چهارشنبه ۷ آبان ۱۳۸۲- سا ل يازدهم - شماره ۳۲۰۹ - Oct. 29,2003
پساب شهري در خدمت كشاورزي
000384.jpg

اشاره: امروزه شهرهاي پرجمعيت جهان بخش قابل توجهي از آب شيرين را مصرف مي كنند. اين آب كه به قيمت تغيير مسير رودها، ايجاد سد و يا تخليه سفره هاي زيرزميني به دست مي آيد، به صورت پساب در پيرامون شهرها رها مي شود و يا در شنزارها فرو مي رود. با توجه به محدود بودن منابع آب شيرين در جهان، اكنون در بسياري از شهرهاي جهان، طرح هاي مربوط به تصفيه بازيافت پساب ها و استفاده از آنها براي كشاورزي و حتي آب شرب مورد توجه قرار گرفته است. در مقاله اين شماره، چگونگي رشد و رونق كشاورزي شهري در منطقه خاورميانه با بهره گيري از منابع گوناگون آب به ويژه تصفيه پساب ها به عنوان چشم اندازي تازه در زندگي شهرنشينان بررسي شده است.
كشاورزي فعاليتي توليدي است كه معمولاً به مناطق شهري مربوط نمي شود و اغلب اگر هم در شهرها ديده مي شود بيشتر كاربري حاشيه اي دارد براي اينكه منتظر ترقي زمين در آينده است. با وجود اين تحقيقات اخير نشان داده است كه توليد كشاورزي در محدوده شهر و حومه آن تأمين غذا و همچنين ارائه فرصتهاي درآمدزا و بهبود تنوع زيست محيطي اهميت زيادي دارد. با اين همه توسعه سريع كشاورزي در بعضي از شهرها گاهي اوقات منجر به نتايجي مي شود كه تا اندازه اي اهداف آن را تحت الشعاع قرار مي دهد. كشاورزي شهري و نظامهاي غذايي شهر پس از سالها فراموشي، هم  اكنون به طور فزاينده اي در بعضي از نواحي بخصوص در مناطق حاشيه اي صحراي آفريقا مورد توجه قرار گرفته است. با وجود اين توجه چنداني به شهرهاي خاورميانه نشده است.
كشاورزي شهري در خاورميانه از چند جهت با ديگر نواحي تفاوت دارد. محيط هاي خشك و نيمه خشك، رژيم اقليمي متنوع، فرهنگهاي اجتماعي- مذهبي، تاريخ طولاني شهرنشيني و موقعيت ناحيه در اقتصاد سياسي جهان، از جمله عواملي هستند كه بر پويايي كشاورزي شهري در خاورميانه تأثير مي گذارند. در واقع با توجه به سطح بالاي شهرنشيني و آسيب پذيري بيشتر زمينهاي كشاورزي در خاورميانه، ممكن است توسعه كشاورزي شهري در نتيجه وجود تمايلات در ديگر نواحي باشد.
ويژگيهاي كشاورزي شهري در خاورميانه
وجود شرايط اقليمي خشك و نيمه خشك در نواحي متفاوت جهان باعث رواج كشاورزي شهري شده است. در خاورميانه خشكي مهمترين عامل مؤثر بر كشاورزي شهري مي باشد. در بيشتر قسمتهاي خاورميانه تبخير بيشتر از ميزان بارندگي بوده و تقريباً نيمي از خاورميانه واقعاً بياباني است. علاوه بر اين در حالي كه مسئله كمبود آب در مناطق شهري خشك و نيمه خشك سراسر جهان وجود دارد، اما الگوهاي توزيع فصلي بارش در اين ناحيه به گونه اي است كه اين كمبود را شدت مي بخشد. به اين معني كه تقريباً در جنوب و شرق مديترانه در ماههاي تابستان (فصل عمده رشد) باراني نمي بارد و بارش بيشتر در طول فصل زمستان رخ مي دهد.
با اين همه همان طور كه سدها و حوضچه هاي جمع آوري آب، دستيابي به آب را در مناطق روستايي طولاني مي كنند، وجود سيستم توزيع  گسترده آب در يك منطقه شهري نيز مي تواند به جبران اين مسأله براي كشاورزي شهري كمك كند. با توجه به اهميت اساسي دستيابي به آب، اتصال كشاورزي شهري به استفاده مجدد از فاضلاب شهري، در خاورميانه بيش از هر جاي ديگر ضروري مي باشد. زيرا با اين روش مي توان منابع قابل توجهي از آب را براي استفاده هاي گوناگون از جمله تأمين آب آشاميدني بازتوليد كرد. به شرط آنكه، فن آوري مناسب براي تصفيه پساب ها به كار گرفته شود.
نوع محصولات كشاورزي در شهرهاي خاورميانه بيشتر تحت  تأثير عامل خشكي قرار دارند.
اين محصولات براي كشت فشرده در زمين هاي محدود مناسب مي باشند و نسبت به آلودگي ناشي از خاك، آب يا هوا حساسيت كمتري نشان مي دهند. به عنوان مثال، درختان ميوه نواحي خشك نظير انجير، خرما، توت و زيتون علاوه بر توليد محصول، به عنوان درختان زينتي نيز در مناطق شهري عمل مي كنند. خاورميانه همچنين به علت دارا بودن شرايط خشك و نيمه خشك و پيامدهاي ناشي از آن، منطقه مناسبي براي توسعه فناوري هاي جديد كشاورزي محسوب مي شود. به عنوان نمونه در اردن روشهاي آبياري قطره اي در گلخانه و فضاي باز رواج و توسعه يافته است، در تونس و مراكش بازيابي آب مصرف شده تجربه مي شود و كشورهاي شبه جزيره عربستان در حال توسعه روشهايي براي شيرين كردن آب دريا و استفاده از گياهان آبزي هستند.
000386.jpg

خاورميانه داراي بالاترين نرخهاي شهرنشيني در بين كشورهاي در حال توسعه مي باشد و درصد زيادي از جمعيت در منظومه هاي شهري كوچك و بزرگ زندگي مي كنند. اين به آن معناست كه نقش كشاورزي شهري در اين ناحيه نسبت به نواحي ديگر چشمگيرتر است. متأسفانه يكي از ويژگيهاي اين ناحيه، اين است كه شهرنشيني تمايل به گسترش در نواحي كشاورزي دارد. بنابراين رشد شهرها كشمكش هاي دائمي و فزاينده اي را در مورد تقاضا براي استفاده از زمين و آب ايجاد مي كند.
وجود بحرانهاي دائمي در گوشه و كنار خاورميانه باعث مهاجرتهاي بلند مدت شده است. سياست اسكان كوچ نشينان نيز در سراسر اين ناحيه كماكان به كار گرفته مي شود. هر دوي اينها باعث ايجاد سكونتگاههايي مي شوند كه حتي اگر در محدوده شهرها هم نباشند داراي ماهيت نيمه شهري هستند. در واقع اگر سياستهاي مطلوبي پايه گذاري شود كشاورزي در مناطق اسكان مجدد مي تواند به سرعت توسعه پيدا كند.
با توجه به ويژگيهاي موجود در خاورميانه، كشاورزي شهري رايج در اين منطقه از جهان يك فعاليت يكنواخت نيست بلكه نتيجه تنوع بسيار زياد موجود در محيط هاي اجتماعي و طبيعي آن مي باشد. در حالي  كه خشكي ويژگي اقليم خاورميانه به شمار مي آيد، اما ميزان خشكي در يك شهر با شهر ديگر متفاوت است و ميزان بارش ساليانه در همه جاي آن تفاوت زيادي دارد. در اين منطقه منابع عمده آب كه براي كشاورزي شهري مورد استفاده قرار مي گيرند، متنوع است. آبهاي جاري رودخانه ها و نهرها، قنوات، برداشت آب از چاهها، آبهاي بازيافت شده و فرآوري آب شيرين از جمله اين منابع مي باشد. علاوه بر اين مي توان آب را به وسيله تانكر حمل كرد يا حتي از سيستم لوله كشي خصوصي يا عمومي تأمين كرد. وضعيت جغرافيايي شهرها هم زراعت شهري را تحت  تأثير قرار مي دهد.
كشاورزي شهري داراي پيشينه اي كهن در بسياري از فرهنگهاي جهان از جمله فرهنگهاي واقع در خاورميانه است. وجود تفاوتهاي فرهنگي، به شيوه هاي كشاورزي شهري مختلفي منتج شده است.
به همين ترتيب فشار جمعيت بر روي زمين و منابع آب در بين كشورها، شهرها يا محلات، متفاوت است. علاوه بر تفاوت در سطح شهرنشيني كشورهاي مختلف خاورميانه، تفاوتي نيز در سطح، ميزان و نوع مهاجرت به شهرها ديده مي شود. در حالي كه در جاهايي نظير استانبول بسياري از كشاورزان شهري تقريباً از مهاجران جديد هستند اما در لبنان كساني كه مزارع موجود در مناطق جنب شهري را اداره مي كنند بيشتر كارشناسان با سابقه كشاورزي مي باشند كه به طور فزاينده اي از نيروي كار ارزان و وارداتي به عنوان كارگر استفاده مي كنند.
ثروت ملتهاي خاورميانه بسيار متفاوت است. به دنبال اين بايد انتظار داشت كه ماهيت و گستره كشاورزي شهري هم در ارتباط با اين ثروت متفاوت باشد. اينكه چه كسي كشاورزي كند، چه نوع محصولاتي بكارد، در كجاي شهر و به چه منظوري (مثلاً براي بازار يا مصرف خانواده) ممكن است براساس وضعيت مالي تفاوت داشته باشد. مثلاً در خارطوم (پايتخت سودان) بيشتر، امرار معاش مبتني بر باغ هاي خانگي مرسوم است در حالي  كه بعضي از مردم در كويت براي توليد ميوه ها و سبزيجات پربازده به گلخانه هاي سرمايه بر روي آورده اند.
طي چند دهه اخير، كشمكشهاي سياسي بر روي بعضي از كشورهاي خاورميانه تأثير گذاشته اند. رنج و فشار ناشي از جنگلهاي بين المللي، جنگلهاي داخلي و تحريم هاي اقتصادي اين بوده كه حداقل بعضي از كشورها، نواحي و شهرها در بعضي از دوره هاي زماني به خود اتكايي بيشتري در كشاورزي رسيدند. تحت چنين شرايطي سيستم غذايي بعضي مناطق شهري دستخوش تغييرات مهمي شد و در مناطقي مانند عراق، لبنان، سودان و ليبي كه با مشكلات طولاني روبه رو بوده اند، گسترش چشمگيري در كشاورزي شهري به وجود آمد. مسلماً كشاورزي شهري در چنين شرايطي با شرايط عادي در خاورميانه فرق مي كند. در عين حال ممكن است آنچه كه به عنوان راه حل موقت براي مشكلي به وجود مي آيد سودهاي بلند مدت داشته باشد و فراتر از زمان بحران، تداوم يابد.
منابع خارجي
ترجمه: مهدي دهقان- كارشناس ارشد جغرافيا
و برنامه ريزي شهري

محيط زيست و مردم
شكار يا نسل كشي
000388.jpg
من ۲۲ سال دارم و از بچگي با پدر و برادرم علاقه مند به شكار و عاشق حقيقي و دلداده طبيعت و حيوانات وحشي بوده ام! اشتباه نكنيد. ممكن است بگوئيد اين دو با هم جمع نا شدني است اما بد نيست بدانيد كه همه شكارچيها افراد قصاب و تخريب كننده حيات وحش نيستند. من با پدر و برادرم زمستانها و در نقاطي كه جز برف هيچ چيز ديده نمي شود براي كبكهاي زيباي كوهستان گندم مي ريزيم تا به نوبه خود كمك كوچكي به حفظ آنها كرده باشيم. شكاري براي ما بيشتر جنبه ورزش را دارد. ولي خيلي از ما علاقمندان به شكار و طبيعت از ديدن بعضي مناظر واقعاً دل چركين مي شويم. اين هفته ما براي شكار به طرف جاده خراسان رفتيم، در محلي بعد از شريف آباد ضلع شمالي جاده كه به طرف روستاي بهفر و چندآب مي رود. منطقه اي به نام «گردويي» كه مملو از درختان گردوي سر به فلك كشيده و تناور و چند صد ساله مانند زمردي سبز و چشم نواز به شكاف كوه چسبيده و مكاني براي صيقل چشم و دل و جان شده است، با چشمه اي زيبا و علفهاي خوشبوي كوهستاني، كه اين درختان و طبيعت ذكر شده، هم اسباب ارتزاق اهالي روستا را كه با فروش گردو و چراي دام حاصل مي شود، تأمين مي كند و هم كبكهاي وحشي كه با آواز دلنشين خود گويي خدا را سپاسگزاري مي كنند. اين منطقه كه جزو استان سمنان است، از ديرباز زيستگاه كبكهاي كوهستان بوده. شروع فصل شكار كبك از اول مهرماه است. ما با گرفتن پروانه شكار عازم اين منطقه شديم وقتي به چشمه گردويي رسيديم با كمال تعجب شاهد پاهاي بريده دهها قطعه كبك ريز و درشت شديم، همگي مان را بغض و سكوت فرا گرفت. صداي فردي كه به طرف ما آمد و كبك بال شكسته اي در دستانش به درد خود مي پيچيد سكوت را شكست و گفت: زياده! ديروز عصري دو ساعته ۱۸ تا زدم، اكثراً جوجه امسال هستند ولي گوشت خوبي دارند. او در عين نا باوري سر كبك زنده را با دست كند و در عين حال كه كبك بال بال مي زد پيكر نيمه جان پرنده را محكم به زمين كوبيد و گفت گوشتش اين طوري نرم مي شود! تمام لذتي كه از هواي كوهستان و بيرون آمدن از تهران دود آلود نصيبمان شده بود از سرمان پريد. عده اي به نام شكارچي هر ساله به اين مكان مي آيند و يك هفته چادر مي زنند و از صبح تا شب به شكار كبك مي روند و كبكهاي نرو ماده و فره (جوجه آماده پريدن) را به شليك تفنگهاي دو لول و پنج  تير مي بندند و در طول يك هفته تمام زحمات ۶ ۷، ماهه كبك نر و ماده را كه با الهام از طبيعت و نيروي عظيم قادر متعال صاحب جوجه كبكهاي زيبا شده اند، برباد مي دهند. آنها هم حق دارند از مواهب طبيعت زيبا و چشمه دلنواز گردويي و علفهاي خوشبوي كوهستاني استفاده كنند و براي سال هاي آينده اين تداوم نسل و در واقع گردش زيست محيطي و چرخه طبيعت را به نوع خود به گردش درآورند.
آنها كبك ها را با سرهاي بريده به يخدان ريخته و آماده خوردن مي كنند و در طول روز ۱۰ مرتبه اين صيد بي رويه و ناجوانمردانه و غيرانساني تكرار مي شود، حتي در مواقعي كه پرنده ها براي آب صبح و عصر مي روند. متعاقب اين صيد بي رويه كه در پروانه شكار، هم ممنوع است و تصريح شده شكار پرنده فقط ۳ روز آخر هفته با رعايت مقررات و حداكثر ۵ قطعه مجاز است، نابودي عقاب با عظمت، روباه، و ساير گوشتخوران و حيوانات وحشي ديگر است كه هر يك تجلي حضور خدا در طبيعت هستند و همچنين خاموشي گردويي و هزاران منطقه مثل آن جا صداي دلنشين كبك وحشي كه قرباني فرهنگ انسان مدرن قرن بيست ويكم شده اند.
با اين روش هاي غيرانساني شكار، بسياري از پرندگان و حيوانات وحشي خود را از دست داده ايم. انسان وقتي براي زندگي ديگر موجودات زنده ارزشي قايل نباشد، خود نيز استحقاق رحم پروردگار را نخواهد داشت. قتل عام كبكها، اعم از مادر و جوجه هاي امسال بي رحمي و قساوتي است كه نمي توان بر آن نام شكار گذاشت.
سازمان حفاظت محيط زيست بايد با كنترل سريع تفنگ هاي شكاري كه به صورت بي ضابطه در دسترس افراد مختلف قرار گرفته و همچنين مراقبت بيشتر از شكارگاهها و مناطق حفاظت شده، مانع از نسل كشي حيوانات شود. حيات وحش سرزمين ما متعلق به تمامي نسل هاست و نبايد در يك دوره اين چنين هدف تيرهاي حراج قرار بگيرد.
اسد محمد امين

محيط زيست
اجتماعي
اقتصادي
انديشه
حقوق شهروندي
خارجي
سياسي
شهري
علمي
علمي فرهنگي
ورزش
ورزش جهان
صفحه آخر
همشهري اقتصادي
همشهري ضميمه
بازارچه همشهري
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   انديشه   |   حقوق شهروندي   |   خارجي   |   سياسي   |   شهري   |   علمي   |  
|  علمي فرهنگي   |   محيط زيست   |   ورزش   |   ورزش جهان   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |