دوشنبه ۹ آذر ۱۳۸۳
مكانيزم هاي دفاع رواني
توجيه
006933.jpg
مريم رامشت
همه ما تجربياتي از ناكامي را در زندگي خود داشته ايم. هرگاه نيازمندي هاي انسان برآورده نشود، ناكامي و تعارض شخص را تحت فشار قرار داده و تنش ايجاد مي شود. البته ما مي دانيم كه تنش ها لازمه زندگي انسان بوده و با ايجاد و از بين رفتن آنها روند زندگي ادامه مي يابد. ناكامي و تعارض به كشمكش درون مي انجامد و فرد را ناگزير مي سازد تا براي برطرف كردن آن و رسيدن به هدف چاره اي بينديشد.
برخي از شيوه هايي كه بدون رودررويي با خود مسأله احساس اضطراب را كم مي كنند چندان به كار رفته اند كه اينك در روانشناسي داراي نام و نشاني هستند. شيوه هاي ناهشياري كه واقعيت را تحريف مي كنند تا آدمي را در برابر اضطراب و ناكامي محافظت نمايد به عنوان مكانيسم دفاعي به كار مي رود. اين شگردها تغييري در وضع عيني خطر نمي دهد بلكه فقط شيوه ادراك يا انديشه فرد را درباره آن وضعيت عوض مي كند. به اين ترتيب مي توان نتيجه گرفت كه در اكثر مكانيسم هاي دفاعي عنصري از خودفريبي در كار است.مكانيسم هاي رواني يا واكنش هاي دفاعي شخصيت چاره اي است كه براي حفظ تماميت (من) به كار مي رود و اگر به طور افراطي انجام نشود از آشفتگي رواني جلوگيري مي نمايد.
مهم ترين مكانيسم هاي رواني:
انكار
هنگامي كه يك واقعيت بيروني بيشتر از آن ناگوار است كه آدمي بتواند با آن رودررو شود در آن صورت وي ممكن است وجود آن را انكار كند. پدر و مادر كودكي كه دچار بيماري كشنده اي شده با وجود اطلاع كامل از نوع بيماري و پيامدهاي ناگزير آن، ممكن است نپذيرند كه وضع وي وخيم است. اين پدر و مادر چون نمي توانند درد و رنج اطلاع از واقعيت را تحمل كنند دست كم براي مدتي به مكانيسم دفاعي انكار متوسل مي شوند. شكل هاي خفيفي از انكار را در اشخاصي مي بينيم كه انتقادهاي ديگران را ناديده مي گيرند. گاه ممكن است انكار يك واقعيت بهتر از رودررو شدن با آن باشد. هنگام درگيري در يك بحران وخيم، آدمي از راه  انكار، فرصت مي يابد واقعيت هاي دردناك را به تدريج لمس كند.
نظامياني كه در جبهه بوده اند يا در دوران اسارت بلاتكليف بوده اند، مي گويند كه به ياري انكار امكان مرگ، توانسته اند دست به كار و كوشش بزنند. در اين گونه موقعيت ها، مكانيسم دفاعي انكار آشكارا به سازگاري فرد كمك مي كند. از سوي ديگر انكار، برخي جنبه هاي منفي هم دارد، براي نمونه انسان بيمار را در جست وجوي خدمات پزشكي و درماني دچار تعلل و تأخير مي نمايد.
سركوبي يا واپس راني
سركوب كردن يا واپس راني يكي از مكانيسم هاي دفاعي است كه برخي از افراد براي انكار آرزوهاي بد و نامطبوع خود كه مخالف موازين اخلاقي باشد انجام مي دهند. با انجام اين واكنش انگيزه ها و اميال نامطلوب سركوب شده و با دور شدن از صحنه آگاهي فراموش مي شوند. امكان دارد كه آدمي احساسات خصمانه خود را نسبت به يك فرد محبوب، يا شكست هاي خود را از ياد ببرد.
انكار يك واقعيت، دفاعي است در برابر تهديد بروني، اما واپس راني دفاعي است در برابر تهديد دروني. در واپس راني، تكانه ها يا خاطره هايي كه تهديد سختي دربردارند از ميدان كار و كوشش يا حوزه هوشياري آدمي بيرون رانده مي شوند. فرويد بر اين باور بود كه واپس راني بعضي از خاطره هاي دوران كودكي يك امر همگاني است.واپس راني با فرونشاني فرق دارد. فرونشاني فرايند خويشتن داري سنجيده اي است در جهت كنترل خواست هاي آدمي (و شايد حفظ آنها براي خود و حاشا كردن آنها نزد ديگران) و يا كنار نهادن موقت خاطره هاي دردناك به منظور تمركز يافتن بر امر معيني. آدمي نسبت به افكار فرونشانده خود هشيار، اما نسبت به خاطره هاي واپس رانده اش ناهشيار است.
دليل تراشي
گربه اي كه دستش به گوشت نمي رسد و مي گويد گوشت خوب نيست و بو مي دهد، يك مكانيسم دفاعي را به نمايش مي گذارد كه به دليل تراشي شهرت دارد. اين اصطلاح به معني «اقدام معقولانه» نيست بلكه به جرياني اشاره دارد كه طي آن، آدمي رفتار و كردار خود را به انگيزه هاي جامعه پسند يا منطقي منسوب مي كند تا چنين به نظر آيد كه واقعا هم درست و معقول رفتار كرده است. دليل تراشي به دو منظور صورت مي گيرد:
۱- سرخوردگي حاصل از شكست در رسيدن به هدف را كم مي كند ۲- براي رفتار، انگيزه هاي پذيرفتني مي تراشد.
وقتي مردم بيشتر در پي دلايل «خوب» مي روند تا دلايلي واقعي، از چندگونه بهانه بهره مي گيرند. اين بهانه ها معمولا موجه به نظر مي آيند، اما بيانگر همه واقعيت نيستند. ۱- بهانه خوش آمدن و خوش نيامدن:«اگر هم دعوتم مي كردند، به آن مهماني نمي رفتم. من از آن جماعت خوشم نمي آيد.»
۲- بهانه كردن ديگران و شرايط:« تقصير هم اتاقي ام بود كه بيدارم نكرد.» ۳- بهانه ضرورت و لزوم:«اين ماشين نو را به اين خاطر خريدم كه ماشين كهنه ام به زودي خرج زيادي روي دستم مي گذاشت.»
در حالت هيپنوتيسم به آزمودني گفته مي شود كه وقتي از حالت خلسه بيرون آمد، هيپنوتيسم كننده را زير نظر گيرد و وقتي هيپنوتيسم كننده عينكش را برمي دارد، او پنجره را باز مي كند اما به ياد نمي آورد كه چنين چيزي به او گفته شده است. وقتي آزمودني از حالت خلسه بيرون آمد هيپنوتيسم كننده را زير نظر گرفت و وقتي هيپنوتيسم كننده تصادفا عينكش را برداشت، آزمودني به سوي پنجره رفت و گفت «هواي اتاق كمي كثيف نيست؟»و به اين ترتيب با يافتن بهانه اي پنجره را باز كرد و راحت تر به نظر آمد.
فرافكني
در وجود همه ما ويژگي ها و صفات ناخوشايندي وجود دارد كه آنها را حتي از خودمان هم كتمان مي كنيم. به وسيله فرافكني كه يك مكانيسم دفاعي ناهشيار است ما اين ويژگي هاي ناخوشايند را در شكل اغراق آميزي به ديگران نسبت مي دهيم تا به وجود آنها در خودمان اعتراف نكنيم. فرض كنيد كه اين تمايل در شما وجود دارد كه نسبت به مردم خرده گير و نامهربان باشيد، اما اگر بپذيريد كه چنين گرايشي داريد آن وقت از خودتان بدتان مي آيد. حال اگر متقاعد شويد كه اطرافيان شما آدم هاي ظالم يا نامهربان هستند در اين صورت، رفتار خشني كه نسبت به آنان داريد ديگر ناشي از ويژگي هاي بد خودتان نيست بلكه تنها كاري كه شما مي كنيد اين است كه «حقشان را كف دستشان مي گذاريد.» اگر بتوانيد خودتان را قانع كنيد كه در امتحان هاي دانشگاهي هم تقلب مي كنند در آن صورت گرايش ناپسنديده شما به ميان بر زدن در تحصيل دانشگاهي، ديگر آن قدرها هم چيز بدي نخواهد بود. در واقع فرافكني گونه اي از دليل تراشي است، اما چنان در فرهنگ ما فراگير و همگاني است كه مي توان از آن جداگانه بحث كرد.
هذيان هاي تعقيب و گزند و بزرگمنشي نيز نتيجه برون افكني تمايلات نامطبوع به شمار مي آيد كه از مرحله عادي به مرحله بيمارگونه رسيده است.
جبران
يكي ديگر از مكانيسم هاي دفاعي شخصيت، واكنش جبراني است كه در آن فرد براي مقابله با احساس بي كفايتي و شكست، استعداد و عمل ديگري را جانشين انگيزه ناكام يا عيب و نقص خود كند. عاشق ناكام كه فعاليت اصلي خود را صرف موسيقي مي كند و زني كه احساس نازيبايي دارد و براي كاستن از تنش خود نقاشي مي كند در واقع شكست و عيب خود را با به دست آوردن شخصيت مطبوع و سرشناس جبران كرده اند. البته بايد در نظر داشت كه هميشه مكانيسم جبران به تعالي منجر نمي شود زيرا ممكن است يك قاتل حرفه اي نيز با واكنش جبراني، حقارت و بي كفايتي خود را جبران كرده باشد.
واكنش سازي
در واكنش سازي فرد كوشش مي كند انگيزه هاي نامطلوب را به طوري افراطي و كاملا مغاير هدف اصلي جلوه دهد. بنابراين واكنش سازي نيز به عنوان يك دفاع رواني ارزش حفاظتي دارد، اما در بيشتر موارد به علت خودفريبي اختلال هاي رواني گريبانگير شخص مي شود كه رهايي از آنها برايش ممكن نيست. اگر در بعضي مردم واكنش وارونه وجود دارد، اين بدان معنا نيست كه انگيزه هاي ظاهري هيچ گونه اعتباري ندارد. چنين نيست كه همه مصلحان را تمايلات پنهان يا ناآشكار به عمل واداشته باشد. بايد با بهره كشي مبارزه كرد و البته هستند مردمان علاقه مندي كه كوشش هاي خود را صرف چنين هدفي مي كنند. غالبا مي توان كساني را كه عليه تمايلات ناپذيرفتني خود مبارزه مي كنند از مصلحان علاقه مند به جامعه بازشناخت، چون گروه اول در مبارزاتشان راه افراط در پيش مي گيرند و گه گاه دچار لغزش هايي مي شوند كه انگيزه هاي حقيقي آنها را آشكار مي نمايد.
تصعيد
تصعيد يا والايش واكنش دفاعي رواني است كه در برابر احساس حقارت و بي كفايتي شخص را محفوظ مي دارد. معمولا افراد از اين واكنش براي مبارزه با اضطراب و كشمكش درون خود استفاده مي نمايند و در تصعيد انگيزه هاي واپس زده به صورتي تجلي مي نمايد كه موجب رضايت خاطر فرد شده او را مورد قبول اجتماع و حتي والاتر از آن نشان مي دهد. انگيزه پرخاشگري و تهاجم مي تواند با ورزش و قهرمان شدن والايش يابد و روحيه خوبي را در شخص ايجاد نمايد.
همانند سازي
هنگامي كه ارضاي برخي از نيازمندي هاي انسان با ناكامي مواجه شود ممكن است فرد به مكانيسم همانندسازي متوسل شود. اگرچه بيشتر مردم از مكانيسم همانند شدن استفاده مي كنند اما ترديدي نيست كه در همانندسازي افراطي اختلال هاي شديد رواني و شخصيتي عارض فرد مي گردد. فرد با تصوري كه از فرد ديگري دارد و انديشه و رفتار آن شخص ارزش و اهميتي در اجتماعي دارد، انديشه و رفتار خود را همانند او مي سازد. در واقع شخص كوشش مي كند با همانند شدن، ناكامي خود را جبران نمايد. در اين موارد فرد مي خواهد مانند كساني شود كه ارزش و مقام آنها را تحسين مي كند. فردي كه پس از تماشاي يك فيلم خود را همانند قهرمان فيلم مي بيند از واكنش همانندسازي استفاده كرده است. اما زماني همانندسازي مفيد است كه شخص بتواند به تدريج با تقليد از صفات خوب، بدون همانندسازي افراطي، داراي خصلت هاي پسنديده شود.
نتيجه
همه ما گاه به گاه مكانيسم هاي دفاعي را به كار مي بريم: در برابر شكست ها و خطاها دست به دليل تراشي مي زنيم؛ وگرنه احساس نااميدي دامنگيرمان مي شود و رفتار و كردارمان را با فلسفه بافي  توجيه مي كنيم تا خودمان را سرزنش نكنيم. اين تدابير ما را سرپا نگه مي دارند تا راه حل بهتري براي حل تعارض هايمان پيدا كنيم. به همين ترتيب، انكار و واپس راني نيز آدمي را تا وقتي كه راه حلي براي مشكل خود بيابد از اضطراب مي رهانند. گرچه مكانيسم هاي دفاعي مي توانند به طور موقت ما را آرام كنند، اما در عين حال معمولا موجب تحريف واقعيت هم مي شوند و از اين راه در جريان حل خود مسأله اخلال ايجاد مي كنند. كسي كه به مكانيسم هاي دفاعي اتكا پيدا مي كند ممكن است هيچ گاه شيوه هاي كارآمدتري براي كنار آمدن با مشكلات فرا نگيرد. براي نمونه كساني كه احساسات خصمانه خود را به ديگران فرافكني مي كنند ممكن است روز به روز و هرچه بيشتر از تماس هاي اجتماعي كناره گيري كنند. اين گونه افراد با ناديده گرفتن خشمي كه به آنان تعلق دارد هيچ گاه درنمي يابند كه بيشتر مردم مهربانند و مي توان با آنان روابط شخصي خوشايند و خشنودكننده  اي داشت.ممكن است دانشجويي كه در امتحانات رد مي شود نتواند بپذيرد كه توانايي و علاقه مندي لازم را براي گذراندن اين دوره ندارد. در چنين شرايطي است كه آدمي در پي دليل تراشي برمي آيد. با بيمار شدن مي توان مشكل تحصيلي را به يك مسأله بهداشتي تبديل كرد و با ايجاد درگيري با مسئولين دانشكده مي توان آن را به شكل يك مسأله انضباطي درآورد. به اين ترتيب، حالت دفاعي و انكار واقعيت هاي موقعيت يادشده شخص را از راه حل هاي رضايت بخش تر بازمي دارند.
منابع:
۱- زمينه هاي روانشناسي:  ريتال. اتكينسون، ارنست ر. هيلگارد- انتشارات رشد
۲- رشد و تكامل شخصيت (رفتار بهنجار و نابهنجار). دكتر مهدي نوري- دانشگاه آزاد اسلامي
۳- راهنماي تشخيصي و آماري اختلال هاي رواني DSM-IV- انجمن روان پزشكي آمريكا- انتشار مهارت

سايه روشن زندگي
علل خودكشي در جوانان
يك  روانشناس  باليني  گفت : عوامل  اجتماعي  در بروز خودكشي  نقش  با اهميتي  دارند و اين  اقدام  ناشي  از يك  برخورد عميق  اجتماعي  است .
دكتر مسعود محمدي  در گفت  وگو با ايرنا افزود: افسرده  حالي ، مصرف  مشروبات  الكلي  يا مصرف  مواد مخدر و رفتارهاي  پرخاشگرانه  عمده ترين  عوامل  خطرآفرين  براي  خودكشي  نافرجام  جوانان  هستند.
وي  در خصوص  انگيزه هاي  خودكشي  در جوانان ، اظهار داشت : خشم  به  خود بازگشته ، روان  پريشي ، واكنش  در مقابل  از دست  دادن  عزيزي ، دشواري هاي  زندگي ، خشم  و انتقام ، احساس  تنهايي ، ناتواني  در انجام  آزمون  و فشار رواني  از انگيزه هاي  خودكشي  در جوانان  است .
وي  اضافه  كرد: احساسات  منفي ، احساس  گناه  شديد، تنهايي ، نااميدي  و احساس  بي پناهي  كه  ممكن  است  به  دليل  وضع  خانوادگي ، مدرسه ، همسالان  و حتي  شكست  در عشق  باشد از انگيزه هاي ديگر هستند.
محمدي  معتقد است : جوانان  نسبت  به  محيط هاي  آشفته ، خشونت  آميز و تنش زا آسيب  پذير هستند و رفتارهاي  پرخاشگرانه ، خود ويرانگر و خطرناك  در جواناني  كه  زندگي  خانوادگي  پر فشار طولاني  دارند، بيشتر ديده  مي شود.
وي  افزود: جواناني  كه  در صدد پايان  دادن  به  زندگي  خود هستند ممكن  است  به  اقداماتي  همچون  بخشيدن  اشياي  مورد علاقه  خود، خلوت  كردن  اتاق  يا بيرون  ريختن  وسايل  خود بپردازند.
تأثيروالدين بر خصوصيات شخصيتي
به  اعتقاد يك  كارشناس ، والدين  مي توانند تاثير عميقي  بر اكتساب  خصوصيات  شخصيتي  كودك  داشته  باشند.
فرحناز مكي  كارشناس  بهزيستي  در گفت  وگو با ايرنا، افزود: بسياري  از شاخصهاي  شخصيت  كودك  از قبيل  توانايي  برقراري  ارتباط ، سخت كوشي ، قدرت  مشاهده ، تمركز، تحقيق ، خلاقيت ، دقت ، مصمم  و جاه طلب  بودن  در سرنوشت  آينده  او موثرند.
وي  تاكيد كرد: والدين  مي توانند تاثير عميقي  بر اكتساب  اين  خصوصيات  شخصيتي  داشته  باشند و كمك  زيادي  به  تحكيم  صفات  ذاتي  از قبيل  استقلال، پاسخ دهي  (مثل «به آساني  لبخند زدن» )، دقت ، خونسردي  و اعتماد به  نفس  كودك  داشته  باشند.
به  گفته  وي ، خصوصياتي  مانند تنبلي ، ناتواني  در تمركز، كندي  تفكر و ناتواني  در بيان  مقصود و احساسات ، باعث  عقب  افتادن  كودك  مي شوند.
اين  كارشناس  كودك  تاكيد كرد: والدين  بايد بدانند كه  شخصيت  كودك  آنان  بيشتر به آنچه  كودكشان  از آنها ياد مي گيرد بستگي  دارد تا وراثت .
وي  اظهار داشت  : بنابراين  والدين  بايد مراقب  باشند صفاتي  را در كودكان  خود پرورش  دهند كه  بعدا در زندگي  آنان  مفيد واقع  شود.
وي  افزود: براي  خوشبخت  بودن ، كودكان  ما بايد قادر به  سازگاريهاي  شخصي  و اجتماعي  موثري  باشند، زيرا در زندگي  اجتماعي  بسيار پيچيده ، شخصيت  حائز اهميت  مي باشد.

اجتماعي
اقتصاد
سياست
سينما
علم
هنر
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  سياست  |  سينما  |  علم  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |