پنجشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۸۴
سخن استاد
پژوهيدن گنج در ويرانه ها
002271.jpg
سيد احمد وكيليان
سال ۱۸۴۶ ميلادي با وضع و پيشنهاد واژه «فولكلور» از سوي دبليوجي توماس به مجله «يانتو نوآم» پاريس، دانش نويني در عرصه علوم انساني پا گرفت و به سرعت نهادهاي فرهنگي و دانشگاهها به اين دانش روي آوردند و زبان و آداب و رسوم مردم كه مورد بي مهري بسياري از فرهيختگان بود در كانون توجه صاحبان انديشه قرار گرفت و پژوهشهاي ژرفي در فرهنگ مردم به ثمر رسيد. اما بايد يادآور شد كه فرهنگ و ادبيات شفاهي از زمانهاي بسيار دور بي رقيب نسل به نسل و سينه به سينه تا زمان اختراع خط تنها ابزار ارتباطي جوامع انساني بوده است. حتي با اختراع خط هم فرهنگ شفاهي پا به پاي فرهنگ رسمي و نوشتاري تا به امروز به حيات خود ادامه داده است و امروزه فرهنگ شفاهي حتي طيف وسيعي از تحصيلكردگان و دانش آموختگان را دربرمي گيرد.
دامنه ادبيات شفاهي گسترده تر از ادبيات رسمي است چنانچه لالايي ها و ناز و نوازش كودكان و متل ها تنها ويژه ادبيات شفاهي است و چيستانها كه بخش مهمي از ادبيات شفاهي را شامل مي شود،  سهم كوچكي در ادبيات نوشتاري دارد.
ادبيات شفاهي از لالايي هاي گوشنواز مادر آغاز مي شود و با ناز و نوازش كودك و قصه و متل و مثل و ترانه و بسياري از ژانرهاي ديگر ادامه مي يابد. هزاران نكته در فرهنگ و ادبيات مردم نهفته است و سالها بايد پاي سخن مردم نشست و به قصه ها و مثل ها و ترانه هاي آنان گوش سپرد تا اهميت اين رشته از دانش  را شناخت. و گفته مولانا را درك كرد:
اي برادر قصه چون پيمانه ايست ‎/ معني اندر وي مثال دانه ايست
دانه معني بگيرد مرد عقل ‎/ ننگرد پيمانه را گر گشت نقل
يا
كودكان افسانه ها مي آورند ‎/ درج در افسانه شان بس سر و پند
هزلها گويند در افسانه ها ‎/ گنج مي جو در همه ويرانه ها
يا چون ابن خشاب بغدادي (درگذشته به سال ۵۶۷ ه.ق) كه در نحو و تفسير و لغت و منطق و فلسفه و حساب و هندسه از سرآمدان روزگار خويش بود، اما اغلب به تماشاي هنگامه گيران و شعبده بازان و معركه داران مي ايستاد و به نقل نقالان و قصه قصه پردازان گوش مي سپارد و هنگامي كه با اعتراض شاگردانش روبه رو شد، كه چرا اوستاد جانب حرمت و حشمت خويش را نگاه نمي دارد و وقت ارجمند خود را در ميان مردماني جاهل و بي روح به شنيدن ياوه  هاي نقالان و معركه داران تباه مي كند؟ از اين مشتي مردمان عامي و دون پايه و قصه سرايان بي مايه چه خيزد؟
اما پاسخ كوتاه استاد به اين ايراد،  خود درسي بلند و بديع بود در بلاغت آموزي و سخن پردازي كه: «اگر بدانيد، كه در ميان ياوه هاي ايشان گاه چه معاني ناب و نو و ناشنيده اي مي درخشد! اين تازگي ندارد و ديري است كه من از سخنان اين جاهلان! بهره ها مي برم. كاش مي دانستيد، كاش مي دانستيد نكته  هايي كه از زبان اين نقالان و قصه گويان مي شنوم گاه آن چنان درخشان، آن چنان درخشان است كه راستي خود از آفرينش همانند آن ناتوانم»
آري در ادبيات شفاهي درِِّ و گهرهاي نابي است كه اگر با گوش جان شنيده شود آنگاه مي توان پيام «شومان» به موسيقي دانان جوان را دريافت: «با دقت به ترانه هاي ملي گوش فرادار، آنها سرچشمه بي پايان قشنگ ترين ملودي ها مي باشند و چشم ترا به صفات مشخصه ملل گوناگون باز مي كنند.»
راويان قصه هاي قومي آن چنان خاطرات ملي و تاريخي نانوشته را از انزوا بيرون مي آورند كه فردوسي و هومر سرتعظيم در برابر آنان فرود مي آورند و براساس اسطوره ها و قصه  هاي آنان شاهكار جهاني خود را مي آفرينند.
تمام بزرگان انديشه و فلسفه و ادبيات، ادب شفاهي را مي ستايند و عبارات نغزي را درباره فرهنگ و ادب مردمي بر زبان مي آورند. نواليس Novallis قصه هاي عاميانه را نخستين و ارجمندترين آفرينش شعري نوع بشر مي دانست و «شيللر Schiller» بي محابا چنين مي سرايد:
معناي ژرف در حقيقتي نيست كه زندگي مي آموزد
در افسانه هاي كودكي است
اما افسوس كه در سرزمين ما از اقيانوس بيكران فرهنگ و ادب شفاهي و مردمي آن طور كه بايد تشنگان سيراب نمي شوند و ادبيات مدرنيست و پست مدرنيست آن هم در سطح نازلش ما را از گذشته خود دور كرده و هنور رشته دانشگاهي براي اين مهم در نظر گرفته نشده است و جويندگان بايد در كشورهاي اروپايي يا همسايگان به تحصيل در اين رشته بپردازند.
مراكزي هم مثل «اداره فرهنگ عامه» و «مركز فرهنگي مردم» كه سالها پيش سنگ بناي آنها نهاده شد امروز در چرخش سيستم هاي دست و پا گير اداري عاجزند و آن طور كه بايد از عهده پاسخگويي برنمي آيند. آيا اديبان و اساتيد ما به اين واقعيت انديشيده اند كه عدم آگاهي از ادبيات شفاهي فهم ادبيات فخيم فارسي را نيز مشكل مي سازد. دليل اين مطلب وجود هزاران مثل و تمثيل و حكايت عامه در آثار نويسندگان و شعراي بلندپايه ماست. متل «نداشت نداشت» قديمي ترين سبك دادائيسم از دل فرهنگ و ادب شفاهي ايران به فرهنگ عامه جهان و به مثنوي مولانا و اثر شاعر و عارف معروف آناتولي «يوسف امره» ، معاصر مولانا راه يافته است و مولانا با اين بيت اين حكايت و متل را آغاز مي كند:
يادم آمد قصه اهل سبا ‎/ كز دم احمق صباشان شد وبا
همچنين اگر به دقت آثار سنايي را ملاحظه فرماييد به بسياري از بازيهاي سنتي كودكان كه امروزه فراموش شده يا در حال فراموشي است برمي خوريد از جمله معركه گيري و نقالي، بوالعجبي (شعبده بازي)، بوزينه بازي، دوالك بازي، رسن بازي، سمرگويي و شعر خواني شب بازي، مارگيري، اسب دواني، پهنه بازي، چوگان بازي، شنا، نيزه بازي، كشتي و بازيهاي فكري مانند شطرنج، نرد و همچنين ديد و بازديد و مهماني و انواع سفر و تفريحات و سرگرمي هاي زنان و مردان مانند دوك ريسي، تسبيح گرداندن فال گرفتن و سرگرمي هاي دختران مانند لعبت بازي (عروسك بازي) را بايد نام برد.
در آثار عطار به ويژه پندنامه باورهاي عامه بسياري جلب توجه مي كند. از جمله بايد يادآور شد به اين گونه پندها: به نام خواندن پدر و مادر، موجب خشم خداست، پاك كردن صورت با لباس كه سبب كمي روزي مي شود، وجود تار عنكبوت در خانه موجب فقر گردد، ترس از دشمن عمر را كوتاه مي كند، تكيه بر در خانه و در آستانه روزي را كم مي كند، كراهت خاموش كردن چراغ با پف،حرمت به پيران در جواني موجب عزت در پيري مي شود، خلال كردن دندان با هر چوبي فقر مي آورد و دهها باور ديگر كه همه در اشعار نغز عطار و سنايي و ديگر شعرا آمده است.
حتي غزلهاي حافظ بي ارتباط با سنت ها، آداب و رسوم و ادبيات شفاهي نيست اصطلاحاتي چون «نعل بر آتش نهادن» ، «گنج روان» ، «كمان بر سر بيمار كشيدن» يا «سنجي زدن» ، «آينه داري» ، «چهار تكبير گفتن» ، «مير نوروزي» و دهها اصطلاح ديگر همه از درون آداب و رسوم مردم و ادبيات شفاهي بر خامه حافظ نشسته است و ناآگاهي از ريشه اين عبارات و اصطلاحات سبب گمراهي فهم اشعار حافظ مي شود. سخن راندن در عرصه ادبيات شفاهي بسيار مشكل تر و مفصل تر از ادبيات نوشتاري است، به اميد آن روز كه اين رشته در دانشكده هاي ادبيات مورد توجه قرار گيرد.

گفت وگو با محمد جعفري قنواتي پژوهشگر ادبيات و فرهنگ عامه
گذشته هاي نزديك
002274.jpg
رسول آباديان
محمد جعفري قنواتي، متولد ،۱۳۳۷ فعاليت بسيار گسترده اي در زمينه ادبيات شفاهي دارد و كتاب روايت هاي شفاهي هزار و يك شب به قلم ايشان به تازگي چاپ و عرضه شده است.
جعفري قنواتي تاكنون بيش از هفتاد مقاله در اين زمينه را در مطبوعات مختلفي چون كتاب ماه ادبيات فلسفه، كتاب ماه هنر، آدينه و كلك به چاپ رسانده است.
گفت وگوي ما با ايشان را بخوانيد.
* * *
* جناب آقاي جعفري، به عنوان اولين سؤال براي ما بفرماييد كه توجه و رويكرد به ادبيات عامه در دوران معاصر از چه زمان و توسط چه كساني شروع شد؟
- پرداختن به مقوله فرهنگ و ادبيات عامه تا قبل از كارهاي صادق هدايت به صورت جسته وگريخته انجام مي شد، يعني تعريف علمي نداشت.هدايت با نوشتن كتاب نيرنگستان گام مؤثري در اين رابطه برداشت، يعني بنا بر ارتباطات وسيعي كه در سراسر كشور داشت شروع كرد به جمع آوري باورها و متل هاي نقاط مختلف. پس مي توان گفت كه رويكرد نو به ادبيات عامه توسط اين نويسنده آغاز شده است. يكي از چهره هاي فرهنگي ديگر كه در اين زمينه تلاش هاي زيادي كرد مرحوم صبحي است. آقاي صبحي بر اساس همان چيزهايي كه هدايت جمع آوري مي كرد برنامه اي راديويي داير كرد و بخش عظيمي از آن را به خواندن باورها و افسانه ها اختصاص داد.
* ظاهراً مرحوم انجوي هم در اين رابطه فعال بوده است؟
- بله، اصلاً بخشي از كار اساسي با پايه هاي علمي در اين رابطه را مي توان به مرحوم انجوي نسبت داد. جالب است بدانيد كه ايشان قريب به دويست هزار برگ سند از روستاها و شهرهاي مختلف جمع آوري كرد كه نتيجه اين تلاش كتاب هاي ارزنده اي چون قصه هاي ايران، دو جلد بازي هاي نمايشي و سه جلد روايت هاي شفاهي از داستان هاي شاهنامه تحت عنوان فردوسي نامه  است. كاري كه استاد انجوي انجام دادند كاري است كه شايد در سراسر جهان بي نظير باشد، كاري كه بنده در رابطه با شاهنامه انجام داده ام به نوعي پيروي از كار اين استاد بزرگوار است. تلاشي كه ايشان با تعصب تمام به نتيجه رساند شايد در سراسر جهان بي نظير باشد. يكي ديگر از كتاب هاي ماندگار اين استاد تمثيل و مثل است.
* كتاب هايي كه در حوزه هاي بومي تأليف شدند چه طور؟ آيا مي شود گزينه هايي مؤثر از آنها را به عنوان نمونه ذكر كرد؟
- بله، در اين رابطه هم كارهاي بسيار درخشاني به چاپ رسيده. اگر نمونه هايش را مي خواهيد مي توانم به كتاب هاي «اسوتگون- افسانه هاي خور و بيابانك» ، «افسانه هاي اشكوربالا» ، «افسانه هاي سمندر چهل گيس» و چند كار ديگر اشاره كنم.
* وضعيت پرداختن به ادبيات و فرهنگ عامه در ايران امروز چگونه است؟
- در اين باره بايد بگويم كه متأسفانه تشكل منسجمي وجود ندارد، همان طور كه همه مي دانند ايران يكي از مراكز مهم ابداع قصه و پل ارتباطي شرق و غرب بوده اما براي حفظ اين حيثيت هميشگي هيچ پشتيبان جدي وجود ندارد. وقتي كه ما به گذشته هاي نه چندان دور نگاه مي كنيم با پروژه هاي عظيمي چون تصحيح سمك عيار مرحوم استاد خانلري، تصحيح داراب نامه هاي بيغمي، طرطوسي و بختيارنامه توسط مرحوم استاد ذبيح الله صفا و تصحيح امير ارسلان نامدار توسط استاد محجوب برمي خوريم، يعني كارهايي كه فقط و فقط بر اساس تلاش هاي شبانه روزي و فردي شكل گرفته اند.
مي خواهم اين را بگويم كه حفظ و اشاعه اين دستاوردهاي فرهنگي نياز به يك متولي دارد، يعني همان چيزي كه جامعه كنوني ما فاقد آن است.
در چنين حالتي ما در وهله اول بايد مشخص كنيم كه جايگاه فرهنگ ادبيات و فرهنگ عامه در كجاي پيكره جامعه قرار دارد و مجموعه نظام آموزشي ما چه كارهايي براي رشد و تعالي اين رشته مي توانند انجام دهند.
* منظورتان آغاز يك سيستم آكادميك است؟
- دقيقاً، اين مسئله اي است كه به شدت به آن نياز داريم، قشر جوان جامعه ادبي- فرهنگي ما بايد با اين موضوع گره بخورد، همان طور كه خودتان مي دانيد قصه اي چون سيندرلا بارها و بارها در ايران ترجمه و چاپ مي شود، در حالي كه ما مشابه آن و حتي بالاتر از آن يعني افسانه ماه پيشوني را داريم، افسانه اي كه تاكنون بيش از ششصد روايت از آن در دست است، منظورم اين است كه نسل جوان ما به دليل عدم آشنايي با فرهنگ و ادبيات عامه خودمان به آثار ديگران مي پردازند و جمع وجور كردن اين مسئله به عهده مسئولان فرهنگي است. ما نمي توانيم فقط و فقط از اساتيدي چون حسن ذوالفقاري انتظار داشته باشيم كه يك تنه با اين مشكل درگير شود.
* به تازگي كتاب هايي در رابطه با افسانه هاي عامه توسط چند چهره جوان منتشر شده. به نظر شما اين گونه  كارها را بايد چگونه ارزيابي كنيم؟
- همان طور كه گفتم چون ما يك متولي خوب در اين زمينه نداريم، بسياري از افراد بنا به نوع حساسيت و سليقه خود دست به كارهايي مي زنند كه ريشه آكادميك ندارند اما قابل احترام است. امروزه بسياري از افراد در منطقه خودشان در اين زمينه زحمت مي كشند و اجزاي فرهنگ عامه را جمع آوري مي كنند.
من مي گويم وقتي كه يك نفر با واكمن و دوربين شخصي اش راه مي افتد و سعي مي كند بخشي از هويت خودش را از خطر نابودي نجات دهد بايد دستش را بوسيد حتي اگر كار دندان گيري انجام ندهد.
بعضي از پژوهشگران بومي به صورت خودانگيخته كار مي كنند كه در لابه لاي كارهايشان خيلي موارد اصولي رعايت نمي شود اما تا همين جايش را هم بايد به فال نيك گرفت. كار پرداختن به حوزه فرهنگ و ادبيات عامه يك كار تخصصي است اما وقتي كسي را نداريم كه حمايتمان كند بايد به صورت شخصي عمل كنيم و اين كار بالاخره اشكالاتي هم دارد.
* ظاهراً حرف هاي شما درباره آقاي انجوي و اهميت كار ايشان ناتمام ماند، اگر ممكن است در اين فرصت توضيح بيشتري بدهيد.
- بله، گفتم كه استاد انجوي اسناد زيادي را جمع آوري كرد كه بعدها بر اساس آنها كتاب هاي متعددي تدوين شد. قصه هاي ايراني(چهار كتاب)، فردوسي  نامه(در سه جلد) بازي هاي نمايشي، تمثيل و مثل و جشن ها و آداب زمستان(در دو جلد).
علاوه بر اين احمد وكيليان كه از همكاران نزديك استاد انجوي بوده اند طي سال هاي اخير بر اساس همين اسناد جلد دوم تمثيل و مثل، رمضان در فرهنگ مردم و هم چنين كتاب ارزشمند مثل ها و افسانه هاي ايراني را تدوين و منتشر كرده اند. بايد گفت كه اين مجموعه كتاب ها را بايد معتبرترين كتاب ها و اسناد منتشره درباره ادبيات شفاهي ايران به حساب آورد. كارهايي كه يكي از منابع اصلي اولريش مارزلف در طبقه بندي قصه هاي ايراني بوده است. در اهميت اين اسناد هم چنين مي توان به قضاوت داوران جايزه بين المللي ايتاليا در زمينه ادبيات شفاهي درباره كتاب متل ها و افسانه هاي ايراني تأليف وكيليان اشاره كرد كه از افسانه هاي اين كتاب به عنوان ناب ترين موضوع ها، مضامين و شكل هاي ادب عامه ياد كرده و به همين دليل جايزه ويژه اي به آن اهدا كردند.
* شما به عنوان دست اندركار فرهنگ و ادبيات عامه به عنوان نمونه چند چهره را مي توانيد معرفي كنيد كه در چند دهه گذشته تأثيرگذار بوده اند؟
- طي چند دهه اخير تعدادي از پژوهشگران ادب شفاهي كارهايي ارزنده انجام داده اند كه برخي از پي گيرترين آنها عبارتند از صادق همايوني، محسن ميهن دوست و آقاي پناهي سمناني. اين چهره هايي كه نام بردم با روش علمي به گردآوري، تدوين و تحليل اجزاي ادب شفاهي پرداخته اند.
* و حرف آخر
_ حرف آخر من اين است كه بسيار متأسف مي  شوم وقتي مي بينم در ريخت شناسي قصه هاي دنيا هيچ اثري از قصه هاي ايراني نيست. كوتاه سخن اين كه پرداختن به فرهنگ و ادبيات عامه نياز شديد به حمايت دارد.

پيشخوان
002277.jpg
احياي افسانه هاي جنوب
چاپ جديد مجموعه افسانه هاي چهل گيسو با جمع آوري و نگارش محمدرضا صفدري به زودي روانه بازار كتاب مي شود.
صفدري در اين رابطه به خبرنگار ما گفت: «اين مجموعه در بر دارنده افسانه هاي قديمي منطقه خورموج در استان بوشهر است و من آنها را به شيوه تحقيق ميداني و پرس وجو پيدا كرده ام، منطقه خورموج منطقه اي است كه به لحاظ وفور افسانه هاي قديمي در حد بسيار خوبي قرار دارد.»
صفدري درباره ادامه اين پروژه گفت: «بيش از بيست افسانه ديگر را هم به همين شيوه آماده چاپ دارم كه بعد از تجديد چاپ چهل گيسو قرار است منتشرشان كنم.»
افسانه چهل گيسو كه براي اولين بار در سال ۱۳۸۱ به چاپ رسيده است شامل افسانه هايي چون: «ني سرخ، دو خواهر، دختر سرراهي، كره اشتر، كالج، مه مراي، از پادشاهي تا گدايي، كچل و گاوش، دو برادر، چهل گيسو، جانتيغشاه، يك ران گوشت، اژدها، آمدي نر و ماده، مين، كره اورباي و برادر هفتمي» است. نكته جالب توجه در اين افسانه ها پرداخت كاملاً سنتي و نزديك به زبان محاوره  است.
محمدرضا صفدري معتقد است كه اين گونه افسانه ها بايد به همان پاكيزگي و طراوت گذشته باقي بمانند. وي اعتقاد دارد كه برداشت هاي مدرن از افسانه هاي قديمي جنوب در قالب داستان هاي كوتاه و بلند تاكنون به جز ضربه زدن به پيكره آنچه بايد باشد نتيجه ديگري نداشته است.
002268.jpg
فرهنگ مردم جديد
فصلنامه نامه فرهنگي، اجتماعي فرهنگ مردم در دو شماره ۱۴ و ۱۵ خود مطالبي چون تاريخ پژوهش هاي فرهنگ مردم ايران از مشروطه تاكنون، اصطلاحات باغداري متداول در مسجد بردي شيراز، رمضان در فرهنگ مردم، محيا، ترانه سراي مردمي خليج فارس، سكوت دختران: پري دريايي كوچك، ادبيات عاميانه سر آغاز ادبيات كودك، وب لاگ نماد تاريخ شفاهي و فولكلور اينترنت و... به چاپ رسانده است. اين فصلنامه كه تلاشي مؤثر در جهت بازيابي مجدد ردپاهاي در حال نابودي است. در بخشي از سخن سردبير آخرين شماره فرهنگ مردم آمده است: «اين شماره فصلنامه به دو حوزه مهم فرهنگ مردم، «ادبيات شفاهي كودك »كه ادامه ويژه نامه شماره پيشين است و« واژه ها و اصطلاحات حرف و پيشه ها »اختصاص دارد اما مطالب متنوع ديگري كه در عرصه دانش فولكلور اهميت دارد جلب توجه مي كند، از جمله« تاريخ پژوهش هاي فرهنگ مردم »و«وبلاگ نماد تاريخ شفاهي و فولكلور اينترنتي ».
شايد مقوله اخير براي بسياري از خوانندگان و پژوهندگان مردم تازگي داشته باشد...»
روح فولكلور در كالبد برادران گريم، مثله، اسطوره هاي چيني تنهايي خورشيد و پيدايش باران، پژوهشي در تصويرسازي عاميانه و كتاب آرايي دوره قاجار، مكاتبات زنده يادان استاد انجوي شيرازي و محمدمهدي مظلوم زاده، معرفي يك سند، گهواره لرخواني و... از ديگر مطالب مندرج در آخرين شماره فرهنگ مردم هستند.

چند سطر بيشتر
002262.jpg
سنگ بناهاي محكم ادبيات عاميانه
بدون شك زندگي ما ايرانيان تا حد زيادي با ادبيات عاميانه پيوند خورده است، زيرا در اين زمينه داراي چنان پشتوانه محكم و ستبري هستيم كه رايحه هاي آنها مستقيم يا غيرمستقيم به جان تك تك ما حلول كرده است.
اين آثار كه معمولاً با زباني بسيار ساده نوشته شده اند باري از معنويت و اصول را با خود يدك مي كشند، يعني عمقي از معني در پشت كلماتي روزمره.
شايد گفتن اين حرف كمي ريشه در تكرار داشته باشد كه ما بايد سررشته هاي فهم كلامي را در لابه لاي چنين آثاري جست وجو كنيم و ادبيات معناگراي مان را در هاله اي از همين اصل دنبال نماييم.
همانگونه كه مي دانيم توجه به اين خشت هاي اوليه بناي ادبيات كشورمان مدتي طولاني در محاق بي توجهي بود و بسياري از اهالي فن سردرگمي ادبيات امروز را حاصل از همين امر مي دانند. آنچه كه امروزه در جامعه ادبي و بازار كتاب ريشه اي از اميدواري دارد اين است كه خوشبختانه رويكردهاي مسئولانه در رفع اين نقيصه به شكلي خيزشي آغاز شده است، يعني اين كه ناشراني فهيم و پژوهشگراني سرد و گرم چشيده بر آن شده اند تا به يكباره همگان را به كنه عظمت ادبيات عاميانه آشنا سازند.
يكي از اين حركات مبتني بر فهم ادراك زمانه از سوي انتشارات ققنوس آغاز شده است ناشري كه مجموعه اي تحت عنوان «مجموعه ادبيات عامه» را روانه بازار كرده است.
مختارنامه
اولين كتابي كه به دست ما رسيده «مختارنامه» است. كتابي كه هر ايراني حتماً در طول عمر خود بارها و بارها نامش را شنيده و بخش هايي از آن را از حفظ است. اين كتاب كه در بيست و چهار باب تنظيم شده يكي از آثار ماندگار ادب عامه ايراني است كه ريشه هايي از قيام سيدالشهدا را با خود دارد.
عطاءالله بن حسام واعظ هروي در مختارنامه ريشه هاي عقيدتي ازلي ابدي د ر ارادت به ائمه اطهار را به خوبي به تصوير كشيده است. او در همان ابتدا چنين گفته است: «بدان كه مختار ابوعبيده ثقفي از جمله مخلصان اهل بيت طاهرين و شيعيان اميرالمومنين(ع) بود.»شيخ ابوجعفر بابويه در كتاب خود اين اخبار را روايت كرده كه روزي حضرت سيد اوصيا جناب علي مرتضي در كوچه هاي مدينه مي گذشت، جمعي از كودكان باهم بازي مي كردند، مختار در ميان ايشان بود و بر ميان سر گيسوئي داشت.
اميرالمومنين فرمود كه اين پسر كيست؟ عرض كردند پسر ابوعبيده. او را بخواند و به زانوي خود نشانيد و دست مرحمت به روي او مي ماليد و مي فرمود:« اي پسر من، كي باشد تو خون ما را از اعادي ما بازخواهي...؟» در همين چند سطر آغازين خواننده در تعليقي از حس داستاني فرو مي رود، به گونه اي كه ديگر نمي تواند دست از خواندن بقيه كتاب بردارد.
اين كتاب كه با ورود مسلم ابن عقيل به كوفه آغاز مي شود يكي از قابل اعتناترين آثار به جامانده است كه حس اعتماد خواننده به وقايع پديدآمدن واقعه عاشورا را جلب كرده است.
آنچه كه در اين كتاب بيشتر از هر مسأله ديگر با ذهن خواننده همساني پيدا مي  كند ارادت ذاتي مختار به حضرت سيدالشهدا عليه السلام است، يعني همان حسي كه در تمام ما وجود دارد.
002265.jpg
حسين كرد شبستري
از مجموعه ادبيات عامه اتتشارات ققنوس يكي ديگر از كتاب هايي كه بعد از ساليان دراز مجدداً وارد بازار شده است داستان حسين كرد شبستري است. اين داستان كه به لحاظ ماندگاري و اصالت يكي از بهترين آثار به جامانده فارسي است حالا ديگر جزئي از ضرب المثل  هاي فارسي است.
حسين كرد شبستري از آن زمره كتاب هايي است كه با توجه به بن بست شيوه هاي داستان نويسي و درافتادن به مخمصه تكرار بايد يك بار ديگر با دقت فراوان خوانده شود.
اين كتاب را مي توان به عنوان كتاب باليني هر ايراني در اعصار گذشته عنوان كرد، كتابي كه حتي در ميان عامي ترين افراد هم شناخته شده است. شيوه نوشتاري اين كتاب و دارا بودن تمامي خصلت هاي داستاني يكي از مزيت هاست كه راز ماندگاري اش را رقم زده است.
همان گونه كه مي دانيم و در مقدمه ناشر هم آمده است داستان هاي عاميانه فارسي گنجينه هايي از مضمون، تمثيل، ضرب المثل ها و آداب و رسوم فارسي زبانان به شمار مي روند.
توجه به چنين گنجينه هايي، در اصل، پاسداشت فرهنگ و ادب كهن سرزميني است به وسعت زبان فارسي و چه بسيار كسان كه با خواندن اين داستان ها با كتاب پيوندي هميشگي يافته اند، زيرا اين داستان ها كه اغلب روايت پهلواني و مردانگي و عشقند، با نثري شيرين و پرطمطراق، با افسانه سازي و خيال پردازي، خواننده را بر سر شوق مي آورند و به خواندن ترغيبش مي كنند.
راز ماندگاري اين چنين آثاري در شيوه نوشتاري آنهاست، يعني آنچه كه خوانندگان در اعصار گذشته خوانده اند و به سبب جذب بيش از حد به شكل سينه به سينه به ديگران منتقل كرده اند.
حسين كرد شبستري از آن جمله كتاب هايي است كه گويي با كلام نقاشي شده است، يعني سير حوادث اين اثر به گونه ايست كه خواننده به جاي سروكارداشتن با كلمات به عمق خيال فرو مي رود.خواننده در اين اثر تمام قضايا را مي بيند، يعني شدت فضاسازي به گونه ايست كه ناخودآگاه او را با تصاويري زنده رو در رو مي كند. اين اثر كه يكي از افتخارات ادبيات عاميانه به جامانده است حالا ديگر از مرزهاي ايران بيرون رفته و در اغلب كشورهاي آسياي ميانه و ديگر كشورها طرفداراني پروپاقرص پيدا كرده است.
آغازي كه اين كتاب از آن برخوردار است آغازي است براي دعوت حرفه اي به خواندن، يعني حس افسانه سازي ذهن خواننده را تحريك مي كند. يكي ديگر از محاسن اين كتاب سروكار داشتن با تمام حس هاي انساني است، يعني هم براي شنيدن مناسب است، هم براي خواندن و هم به لحاظ ايجاد حس هاي تصوير ذهني.
براي دوستاني كه مي خواهند براي اولين بار با اين كتاب آشنا شوند چند سطر آغازين را تقديم مي كنيم: «اما راويان اخبار و ناقلان آثار و طوطيان شكرشكن شيرين گفتار و نغمه سرايان خيل شاخسار، بعد از ثناي آفريدگار، از راه دشواري، بدين گونه كه روايت كرده اند كه در عهد شاه عباس جنت مكان، فرزند زاده اسدالله الغالب علي ابن ابيطالب، مسيح دكمه بند تبريزي،  پسر بهزاد خان دست پرورده بداغخان پرچولي، در شهر بلخ كوسه خضرخان و اقلان را به آتش كشت و چنان آتشي روشن نمود كه چشم خورشيد را تيره و تار كرد...»

كتاب
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  كتاب  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |