پنج شنبه ۲۱ فروردين ۱۳۸۲ - شماره ۳۰۱۸- April, 10, 2003
استراتژي آمريكا براي شكست دادن عراق
تحريك به جاي تخريب
واحدهاي گارد رياست جمهوري عراق در مدارس و مساجد و ساختمان هاي شهري متعدد سنگر گرفته اند به ويژه جاهايي كه مطمئن هستند از حملات هوايي در امان خواهند ماند
سعيد محيو
006320.jpg

دو پيشامد غيرمنتظره و بزرگ از همان آغاز جنگ آمريكا برعليه عراق به صورتي سريع خود را نشان داد كه يكي از آنها مربوط به آمريكا مي شد و ديگري عراق. پيشامد غيرمنتظره آمريكا در تغيير تمام شيوه هاي مرسوم جنگي آمريكا خلاصه مي شد كه تاكنون جهان به خود ديده بود. زيرا تاكنون غالبا آمريكا از هواپيماها و موشك هاي پيشرفته براي انهدام ساختارهاي زيربنايي دشمن استفاده مي كرد (اين اصلي ترين وجه برتري نوين آمريكا بود) و در كنار آن توان مقاومت دشمن را منهدم مي ساخت. اما در اين جنگ «تامي فرانكس» فرمانده نظامي آمريكا استراتژي تازه اي را به كار برد كه به آن نام «استراتژي ضربه و ايجاد هراس» گذاشت. مجله «نيوزويك» مي نويسد اين اصل توسط (هارلان اولمان) يكي از افسران سابق نيروي دريايي اختراع و خود وي كتابي تحت همين نام نوشت. منشاء اين استراتژي پاسخ به يك سوال مشخص بود «چگونه مي توان نبرد توفان صحرا ـ ۱۹۹۱ ـ را تجديد كرد و با كمترين نيروي انساني نه در ظرف شش ماه، بلكه يك روز يا يك هفته و يا حداكثر يك ماه پيروزي را به دست آورد؟» اين مجله مي افزايد در اين استراتژي هدف نبايد ضرورتا تخريب توان نيروهاي دشمن باشد بلكه هدف اين است كه آنها را وادار به تغيير عمل و رفتار كند [يعني تسليم!] و اين امر از طريق اجراي اصل روانشناسي «ضربه زدن و ايجاد هراس» امكان پذير خواهد بود. اصلي كه تمام توان تخريبي آمريكا را در جنگ به طور همزمان به كار مي گيرد.
نكته ديگري كه وجود دارد اين است: تاكتيك هاي (اولمان) كاملا با اهداف واقعي آمريكا در حمله به عراق تطبيق مي كند. از جمله تحريك كردن ارتش عراق به تمرد برضد فرماندهان نظامي و سياسي خود در بغداد. تا به آنجا برسد كه «جنگي نظامي و داخلي» را بين اين ارتش و نيروهاي ويژه گارد رياست جمهوري طرفدار صدام حسين به راه اندازد.
پس از گذشت دو هفته از جنگ آشكار شد كه حملات مبتني بر اصل «ضربه زدن و ايجاد هراس» هدفش انهدام خطوط آب و برق و تلفن و پل ها نيست. بلكه به طور مستقيم سراغ قصرهاي صدام حسين و مراكز تجمع گارد رياست جمهوري مي رود. تلاش هاي آمريكا به طور بارزي صرف اين امر مي شود كه از ورود به جنگ هاي حاشيه اي پرهيز كرده و مستقيما به طرف بغداد يورش آورد جايي كه بايد اصل «ضربه و ايجاد هراس» را در آن پياده كرد.
اما اين استراتژي آمريكا با يك استراتژي تازه و غيرمنتظره از سوي عراق مواجه شد. ابتدا فرماندهان نظامي عراق به آمريكايي ها و انگليسي ها فهماندند كه قصد مقاومت در جايي جز بغداد را ندارند. اين اشاره از طريق فراخواندن نيروهاي گارد رياست جمهوري از كركوك [شمال عراق] و بصره [جنوب] دريافت مي شد. پس آمريكايي ها اطمينان يافتند كه به محض ورود سربازانشان به داخل خاك عراق موفقيت هاي خوبي را به دست خواهند آورد. اما پيشامد غافلگيركننده اين بود كه عراقي ها ناگهان در شهرهايي چون بصره و ناصريه دست به مقاومت هاي خوبي زدند. در اين دو شهر ارتش و ميليشياهاي نظامي به گروه هاي كوچك و مستقل از هم تقسيم شده و جنگي چريكي و پارتيزاني را در كل مناطق جنوبي به راه انداختند. اين تاكتيك ارتش آمريكا را با حملات «فداييان صدام» و پارتيزان هاي عشايري و حزبي مواجه كرد كه واحدهاي نظامي مستقر در مراكز شهرها از آنها پشتيباني مي كردند. دومين پيشامد غيرمنتظره اين بود كه برخلاف تصور رايج هيچ قيام مردمي در مناطق جنوبي عراق اتفاق نيفتاد. بعضي از نيروهاي مخالف عراقي علت اين موضوع را ترس از ضربات ميليشياهاي حزبي و قبايلي و اطلاعاتي عراق مي دانند كه در اين مناطق حضوري بارز داشت و بعضي ديگر آن را به عدم حمايت و همكاري ايران با شيعيان تفسير مي كنند.
006335.jpg

بسيار خب! پس جنگ به كجا ختم شد؟! به بغداد و «ام المعارك»! كه آمريكايي ها آن را كوتاه نمي دانند و طرفداران صدام حسين هم چند ماه براي آن برنامه ريزي كرده اند. نيروهاي آمريكايي «خط قرمز» پيرامون بغداد را شكست و خود را به پايتخت رساند و در همان حال حملات هوايي و موشكي بر ضد نهادها و سازمان هاي دولتي در پايتخت استمرار يافت. يك مقام آمريكايي اعتراف كرد كه جنگ بغداد «جنگي سخت و خونين خواهد بود كه برخلاف تصور بسياري بيش از دو روز و چند روز به طول خواهد انجاميد. » وي در اين باره توضيح مي دهد كه «واحدهاي گارد رياست جمهوري عراق در مدارس و مساجد و ساختمان هاي شهري متعدد سنگر گرفته اند، به ويژه جاهايي كه مطمئن هستند از حملات هوايي در امان خواهد ماند. اين نيرو همچنان موشك هاي زمين به هواي متحرك و توپ هاي ضدهوايي در اختيار دارد. » از آن گذشته پرسشي را كه نيروهاي ائتلاف در ميان مي گذارند اين است كه آيا گارد رياست جمهوري عراق از سلاح هاي شيميايي استفاده خواهد كرد؟
شبكه هاي تلويزيوني آمريكا، اعم از «سي ان ان» و «ان بي سي» و «سي بي اس» گزارش واحدي را منتشر ساختند كه طبق مفاد آن، فرماندهي عراق خط قرمزي را پيرامون بغداد ترسيم كرده و به نيروهاي گارد رياست جمهوري فرمان داده است به محض آنكه دشمن از اين خط عبور كرد از سلاح هاي شيميايي استفاده كنند. يك مقام مسئول در پنتاگون نيز گفت: «به محض عبور نيروهاي آمريكايي از اين خط كه بين كربلا و كويت ترسيم شده است، نيروهاي گارد رياست جمهوري عراق دست به حمله شيميايي خواهند زد.» تاكنون هيچ مقام آمريكايي توضيح نداده كه در صورت وقوع چنين حمله اي، نيروهاي مهاجم چه عكس العملي خواهند داشت اما در گذشته دولت آمريكا به دولت عراق هشدار داده بود كه در صورت وقوع چنين حادثه اي «عواقبي وخيم» در انتظارش خواهد بود و آمريكا نيز از سلاح هاي كشتارجمعي استفاده خواهد كرد. لازم به يادآوري است كه اسناد منتشره مربوط به امنيت استراتژيك آمريكا [در سپتامبر گذشته] استفاده تاكتيكي از سلاح هاي اتمي را نيز به دو عنصر مهم توان نظامي خود يعني هواپيماهاي پيشرفته و موشك هاي كروز افزود.
تحليلگران نظامي آمريكا مي گويند اگر جنگ با نيروهاي گارد رياست جمهوري در بغداد طي چند روز به پايان رسديا بخشي از آنها بدون درگيري تسليم شوند اين نشانه آن خواهد بود كه جنگ بغداد كما اينكه تصور مي شد دشوار نخواهد بود اما اگر در مقابل، نيروهاي مذكور كه حافظ شهر بغداد بوده و تعدادشان به ده هزار سرباز مي رسد بتوانند خسارت هاي مهمي را بر نيروهاي مهاجم آمريكايي وارد آورند، روند جنگ به طور كلي تغيير خواهد كرد. يعني اگر اين نبرد بيش از يك هفته به طول انجامد فرماندهان نظامي آمريكا را اقناع خواهند كرد كه استراتژي خود را تغيير داده و در انتظار رسيدن كمك هاي لشكر چهارم باشند كه از تركيه به طرف كويت در حركت است و اعزام اين نيرو خود دو هفته يا بيشتر را شامل خواهد شد.
تصويري كه كالين پاول [كه خود يك ژنرال سابق است] از نبرد بغداد ارائه مي دهد به اين شرح است «وقتي نيروي زميني نيروهاي مستقر در شهر را سر جاي خود نشاند، از نيروي هوايي بر ضد آنها استفاده خواهد شد و پس از آن نوبت به نيروي زميني مي رسد تا برعليه آنها گسيل شود. » اين تاكتيك در جنگ دوم خليج فارس (۱۹۹۱) استفاده شد و به اهداف خود نيز رسيد. اما اين بار ميدان جنگ كاملا متفاوت است. در سال ۱۹۹۱ نيروهاي گارد رياست جمهوري عراق در صحرايي روباز به سر مي بردند. اما اكنون درگيري ها در محيطي كاملا متفاوت اتفاق خواهد افتاد و مي طلبد تا از سلاحي استفاده شود كه هنوز استفاده نشده است.
مسئله ديگري را كه نمي توان كم اهميت تر تلقي كرد اين است كه عراقي ها از جنگ ۱۹۹۱ و حتي جنگ هوايي در كوزوو ـ ۱۹۹۹ ـ درس هاي بسياري آموخته اند. از اين رو تانك ها و تجهيزات خود را در اماكن دور از دسترس نظير زير درختان يا مزارع وادي فرات مخفي كرده اند به جاي آنكه آنها را در مجموعه هاي به هم پيوسته اي نگهدارند كه از هوا بتواند هدفي آسان و قابل وصول به خصوص براي هواپيماهاي «بي ۵۲» آمريكايي باشد. لشكر مستقر در شهر بغداد حدود ۲۵۰ تانك و ۳۰۰ نفربر زرهي و ۶۰ توپ و موشك اندازهاي نوع «ام ۱۰۹» و موشك هاي زمين به هواي «اس. آي ۱۴» و «اس. آي ۱۶» در اختيار دارد و اين موشك ها كه روسي هستند معادل همان موشك هاي استينگر آمريكايي كاربرد دارند. اين لشكر در طول جنگ عراق و ايران به خوبي آموزش ديده است و از جمله لشكرهايي محسوب مي شود كه ضربات سنگيني را بر نيروهاي ايراني وارد كرد.
سال ،۱۹۹۰ اين لشكر، يكي از چهار لشكر گارد رياست جمهوري بود كه كويت را اشغال كرد و با ورود خود به عماره از سمت غرب مانور مهمي را ترتيب داد و مدافعان كويتي را كاملا غافلگير ساخت. اما اكنون در مورد «ام المعارك» در بغداد چه مي توان گفت؟! مايكل گوردن در اين باره چند فرضيه را مطرح مي كند: ۱ ـ ترديدي وجود ندارد كه نيروهاي مسلح آمريكا توان و تسليحات لازم را براي تصرف بغداد و سرنگون كردن حكومت صدام حسين دارند. اما سوال مهم اين است كه اين مسئله چه مدت طول خواهد كشيد و خسارت هاي انساني طرفين چه ميزان خواهد بود؟ ۲ ـ فرماندهي نظامي آمريكا بيشتر نگران آن است كه احتمال مي رود عراقي ها از سلاح هاي شيميايي استفاده كنند.
در مقابل اين فرضيات، مقامات عراقي هر روز بر صفحه تلويزيون ها ظاهر شده و دو نكته را مطرح مي كنند: يكي اينكه عراقي ها موفق شده اند هلي كوپترهاي آپاچي را كه در ارتفاع پايين پرواز مي كنند از صحنه خارج سازند. چون در برابر شهروندان مسلح به سلاح هاي سبك آسيب پذير خواهند بود. آمريكايي ها تاكنون اعتراف كرده اند كه ۳۰ هلي كوپتر تاكنون مورد اصابت قرار گرفته و دو فروند آنها سرنگون شده اند. دوم اينكه عراقي ها با به راه انداختن يك جنگ چريكي به استراتژي آمريكا پاسخ خواهند داد كه مبتني بر تفوق تكنولوژيك نظامي است. در ناصريه و بصره اين طرح پياده شد و اين بار ممكن است به صورتي گسترده تر نيروهاي مهاجم را اعم از پياده و يا نيروهاي لجستيك مورد هدف قرار دهد. از نظر نظامي، براي يك سرباز رزمنده ۴ نيروي لجستيك كه در خطوط پشتي عمل مي كنند لازم است. به اين ترتيب از تعداد ۲۴۰ هزار نيروي آمريكايي تنها ۶۰ هزار نفر آنها سربازاني رزمنده خواهند بود. عراقي ها مي گويند آمريكايي ها را با نيروهاي مدافع خود در بغداد غافلگير خواهند كرد. تعداد اين نيروها فراتر از ۱۵۰ هزار نفر برآورد مي شود. چون تنها شامل نيروهاي گارد رياست جمهوري نمي شود و در كنار آنها ده هزار نيروي بعثي و ۳۰ هزار نفر پارتيزان هاي عشايري و ده ها هزار نفر نيروهاي امنيتي را هم بايد به حساب آورد.
شايد اين ارقام مبالغه آميز باشد. اما حداقل در هر دو طرف نيروي متعادلي وجود دارد و تقريبا مي توان از نظر تعداد آنها را برابر دانست. اما اين مسئله مي تواند براي ژنرال فرانكس مسئله اي ناگوار باشد. چون او خوب مي داند كه براي حمله به يك شهر بايد نيروهاي مهاجم نه برابر نيروهاي مدافع آن شهر باشند تا پيروزي قطعي باشد. اگر موشك ها و نيروي هوايي آمريكا نتواند اين شكاف را پر كند «ام المعارك» در بغداد ممكن است روند جنگ را تغيير دهد.
الوسط

ماموريت نظامي دلفين ها
مأموريت سخت دلفين ها پاكسازي گذرگاه ها از مين يا تله هاي انفجاري است تا راه براي انتقال كمك هاي انساني به مردم عراق هموار و بي خطر شود
006340.jpg
ويونا ا برايان
كاهيلي، يك سرباز عادي نيروي دريايي آمريكا نيست... گروهي مامور خدمات رساني به او بوده و حتي برايش از آمريكا با هواپيما ماهي تازه مي آورند. مربي او به خواسته هايش پاسخ مي دهد، با او شوخي و تفريح مي كند و او را طبق برنامه آموزش مي دهد. او سربازي دردسرآفرين است اما در عين حال شنوايي فوق العاده اي دارد و ناوگان آمريكا براي پاكسازي گذرگاه ها از مين سخت به او نيازمند است.
دلفين كاهيلي، با سه تن از رفقايش در آب هاي خليج فارس و نزديكي كويت مي چرخند و از شعاع نور خورشيد لذت مي برند. ماهي هاي تازه را مي بلعند و سپس براي انجام ماموريت خود آموزش مي بينند. در ساحل حاشيه بندر ام القصر عراق نيز پنج دلفين ديگر حضور دارند كه ماموريت سخت آنها پاكسازي گذرگاه ها از مين يا تله هاي انفجاري است تا راه براي انتقال كمك هاي انساني به مردم عراق هموار و بي خطر شود.
چهار دلفين ذكر شده به همراه گروهان دلفين ها از موطن اصلي شان در اقيانوس اطلس و سواحل خليج مكزيك به اين منطقه آورده شده اند تا مسيرهاي دريايي را پاكسازي كنند. بعضي از آنها ده سال است كه در ارتش آمريكا خدمت مي كنند. مهارت آنها از يك انسان بيشتر است و قدرت شنوايي آنها به راحتي مي تواند اشياي غيرعادي را تشخيص دهد. مربي كاهيلي مي گويد: «ما از دلفين ها به خاطر مهارتشان در تعيين يك مكان از طريق صدا، استفاده مي كنيم. اين كاري است كه ما خود نمي توانيم و شايد هرگز نتوانيم». اين دلفين ها توانستند تعدادي از مين ها را در سواحل ام القصر كشف كنند.
اين حيوانات دريايي تحت توجه و نظارت خاصي قرار دارند. مركز اصلي آنها پايگاه دريايي سان ديه گو در كاليفرنيا است و از آنجابه كويت و سپس با هليكوپتر به ام القصر آورده و به دريا انداخته شدند. هر روزه به آنها ويتامين و مواد مغذي ديگري خورانده و پوست آنها روغن مالي مي شود تا از اشعه سوزان خورشيد مصون مانند. دلفين ها هر روزه دو ساعت كار مي كنند. مربي كاهيلي مي گويد دلفين ها انواع ممتازي از ماهي هاي تازه مي خورند و رفتارشان شبيه مشتري هاي پولدار در رستوران هاي مجلل است. كاهيلي ۳۴ سال دارد و ده سال است كه با ناوگان آمريكا كار مي كند. مربي او مي گويد: «او دلفين خودپسندي است و دوست دارد خودنمايي كند. وقتي سه سال داشت او را بازنشسته كرديم ولي از اين اقدام راضي نبود. براي همين دوباره او را به خدمت گرفتيم. »
مربي ها، حالت هاي مزاجي دلفين ها را موقع كار يا بازي مي شناسند. رفتار آنها شبيه يك كودك چهار تا هفت ساله است. مربي كاهيلي مي گويد: «او را نمي توان مجبور به كاري كرد وقتي كاري را انجام مي دهد مزد آن را مي گيرد. » ناوگان آمريكا تاكيد دارد كه دلفين ها در معرض خطر قرار نگيرند. آموزش آنها به طور مشخص در مكان هاي مين گذاري شده است و پس از كشف مين كارشناسان آنها را خنثي مي كنند. تاكنون هيچ دلفيني در موقع كار نمرده است. متوسط عمر يك دلفين حدود چهل سال است. مربي كاهيلي مي گويد اگر هزينه آموزش يك دلفين را در نظر بگيريم مخارج هر كدام به دو ميليون دلار مي رسد. البته دلفين ها تنها موجودات دريايي نيستند كه در نيروهاي مسلح آمريكا به كار گرفته مي شود. مربي كاهيلي مي گويد ناوگان آمريكا براي حراست از نيروهايش در بحرين از شيرهاي دريايي استفاده مي كند. چون شيرهاي دريايي در اطراف پايگاه دريايي آمريكا چون سگ هاي نگهبان عمل مي كنند.
رويتر عربي

يادداشت سياسي
تاريكي هاي جنگ ديجيتالي
اردشير زارعي قنواتي
جنگ آمريكا عليه عراق را بايد جنگ تناقض ها و ابهامات ناميد ـ اين جنگ نه آزاديبخش است و نه مادر جنگ ها بلكه يك فضاي استراتژيكي ـ تاكتيكي خاص است. اين عدم شفافيت با توجه به جنگ رواني و تبليغاتي حاكم بر آن، تحليل روشن از واقعه را به واسطه نبود اطلاعات درست دچار گمانه زني هاي ذهني و نتيجه گيري براساس انكار ادعاهاي غيرواقعي كرده است. چنين شرايطي موجب شده است تا هم بازيگران صحنه نبرد و هم تماشاگران خود را در يك استاديوم تاريك ببينند و اشرافي بر آنچه مي گذرد نداشته باشند. پيشروي نيروهاي آمريكايي به عمق خاك عراق تا حومه هاي بغداد كه منجر به تسخير فرودگاه بغداد شده و حتي بعضي از واحدهاي پياده مكانيزه به درون شهر بغداد نيز نفوذ كرده اند شك برانگيز بوده است.
با توجه به قدرت برتر نيروهاي آمريكايي آنچه از قبل قابل انتظار بود پذيرش نهايي همين واقعيت بوده است. اما در بدترين شكل آن براي عراقي ها اين پيشروي بايد به عكس آنچه هم اكنون اتفاق افتاده است در جنوب راحت و در عمق و نزديكي بغداد مشكل تر مي بود. در حالي كه برخلاف تمام پيش فرض هاي قبلي در جنوب نيروهاي مهاجم با مقاومت سخت و غيرقابل تصوري روبه رو شدند. با توجه به پيشروي هاي چند روزه اخير نيروهاي آمريكا شايد بررسي دو گمان مبتني بر ناتواني عراق و اتخاذ تاكتيك فريبنده عراق براي گمراه كردن نيروهاي مهاجم در شرايط كنوني براي درك احتمالات آتي مهم باشد.
۱ـ پيشروي آسان نيروهاي مهاجم به عمق خاك عراق و اطراف بغداد اولين حدسي را كه به ذهن مي رساند عدم توانايي نيروهاي عراقي به واسطه نبردهاي فرسايشي و بمباران هاي مداوم آمريكا خواهد بود. اساس اين فرض بر از بين رفتن عمده نيروهاي عراقي طي بمباران هاي آمريكاست كه حتي باقيمانده آنان را نيز از حداقل مقاومت در حد آنچه در جنوب گذشت ناتوان مي پندارد. اول اينكه چنين ضربات هوايي كه بر بغداد وارد آمده به نوعي به همان نسبت بر بصره نيز اعمال شده است. دوم با توجه به آمارهايي كه از ميزان تلفات و اسراي نيروهاي عراقي اعلام شده كمتر از پنج درصد از حجم ارتش عراق است. حال چنانچه اين آمار را به جهت فرض تلفات بمباران هاي هوايي آمريكا ضرب در پنج كنيم باز هم بيش از هفتاد درصد ارتش عراق را بايد آماده حضور نسبي در جايي قلمداد كرد. سوم اينكه با توجه به حضور گسترده خبرنگاران مستقل و وابسته به قدرت هاي مهاجم چنان چه حجم تلفات نيروهاي عراقي از چنين آماري فراتر بود هرگز از چشمان تيزبين آنان دور نمي ماند. چهارم با توجه به نوع حاكميت تمركزگراي عراق كه هرگونه تمردي را با قاطعيت سركوب خواهد كرد فرض فرار يا نجنگيدن سربازان عراقي نيز قابل توجيه نيست. چرا كه در چنين شرايطي بايد شاهد درگيري ها و تسويه هاي دروني بود كه به لحاظ وسعت مسئله هرگز نمي توانست از چشمان تيزبين رسانه ها پنهان بماند.
۲ـ فرض دومي كه درخصوص عدم مقاومت كنوني در حوالي بغداد مطرح مي شود احتمال تباني و مذاكرات پنهان بين دو طرف درگير است. اين مسئله بيش از هر چيز بر مبناي پذيرش كشته شدن يا حذف صدام حسين از صحنه سياسي عراق بوده است. چرا كه به دليل تعارضات حادي كه حول شخص صدام و خانواده او به وجود آمده است تصور تباني با ايالات متحده منطقي به نظر نمي رسد. از طرف ديگر كشته شدن يا حذف صدام با توجه به موقعيت قائم به شخص بودن رژيم بعث عراق مطمئنا به يكسري كشمكش ها و تنش ها در پوسته قدرت دامن مي زد. اين در حالي است كه طي روزهاي گذشته تا به امروز هيچ نشانه اي از اين مسئله به چشم نمي خورد.
۳ـ در آن سوي مسئله دو گمان تضعيف شده در خصوص شرايط كنوني جنگ مي تواند مطرح باشد. شايد عراقي ها با توجه به لحاظ واقعيات براي نبرد نهايي در بغداد تمهيدات خاصي را مدنظر قرار داده و آخرين آرايش نظامي خود را در اطراف بغداد در آخرين لحظات و فرصت ها انجام دهد. اين مسئله به خصوص به لحاظ موقعيت مطلق هوايي ايالات متحده كه قادرند خطوط پدافندي را زير ضربات خود قرار دهند مي تواند به عنوان تاكتيك فرضي مورد توجه قرار گيرد. عراقي ها با توجه به محاسبات جبري اين نبرد هم واقعيت آسيب پذيري نيروهاي خودي را مي دانند و هم اينكه به اين نيز واقفند كه تجمع كم نيروهاي آمريكايي تا به امروز در پيرامون بغداد خطر تسخير شهر و شروع نبرد اصلي را منتفي مي نمايد.
۴ـ احتمال اينكه اتخاذ يك تاكتيك پنهان نگاه داشته شده از طرف عراقي ها در روزهاي آينده همه را غافلگير نمايد نيز وجود دارد. هيچ كس در اين جنگ تعهد نكرده است كه نبرد نهايي بايد در بغداد اتفاق بيفتد. اين مسئله با توجه به روان شناسي شخصيت صدام كه بيش از آنچه معطوف به آرمان گرايي باشد تابع پراگماتيسم معطوف به حفظ قدرت است هميشه مي تواند به عنوان يك تصور احتمالي مطرح باشد. بغداد با توجه به موقعيت جغرافيايي خود استعداد محاصره كامل را دارد كه همين مسئله ماندگاري قدرت در شهر تحت محاصره را به حداقل كاهش مي دهد. اما چنان چه به نقشه عراق توجه كنيم شهري را مي يابيم كه هم زادگاه صدام و بسياري ديگر از مقامات ارشد نظامي ـ سياسي عراق است و هم اينكه به خاطر نزديكي به مرزهاي مطمئن سوريه مي تواند شرايط يك جنگ درازمدت تري را تحمل كند. احتمالا كليد تمام معماهاي جنگ كنوني مي تواند در شهر تكريت نهفته باشد، منطقه اي كه در يكصد و پنجاه كيلومتري بغداد به طرف مرزهاي سوريه واقع شده است. تكريت شايد همان نقطه قرمزي باشد كه همگان تاكنون آن را در بغداد جست وجو مي كردند. به تعبيري بغداد مي تواند يك هدف معرفي شده براي تمركز ضربات آمريكا و پنهان نگه داشتن موضع اصلي باشد. چنان چه موضع اصلي نبرد تكريت تمركز نيروها و تسليحات آمريكا بر بغداد تاكنون آب در هاون كوفتن بوده است. بدين لحاظ موجوديت تكريت تاكنون دور از آسيب اساسي بوده و چنان چه مهاجمين بعدا به اهميت تكريت پي ببرند برنامه ريزي براي آن زمان زيادي را از آنان تلف خواهد كرد. اين درست همان چيزي است كه صدام هدف قرار داده يعني خريدن وقت و كشاندن جنگ به گرماي تابستان.

حاشيه جهان
• صدام، مساجد و سلاح شيميايي
006325.jpg

صدام حسين مقادير قابل توجهي مهمات از جمله تسليحات شيميايي و بيولوژيك را زير مساجد و اماكن مقدس مذهبي عراق پنهان كرده است. مقامات آمريكايي با طرح اين ادعا تاكيد كردند هر چند هدف قراردادن اين مساجد و اماكن مذهبي در دستور كار نيروهاي آمريكايي قرار ندارد اما قرار است واحدهايي از نيروهاي ويژه با اشغال اين اماكن آنها را به طور كامل بازرسي كنند. يكي از مقامات ارشد پنتاگون از وجود حداقل يك سنگر زيرزميني نگاهداري تسليحات نامتعارف در بغداد خبر داد. نيك بايس از سخنگويان پنتاگون هم روز سه شنبه در گفت وگويي با نمايندگان رسانه ها ادعا كرد به رغم تجربه جنگ افغانستان كه نشان داد تروريست ها در اغلب موارد براي پنهان شدن و تجديد قوا به مساجد روي مي آوردند ما حمله هوايي به مساجد را مشروع نمي دانيم و تمامي تلاش خود را براي حفظ حرمت اماكن مذهبي به كار خواهيم بست.

• نشست بي نتيجه
نشست بوش و بلر در بلفاست در حالي آغاز شد كه بسياري از مطبوعات غربي از اختلاف نظر شديد دو طرف بر سر آينده عراق و خط مشي خاورميانه اي ايالات متحده خبر دادند. اكنون تبيين جايگاه سازمان ملل در ساختار حاكميت عراق پس از صدام و نحوه مديريت عراق مهم ترين موضوعي است كه رئيس جمهور آمريكا و نخست وزير بريتانيا را به خود مشغول داشته است. در نشست بلفاست دو طرف در مورد طرحي سه مرحله اي براي آينده عراق به اتفاق نظر دست يافتند كه براساس آن عراق در ابتدا توسط يكي از زيرشاخه هاي پنتاگون مديريت مي شود كه اين مرحله، مرحله اعاده ثبات خوانده شده است و همه زيرساخت هاي عراق تحت كنترل مقامات آمريكايي خواهد بود. در ادامه دولتي فراقومي و انتقالي در عراق به قدرت خواهد رسيد كه راه را براي تشكيل حاكميت مستقل و منتخب مردم عراق باز خواهد كرد. جالب آنجاست كه به رغم اين توافق بوش باز هم تاكيد كرد ژنرالي آمريكايي كنترل عراق را براي مدتي نامحدود كه به وضعيت عراق بستگي خواهد داشت، به دست خواهد گرفت.

• احتمال مرگ صدام
006330.jpg

روز گذشته بمب افكن هاي آمريكايي در چند عمليات ويژه بمب هاي ضد سنگر قوي بر فراز اقامتگاه هاي صدام در بغداد رها كردند. اين بمباران ها كه پس از دريافت گزارشاتي موثق در مورد ديدار صدام با يكي از پسرانش و برخي از اعضاي كادر فرماندهي ارتش عراق انجام شد در ادامه موجي از اخبار در مورد احتمال كشته شدن صدام را در پي داشت. در حالي كه برخي منابع از خروج صدام از عراق و اختفاي احتمالي او در سوريه يا حداقل تكريت، زادگاهش خبر مي دهند واشنگتن پست از مرگ او بر اثر حملات هوايي خبر داد. آمريكا كه به شدت در تلاش است صدام قبل از فتح كامل بغداد به قتل برسد طي روزهاي اخير با انتشار گزارش هايي كه از مرگ رئيس جمهور عراق حكايت دارد درصدد است افكار عمومي را براي پذيرش اين واقعه محتمل آماده كند هر چند كه در عمل هم احتمال كشته شدن صدام طي روزهاي اخير بسيار بالا گزارش شده است.

• فرمان جهاد عليه مهاجمان
جمال سليماني امام مسجد جامع اتاوا، پايتخت كانادا و از رهبران مذهبي برجسته آمريكاي شمالي در سخناني از صدام حمايت به عمل آورد و خواستار جهاد عليه مهاجمان به عراق شد و به مسلمانان خاورميانه توصيه كرد سلاح به دست گيرند و عليه متجاوزان آمريكايي وارد عمل شده و آنها را از عراق بيرون برانند. او كه مردي ميانسال است تاكيد كرد حاضر است با چنگ و دندان به مبارزه مهاجمان به عراق برود. سايت خبري ورلدنت ديلي با انتشار گزارشي در مورد اعتراض سليماني به عمليات نظامي آمريكا در عراق خواستار حمايت همه مسلمانان از جهاد در عراق شد. او كه اين اظهارات را در گفت وگو با مجله ميدل ايست فورم چاپ فيلادلفيا عنوان داشته در برنامه تلويزيوني زنده اي كه Ottawa Inside Out نام دارد هم دوباره نظراتش را تكرار كرد. اظهارات او خشم بسياري از حاميان جنگ را در آمريكا و كانادا برانگيخته است.

• كشف اسكاد روسي
006345.jpg

نيروهاي آمريكايي مستقر در شمال عراق روز دوشنبه از كشف تعدادي موشك الصمود پنهان شده در يك پايگاه نظامي خبر دادند. ساعاتي بعد يك سايت اينترنتي وابسته به ارتش اسرائيل ادعا كرد اطلاعات موثقي در دست دارد كه نشان مي دهد موشك هاي كشف شده درواقع موشك هاي اسكاد B ساخت كره شمالي هستند و ادعا كرد كه اين مسئله مبين صحت اخبار منتشره قبلي است كه از استقرار موشك هاي اسكاد هدف گرفته شده به سوي اسرائيل در منطقه القيام واقع در ناحيه مرزي مشترك عراق و سوريه حكايت داشت. اين سايت ادعا مي كند به رغم چندين نوبت تلاش نيروهاي آمريكايي براي اشغال منطقه القيام نيروهاي عراقي مستقر در آن سرسختانه مقاومت مي كنند و همين مقاومت سرسختانه واحدهاي كماندويي ويژه عراق را دليل وجود موشك ها و واحدهاي موشكي در اين منطقه دانسته كه عراقي ها سعي دارند مانع از دسترسي نيروهاي آمريكايي به اين موشك ها شوند.

جهان
اقتصاد
ايران
زندگي
فرهنگ
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  زندگي  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |