سه شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۸۴
بررسي نظريه مبادله در نگاه جورج هومنز
كنش مولد انسانيت
002403.jpg
سينا كلهر
جورج هومنز و پتر بلاو دو چهره اصلي نظريه تبادل هستند. اين نظريه تحت تاثير نظرات اسكينر و جامعه شناسان رفتارگرا و در تضاد با كاركردگرايي دوركيم و لوي اشتراوس ساخته و پرداخته شده است. هومنز با رد تبيين هايي كه جامعه شناسان در مورد رفتار و نهادهاي بشري ارايه مي كردند، در صدد بود تبييني علمي و واضح و قانع كننده از آن ها ارايه كند.
از اين رو او گمان كرد كه استفاده از قضايا و اصول روانشناختي براي تبيين رفتارهاي افراد راهگشا خواهد بود. او بيشتر بر تبادل دوطرفه تاكيد داشت تا صورت هاي اجتماعي و گسترده تبادل و گفت كه جامعه شناسي راستين فقط آن نوعي است كه بر اصول روانشناختي استوار باشد. اصولي كه او براي تبيين رفتار افراد به كار برد در قالب قضاياي بنيادي مطرح شدند. هدف او به طور كلي تبيين رفتار بنيادي اجتماعي بر حسب پاداش ها و خسارت ها در قالب نظريه تبادل بود. به نظر او وظيفه جامعه شناسان بررسي رفتار اجتماعي است كه در آن، فعاليت دست كم يكي از دو تن، فعاليت طرف ديگر را تقويت يا تحذير مي كند و هر يك بر ديگري نفوذ متقابل مي گذارند. «در اين نظريه نيز همچون نظريه كنش متقابل بشر بايد انسان بودن خود را از طريق كنش متقابل كسب كند. هومنز با توسل به متغيرهاي ارزش و كميت سعي در تبيين قضايايي دارد كه براي توضيح نظريه مبادله ساخته و پرداخته است. اين قضايا شامل قضاياي عام و قضاياي خاص مي شود كه مقاله حاضر به شرح و توضيح آن مي پردازد.

قضاياي بنيادي قضيه موفقيت
اين قضيه به اين مساله مي پردازد كه هر گاه شخصي عملي را انجام داد، اگر آن عمل به پاداش منتهي شود احتمال تكرار آن عمل توسط آن شخص افزايش مي يابد. (ابتدا عمل رخ مي دهد، اتفاقي يا به هر وسيله اي ديگر اين مهم نيست، آنچه مهم است آن است كه بعد از رخ دادن آيا پاداش دريافت مي كند يا نمي كند) و اگر پاداش دريافت كرد، احتمال تكرار آن افزايش مي يابد. اين قضيه سه مرحله دارد (نخست كشش يك شخص؛ دوم نتيجه همراه با پاداش؛ و سرانجام تكرار كنش نخستين يا كنشي كه دست كم از برخي جهات با كنش اولي مشابه باشد)، هومنز چندين نكته را در اين رابطه بيان مي كند كه شكل و دوام رابطه را تحت تاثير قرار مي دهد.به نظر او عملي كه پاداش مي گيرد تا بي نهايت تكرار نمي شود بلكه با مساله اشباع گره خورده است. علاوه بر اين اگر پاداش دريافتي منظم باشد، تكرار عمل كاهش پيدا مي كند و در صورت قطع پاداش به زودي خاموش مي شود. در حالي كه در پاداش نامنظم، تكرار عمل افزايش يافته و با قطع پاداش عمل ديرتر خاموش مي شود. فاصله بين زمان وقوع عمل و دريافت پاداش نيز اساسي است، چرا كه هر چه فاصله ميان اين دو كم باشد احتمال تكرار عمل افزايش مي يابد و هر چه فاصله زياد باشد، احتمال تكرار عمل كاهش مي يابد.
قضيه محرك
اين قضيه به تاثير شباهت محرك هاي زمان حال با محرك هايي كه در زمان گذشته باعث شكل گيري و عمل كه منجر به پاداش شده است، اشاره دارد. به نظر هومنز «هر قدر محرك هاي زمان حال با محرك هاي سابق شباهت داشته باشد احتمال بيشتري مي رود كه آن شخص در برخورد با اين محرك ها آن كنش يا همانندش را انجام دهد .»
در واقع از ديدگاه هومنز اين تصور آن پاداش است كه انگيزه مي شود، تصور آن شيء است كه پاداش مي شود، نه رسيدن به خود شيء كه ما قبلا آن را خواسته و به دست آورده ايم به نظر هومنز «اگر محركي منجر به عمل موفقيت آميز شود. شخص در تلاش است كه آن محركها را تعميم دهد. از سوئي ديگر محرك و عمل تفاوت دارند و اگر محرك بسيار زودتر از عمل رخ دهد، در شكل دادن عمل تاثير كمتري خواهد داشت، و اگر محرك پاداشي باشد كه داراي ارزش بسيار زيادي است، آن محرك براي شخص بسيار حساس مي شود و در نهايت ممكن است به شكست فرد منتهي مي شود ». علاوه بر اين هومنز معتقد است كه انسان رفتار همنوعانش را تقليد مي كند و اين تقليد مستلزم مشاهده است... اما انسان ها تنها اعمالي را كه براي آنها پاداش به ارمغان بياورد، تقليد مي كنند، وگرنه آن را رها خواهند ساخت.
قضيه ارزش
«هر چه نتيجه يك كنش براي شخص با ارزش تر باشد، احتمال بيشتري دارد كه همان كنش را دوباره انجام دهد» او با مطرح كردن دو مفهوم تنبيه و پاداش به اين مساله مي پردازد كه پاداش كنشي است كه داراي ارزش مثبت است و باعث افزايش تكرار عمل مي شود، در حالي كه تنبيه، كنشي است كه داراي ارزش منفي است و تكرار عمل را كاهش مي دهد. هر چند به نظر هومنز استفاده از تنبيه، كارآيي چنداني نخواهد داشت، و بهترين راه كاهش تكرار و حذف يك عمل، ندادن پاداش است. پاداش ها هم جنبه مادي (پول) و هم جنبه نوع دوستانه (كمك به ديگران) دارند. از نظر او همين كه شخص عملي را انجام مي دهد، نشان دهنده اين موضوع است كه «ارزش نتيجه عمل براي او بالاتر از صفر است.» پاداش يا تنبيه دريافت كردن، بستگي به نتيجه عمل شخص دارد، در صورت مثبت بودن نتيجه عمل، پاداش و در صورت منفي بودن نتيجه عمل، تنبيه دريافت مي شود. «نقطه صفر جايي است كه شخص نسبت به نتيجه عملي كه انجام مي دهد، بي اعتناست.» از سوي ديگر دو نوع پاداش وجود دارد، تنبيه ذاتي و تنبيه براي جلوگيري از پاداش.همان طور كه ذكر شد، هومنز همواره بر عدم استفاده از تنبيه به عنوان ابزاري براي حذف يك عمل يا ايجاد يك عمل ديگر تاكيد مي كرد.
قضيه محروميت _ سيري
«يك شخص هر چه در گذشته نزديك، پاداش معيني را بيشتر دريافت كرده باشد، همان پاداش در آينده برايش كم ارزش تر خواهد شد.» او با در نظر گرفتن فاصله زماني به دو مفهوم خسارت و سود نيز توجه كرد. به نظر او هر چه فاصله زماني دادن پاداش طولاني تر باشد، احتمال سيري از آن پاداش كم مي شود. علاوه بر اين خسارت مفهومي است كه بر ميزان پاداش هايي كه شخص در يك كنش متقابل از دست داده است، دلالت مي كند، در حالي كه سود، به ميزان پاداش هايي كه او در كنش متقابل به دست آورده است، دلالت دارد. به خاطر همين مساله هومنز در نهايت كار قضيه محروميت و سيري را به گونه اي ديگر بيان كرد؛ «هر چه يك شخص در نتيجه يك عمل سود بيشتري كسب كرده باشد، احتمال بيشتري مي رود كه آن عمل را دوباره انجام دهد.» با توجه به قضيه ارزش، هر چه پاداش زياد دريافت شود، از ارزش آن پاداش براي شخص كاسته مي شود. در واقع قضيه محروميت به اين مساله اشاره دارد كه «اگر كسي ياد بگيرد نوع خاصي از پاداش را ارزشمند بشمارد، اما در گذشته آن را كمتر دريافت كرده باشد، دچار محروميت شده است. بنابراين ارزش پاداش براي او زياد شده و او بيشتر مي خواهد آن عمل را انجام دهد.» با انجام عمل و رسيدن به پاداش، در صورتي كه دريافت پاداش زياد شود از ارزش پاداش كاسته مي شود، در اين حالت، پاداش هاي ديگري به طور نسبي براي فرد ارزشمند مي شود. اما در اين جا مساله خسارت يا هزينه و سود نقش مهمي دارد. چرا كه برخي اعمالي كه براي انسان پاداش به همراه مي آورد براي وي به طورهمزمان مجازاتي نيز به همراه دارند. علاوه بر اين صرف نظر كردن يك شخص از پاداشي خاص در حكم ضرر و زيان براي آن شخص است. زماني كه شخص مي خواهد عملي را انجام دهد آن نوع عمل را براي انجام دادن برمي گزيند كه نسبت به ساير اعمال پاداش زيادتر و هزينه كمتري داشته باشد. «اضافه پاداش دريافتي فرد از عمل نسبت به هزينه آن عمل، سود يا پاداش خالص آن عمل است» . هر چه سود عملي زيادتر باشد احتمال تكرار آن بيشتر است و هر چه هزينه عملي زياد شود، احتمال تكرار آن كاهش مي يابد. و اگر سود هزينه و عمل برابر باشد، احتمال تكرار هر دو عمل، برابر خواهد بود و اگر پاداش و هزينه عملي مشخص نباشد، فرد دچار اضطراب مي شود و ممكن است نتواند هيچ عملي انجام دهد. صرفنظركردن از عملي براي انسان ها تنها زماني امكان دارد كه فعاليت  ديگري كه متضمن پاداش است را جايگزين آن كند و در صورت نبودن جايگزيني كه داراي پاداش است، فرد كاري كه حتي ارزش مطلق كمتري دارد را انجام خواهد داد.
قضيه پرخاشگري _ تاييد
اين قضيه دو بخش دارد. يك بخش به مساله پرخاشگري مي پردازد كه اگر شخصي با انجام عملي پاداشي را كه انتظار داشت دريافت نكند يا با تنبيهي مواجه شود كه انتظارش را نداشت، احتمال انجام رفتار پرخاشگرانه از جانب او زياد است و نتيجه چنين رفتاري براي او اهميت زيادي دارد. رفتار پرخاشگرانه ابتدا ممكن است به طور خودكار و در پاسخ به شكست در دستيابي به پاداشي رخ دهد، اما اگر آن رفتار پرخاشگرانه پاداشي به همراه آورد، شخص آن را مي آموزد و تكرار مي كند. بخش دوم قضيه مربوط به تاييد است: هر گاه شخصي پاداش مورد انتظارش را به دست بياورد، به ويژه اگر پاداش بيش از حد چشمداشت باشد، يا با تنبيه مورد انتظارش روبرو نشود، احساس خرسندي خواهد كرد. در اين صورت احتمال بيشتري مي رود كه آن شخص رفتار تاييد آميزي از خود نشان دهد و نتايج رفتارش نيز برايش ارزشمندتر مي شود. تاييد همچون پرخاش مي تواند آموختني و ارادي شود.هم اين قضايا در ارتباط متقابل با همديگر عمل مي كنند و به نوعي نظامي از قضايا را شكل مي دهند. هر يك از اين قضايا تنها اگر در شرايط برابر باشند درست عمل خواهند كرد. زيرا در ارتباط با هر قضيه، تعيين ساير شرايط و اينكه آن شرايط چه باشند و در كجا باشند و در چه حالتي با هم برابر باشند به وسيله قضايايي ديگر مشخص مي شود.
همان طور كه قبلا گفته شد قضاياي هومنز در سطح فرد، عمل مي كند و در تبيين فرايندهاي اجتماعي پيچيده اي كه حاكم بر ساخت هاي پيچيده اجتماعي است، ناتوان است. به طور كلي مطلب اصلي نظريه هومنز اين است كه انسان ها دست به عمل خاصي مي زنند، تا به پاداش معيني دست يابند و يا از هزينه و خسارتي رها شوند. بعضي از پاداش ها مثل غذا حالت زيستي داشته و براي زندگي انسان حياتي است و برخي ديگر آموختني هستند. علاوه بر اين، انسان ها رفتار خود را از ديگران تقليد مي كنند و رفتارهايي را كه پاداش در برداشته باشد، تكرار مي كنند، هر چه از پاداش خاصي محروم شوند، هم آن پاداش برايشان بسيار ارزشمند مي شود و هم آن ها ميل زيادي به انجام عمل براي رسيدن به آن پاداش دارند.
* پاورقي ها در دفتر روزنامه موجود است.

به مناسبت سالروز ميلاد باسعادت امام جواد (ع)
راه شناخت امام
002400.jpg
فائزه صداقت گويان
ميراث علمي امام جواد(ع)
امام جواد(ع) نهمين پيشواي شيعيان جهان در دهم رجب سال ۱۹۵ هجري قمري در شهر مدينه ديده به جهان گشود. امام رضا(ع) نام اين مولود پربركت را محمد نهاد. و كنيه ابوجعفر را براي او انتخاب كرد. لقبهاي زيادي مانند مرضي، متوكل، زكي، مرتضي، مختار، قانع و باب المراد براي آن حضرت گفته اند ولي مشهورترين لقبهاي آن حضرت تقي و جواد است.
امام جواد(ع) در سال ۲۰۳ هجري قمري پس از شهادت امام هشتم(ع) در حالي كه ۸ سال از عمر مباركش مي گذشت امامت امت اسلامي را برعهده گرفت. دوران كوتاه زندگي اين امام همام همزمان با خلافت دو خليفه عباسي به نام هاي مامون و معتصم بود و سرانجام آن حضرت در سن ۲۵ سالگي به دستور معتصم عباسي به شهادت رسيد.
جايگاه علمي امام جواد(ع)
امام جواد(ع) با كمي سن ، از نظر علم و دانش در مرحله اي قرار داشت كه همه دانشمندان عصر خود را متحير كرده بود. يكي از راههايي كه امام بوسيله آن امامت خود را اثبات مي كرد ، ابراز و اظهار علم مخصوصي بود كه خداوند به امامان اختصاص داده است.
آن حضرت در عمر كوتاه خود در حفظ و نگهداري مكتب اهل بيت سهم فراواني داشت. روايات زيادي در مسائل فقهي ، تفسيري ، كلامي و عقيدتي در كتابهاي روايي از آن حضرت نقل شده است كه هر يك عظمت علمي آن حضرت را آشكار مي كند.امام جواد(ع) با انجام مناظرات دشمن را در نبرد علمي شكست مي داد و سئوالهاي دوست و دشمن را پاسخ مي گفت. آن حضرت شاگردان زيادي تربيت كرد كه هريك ستاره اي درخشان در آسمان علم و دانش بودند.در اين بحث به گوشه اي از فعاليتهاي علمي امام جواد(ع) مي پردازيم.
مناظرات علمي امام جواد(ع)
يكي از اصول پذيرفته شده تشيع اين است كه امام معصوم مي تواند با علم الهي پرسشهاي مردم را پاسخ دهد.شيعيان با توجه به سن كم امام جواد(ع) با انواع سئوالات و برپايي مجالس مناظره مي خواستند علم الهي امام را دريابند.
پس از شهادت امام رضا(ع) شيعيان گرد آمدند تا مساله جانشيني را حل كنند. يونس عبد بن الرحمان كه از شيعيان قابل اعتماد ، نزد امام رضا(ع) بود گفت تا زماني كه اين فرزند- امام جواد(ع) - بزرگ شود بايد چه كنيم ؟ ريان بن صلت از جاي برخاست وبا اعتراض به او گفت :تو خود را در ظاهر مومن به امام جواد(ع) نشان مي دهي ولي پيداست كه در باطن در امامت او ترديد داري. اگر امامت وي از جانب خداوند باشد حتي اگر طفل يك روزه هم باشد به منزله شيخ است و چنانچه از طرف خداوند نباشد حتي اگر هزار سال هم عمر كرده باشد مانند ساير مردم است. سرانجام در ايام حج تعداد بسيار زيادي به قصد ديدار امام جواد(ع) عازم زيارت خانه خدا شدند. زماني كه به مدينه رسيدند وارد محل اقامت امام جواد(ع) شدند. ابتدا نزد عبدا...بن موسي برادر امام رضا رفتند. مردم سئوالات خود را از وي پرسيدند اما از پاسخهاي بي پايه وي تعجب كردند در اين هنگام امام جواد(ع) وارد مجلس شد .آن حضرت به سئوالات حاضران پاسخ گفت و شيعيان از پاسخهاي ايشان كه نشان از امامت و علم الهي بود شادمان شدند. سپس مردم به امام جواد(ع) روي آوردند و آنچه از مسائل ديني بر آنها مبهم بود از حضرت سئوال كردند و امام در حالي كه كودكي خردسال بيش نبود به دليل الهي بودن علم امامت قادر بود تمام مسائل علمي و فقهي شيعيان را پاسخگو باشد. آن حضرت از طرف خلفا نيز به مناظره دعوت مي شد. خلفا همواره تلاش مي كردند با تشكيل مجالس مناظره امام جواد(ع) را در برابر عالمان مشهور قرار دهند تا شايد در پاسخ برخي سئوالات درمانده شده و اعتماد مردم به امام از بين برود.
در نخستين مناظره علمي كه در مجلس مامون برپا شد عالم برجسته دربار ، يحيي بن اكثم به فضل و مرتبت علمي امام اعتراف كرد و سر خضوع و تسليم در برابر او فرود آورد و مردم نيز دريافتند چهره اي دانشمندتر از امام جواد(ع) در ميان مسلمانان نيست. اين روند محبوبيت روزافزون امام را در پي داشت.
ياران امام جواد(ع)
امام جواد(ع) با تربيت شاگرداني برجسته به انتقال دانش و فرهنگ اهل بيت به نسلهاي بعدي كمك كرد و در رشد و شكوفايي تمدن عظيم اسلامي سهم بسزايي داشت. در اين عصر كمتر عالم بزرگ شيعي يافت مي شد كه محضر پرفيض امام جواد(ع) را درك نكرده باشد. يكي از اصحاب برجسته امام ، عبدالعظيم حسني (شاه عبدالعظيم ) است.كه تعداد زيادي روايت از امام جواد و امام هادي(ع) نقل كرده است. ايشان از خوف سلطان وقت كه علويان را مورد اذيت و آزار قرار مي داد گريخت و به شهر ري آمد. در سرزمين ري به ترويج احاديث اهل بيت همت گماشت و بر اثر فعاليتهاي وي بود كه شيعيان ري افزايش يافت. هم اكنون مزار وي كه در نزديك تهران واقع شده زيارتگاه دوستداران اهل بيت است.
فضل بن شاذان نيشابوري از ديگر ياران امام جواد(ع) است. برخي گفته اند وي چهار امام معصوم را درك كرده است و ۱۸۰ كتاب در فقه ،حديث و رد فرقه هاي گمراه نگاشته است. شبستري در كتاب الرشاد نام ۱۹۲ تن از ياران و شاگردان حضرت را ذكر مي كند. آن امام همام در سال ۲۲۰ هجري قمري در يك مجلس مناظره پيروز شد و اين موضوع حسادت دشمنان خاندان امامت را برانگيخت و يكي از عوامل شهادت ايشان شد.

انديشه
اقتصاد
اجتماعي
سياست
سينما
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  سينما  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |