چهارشنبه ۷ خرداد ۱۳۸۲ - شماره ۳۰۶۲- May, 28, 2003
معماي يك خاندان
تحولاتي كه القاعده و بن لادن مسبب آن بوده اند موجي از آگاهي و دانش سياسي در عربستان سعودي پديد آورده است و بالاجبار حاكميت سياسي خاندان عبدالعزيز و روابط با آمريكا را در معرض نقد و قضاوت كليه شهروندان از همه اقشار قرار داده است
عبدالله و سه نفر جانشين بعدي همه بيش از ۷۰ سال سن دارند ۵ هزار شاهزاده مخالف باز شدن فضاي سياسي كشور هستند زيرا اصلاحات درهاي دربار افسانه اي آل سعود را نيز به روي مردم مي گشايد
013285.jpg

گروه بين الملل، فرزانه روستايي: هزاران ميليارد دلار درآمد نفتي و سود ناشي از صنايع و تجارت جانبي آن وقتي به شبه اقتصاد يك جامعه بسته و سنتي تزريق شد، جامعه اي كه در بسياري از سطوح اقتصادي، اجتماعي و سياسي هنوز بدوي است و از لايه هاي مياني به پايين هنوز ملاك، قضاوت و نگرش هاي قبيلگي به انسان و جهان تكليف روندهاي اجتماعي را تعيين مي كنند در آن صورت جامعه اي شكل مي گيرد كه عربستان سعودي نمونه اي از آن است. در يك سو خداوندگان صنايع، چاه ها، و دلارهاي نفتي با طي الارض بين سوئيس، رياض و آمريكا وبالعكس تواناتر از قهرمانان افسانه هاي هزار و يك شب، با حساب هاي بانكي خود ماه و ستاره ها را جابه جا مي كنند و در سوي ديگر، بسياري از تابعان سعودي در شهرهاي واحد مانند صحراهاي بي كران، دغدغه هاي بسيار ابتدايي حيات انساني همچون تأمين قوت و درآمدي ثابت را به جان خود هموار مي سازند.
در ميان اين دو قشر، طي دو دهه گذشته طبقاتي اجتماعي از شهروندان ساكن شهرها ظهور كرده است كه به تدريج ويژگي هاي نسبي طبقات متوسط در مباحث جامعه شناسي را از خود بروز مي دهند. يعني اقشاري از مردم كه طي دو دهه از رفاهي نسبي برخوردار بوده اند و با بهره مندي از ثمرات توسعه اقتصادي اجتماعي عينيت يافته در شهرهاي بزرگ به تدريج با جهان اطراف آشنا شده و تعريف جديدي از خود و روابط اجتماعي اطراف خود توليد مي نمايند. ذهنيت متعلقان به اين طبقه نوظهور متوسط، به تدريج از فردي منفرد كه هيچ نقشي اجتماعي براي آن تعريف نشده و كسي مسئوليت اداره امور او را برعهده ندارد به سمت و سويي متمايل مي گردد كه خود را شهروند و تابع يك حكومت و حاكميت ببيند كه مي توان به نقد عملكرد آن نشست و در چند گام آن طرف تر از چنين حاكميتي مسئوليت و پاسخگويي و علنيت و شفافيت و بهره مندي برابر از درآمدهاي ملي را طلب كند. ۲۳ سال پيش همين تحول در نظام در حال گذار شاه ايران بروز كرد. همچون عربستان سعودي امروز دلارهاي نفتي بخش مادي جامعه را توسعه داد و در ظواهر شهرنشيني، شباهت هايي به كشورهاي پيشرفته آشكار شد. همين جامعه در برخي ديگر از سطوح همچنان عقب مانده باقي ماند و حاكميت سياسي اصراري به تغيير روابط از خود نشان نمي داد. در اواخر حكومت شاه، جواناني كه از رفاه، تحصيل و تغذيه نسبي مناسبي برخوردار بودند به قضاوت در مورد روابط حاكم بين ملت و حكومت نشستند. فقدان هماهنگي بين توسعه اقتصادي و مادي جامعه با توسعه اجتماعي و تحول روابط شهروندي ترك هاي عميقي را در بدنه حاكميت به وجود آورد كه هيچگاه ترميم نشد. شهروندان جواني كه در كافه تريا المسأ در مركز رياض رفت وآمد مي كنند همگي چنين ويژگي هاي نوظهوري دارند. به نوشته اسكات مك لئورد نويسنده تايم مطالعه ظاهر و رفتار مشتريان اين كافه خود بيش از چند واحد دانشگاهي عربستان سعودي امروز را معرفي مي كند.
اكثر مشتريان جوان اين كافه يك موبايل در دست دارند و هرازچند گاهي تلفني را پاسخ مي دهند. برخي لباس و كلاه كتاني سفيد كه پوشش بدويان است و عده اي ديگر شلوار جين و تي شرت بر تن دارند. از ويترين كافه مي توان تردد ماشين هاي فراري و بنزهاي آخرين مدل رادر خيابان شاهد بود. بن لادن جنجالي ترين بحث اين جوانان است. در حالي كه قهوه كاپوچينو را سر مي كشند پيرامون عملكرد بن لادن و القاعده و اخباري كه از طريق شبكه الجزيره از اسرائيل و فلسطيني ها شنيده اند تكرار مي كنند.
بن لادن طوفاني واقعي در عرصه هاي اجتماعي و فكري عربستان سعودي ايجاد كرده است. از جوانان و مشتريان كافه لوكس المسأ در مركز رياض گرفته تا بدوي ترين شهروندان شهرهاي مرزي همه از بن لادن سخن مي گويند. شخصيت اين ليسانس مديريت بازرگاني فارغ التحصيل دانشگاه ملك عبدالعزيز زبانزد عام و خاص در عربستان سعودي است. نوعيت تحولاتي كه القاعده و بن لادن مسبب آن بوده اند موجي از نوع خاصي آگاهي و دانش سياسي در عربستان سعودي پديد آورده است كه بالاجبار حاكميت سياسي خاندان السعود و روابط سياسي اش با آمريكا را در معرض نقد و قضاوت كليه شهروندان سعودي از همه اقشار قرار داده است. بي جا نيست اگر گفته شود تأثير حوادث ۱۱ سپتامبر در عربستان سعودي به هيچ وجه كمتر از يك انقلاب سياسي اجتماعي وسيع و تام و تمام نبوده است. بن لادن در واقع موفق به تسخير قلب بسياري از شهروندان سعودي و مسحور نمودن روح آنان گرديد. برخي نيز ظهور پديده اي به نام بن لادن را فقط در تهديد منافع نفتي آمريكا در عربستان سعودي مي دانند كه ۲۵ درصد از كل ذخاير نفت كره زمين را در خود دارد. اما با انقلاب اجتماعي كه ظهور اين پديده در عربستان موجب گرديد به همان ميزان عظيم و گران است. براي سال ها، نسلي از جوانان و اسلام گرايان نوظهور به انتقاد از فساد دولتي و ناكارآيي اقتصادي حاكميت آل سعود مي پرداختند و چسبيدن انفرادي خاندان آل سعود به حكومت را مورد نقد قرار مي دادند. اما اكنون با هدف قرار دادن منافع آمريكا و هدايت حملات انتحاري سازماندهي شده عليه آمريكا اين واقعيت كه بخش هايي از شهروندان سعودي نقشي فعال در اين تحولات داشته اند غيرقابل انكار است. ۱۵ نفر از ۱۹ عامل حملات انتحاري ۱۱ سپتامبر سعودي بوده اند. امروزه حتي ملايم ترين طيف هاي فكري عربستان سعودي كه با هر نوع تروريسم مخالفند نوعي همدلي را با اهداف بن لادن در قلب خود احساس مي كنند. زيرا عمليات بن لادن جنس حاكميت در عربستان سعودي و نيز رابطه اش با آمريكا را علني كرد و در معرض قضاوت همه شهروندان سعودي، مسلمانان منطقه و همه جهانيان قرار داد. در اين ميان فوران اخبار و اطلاعاتي كه شبكه هاي ماهواره اي عرب به ويژه الجزيره توليد كردند بيشتر از همه تاثيرگذار بوده است. تركيب تحولات فكري اجتماعي و سياسي عربستان سعودي و نقشي كه انقلاب ارتباطات و فراگيرشدن شبكه هاي ماهواره اي عرب ايجاد كرده است پيوسته تعريف جديد و جديدتري از تحولات عربستان سعودي مي طلبد. مطالعه تأثير و كاركرد اين شبكه هاي اطلاع رساني و پديده هاي جديد و نوظهور عربستان سعودي ابزار دقيق تري را براي مطالعه اين جامعه رو به گذار فراهم مي آورد.
زنان ـ جوانان
013290.jpg

ظهور پديده هاي جديد اجتماعي از جمله زنان و جوانان در كشورهاي رو به رشد و در حال گذار فقط در ايران انقلاب اجتماعي دوم خرداد توليد نمي كند. آثاري از اين انقلاب اجتماعي به تدريج در عربستان سعودي قوام مي يابد.
آتش سوزي چندي پيش در خوابگاه يكي از دبيرستان هاي دخترانه مكه بحث زنان در اين پادشاهي بسيار سنتي را به عنوان يك مقوله نوظهور مطرح ساخت. در جريان اين آتش سوزي ۱۵ نفر از دختران جوان اين دبيرستان زنده زنده در آتش سوختند. تلفات بي سابقه در يك دبيرستان دخترانه از آنجا ناشي شد كه ساختمان محل استقرار دختران به شكل خاصي طراحي شده بود كه ورود و خروج از آن به شدت كنترل شده و محدود بود و عملاً امكان نجات حادثه ديدگان وجود نداشت. از سويي پليس امر به معروف «مطوعين» از خروج و فرار دختراني كه سعي مي كردند خود را از آتش نجات دهند جلوگيري مي كردند. زيرا دختران وحشت زده در ميان آتش حجاب برسر نداشتند. مرگ ۱۵ دختر دانش آموز باعث شد كه نظارت مطوعين از همه مراكز آموزشي زنان حذف شود. موضوع كنترل زنان و محدود كردن نقش اجتماعي آنان در شرايطي مورد نقد قرار دارد كه همين زنان و دختران طبقه متوسط با برخورداري از سطح رفاه نسبي و گسترش ارتباطات اجتماعي خودبه خود و به تدريج از حاشيه به متن تحولات اجتماعي كشيده مي شوند و با حضور خود در روندهاي اجتماعي و سياسي تأثيرگذار مي گردند.
مركز مطالعات آتلانتيك آمريكا آمار و ارقام چندي را پيرامون نقش زنان در جامعه عربستان سعودي ارائه داد، كه قابل توجه است. براساس اين گزارش ۴۰ درصد از ثروت عمومي در عربستان سعودي در دستان زنان اين جامعه است. ۵۳ درصد از فارغ التحصيلان دانشگاهي و ۳۵ درصد از كارمندان دولتي به ويژه در بخش درماني و آموزشي را زنان تشكيل مي دهند. از همه جالب تر، ۶۰ درصد حساب هاي بانكي در عربستان سعودي متعلق به زنان است. ممكن است حجم پولي كه در اين حساب ها نگه داشته مي شود از آن نوع درآمدهاي كلان نفتي و قابل مقايسه با سرمايه هاي سعودي ها در بانك هاي خارج نباشد، اما به لحاظ مطالعه درون جامعه سعودي ها و تعريف نقش ها در خانوار سعودي از اهميت برخوردار است. از نقطه نظر جامعه شناسي سياسي، زنان بخش محافظه كارتر جامعه هستند كه وابستگي آنان به خانواده، چسبندگي آنان به سنت ها را با خود دارد. موضوع فلسطين يك بحث سياسي عربي اسلامي است كه هنوز در بسياري از كشورهاي اسلامي حساسيت فوق العاده اي را برمي انگيزد. براساس گزارش مركز مطالعاتي آتلانتيك، حساسيت زنان سعودي نسبت به قضيه عربي اسلامي فلسطين قابل توجه است. در همين راستا انتقاد از آمريكا به خاطر نقشي كه در ادامه بحران فلسطين بازي مي كند در ميان زنان و جوانان عربستان گسترش قابل توجهي دارد. زنان سعودي بيشترين خريدار كالاها و توليدات خرد آمريكايي هستند. همين زنان در تحريم كالاهاي آمريكايي از جمله كوكاكولا و مك دونالد كه سمبل فرهنگ مصرف آمريكايي است نقش بازي مي كنند. زنان سعودي هنوز شهروند كامل داراي حق راي محسوب نمي گردند. ولي نقطه نظرات آنان پيرامون فلسطين، انتقاد از آمريكا و نقد روابط و وابستگي آل سعود به واشنگتن پتانسيلي اجتماعي است كه اگر در شرايطي فرصت بروز پيدا كند مي تواند در تغيير معادلات سياسي تاثيرگذار قطعي باشد.
زنان هنوز حق راي ندارند، مجوز رانندگي به آنان داده نمي شود و حضور آنان در بسياري از مراكز حتماً بايد در معيت يك مرد باشد پليس امر به معروف و نهي از منكر «مطوعين» رفتار زنان و زوج هاي جوان را در مراكز عمومي زير نظر دارند. چنين محدوديت هايي ويژگي جامعه اي است كه در آن از سينما و تئاتر خبري نيست و زنان و مردان در بانك ها و رستوران ها جدا مي شوند. در رشته زيست شناسي تدريس مباحث تكامل طبيعي داروين ممنوع است، در رشته نقاشي تصويرگري از موجودات زنده حرام محسوب مي گردد و در رشته دندانپزشكي تدريس فيزيولوژي خوك منع شرعي دارد.
محدوديت هاي بيشتر
به رغم تحولات سياسي، اجتماعي جامعه عربستان سعودي در روند تحول نسبي از يك نظام بدوي به سوي مجموعه اي پيشرفته از روابط اقتصادي، اجتماعي و سياسي، جامعه سعودي هنوز با برخي از استانداردهاي معمول جوامع عادي فاصله فاحش دارد. عربستان سعودي هنوز با پديده احزاب سياسي آشنا نشده و در بسياري از سطوح احتياج به احزاب و سازمان هايي كه بتواند كاركرد پديده هاي مدرني چون گردش حكومت در دست جريان هاي سياسي، اجتماعي را تضمين و اعمال كند احساس نمي شود. بدون حضور احزاب، انتخابات معنا ندارد و هنوز هيچ انتخاباتي در اين كشور برگزار نشده است. دستگاه قانونگذاري يا شورايي كه اعضاي آن با حضور مستقيم مردم انتخاب شده باشند وجود ندارد. هيچ دستگاه قضايي مستقلي از حاكميت شكل نگرفته است. اتحاديه هاي صنفي و شغلي وجود ندارد و بالطبع سازمان هاي ناظر حقوق بشر نيز كه در كشورهايي با استانداردهاي حقوقي قابل توجه فعاليت مي كنند در اين كشور غايب است. هر انتقاد علني از حاكميت سعودي با مجازاتي سنگين مواجه مي شود. مخالفان سياسي و كساني كه به دليل عقايد مذهبي خاص زنداني مي شوند بدون نظارت و در خارج از هر چارچوب خاصي براي مدت هاي دلخواه زنداني مي شوند. معياري براي محاكمه اين افراد وجود ندارد و برخي از سازمان هاي حقوق بشر از وقوع شكنجه و جاري كردن حدهاي سنگين گزارش داده اند كه بنا بر برخي ديگر از تفاسير حقوقي شكنجه زندانيان محسوب مي شود. بعد از برگزاري نيايش و نماز روز جمعه، گردن قاتلان، قاچاقچي ها، رمالان و مفسدان في الارض با شمشير تيز مجريان قانون آشنا مي شود و محاكمه مختصر آنان پايان مي يابد.
مقاومت هاي گاه و بيگاه عليه استبداد
در سال ۱۹۶۹ مجموعه اي از ناراضيان افراطي به رهبري جهيمن العطيبي و خالد هرشلي با ده ها مرد مسلح در اعتراض به سياست هاي دولت سعود مسجدالحرام را به اشغال خود درآوردند. شعار همه گروه ها اين بود: حاكميت آل سعود اسلام خالص را آلوده كرده است.
در جريان اشغال مسجدالحرام و سپس پاكسازي آن ۱۲۶ نفر از نيروهاي دولتي و نيز ۱۱۶ ناراضي اشغالگر كشته شدند. هدف از اين تهاجم، تحت فشار قراردادن آل سعود بود ولي حركت آنان با حمايت مردمي مواجه نشد. اقدام آنان اولين آثار آسيب پذيري حاكميت سياسي در عربستان سعودي را آشكار كرد. ظهور اسلامگرايان افراطي زمينه ساز تشكيل يك پليس امر به معروف و نهي از منكر با نام «مطوعين» شد كه رفتار مردم را در عرصه هاي عمومي تحت نظر دارد. با تشكيل اين گروه فشار، آزادي بيان و تحركات اجتماعي محدود گرديد و وعده هاي دولت مبني بر آغاز نوعي اصلاحات به تعويق افتاد. در خلال دهه ۱۹۸۰ تعليمات اسلامي رسمي در عربستان به شدت گسترش يافت و نسلي از شيوخ و اساتيد و دانشجويان علوم ديني را به جامعه عربستان عرضه كرد. فهد در اوايل دهه ۸۰ دستور ساخت چند دانشگاه بزرگ اسلامي را در عربستان سعودي صادر كرد. اين دانشگاه ها مركز تعليم و تربيت جوانان با استانداردها و معيارهاي وهابي گرديدند. هر چند به گفته يك ديپلمات غربي، اتوپيايي كه فهد آن را بنا گذاشت هزاران جوان با تعليمات اسلامي را تربيت كرد كه ۴ سال بعد فقط به صف بيكاران جامعه سعودي ملحق شدند.
مجموع مرتبطان و فارغ التحصيلان دانشگاه ها و مدارس اسلامي همچنين مجاهدين از افغانستان بازگشته علاقه هاي مشترك فراواني يافتند و بر همان اساس بعدها هسته هاي گروه هاي جهادي در بوسني و چچن و سپس سلول هاي اوليه القاعده را تشكيل دادند. مجموعاً ۱۲ هزار نفر از جوانان سعودي در نبردهاي جهادي افغانستان شركت كردند كه ۵۰۰۰ نفر آنان تعليمات نظامي ديدند يا عملاً در نبرد شركت كردند.
مردمي شدن اعتراضات
013295.jpg

دهه ۱۹۹۰ ده سال بحران ساز براي آل سعود بود. با آغاز جنگ خليج فارس ۹۱-۱۹۹۰ حساسيت عمومي نسبت به تحولات منطقه اي و عكس العمل نسبت به حاكميت سعودي و اين تحولات به شدت افزايش يافت.
روابط گسترده و بسيار نزديك ۶۰ ساله دولت سعودي و آمريكايي ها هيچ گاه اعتراض قابل توجهي را برنيانگيخت، اما استقرار نيروهاي آمريكايي در خاك عربستان براي عمليات عليه عراق و آزادسازي كويت موجي از حساسيت عمومي و سپس اعتراضات جمعي را سبب گرديد. جامعه اي كه به شدت سنتي و بسته است به يك باره شاهد حضور سربازان و مستشاران زن و مرد آمريكايي در شهرها گرديد. نيوزويك در آستانه آغاز تهاجم آمريكا به نيروهاي عراقي در خاك كويت عكسي را از يك دختر سرباز آمريكايي منتشر كرد كه با مايو و يك تاپ كوتاه و موهاي بلند به همراه يك مسلسل ام ۱۶ مشغول پست دادن در يكي از پايگاه هاي نظامي آمريكا بود. امروزه به سربازان آمريكايي در عراق دستور داده شده كه به صورت زنان عراقي خيره نشوند زيرا نگاه مردهاي غريبه با سنت هاي جامعه عراق هماهنگي ندارد و حساسيت عمومي را بر مي انگيزد، اما رفتار نظاميان آمريكايي در عربستان حساسيت قابل توجهي را در جامعه بسته سعودي از خود باقي گذاشت. التهاب سياسي ناشي از اشغال كويت و حضور آمريكايي ها در عربستان هويت اسلامي و بعد عربي سعودي ها را به شدت تحريك كرد. اعتراضات چندي در نقاط مختلف بروز كرد كه به تدريج سازماندهي مي شد. انتقادات سياسي تبديل به اعتراضات عمومي شد و به صورت اعلاميه، شب نامه و درخواست هاي امضا شده به دفتر فهد ارسال گرديد. به يكباره درخواست هايي همچون شوراي مشورتي مستقل، قوه قضاييه مستقل، توزيع عادلانه درآمد نفت و مهار فساد دولتي مورد توجه عمومي قرار گرفت. نمازهاي جمعه محل نمايش اعتراضات عمومي گرديد. در پي گسترش اعتراضاتي كه كنترلي بر آنها نبود و هيچ سازماندهي مشخصي نداشت چند نفر از شيوخ معترض بازداشت شدند. با وجود ممنوعيت دولتي، تظاهرات چندي در اعتراض به اين دستگيري ها انجام شد كه بزرگترين آنها در بُريده بود كه منطقه حامي خاندان حاكم است و واتيكان عربستان سعودي به شمار مي رود. به تدريج جامعه سنتي سعودي به سمت و سويي رفت كه درصد قابل توجهي از مردم و روشنفكران از زن و مرد طبقات مختلف، روستايي و شهري و به خصوص مدارس مذهبي درخواست هاي مشابهي داشتند: توزيع عادلانه درآمد نفت، عدالت اجتماعي، پاسخگويي دولت و در كل برقرار شدن حاكميت قانون. قضاوت پيرامون عملكرد حاكميت سياسي و حاكمان به تدريج تبديل به فرايندي فراگير شد. فراگيري اين خواسته ها مانع از آن گرديد تا دولتمردان سعودي بتوانند سياست پيشين خود را دوباره به كار اندازند و از يك گروه عليه ديگري بهره ببرند. شيعه و سني، تجار، صنعتگران و زن و مرد همگي سهمي از اين شبه رستاخيز را به خود اختصاص دادند. فهد براي پاسخگويي در صحنه حاضر شد اما برخلاف سابق كسي را قانع نكرد. در ادامه همين تحولات، در سال ۱۹۹۲ وي يك شوراي مشورتي را منصوب كرد كه تصميمات آن الزام آور نبود، به اداره كنندگان استان ها اختيارات بيشتري داده شده و با اين اقدام به خانواده هايي كه خارج از دايره دربار اداره استان ها را بر عهده داشتند فضاي مانور بيشتري واگذار گرديد. اين تحولات بيش از اين كه زمينه ساز يك مشاركت گسترده معنادار اجتماعي باشد سلطه و حساسيت آل سعود را نسبت به قدرت سياسي افزايش داد.
روحانيت دوگانه
اولين پايه هاي حكومت آل سعود از وحدت دو قبيله وهاب و ابن سعود شكل گرفت و مجموعه اي يكپارچه از قدرت سياسي و نفوذ مذهبي را فراهم آورد. روابط خاندان محمد بن سعود و محمد بن عبدالوهاب در سال ۱۶۴۴ زمينه ساز شكل گيري حاكميتي در خاك عربستان سعودي گرديد كه اهرم مشروعيت مذهبي در دست وهابيون بود. بازوي نظامي آل سعود با حليت فتواي روحانيون وهابي كليه قبايل سراسر عربستان را به انقياد درآورد و زمينه ساز تشكيل حكومتي مركزي در جزيره العرب گرديد. از سال ۱۶۴۴ تاكنون آل سعود اهرم هاي قدرت سياسي نظامي و خاندان وهاب اهرم ها و اداره موسسات و همچنين بنيادهاي مذهبي را بر عهده دارند. پادشاه عربستان به نيابت از عالي ترين روحاني وهابي مقام خادم الحرمين شريفين را نيز به خود اختصاص مي دهد. مقام هاي رسمي وهابي با صدور فتاوي خود سياست و اقدامات آل سعود را مشروعيت و حليت مي بخشند. حتي در مواردي كه خط مشي آنان با اعتراض عمومي مواجه مي شود فتاوي وهابيون معمولاً خاتم مشاجرات است. همان علما در سال ۱۹۹۰ با صدور فتوايي حضور نيروهاي آمريكايي را در خاك عربستان توجيه كردند. با اين حال نوع حاكميت اسلامي يا سلطه اسلامي حاكمان سعودي همچون شمشيري دو لبه است كه يك لبه آن بر بسياري از اقدامات حاكم صحه مي گذارد ولي لبه ديگر، به رغم هماهنگي قابل توجه بين قدرت مذهب و ماهيت سلطه، از توسل حاكميت به برخي از تصميمات سياسي جلوگيري مي نمايد. دولبه بودن ماهيت حاكميت اصلي ترين تضاد در قدرت حاكم بر عربستان سعودي است. يعني حاكمان سعودي از يكسو با سفارش فتوا به روحانيون وهابي مسير اعمال حاكميت خود را همواره مي سازند و از سويي ديگر ملاك هاي آخوندهاي وهابي و همچنين محدوديت ها و درگيري هاي دروني طبقه روحانيون ذي نفوذ وهابي بر اختيارات تام حاكمان سعودي قيد و بند مي زند.
روند تحولات سياسي اجتماعي اقتصادي جامعه عربستان هر دو لابي حامل قدرت و مذهب را با چالش هايي مواجه ساخته است كه در مواردي اختلافات آنان لاينحل باقي مي ماند. نتيجه عملي بروز خلا در روابط اين دو اهرم حاكم بر عربستان سعودي اين است كه در مواردي هر يك بدون تاييد ديگري دست به اقدام مي زنند. در آستانه جنگ خليج فارس، طيفي از روحانيون وهابي از تاييد نظر شيوخ دولتي سرباز زده و با حمايت عمومي قابل توجهي مواجه شدند. به تدريج انشقاق بين دو شاخه روحانيون جوان وهابي و شيوخ دولتي افزايش يافت. روحانيون سنتي سعودي معتقدند حاكم سياسي نايب خدا در زمين است و جز در موارد بسيار خاص و تحت شرايط ويژه نمي توان او را نقد كرد چه رسد به اينكه در حضور عام مورد خطاب اصلاحگرانه قرار گيرد. روحانيون نسل جديد معتقدند حاكم نه تنها معصوم و از خطا مصون نيست بلكه علناً مي توان او را به تجديدنظر در عملكردهاي خطا فرا خواند. همان ها معتقدند كه روحانيون موظف به انتقاد از حاكم هستند و نيز موظفند در مقابل خطا بايستند و آن را اصلاح كنند. روحانيون غيردولتي در جريان جنگ خليج فارس با انتشار فتواي مستقلي با فتواي شيوخ منصوب دربار مخالفت كرده و دلايل روايي حرام بودن حضور نيروهاي آمريكايي در خاك عربستان سعودي را به اطلاع مردم رساندند. فتواي اخير با استقبال وسيع اقشار مردم مواجه شد. در حال حاضر شيخ الشعيبي فتواي جديدي صادر كرده و جهاد را نه تنها عليه كفار الزام آور مي داند بلكه نبرد عليه رژيم هاي جائر داخلي را نيز توصيه مي كند. فتواي الشعيبي در مورد لزوم مبارزه با نظام جائر داخلي به حكم جهاد عليه حكومت آل سعود تفسير شده است.
فشارهاي سياسي اجتماعي و تشكلات سازمان نيافته
بي ترديد رشد اسلامگرايي در عربستان سعودي در پس زمينه اي از بحران اقتصادي اجتماعي و نيز ناكارآيي مديريتي حاكم بر جامعه عربستان صورت پذيرفته است. در پي سكته مغزي فهد ۸۰ ساله در ۱۹۹۵ وي كارايي خود را از دست داد و اداره امور كشور را بالاجبار به شاهزاده عبدالله ۶۸ ساله واگذار كرد. وي اكنون بيشتر اوقات خود را در كاخ شخصي اش در سواحل اسپانيا مي گذراند. فهد از ۱۹۸۲ و سه سال پس از انقلاب ايران خاندان آل سعود را رهبري مي كرده است و رياست شوراي وزيران را به عهده دارد. در ميان اعضاي خاندان سلطنت عبدالله به اصلاح طلبي و تلاش براي ايجاد رفرم در درون خاندان آل سعود و نيز در جامعه عربستان سعودي شهرت يافته است. وي پس از تحويل گرفتن اختيارات اجرايي فهد دستور داد مجوز سفرهاي هوايي ۳۰ هزار عضو ارشد آل سعود كه همگي بدون پرداخت وجه انجام مي گرفت لغو شود. چهره هايي از آل سعود همواره در معرض اتهاماتي از جمله فساد مالي، دريافت كميسيون در جريان معاملات نظامي و خريدهاي كلان اقتصادي، بهره مندي از رانت هاي اقتصادي، سوءاستفاده از قدرت و نيز بهره مندي ويژه از رانت هاي فاميلي و تبديل آن به امتيازات اقتصادي بوده اند.
به غير از اتهامات مالي و اقتصادي، اخبار مربوط به درگيري ۵۰۰۰ شاهزاده داراي حقوق رسمي از دربار براي تصاحب قدرت و نيز رقابت نفرات اول براي جانشيني شاه گاه و بيگاه به بيرون از دربار آل سعود درز مي كند. در حال حاضر امير عبدالله ۶۸ ساله است و سه نفر بعدي كه در نوبت جانشيني عبدالله قرار دارند همگي حول و حوش ۶۰ سال سن دارند و براساس معيارهاي مديريتي همگي بازنشسته محسوب مي گردند. بسياري از اين شاهزاده ها با هرگونه اصلاحاتي مخالفند. زيرا باز شدن جامعه سعودي درهاي دربار افسانه اي سعودي را نيز به روي مردم مي گشايد. يك علت محبوب نبودن عبدالله در ميان شاهزاده ها اين است كه اقدامات او ممكن است به مشروطه شدن نظام سلطنتي منجر گردد. گفته مي شود شاهزاده سلطان وزير دفاع عربستان سعودي كه روابط بسيار گسترده اي با آمريكايي ها دارد رقيب اصلي عبدالله در جانشيني فهد است. بنابر بعضي از اخبار آمريكايي ها پرنس سلطان را بر عبدالله ترجيح مي دهند. طي ۸ سال گذشته عبدالله عملاً بسياري از اختيارات فهد را برعهده داشته است. با اين حال برخي از اهرم هاي اجرايي هنوز در دست فهد بيمار قرار دارد و بدون موافقت او عبدالله كارايي ندارد و هنوز معلوم نيست واقعاً جانشين فهد باشد. در دو هفته آخر بيماري ملك حسين ـ شاهزاده حسن بن طلال كه سال ها وليعهد دربار اردن بود به يكباره به كناري گذاشته شد و ملك عبدالله جوان كه بيشتر عمر خود را در غرب گذرانده بود به جاي شاهزاده طلال از پشت پرده معادلات پنهان دربار بيرون زد و قدرت را در دست گرفت. با توجه به رقابت هاي بسيار گسترده در عالي ترين سطح خاندان آل سعود و اعمال نفوذ احتمالي خارجي، بعيد نيست در آخرين روزهاي عمر فهد شاهزاده ديگري به غير از عبدالله اداره امور عربستان سعودي را بر عهده بگيرد.
013310.jpg

در دهه اي كه پادشاهي هاي سنتي عرب با نسل جديدي از پادشاهان جوان مواجه شده است و در قطر، اردن، بحرين، مراكش و سوريه نسلي از پادشاهان بسيار جوان به قدرت رسيده اند نيابت پادشاهي عبدالله از سوي فهد سرآغاز تحولات تدريجي در نوك هرم قدرت در حاكميت بسته عربستان سعودي بوده است. عبدالله برخلاف فهد و اسلافش از انعطاف سياسي بيشتري برخوردار بوده است. برخي از مواضع او حاكي از آن است كه در مقايسه با اسلاف خود مسئوليت پذيرتر و پاسخگوتر است. در سال ۱۹۹۱ با دستگيري چند روحاني معترض فضاي سياسي آخوندهاي جوان وهابي غيرسنتي ملتهب گرديد. به دستور عبدالله روحانيون زنداني شده در سال ۱۹۹۹ از زندان آزاد شدند و يكي از بهانه هاي معترضان ديني مرتفع و فضاي سياسي آنان آرام تر گرديد. امير عبدالله اقدامات ديگري را پس از آزادي شيوخ از زندان در دستور كار قرار داد كه در واقع پاسخگويي صريح به فشارهاي داخلي و نيز خارجي براي اصلاح امور جاري در عربستان است. بعد از حذف امتياز بهره مندي از خدمات پروازي ۳۰ هزار عضو ارشد خاندان سعود، به دستور عبدالله منافع و امتيازات تجاري خاندان سعود محدود گرديد. خاندان سلطنت به تدريج با محدوديت هاي بيشتري آشنا شد. به دستور عبدالله معافيت از پرداخت هزينه تلفن و آزادي خانواده هاي دربار در مصرف آب نيز محدود گرديد. به مطبوعات آزادي بيشتري داده شد، در پاسخ به اعتراضات داخلي براي حل بحران فلسطين رسماً با ارائه طرح صلحي به نام خود عبدالله از سياست هاي خاورميانه اي آمريكا فاصله گرفت. اقدامات داخلي و مواضع منطقه اي عبدالله به تدريج هويتي را شكل داد كه با ويژگي عربي، سعودي و اسلاميت ويژه عربستان سعودي انطباق بيشتري داشت. چنين مواضعي نه تنها فاصله او را با اشرافيت سنتي مرتجع سعودي بيشتر مي كند و يك مفاهمه ضروري و قابل اعتماد و اجرايي تري را با اسلامگرايان برقرار مي سازد، موارد اختلاف نظر صريح با آمريكايي ها را شفاف و عريان تر مي سازد. چنين مواضعي حفظ و تداوم قدرت جمع شده در راس هرم حاكميت در عربستان سعودي و همچنين حفظ موقعيت عبدالله را در دايره مدعيان جانشين فهد دشوارتر مي سازد. روند تحولات جامعه سعودي به سمت و سويي مي رود كه ايجاد تعادل و توازن بين مطالبات داخلي و ليست مطالبات و سفارش هاي خارجي از بحراني به بحران ديگر دشوارتر مي گردد. براي نمونه مي توان به فشار خارجي براي واگذاري پايگاه به آمريكا در جريان سرنگوني صدام و نيز حساسيت داخلي نسبت به آن اشاره كرد. عبدالله واگذاري پايگاه به آمريكا را به نفع جريان فشار داخلي منتفي اعلام كرد. يك نمونه عيني تر، مخالفت دولت عربستان سعودي با درخواست آمريكا مبني بر مصادره اموال بن لادن و همكاران وي بوده كه در ليست اختلافات تازه بروز كرده و حل نشده بين آمريكا و عربستان باقي مانده است. در بخش هاي ديگر به معضل حفظ توازن بين فشار خارجي و مطالبات داخلي در جامعه سعودي بيشتر پرداخته مي شود. با گسترش غيرقابل كنترل جريان اطلاعات از خارج به داخل عربستان سعودي و افزايش سطح آگاهي عمومي، حساسيت سياسي اقشار مختلف نسبت به حاكميت، نسبت به هويت خود، و همچنين نسبت به تعريف دوباره رابطه مردم و نظام حاكم افزايش يافته است.
يكي ديگر از دلايلي كه عكس العمل هاي كليشه اي حاكميت سياسي در عربستان سعودي نمي تواند پاسخگوي نيازمندي هاي جديد اقشار مختلف باشد - برخلاف ظاهر يكپارچه عربستان سعودي - دگرگوني ذاتي بافت قومي قبيلگي نژادي و مذهبي اين كشور است. جامعه سعودي متشكل از معتقدان به وهابيت ارتدوكس و سني هاي غير وهابي است كه خواستار اعمال اصلاحاتي در ساختار كشور هستند. مجموعه هاي پراكنده شيعه، صوفي ها كه مناسك خود را در منطقه حجاز پي مي گيرند و جنبش سني هاي سلفي از ديگر اقليت هاي ديني در عربستان هستند. مهم ترين جنبش، جنبش سلفي ها است كه مخالف جدي وابستگي روحانيت رسمي به خانواده حاكم آل سعود و حاكميت سياسي در عربستان هستند. سلفي ها در جست وجوي جهاد دائم در سراسر جهان اسلام هستند. آنها خواستار جهاد براي اجراي اسلام ناب صدر اسلام مي باشند. سلفي ها معمولا از هيچ يك از ديدگاه هاي خود - تئوري يا عملي - كوتاه نمي آيند و جهاد سرفصل اصلي الهيات آنان است. افراطي هاي سلفي حتي فتواي جهاد عليه نظم حاكم سعودي را داده اند. ميانه روترها در پي فرصت و زمان مناسب تري براي اصلاح اوضاع هستند.
سازمان هايي در خارج از خاك سعودي و در لندن و آمريكا اين جنبش هاي اسلامي را نمايندگي مي كنند. القاعده يكي از همين سازمان ها و پيچيده ترين آنها است كه برخوردهاي خشونت آميز را توجيه و تئوريزه كرده است. بسياري از اقشار جامعه عربستان سعودي حملات ۱۱ سپتامبر را محكوم كردند. اعلام نارضايتي سازمان هاي اپوزيسيون در خارج از كشور تاثير قابل توجهي بر افكار عمومي داخلي از خود باقي گذاشت. خانم گوئن اُكرُهيك متخصص توسعه و اپوزيسيون سياسي در عربستان سعودي و استاد دانشگاه اركانزاس مي گويد: كاركرد شبكه گروه هاي زيرزميني و مخفي مطالعات مذهبي در عربستان سعودي از سازمان هاي عَلَني و نشان دار بسيار بيشتر است. اين گروه ها در شرايط حساس و خاص از لاك خود بيرون آمده و بحران را تشديد يا هدايت مي كنند و پس از مدتي دوباره به كاركرد غيرعَلَني خويش بازمي گردند. برگزاري اعتراضات و تظاهرات گسترده در شرايط اجتماعي جامعه اي كه در ظاهر از هيچ تشكل سازماندهي و حزبي برخوردار نيست يكي از كاركردهاي اين شبكه گروه هاي زيرزميني مطالعات مذهبي است. يك نكته در مطالعه فعل و انفعالات داخلي جريان هاي حاكم و طيف هاي فكري سياسي حاشيه اي عربستان سعودي كمك شاياني مي كند و پيچيدگي روابطي را آشكار مي كند كه در عين تفكيك از يكديگر، به شدت درهم بافته شده اند.
خاندان سعود پيرامون برخي از محورهاي اعلام شده آمريكا پيرامون جنگ عليه تروريسم سكوتي آشكار اتخاذ كردند. نفراتي از خاندان حاكم عربستان سعودي و برخي از اعضاي خانواده هاي برجسته سعودي روابط بسيار نزديكي با بن لادن و خانواده او دارند. آمريكايي ها شواهدي دارند مبني بر انتقال حداقل ۵۰۰ ميليون دلار از عربستان سعودي به شاخه هاي خارجي القاعده طي چند سال پي در پي. رقابت هاي دروني خاندان سلطنت و خانواده هاي اشرافي عربستان سعودي در اينجا آشكار مي شود. عبدالله به زعم اصرار دولت بوش از توقيف اموال بن لادن، خانواده و همكاران او امتناع مي كند. توقيف اين اموال درواقع توقيف اموال خانواده هايي بود كه در معادلات دروني و در دايره اي محدود حدود ۶۰ سال است عربستان سعودي را اداره مي كنند. سكوت آشكار عبدالله پيرامون توقيف اين اموال درواقع تلاش براي برنيانگيختن رقابت هاي دروني خانواده هاي حاكم بر عربستان سعودي بوده است. از سويي، عربستان سعودي حافظ و نگهبان شهرهاي مقدس مكه و مدينه است كه ميزبان حجاج جهان اسلام و با حساسيتي قابل توجه ميزبان سازمان هاي خيريه متعددي است كه صدقات، نذورات و وجوهات بسياري از مسلمانان متمول كشورهاي نفت خيز خليج فارس و تجار كشورهاي اسلامي ديگر مناطق را به خود جلب مي نمايد.
آل سعود طبق سنن جاري حافظ مكه و مدينه و نگهبان سازمان هاي مالي كشورهاي جهان اسلام است. طبق سنن اسلامي، وظيفه اجباري و نه اختياري بسياري از اين سازمان هاي خيريه اسلامي انتقال اموال از طيف هاي ثروتمند به اقشار فقير و نيازمند است. طبق سنت، كساني كه در راه خدا و عليه ظلم و ستم كفار مي جنگند مجاهد و از مستضعفان ارض هستند و سازمان هاي خيريه اسلامي موظف به تامين نيازهاي آنان هستند. بنابر برخي از تفاسير علماي سعودي، القاعده يكي از همين سازمان هاي مجاهد در راه خداست. ارتباط انفكاك ناپذير اين سازمان هاي خيريه با همان تشكيلات مذهبي كه مشروعيت آل سعود را تامين و تضمين مي كند مانع از آن گرديد تا اميرعبدالله به درخواست آمريكا مبني بر توقيف سازمان هاي خيريه مرتبط با القاعده پاسخ مثبت دهد. به عبارت ديگر، امير عبدالله نيز همچون جورج بوش مجبور است عبور نكردن از خطوط قرمز جامعه خود را مورد توجه قرار دهد.
انتخابي ميانه
حكومت آل سعود تاكنون بر سه پايه درآمد نفت، مشروعيت ناشي از وهابيت و حمايت هاي آشكار و پنهان آمريكا استقرار يافته است. امروزه اين ستون سه پايه با چالشي اساسي مواجه شده است. درآمد نفتي به شدت كاهش يافته و نظام حاكم بر عربستان سعودي را به تدريج مجبور مي كند از ريخت و پاش هاي افسانه اي خلفاي قرون وسطي اجتناب كنند، هر چند فشار نقصان درآمد نفتي بيشتر بر درآمد اقشار متوسط و طيف وسيعي از مردم فشار وارد مي آورد كه زير ۱۵ سالگي شاخصه سني آنهاست. بسياري از كشورهاي روبه رشد در روند توسعه اقتصادي اجتماعي خود به تدريج به ضرورت بازتعريف برخي از نهادهاي اساسي اجتماعي از جمله مذهب نائل مي گردند. وهابيت به عنوان موتور توليد مشروعيت دولت سعودي نيز به تدريج با چالش هاي جديدي آشنا مي گردد. برخلاف دهه هاي گذشته امروزه مردم عربستان ديگر با چشم و گوش بسته تن به فتاوي علماي دولتي نمي دهند. فتاوي پيش از پذيرش و پيش از مقبوليت با ارزيابي و نقد افكار عمومي مواجه مي شوند. حاكميت آل سعود نيز برخلاف گذشته مقبوليت و مشروعيت تصميم هاي حساس سياسي داخلي و خارجي خود را نمي تواند بر عهده فتاوي علماي كم آشنا با روابط منطقه اي و بين المللي و بيگانه با تحولات اجتناب ناپذير اجتماعي بگذارد. در نتيجه زمينه اي ميانه مورد نياز است كه اين پديده هاي پي در پي نوظهور را به تدريج در خود حل نمايد. در همين راستا درخواست عمومي براي آزادي بيان و آزادي برگزاري اجتماعات به تدريج خودنمايي مي كند. جوانان و فارغ التحصيلان دانشگاه ها و مدارس مذهبي و زنان خواستار مشاركت در توسعه كشور هستند. توسعه كشور در زمينه هاي آموزشي، بهداشتي، و ايجاد اشتغال براي نسل نوظهوري كه پا به عرصه اجتماعي مي گذارد يك موضوع جدي مورد بحث اجتماعي است. طي ۲۰ سال گذشته جمعيت عربستان سعودي ۲ برابر شده است و اكثريت جمعيت فعلي كمتر از ۱۵ سال سن دارند.
شهروندان سعودي نمي خواهند همچنان سرمايه كشورشان در مبالغي كلان صرف خريدهاي تسليحاتي از آمريكا و معاملاتي گردد كه هيچ كنترلي بر آن اعمال نمي شود. نحوه اعمال حاكميت خاندان آل سعود طي سال ها و بافت سنتي و هنوز بسته عربستان سعودي به ترتيبي است كه هيچ جايگزيني براي حاكميت فعلي عربستان سعودي قابل تصور نيست. در حال حاضر فقط يك درصد از مردم با جايگزين شدن بن لادن با آل سعود موافق اند. چنين تركيبي نه ظرفيت پذيرش دموكراسي به شمايل دموكراسي هاي غربي را داراست و نه مي تواند ادامه حاكميت پادشاهي بسته و شبه استبدادي حاكم را پذيرا باشد. راه پيش روي عبدالله به پيش راندن تدريجي اصلاحات داخلي به ترتيبي است كه بتواند در بر گيرنده ويژگي هاي جامعه سعودي با همه تنوع هاي قومي و قبيلگي آن باشد. آغاز چنين روندي ضمن جلوگيري از ادامه بروز و رشد جريانات افراطي همچون بن لادن و القاعده، زمينه متعال و واسطه اي را براي رشد و فعاليت جريان هاي فكري و سياسي اصلاح طلب ميانه رو، فراهم مي آورد. در غير اين صورت بايد در انتظار بروز ترك هاي غيرقابل ترميم در بدنه حاكميت سياسي عربستان و مشروعيت مذهبي آن بود.
در سال ۱۹۸۱ نفت با قيمتي معادل بشكه اي ۴۰ دلار به فروش مي رسيد. در آن شرايط درآمد سرانه ساكنان سعودي ۶۰۰/۲۸ دلار بود. ده سال بعد، و پيش از حمله عراق به كويت نفت به قيمت حدود ۱۵ دلار بشكه معامله شد. قيمت نفت در جريان جنگ خليج فارس به ۳۶ دلار افزايش يافت. امروزه قيمت نفت از سال هاي بروز بحران هاي نفتي بسيار بيشتر است اما تورم انفجار جمعيت در مجموع درآمد سرانه را در عربستان سعودي به زير ۶۰۰۰ دلار رسانده است.
اوايل دهه ۸۰ حاكميت سعودي به خود مي باليد كه ۱۲۰ ميليارد دلار ذخاير ارضي دارد، امروزه اين ذخاير به يك پنجم يعني به ۲۱ ميليارد دلار كاهش يافته است. آشنا شدن جامعه نسبتاً مرفه سعودي با بحران اقتصادي، آن هم در آستانه رسيدن به آگاهي هاي سياسي اجتماعي، بحران مضاعف را در اين پادشاهي به بار آورده است. بسياري از فارغ التحصيلان دانشگاه ها براي يافتن شغل مناسب با مشكل مواجه هستند. جامعه سنتي بسته از بهره وري زنان متخصص و فارغ التحصيل دانشگاه ناتوان است. بحران اشتغال براي جمعيت به سرعت رو به رشد ۲۳ ميليوني عربستان سعودي معضلي اساسي است. اين بحران به شدت و با سرعت، رو به افزايش است. جامعه امروز عربستان سعودي جامعه چند ميليون ۱۵ ساله است كه ۵ سال ديگر در آستانه ازدواج، اشتغال، و نياز به مسكن، تغذيه و بهداشت مناسب هستند، چند ميليون ۱۵ ساله مستأصل تا پنج سال ديگر در صفوف ناراضيان عربستان سعودي حضور فعال خواهند داشت؟ بحران اقتصادي آسياي جنوب شرقي در ۱۹۹۶ سبدي از بحران هاي سياسي اجتماعي و نظامي، معضل حفظ تماميت ارضي را در اندونزي دوران سوهارتو آشكار ساخت. بعد از حدود دو سال، از سوهارتو و دايره محدود مشاوران و نزديكان او خبري نبود و تكه هايي از اندونزي دچار تجزيه شد. عربستان سعودي امروز دچار بحران هايي است كه وخامت اوضاع اقتصادي آنها را تشديد مي كند. نگراني هاي آمريكا پيرامون آينده حكومت و حاكميت عربستان سعودي به پيش بيني هاي كارشناسان سيا در اواسط دهه ۶۰ شباهت پيدا كرده است. يكي از همان كارشناسان، رابرت بير متخصص سابق خاورميانه طي مقاله اي در آتلانتيك اون لاين پيش بيني مي كند: از ديدگاه هاي مختلفي، از جمله از نقطه نظر مالي، سياسي، اجتماعي رژيم حاكم بر عربستان سعودي در معرض خطر است و ممكن است

نگاه اول
تعريف هژموني آمريكا
دكتر حسين دهشيار
ارزيابي ها، تحليل ها، توضيحات در قلمرو سياست به وسيله تصميم گيرندگان و صاحبنظران به جهت اينكه تاثير در شكل گيري سياست هاي كلان دارند، لزوماً مي بايستي مبتني بر اطلاعات صحيح و درك معتبر استوار گردند. در صورت فقدان اين ويژگي ها، سياست هاي در پيش گرفته شده منجر به پيامدهاي نامطلوب و هزينه هاي غيرقابل جبران خواهد گرديد. در بخش هايي از گيتي، بسياري از كساني كه در مسائل آمريكا به تصميم گيري و اظهارنظر مي پردازند به جهت اينكه فاقد آگاهي مبسوط راجع به موضوع مورد توجه هستند، از ارائه يك تصوير جامع بري هستند. آنچه در تحليل ها و اظهارنظرها در خصوص آمريكا مي بايستي مورد توجه قرار گيرد اين واقعيت غيرقابل كتمان است كه واژه ها و يا معيارهايي كه در رابطه با كشورهايي ديگر به كار گرفته مي شوند در هنگام به كارگيري در مورد آمريكا ضرورتاً مي بايستي تغيير ماهيت دهند، در عين حال واژه هايي هم كه براي بيان يك ويژگي خاص در خصوص آمريكا به كار گرفته مي شود، الزاماً مي بايستي با توجه به ماهيت سياست اين كشور مورد استفاده قرار گيرد. از زمره واژه هايي كه اين روزها بسيار براي بيان و تحليل موقعيت آمريكا در صحنه جهاني استفاده مي گردد واژه هژموني است. اين واژه داراي بار معنايي خاصي است و بدين روي تنها براي توصيف يك شرايط خاص است. اما بسياري آن را مورد استفاده قرار مي دهند بدون اينكه متوجه باشند، معناي آن بسيار متفاوت از آن چيزي است كه بسياري از نظريه پردازان و مجريان سياست خارجي استنباط و درك مي كنند. در طول دوران جنگ سرد كه از ۱۹۴۵ آغاز گرديد سياست خارجي آمريكا در فضايي شكل گرفت كه در بطن آن اين كشور از برتري Predominonce برخوردار بود. در حيطه هاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي و نظامي رقابت شديد بين ايالات متحده آمريكا و اتحاد جماهير شوروي به عنوان رهبران جهان سرمايه داري و جهان برنامه ريزي دولتي وجود داشت. در كنار ايدئولوژي خود محور شاهد حضور ايدئولوژي حزب محور بوديم. هر دوي اين ايدئولوژي ها به جهت اينكه گروه هاي كثيري در اقصي نقاط دنيا آنها را مطلوب مي يافتند از مشروعيت برخوردار بودند. در حيطه اقتصادي در كشورهاي زير نفوذ آمريكا مطلوبيت بازار و در مناطق زير نفوذ شوروي ارجحيت اقتصاد برنامه ريزي شده حاكميت داشت. در زمينه هاي فرهنگي رهبران آمريكا تكثر «حقايق» را بديهي فرض مي كردند و رهبران شوروي تنها به «حقيقت» حزبي اعتقاد داشتند. در مقوله اي نظامي هر چند كه در مقام مقايسه شوروي از نقطه نظر «نيروهاي متداول» توانمندتر از رقيب خود بود اما به لحاظ دستاوردهاي تكنولوژيك پرواضح بود كه آمريكا در زمينه «نيروهاي غيرمتداول» در سطحي متفاوت قرار داشت. آنچه در طول دوران جنگ سرد شاهد بوديم، حضور دو كشور بود كه نماينده دو نگرش متفاوت به ماهيت حيات در حيطه هاي مختلف قلمداد مي شدند. در جهت قبولاندن ديدگاه مطلوب خود بود كه هر يك از اين دو نيرو حداكثر تلاش را انجام مي داد تا بخش بيشتري از فضاي سياسي، محيط فرهنگي، قلمرو اقتصادي و تاثيرگذاري نظامي را در دست خود داشته باشد. با وجود اينكه هر دو كشور قدرتمند بودند اما با توجه به شاخص هاي موجود اين مسلم بود كه آمريكا در موقعيت مناسب تري در مقام مقايسه با شوروي قرار دارد. بدين روي صحبت از برتري آمريكا مي كنيم. يعني اينكه در بستر يك رقابت تنگاتنگي در تمامي زمينه ها كه داراي خصلت كاملاً ارزشي بود آمريكا از برتري بهره مند بود. پس شاهد يك سيستم سلسله مراتبي در جهان بوديم كه آمريكا از موقعيت متمايزتري نسبت به شوروي قرار داشت.
نظامي كه در متن آن آمريكا داراي برتري بود با تخريب ديوار برلين از بين رفت و آنچه امروزه شاهد هستيم اين واقعيت است كه سيستم بين الملل معاصر كاملاً داراي ماهيتي متمايز در مقام مقايسه با دوران جنگ سرد است. اين كشورهاي جهان نيستند كه آگاهانه ماهيت نظام حاكم را تعيين مي كنند بلكه در كنار هم قرار گرفتن مولفه هاي قدرت هستند كه شكل نظام را پديد مي آورند. امروزه عصر هژموني Hegemony آمريكا است. هژموني به معناي تفوق است و اين كاملاً متمايز از برتري است. هژموني به اين معنا است كه سلسله مراتب وجود ندارد پس اينكه بسياري صحبت از هژموني سلسله مراتبي مي كنند از نقطه نظر ماهوي و شكلي اشتباه است.
هژموني هنگامي شكل مي گيرد كه يك كشور در تمامي مقوله هاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي و نظامي در شرايطي است كه در سطحي بسيار متفاوت تر از ديگر قدرت ها قرار دارد. هژموني تنها زماني شكل مي گيرد كه رقابت ارزشي و يا به عبارتي تضاد ايدئولوژيك بين قدرت هاي برتر نظام وجود ندارد و يك كشور در رابطه با تمامي مقوله هاي قدرت از يك تمايز كيفي و كمي برخوردار است. كشوري در موقعيت هژموني قرار مي گيرد كه زيربناي مستقر در آن كشور مشروعيت جهاني مي يابد. اين بدان معنا است كه ساختار اقتصادي حاكم در آن كشور در تمامي جهان مطلوب پذيرفته مي شود و هيچ سيستم اقتصادي ديگر آن را به چالش جدي نمي گيرد. در كنار اين تمايز بايد آگاه بود كه هژمون كشوري است كه روبناي حاكم در آن كشور نيز از مقبوليت و مشروعيت جهاني برخوردار است. ارزش هاي سياسي و فرهنگي كشور هژمون در جهان با رقابت جدي روبه رو نيست و مفاهيم سياسي و الگوهاي ارزشي آن كشور در جهان مطلوبيت همه گير مي يابد. آمريكا يك كشور هژمون است چرا كه سرمايه داري - زيربنا و ليبراليسم - روبنا - امروزي در سرتاسر جهان به شكل هاي گوناگون چه ضمني و چه صريح الگوبرداري مي شوند. هتل هايي كه در كوبا در قبال دريافت دلار بهترين امكانات را براي توريست هاي خارجي فراهم مي كنند - سود به عنوان انگيزه فعاليت اقتصادي - تا سوريه كه براي آوردن پسر حافظ اسد به قدرت متوسل به انتخابات - راي به عنوان عامل مشروعيت حكومت - مي گردند نمايانگر مشروعيت جهاني تفكر اقتصادي و سياسي حاكم بر آمريكا در بستر قدرت نظامي اين كشور است. هژموني پس منطقه اي نيست بلكه جهاني است و هژموني منطقه اي نداريم و تنها اين واژه براي آمريكا استفاده مي شود.

حاشيه جهان
• عدي و قصي سلاح هاي بيولوژيك عراق
مجله تايم در شماره جديد خود مقاله اي درباره جزئيات حملات تروريستي كه عدي و قصي پسران صدام حسين رئيس جمهور سابق رژيم بعثي عراق آن را سازماندهي مي كردند، منتشر كرد.
مقاله با ذكر اينكه شايد سلاح هاي بيولوژيك صدام همين دو نفر باشند، فعاليت هاي دو پسر صدام را به سلاح هاي كشتارجمعي تشبيه كرده است. تايم حتي در اين گزارش به صدها شاهد عيني فعاليت هاي تروريستي عدي و قصي اشاره كرده است.
به نوشته تايم عدي پس از آنكه در ۱۹۹۶ مورد سوءقصد قرار گرفت با مشكلات روحي و رواني شديدي مواجه شده و سمت چپ بدنش نيز تا حدودي فلج شد. اما پس از آنكه وي در سال ۱۹۹۸ بهبود نسبي يافته و توانست فعاليت هاي روزمره اش را آغاز كند دست به اعمال منافي اخلاق و خشونت بار عليه برخي از اطرافيانش زد. قصي نيز سردمدار و بازيگر نقش اول قتل عام هاي شيعيان عراقي شده و حتي دستور اعدام ۳۰۰ نفر از اسراي شيعه را در يك روز صادر كرد.

• اپراي القاعده
013305.jpg

حملات تروريستي عليه غرب از صفحات روزنامه و بولتن هاي خبري به صحنه هاي اپرا منتقل مي شود. كيت بورستين آهنگساز و ترانه سراي انگليسي در حال آماده كردن اپرايي به نام القاعده است تا اين نام را در دنياي موسيقي نيز زنده نگه دارد.
به نظر دست اندركاران اپرا اينكه آيا اين اثر هنري مورد بهره برداري گروه هاي تروريستي قرار خواهد گرفت و يا پنجره اي تازه و نگاهي نو به پديده تروريسم باز خواهد كرد پس از اجراي آن در سالن هاي اپراي لندن مشخص خواهد شد. قهرمان اپرا مانند اپراهاي عاشقانه زني است به نام ليلا و داستان آن چنين است: دختري كه در يكي از دانشگاه هاي انگليس ادبيات مي خواند پس از آنكه پدرش در فلسطين كشته مي شود وارد يكي از گروه هاي اسلامي افراطي شده و بعد از ترك معشوق يهودي اش در لندن به خاورميانه باز مي گردد. پس به عضويت يكي از گروه هايي كه حملات انتحاري را ترتيب مي دادند در مي آيد. در سرانجام اپرا ليلا توسط نيروهاي آمريكايي دستگير شده و به كمپ زندانيان گوانتانامو در كوبا منتقل مي شود. در اپرا رئيس سيا و رئيس جمهور آمريكا نيز جاي دارند.
بورستين با يادآوري اينكه پيش از اين اپراي مرگ كلينگافر را به ياد لئون كلينگافر يهودي كه توسط گروگان گيران فلسطيني كشتي آشيل لائورا به دريا پرت شده و مرده بود سروده و تنظيم كرده بود، گفت: «دوست داشتم بدانم كه چه احساساتي باعث اقدام انسان ها به حملات انتحاري مي شود. براي همين سعي كردم از نزديك با زندگي آنها آشنا شوم». به نوشته روزنامه آبزرور ديك ادوارد نمايشنامه نويسي كه در متن اپرا با بورستين همكاري مي كند پيش از اين اپرايي را در توضيح واقعيت توسعه طلبي ميل و فتح سرزمين هاي جديد توسط سفيدپوستان نوشته بود.

• اولين زن خلبان سعودي
013315.jpg

با وجود اينكه بسياري از زنان و دختران عربستان سعودي هنوز در آرزوي دريافت گواهينامه رانندگي هستند، برخي از زنان سعودي روياي پرواز را در سر مي پرورانند. حنادي هندي به عنوان اولين زن سعودي الاصل كه در اردن آموزش پرواز و خلباني را پشت سر گذارده، اكنون با يونيفورم خلباني و روسري اجازه هدايت هواپيما را كسب كرده است.
به گزارش رويترز، هندي ۲۴ ساله در خانواده اي بسيار مذهبي در مكه به دنيا آمده است. پدرش كه خود نيز آرزوي خلبان شدن داشت، به خاطر فرستادن دخترش به آكادمي پرواز اردن كه در آن ۶۰ مرد و ۲ زن تعليم مي ديدند با سرزنش هاي شديد دوستان و خويشاوندان مواجه شده است. مادر هندي كه به جز او ۴ دختر و دو پسر ديگر نيز دارد، از اينكه دخترش به همراه يكي از پسرهاي فاميل به اردن فرستاده شده عصباني و ناراحت بوده و دخترش را به خاطر علاقه مندي به كاري مردانه سرزنش مي كند. طبق قوانين عربستان سعودي زنان يا دختران بدون همراهي خويشاوند مرد حق سفر به كشورهاي خارجي را ندارند. هندي با اشاره به اينكه پس از گذراندن ۶ ماه در آكادمي پرواز اردن احساس كرده كه دريچه اي نو به رويش باز شده گفت: «اكنون احساس مي كنم مي توانم خودم براي خودم تصميم بگيرم. »
او با وجود آنكه مي داند امكان كار كردن در صنعتي كه در عربستان مختص مردان است وجود ندارد آرزو مي كند كه بتواند پس از بازگشت به عربستان در خطوط هوايي كشورش خدمت كند. هندي معتقد است كه زنان با اينكه مدام تحت سلطه مردان هستند بايد براي به دست آوردن استقلال و حقوق خود مبارزه كنند.

نگاه روزنامه نگار
زيرا به نفت سعودي معتاديم
013300.jpg
توماس فريدمن
ترجمه: رضا سادات
در سايه بمبگذاري هاي تروريستي اخير در رياض به نظر مي رسد مقامات عربستان سعودي از ديدگاه هاي سابق خود كه مذهبي به نظر مي آمد دست برداشته اند. آنان مي گويند اكنون درك مي كنند تروريسم انتحاري به نام اسلام به همان اندازه كه براي جوامع باز غربي تهديد تلقي مي شود براي آنان نيز تهديدكننده است. اين بار آنان اصرار دارند برآنند افراطيون را مهار كنند. اميدوارم اينچنين باشد اما به گمان من ما مشكلي عميق تر از اين با عربستان سعودي داريم. من نگران اين هستم كه عربستان سعودي هم چون حاكميت اتحاد جماهير شوروي اصلاح ناپذير باشد.
نگران اين هستم كه برادران حاكم بر عربستان سعودي چون پوليتبوروي اتحاد شوروي باشند. از اين مي ترسم كه شش هزار شاهزاده سعودي چون كميته مركزي حزب كمونيست شوروي باشند. اينكه رياض ميدان سرخ مسكو باشد، اينكه آل سعود اسلامي گري را به عنوان حربه اي براي اتحاد چهل گروه منفك قبيله اي در عربستان سعودي به همان سياقي به كار برده باشد كه لنين از كمونيست براي متحد كردن صد نژاد و قوميت مختلف در روسيه بهره جست. از اين مي ترسم كه بن لادن نسخه شيطاني آندره ساخاروف باشد، همان دانشمند جلاي وطن كرده شوروي ها كه چشم انداز دروني سيستم را برملا كرد. حتي اگر اين قياس درست نباشد و رژيم سعودي بدون فروپاشي قابل اصلاح باشد نگراني ام از اين است كه خاندان آل سعود به اندازه اي ناكارآمد، دچار اختلاف و غيرقابل اتكا شده باشد كه بتواند از عهده انجام اين پروژه برآيد. بي شك يك آزمون اين است كه آيا مقامات عربستان سعودي و رهبران مذهبي اين كشور از عهده محكوميت حملات انتحاري برخواهند آمد يا نه؟ آن هم نه فقط زماني كه اين حملات عليه خود آنان انجام مي شود بلكه زماني كه چنين حملاتي معتقدان ساير اديان و مذاهب را نشانه مي رود.
اردن، بحرين، قطر و عمان به عنوان همسايگان عربستان سعودي در حال تجربه انتخابات، مطبوعات آزادتر، حقوق زنان و تجارت آزاد با آمريكا هستند. عربستان سعودي درست بر عكس اين روند در حال تحليل رفتن تحت حاكميت پادشاهي بيمار است كه در تلاش بوده با روي آوردن به روش هاي تبليغي متفاوت به جاي تن دادن به اصلاحات واقعي تصويري متفاوت از خود ترسيم كند. صادقانه بگويم در مورد اميرعبدالله، حاكم واقعي عربستان سعودي كه مردي صادق و ميانه رو است ديدگاهي مثبت دارم اما او آنقدر خوب است كه به ضررش تمام خواهد شد. او لازم است خيلي ها را بشكند، اصلاحات اجباري به نهادهاي سنتي سعودي تحميل كند، طرح صلح خود را احيا كند و به زنان بها دهد چرا كه بها دادن به زن ها بهترين پادزهر افراطي گري است. مشكل عربستان سعودي برخورداري از دموكراسي اندك نيست بلكه بر عكس وفور دموكراسي است. خاندان سلطنت آنچنان متزلزل است كه احساس مي كند ناچار است با هر گروه قومي، قبيله اي و رهبر مذهبي ارشدي قبل از اتخاذ هر تصميمي مشورت كند. همين مسئله عربستان سعودي را دچار اتوكراسي نامعمولي كرده است. كشوري كه هيچگاه يك نفر تصميم گيرنده نيست.
اگر اين وضع ادامه پيدا كند ما بايد با گفتن حقايق به خودمان و سعودي ها از خويشتن حفاظت كنيم. مشاوران بوش در خفا زمزمه مي كنند ايالات متحده قبل از حملات اخير به سعودي ها هشدار داده بود اما آنان هيچ اقدامي در جهت جلوگيري از حملات نكردند. اين در حالي است كه نزد افكار عمومي دولت بوش از گفتن اين حقايق اجتناب مي ورزد. ما هيچگاه مستقيم و شفاف با عربستان سعودي سخن نمي گوييم چرا كه به نفت آنان معتاد هستيم. معتادها هيچگاه به تامين كننده نيازشان حقيقت را نمي گويند. اگر قرار باشد به سعودي ها حقيقت را بگوييم بايد به آنها يادآور شويم قرائت ارتجاعي و ضد جامعه آنان از اسلام كه با نام وهابيت شناخته مي شود به انضمام ثروت نفتي آنها به نيرويي ضدثبات درجهان تبديل شده است. با تامين هزينه هاي مالي مساجد و مدارسي كه ناشكيباترين قرائت از اسلام را تبليغ كرده و اشاعه مي دهند آنان افراطيوني را پرورش مي دهند كه در تلاش اند خانه هاي آنان و ما را با آتش نفرت شان خاكستر كنند.
اما بايد به خودمان هم حقيقت را بگوييم. ما دايماً در مورد چك هاي سفيدي كه سعودي ها مي كشند تا افراطيون خود را نجات دهند گلايه مي كنيم اما چه كسي متن اين چك ها را براي سعودي ها تحرير مي كند. ما هستيم كه با سياست هاي انرژي نادرست خود، اعتياد در حال تجديدمان به خودروهاي بزرگ و رئيس جمهوري كه صرفه جويي را دنيايي كريه كرده است شريك نگارش اين چك ها هستيم. در پرتو جنگ عراق اعلام شد كه ميانگين مصرف سوخت در خودروهاي آمريكايي با فروش مدل هاي ۲۰۰۲ به بالاترين سطح خود طي ۲۲ سال گذشته رسيد. اين نكته اي درخور توجه است كه متضمن تناقضي عجيب است. شكي وجود ندارد كه خارجي ها گمان خواهند كرد ما نفربرهاي زرهي هام وي ارتش ايالات متحده را براي كنترل عراق اعزام داشتيم تا بتوانيم غرش اتومبيل هاي پرمصرف جديد را ببينيم. زماني كه رئيس جمهوري ما اصرار دارد ما مي توانيم خودروهاي بزرگ، مصرف بالاي محصولات نفتي، ماليات هاي كمتر را يكجا با هم داشته باشيم بي آنكه از راحتي خود بزنيم و صرفه جويي كنيم چرا نبايد دنيا باور كند همه آن چه به دنبالش هستيم صيانت از منافع خودمان است؟ اينجاست كه چرخه كامل مي شود: پرزيدنت بوش واقعيات را به آمريكايي ها نمي گويد پس ما هم حقيقت را به سعودي ها نمي گوييم. با اين وضع آنها هم حقيقت را به افراطيون خود نمي گويند. پس آنها مي توانند به اشاعه ناشكيباني و اغتشاش ادامه دهند و ما هم مي توانيم نفت آنها را ببلعيم. روزي فراخواهد رسيد كه فرزندانمان ما را به دليل اين چرخه مواخذه خواهند كرد.
نيويورك تايمز

جهان
ادبيات
اقتصاد
ايران
علم
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |