سه شنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۸۲- سا ل يازدهم - شماره ۳۰۵۴ - May . 20, 2003
بزرگ، اما ناهمگون با هزينه هايش!
014815.jpg
پرورش جرياني منظم و مستمر است كه هدف آن كمك به رشد جسماني، شناختي، رواني، اخلاقي، اجتماعي يا به طور كلي رشد شخصيت و پرورش يابندگان در جهت كسب هنجارهاي مورد پذيرش جامعه و نيز كمك به شكوفا شدن استعدادهاي آنها است. بنابر اين تعريف، يك نظام درست پرورشي هم فرد را در شكوفايي استعدادهاي ذاتي اش كمك مي كند و هم او را به عنوان يك شهروند مفيد و متعهد به ارزش هاي جامعه اي كه به آن متعلق است پرورش مي دهد. هدف عمده مدارس ابتدايي، راهنمايي، متوسطه و دانشگاه ها پرورش دادن اين گونه افراد است.
آموزش معمولاً به فعاليت هاي هدفمندي كه معلم به تنهايي يا به كمك مواد آموزشي انجام مي دهد، گفته مي شود، چه اين معلم در دبستان مشغول آموزش باشد، چه در دبيرستان چه در دانشگاه، و چه در يك دوره كارآموزي كوتاه مدت.
با كمي تأمل مي توان دريافت كه آموزش وسيله پرورش افراد است و هيچ فرد پرورش يافته اي را نمي توان يافت كه از كانال آموزش نگذشته باشد. در هر جامعه و كشوري اين رسالت عظيم برعهده نهادي به نام آموزش و پرورش گذاشته شده است و اهميت موضوع تا جايي است كه يك وزارتخانه متولي اين امر شده است.
چند سالي است كه به بهانه گراميداشت روز معلم يك يا چند روز را به بحث پيرامون مسايل آموزش و پرورش به ويژه مشكلات معلمان پرداخته مي شود. اگر بپذيريم كه آموزش و پرورش فرآيندي دايمي و مستمر است، اين نهاد بزرگ يعني وزارت آموزش و پرورش و كليه عناصر مرتبط با آن به ويژه معلمان و مشكلات آنها نيازمند توجهي دايمي و مستمر است نه اينكه به صورت مقطعي به آن پرداخته شود. بنابه دلايلي كه در پي خواهد آمد پرداختن به مشكلات اين وزارتخانه و به ويژه معلمان بيش از پيش ضروري مي نمايد.
توليدات و برون دادهاي نظام آموزشي افراد جامعه و شهروندان مفيد و متعهدي هستند كه به ارزش هاي جامعه اي كه به آن تعلق دارند احترام مي گذارند. شهرونداني كه پس از دريافت آموزش هاي لازم در كلاس هاي درس واجد صفاتي مي شوند كه به ارزش ها و هنجارهاي جامعه احترام مي گذارند و به آن پايبندند، به مسايل جامعه خود حساس مي شوند و نسبت به مشكلات جامعه بي تفاوت نمي مانند. توليدات اين نهاد دانشمنداني هستند كه در دانشگاه ها و مدارس در كسوت شريف معلمي به جامعه خود خدمت مي كنند. افراد برتر لشكري و كشوري هستند كه عاليترين كرسي ها را در وزارتخانه ها و سازمانها و... دارند، نمايندگان مردم در مجالس مختلف كشور هستند و تصميم سازي و تصميم گيري مي كنند، كساني هستند كه لباس قضا پوشيده اند و... چگونه مي توان ارزش ريالي و ارزي اين توليدات بي نظير و ارزشمند را تعيين كرد؟
از مطلب فوق به سهولت مي توان دريافت كه وزارت آموزش و پرورش مانند صنعت و كشاورزي نهادي توليدي است و نه مصرفي. تنها تفاوت آن با ديگر نهادهاي توليدي صرفاً زماني طولاني است كه بايد صرف شود تا محصول آن به ثمر بنشيند و ويژگي توليدات اين نهاد است، توليدات اين نهاد انساني است كه اشرف مخلوقات است و ارزش كارها و توليدات ديگر نهادها در ميزان خدمتي است كه به انسان مي رسانند.
بنابر اين شايسته است كه از سوي نهادهاي ذي ربط و مسئولين، منابع مالي و بودجه بيشتري در اختيار اين وزارتخانه قرار گيرد.
امروزه در حالي كه معلمان كشور ما از ميزان حقوق و مزاياي خود ناراضي هستند، ميزان دريافت حقوق اساتيد دانشگاه و معلمان در اكثر كشورهاي دنيا بالاترين است.
كشورهاي قدرتمند و صنعتي پيشرفت هاي خود را مرهون داشتن نيروي انساني ماهر و آموزش ديده هستند. اين كشورها دريافته اند هيچ توسعه پايداري اتفاق نخواهد افتاد مگر در سايه داشتن نيروي انساني آموزش ديده و متخصص به همين دليل آنها به نظام آموزشي خود توجه بسياري مي كنند و در اين ميان به وضعيت معيشتي معلمان و اساتيد دانشگاه توجه خاص دارند. به عنوان مثال در «بيست سال پيش» يعني در سال ۱۹۸۳ ميلادي، جمع بن هايي كه معلمان ژاپني در سال دريافت مي كردند معادل پنج برابر حقوق ماهانه آنها بوده است. ژاپني ها در سايه همين توجهات به معلم و نظام آموزشي توانسته اند امروزه يكي چهار قدرت صنعتي جهان باشند و اين در حالي است كه اين كشور از نظر منابع معدني فقير است.
به نظر مي رسد اين روزها مسئولين آموزش و پرورش توجه خاصي به آمار و ارقام و از همه مهم تر به تعداد معلمان از خود نشان مي دهند. آنها با ارايه آمار و ارقام نسبتاً مناسب از كارهاي مطلوب خود دفاع مي كنند اما همين  كه به كارهاي انجام شده درباره بهبود وضعيت معيشتي معلمان مي رسند به زياد بودن تعداد معلمان اشاره مي كنند. به نظر مي رسد زندگي و معيشت معلمان با مثل معروف «فرزند كمتر زندگي بهتر» ارتباط تنگاتنگي پيدا كرده است. آيا مسئوليت زياد بودن تعداد معلمان متوجه معلمان مي شود؟ چگونه تعداد معلمان زياد شده است؟ در پاسخ بايد گفت كه: فزوني جمعيت از يك سو و تقاضاي زياد جامعه به آموزش از سوي ديگر سبب استخدام معلمان شده است. بنابر اين جامعه نيازمند استفاده از خدمات آموزشي معلمان است و براي رفع چنين نيازي طبيعي است كه تعداد معلمان زياد باشد تا بتوانند به حجم بالاي تقاضا پاسخ دهند.
اين موضوع در حالي است كه در بيشتر مدارس شاهد ازدحام دانش آموزان هستيم و آمار بسياري از كلاس ها از حد استاندارد بيشتر است. در چنين وضعيتي بسيار عادي است كه هزينه هاي جاري يك وزارتخانه افزايش يابد. بنابر اين تعداد پرسنل و حجم خدمات آنها بايد در بودجه ريزي لحاظ شود و توجه بيشتري به آن شود. سؤالي كه در اين مورد به ذهن متبادر مي شود اين است كه آيا بالا بودن حقوق و مزاياي معلمان در كشورهاي ديگر به تعداد آنها بستگي دارد يا اين كه اهميتي است كه به خدمات آنها داده مي شود؟
عوامل مؤثر برمنش و روحيه دانش آموزان، روحيه معلم، رفتا، بيان، سعه صدر، انگيزه، اهداف، نيت ها، درايت و متانت معلم و مسئولين مدرسه است.
به تعبيري ديگر روحيه معلم، رفتار معلم ، بيان معلم، سعه صدر معلم و... تأثير مستقيم بر رفتار و روحيه دانش آموزان دارد. اگر معلم داراي روحيه اي خوب و شاد باشد دانش آموزان نيز داراي روحيه اي شاد و خوب خواهند بود و اگر معلم با انگيزه بالا وارد كلاس شود و تدريس را با انگيزه شروع نمايد سبب افزايش انگيزه مطالعه و جست وجو و يادگيري در دانش آموزان خواهد شد. لازمه برخورد مناسب و توام با متانت دانش آموزان با مشكلات آموزشي و پرورشي خود، داشتن معلماني صبور و با سعه صدر بالا مي باشد و...
از مطالب فوق چنين برمي آيد كه اگر معلم خود داراي مشكل معيشتي باشد چگونه قادر است روحيه اي شاد داشته باشد، چگونه بايد صبور باشد و با كدام انگيزه بالا وارد كلاس شود و...
لازمه داشتن درايت، داشتن برنامه ريزي است و هيچ برنامه ريزي بدون مطالعه به ثمر نمي رسد و داشتن مطالعه نياز به زمان كافي دارد. معلمي كه براي گذران زندگي خود مجبور به اضافه كاري هست و دو يا چند شيفت كار مي كند، كي فرصت مطالعه دارد كه برنامه ريزي كند و درايت كافي براي پيشبرد اهداف آموزشي داشته باشد. چگونه مي توان انتظار داشت معلمي كه با خستگي وارد كلاس مي شود روحيه اي شاد داشته باشد و با شور و نشاط و پر انرژي كلاس را اداره كند.
در پايان مي توان نتيجه گرفت كه اگر معلمان عملكرد مناسبي در كلاس نداشته باشند مي تواند منجر به افت تحصيلي و در درازمدت ترك تحصيل تعدادي از دانش آموزان شود و دوري از كلاس و درس مي تواند سبب افزايش آمار ناهنجاري ها و آسيب هاي اجتماعي گردد. براي جبران و يا كاهش آسيب هاي فوق بايد مبالغ گزافي توسط سازمان هاي مختلف هزينه شود. از آنجا كه پيشگيري هموار آسانتر و ارزانتر از درمان است، شايسته است هزينه هاي فوق به وزارت آموزش و پرورش تزريق شود تا باعث ارتقاء سطح معيشت و رفاه معلمان گردد. هر چه بيشتر هزينه كنيم، بيشتر بهره خواهيم برد و همين بس كه خداوند متعال در قرآن مي فرمايد: «اگر نيكي كرديد بخود كرديد و اگر بدي كرديد باز بخود كرديد.»
ارتقاء سطع معيشت و رفاه معلمان به طور سيستماتيك سبب اعتلاي جايگاه و منزلت معلمان خواهد شد.
عباس گوراني
كارشناس ارشد برنامه ريزي درسي

كليدهاي طلايي براي كنكوري ها
چقدر خود را باور داريد؟
در ادامه مطالب شماره قبل به چند مورد ديگر در خصوص جنبه هاي روان شناختي كنكور اشاره مي كنيم. اگر تا اينجا خوب پيش آمده ايد، بايد توانسته باشيد با خودتان هم كنار بياييد. آيا مي توان از همين الان، احتمال موفقيت را تعيين كرد؟ بلي! به شرطي كه معلوم باشد چقدر به خودتان اطمينان داريد و چقدر خود را باور كرده ايد؟ شما مي توانيد بر اساس ارزيابي هاي خود از آمادگي هاي درسي و رواني و با حساب دو دوتا چهار تا و به شيوه اي منطقي، احتمال قبولي خود را تشخيص دهيد. براي اين كه براي سئوال «چقدر خود را باور داريد؟» پاسخي بيابيد، به موارد زير توجه كنيد و وضعيت خود را با اين ملاكها بسنجيد.
۱- كنكور و سرنوشت- اگر فكر مي كنيد كنكور سرنوشت ساز است،  به طور حتم تفسير شما از سرنوشت نياز به تغيير و اصلاح دارد. كنكور مي تواند مهم باشد، اما نمي تواند دليل زندگي كردن باشد! كنكور مي تواند عامل پيشرفت باشد، اما دليل خوشبختي نيست.
زندگي مهم است يا كنكور؟ بله! كنكور هر قدر هم كه مهم باشد، جزيي از زندگي است نه همه آن. باز هم تكرار مي كنيم فكرهايي از قبيل سرنوشت ساز تلقي كردن كنكور و يا همه زندگي و خوشبختي و بدبختي را با كنكور تفسير كردن، نه تنها از نظر فلسفه زندگي درست نيستند، بلكه به شدت اضطراب زا مي باشند. كسي كه كنكور را سرنوشت ساز مي داند، خود به خود ترس و اضطراب زيادي از قبول نشدن داشته و آرامش خود را از دست مي دهند.
كليد شصت و نهم- كنكور مهم است اما نه به اندازه اي كه سرنوشت ساز و تعيين كننده كل زندگي باشد.
۲- قدرت باورها- نمي گوييم به خود بگوييد كه در بهترين رشته قبول خواهيد شد، ولي تأكيد مي كنيم حداقل به اندازه اي كه كار كرده ايد، به خود باور داشته باشيد. راحت و منطقي بپذيريد كه اين قدر كار كرده ايد و زحمت كشيده ايد و تا اين حد لياقت و حق شماست. نه خود را كمتر ببينيد و نه متوقع باشيد. بزرگان به اهميت نقش باورها در زندگي تأكيد فراوان داشته اند. بياييد خود را باور داشته باشيم. خودباوري يعني پذيرش خود، يعني قبول واقعيت ها، يعني كنار گذاشتن ترديدها و دودلي ها، يعني تسلط بر خود و نتيجه همه اينها، يعني آرامش. عجله نكنيد. دست و پاي تان را گم نكنيد، در شك نمانيد، اضطراب تان را كنترل كنيد و مراقب روحيه خودتان باشيد.
شايد اين جمله معروف حضرت امام (ره) را شنيده  باشيد كه:«اساس همه امور، باور انسان است.» نمونه هايي از اين قبيل زياد داريم. آنتوان چخوف هم مي گويد: «انسان، همان چيزي است كه باور دارد.» اينها جملاتي رويايي نيستند، بلكه عين واقعيت هستند. شنيده ايد و ديده ايد كه در بازي هاي فوق العاده حساس فوتبال، بازيكنان به دليل ترس از نتيجه بازي، دچار اضطراب و دلهره شديدي مي شوند.مربيان كار آمد و باهوش سعي مي كنند با روشهاي ممكن، اضطراب بازيكنان را كنترل كرده و خودباوري را در آنها تقويت نمايند. شايد هم بايد نقش اين چنين مربيان را براي خود ايفا كنيد. در شماره بعد از روشهاي كنترل اضطراب هم سخن خواهيم گفت.
كليد هفتادم- به توانايي و آمادگي هاي خود، باور داشته باشيد.
۳- قدرت شك ها- آدم شكاك به جايي نمي رسد. اگر شما كسي هستيد كه براي قدم به قدم فعاليت ها و برنامه هايتان دچار شك و ترديد مي شويد، بايد در مورد احتمال موفقيت خودتان هم شك كنيد. ضعيف كار كرده ايد؛ بپذيريد كه بايد به اندازه كارتان بهره ببريد. قوي كار كرده ايد؛ چرا نبايد به چيزي كه استحقاقش را داريد، نرسيد. چرا اين همه شك، اين همه ترديد و دودلي. شما كارتان را كرده ايد، به خدا توكل كنيد و باقي چيزها و مصلحت خود را به او واگذار كنيد. همان گونه كه باورها، قدرت عظيمي در ايجاد انگيزه دارند، شك ها هم، در مقابل انگيزه ها را تحليل مي برند. بدترين زمان براي شك و ترديد، همين زمانها هستند، اصلاً شما آن قدر وقت نداريد كه بخواهيد شك كنيد. شك ها فقط زمان را تلف خواهند كرد. اگر امروز به خاطر شك، برنامه و روش خود را تغيير داديد، از كجا معلوم چند روز و چند هفته بعد دوباره شك نكنيد. شكسپير مي گويد:«ترديدها به ما خيانت مي كنند. ما را از كوشش بر حذر مي دارند و از پيروزي هايي كه به احتمال زياد نصيب ما خواهد شد، محروم مي سازند.»
كليد هفتاد و يكم- به شك و ترديدها زياد ميدان ندهيد به خصوص وقتي داريد به پايان كار نزديك مي شويد.
۴-قدرت شانس- كساني كه باورهاي ضعيفي دارند و به شك هاي خود زياد ميدان مي دهند، خود را با شانس و اقبال دلخوش مي سازند. واگذار كردن نتيجه كار به شانس نوعي رفع مسئوليت و در واقع بي مسئوليتي است. اصلاً اعتقاد به شانس يعني شك داشتن به موفقيت، يعني ترس از مبارزه و يعني عدم توانايي در كنترل اوضاع.
ترسو نباشيد، متزلزل نباشيد، سر رشته امور را از دست ندهيد. به توانايي هاي خودتان تكيه كنيد.
كليد هفتاد و دوم- به هيچ وجه احتمال موفقيت خودتان را در كنكور به شانس و اقبال واگذار نكنيد.

آموزشي
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
انديشه
خارجي
سخنگاه آزاد
سياسي
شوراها
شهر
شهري
علمي فرهنگي
معلولين
موسيقي
ورزش
ورزش جهان
صفحه آخر
همشهري اقتصادي
انفورماتيك
همشهري جهان
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   آموزشي   |   انديشه   |   خارجي   |   سخنگاه آزاد   |   سياسي   |  
|  شوراها   |   شهر   |   شهري   |   علمي فرهنگي   |   معلولين   |   موسيقي   |   ورزش   |   ورزش جهان   |  
|  صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |