شنبه ۲۴ خرداد ۱۳۸۲- سال يازدهم -شماره ۳۰۷۶ - jun . 14, 2003
اجتماعي
Front Page

با صدور اطلاعيه هاي مختلف صورت گرفت:
اعتراض نهاد هاي مدني به برخورد با خبرنگاران
ايسنا: انجمن دفاع از آزادي مطبوعات با تعدادي از اعضاي شوراي مركزي خود، به برگزاري نشست فوق العاده اي در خصوص رويدادهاي اخير كوي دانشگاه به ويژه فعاليت خبرنگاران رسانه هاي گروهي و مورد تعرض قرار گرفتن تعدادي از خبرنگاران داخلي اقدام كرد و در نهايت بيانيه اي صادر نمود.
ماشاءالله شمس الواعظين سخنگوي انجمن دفاع از آزادي مطبوعات در گفت وگو با خبرنگار ايسنا اين بيانيه را قرائت كرد.
برابر گزارشهاي رسيده به انجمن دفاع از آزادي مطبوعات تعدادي از خبرنگاران، عكاسان و فيلم برداران رسانه هاي گروهي مورد تعرض و تعدادي از آنان نيز مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.
در ادامه انجمن دفاع از آزادي مطبوعات ضمن ابراز نگراني از پيامدهاي ضايع شدن حقوق خبرنگاران در كسب و انتشار آزاد خبر، آورده است: قانون مطبوعات كشور بر حق قانوني رسانه هاي گروهي براي كسب و انتشار اطلاعات داخلي و خارجي با هدف بالابردن آگاهي هاي عمومي و حفظ مصالح جامعه تأكيد مي كند.
بنابراين ايجاد هر گونه اخلال در روند فعاليت خبرنگاران عملي مغاير مقررات كشور بوده و دستگاههاي مسئول كشور از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي بايد هرچه زودتر از وظايف قانوني خبرنگاران دفاع كرده و ديگر نهادها را از تعرض به حقوق قانوني خبرنگاران باز دارند.
دبير انجمن صنفي روزنامه نگاران برخوردهاي اخير با روزنامه نگاران را محكوم كرد
دبير انجمن صنفي روزنامه نگاران ايران نيز برخوردهاي اخير با روزنامه نگاران را كه از سوي لباس شخصي ها روي داده است، محكوم كرد.
بدرالسادات مفيدي در گفتگو با ايسنا، با بيان اينكه در همه جاي دنيا خبرنگاران در انعكاس اخبار و تهيه گزارش، آزادند و با مشكلي روبرو نمي شوند، از اينكه در ايران در هر واقعه اي بيش از همه، خبرنگاران مورد هتك حرمت قرار مي گيرند، اظهار تاسف كرد.
وي با اشاره به تماسي كه با آرمين و بورقاني داشته است، افزود: قرار بر اين شد تا آنان با سردار قاليباف و سردار طلايي تماس بگيرند و از آنان درخواست كنند كه وضعيت خبرنگاران، مراعات شود.
نامه ايسنا به وزير ارشاد
خبرگزاري دانشجويان ايران نيز با ارسال نامه اي به وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي بر ضرب و شتم و ممانعت از كار نمايندگان و عكاسان مطبوعات و خبرگزاري ها اعتراض كرد.
در اين نامه آمده است همان گونه  كه  مستحضريد، علي رغم  وجود همه اين  قوانين ، در چند روز گذشته،  شاهد ممانعت  از حضور خبرنگاران  و عكاسان  در حوادث  اخير و متاسفانه  در برخي  از موارد، ضرب  و شتم  نمايندگان  و عكاسان  مطبوعات  و خبرگزاري ها و ضبط و يا تخريب  لوازم  حرفه اي  كار آنان  از سوي  لباس شخصي ها  بوده ايم . و اينگونه اعمال در شرايطي  كه  خبرنگاران  و عكاسان ، با وجود تمامي  احتمالات  ناشي  از حضور نزديك  در چنين  صحنه هايي ، تلخي  آن  را به  جان  خريده  تا شيريني  اعتماد و رجوع  بيشتر مردم  و مخاطبان  به  رسانه هاي  داخلي  و خنثي  كردن  تلاش  برخي  جريانات معاند خارجي ، خستگي  ناشي  از سختي  تهيه  اخبار و تصاوير واقعي  و صحيح  اين  روزها را از تن  آنان  به  در كند، غيرقابل  قبول  و غيرقانوني  است .
در اين نامه آمده است: از جناب عالي  به  عنوان  مقام  محترم  مسئول  وزارت  ارشاد، انتظار مي رود با اتخاذ تدابير و هماهنگي هاي  لازم  با نيروهاي  امنيتي  و انتظامي  از اين  قبيل  اعمال  غيرقانوني  جلوگيري  كنيد.
نيروي  انتظامي  جمهوري  اسلامي  نيز كه  تاكنون  به  لطف  رويكرد درخور قدرداني فرماندهان و اتخاذ تدابير مناسب ، توانسته  است  بر اوضاع كنترل  نسبي  داشته  باشد، بايد پاسخگوي  اقداماتي  از قبيل  صدور كارت  عبور و مرور بدون  هماهنگي  با دستگاه هاي  مسئول  و علي رغم  آن،  ضرب  و شتم  اصحاب ، و ضبط و تخريب  اموال  مطبوعات و خبرگزاري ها باشد.

مصوبه اي براي ممانعت از حضور خبرنگاران در كوي دانشگاه ارسال نشده است
ايسنا: پيرو اخبار ضد و نقيض مبني بر ممانعت از حضور خبرنگاران جهت پوشش اخبار كوي دانشگاه و وقايع چند شب اخير از سوي شوراي عالي امنيت ملي و يا پوشش اخبار بنابر خواست و نظر اين شورا، عيسي سحرخيز نماينده مديران مسئول در هيأت نظارت بر مطبوعات در گفت وگو با ايسنا، اين موارد را رد كرد و گفت:  چنين مصوباتي به معاونت مطبوعاتي ارجاع نشده است.
وي با اشاره به اينكه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي تنها مرجع ذي صلاح جهت اعطاي كارت ويژه به خبرنگاران است، متذكر شد: كارت هايي كه ازسوي نيروي انتظامي براي خبرنگاران صادر شده است، براساس گزارش عكاسان، خبرنگاران و فيلمبرداران نه تنها تسهيلات و امنيتي را براي خبرنگاران و عكاسان ايجاد نكرده است، بلكه بعضا سبب شناسايي آنها از سوي افرادي با عنوان لباس شخصي شده است و آنان در نهايت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و از فعاليت عكاسي و خبري ممانعت مي شود.
سحرخيز ضمن تشكر از زحمات سردار طلايي و مأمورانش براي آرام ساختن فضا از اينكه برخي خبرنگاران و حتي مديرعامل خبرگزاري دانشجويان ايران در كوي دانشگاه ازسوي بعضي پرسنل نيروي انتظامي مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند، اظهار تأسف كرد.

كارگاه آموزشي نقش رسانه ها در كاهش بزهكاري برگزار شد
دادگاههاي رسانه اي با فراخواني مردم به شهادت در يك موضوع يا ايفاي نقش هيات منصفه و قضاوت در مورد يك پرونده مي توانند به محاكم قضايي كمك كنند
گروه اجتماعي: كارگاه آموزشي نقش رسانه ها در كاهش بزهكاري از سوي كمتيه سياست جنايي مشاركتي شوراي عالي توسعه قضايي روز پنجشنبه برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ما در اين كارگاه كه با هدف تبادل اطلاعات و تجارت و تشريك مساعي در زمينه روش هاي انعكاس اخبار و رويدادهاي جنايي و آموزش مردم در زمينه پيشگيري از جرم و رعايت حقوق بزه ديدگان و متهمين برگزار شده بود، دكتر نجفي ابرند آبادي ضمن نقد ديدگاههايي كه رسانه ها را اشاعه دهنده جرم و جنايت مي دانند با تاكيد بر كاركردهاي جامعه پذيري و آگاهي بخش رسانه ها نقش آنها را در پيشگيري، مهار، كنترل و مبارزه با جرم و جنايت مورد توجه قرار داد.
وي در بخش ديگري از سخنان خود تاكيد كرد «دادگاههاي رسانه اي» از جمله اشكال مشاركت رسانه ها در تحكيم قوانين و مهار جرم است. دانشيار دانشگاه شهيد بهشتي در تشريح «دادگاههاي رسانه اي»و اشاره به اينكه چنين دادگاه هايي در انگليس و برخي كشورها به صورت قانونمند فعاليت مي كنند، گفت: در اين روش رسانه ها با فراخواني مردم به شهادت در يك پرونده، معرفي متهم، مشاركت با پليس و يا ايفاي نقش هيات منصفه و قضاوت در مورد يك پرونده و اعلام راي و نظر خود ضمن كمك به دادگاه ،نظام قضايي را در حوزه هايي كه با اشكال و ايراد مواجه است يا احكامي مغاير با وجدان عمومي صادر مي كند به چالش مي كشند.
دكتر جمشيدي دبير شوراي عالي توسعه نيز طي سخناني در اين كارگاه بر نقش آموزش رسانه ها در زمينه پيشگيري از جرم در سه حيطه دانشي، مهارتي و بينشي تاكيد كرد.
دكتر فرجيها استاديار دانشگاه تربيت مدرس سخنران ديگر اين كارگاه بود كه طي سخناني گفت: شدت و حجم اخبار جنايي رسانه ها با نوعي اغراق و بزرگ نمايي در مقايسه با واقعيت همراه است.
وي در بخش ديگري از سخنان خود ضمن تاكيد بر رويكرد اقتصادي رسانه ها نسبت به مسايل جرم شناسي اظهار داشت: رسانه ها مي بايست به توصيف اخبار و رويدادهاي جنايي اكتفا نكرده و براي ايفاي نقش آموزشي خود به تحليل و تفسير رويدادها بپردازند.
بنا بر اين گزارش كارگاه نقش رسانه ها در كاهش بزهكاري با بررسي مسايل مرتبط با رسانه ها و بزهكاري در سه  نشست جداگانه با عناوين رسانه ها و پيشگيري از جرم، رسانه ها و گسترش فرهنگ حقوقي و رسانه ها و حقوق آزادي هاي فردي ادامه پيدا كرد.
وي در پايان اين سه نشست با تاكيد بر مسايل زير به كار خود پايان داد:
۱-جهل به قانون مهمترين مساله در وقوع جرم است و رسانه ها با افزايش نقش آموزش و اطلاع رساني خود مي توانند سهم بسزايي در اين زمينه داشته باشند.
۲-آموزش خبرنگاران رسانه ها در زمينه مسايل و موضوعات حقوقي و قانوني مربوط به جرم و بزهكاري ضروري است.
۳-دسترسي مطبوعات و رسانه ها به اطلاعات مربوط به دعاوي، محاكم، پرونده ها و نيز امكان برقراري ارتباط آزاد خبرنگاران با قضات و كارشناسان حقوقي از سوي دستگاه قضايي بايد فراهم شود.
۴-دستگاه قضايي بايد مقتضيات رسانه اي از نظر سرعت در انتشار اخبار و نيز توجه به علائق و ذائقه مخاطب را مورد توجه قرار داده و با توجه به اين مقتضيات نسبت به اشتباهات و لغزش هاي احتمالي مطبوعات و رسانه ها با تسامح و وسعت نظر برخورد كند.
۵-رسانه ها در انعكاس اخبار جنايي ميثاق اخلاق حرفه اي را مدنظر داشته و وارد مرزهاي زندگي خصوصي و شخصي افراد نشوند، تاكيد بر ارزشهاي ژورناليستي نبايد منجر به عدم رعايت حقوق متهم شود.
۶-نقش نظارتي رسانه ها بر صاحبان قدرت، نهادها، مراكز و دستگاههاي قدرتمند و افشاي جرايم سازمان يافته يقه سفيدان از سوي دستگاه قضايي بايد مورد توجه و تاكيد قرار گيرد.

جامعه اسلامي دانشجويان براي راهپيمايي در ۱۸ تير درخواست مجوز كرد
جامعه اسلامي دانشجويان از وزارت كشور درخواست صدور مجوز جهت راهپيمايي آرام از محل دانشگاه تهران تا مجلس شوراي اسلامي در روز ۱۸ تير ماه را كرده است.
به گزارش ايرنا: عليرضا سائلي عضو شوراي مركزي جامعه اسلامي دانشجويان ديروز در اين باره گفت: دانشجويان بايد ضمن پيگيري مطالبات خود، از سوءاستفاده هاي عناصر غيردانشجو و بيگانه ممانعت به عمل آورند و خواسته هاي خود را در چارچوب قانون پيگيري كنند. وي افزود: از مجلس به عنوان كانون نمايندگان و خانه ملت انتظار مي رفت كه پس از اتفاقات اخير، در پي جستجوي علت اساسي آن برآمده و ريشه هاي چنين حوادثي را كه مخل امنيت كشور است، بخشكاند.
سائلي از دانشجويان و مردم براي هرچه باشكوه تر برگزار كردن تجمع
۱۸تير دعوت كرد.

بابك پيامي با وثيقه آزاد شد
گروه اجتماعي: بابك پيامي، فيلمساز ايراني كه قرار است به عنوان داور در جشنواره مسكو حضور يابد، ظهر روز دوشنبه ۱۹ خرداد دستگير و پس از ساعاتي، به قيد وثيقه آزاد شد.
به گزارش ايسنا، گفته مي شود كه پيامي، صبح روز دوشنبه براي گرفتن ويزا، جهت حضور در جشنواره مذكور به سفارت روسيه رفته بود كه هنگام بازگشت دستگير و در مراجعه به دفتر وي، فيلم هاي گرفته شده توسط او براي ساخت جديدترين كارش با عنوان «سكوت بين دو فكر» جمع آوري شد. اين اقدام از سوي افرادي كه براي دستگيري وي آمده بودند، براي انجام پرس وجوهايي در اين خصوص عنوان شده است.
گفتني است كه بابك پيامي، همان شب با قرار وثيقه آزاد شد، اما فرداي آن شب، يعني سه شنبه ۲۰ خرداد در دادگاه فرودگاه مهرآباد حضور يافته و در اين مرحله نيز، به قيد وثيقه تا زمان كامل شدن تحقيقات آزاد شده است. بابك پيامي، پيش از اين فيلم هاي «يك روز بيشتر» و «رأي مخفي» را كارگرداني كرده است.

پيامدهاي آسيب هاي اجتماعي
018510.jpg
دكتر حسن روحاني
مسأله آسيب هاي اجتماعي براي همه جوامع و همه نظامهاي حكومتي بسيار حائز اهميت است، بويژه براي كشور و انقلاب ما كه يكي از اهداف مهم آن، استقرار نظام اخلاقي و معنوي در جامعه بوده است. بنابراين طرح اين مبحث در جامعه ما داراي اهميت خاص و ويژه اي است. معمولاً  در هر جامعه اي، وسعت آسيب هاي اجتماعي، نرخ رشد آنها و نحوه تراكم آن بسيار حائز اهميت است. اگر آسيب هاي اجتماعي داراي گستره وسيع، تراكم و نرخ رشد بالايي باشند،  نه تنها آرامش و امنيت جامعه را به مخاطره مي افكنند بلكه حتي ممكن است،  امنيت ملي يك كشور را نيز مورد تهديد قرار دهند. مسأله بسيار مهم در شرايط فعلي براي جامعه ما علاوه بر مسأله جرائم و مفاسد اخلاقي، شكافهاي اجتماعي است. در واقع امروزه در كشورمان شاهد گسل هاي اجتماعي فراواني هستيم كه اين گسل ها هم خود آسيب اند و هم آسيب ساز مي باشند. تعداد عناوين آسيب هاي اجتماعي بسيار زياد است.
بحث صدها عنوان است، بعضي محققان مي گويند حدود ۱۶۰۰ عنوان جرم در قوانين و مقررات كشور ما وجود دارد. در بخش نخست اين مقاله به ۹ عنوان مهم آسيب هايي كه در دهه سوم بعد از پيروزي انقلاب شاهد گسترش آن بوده و شايد در سالهاي اوليه انقلاب كمتر با آن مواجه بوديم، اشاره نموده و در بخشهاي بعدي عوامل و راهكارهاي آن را بررسي مي كنيم.
۱- اختلال هنجاري
اختلال هنجاري يكي از آسيب هاي جدي جامعه اي است كه دگرگونيهاي وسيع و شتابان را تجربه مي كند. به عبارت ديگر از مسائل و آسيب هاي جامعه در حال گذار، بر هم خوردن نظم هنجاري و شكسته شدن هنجارهاي سنتي است. اختلال هنجاري مي تواند به صورت قطبي شدن هنجاري، تضاد هنجاري، ضعف هنجاري و يا عدم علاقه نسبت به قواعد اجتماعي باشد.
در شرايط امروز كشورمان، انواع اختلالات هنجاري قابل درك و لمس است. در اين ميان قطبي شدن هنجارها، مهمترين آسيبي است كه وجود دارد. قطبي شدن هنجارها به انشقاقهاي اجتماعي دامن زده و موجبات بوجود آمدن گروههاي اجتماعي متضاد و متخاصم را فراهم آورده است. قطب روشنفكر و متحجر، پايين شهري و بالا شهري، حزب اللهي و بي بندوبار، فقير و غني، نسل جوان متجدد و نسل ميانسال سنتي نمونه هايي از اين قطب بنديها است. اين قطبي شدن، جامعه ما را به شقوق مختلف و متضاد تبديل كرده به نحوي كه هر يك از اين شقوق با ديگري، بيگانه و حتي سر جنگ و ستيز با هم دارند.(۱) متأسفانه جامعه امروز ما از شكسته شدن وحدت هنجاري بويژه در كلان شهرها دچار رنج است و از اين رو همدلي و همنوايي و انسجام ملي كشور مي تواند با خطرات جدي روبه رو شود.
۲- كثرت گرايي ديني
انشعاب و جدايي از گفتمان مذهبي غالب و مسلط و پيدايش نحله هاي جديد فكر ديني در بستر دگرگونيهاي اجتماعي، محصول شرايط نوين است. كثرت گرايي ديني و معرفت شناختي ناشي از ضعف توليد افكار ديني متناسب با شرايط زمان از طرف حوزه هاي علميه و روحانيت و نارضايتي از تفسير و قرائت سنتي از دين است. تغييرات اجتماعي موجب پيدايش و نشو و نماي تفكرات جديد ديني شده كه برداشتهاي جديد را از دين ارائه مي دهند. متأسفانه دين در قرائتهاي جديد به طور عمده، فردگرايانه، غيرسياسي و معنويت گرا است. يعني درست نقطه مقابل پايه هاي فكر ديني كه از سال ۱۳۴۱ تبيين شده بود و اساس ايدئولوژي نهضت و انقلاب اسلامي را تشكيل مي داد كه آن، عدم جدايي دين از سياست بود، امروز با هجمه وسيع موج روشنفكري جديد مواجه شده است. گرچه ظاهر بحث  قرائت هاي مختلف جديد، لزوم كثرت گرايي در فهم ديني است اما نتيجه اي كه عايد ما خواهد نمود، دين فردي و اسلام غيرحكومتي است.
بررسي ظهور تفكرات جديد ديني و گرويدن به باورداشتهاي غيرسنتي و پديدار شدن سنتهاي نوين حائز اهميت است. همچنان كه نتايج و اثرات اجتماعي اين گرايش هاي نو و قرائتهاي جديد نيز قابل تأمل است. گرچه باورهاي جديد عمدتاً  گذرا، غيرعميق، شعاري و بعضاً دنباله رو نحله هاي فكري رايج در غرب است و بي ترديد پايدار نخواهند ماند.
تجربه حكومت ديني در دو دهه گذشته، رشد عقلانيت، هجمه واردات فكري جهان غرب، روند توسعه، كثرت گرايي و جهاني شدن از اهم عللي است كه موجبات شكسته شدن برداشتهاي سنتي از دين شده است. در كنار شك و ترديدهايي كه ذهن جوانان ما را فرا گرفته است، براي برون رفت از بن بستهاي انديشه اي و معرفتي عملاً به قرائتهاي جديد و چشم اندازهاي نو روي خواهند آورد. در اين چشم اندازها دين رابطه خود را با پيرامونش مورد بازنگري قرار مي دهد، متأسفانه دين غير سياسي و غيرحكومتي و برداشتهاي فردگرايانه را مي توان از مهمترين نتايج تغييرات جديد دانست. بر اين اساس، فقه حكومتي و حكومت ديني هر دو با مشكلات و معضلات جديدي روبه رو خواهند شد.
۳- ناتواني در اقناع سازي
بحران اقناع سازي افكار عمومي به مفهوم عدم اعتماد كافي مردم به توجيهات و توضيحات نظام سياسي درباره مسائل، حوادث و رويدادها و عدم اعتماد مردم به نظام اطلاع رساني نظام مي باشد. اگر حكومتها براي عملكرد خود توجيهات قابل قبولي ارائه ننمايند و يا با عدم پذيرش مردم روبه رو شوند، آنگاه در چالشي بزرگ با افكار عمومي قرار مي گيرند به نحوي كه ذكر هرگونه دليل و اقامه هر نوع استدلال و برهان ممكن است چون هيزمي، آتش بي اعتمادي را شعله ورتر كند. سيستم ضعيف اطلاع رساني و عدم پاسخگويي صحيح و به موقع به مردم، نظام را با بحران اقناع سازي روبه رو مي سازد. اطلاع رساني قطره اي، دير هنگام و يا متناقض كه به مسائل جناحي و گروهي هم آلوده شده باشد نظام را با مشكل مشروعيت روبه رو خواهد كرد. از اين رو نسبت ميان مشروعيت و ميزان توانايي نظام در اقناع سازي افكار عمومي نسبتي مستقيم دارد و لذا مسأله اقناع سازي داراي اهميت زيادي است.
از پيامدهاي عدم اقناع سازي، دست كم روي آوردن مردم به پيامها و امواج راديوهاي بيگانه مي باشد كه در نتيجه به بحران هويت منجر خواهد شد و به لحاظ روانشناختي، محيط را آماده پذيرش هر گونه شايعه مي نمايد. از سويي قانع نشدن مردم در برابر توضيحات، نشاني از بي اعتمادي و در واقع پايين بودن مشروعيت سياسي محسوب مي شود. به عبارت ديگر، يكي از علائم بي اعتمادي، ميزان مقاومت افكار عمومي در برابر توجيهات نظام است. از اين رو بين اعتماد و مقاومت مردم براي عدم پذيرش، رابطه اي معكوس وجود دارد.(۲)
۴- راديكاليزه شدن بخشي از گروههاي آرمانگرا
پافشاري بر آرمانگرايي از سوي دو طبقه افراطي از گروههاي سياسي، آنها را در تعارض با وضع اجتماعي موجود مي كشاند. افرادي كه وضعيت اجتماعي و فرهنگي موجود را نمي توانند تحمل كنند لاجرم به سمت افراط گرايي كشيده مي شوند، به نحوي كه براي اصلاح جامعه جز پرخاشگري و برخورد قهرآميز راهي را نمي يابند.(۳) خلق انتظارات بالا و تصوير منفي و منحط و عقب مانده از روند جامعه، مرز تخاصم و تعارض را پر رنگ مي كند و راه هرگونه آشتي را مي بندد. رفتارهاي تند خارج از ضوابط قانوني، نظم اجتماعي را با خطر جدي روبه رو مي كند. ايجاد فاصله بين گروههاي افراطي با ساير طبقات اجتماعي زاينده انواع آسيب هايي است كه نه تنها پيام آور هرج و مرج و خشونت است كه موجبات افسردگي، پرخاشگري و تندخويي را نيز فراهم مي آورد. بدبيني و برداشتهاي منفي از جامعه، آنان را به جزيره هاي مستقل و تنها كشانده و در نهايت انزوا و بيگانگي اجتماعي آنان را افزايش مي دهد.(۴)
بدبيني و انزواي اجتماعي به تعارض ميان نيروهاي افراطي با گروههاي معتدل و حتي به تعارض با نظام سياسي منتهي شده و لذا كشمكشها و ستيزه هاي پيدا و پنهان آغاز مي گردد. گروهي كه بدبيني مفرط و عميق نسبت به پروسه توسعه و نوسازي و اصلاحات دارند معتقدند داراي رسالتي تاريخي هستند تا در برابر كژرويها و انحرافها (انحراف طبق تعريف خودشان)ايستادگي كنند و به عكس، گروههايي كه مدينه فاضله خود را ليبرال دموكراسي غرب مي دانند هرگونه محدوديت در چارچوب سنتهاي ديني و اجتماعي را بر نمي تابند.(۵) در نهايت تندخويي و پرخاشگري عليه نظام و ساختار موجود را از وظايف خود مي دانند و بدين ترتيب نظم اجتماعي از طرف هر دو گروه افراطي مورد تهديد قرار مي گيرد.
۵- رشد گرايش هاي منفعلانه
گروهي از نيروهاي انقلابي به دليل تناقضات حل نشده و طرح مسائل غامض و پيچيده در حوزه انديشه و عمل، احساس فاصله بين آرمانها و واقعيتهاي جامعه نموده و سرخورده و منزوي مي شوند. تجربه تلخ و رويارويي در برابر واقعيتها ممكن است ترديد و شك را در ميان آنان نسبت به بعضي آرمانها دامن بزند و نسبت به افرادي كه در اعتقادات خود مستحكم تر و ثابت ترند، فرار به درون و دوري جستن از جامعه (۶) از پيامدهاي اين بن بستها خواهد بود.
تقويت آرمانگراييهاي دست نيافتني، فزوني يافتن عاطفه و احساس بر عنصر عقلانيت و واقع بيني، چيزي جز فاصله بيشتر نيروهاي انقلابي افراطي با جامعه نيست. در حالي كه وحدت ملي و وفاق نيروهاي اجتماعي- سياسي در گرو تقويت تعادل است. جدايي و انشقاق گروهها و نيروها تحت عنوانهاي مختلف،  جامعه را با گسست و شكافهاي پي درپي و مخرب روبه رو مي كند. بالاخص آنگاه كه فرهنگ تحمل و اغماض پايين باشد، خشونت و نابردباري فزوني مي گيرد و در نتيجه نظم اجتماعي و آرامش و امنيت نيز مخدوش مي گردد و كناره گيري بخشي از نيروهاي انقلاب از متن جامعه و گريز از مشاركت، فرآيند توسعه سياسي را با مشكلات جدي مواجه خواهد كرد.
۶- تعميق شكافهاي اجتماعي
در همه جوامع شكافهاي متعدد اجتماعي وجود دارد، شكافهايي كه به حكم وضع اجتماعي، جنسيت، تبار، زبان، قوميت و امثال اينها به وجود مي آيند. در جوامع توسعه يافته و مدرن، شكافهاي سنتي اغلب جاي خود را به شكافهاي جديد ناشي از تحول نظام اداري، سياسي و اقتصادي مي  دهند. گاهي شكافهاي اجتماعي يكديگر را تقويت كرده و بر روي يكديگر انباشته مي شوند. در اين حالت شكافهاي اجتماعي متراكم، جامعه را به قطبهاي متضاد با پتانسيل كشمكش و برخورد اجتماعي تبديل مي كنند. متأسفانه در شرايط فعلي، جامعه ما با شكافهاي متعدد اجتماعي از جمله شكافهاي قومي، فرهنگي، نسلي و غيره روبه رو است. در بعضي از اوقات اين گسستها بر هم انباشته شده و تهديدي جدي براي همبستگي سياسي، نظم اجتماعي و حتي يكپارچگي سياسي فراهم مي آورد.اكنون شكاف مذهبي شدت بيشتري يافته و مردم را حول شعارهاي جديدي تقسيم نموده است. رويارويي هر يك از اين قطبهاي مختلف مي تواند تهديدي براي وحدت ملي تلقي گردد.
از لحاظ تاريخي و به طور سنتي همواره شكافهايي در جامعه ما وجود داشته، بحث اختلافات طايفه اي، منطقه اي بحث اين شهر و آن شهر، نژادهاي مختلف، اقوام مختلف، زبانهاي گوناگون و امثال اينها شكافهايي است كه در جامعه ما از ديرباز مطرح بوده است،(۷) اما متأسفانه در شرايط فعلي با شكافهاي فرهنگي و با شكافهاي نسلي،  حزبي و امثال اينها متراكم شده است. وقتي كه اين شكافها روي هم قرار مي گيرد بسيار خطرناك است و باعث مي شوند كه جامعه به سمت نوعي گسست و يا گسل كشانده شود كه مي تواند براي اثبات اجتماعي و حتي نظام سياسي خطرناك باشد.
۷- بي اعتمادي
اعتماد به مثابه سرمايه اجتماعي بسيار اساسي بوده و پايه نظام سياسي و ساختار اجتماعي را تشكيل مي دهد. اعتماد، جوهره، و اساس روابط اجتماعي است و در مقابل بي اعتمادي، انسجام و همبستگي اجتماعي را با مخاطرات و پيامدهاي منفي روبه رو مي كند. حوزه اعتماد در جوامع سنتي معمولاً  در حد خانواده و يا اقوام گسترش مي يافت، درحالي كه در جامعه امروزي بايد اعتماد تا سطح كل جامعه،  نهادها و سازمانها تعميم يابد. همياري، همكاري و مشاركت اجتماعي و سياسي نيز مشروط به گستره اعتماد است.
در شرايط فعلي، جامعه ما بنا به داده هاي تحقيقات ميداني، به دليل كاهش اعتماد مردم،  با آسيبهاي جدي روبه رو است. از رهگذر بي اعتمادي بوجود آمده، اهداف و ارزشهاي ملي و همبستگي اجتماعي با تنشها و كشمكشهاي فراواني روبه رو شده است. در اين شرايط، همدلي كاهش مي يابد و منافع فردي، خانوادگي و يا باندي بر مصالح عمومي و منافع ملي ترجيح داده مي شود. بي اعتمادي از چند بعد حائز اهميت است: بي اعتمادي مردم نسبت به دولتمردان و بالعكس و بي اعتمادي مردم نسبت به يكديگر كه هر يك از اين وجوه بي اعتمادي، تأثيرات
مخربي بر ساختار سياسي و تعاملات اجتماعي مي گذارد.
۸- گسست ارزشي
فضاهاي مختلف زندگي از قبيل فضاي خانوادگي، مدرسه و محيط كار بايد داراي هماهنگي، نظم و تعادل باشد. ناهماهنگي ارزشي و يا گسست ارزشي بين فضاهاي زندگي، مردم را از تعادل و هماهنگي بيرون مي آورد.(۸) هويت هاي چندگانه و داشتن چهره هاي متضاد و برعهده گرفتن نقش هاي متناقض از سوي افراد در محيط هاي متفاوت، بار سنگيني را بر دوش او مي نهد و به صورت بازيگري مي ماند كه در يك لحظه در چند نقش متضاد بازي مي كند. افسردگي، اضطراب، دلواپسي و نگراني و ديگر آسيب هاي رواني از يك سو و پيامدهاي اجتماعي مانند فريبكاري و دو چهرگي، پايه هاي اجتماعي جامعه را سست و لرزان مي نمايد. در اين ميان، وضع كودكان و نوجوانان سخت تر و حساس تر است؛ چرا كه كودك بايد بياموزد كه در هر محيط چه كنش هاي قابل قبولي را ارائه دهد و چگونه خود را با اين تفاوت ها تطبيق دهد.
متأسفانه ارزش هاي مختلف در فضاي جامعه ما آنچنان از هم فاصله گرفته كه گاهي در جامعه ما شاهد رفتارهاي متناقض هستيم. افراد در يك جمع، يك نوع رفتار و در جمع ديگر، رفتار كاملاً متضادي را دارند. در اداره، يك نوع رفتار؛ در مسجد رفتار ديگر و در پارك رفتار سومي را دارند. در واقع رفتارهاي متناقض نشانه اضطراب و دلواپسي مردم است كه منجر به نفاق و رياكاري و فريبكاري مي شود. در اين شرايط وضع نوجوانان و جوانان كاملاً روشن است كه نظاره گر اين همه رفتارهاي متفاوت و منافقانه هستند؛ بي ترديد نتيجه آن دو چهرگي و چند چهرگي در جامعه است كه بسيار خطرناك خواهد بود.
گسست ارزشي، توان، ظرفيت و قابليت ها را در هم مي شكند و زندگي را براي افراد سخت مي گرداند. زيرا تضاد ارزشي محيط ها «ظاهر سازي» و چند چهره بودن را بر افراد تحميل مي كند و انسان ها مجبورند چهره اي از خود نشان دهند كه واقعاً آن نيستند. «تضاد ارزش ها» در واقع يك مرحله از فرايند تغيير ارزش ها است. در صورت تداوم جدال بين نظام هاي ارزشي بين نيروهاي اجتماعي، پيكار و ستيز در خواهد گرفت و در نتيجه انسجام و همبستگي اجتماعي و يكپارچگي فرهنگي و ارزشي با خطر روبه رو خواهد شد.
۹- تعارض نسل ها
شكاف بين نسل ها و تعارض آن، محصول فرايند تغييرات وسيع و فزايند ه اي است كه تمامي عرصه هاي فردي و اجتماعي را در هم نورديده است و حاصل تغيير و و تحول در خانواده و نوگرايي، تنازع بين سنت و تجدد و پروسه تكثر و حضور ارزش هاي متعدد، متفاوت و متعارض است. هر چه روند دگرگوني هاي اجتماعي گسترده تر شود شكاف بين نسلي نيز افزايش مي يابد. برهم خوردن نظم سنتي، سست شدن و فاق ارزشي و كاهش همبستگي از پيامدهاي اين پديده است. علاوه بر جريان دگرگوني و تحولات اجتماعي كه جدايي و تعارض ارزشي نسل ها را دامن مي زند، شاهد دست كم دو تجربه متفاوت نسلي با ارزش ها و هنجارهاي متفاوت هستيم، دو تجربه اي كه دو گونه هويت فرهنگي و گفتمان را آفريده است. هريك از اين گفتمان ها داراي ويژگي هاي متفاوت است و شناخت دقايق گفتمان ها بسيار اهميت دارد.(۹) تعارض ميان نسل انقلاب و نسل بعد از انقلاب به خوبي مشهود است. ما اكنون نيازمند گفتمان سامان بخشي هستيم كه گسست نسلي را كاهش داده و بين دو نسل پيوندي ايجاد نمايد.
در جامعه ما نسلي كه در انقلاب بوده و قبل از پيروزي انقلاب در صحنه مبارزه فعال بوده، نسلي كه در دفاع مقدس حضور داشته با نسلي كه امروزه در صحنه حضور يافته است، فاصله زيادي دارند و شكاف اينها مي تواند بسيار خطرناك باشد و يك ضرورت امروز، نزديك كردن اين دو نسل است. بايد ببينيم چگونه افكار و آرمان ها و اهدافشان را به هم نزديك كنيم. نسل جديد ما با ارزش هاي جديد و قرائت هاي نو از زندگي، جهان و حتي از دين، فرهنگ و واقعيت هاي اجتماعي مواجه است. گفت وگوي بين دو نسل (نسل اول و دوم) ديالوگ بين دنياي نسل اول و دنياي نسل دوم مي تواند به كاهش گسست بين آنها كمك كند. تعارض نسل ها، موجبات انقطاع فرهنگي را فراهم مي آورد و در نتيجه پيوستگي و انسجام فرهنگي را با چالش جدي روبه رو خواهد كرد. ادامه دارد

|   اجتماعي    |    اقتصادي    |    آموزشي    |    انديشه    |    خارجي    |    سياسي    |
|   شهري    |    علمي فرهنگي    |    محيط زيست    |    ورزش    |    ورزش جهان    |    صفحه آخر    |

|    صفحه اول    |    آرشيو    |    شناسنامه    |    بازگشت    |