شنبه۱۳ ارديبهشت ۱۳۸۲- سال يازدهم -شماره ۳۰۳۸ - May.3, 2003
آموزشي
Front Page

تعليم و تربيت در متون كهن فارسي
نماز اول وقت
012246.jpg
«پيربوعلي سياه» گويد كه اگر رضوان كليد هشت بهشت در آستين من نهد و گويد هر هشت بگير و نماز بامدادين را از اول وقت به آخر وقت آر، من آن هشت بهشت نخواهم و اول وقت رها نكنم كه اول وقت توفيق رضاي وي دارد.»(۱)
و اما بعد... فرق است بين «اقامه» نماز و «خواندن» نماز، فرق است بين «نماز دل » با «نماز تن»، فرق است بين نماز «عشق» و نماز «جسم» و فرق است بين نماز «پيوسته» و نماز «گسسته».
چه حكيمانه گفته اند كه نماز «ستون دين است.» اين ستون را بايد ستود. ستودني آن گونه كه شايسته آن است. نماز را با نياز بايد همراه كرد و اقامه نماز بايد نيازهاي متعالي ما را به پا دارد. نيازهاي خفته و نهفته در فطرت ما تنها با پرچم نماز به اهتزاز در مي آيد و آدمي تنها در «نماز» است كه الهي بودن را تجربه مي كند و فضيلت نماز اول وقت، شايسته ترين لحظه اي است كه اين تجربه با جلوه اي الهي به تجلي درمي آيد و كيست كه به چنين فضيلتي وقعي ننهد و آن را به تأخير اندازد؟ كيست كه از تجربه الهي بودن خويش فرار مي كند؟ كيست كه مشتاق تعالي خويش نباشد؟
فضيلت نماز اول وقت، بايد در طبيعت وجود آدمي به ثمر بنشيند. «تبليغ» براي نماز آن گاه سودمند است كه «تهذيب» و تزكيه دل مقدمه تبليغ قرار گيرد.
ما بايد قبل از پاشيدن «بذر» نماز، بستر «كشت» نماز را در دل كودكان و نوجوانان مستعد سازيم. قبل از سرازير كردن آب به ساقه هاي گياه، بايد  «ريشه » آن را در خاك بيفشانيم و اگر اين ريشه در خاك ريشه ندواند، فرو ريختن آب جز به پوسيدگي آن نمي انجامد و پاشيدن بذر در زمين شوره زار جز به خشكاندن و پوكاندن بذر مددي نمي رساند.
پس چه بايد كرد؟ بايد با «هنر» تربيت و نه با «علم» تربيت، با «لطافت تزكيه» و نه با «فشار تعليم» با «ترغيب دل» و نه با «تحريك ذهني»، به ترويج «فرهنگ نماز» قيام كرد و اگر نسل كنوني به اين فرهنگ متعالي «فرهيخته» شود، والاترين فرهيختگان عالم بشريت خواهند شد.
دكتر عبدالعظيم كريمي
۱- روضةالفريقين، ص ۱۲ به نقل از كتاب عين القضاة و استادان او، دكتر نصرالله پورجوادي، ص ۹۸.

جايگاه معلم و عدالت اجتماعي
012249.jpg
نظر به اهميت نقش معلمان و اعتبار و ارزشي كه بر آنان متصور است، سرمايه گذاري به منظور تربيت، تأمين، جذب و نگهداري اين ركن مهم تعليم و تربيت، بهترين و سودمندترين نوع سرمايه گذاري است و اين امر، مهمترين وظيفه مديران دلسوز در رده عالي آموزش و پرورش براي سطوح خبرگان فرهنگي كشور است.
بر كسي پوشيده نيست كه بهترين اصلاح و بازسازي در نظام آموزش و پرورش، در صورتي كه معلم كافي و با انگيزه و كيفيت مطلوب در اختيار نباشد با شكست روبه رو خواهد شد. از طرفي عدم توجه لازم به رشد درآمد معلمان جامعه و فراهم نياوردن حداقل تسهيلات، در مقابل تورم، با توجه به حساسيت و اهميت اين قشر در دوران توسعه و سازندگي باعث خواهد شد كه در تمامي پايه هاي تحصيلي با ترويج روحيه اي مغاير با شئون استاد شاگردي مواجه شويم.
براساس گزارش هاي اظهار شده در وسايل ارتباط جمعي (به نقل از مسئولان وزارت آموزش و پرورش) در سال ۱۳۸۰، ۸۰ درصد معلمان كه از اقشار نخبه فرهنگي (گي روشه، ۱۳۷۹) و آگاه محسوب مي شوند، زير خط فقر قرار دارند و با توجه به اين نكته كه هر معلمي براي خروج از روزمره گي و استفاده از اطلاعات به روز در تدريس خود، بايستي حداقل ۵۰ درصد از زمان اوقات فراغت خود را به تحقيق و مطالعه صرف كند، مجبور هستند براي تأمين نيازهاي اساسي خود و خانواده شان به دنبال شغل دوم و سومي باشند.
آگاهي نسبتاً كافي معلمان از مختصات يك زندگي مناسب در ابعاد اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، موجب شده است كه آنان شرايط واقعي خود را با شرايط يك زندگي مناسب و با رعايت حداقل استاندارد مقايسه كرده و از وضع موجود ناراضي باشند. معلمان با وجود اين كه عموماً شغل خود را دوست داشته و از روي علاقه به آن روي آورده اند، از كمي حقوق و امكانات رفاهي ناخشنود و خواهان اعتبار و حيثيت اجتماعي بيشتري هستند.
نتايج كاهش اعتبار و منزلت معلم در جامعه و كاهش تأثيرات الگويي معلمان براي دانش آموزان، باعث كاهش كارآمدي نظام تعليم و تربيت براي پرورش نسل آينده است، به همين منظور ايجاد فرصت هاي برابر جهت دستيابي به شأن و منزلت واقعي، از جمله مواردي است كه در درجه نخست، بايد بيشترين دغدغه هاي كارگزاران رسمي عرصه فرهنگ و تعليم و تربيت باشد تا معلمان.
اكثريت قريب به اتفاق معلمان (۸۹ درصد) طالب آزادي، استقلال عمل، حق شركت در تصميم گيري هاي آموزش و پرورش، ادامه تحصيل و پيشرفت شغلي هستند و اين چيزي است كه تا حد زيادي با تئوري انديشمنداني چون «فردريك هرزبرگ» مطابقت دارد، يعني عواملي كه عمدتاً بيروني هستند، در ايجاد رضايت شغلي افراد سهيم هستند، نه لزوماً براي ايجاد انگيزه در آنان، و عواملي كه عمدتاً دروني بوده و بيشتر به ماهيت كار مربوط مي شوند، موجب ايجاد انگيزه بوده و عدم برآورد آنها، نارضايتي ضعيفي به وجود مي آورد كه با مفهوم نظريه ارضاي نياز «مارتين ولف» نيز مبني بر رابطه نزديك بين عوامل مربوط به محتواي شغل يعني عوامل دروني و انگيزش كار، اشتراك معني دارد.
در نتيجه مي توان گفت براي رسيدن به اهداف متعالي آموزش و پرورش كشور، توجه به زندگي معنوي و مادي معلمان، از اهميت ويژه اي برخوردار است واگر براي داشتن معلمان آگاه، متعهد و متخصص فقط به ابراز شعارها بسنده شود، وضعيت مطلوبي به دست نخواهد آمد و انگيزه و عشقي براي معلمان و در نهايت براي تحصيل كنندگان و علم دوستان باقي نخواهد ماند و اين افراد شايسته، نخواهند توانست نسلي بهتر و هوشمند تر از نسل قبلي خود بپرورانند.
نكته جالب توجه آن كه همه ساله رسم براين است كه در روز كارگر، همزمان با بزرگداشت روز معلم به منظور قدرداني از زحمات كارگران نمونه، توليدات خلاقانه آنان را مورد ارزيابي قرار مي دهند و در رسانه هاي گروهي به دور از نقش آموزش، عنوان مي كنند كه اين توليدات معادل چقدر صرفه جويي ارزي و جلوگيري از خروج ميزان زيادي دلار از كشور شده است. در صورتي كه در ارتباط با دستاوردهاي معلمان خلاق، پويا و فعال كشور و توليد و معادل عملكرد آنان هيچگونه ملاك كمي و كيفي وجود ندارد و اين سؤال اساسي مطرح مي شود كه با تربيت حداقل يك انسان شايسته و توانا در سال، معادل چند هزار دلار صرفه جويي ارزي است؟!
در خاتمه با توجه به مطالب ياد شده، پيشنهادهايي به نظر نگارنده مي رسد كه اميدوار است ضمن طرح خواسته هاي اكثر معلمان و ارائه تصويري واقعي از وضعيت موجود آنان در جامعه، در برقراري زمينه انجام وظيفه بهتر معلمان و نهايتاً كمك به ترفيع سطح كمي و كيفي تعليم و تربيت مفيد افتد:
۱- با توجه به مهارت هاي حرفه اي معلمان برحسب فعاليت علمي آنان مراتب و مزاياي شغلي برقرار شود. اين كار موجب مي شود كه معلمان علاوه بر انجام وظايف جاري مربوطه، با تأليف و ترجمه مقاله ها و كتاب هاي آموزشي و با ارائه راه حل ها و روش هاي تدريس جديد و ابتكاري، در جريان تعليم و تربيت سهيم شوند، به عبارت ديگر امكان پيشرفت شغلي در حوزه حرفه معلمي براي كساني كه مايل به فعاليت بيشتري باشند، فراهم مي شود و بديهي است براي انجام كار بيشتر و بهتر، پرداخت مالي بيشتر مطرح مي شود و به علت وجود معيارهاي حرفه اي و علمي، افزايش درآمد معلمان مورد اعتراض معلمان ديگر قرار نمي گيرد.
ضمناً معلماني كه به وظايف واقعي حرفه معلمي و در پيشبرد جريان صحيح تعليم و تربيت از طريق ارائه راه حل هاي جديد و تجارب علمي خود سهيم شده و در مقايسه با مشاغل ديگر جامعه دريافت خوبي داشته باشند، مي توانند به عنوان نمونه اي از معلمان در جامعه مطرح شوند كه اين كار، ضمن جلب مشاركت فارغ التحصيلان با استعداد و ممتاز دبيرستان ها، اعتبار و حيثيت اجتماعي معلمان را افزايش مي دهد و امكان پيشرفت شغلي براي همه معلمان علاقه مند فراهم شده و معلمي، آخر خط محسوب نمي شود.
۲- جريان آموزش و پرورش در مدارس عملاً تحت كنترل گروه هاي آموزشي و به سرپرستي و هدايت معلمان حرفه اي قرار گيرد. چنين گروه هايي مي توانند از افراد متقاضي ديگر از جمله معلمان غيرحرفه اي، حق التدريس و قراردادي به طور مقطعي و غير بهره مند شوند.
۳- سازمان آموزش و پرورش با برگزاري سمينارها و اجتماعات مختلف و نيز با قدرداني از زحمات معلمان در فعاليت هاي مقتضي، اعتبار و حيثيت اجتماعي معلمان را بالا ببرد.
۴- با ايجاد امكانات رفاهي جمعي (نظير مجتمع هاي تفريحي، آموزشي و...) و نيز تأمين احتياجات اساسي معلمان (مراكز بهداشتي و درماني،  كودكستان و...) عملاً نسبت به بهبود وضع معلمان اقدام كند.
۵- امكان ادامه تحصيل حضوري و غير حضوري و فرصت هاي مطالعاتي و پژوهشي، براي همه داوطلبان واجد شرايط را فراهم آورد.
فاطمه حدادي
كارشناس ارشد مديريت آموزشي

فهرست منابع:
۱- ميرمحمد سيدعباس زادگان، «حرفه معلمي و رضايت شغلي معلمان» فصلنامه تعليم و تربيت، شماره ۲۱، بهار ۱۳۶۹.
۲- رضا اسماعيلي، «فرهنگيان و نابرابري اجتماعي»، فصلنامه آموزشي، پژوهشي، تربيتي، شماره ۱۴، تابستان ۸۱.
۳- علي اكبر سيف، «ملاك هاي شايستگي معلم»، فصلنامه مديريت در آموزش و پرورش، سال سوم، شماره ۴، زمستان ۱۳۷۳.
۴- حسن ملكي، ۱۳۷۶، «صلاحيت هاي حرفه معلمي»، انتشارات مدرسه.
۵- يونسكو، ۱۳۷۶، («فرهنگ علوم اجتماعي» ويراستار محمد جواد زاهدي، مازيار، ص ۱۴۵).
۶- رضا شيرازي، «آموزش و پرورش و قوانين» از مجموعه مقالات همايش معلم، جامعه و مسئولان، اصفهان، اداره كل آموزش و پرورش استان اصفهان.

|   اجتماعي    |    اقتصادي    |    آموزشي    |    انديشه    |    خارجي    |    سياسي    |
|   شهري    |    علمي فرهنگي    |    محيط زيست    |    ورزش    |    ورزش جهان    |    صفحه آخر    |

|    صفحه اول    |    آرشيو    |    شناسنامه    |    بازگشت    |