عكس ها: ساتيار
روز شنبه بيست و ششم ارديبهشت، اختتاميه جشنواره فرهنگ ايران زمين در تالار وحدت بود. اين جشنواره كه در بخش هاي فيلم، عكس، موسيقي و ... برگزار مي شد،  با حضور وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي پايان يافت.
پس از اهداي جوايز به برندگان، محمد نوري خواننده توانا، به روي صحنه رفت و اختتاميه را با صداي زيبا و سحرانگيز خود تزئين كرد.
محمد نوري سالهاست كه مي خواند. درست مي خواند. صدايش يادآور خلوص و زيبايي است و هيچگاه حاضر نشده است به سوداي رسم و عادات زمانه آنرا با معيارهاي غيرهنري آلوده كند.
چنين است كه در اين سن و سال او همچنان شنونده حقيقي موسيقي را به وجد مي آورد.
اگر مصداقي روشن و قابل دفاع در آشفته بازار موسيقي مردم پسند وجود داشته باشد، بدون شك نخستين نامي كه به خاطر مي آيد محمد نوري است.

اديب وحداني-وقتي محمد خوشرو به واحد نظارت مركز موسيقي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي آمد، خيلي حدس ها و حرف ها مي توانست زده شود و گفته شود و احتمالاً نوشته شود.
طبق معمول موسيقي ايران، همه چيز اينبار هم صوتي بود و با اينكه حساس ترين پست براي تهيه و توزيع انبوه شايعه، به خاطر متمركزبودن مديريت دولتي بخش نظارت بر پخش و اجراي موسيقي است، اينبار خيلي شايعه اي شنيده نشد.
با كمرنگ شدن روزافزون اهميت واحد موسيقي حوزه هنري، ديگر بي شك صداوسيما و مركز موسيقي همه مقدرات موسيقي كشور را غير از اداره امواج كم اهميتي! كه در هوا براي دل خودشان اين طرف و آن طرف مي روند، به عهده دارد.
جالب اين است كه از دادگاه هاي اداري درون سازماني در هر دوي اين نهادها هم خبرهايي - يك بار در يك خبرگزاري و بار ديگر، در افواه عمومي- در چند سال گذشته و با پاگرفتن موسيقي پاپ ايراني، منتشر شد.
از آن به بعد، خبرها كمتر شدند. صداوسيما كه بيرق موسيقي پاپ را از نوروز ۱۳۷۶ به دست گرفته بود و با مديريت عالي علي معلم دامغاني و مديريت اجرايي و علمي دكتر حسن رياحي و فريدون شهبازيان (در دو حيطه مختلف) يكه تاز عرصه موسيقي پاپ شده بود، كماكان به حمايت از چهره هاي خاص خودش ادامه داد و با آمدن خوشرو به اداره نظارت و ارزشيابي، برخلاف بيشتر پيش بيني ها و گمانه زني ها، وزارت ارشاد در جهت عرضه موسيقي پاپ بسيار فعال تر شد.
فعاليت هاي موسيقي با تغييراتي كه بتوان در اخبار خبرگزاري هاي خارج منعكس كرد در مديريت خوشرو مواجه نشد.
يك كارشناس خبره موسيقي درباره آن نوع از تغييرات، دلايل آنها را به چيزهايي نسبت مي داد كه حل هيچ كدامشان در توان اهل موسيقي نيست، چراكه اصل آن مشكلات هم ساخته اهل موسيقي نيست. اما درحالي كه نمي توان خبرهايي را چاپ كرد كه ازنظر خبرگزاري ها جذاب باشد و تيتر يكي را به خاطر «براي اولين بار» بودن از ميان آنها به دست آورد، درعوض واقعيت هايي با مديريت علي مرادخاني و سوددهي او به اهل موسيقي و جسارت خوشرو در صدور مجوزها رخ داد كه نديدگرفتن آنها كار سختي است.
اول از همه بايد به اين نكته توجه كرد كه بعضي از اهالي! موسيقي پاپ ايروني (توليد لس آنجلس) به تقليد از پاپ ايراني (توليد تهران) پرداختند. بماند كه هردوي اينها كاملاً از يك جنس است.
نكته دوم اين است كه ديگر وقتي آثار پاپ ايروني به بازار مي آيد، قيمت نوار كاست ۱۰ تومان بيشترنمي شود. حالا رئيس سابق به بنياد رودكي رفته است و احتمالاً قرار است به عنوان رئيس هيات مديره فعاليت كند و محمد خوشرو هم قرار است به بنياد رودكي برود و هنوز از سمت جديد او چندان چيزي نشنيده ايم.

كشور عقب نگه داشته شده افغانستان اين روزها شاهد تحولاتي در دل خود است. هر كس به گونه اي تلاش دارد كه آن همه عقب ماندگي را به گونه اي جبران كند. كشوري كه حدود چهل سال در تب و تاب جنگ خصوصا جنگ هاي داخلي مي سوخت گرچه اين روزها با حضور قواي بيگانه شاهد روزهاي چندان خوبي نيست اما اين حس را دارد كه روزنه اي براي تنفس بيابد. مدت زمان زيادي است كه اهل فرهنگ و هنر اين كشور پهناور و تاريخي در كشورهاي ديگر سرگردان بوده اند. آنچه كه امروز از ادبيات افغانستان در دست ماست نشان از عمق انديشه و استعداد نويسندگان آنجا دارد. غزل ها، داستان ها و حتي شعرهاي متداول امروزي كه توسط نويسندگان و شاعران افغانستان پديد آمده نشان مي دهد كه جو حاكم سال هاي بد هرگز نتوانسته در اين حوزه خودي نشان بدهد. نويسندگان و شاعران در تنهايي و اضطراب خود هرگز از عنصر فرهنگ و هنر بخصوص ادبيات دور نمانده اند. يكي ديگر از رشته هايي كه هرگز در دوران تسلط و طالبان بر اين كشور محلي از اعراب نداشته و حتي حرام هم دانسته مي شده حوزه سينماست. بسياري از چهره هاي موفق سينماي افغانستان يا عطاي اين كار را به نيت زندگي در كشورشان به لقاي آن بخشيدند يا راهي ممالك ديگر شدند. البته دراين چند سال همه چهره هاي سينمايي افغانستان به كشورشان بازنگشته اند اما حركت خودجوشي كه به صورت خودآموز در رابطه با اين رشته شروع شده نويد آينده اي روشن را با خود دارد.
شايد تنها چهره آكادميك سينماي افغانستان آقاي صديق برمك باشد. اين فيلمساز توانست در همين چند سال مجال كاريش دو جايزه بزرگ را براي سينماي مظلوم افغانستان به ارمغان بياورد. فيلم «اسامه» ساخته اين فيلمساز هنوز هم دربسياري از كشورهاي ديگر روي پرده است. استقبال مردمي از اين فيلم شايد دليل حركت جالب «موزه  هنرهاي معاصر» باشد. دست اندركاران خوش ذوق اين موزه قصد دارند كه فيلم اسامه را همين امروز راس ساعت پنج بعدازظهر براي علاقه مندان نمايش بدهند. فيلم اسامه از زاويه ديد خود قصد دارد كه بخشي از مصائب مردم افغانستان را به ما نشان بدهد.

مثل داستان هاي هانس كريستين اندرسن، نويسنده بزرگ دانماركي. شاهزاده تنهاي دانمارك به آرزويش رسيد؛ ازدواج با دختري استراليايي و داستان عشق اين دو پرخواننده ترين قصه دانمارك و شايد اروپاست.
شاهزاده ۲۲ ساله، فردريك، عروسي استراليايي براي خود برگزيد. آنها براي نخستين بار يكديگر را در المپيك سيدني و در سال ۲۰۰۰ ديده بودند. ظاهرا همان جا دلباخته يكديگر شده بودند.
ازدواج آنها طي يك مراسم بسيار باشكوه در دانمارك برگزار شد. بسياري از مردم دانمارك در اين جشن شركت جسته بودند. از جمله سفرا و بسياري از مقامات سياسي كشورهاي ديگر. در واقع نزديك به ۲۵۰ هزار نفر در اين مراسم كه با آئين هاي دانماركي مزين شده بود شركت كردند.
در مراسم شام مخصوص نيز ۴۰۰ ميهمان ويژه حضور داشتند. ميهمان مخصوص اين مراسم شاهزاده فلي، شاهزاده اسپانيا و دوست نزديك و صميمي فردريك بود.

گمان مي رود كه خيلي از نوشته ها علي رغم بافت نوشتاري نه چندان محكم سال هاي سال با نسل هاي گوناگون زندگي كنند. در دوراني كه ديگر آرام آرام بسياري از كارهاي جنجال ساز گذشته جاي خود را به ادبيات امروز داده اند. هنوز هم كارهاي ديگري كه معلوم نيست دليل شهرتشان چيست جايگاه اوليه خود را حفظ كرده اند.
خيلي كارها هستند كه انگار بايد سينه به سينه خوانده و نقل شوند. آدم هاي بسياري را مي شناسيم كه زياد اهل كتاب نيستند اما بالاخره دو سه كتابكي خوانده اند و دوست دارند به ديگران هم توصيه كنند. به هر حال آثاري كه هرگز نمي توان به آنها كلمه كلاسيك را چسباند و ادبيات امروز را توي سرشان زد نشان مي دهند كه بافت ادبي گوناگون آنگونه كه بايد و شايد هنوز هم حرف اول را نمي زنند. گويي اثر بايد با خون خواننده  اش در آميخته باشد. رازمانايي بسياري از اثرها شايد ريشه در همين موضوع داشته باشد.
همه شما بدون شك نام و آوازه «بابا لنگ دراز» را شنيده ايد. همين كار كوچك با آن حجم اندك و فضاسازي داستاني بسيار پيش پا افتاده تمام دنيا را ديده و كودكان اكثر كشورهاي پيشرفته و غيرپيشرفته را به خوانش خود مجبور كرده است.
اين كتاب ظاهرا هنوز هم در سال سه چهار بار تجديد چاپ مي شود كه شامل همه كشورهاست. شايد باور نكنيد اما در دوراني كه هري پاتر ذهن اغلب بچه هاي دنيا را به خود معطوف كرده جناب «جين و بستر» اصلا از خانم رولينگ عقب نمانده است.
همه ما اگر حتي اين كتاب را نديده باشيم حتما فيلم يا كارتونش را ديده ايم. بعضي وقت ها اگر فيلم يا كارتوني از روي يك اثر ساخته شود آن اثر آرام آرام رنگ و بوي خود را از دست مي دهد اما عجبا كه جناب لنگ دراز هرگز مشمول اين قاعده نشده است.
قصه آن پدربزرگ و نوه مشهور، انگار حالا حالاها قصد ندارند كه جاي خود را به كارهاي ديگري بدهند. رازآميزي پيچيده در روايتي معمولي آن هم از ديد زاويه داناي كل حالا حيرت همه اهل كتاب را برانگيخته است.
آنگونه كه از شواهد و قرائن برداشت مي شود جناب بابا لنگ دراز با آن پاهاي كشيده و نافرم توي اكثر خانه هاي كشور خودمان هم سرك مي كشد. جالب است كه اين كتاب در ليست پرفروش هاي كتاب سال هشتاد و دو قرار دارد.

بعضي آدم ها بعضي وقت ها كارهاي جالب توجهي مي كنند. مثل همين دست اندركاران دانشگاه تهران خودمان. براي ما ايراني ها هميشه جالب بوده كه مثلا بدانيم فلان آدم مشهور در هر زمينه اي چگونه زندگي مي كرده. چه داشته و چه نداشته.
وقتي كه مي شنويم مثلا نمايشگاهي از اموال شخصي آدم بزرگي چون «علي اسفندياري» يعني همان نيما يوشيج عزيز قرار است كه برپا شود سراپا ذوق زده مي شويم. نيما به عنوان پدر شعر نو فارسي با آن تحول عظيمي كه در حوزه ادبيات پديد آورد متاسفانه ظاهرا در اغلب سال هاي زندگي در فقر و فاقه بسر برده. همين نمايشگاه هم نشان مي دهد كه اين شاعر آنگونه كه بايد و شايد دلبستگي زيادي به اين دنيا نداشته وگرنه اموال شخصي اش بايد بيش از اينها مي بود. چند مجله، چند كتاب و چند عكس از يك طرف و يك عينك، يك جعبه باروت، يك كمربند و شصت جلد از مجله موسيقي همه دار و ندار نيماست. حالا شما يك كتاب قصه به نام «رنگ پريده خون سرد» نوشته خودش و كتاب هاي زندگاني حسن اسفندياري، اسرار التوحيد، طبرستان را هم به آنها اضافه كنيد. اين هم از حال و روز استاد تحول در شعر فارسي! حالا اين كه حق نيما آنگونه كه بايد و شايد نه در دوره حياتش و نه بعد مرگ ادا نشده مساله ديگري است. اما حركت هاي اين چنيني حداقل حسن دوباره خواندن آثارش را به بيننده خواهد داد. گرچه نبايد براي نشان دادن عظمت نيما با آن وسايل اندك منتظر فرا رسيدن هفته اي خاص باشيم ولي اميد است كه نمايشگاه فوق خشت بنايي براي دايمي بودن اين كار شود.

هانيبال الخاص نقاشي است كه خيلي ها او را صاحب سبك مي دانند و خيلي ها هم ايرادهاي عجيب و غريبي از كارهايش مي گيرند.
اين نقاش كرمانشاهي هم اكنون در مرز هشتاد سالگي قرار دارد. كمتر كسي را مي توان پيدا كرد كه دستي در نقاشي داشته باشد و حداقل يك دوره كوتاه را به عنوان شاگرد پيش او نگذرانده باشد. الخاص تاكنون توانسته تاثير بسزايي در طراحي داشته باشد و اغلب نقاشان صاحب نام و شاگردانش در اين مساله شك ندارند. البته شيوه اصلي كار الخاص نقاشي مدرن در قالب آبستره است.
اما بارها و بارها در زمينه كارهاي انتزاعي طبع آزمائي كرده. اين نقاش كهنسال اين روزها از اداره ارشاد اسلامي كرمانشاه گله مند است. او خودش در جايي گفته كه دوست داشته جشن ۶۰ سال از سابقه نقاشي اش را در شهر زادگاهش يعني كرمانشاه برگزار كند  اما با مخالفت روبه رو شده است. او ظاهراً علاقه مند بوده كه همراه با همشهريانش شاهد اين جشن باشد. البته ظاهراً هنوز هم نااميد نشده و نامه نگاري هايش در رابطه با انتقال نمايشگاه ادامه دارد. او با دلخوري تمام دراين باره گفته است: در آستانه ۸۰ سالگي تنها آرزويم اين بود كه در زادگاهم كه خاطرات بسياري از آن دارم و به جهت اداي دين به اين شهر كه زماني دور عشق نقاشي را از آنجا آموختم يك نمايشگاه برگزار كنم و جشن ۶۰ سال نقاشي را با همشهريانم برگزار كنم، اما اين حق را از من گرفتند.
اميدواريم هرچه زودتر مشكل اداره ارشاد كرمانشاه با الخاص حل شود و او بتواند به آرزويش برسد.

نامزد حزب استقلال انگليس براي احراز سمت شهرداري لندن از سابقه ورزشي خود براي جذب آراي جوانان استفاده مي كند. فرانك مالوني كه از دست اندركاران برگزاري مسابقات مشت زني است و سابقه مربيگري در اين رشته را نيز دارد معتقد است تشويق جوانان به شركت در رقابت هاي سالم باعث مي شود كه آنان به گروه هاي گنگستري و تبهكار ملحق نشوند، مالوني معتقد است كه سابقه و زمينه ورزشي من به جوانان، به ويژه جوانان خانواده هاي فقير كمك خواهد كرد.
مالوني وعده داده است كه اگر به سمت شهردار لندن برگزيده شود، تمام مراكز جوانان در لندن را نوسازي خواهد كرد و اينگونه اماكن را به تجهيزات ورزشي تبديل خواهد كرد. مالوني معتقد است كه ورزش روح جوانان را از پليدي ها و زشتي ها پاك مي كند.
در عين حال مالوني وعده داده است كه از فروش زمين هاي بازي مدارس جلوگيري خواهد كرد و در عوض امكانات ورزشي را در سراسر شهر گسترش خواهد داد. از ديگر برنامه هاي مالوني براي بازسازي لندن، افزايش خدمات به افراد معلول است. مسايلي همچون تامين اتوبوس معلولان، ايجاد آسانسور در ايستگاه هاي مترو و افزايش مراقبت هاي خانوادگي از برنامه هاي مورد نظر مالوني است.
انتخابات شهرداري لندن روز ۲۱ خرداد برگزار مي شود.

استاد علي اكبر صنعتي، يكي از مفاخر فرهنگ و هنر ايراني، در آستانه ۹۰ سالگي، نزديك به يك سال است كه دچار عارضه مغزي شده و توان حركتي و كلامي خود را از دست داده است.
خانواده صنعتي كه سالهاست در كمال كرامت و مناعت طبع زيسته اند هم اينك براي تامين هزينه هاي زندگي و درمان استاد صنعتي دچار مشكل شده اند.نكته جالب درخصوص استاد صنعتي اينكه پيكره ها و مجسمه هاي دست ساخته استاد سالهاست كه در نمايشگاهي با عنوان ۱۳ آبان واقع در ميدان امام خميني تهران وابسته به جمعيت هلال احمر نگهداري مي شوند و براساس قرار اوليه استاد با هلال احمر، ۵۰ درصد عوايد اين نمايشگاه، ماهانه به يك مركز نگهداري از كودكان بي سرپرست اهدا مي شود.
اين درحالي است كه به واسطه خارجي بودن داروهاي موردنياز استاد، بسياري از آنها مشمول بيمه نيستند.
سقف خانه استاد درحال ريزش است. در چنين شرايطي تابلوهاي نقاشي استاد، گرفتار كنج فراموشي اند و در شرايط بسيار بدي نگهداري مي شوند. در سال ۱۳۸۱ استاد صنعتي موفق به دريافت نشان درجه اول هنري از رئيس جمهور شد. در زمان مديريت مرتضي الويري در شهرداري تهران نيز قرار بود از استاد صنعتي با خريد برخي آثارش قدرداني شود كه...!
استاد صنعتي از هنرمندان وفادار به آداب و سنن اين مرز و بوم است. از همان معدود هنرمنداني كه هميشه در حرف ها و كلام ستايش شان مي كنيم و به عنوان الگو معرفي مي كنيم و اما در چنين شرايطي به راحتي فراموش شان مي كنيم. به خاطر احترام به هنر راستين، استاد صنعتي را به خاطر آوريم.

فرهاد فرجاد
هنرپيشه عصبي 
لسلي گرانتام را در ايران با سريال پليسي۱+۹۹ مي شناسيم. اين هنرپيشه انگليسي در سريال۱+۹۹ نقش پليسي عصبي و خودآزار، اما مصمم و زيرك را به زيبايي هر چه تمام تر ايفا كرد. اما امروز كاشف به عمل آمده، بازي او در سريال به اين خاطر طبيعي و جاافتاده بود كه خودش را بازي مي كرده است. گرانتام در واقع بسيار عصبي، پرخاشگر و دردسرآفرين است. چندي پيش پاي وي به يك ماجراي غيراخلاقي در اينترنت و در پي آن كتك كاري بازشد تا جايي كه مضروبش را روانه بيمارستان كرد. جريمه ۳۳ هزار پوندي، كمترين مجازاتي است كه انتظارش را مي كشد.
موريسي عليه بوي 
پل موريسي، خواننده انگليسي سبك پاپ در نخستين مصاحبه تلويزيوني خود پس از ۱۷ سال از ديويد بوي به انتقاد شديد پرداخت و او را نمايشگر و كاسب كار خواند.
موريسي معتقد است ديويد بوي از سال هاي ارزشمند گذشته فاصله گرفته و ديگر آن هنرمند مردمي نيست.
موريسي در ترانه «مي دانم روزي به وقوع مي پيوندد» (۱۹۹۳) از همخواني ديويد بوي بهره جست. دو سال بعد، بوي از او خواست تا در تور بزرگ انگلستان همراهش شود، اما موريسي پيش از پايان تور، گروه را ترك كرد.
شانس غول براي جايزه 
منتقدان، ماجراي «شرك۲ » و غول سبزش را كه به دنبال عشق راستين مي گردد، از شانس هاي دريافت جايزه در جشنواره كن امسال مي دانند.
جفري كاتزنبرگ، از سرمايه گذاران كمپاني دريم وركز، ضمن اظهار شگفتي از نظر منتقدان گفت: به دست آوردن دل منتقدان جشنواره كن، اغلب كار بسيار دشواري است. خوشحاليم كه به مدد صداي هنرمندانه ادي مورفي و كامرون دياز توانسته ايم به چنين اقبالي دست يابيم.
وي همچنين از احتمال ادامه داستان شرك در قالب قسمت سوم و چهارم، پس از استقبال گسترده جهاني خبر داد.
ياد ايام
غول بي شاخ و دم دنياي بلوز، بي بي كينگ، قصد دارد در آلبوم جديد خود با عنوان «انعكاس ها» ترانه هايي از الويس پريسلي، لوئيس آرمسترانگ، نت كينگ كول و سام كوك را بازسازي و اجرا كند.
كينگ در اين آلبوم كه دهم ژوئن منتشر خواهد شد،  آميزه اي از سبك هاي پاپ، جاز، كانتري و بلوز را ارايه مي دهد و قصد دارد ياد بزرگان گذشته را ديگر بار زنده سازد. «انعكاس ها» همچنين دو ترانه معروف كينگ از دهه ۷۰ را در خود جاي مي دهد. تهيه كننده اين آلبوم، سيمون كلايمي است كه پيش از اين روي آلبوم گرمي گرفته سواري با كينگ اثر اريك كلاپتن كار كرده بود.
لحظه به لحظه با اخبار اپرا
رادني مايلنز، منتقد و كارشناس اپرا، همزمان با آغاز فصل اپراي امسال انگلستان، به صورت زنده در راديو ۳ اپرا از مترو پولتين گزارش اجراها را ارايه مي دهد. امسال مايلنز در كنار نامي هاي اپراي جهان مثل فيليپ لانگريج، راجر نورينگتن، جان اليوت گاردينر، الاين پدمور، نيكلاس پين، هيلاري فينچ، ريچارد لانگهام اسميت و الكساندرا ويلسون قرار مي گيرد و علاقه مندان را در جريان گزارش هاي هنري خود قرار مي دهد.