمان و راه اندازي پالايشگاه مي رسيم. البته پروژه دريا ممكن است بعد از عيد با كمي بالا و پايين تكميل شود و پالايشگاه با گاز چاه هاي فاز يك مشغول به كار شود.
اگر توانمند شويم شركت هاي خارجي نمي توانند
در حضور شركت هاي ايراني 
قيمت هاي بالا  ارائه كنند

دارو در پهنه بورس
الهه طهماسبي
000045.jpg
دارو به عنوان يكي از اقلام ضروري در هر كشور است كه بررسي ميزان مصرف آن يكي از فاكتورهاي عمده در برنامه ريزي مربوط به توليد و تأمين آن است.
در كشور ما حدود ۵۸ شركت دارويي فعاليت مي كنند كه از اين تعداد ۲۸ شركت در بورس تهران فعاليت دارند.
در سال ۸۰ در كشور بالغ بر ۷۷/۱۹ ميليارد عدد دارو به ارزش بيش از ۴۱۳۲ ميليارد ريال به فروش رسيده است كه در مقايسه با آمار مصرف دارو در سال ۷۹ بيانگر ۷/۵ درصد رشد عددي و حدود ۳/۲۲ درصد رشد مصرف ريالي است.
از ۱۰ داروي پرفروش كشور ۵ قلم آن آنتي بيوتيك است. به عبارتي ۵۰ درصد از ۱۰ داروي اول كشور را آنتي بيوتيك ها تشكيل داده اند. در سال ۸۰ نيز همانند سال هاي گذشته استامينوفن كدئين، استامينوفن ۵۰۰، آموكسي سيلين و آدلدكلد به ترتيب بيشترين فروش را از نظر عددي به خود اختصاص داده اند.
از كل داروهاي به فروش رسيده ۰۷/۱۹ ميليارد عدد آن توسط كارخانه هاي داخلي به ارزش
۱۵۹/۳۶۶۳ ميليارد ريال توليد و عرضه شده است.
به اين ترتيب سهم داروهاي توليد داخل در كل مصرف دارو بالغ بر ۴۹/۹۶ درصد است كه سهم واردات داروي ساخته شده در كل كشور از نظر عددي حدودا ۶۹۳ ميليون عدد برابر با ۸۲/۳ درصد بوده است.
همچنين ارزش داروهاي توليد داخل از كل داروي به فروش رسيده در كشور ۳۷/۸۱ درصد و سهم داروهاي وارداتي ۶۳/۱۸ درصد است كه به اين ترتيب داروهاي وارداتي هرچند از نظر عددي سهم كمتري دارند، به دليل ارزش قيمتي قابل توجهي كه دارند و اصولا خيلي گران تر از توليد داخل هستند، سهم ريالي آنها در سبد دارويي كشور بيشتر است.
ارز مصرف شده در سال ۱۳۸۰ به صورت شناور و واريزنامه حدود ۵۲۷ ميليون دلار بوده است.
مطالعه عملكرد شركت هاي توليدكننده دارو نشان مي دهد كه شركت هاي داروپخش، روزدارو و سبحان، بالاترين فروش عددي به ترتيب ۶۴۹/۱،
۵۴۸/۱، ۲۹۲/۱ ميليارد عدد را در سال ۸۰ داشته اند در حالي كه از نظر فروش ريالي شركت هاي فارابي ۱۸۵/۲۸۸ ميليارد ريال، داروپخش ۰۰۷/۲۴۶ ميليارد ريال و جابربن حيان ۳۱۸/۲۰۷ ميليارد ريال بالاترين فروش ريالي را دارا بوده اند.
و اما در حال حاضر شركت سرمايه گذاري تأمين اجتماعي به عنوان سهامدار عمده اين بخش شناخته شده است. در بين شركت هاي دارويي كه در بورس حضور دارند شركت سرمايه گذاري تأمين اجتماعي ۱۵/۱۰ درصد تا ۱۲/۵ درصد سهام شركت دارويي را در اختيار دارد.
همچنين در بين شركت هاي اين گروه شيرين دارو تنها شركتي است كه سهامداران خارجي هم جزو سهامداران آن هستند. درصد سهام اين شركت در دست سهامداران خارجي است. در حال حاضر جديدترين شركت هاي اين گروه داروسازي زهراوي، سبحان و توليد مواد اوليه داروپخش هستند كه اين شركت ها به تازگي به بورس تهران پيوسته اند.
نام داروسازي سبحان نيز بعد از گذراندن موارد مشروط در تابلو شركت هاي بورس تهران درج شد.
چندي پيش معاون غذا و داروي وزارت بهداشت اعلام كرد كه به منظور جلوگيري از افزايش قيمت دارو در بازار اين وزارتخانه سالانه حدود ميليارد ريال يارانه دراختيار دارد.
اما داروسازان عنوان مي كنند كه يارانه دارو تنها در مورد داروهايي به كار مي رود كه يا مربوط به بيماران سرطاني است كه اصلا در داخل كشور توليد نمي شود و دولت مجبور به واردات آنها از خارج است و يا داروهايي است كه امكان ساخت آنها در داخل كشور وجود ندارد.
به اين ترتيب عملا يارانه دولتي كمك شاياني درزمينه كمك به صنعت داروسازي كشور به شمار نمي آيد.
كشور ما هنوز هم با وجود شركت دارويي به عنوان واردكننده اصلي دارو از كشورهاي اروپايي مثل دانمارك، آلمان اسپانيا و حتي برخي كشورهاي آسيايي مانند هند است و در مقابل صادرات اندك دارو آن هم فقط به كشورهاي آسياي ميانه دارد و صادرات به كشورهاي اروپايي به علت كيفيت پايين دارو محدود شده است.
در حال حاضر از شركت هاي حاضر در بورس تهران شركت هايي مانند داروسازي دكتر عبيدي و توليد دارو به عنوان بهترين شركت هاي دارويي معرفي شده اند كه علت آن نيز بيشتر مربوط به توليدات زياد اين شركت هاست كه در زمينه توليد آنتي بيوتيك ها دست دارند و جزو شركت هاي قديمي به شمار مي روند.
ماشين آلات قديمي نبود تكنولوژي جديد و كاركردن به همان شيوه قديمي كه از طرف وزارت بهداشت به شركت ها داده مي شود تنها چيزي است كه چرخ هاي كهنه اين صنعت را مي چرخاند.
اما اكثر توليدكنندگان دارويي كشور خود معترضند كه نمي دانند با وجود اين وضعيت شركت هاي دارويي كشور تا چه زماني دوام خواهند آورد؟

گفت وگو
اقتصاد
بين الملل
گزارش
|  اقتصاد  |  بين الملل  |  گزارش  |  گفت وگو  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |