سه شنبه ۸ مهر ۱۳۸۲- سا ل يازدهم - شماره ۳۱۸۱ - Sep.30, 2003
قانون و ضمانت اجرايي
016006.jpg
شايد عده اي گمان مي كنند كه بي نظمي، جرم و ناهنجاري هاي اجتماعي ناشي از عدم وجود قانون در جامعه است؛ در حالي كه بسياري از جوامع داراي قوانين جامع، كامل و مدون هستند ولي جرم و ناهنجاري هاي اجتماعي در آنها بيشتر از جوامع و اجتماعاتي است كه داراي قانون مكتوب و مدون نيستند. در نتيجه، جرم و ناهنجاري هاي اجتماعي كه معلول عوامل مختلفي مي باشند، ناشي از بي قانوني در جامعه نيست، بلكه نشانگر عدم رعايت قوانين نوشته و يا نانوشته است.
سؤال اساسي در اينجا اين است كه چه زماني قانون زير پا گذاشته مي شود؟ مي دانيم كه هر قانون براي اجرا، داراي ضمانت و پشتوانه اجرايي است؛ البته شيوه ضمانت اجرايي يك قانون در جامعه سنتي با شكل آن در جامعه صنعتي متفاوت خواهد بود. در جامعه سنتي، به دليل روابط چهره به چهره، مجازات هايي چون سرزنش، شرم، نكوهش، طرد و... مي توانند ضمانت هاي اجرايي محكمي براي قوانيني باشند كه حتي مدون نيستند. مثلاً فردي كه در روستا دست به دزدي مي زند، فقط مطلع شدن ديگران و نگاه هاي آنها به او مي تواند بزرگترين مجازات براي وي مي باشد. در صورتي كه در جامعه غيرسنتي، چون روابط اجتماعي از حالت ساده و چهره به چهره به روابطي پيچيده تبديل مي شود، ديگر ضمانت اجرايي جامعه سنتي كارآيي نخواهد داشت. در جامعه غيرسنتي همان طور كه قوانين، مدون هستند، ضمانت هاي اجرايي آنها نيز مشخص، معين و مكتوب است. مثلاً دزدي، مجازات زندان دارد و تخلف از مقررات راهنمايي و رانندگي داراي جريمه است و...
اما مي بينيم كه عليرغم مجازات هاي در نظر گرفته شده، باز جرم به وقوع مي پيوندد. علت چيست؟
زماني كه سود حاصل از يك جرم و ناهنجاري اجتماعي- اعم از مادي يا غيرمادي- بيشتر از مجازات در نظر گرفته شده باشد، به يقين، جرم و ناهنجاري به وقوع خواهد پيوست. به عنوان نمونه، وقتي كه جريمه ورود به طرح ترافيك شهر تهران، هزار تومان بود، راننده اي كه مسافري را با كرايه مناسب حدود پنج هزار تومان به داخل طرح مي رساند، از اين بابت نگراني نداشت، چون حتي در صورت جريمه شدن، كرايه خود را دريافت مي كرد، در حالي كه با افزايش جريمه ورود به طرح ترافيك به مبلغ پنج هزار تومان، اين تخلف به مقدار زيادي كاهش يافته است.
در جامعه ما، قوانين و مقررات و هنجارهاي زيادي وجود دارد كه در صورت رعايت اين هنجارها و مقررات، جامعه شبيه يك مدينه فاضله مي شود: «دزدي نكنيد، دروغ نگوييد، رشوه نگيريد، نظافت را رعايت كنيد، به حقوق ديگران احترام بگذاريد، تبعيض قائل نشويد، عدالت را رعايت كنيد و...» نمونه اي از اين مقررات هستند. حال اگر اين مقررات را رعايت نكنيم، چه مي شود؟ مثلاً  اگر در مقابل قانون و يا هنجار «نظافت را رعايت كنيد» كسي در خيابان آشغال و يا آب دهان بريزد، چه مي شود، اگر در مقابل قانون «به حقوق ديگران احترام بگذاريد.» كسي با بوق ماشين و يا فرياد هاي گوشخراش براي فروش كالا، آسايش ديگران را سلب كند، چه پيش مي آيد؟ اگر كارمندي وظايف خود را به نحو احسن در اداره انجام ندهند، از تلفن و ديگر وسايل اداره استفاده شخصي نمايد، چه اتفاقي رخ مي دهد؟ اگر مديري به جاي بهبود امور، موجب اختلال در روند كارها شود... و اگرهاي زيادي كه جرم و ناهنجاري تلقي مي شوند، ولي مجازاتي ندارند و يا مجازات آنها در حدي پايين تر از سود حاصل از جرم و ناهنجاري است.
همه ما هرروزه شاهد اين جرايم و ناهنجاري هاي اجتماعي هستيم؛ مثلاً بسياري از بيماران براي پيدا كردن دارو، تمام داروخانه هاي كشور را زير پا مي گذارند و در پايان، آن دارو را با قيمتي خيلي گران تر از قيمت واقعي در خيابان ناصرخسرو تهران تهيه مي كنند. اي بسا اگر بيماري به اين دارو دست نيابد جان به جان آفرين تسليم كند. اگر قاچاق دارو، جرم است، پس چگونه اين داروها در آنجا به فروش مي رسد و چگونه اين داروها به محض ورود به داروخانه ها به دست قاچاقچيان دارو مي رسد و در داروخانه ها داروهاي حياتي كمياب مي شوند؟ و يا دسترسي افراد به مواد مخدر، اخذ رشوه، تبعيض، كم كاري، عدم رعايت استانداردهاي لازم در توليد كالا، عدم رعايت حقوق ديگران و تعرض به بيت المال، وجود فيلم هاي مستهجن و فروش آن در سطح شهر و انجام اعمال غيراخلاقي و... از ديگر نمونه ها هستند.
در كشور فرانسه، مأموري براي كنترل بليت اتوبوس وجود ندارد و هركس بليت خود را در جاي مخصوص مي گذارد و يا از كارت اعتباري خود استفاده مي نمايد، ولي كمتر كسي است - و يا كسي نيست- كه بليت خود را نپردازد. اين امر به دليل آن است كه اولاً، با برنامه ريزي سنجيده فرهنگي، به مرور زمان اين رفتار در مردم نهادينه شده است و ديگر آن كه، گرچه مأموري براي كنترل بليت وجود ندارد ولي اگر مشخص شود كه فردي بليت خود را نپرداخته است، قانون او را مجبور به پرداخت جريمه اي معادل بهاي بليت يك سال مربوط به آن مسير مي نمايد. پس مي بينيم كه ضمانت و پشتوانه اجرايي قوي براي اجراي اين قانون وجود دارد كه سود حاصل از انجام جرم، در مقابل مجازات در نظر گرفته شده، ارزشي ندارد. در بعضي از كشورها حتي براي ريختن آب دهان در خيابان جريمه زيادي در نظر گرفته شده است و در ضمنا راه فراري- به صورت خواهش و يا رشوه و...- نيز براي عدم پرداخت جريمه وجود ندارد.
بعضي از افراد برخوردهاي تند با مجرمان را نمي پذيرند و معتقدند كه اين برخوردها نتيجه منفي مي دهد، همان طور كه در سالهاي گذشته شاهد اين موضوع به خصوص در رابطه برخورد با جوانان بوديم. ولي بايد دانست زماني كه شيوه برخوردها غلط باشد - خواه تند يا مسالمت آميز- و يا برخوردها قانون مند نباشد و هر كسي خود را در جايگاه مجري قانون بداند و احساس امنيت مردم خدشه دار شود، به يقين، برخوردها نتيجه معكوس خواهد داد. اگر بعضي از افراد جامعه از طريق انجام يك ناهنجاري اجتماعي يكي از نيازهاي خود را رفع مي نمايند، ابتدا بايد راه صحيح رفع آن نياز مهيا و در اختيار آنها گذاشته شود و سپس برخورد صورت گيرد.
مدارا با متخلفين كه منجر به تكرار جرم توسط متخلف و يا انجام جرم از سوي ديگران مي شود، معنا نخواهد داشت. قانونگذار و مجري قانون بايد راهكارهاي قاطع را در برخورد با مجرمين، به ويژه آنجا كه موجب تضييع و يا خدشه دار شدن حقوق ديگران مي شود، در نظر گرفته و اجرا نمايند، به گونه اي كه كسي جرأت تخلف از قانون را به ذهن خود راه ندهد، حتي اگر اين تخلف در حد ريختن آشغال در خيابان و يا آلودگي صوتي باشد. مجازات جرايمي چون گرانفروشي، عدم رعايت استانداردهاي لازم در توليد كالا، اخذ رشوه، اختلاس، كم كاري در ادارات، تضييع حقوق ديگران، اعمال غير اخلاقي، دزدي، قتل و جنايت و... بايد به گونه اي باشد كه كسي جرأت ريسك انجام جرم را نداشته باشد و باور داشته باشد كه راهي براي فرار از مجازات وجود ندارد. بديهي است كه اگر قانون براي همه اشخاص و همه امور لازم الاجرا باشد و همه افراد در تمامي سطوح به هنگام تخلف از قانون احساس عدم امنيت كنند، كمتر كسي به خود اجازه تخلف از قانون را مي دهد و به تدريج، قانون گرايي و رعايت هنجارهاي اجتماعي در مردم نهادينه خواهد شد.
نعمت الله كاظمي فرامرزي كارشناس ارشد مردم شناسي

ضرورت آموزش همگاني براي حفظ محيط زيست
به دليل ضعف فرهنگ زيست محيطي و مشكلات ساختاري در ادارات محيط زيست، اكنون در تمام معابر، خيابانها،  داخل نهرها،  كوچه ها،  و حتي در اغلب جاده هاي منتهي به شهرهاي شمالي كه زيبايي هاي طبيعت به مانند يك تابلوي نقاشي در برابر ديدگان هر انساني جلوه گري مي نمايد،  مملو از پسمانده هاي غذا،  زباله هاي غيربهداشتي از جنس پلاستيك، نايلوني و زباله هاي تجزيه  نشدني است كه تأثير مخربي در عرصه هاي طبيعي دارند و منشأ و مبدأ آلودگيها و مسبب شيوع بيماريهاي گوناگون مي شوند. هنوز پرت كردن آشغال و ته سيگار از داخل اتومبيل ها و انداختن زباله  از داخل خانه ها به خيابانها توسط عده اي رايج بوده و يك كار معمولي و عادي به حساب مي آيد.
البته اصلاح اين رفتارهاي نامعقول چندان مشكل نيست منتها لازم است كه رسانه هاي ديداري و شنيداري آستين ها را بالا زده و با برنامه هاي حساب شده متكي بر فرهنگ و الگوهاي ديني و ملي آنهم نه يك بار و نه دوبار، بلكه بارها و بارها آموزش مستقيم و غيرمستقيم شهروندان را به اجرا بگذارند. حتي روحانيون محترم نيز به استناد دستورالعمل ديني (النظافة من الايمان) توجه مردم و مسئولان را به اين امر مهم جلب نمايند، تا ان شاءالله بر ذهن مسئولان و مردم اثر مثبت گذاشته و ديد آنها را نسبت به مسائل زيست محيطي روشن نمايند. اگر اين راه و روش به دفعات و بااسلوب صحيح ادامه پيدا كند به يقين به مرور زمان اجتناب از پخش زباله و جمع آوري آنها در محل مناسب جزو عادت ثانوي و مبناي اخلاقي قرار گرفته معضل جامعه نيز برطرف مي شود.
دكتر مرتضي خويي

گذرگاه خروجي همچنان در بن بست است
016020.jpg
بعد از قريب دو سال كه بزرگراه آب شناسان از خروجي حصارك - اشرفي اصفهاني، تا انتهاي بزرگراه افتتاح و مورد بهره برداري قرار گرفته است، خروجي اشرفي اصفهاني (مسير شمال به جنوب) راه دسترسي به بزرگراه آب شناسان - نيايش تكميل و مورد استفاده قرار نمي گيرد.
همانگونه كه در عكس مشهود است خاكبرداري، تسطيح و جدولگذاري آن پايان يافته است ولي طرح همچنان نيمه تمام مي باشد، علت چيست؟
براي رفتن به بزرگراه نيايش شهرونداني كه ساكن مناطق شمالي پل نيايش - اشرفي اصفهاني، فرحزاد، حصارك، چهار ديواري، كوي نفت، دانشگاه آزاد، پونك و ساير قسمت هاي منطقه براي رسيدن به بزرگر اه نيايش و امكان رسيدن به خروجي هاي يادگار امام، شهرك قدس، چمران شمالي، چمران جنوبي و شرقي و شرق تهران دو امكان برايشان وجود دارد:
الف) از اشرفي اصفهاني وارد آبشناسان شده در تقاطع آبشناسان - سردار جنگل تغيير جهت ۳۶۰ درجه داده وارد مسير دلخواه خود شوند.
ب) مسير را در اشرفي اصفهاني ادامه داده در ميدان پونك مسير خود را ۳۶۰ درجه به سمت شمال تغيير داده طي مسافت نموده و از كنار مجتمع قضايي قدس وارد بزرگراه آبشناسان - نيايش شوند.
هر دو مسير تقريبا يك كيلومتر مي باشد. با به وجود آوردن ترافيك و ساير مسائل زيست محيطي و صرف انرژي و استهلاك انرژي، اعصاب و قطعات خودرو، اميد است كه شهردار منطقه به اين مسئله رسيدگي نموده و طرحي را كه احتمالا ۹۵ درصد هزينه هاي آن انجام شده است را مورد بهره برداري قرار دهند.
مهندس پرويز طالب زاده

حيوان آزاري را متوقف كنيد
همراه فرزندانم براي گردش و زيارت به امامزاده داود رفته بودم. هواي خنك و فضاي دلپذير آنجا خستگي و كسالت را از تن ما دور كرده اما مشاهده برخي صحنه هاي غم انگيز و تكان دهنده ما را غمگين ساخت. هفته پيش در صفحه سخنگاه آزاد همشهري خواندم كه بزرگان و پيشوايان ديني ما تا چه اندازه درباره مراقبت از زندگي حيوانات به ويژه حيوانات باربر سفارش كرده اند، اما هر مسلماني با ديدن صحنه هاي دلخراش رفتاري كه با الاغ هاي باربر در امامزاده داود در پيش گرفته شده دلريش مي شود. جوانان و نوجواناني كه اين الاغ ها را هدايت مي كنند بي رحمانه با تيغ موكت بري به جان آنها مي افتند. اين آزار و اذيت حيوانات رفتاري ناپسند و دور از دين و آيين ما مي باشد. شايسته است توليت امامزاده داود و كساني كه در اين مكان زيارتي بر امور نظارت دارند افراد را از دست يازيدن به اين روش هاي بي رحمانه و غيرانساني بازدارند و مانع از ادامه آزار حيوانات زبان بسته شوند.
فريده اصلان تبريزي - تهران

پاسخ مسئولان
مسأله اقتصادي است
اداره كل روابط عمومي وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي در پاسخ به مطلب «مشكلات پزشكان جوان» كه در همشهري مورخ ۲۱/۵/۸۲ درج شده بود، اعلام داشته است: «ميزان دريافتي پزشكان ناشي از مسايل اقتصادي كلان كشوري است و ارتباطي با روش هاي جذب دانشجو و پرورش كادرهاي پزشكي ندارد».

كودكان را در انبار تجملات حبس نكنيم
016022.jpg
چندي پيش در برنامه اخبار خارجي شنيدم يك هنرمند جوان اروپايي در يك اقدام نمادين منزل مسكوني اش در يك منطقه لوكس و اشرافي را به قيمت خوبي به فروش رسانده و با پول آن ۴۰۰ خانه براي افراد فقير خريداري نموده است. اين هنرمند دليل اين عمل را چنين ذكر كرده:«به اين نتيجه رسيدم كه براي زندگي احتياج به چنين خانه بزرگ و مجلل و اين همه لوازم زندگي ندارم، يك اتاق هم براي من كافي است.» شگفتا در عصري كه همه در داشتن اتومبيل، منزل و اثاثيه هر چه شيك و مدرن تر گوي سبقت را از هم مي ربايند، غالباً در خانه ها به اندازه يك فروشگاه، وسايل چوبي مختلف از مبل و ميز ناهارخوري گرفته تا انواع دكور وجود دارد و در بوفه ها به اندازه يك بلورفروشي انواع بلور و كريستال و ظروف گران قيمتي كه سال تا سال از بوفه بيرون نمي آيد، در آشپزخانه ها به اندازه يك فروشگاه لوازم خانگي انواع لوازم لوكس و برقي از يخچال و فريزر گرفته تا مايكروفر و سرخ كن و... انباشته شده اند و اين قدر ما به اشياء وابسته شده ايم كه گويي ما انسانها زندگي مي كنيم كه وسايل را دور خودمان جمع كنيم، نه اينكه آنها براي راحتي و رفاه و رفع احتياج ما تهيه شده  اند. خانه ها اينقدر انباشته از انواع و اقسام وسايل است كه كودكان جاي جنب و جوش كه لازمه رشد و تعادل آنهاست را ندارند.
متأسفانه پس از اينكه ايرانيان نيز با توسعه شهرنشيني و افزايش جمعيت برحسب تقليد يا ضرورت از حياطهاي سنتي با باغچه هاي زيبا و تماشاي رقص ماه و ماهي در حوض آب ميان حياط و بوي آجرهاي نمناك آب پاشي شده  عصر و پهن كردن بساط چاي در كنار باغچه و گوش دادن به قل قل سماور چشم پوشيدند و آپارتمان  نشيني را پذيرفتند، به موازات كوچكتر شدن فضاي داخل ساختمان و محروم شدن كودكان از نعمت حياط، تب تجمل گرايي و مصرف زدگي و ولع انباشتن خانه ها از لوازم گوناگون نيز روز به روز بالا گرفت و گويي ابر و باد و مه و خورشيد و فلك دست به دست هم دادند كه دست و پاي تحرك كودكان را ببندند و افزايش مشغوليت والدين و دو شغله و سه شغله شدن آنها فرصتي براي بردن فرزندان به خارج از شهر و بهره مندي از دامان طبيعت باقي نگذاشت و تخليه انرژي كه بالاجبار در فضاهاي قوطي كبريتي آپارتمانها ذخيره و حتي سركوب شده اند، صورت نمي گيرد و چاره اي جز اين نمي ماند كه خوش شانس ترين آنها بتوانند به بازيهاي كامپيوتري يا برنامه هاي تلويزيون پناه ببرند و شايد همين تغيير روش زندگي عامل بروز اين همه ناهنجاريهاي اخلاقي و رفتاري در ميان كودكان و نوجوانانمان باشد. وقت آن رسيده كه به خاطر فرزندانمان هم كه شده، اگر نمي توانيم فضاي بزرگتري براي بازي و فعاليت آنها فراهم كنيم، خود را اين همه بنده اشياء غيرضروري دور و برمان نكنيم تا اگر كودكانمان ميل داشتند بتوانند گاهي بدوند، بازي كنند. بياييد با طبيعت آشتي كنيم و بگذاريم مادر مهربان طبيعت كودكانمان را نوازش دهد و از زيبايي، پاكي و لطافت خود سيراب و سرشارشان كند.
آفاق دادو- كرج

فناوري جديد استفاده نابجا
فناوري جديد و استفاده از آن! حكايتي دارد در ايران ما. مترو آمد؛ اما فرهنگ استفاده از آن نيامد از تلفن همراه اين وسيله بسيار مفيد چگونه استفاده مي شود.
اتومبيل هاي سواري شيك و لوكس و گرانقيمت و پرشتاب و راحت و با ويژگي هاي آيروديناميكي بالا با حركات زيگزاگي از اتوبومبيل هاي جاده عريض دو طرفه تهران - كرج (اتوبان قديمي) سبقت مي گيرند.
هر جا ديديد كه سواري به ناگهان در وسط جاده يا اتوبان سرعتش كم شد و يا در كنار يك گذرگاه اتفاقاً پرتردد بدون روشن كردن چراغ خطر متوقف شده(!) به دنبال تلفن همراه بگرديد.
در بعضي از ساعات روز كليه مسيرها به طرف تلفن مورد نظر شما مسدود است! فكر نمي كنيد اگر زمان مكالمه خود را تا حد انجام امور ضروري كاهش دهيم، دوست ما كه امري حياتي مثل فوريت هاي پزشكي دارد راحت تر مي تواند تماس بگيرد.
گمان مي كنم راهنمايي و رانندگي در برخورد با رانندگان خاطي گواهينامه آنها براي مدتي مثلاً يك ماه، دو ماه و يا بيشتر يا كمتر ضبط شده و بدين وسيله و با پشتيباني قانون، از رانندگي آنها جلوگيري كند، آيا آنها وادار به احترام گذاشتن به قانون نمي شوند و بدين وسيله از تعداد اين زيرپا گذاشتن هاي قانون كاسته نمي شود. توجه داشته باشيم كه همانطور كه مسئوليت راننده وسيله نقليه عمومي (اتوبوس ها، كاميون ها، وانت ها و...) بيشتر است، مسئوليت نيروهاي مجري قانون هم در برخورد با اين وسايل نقليه عمومي بيشتر بايد باشد.
اما چشم قانون هميشه همراه ما نيست و اصلاً در موارد بسياري در قانون پيش بيني لازم نشده، بلكه اين وجدان آگاه ماست كه همه جا در خلوت و شلوغي همراه ماست و ناظر بر اجراي قانون و به ما گوشزد مي كند حقوق همه در استفاده از اين امكانات و فضاها مساوي است.
اگر مي دانيم وظيفه اكيد ما انتقال اين آگاهي به فرزندان خودمان است؛ انتقالي عملي نه  فقط مبتني بر كتاب هاي آموزشي و نصايح و توصيه هاي ايمني از هم اكنون بايد از فرزندانمان شروع كنيم؛ جدي تر از هميشه؛ كار سختي نيست. كافي است خود به اين باور برسيم - ظاهراً باز بايد از خود شروع كنيم - تا بتوانيم فرزندانمان را به اين باور برسانيم كه استفاده نامناسب يا بيجا از اين وسيله يا فرصت يا فضا برابر است با گرفتن حق استفاده از همين شرايط از ديگران كه بخشي از جامعه ما هستند.
هادي هوشيار محبوب

خستگي رانندگان عامل مهم حوادث ناگوار در جاده ها
در همشهري مورخ ۲۵/۶/۸۲ مطلبي به قلم آقاي فرهاد بيات درباره حادثه ناگوار برخورد اتوبوس با تريلي در جاده زنجان - ميانه و مرگ اندوهبار ۳۴ نفر از هموطنان ما درج شده بود. گويا طبق نظر كارشناسان انحراف به چپ اتوبوس عامل اين تصادف بوده است.
مي دانيم انحراف از مسير در جاده هاي ايران كه بيشتر به دليل خستگي و خواب آلوده بودن راننده انجام مي گيرد، هر سال سبب مرگ شمار زيادي از هموطنان ما مي شود. تا جايي كه ايران از نظر حوادث جاده اي و تعداد كشته شدگان در ميان ممالك دنيا مقام اول را به خود اختصاص داده است. سال ها است كه كارشناسان براي جلوگيري از حوادث خونين جاده ها بر لزوم نظارت دقيق بر رفت و آمد خودروها در جاده ها به ويژه كنترل دقيق رانندگان اتوبوس ها تأكيد دارند ولي متأسفانه مسئولين امر اقدامات لازم را براي كاهش اين قبيل تصادفات به عمل نمي آورند.
جاي تعجب و تأسف است كه حتي ارگانهاي دولتي نظير آژانس ايرانگردي و جهانگردي هم كه كارش برگزاري تورهاي داخلي و حمل و انتقال جهانگردان خارجي به شهرهاي تاريخي كشور مي باشد توجهي به مقررات رانندگي (حداكثر ۸ ساعت رانندگي در روز) نمي كند.
اينجانب با خانواده در روز شنبه ۱۹/۶/۸۲ با تور سه روزه آژانس ايرانگردي و جهانگردي عازم رامسر بودم. ساعت ۶ صبح قبل از حركت اتوبوس هاي تورهاي مختلف از جلوي دفتر ايرانگردي در بلوار كشاورز رانندگان اتوبوس ها با هم صحبت مي كردند. راننده اتوبوس سفيد رنگ كه عازم بندرانزلي بود به راننده اتوبوس ما كه به رامسر مي رفت مي گفت، از قم آمده ام و بسيار خسته ام، پس از رفتن او با حيرت از راننده اتوبوسي كه ما را به شمال مي برد پرسيدم اين آقا با اين همه خستگي چطور مي خواهد رانندگي كند. وي خنده كنان گفت: خود من هم الان از شمال آمده ام، چه مي شود كرد تابستان است و فصل كار... راستش با دلهره عازم سفر شدم و هنگامي كه براي صرف صبحانه توقف كرديم، ديدم كه راننده پس از پياده شدن از اتوبوس سرش را روي ميز رستوران گذاشت تا لحظاتي بيارامد! گذاشتن بار فشار كار بر دوش اين قبيل رانندگان به هر دليل كار نادرستي است كه نبايد اجازه داد راننده اي ۱۵ ساعت پيوسته رانندگي كند. ساماندهي اين امور از شمار حوادث رانندگي و فرسايش زودرس رانندگان زحمتكش مي كاهد. براي جبران نياز اقتصادي آنها بايد چاره انديشي اساسي شود.
اميرباقر مدني - تهران

سخنگاه آزاد
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
آموزشي
انديشه
خارجي
سياسي
شهري
علمي فرهنگي
محيط زيست
معلولين
موسيقي
ورزش
ورزش جهان
صفحه آخر
همشهري اقتصادي
انفورماتيك
همشهري ضميمه
بازارچه همشهري
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   آموزشي   |   انديشه   |   خارجي   |   سخنگاه آزاد   |   سياسي   |  
|  شهري   |   علمي فرهنگي   |   محيط زيست   |   معلولين   |   موسيقي   |   ورزش   |   ورزش جهان   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |