دوشنبه ۸ تير ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۴۲۱
تهرانشهر
Front Page

موسيقي،نور، صدا، فيگور
بازگشت به عهد اسپارتاكوس
اين مسابقه  با همه مسابقه هاي ديگر فرق دارد. شما تنها بايد به بهترين نحو، بدن خود را نشان دهيد. همه گوش به فرمان داور هستند تا او بگويد آنها چه كنند: بازو، قفسه سينه، پشت،...
010569.jpg
عكس: ساتيار
محمد جباري 
مسابقات «زيبايي اندام»؛ تنها شنيدن اين كلمات هم ذهن آدم را مشغول خود مي كند. مگر زيبايي اندام هم مسابقه دارد؟ يعني در اين مسابقات چه كار مي كنند؟ اين مسابقات آن هم در تهران؟ ياد هفته نامه هاي رنگارنگ جلوي دكه هاي مطبوعاتي مي افتيم و عكس  قهرمان هاي پرورش  اندام با آن هيكل هاي عجيب و غريب و ورقلمبيده و با «فيگورها»ي خاص خود. يعني اين آدم هاي اين ريختي قرار است با هم مسابقه بدهند؟ مثل بقيه مسابقه هاي قوي ترين مردان قرار است وزنه هاي چند صد كيلويي جا به جا كنند يا چيز ديگري است؟ براي خلاص شدن از دست همه اين فكرهاي جورواجور تنها بايد كمي به خودمان زحمت مي داديم.
عصر جمعه زير آفتاب داغ وسوزان، خيابان هاي خلوت را پيش مي  گيريم تا به ورزشگاه شهيد حيدرنيا در خيابان، حافظ برسيم. اولين چيزي كه نظر را جلب مي  كند صف ماشين هاست كه در پياده روي خيابان،  پارك شده اند. يعني اين ماشين ها براي تماشاگران است؟ قدم هايمان را تندتر مي     كنيم تا زودتر به در ورزشگاه برسيم. جلوي در ورزشگاه هيچ اعلاني درباره اين مسابقات نخورده است.
با شك و ترديد وارد مي  شويم. نكند همه اين حرف ها سركاري باشد؟ جلو رويمان در زمين چمن عده زيادي مشغول بازي و تمرين فوتبال هستند. به دور و برخودمان نگاه مي   كنيم تا نشاني از مسابقات پيدا كنيم. از آب ميوه فروش سراغ مسابقه را مي   گيريم و او طرف مقابل را نشان مي   دهد و مي   گويد بايد بليت تهيه كنيد. ديدن اين مسابقات ۵۰۰ تومان هزينه دارد.
به سمت سالن مي  رويم. دم در سالن عده زيادي جمع شده اند و بيشتر هم جوان. آنها بليت ندارند و دلشان هم نمي  خواهد پولي بابت تماشاي اين بدن ها بدهند. پشت اين جمعيت اولين نشانه مسابقات به چشم ما مي  خورد. چند نفر در حال رنگ ماليدن به بدن كسي هستند. فهميدن اينكه او جزو شركت كنندگان در مسابقه است كار سختي نيست. بدن چند لايه و كار شده اش، همه چيز را نشان مي  دهد. هنوز باتعجب به او و به آن رنگ هاي قهوه اي روي بدنش نگاه مي  كنيم. مثل صافكاري ماشين هاست. دو سه نفر دور و برش با شدت و عجله دست هاي رنگي خود را روي بدن او مي  كشند تا تمام بدن او از صورت تا پاها قهوه اي شود. به آدم هاي ديگر نگاه مي  كنيم تاشايد نشاني از تعجب رادر چشمان آنها پيدا كنيم ولي انگار تنها غريبه در جمع آنها، ما هستيم و اينها براي آنها عادي است.
راهروي رنگ ها
از در ورودي كوچك عبور مي  كنيم و سعي مي   كنيم ديگر تعجب نكنيم.ولي اگر شما هم جاي ما بوديد و راهرويي را پر از آدم هايي مثل آدم بالايي مي  ديديد، تعجب مي  كرديد وشايد هم خنده تان مي  گرفت. راهروي صافكارها! سروصداي دست بر بدن زدن فضاي راهرو را پر كرده است. همه شركت كنندگان با همان وضع در حال رنگ كردن خودشان هستند. البته خودشان كه نه، اطرافيانشان با دست هاي رنگي بر بدن آنها مي  زنند. ابتدا چند لكه قهوه اي بر بدن نقش مي  بندد و سپس دست ها رنگ را پخش مي  كنند. رنگ كردن براي برق و جلاي بيشتر بدن ها تا پستي بلندي هاي بدن بيشتر به چشم آيد و نظر داوران را بيشتر جلب كند.
به آرامي از كنار اين آدمها رد و وارد سالن مي  شويم. ولي چيزي كه در سالن مي  بينيم باعث مي  شود راهرو را اصلا فراموش كنيم. اولين چيزي كه سريع چشممان را به سمت خود جلب مي  كند، سكويي پر از آدم هاي زيبايي اندام كار است. رديف آدم هايي كه لباس زيادي بر تن ندارند و روي سكو در كنار هم قرار گرفته اند. بدن هاي قهوه اي خودنمايي مي  كند و بيشتر از رنگ  قهوه اي، قلمبه  سلمبه هاي روي بدن آنها. موسيقي خاص و بلندي فضاي سالن را پر كرده است؛ موسيقي كه با همهمه و تشويق تماشاگران همراه شده است. پس از مدتي ميخكوب شدن به آدم هاي روي سكو، تازه يادمان مي   افتد به اطراف هم نگاهي بيندازيم. سالن تقريبا پر از جمعيت است و دور تا دور سالن پر از آدم هايي است كه چشم از روي سكو برنمي  دارند. يك سالن سرپوشيده اي كه مثلا مناسب واليبال و اين جور بازي هاست، ولي امروز روز بدن هاست و زيبايي.
در وسط سالن رديف صندلي ها خودنمايي مي  كند،صندلي ها براي ميهمان است و بعد از صندلي ميهمان ها، ميز و صندلي داورها به چشم مي  خورد. پنكه هاي زيادي وسط سالن مسوول خنك كردن آدم هاي آن پايين هستند. در طرف ديگر، رديف كاپ ها به چشم مي  خورد؛ يك، دو، سه... ده دوازده تايي مي    شوند. اين كاپ ها منتظر آدم هاي روي سكو هستند. منتظر راي داوران تا در دستان بهترين زيبايي اندام كارها قرار بگيرند.
زيباترين بدن ها!
نفرات قبلي پايين مي  روند و گروه بعدي به بالا مي  آيند. به هر كسي شماره اي آويزان است. تنها آن كاغذ سفيد و شماره روي آن هويت آنها را تشكيل مي  دهد. ابتدا اسم ها را مي  خوانند ولي در ادامه، تنها آنها را با شماره صدا مي  زنند. شماره فلان برو آن طرف. شماره فلان و شماره فلان برويد ميان اين شماره ها. پس از مرتب شدن اين ۹ نفر روي سكو، مسابقه آغاز مي  شود. البته اين مسابقه  با همه مسابقه هاي ديگر فرق دارد. شما تنها بايد به بهترين نحو، بدن خود را نشان دهيد. همه گوش به فرمان داور هستند تا او بگويد آنها چه كنند: زير بغل، قفسه سينه، پشت،... با اين كلمات آنها فيگورهاي مربوط را مي  گيرند تا نشان دهند چقدر روي بدن خود كار كرده اند. موسيقي همزمان با حركات به گوش مي  رسد و هيجان فضا را تشديد مي  كند. آنها به تدريج به سمت راست مي  چرخند تا داوران همه بدن آنها را ببينند. نور فلاش ها و سروصداي جمعيت ،سالن را پر كرده است. دوربين هاي فيلمبرداري در دست ها مي  چرخد تا اين «زيبايي»ها را بر فيلم ثبت كنند. كساني پشت رديف صندلي ها در حال حرص و جوش خوردن و درآوردن شكل هاي مختلف هستند. آنها جزو شركت كنندگان در مسابقه  نيستند بلكه آدم هاي روي سكو را هدايت مي  كنند و به او مي  گويند فلان فيگور را بگير، فلان كار را نكن.
همزمان با «به سمت راست» گفتن داور، يكي از آدم هاي روي سكو اشتباهي آن طرفي مي  چرخد، دست راست و چپ خودش را هم گم كرده است. به آخرين بخش قضاوت مي  رسيم و هيجان انگيزترين آن «بهترين فيگورهاي خود را بگيريد» موسيقي به اوج خود مي  رسد و آدم هاي روي سكو به شكل هاي مختلف درمي آيند. هر ثانيه به يك شكل و يك فيگور. حركات بدن آدم هاو موسيقي و نور و سروصدا.
رقص بدن ها و حركت پنكه ها و دادو فرياد. ماهيچه هايي كه اين ور و آن ور مي  شوند، دندان هايي كه به هم فشرده مي  شوند و پاهايي كه باز و بسته مي  شوند و...
زيبايي 
رقص عضلا ت ادامه دارد و موسيقي و نور و صدا آدم را مي  گيرد. سكويي پر از آدم هايي كه تنها وجه مهمشان، بدن هاي آنهاست. آنها هر كاري مي  كنند تا زيباتر ديده شوند. سالهاست كه روي بدن خود كار مي  كنند و وزنه مي  زنند وهزار چيز جورواجور مي  خورند تا روي اين سكو زيباتر به نظر آيند، تا چشم داوران را به سمت خود جلب كنند و... فضا آدم را به گذشته ها مي  برد و فيلم هايي مثل اسپارتاكوس. رديف برده هاي نيمه برهنه كه تنها قدرت جسماني شان مهم بود و محكم بودن دندان هايشان. برده هايي كه در بازار روي سكو مي  رفتند تا خريداران آنها را ببينند و بخرند. بهترين بدن ها وقوي ترين ها، بيشترين خريدار را داشتند و بالاترين قيمت را.
آدم اين فكرها را مي  كند حالش بد مي  شود. روي سكو برويم تا از همه ويژگي ها تنها زيبايي بدن هايمان را ببينند؟ آن هم كدام زيبايي؟ بدن هاي چند لايه و پر از پستي و بلندي واقعا زيبا هستند؟
موسيقي همچنان پخش مي   شود و آدم هاي نيمه برهنه جديد بر روي سكو ظاهر مي شوند تا خود را به نمايش بگذارند. به تماشاگران و صورت هاي آنها نگاه مي         كنيم. چهره هاي آنها كاملا جدي است. مثل اينكه تنها ما در اين جمع غريبه هستيم. شايد هم واقعا حق با آنهاست وزيبايي يعني همين. از كنار جمعيت و راهروي پر از رنگ و آدم هاي «زيبا»مي   گذريم تا به فضاي بيرون برسيم. خارج از سالن هنوز عده اي منتظر ورود به سالن هستند.

نمايشگاه
نقاشي در كنار خط و مجسمه ها در خاك
اگر به دو هنر نقاشي و خط علاقه داريد، مي توانيد به تالار آبي كاخ نياوران برويد تا آثاري از هر دو هنر را يكجا ببينيد. «نقشي از آسمان خيال» عنوان نمايشگاه آثار نقاشي و خوشنويسي عباس و عليرضا پهلوان زاده است كه در كاخ نياوران برگزار شده و تا ۱۸ تيرماه ادامه خواهد داشت. جالب است بدانيد آثاري كه در اين نمايشگاه به نمايش گذاشته شده اند با وجود اينكه از دو هنر مجزا هستند اما مضامين مشتركي دارند.
نمايشگاه ديگري هم از نقاشي هاي مدرن فرشته اكبري پايدار در گالري مژده (سعادت آباد - علامه طباطبايي شمالي - كوچه ۱۸ شرقي - پلاك۱۸) برگزار شده است. براي ديدن اين آثار كه به سبك مدرن و با تكنيك رنگ روغن هستند، بايد عجله كنيد چون فقط تا سه شنبه ۹ تيرماه فرصت داريد. ضمنا اگر از نقاشي خسته شده ايد براي تنوع هم كه شده مي توانيد براي ديدن آثار مجسمه سازي فاك موسوي به نگارخانه خاك (خيابان شريعتي - دوراهي قلهك - خيابان بصيري - كوچه ژيلا) برويد. اين نمايشگاه كه از ۵ تيرماه افتتاح شده تا ۱۲ تيرماه ادامه خوادهد داشت.

جعبه
روزي بدون فوتبال
پانزده روز فوتبال پشت سر هم اين فرصت را حتما از شما گرفته بود تا بتوانيد درست و حسابي تلويزيون و سريال تماشا كنيد. به هر صورت امروز فرصت خوبي است تا بتوانيد فيلم و سريال ها را دنبال كنيد.
ديشب اولين قسمت سريال تكراري در پناه تو از شبكه ۲ پخش شد. اگر مايليد مي  توانيد ساعت ۱۴ دوباره اين قسمت را تماشا كنيد. تكرار مجموعه نقطه چين و كاكتوس هم هر دو ساعت ۱۵ از شبكه ۳ و يك پخش مي  شود. هر كدام را كه نديديد مي  توانيد در اين ساعت تماشا كنيد.
ديروز، امروز، فردا همچنان ساعت ۱۹ از شبكه تهران پخش مي  شود.مجموعه جديد و بانمك «من يك مستاجرم» را مي توانيد حوالي ساعت ۲۱ تماشا بفرماييد. دايره ترديد نام سريالي است كه دو قسمت از آن پخش شده و داوود رشيدي، فرامرز صديق، علي اوسيوند و... در آن نقش ايفا مي  كنند. امشب احتمالا قسمت سوم اين سريال ساعت ۱۰:۲۲ پخش خواهد شد.
امشب برنامه يورو ۲۰۰۴ هم با بررسي  تيم هاي راه يافته به دور نيمه نهايي به دوستداران فوتبال عرضه خواهد شد.
برنامه جذاب بهمن هاشمي و جشنواره تابستاني فيلم هاي سينمايي بعد از اخبار ساعت ۳۰:۲۲ پخش مي  شود. امشب حتما فرصت تماشاي فيلم را هم پيدا خواهيد كرد.

فرهنگ
ستارگان آسمان و چشم اندازهاي زمين
اگر دوست داريد در دل شب به آسمان خيره شويد و از ديدن ستاره ها و اجرام آسماني لذت ببريد، انجمن نجوم ايران با آموزش رصد ستارگان كار شما را راحت تر و لذتبخش تر مي كند.
قرار است اين انجمن رصد ستارگان را در سه مقطع مقدماتي، متوسطه و پيشرفته آموزش دهد. در دوره اول علاقه مندان با منظومه شمسي، دنباله  دارها، سير تحول ستارگان و صورت هاي فلكي آسمان آشنا مي شوند و سرانجام با اجراي يك شب رصدي آموخته هايشان را به صورت عملي تجربه مي  كنند. ضمنا اين انجمن سه برنامه شب رصدي را در تابستان امسال برگزار مي كند كه يكي از آنها شب گذشته بوده و دو برنامه ديگر در ۲۳ مردادماه و ۲۶ شهريورماه اجرا خواهند شد.
آن عده از هنرمندان جوان و بهتر است بگوييم آنهايي كه در موسيقي سررشته دارند اما تا حالا آن را به صورت حرفه اي دنبال نكرده اند و فكر مي كنند كه هنر آنها طرفداري ندارد يا گمنام مانده و اصلا چه طور است بگوييم همه علاقه مندان به هنر موسيقي اين خبر را بخوانند؛ قرار است فرهنگسراي قانون براي معرفي و حمايت از گروه هاي موسيقي غيرحرفه اي اولين جشنواره موسيقي غيرحرفه اي جوان را برگزار كند. اين جشنواره كه در نيمه دوم شهريورماه برگزار مي شود در ۳ بخش سنتي، كلاسيك و پاپ بوده و هنرمندان جوان در آن به اجراي برنامه خواهند پرداخت. همچنين در پايان اين جشنواره و بعد از بررسي هيات داوران، به رسم ياد بود به گروه هاي برتر هدايايي هم داده مي شود. اگر دوست داريد در اين برنامه شركت يا حتي ثبت نام كنيد، مي توانيد به فرهنگسراي قانون در شهرك قدس - فاز ۱ - خيابان ايران زمين شمالي مراجعه كنيد.

پايتخت
صنعا
با رسيدن فصل تابستان و گرما تصور هر چيزي ممكن است به جز كمبود آب و بي آبي. مخصوصا اگر ساكن يك شهر خيلي گرم باشي، اما گويا بي آبي اينبار از صنعا پايتخت كشور يمن سر درآورده است. به همين دليل وزارت آب و محيط زيست يمن به شهروندان صنعا يك هشدار جدي در مورد كمبود آب در اين شهر داد. اين هشدار مربوط به مصرف بي رويه و استفاده بيش از اندازه از آب هاي حوضه رودخانه اين شهر است كه براي كشاورزي و زراعت مصرف مي شده. همچنين تحقيقات اين وزارتخانه نشان مي دهد كه آب هاي بيش از ۵۰ هزار چشمه و چاه آب حاشيه اين رودخانه رو به ته كشيدن و خالي شدن است. اين كاهش سريع منابع و ذخاير آب نوشيدني و قابل استفاده شهر گرمي مثل صنعا، مسلما براي شهروندان اين شهر و حومه آن تبديل به يك بحران و مصيبت بزرگي خواهد شد.
داكار
اولين جشنواره موسيقي آفريقا در ورزشگاه فوتبال Demba Diop داكار پايتخت سنگال برگزار شد. چهره هاي معروفي هم از عالم موسيقي در اين جشنواره حضور داشتند و كساني مثل كليف، بلوندي و ان دور توانستند جمعيتي حدود ۱۵ هزار نفر را به اين ورزشگاه بكشانند. البته استقبال خيلي كمتر از چيزي بود كه مسوولان انتظار داشتند و تنها ۱۰ درصد جمعيتي كه انتظار مي رفت، به اين جشنواره آمدند. اين عدم استقبال با بهاي كم بليت يعني ۲ دلار بيشتر خودش را نشان مي دهد. نبود تبليغات مناسب و وضعيت اقتصادي بد مردم، از دلايل اين عدم استقبال به شمار مي رود. كمي تماشاگران كه مطمئنا روي اجراي آهنگسازان و خوانندگان معروف آفريقايي كه از نقاط مختلف دنيا به سرزمين مادري شان برگشته بودند تا پس از مدت ها، با نفس هاي هم قاره اي هايشان همراه شوند، تاثير زيادي گذاشته بود و از شور و حال جشنواره كاسته بود.
رم 
حتما انتظار داريد از تيم ايتاليا و جام ملت هاي اروپا و طرفداران پروپاقرص ايتاليايي خبري بشنويد. ولي اصلا خبر ما به ورزش ربط پيدا نمي كند. اين روزها جوليا رابرتز بازيگر معروف آمريكايي و برنده اسكار و صاحب دستمزدهاي ۳۰-۲۰ ميليون دلاري، در رم به سر مي برد. البته نه براي تفريح و مسافرت، بلكه براي بازي در فيلمي به نام ۲ .Straight out of Compton وسط فيلمبرداري هم يك دفعه دل خانم رابرتز هوس مي كند همراه شوهرش و ۳تا دختر نوجوانش براي استراحت به پورتلند بروند . البته در آنجا هم قرار است يكسري از صحنه هاي داخلي فيلمبرداري شود. ولي به هر حال مسافرت او باعث شده علاقه مندان زيادي جلوي در هتل ايستلند، براي ديدن او جمع شوند.

ورود
به ياد داستايوفسكي
به فكر جنايات و مكافات باشيد. اين نه يك پيشنهاد كه توصيه اي است براي بزرگداشت فئودور داستايوفسكي.
دقيقا ۱۲۳ سال پيش در چنين روزي، داستايوفسكي- نويسنده سرشناس روسيه- رخت از دنيا بربست. حالا ما كه جنايات و مكافات را اگر نخوانده باشيم، حتما نامش را شنيده ايم، اين فرصت را داريم كه به خاطر بزرگداشت داستايوفسكي هم كه شده اين اثرش را بخوانيم. در ضمن برادران كارامازوف، ابله و آزردگان را هم گوشه ذهنتان داشته باشيد.

ستون شما
مركز تجاري جام جم
آقايي كه نامشان را در نامه نبرده اند رونوشت نامه خود به شهردار منطقه ۳ را براي ما نيز ارسال كرده اند. اين آقا در نامه شان به شدت از وضعيت پاركينگ، زباله و ترافيك اطراف فروشگاه جام جم در خيابان وليعصر (عج) شكايت كرده و خواسته اند كه سريعتر به وضعيت اين مركز كه پر از رستوران و فروشگاه مختلف است، رسيدگي شود. چون ايشان در نامه شان آورده اند كه اين مكان به طور غيرقانوني به چنين مركزي تبديل شده است.
- اين آقا قطعا فكر نكرده اند كه اگر اين مركز تعطيل شود، جوانهابا موهاي عمودي و عينك هاي دودي و قيافه اي عجيب و غريب كجا اوقات ناهار و شامشان را سپري كنند.
اين چه تبليغي است؟!
خانمي از تهران تماس گرفتند ودر خصوص يكي از تبليغات تلويزيوني كه مربوط به يك شركت بهداشتي است ابراز ناراحتي كردند. گويا در اين تبليغ مرد خانه و فرزندش در دو تخت مجزا خوابيده اند و خانم خانه روي زمين جا انداخته و خوابيده .
- واقعا اين چه تبليغي است؟! اين ترويج كدام فرهنگ است. فقط به فكر فروش محصولتان هستيدكه اگر فكرتان اين بود هم يقين بدانيد با اين تبليغ نادرست اندك مشتريان خود را نيز پرانده  ايد.

ذهن زيبا
شهرت بيش از زندگي عمر مي كند.
ضرب المثل چيني 
هركسي به اندازه دلش پيراست.
ضرب المثل فرانسوي 
يك تكه گوشت فاسد، باعث مي شود تمام ديگ بوي بد بدهد.
ضرب المثل چيني 
اگر سنگ و ريگي در بستر رودخانه نبود، آب سرودي سر نمي داد.
پرمودبترا

|  ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   حوادث  |   خبرسازان   |   در شهر  |   درمانگاه  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |