چهارشنبه ۱ بهمن ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۸۹
سوال مهمي است، اگر پاسخي براي آن داشته باشيد. سوال مهمي است اگر به ستاره اقبال اعتقاد داشته باشيد. راستي علا قه داريد گزارشي درباره شانس بخوانيد؟
شما چطور... خوش شانس هستيد يا بدشانس؟
افرادي هستند كه تصوري مثبت و خوشايند از زندگي دارند و نگاه مثبت خود را به ديگران انتقال داده و سبب آرامش آنان مي شوند. همين مساله موجب مي شود، مردم از همنشيني و مجالست با آنان لذت بيشتري برده و در نهايت موقعيت هاي بيشتري براي آنان فراهم آيد وقتي شانس به شما رو مي آورد... شايد هم فقط خواب روياست...
001947.jpg
همه مي دوند، با سرعت. چهره هاي پف كرده اول صبح يا زماني متفاوت، صورت هاي خسته آخر شب. تصوير يكي است. در ميان مردمي كه مي دوند، يك نقطه محوطه شلوغ مترو، قبل از نرده هايي كه فضاي باز مترو را از محل توقف خودروها سوا مي كند، عده اي مرد جوان و ميانسال گرد نقطه اي جمع شده اند. نگاه هاي كنجكاو و حواسشان كه كاملاً جلب يك نقطه شده، مي گويد، در مركز اين جمعيت اتفاقي مهم درحال جريان است. جمعيت را كه كنار بزني، سخنان پرحرارت مردي به گوش مي رسد. سه كارت را به طور مداوم و با زبردستي جابجا مي كند و هرازچندگاهي از جمعيت مي خواهد كارت موردنظر را حدس بزنند و جايزه بگيرند، اگر پيش از حدس زدن، مبلغي را روي كارت شرط بسته باشند. «امتحان شانس تنها با ۵۰۰ تومان ...»
اين تبليغ بسياري را وسوسه مي كند، لختي به هوسي جايزه دور مرد حلقه بزنند و سرآخر با چهره اي د رهم كشيده، اگر جيب هايشان از دست جيب برها درامان مانده باشد، راهشان را بكشند و بروند. برخي نيز زير لب زمزمه مي كنند: «اگر ما شانس داشتيم...» گويي خود يا عاملي تغييرنيافتني (بخت) را به باد دشنام مي گيرند...
چقدر به شانس اعتقاد داريد؟ اين عامل را چقدر در به دست آوردن موقعيت هاي زندگي خود موثر مي دانيد؟
هرچند لفظ «خوش شانسي» و «بدشانسي» ميان مردم بسيار متداول است،  اما به پاي تحليل تاثير شانس در زندگي كه مي رسد، هركسي نظري خاص خود را ابراز مي كند.
بدشانس ها افسرده اند
به اعتقاد دكتر آرش ميراب زاده روانپزشك، عامل شانس هيچ تاثيري در زندگي ندارد و فقط برخي ناتواني خود در برنامه ريزي و نداشتن چشم انداز صحيح از آينده را به پاي شانس مي گذارند.
به گفته وي شانس توانايي استفاده صحيح از موقعيت هاي مختلف است.
برخي مي توانند به راحتي برنامه ريزي كرده و با پيش بيني درست شرايط احتمالي آينده  از موقعيت هاي خود بهترين بهره را ببرند. اين انسان ها هرچند در نظر بقيه، خوش شانس مي نمايند، اما حقيقت اين است كه قابليت و توانايي بيشتري دارند.
«من خيلي بدشانسم. به دريا بروم، خشك مي شود.»
دكتر ميراب زاده اين تصور را نشات گرفته از نوعي افسردگي به حساب مي آورد. «اين افراد همواره اطراف و محيط خود را منفي مي بينند و سعي دارند همه نكات منفي حاصل از نگاه بدبينانه خود را به پاي شانس بگذارند.»
پيرترها بيشتر به شانس معتقدند
«من اصلاً به شانس اعتقادي ندارم». اين را يك دانشجوي دختر مي گويد. برعكس دوست او وجود شانس را تا حدودي و در برخي از موارد قبول دارد.
«بايد پذيرفت برخي بسيار راحت تر از بقيه به آنچه كه مي خواهند، مي رسند. اين افراد كمتر از بقيه متحمل سختي مي شوند. به هر حال آنها خوش شانس ترند.
جوانترها كمتر از بقيه، عامل شانس را در زندگي دخيل مي دانند. اما پاي صحبت مادربزرگ ها كه بنشيني، برخي حتي تا آنجا پيش مي روند كه از تقديري محتوم براي هر كس سخن به ميان مي آورند. تقديري كه با هر رنج و تلاشي، تغيير نخواهد كرد.
«نه تنها بخت من، بخت دخترهايم هم چنگي به دل نمي زند. يكي از دوستانم، همزمان با من دخترهايش را شوهر داد. آن زمان كار و كاسبي دامادهاي من بهتر و پررونق تر از كار و كاسبي دامادهاي دوستم بود... اما حالا قابل قياس نيست. شانس دخترهاي خودم است، بيچاره پسرهاي مردم... ما كم روزي و بدشانسيم...»
اين را خانمي ميانسال مي گويد. جالب آنكه برخي از مسن ترها براي به كرسي نشاندن سخنان خود از داستان هاي عبرت آموزي بهره مي گيرند. داستان مرد ژنده پوش و فقيري كه مرغ شكم پراهدايي پادشاه را بخشيد و از سكه هاي درون آن محروم ماند. چون تقدير او فقر بود و يا جوانكي كه روزي و بخت خود را در خواب ديد.
عامل خوش شانسي
اعتقاد به شانس و بخت تنها منحصر به ايراني ها نمي شود. ضرب المثل معروف اروپايي مي گويد: «بخشكي شانس»! اين نشان دهنده اعتقاد مردم نيم كره غربي زمين مانند همنوعان مشرقي خود به عاملي فراتر از دسترسي انسان ها در سرنوشت است. عاملي كه قوي تر از اراده انسان، اتفاقات را پيش مي برد. چندي پيش دكتر ريچارد وايزمن روانشناس دانشگاه هارتفوردشاير، نتايج تحقيق خود در خصوص شانس را منتشر كرد.
وي درباره علت خوش شانسي و بدشانسي افراد كه حاصل تحقيقات ده ساله اوست، مي گويد: «هر چند افراد به كلي از اين موضوع غافلند اما كليد خوش شانسي يا بدشانسي آنها در افكار و كردارشان نهفته است.»
وي آزمايشي را توضيح مي دهد كه در آن روزنامه اي را به دست افراد مختلف داده تا ورق بزنند. در اين روزنامه يك آگهي بزرگ چاپ شده بود كه اگر افراد اين آگهي را به سرپرست گزارش دهند، جايزه مي گيرند. «با اين كه آگهي كاملا خيره كننده بود، افرادي كه احساس بدشانسي مي كردند، عمدتا آن را نديدند. در حالي كه اغلب افراد خوش شانس متوجه آن شدند.»
به اعتقاد اين روانشناس، افراد بدشانس، عموما عصبي تر از افراد خوش شانس هستند و اين فشار عصبي توانايي آنها در توجه به فرصت هاي غيرمنتظره را مختل مي كند.
اين روانشناس، توصيه مي كند: «اگر مي خواهيد خوش اقبال باشيد، به غريزه باطني خود گوش كنيد، چنين كاري اغلب نتيجه مثبت دارد. با گشادگي خاطر با تجارب تازه روبه رو شويد و عادات روزمره را بشكنيد. هر روز چند دقيقه اي را صرف مرور حوادث مثبت زندگي كنيد. پيش از يك ديدار يا يك تماس تلفني مهم، آن را براي خود مجسم كنيد و خود را در آن موفق ببينيد. بخت و اقبال، اغلب همان چيزي است كه انتظارش را داريد.»
دكتر وايزمن مدعي است افراد تحت مطالعه او بعد از به كار بستن اين دستورات در عرض يك ماه خوش شانس تر شده اند.
چشم انداز روشن 
اما... در ميان شرقي ها تكيه بر بخت و اقبال، متداول تر از غربي هاست. به ويژه ايراني ها سعي كرده اند با اميدي بدون تلاش منتظر بخت بمانند و يا همه چيز را به گردن شوربختي بياندازند.
غفاري جامعه شناس مي گويد: «چون موقعيت هاي اشتغال، درآمد مكفي، زندگي مرفه و ... در جامعه ما بر اساس سرانه استاندارد موجود نيست و عادلانه توزيع نمي شود، لاجرم بسياري منتظر بخت هاي بادآورده مي مانند. بخت هايي مانند برنده شدن در قرعه كشي ها، روي  آوردن به لاتاري كه اغلب راهي براي كلاهبرداري است و...»
به اعتقاد وي رشد اين باورها به شرايط خاص اجتماعي بر مي گردد. «اگر جوانان آينده اي روشن پيش روي خود ببينند، آينده اي كه با تلاش و زحمت معقول بتوان به آن رسيد، تكيه بيمارگونه بر شانس كم رنگ تر مي شود.»
موج مثبت و منفي 
با اين حال نمي توان منكر اين شد كه برخي از مردم استعدادي ذاتي براي به دام انداختن موقعيت ها دارند. شغل هاي خوب و پردرآمد به آنان پيشنهاد مي شود. دوستان وفاداري مي يابند و خلاصه زندگي همواره بر آنان مي خندد. بسياري از مواقع پيش آمده كارفرما، كارمندي با توانايي هاي كمتر وحتي حقوق درخواستي بيشتر را ترجيح داده. عملي كه شايد غيرمعقول به نظر برسد. اين افراد به عقيده مردم خوش شانس ترند.اما با كمي دقت مي توان دريافت، علت اين خوش شانسي در نوع رفتار و درون خود شخص است. طبيعي است كه يك كارفرما، روي باز، انعطاف بيشتر و قدرت تعامل بالاتر را ترجيح مي دهد. چيزي كه يك شهروند آن را به موج مثبت شخص تعبير مي كند. «خيلي وقت ها پيش آمده بدون آنكه چيز بدي از كسي ببينم، از او بدم آمده. موج اين اشخاص منفي است. بي هيچ دليلي از آنها خوشت نمي آيد... بر عكس برخي كه امواج مثبت دارند.»
اين افراد به اعتقاد يك روانپزشك، افرادي هستند كه تصوري مثبت و خوشايند از زندگي دارند. به همين دليل مي توانند، نگاه مثبت خود را به ديگران انتقال داده و سبب آرامش آنان شوند. همين مساله موجب مي شود، مردم از همنشيني و مجالست با آنان لذت بيشتري برده و در نهايت موقعيت هاي بيشتري براي آنان فراهم آيد. موقعيت هايي كه به حساب شانس آنان گذاشته مي شود، نه لبخندهاي هميشگي، سر و وضع مرتب و روحيه شاداب تر.
شما چطور فكر مي كنيد، خوش شانس هستيد يا بدشانس؟
اگر خود را بدشانس مي دانيد، نگاهتان را به زندگي عوض كنيد، ارزشش را دارد. كسي چه مي داند، شايد شما هم خوش شانس شديد.

آينده دانشگاه هاي بم
سال بدون دانشجو؟
زلزله بم يكي از نادرترين زلزله هايي بود كه اتفاق افتاد چرا كه در آن تمام مراكز دولت اعم از فرمانداري و شهرداري و همه تخريب شدند و اكثر مسوولان آن هم در جريان زلزله كشته شدند و اسناد و مدارك نيز زير تلي از آوار به جاي مانده است
001950.jpg
يك هزار و ۴۰۰ دانشجو در مركز دانشگاه آزاد اين شهرستان به تحصيل مشغول بودند كه از اين تعداد حدود ۷۰۰ نفر آنها بومي اين شهرستان بوده اند كه از وضعيت آنها اطلاعي وجود ندارد.
عكس :هادي مختاريان 
سعيده عليپور
با خودت فكر مي كني كه تنها چيزي كه به «بم» ربطي ندارد كنكور است، اما وقتي دفترچه كنكور دانشگاه آزاد را باز مي كني؛ هنوز هم دانشگاه شهر بم را مي بيني، انگار اين بم قصد ندارد برود...، دانشگاه بم با چندين رشته مختلف با ظرفيت يكهزار و ۴۰۰ دانشجو. بعد هم اين سوال به ذهنت متبادر مي شود كه آن چيزي كه روي اين تكه كاغذ آمده است، قابليت اجرايي دارد يا نه؟
با مركز آزمون دانشگاه آزاد اسلامي تماس مي گيرم و خودم را داوطلب شركت در آزمون معرفي مي كنم؛ در جواب اين سوال كه آيا مي توانم دانشگاه شهر بم را هم انتخاب كنم، پاسخي با ترديد مي شنوم: «دانشگاه و خوابگاه خراب شده است، چه چيزي را مي خواي انتخاب كني» و در تكميل صحبتهايش ادامه مي دهد: «اين دفترچه ها از قبل از زلزله آماده شده است و در نتيجه دانشگاه بم هم وجود دارد، اما با اين اوضاعي كه به وجود آمده بعيد مي دانم دانشگاه تا اول مهر احداث شود.»
وقتي هيچ كدام از مسوولان دانشگاه آزاد را براي پاسخ گويي پيدا نمي كنم آن گاه به آمار خشك و بي نهايت رسمي روابط عمومي ها اكتفا مي كنم.
مسوول روابط عمومي دانشگاه آزاد مي گويد: «بودجه خاصي براي امر بناي دوباره ساختمان دانشگاه آزاد صرف مي شود و دانشگاه تا مهرماه به بهره برداري مي رسد.» بعد هم اطمينان مي دهد كه تمامي دانشجوياني كه علاقه مند باشند تا در يكي از رشته هاي تحصيلي در دانشگاه آزاد بم تحصيل كنند مي توانند با خيال راحت اين دانشگاه را انتخاب كنند.»
اما از طرف ديگر داوطلبان شركت در آزمون كنكور براي انتخاب شهر بم به عنوان دانشگاه محل تحصيل خود خيال راحتي ندارند.
سارا جلالي، داوطلب شركت در آزمون كنكور است او معتقد است: «احداث يك بناي بزرگ مثل دانشگاه در طول اين مدت بعيد به نظر مي رسد اميدواريم بنايي نباشد كه درصورت زلزله مشابه، تخريب شود» و ادامه مي دهد: «مسلماً اين دانشگاه در ابتداي راه اندازي ازنظر امكانات مخصوصاً براي رشته هاي علوم پزشكي و فني دچار نقصان خواهد بود.»
اما تنها مراكز آموزش عالي شهر بم به دانشگاه آزاد اين شهر خلاصه نمي شد.
دانشگاه پيام نور و شعبه اي از دانشگاه كرمان كه در شهر بم وجود داشت، از ديگر مراكز آموزش عالي شهر بم محسوب مي شد كه جمعيت دانشجوي اين شهر را به حدود سه هزار و ۸۰۰ نفر رسانده بود.
اما روساي وزارت علوم را راحت تر مي شود پيدا كرد تا پاسخ گو باشند.
گرچه دفترچه انتخاب رشته كنكور دانشگاه سراسري حالاحالاها عرضه نمي شود و در نتيجه شايد بتوانند راحت تر دانشگاه بم را از ليست دانشگاه ها حذف كنند اما دكتر غلامرضا ظريفيان ،  معاون دانشجويي وزير علوم،  تحقيقات و فن آوري، در اين رابطه مي گويد: «بودجه اي خاص به منظور بناي دوباره ساختمان دانشگاه دولتي كرمان و پيام نور اختصاص يافته است.»
و ابراز اميدواري مي كند تا اول مهرماه اين دو دانشگاه آماده پذيرش دانشجو باشد. او مي گويد كه ما قصد نداريم كه ظرفيت دانشگاه بم را ازظرفيت پذيرش دانشجو در مراكز آموزش عالي كم كنيم.
و ادامه مي دهد: «اما اگر تا سال تحصيلي جديد دانشگاه آماده بهره برداري نشد، دانشجويان پذيرفته شده به دانشگاه هاي شهر كرمان انتقال داده مي شوند.»
ظرفيت دانشگاه پيام نور بم حدود ۲ هزار و ۳۰۰ دانشجو بوده و ظرفيت دانشگاه دولتي شهر بم كه شاخه اي از دانشگاه كرمان بود حدود ۷۰ دانشجو بوده است.
معاون دانشجويي وزير علوم هم از تعداد كشته شدگان دانشجو اطلاع دقيقي ندارد. اما مي گويد: «از ۲ هزار و۳۰۰ دانشجوي دانشگاه پيام نور حدود ۸۰ نفر از دانشجويان غيربومي اين دانشگاه كشته شده اند ولي از تعداد كشته شدگان بومي كه اكثريت جمعيت دانشگاه را تشكيل مي دادند، اطلاعي در دست نيست. او مي گويد: «زلزله بم يكي از نادرترين زلزله هايي بود كه اتفاق افتاد چرا كه در آن تمام مراكز دولت اعم از فرمانداري و شهرداري و... همه تخريب شدند و اكثر مسوولان آن هم در جريان زلزله كشته شدند و اسناد و مدارك نيز زير تلي از آوار به جاي مانده است.»
به گفته ظريفيان دانشگاه دولتي كرمان شعبه بم با داشتن ۷۰ دانشجو حدود ۳۰ نفر كشته داشته است.
او مي گويد: «دانشگاه پيام نور براي ما در اولويت اول براي بازسازي است.» ظريفيان ادامه مي دهد: «وجود دانشجو و دانشگاه در يك شهر نشانه زنده بودن و پويا بودن آن شهر است.اما آمار دانشگاه آزاد آماري غيردقيق تر از اين دارد. يك هزار و ۴۰۰ دانشجو در مركز دانشگاه آزاد اين شهرستان به تحصيل مشغول بودند كه از اين تعداد حدود ۷۰۰ نفر آنها بومي اين شهرستان بوده اند كه از وضعيت آنها اطلاعي وجود ندارد.» روابط عمومي دانشگاه آزاد بيان مي كند كه شمار كشته شدگان غيربومي ۳۰ نفر است. اين در حالي است كه خبر كشته شدن نزديك به ۴۰۰ دانشجو دانشگاه آزاد در يك خوابگاه دانشجويي چند روز پس از وقوع زلزله منتشر شده بود.
ريحانه ملكي سال آخر دبيرستان تحصيل مي كند. در جواب اين سوالم كه آيا دانشگاه بم جزو انتخاب هاي او براي رفتن به دانشگاه خواهد بود مي گويد: الان ديگر نه. من بم را خيلي دوست داشتم علاقه مند بودم در شهر بم تحصيل كنم اما آن زمان كه ارگي بود، شهري بود، اما الان ديگر چيزي نيست، گيريم كه ساختمان دانشگاه هم احداث شود اما واقعا در آن فضا، مي شود درس خواند. خيلي از كساني كه قصد شركت در كنكور را دارند نظرشان در مورد تحصيل در بم مشابه است.
علي رضايي هم داوطلب ديگر كنكور مي گويد: «شرايط آنجا براي تحصيل مناسب نيست. در طول چهار سال كه فقط نمي توانيم درس بخوانيم، به هر حال تفريح هم لازم است، ثانيا از كجا معلوم كه خوابگاه دانشجويي اش در پي زلزله اي ديگر خراب نشود.»
آرش قائم داوطلب ديگري است كه مي گويد شهر بم را انتخاب مي كند او در توجيه اين انتخابش مي گويد: «با كمك هاي عظيمي كه به اين شهر شده است، شايد بشود چيزي مشابه پاريس. آن وقت همه سر و دست مي شكنند براي قبول شدن در دانشگاهش.»
البته او اين حرف را با خنده مي گويد و بعد ادامه مي دهد: «خيلي دلم مي خواهد ببينم يك شهر به اين قدمت كه در طول چند ثانيه ويران شد چطور از نو ساخته مي شود، جان مي گيردو پيشرفت مي كند. مثل تولد يك انسان است اما انساني نادر.»
اما افرادي كه مثل آرش فكر مي كنند تنها انگار به خود او خلاصه مي شد چون اكثر افراد پاسخگو هيچ علاقه اي به قبولي در اين دانشگاه ندارند.

نوجوانان  كار نكنند
فقط كودكان آدامس فروش نيستند كه با دست هاي كوچك خود، بخشي از هزينه هاي خانواده هايشان را تامين مي كنند. كمي بزرگتر، ميان بسياري از كارگاه ها و مغازه ها نوجواناني سخت كار مي كنند تا پولي به ميان خانواده بياورند. اخيرا هيات دولت باتصويب آيين نامه اي به كارگيري نوجوانان گروه سني ۱۵تا۱۸ سال در مشاغل سخت و زيان آور را ممنوع كرده است. بر اين اساس كار كردن نوجوانان در حرفه هايي مانند جوش كاري، حفر قنات، كار در مراكز دامداري، كشتارگاه ها، كارگاه هاي قالي و زيلوبافي، نانوايي ها و ... را ممنوع كرده است. با اين حال برخي از كارفرماها ترجيح  مي دهند، نوجوانان را به خدمت بگيرند. چرا كه هم دستمزدي پايين تر خواهند پرداخت و هم از زير بيمه درمي روند.

دوره اجباري براي كودكان
در حالي كه در كشورهاي پيشرفته دنيا فرستادن كودكان به مراكز پيش دبستاني اجباري است، در كشور ما تنها پدر و مادرهايي لزوم فرستادن كودكان خود را به مراكز پيش دبستاني احساس مي كنند كه خود شاغل باشند.
اما تحقيقات جديد نشان مي دهد رشد ذهني كودك در سنين ۵تا۸ سال امكان پذير است و اگر اين فرصت از دست رود با امكانات موجود تنها امكان جبران ۵۰درصد از رشد مغزي وجود دارد. اين تحقيقات مسوولان را هم به واكنش وادار كرده است به طوري كه مسوول واحد مطالعه و تحقيق مقطع ابتدايي وزارت آموزش و پرورش مي گويد: خانواده ها حتما كودكان خود را به مراكز پيش دبستاني بفرستند.

پليس كوچولوهاي تهران
يادتان مي آيد، گذشته هاي دور، وقتي مدارس تعطيل مي شد، يكي ازدانش آموزان كه بازوبندي به بازو و پرچمي به دست داشت، به وسط خيابان مي آمد و دانش آموزان را براي رد شدن از خطوط عابر پياده و ر فتن به آن سوي خيابان راهنمايي مي كرد؟ بعد از وقفه اي چندين ساله، قرار است اين طرح مجددا در تهران احيا شود. دكتر بهبهاني معاون حمل ونقل و ترافيك شهرداري تهران خبر داده، طرح پليس مدرسه با هدف ايمن سازي مدارس و ايجاد محيطي سالم و امن براي دانش آموزان در مسير مدرسه و هنگام عبور از معابر با همكاري شهرداري، آموزش و پرورش و راهنمايي و رانندگي اجرا مي شود. در صورت اجراي طرح، چيزي نخواهد گذشت كه معاونت ترافيك شهرداري در مناطق مختلف بين دانش آموزان مدارس منطقه وسايل و امكانات لازم مانند لباس، پرچم و سوت توزيع خواهد كرد.

رشته تمبرشناسي در مدارس
يكي از سرگرمي هاي بسياري از نوجوانان دنيا كه گاهي تا عهد ميانسالي و پيري هم دوام مي يابد، جمع آوري تمبر است؛ تفريحي فرهنگي كه مانند بسياري از تفريحات فرهنگي ديگر جايش ميان نسل ايراني خالي است و مي رود رو به فراموشي گذارد. اخيرا روابط عمومي وزارت پست، خبر داده، قرار است رشته تمبرشناسي به دروس مدارس و دانشگاه هاي كشور اضافه شود.گويا اين تصميم براي شناساندن ارزش تمبر به نسل آتي ايراني تدارك ديده شده است. چرا كه به گفته عضو هيات علمي ميراث فرهنگي كشور، ارزش تمبرهاي ايران درخارج از كشور، بيشتر از كشورماست. اي كاش ساعتي هم در مدارس به كتاب خواني اختصاص مي يافت تا ادبيات ايراني در جامعه ايراني هم به اندازه جامعه غير ايراني شناخته مي شد.

راه اندازي خطوط سريع اينترنت
دوستي كه به يكي از همين كشورهاي حاشيه خليج فارس سفر كرده بود، مي گفت سرعت خطوط اينترنت در آنجا اصلا قابل قياس با ايران نيست. اين يك واقعيت است كه هنوز خطوط سريع اينترنت در ايران راه اندازي نشده. اما اين خلاء، زياد هم دوام نخواهد يافت. پس از مطرح شدن واگذاري برخي خدمات مخابراتي به بخش خصوصي، نخستين پروانه نصب، راه اندازي وبهره برداري از شبكه ملي انتقال داده ها با پهناي باند پر سرعت صادر شد. پس از راه اندازي اين شبكه، كاربران ايران هم مي توانند مانند كاربران ديگر نقاط دنيا از خدمات سريع اينترنت، تلفن بين المللي، خدمات صوتي و تصويري و ويديو كنفرانس بهره بگيرند. صد البته نرخ خدمات جديد باتوجه به هزينه هاي شبكه انتقال داده ها تعيين خواهد شد.

كودكان كم هوش محصول ماشين سواري هاي ما
در كنار همه مشكلات روحي- رواني كه ما در اين شهر شلوغ و كثيف با آن مواجه هستيم، بايد در آينده منتظر افرادي باشيم كه ازضريب هوشي پاييني برخوردارند. يك كارشناس بهداشت محيط، با بيان اينكه يكي از مضرات آلودگي هوا كاهش ضريب هوشي كودكان است مي گويد: «افزايش سرب در هوا به مغز زنان باردار صدمه هاي دايمي وارد مي كند.»
اين در حالي است كه سرب بر رشدمغزي كودكان در سنين پايين اثر بسيار منفي دارد به طوري كه با افزايش زياد ماشين هاي تهران و غلظت سرب موجود در هواي تهران بايد منتظر باشيم كه جمعيت آينده تهران را افرادي كم هوش تشكيل دهند.

در شهر
آرمانشهر
ايرانشهر
تهرانشهر
حوادث
درمانگاه
طهرانشهر
يك شهروند
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  در شهر  |  درمانگاه  |  طهرانشهر  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |