چهارشنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۳۸۵
جلفا، منهاي ارامنه!
004992.jpg
حميدرضا حسيني
زمين هاي جلفاي اصفهان عموماً بهايي بالاتر از يك ميليون تومان در هر متر مربع دارند و به طور مداوم دست اندركاران ساخت و ساز و فروشندگان تراكم را براي تخريب خانه هاي تاريخي وسوسه مي كنند
تا زماني كه تدابيري براي تشويق ارامنه به سكونت در جلفا و عدم ترك محل صورت نپذيرد، مسئله نابودي ميراث فرهنگي جلفا را نمي توان به شكل بنيادين حل و فصل كرد

در سال ۱۰۱۲ هجري قمري، درست شش سال پس از آن كه شاه عباس اول پايتخت دولت صفوي را از قزوين به اصفهان آورد، هزاران خانواده ارمني از جلفاي آذربايجان در ساحل رود ارس به پايتخت جديد كوچ داده شدند تا با استفاده از طبيعت ساعي و مقتصد و تخصص تجاري آنها بر رونق پايتخت افزوده شود. اين اقدام همچنين خطر شورش يا تجزيه طلبي را كه همواره از سوي گروه هاي قومي و اقليت هاي مذهبي انتظار مي رفت، از ميان مي برد.
ارامنه كوچ داده شده، در جنوب اصفهان و بركرانه راست زاينده رود اسكان يافتند و محله جديدي را بنيان نهادند كه به نام موطن قديمي شان «جلفا» خوانده شد. شاه براي جبران دوري آنان از كاشانه شان امتيازات ويژه اي را در نظر گرفت. ارامنه مي توانستند برخلاف ساير اقليت هاي ديني، خانه، ملك و هر چيز منقول و غيرمنقول ديگري را بخرند و حاكم و قاضي و كلانتر محل را خود انتخاب كنند. آنها در اجراي مراسم ديني آزادي كامل داشتند و شاه فرمان داده بود كه هيچ مسلماني حق منزل كردن در جلفا را ندارد. غير از اين ارمنيان جلفا اجازه داشتند كه مانند بزرگان و اعيان ايراني، هنگام اسب سواري از زين و لگام زرين و سيمين استفاده كنند.
بدين ترتيب و با اين امتيازات، ارامنه سراسر اروپا براي گسترش تجارت خارجي ايران را زير پا گذاردند و ثروت زيادي را به دست آوردند، ثروتي كه بخش بزرگي از آن صرف شكوه و جلال جلفا شد. وقتي شارون، سياح فرانسوي۱۲۰، سال پس از شاه عباس اول قدم در جلفا نهاد، آن را چنين يافت:
«در جلفا ۳۴۰۰ تا ۳۵۰۰خانه وجود دارد، بيشتر خانه هاي خوب و مجلل در طول رود ساخته شده، برخي از آنها زرنگار و چنان با شكوه و عالي است كه مي توان آنها را در رديف قصرها و كاخ ها به شمار آورد.» و اين تازه وقتي بود كه شارون مي گفت: «اكنون وضع دگرگون و از آن همه نعمت و ثروت كاسته شده است.»
طي دوره صفوي كليساهاي زيادي در جلفا ساخته شد كه از جمله آنها مي توان به كليساي «بدخيم» (= بيت اللحم) اشاره كرد. اين كليسا به روزگار زمامداري شاه عباس اول در سال ۱۰۳۷ ه.ق بنا گرديد. اين كليساي وانك كه معروف ترين كليساي جلفاست در زمان سلطنت شاه عباس دوم بنيان گرفت و ساخت آن از ۱۰۶۵ تا ۱۰۷۴ ه.ق به طول انجاميد. از دوره شاه عباس اول كليساي ديگري به نام «مريم» يا «خواجه عابد» نيز باقي مانده كه متعلق به سال ۱۰۲۱ ه.ق است. غير از اينها ۹ كليساي ديگر در جلفا وجود دارد كه عبارتند از كليساي گورك (غريب)، استبانوس، يوحنا، كارتارينه (ديركاترينا)،  نيكوغايوس ، گريگور، ميناس، سركيس و يزميس. البته ارامنه كاتوليك و پروتستان نيز كليساهاي مخصوصي را براي خود در محله سنگ تراش ها و محله هاكوپ جان  دارند. (اكثر ارامنه پير و مذهب گريگوريان هستند)
از اواخر دوره صفويه ورق برگشت و آزار ارامنه جلفا به منظور اخذ ماليات بيشتر آغاز شد. پس از سقوط صفويه و در زمان نادرشاه (۱۱۴۸-۱۱۶۰ ه.ق) كار به جايي رسيد كه به گفته يك سياح فرانسوي، جلفا مجبور شد روزانه معادل سه هزار فرانك ماليات بدهد. در اين شرايط عده زيادي از اهالي مهاجرت كردند و سكنه جلفا منحصر شد به عده اي اشخاص بي بضاعت كه توانايي رفتن نداشتند و اجباراً هر گونه سختي را تحمل مي كردند.
در دوره قاجاريه (سده سيزدهم هجري) وضع كمي بهبود پيدا كرد و جلفا رونق محدودي گرفت. در اواخر اين سده كه «مادام ژان ديولافوا» شواليه لژيون دونور فرانسه به جلفا آمد، آن را سرشار از زندگي يافت: «اگرچه در جلفا خانه ها همه با خشت و گل بنا شده اند و در پشت ديوارهاي خاكستري رنگ پنهان هستند، ولي نظم و نظافت همه جا برقرار است. نهر بزرگي از ميان كوچه عبور مي كند و درختان بلندي از دو طرف آن سربرآورده و عابرين و حتي دكان ها را در سايه خود از آفتاب محفوظ نگاه مي دارند... آهنگ هاي بشاشت آوري در زير درختان شنيده مي شود. اين آواز اطفالي ارمني است كه كلاه پشمي قرمزي بر سر دارند و از مدرسه بر مي گردند... زنان ارمني با چادرهاي سفيد در كنار ديوار راه مي روند.»
در دوره قاجار با توجه به حضور مسلط قدرت هاي خارجي در ايران و به ويژه فعاليت مسيونرهاي مسيحي، جلفا از اهميت خاصي برخوردار بود و مدارس مذهبي در آن قوت گرفت. در مجموع زندگي مسالمت آميز ارامنه و مسلمانان اين محله را از آسيب هاي گوناگون حفظ كرد و در اصفهان اسلامي، موزه اي از آثار،  آيين ها و آداب و رسوم مسيحي پديد آورد. با اين وجود توسعه لجام گسيخته شهري در نهايت محله جلفا را نيز به مانند ساير محله هاي تاريخي اصفهان تحت تأثير قرار داد. اين تأثير امروزه با مهاجرت روزافزون ارامنه جلفا شكل بحراني به خود گرفته است. مطابق آماري كه حدود ۱۲ سال پيش «لئون ميناسيان» از پژوهشگران بنام جلفا و رئيس سابق موزه كليساي وانك تهيه كرده است، ارامنه جلفا حدود هفت هزار نفر هستند، اما دكتر «لطف الله هنرفر» كه پژوهش هاي وسيعي را درباره تاريخ و فرهنگ اصفهان صورت داده، معتقد است كه تعداد ارامنه جلفا بيش از پنج هزار نفر نيست. هر دو اين ارقام نشان مي دهند كه جمعيت ارامنه جلفا پيوسته رو به كاهش بوده است. زيرا اگر آمار شارون در دوره صفوي را ملاك قرار دهيم، تنها تعداد خانه هاي جلفا ۳۵۰۰ خانه بوده است و جمعيت آن دست كم چهار _ پنج برابر اين تعداد. بديهي است كه اين تعداد خانه يا به صورت اوليه يا به شكل بازسازي شده، كمابيش وجود دارند، اما ديگر در همه آنها نشاني از ارامنه نيست.
طي دهه هاي اخير تعداد زيادي از ارمنيان جلفا به آمريكا يا اروپا مهاجرت كرده اند، اما حتي آنها كه تمايل يا تواني براي مهاجرت به خارج از كشور نداشته اند، نقاط ديگر اصفهان مانند شاهين شهر را براي سكونت برگزيده اند. طي يك دهه اخير زمين هاي جلفا به علت مرغوبيت با رشد سرسام آور قيمت ها روبه رو بوده است. اين مسئله به نوبه خود موجب شده كه بخشي از ارامنه خانه ها و املاك خود را به بهاي بالا فروخته و خانه هايي با بهاي كمتر را در شاهين شهر خريداري كنند و از اين راه پولي به دست آورند. از سوي ديگر تمايل به آپارتمان سازي در جلفا به علت سودآوري زياد شدت يافته و در اين ميان خانه هاي بزرگ تاريخي همچون طعمه اي غيرقابل چشم پوشي مدنظر بورس بازان و بساز و بفروش ها قرار گرفته است.
در حالي كه در بافت تاريخي مركز اصفهان، بهاي زمين گاه كمتر از ۱۰۰ هزار تومان براي هر متر است، زمين هاي جلفا عموماً قيمتي بالاتر از يك ميليون تومان دارند و به طور مداوم دست اندركاران ساخت و ساز و البته فروشندگان تراكم را براي تخريب خانه هاي تاريخي وسوسه مي كنند.
براي مثال در حدود سال هاي ۸۱-۱۳۸۰ پاره اي از اختلاف ها ميان اعضاي كليساي كاتوليك جلفا، موجب شد كه مدرسه كاتوليك ها موسوم به «مدرسه فرانسوي ها» به فروش برسد و فرد خريدار به راحتي مجوز ساخت و ساز در آن را بدست آورد. اين مدرسه كه در سال ۱۲۸۱ شمسي (اواخر دوره قاجار) پشت كليسايي قديمي متعلق به دوره صفويه و در محله سنگ تراش ها ساخته شد، نه فقط از حيث معماري قابل توجه بود، بلكه براي مرور تاريخ مسيونرهاي مسيحي در ايران نيز اهميتي بسزا داشت. زيرا در واقع شعبه ابتدايي مدرسه سه ستاره صبح بود كه توسط مسيحيان كاتوليك فرانسه تأسيس شد و تا سال ۱۳۱۱ فعاليت مداوم داشت. از آن پس يك چند منحل و مجدداً در سال ۱۳۳۵ با امتياز جديد و در محل ديگري افتتاح شد.
در حالي كه مالك جديد مدرسه در حال خراب كردن ديوارها و تزئينات آن بود، يك حادثه ساده، موجب آگاهي اداره كل ميراث فرهنگي از موضوع و دستور توقف تخريب شد، البته مدرسه نيمه مخروبه توسط شهرداري منطقه ۵ خريداري و بوسيله سازمان نوسازي و بهسازي شهرداري اصفهان مرمت شد، اما ده ها خانه و اثر تاريخي ديگر جلفا از چنين بخت بلندي برخوردار نبوده اند!
بدين سان، از يك سو مهاجرت ارامنه از جلفا، بافت فرهنگي آن را مورد تهديد قرار داده و از سوي ديگر ساخت وسازهاي ناموزون بافت تاريخي اش را به نابودي كشانده است. در سال هاي اخير و پس از آن كه تخريب ميراث فرهنگي جلفا (و به طور كلي اصفهان) حساسيت هايي را در افكار عمومي برانگيخت، شهرداري اين شهر كوشيد تا سروساماني به اوضاع دهد. در اين جهت سازمان نوسازي و بهسازي شهرداري مأمور تهيه و اجراي طرح هايي براي احياي بافت تاريخي جلفا شد. بازسازي بازارچه قديمي جلفا، مرمت ميدان تاريخي جلفا و ديوار كليساي وانك، ساماندهي كوچه كليساي وانك، مرمت و احياي خانه تاريخي استپانيان، ساماندهي نهرهاي شايج و نايج و مرمت مدرسه فرانسوي ها، به شرحي كه گفته شد از جمله طرح هايي هستند كه به اجرا درآمده اند.
با اين وجود، تا زماني كه تدابيري براي تشويق ارامنه به سكونت در جلفا و عدم ترك محل صورت نپذيرد، نمي توان مسئله را به شكل بنيادين حل و فصل كرد. مرمت و نگاهداري همه آثار تاريخي جلفا كاري نيست كه تنها از عهده سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري يا شهرداري اصفهان برآيد.
از اين گذشته آنچه از حفظ كالبد فيزيكي جلفا، اهميت بيشتري دارد، صيانت از فرهنگ عمومي زندگي در جلفاست كه افزون بر چهار سده در جريان بوده و اكنون رو به اضمحلال است. شايد بهتر باشد كه در مورد اخير به جاي مهندسي شهري، نوعي مهندسي اجتماعي به كار گرفته شود و مكانيزم هاي فرهنگي مورد توجه بيشتري قرار گيرد.
چهارصد سال پيش جلفا با حضور ارامنه شكل گرفت و به خود باليد و اينك جلفاي منهاي ارامنه يعني هيچ!

مرور
يونسكوي ايران فقط ۵ سال دارد
شهين درويش
سازمان فرهنگي، علمي، آموزشي ملل متحد بيش از ۸ سال است كه به ايران آمده و از اين مدت حدود سه سال را نيز در تعطيلي به سر برده است. خيلي دير به ايران آمد؛ اين دفتر از ليست بلندبالايي كه به عنوان وظايفش ثبت شده، در طول اين مدت كوتاه تنها موفق به فعاليت در برخي زمينه ها شده  است.
يونسكو در حالي به سازماني كم تأثير در ايران تبديل شده كه سازمان هاي ديگر ملل متحد از جمله يونيسف (صندوق حمايت از كودكان) و صندوق جمعيت اين سازمان فعاليت ها و موفقيت هاي بيشتري در ايران دارند. نه تنها زمان، بلكه حمايت دولت نيز در اين كاركرد يونسكو در ايران نقش داشته است. كارشناسان معتقدند تاكنون حمايت دولتي در اين بخش اولويت نداشته و تقريباً سرمايه گذاري مادي و برنامه ريزي خوبي در اين زمينه صورت نگرفته است.
دفتر يونسكو در ايران سال ۱۹۹۶ آغاز به كار كرد و اين اداره سال ۲۰۰۱ تعطيل شد و با معرفي مسئول جديد اين دفتر، از سال۲۰۰۳ مجدداً افتتاح شد و فعاليت آن همچنان ادامه دارد.
اساسنامه كميسيون ملي يونسكو در ايران در سال ۱۳۶۶ به تصويب هيأت وزيران رسيده است. در ماده هفتم اساسنامه اصلاحي كميسيون ملي يونسكو در ايران آمده است كه به موجب اساسنامه سازمان تربيتي، علمي و فرهنگي ملل متحد مصوب ۱۵/۴/۱۳۲۷ كميسيون ملي تربيتي، علمي و فرهنگي (كميسيون ملي يونسكو) كه در اين اساسنامه كميسيون ناميده مي شود، مركز عمل و اداره امور برنامه هاي يونسكو در ايران است.
شوراي عالي، شوراي اجرايي و دبيرخانه، سه ركن كميسيون ملي يونسكو در ايران هستند و عيناً متناظر با اركان يونسكو يعني كنفرانس عمومي، شوراي اجرايي و دبيرخانه است.
براي اين كميسيون اهداف و وظايف بسياري تعريف شده است كه عبارتند از:
*مشاركت در فعاليت هاي يونسكو به منظور استقرار صلح و ايجاد تفاهم متقابل ميان ملت ها از طريق اشاعه دانش و معرفت و اهتمام در امر نشر فرهنگ و آموزش
* تلاش در جهت برقراري، حفظ و بسط عدالت، آزادي و حقوق اساسي افراد انساني با الهام از اصول اسلامي و اهداف يونسكو از طريق همكاري با سازمان مركزي يونسكو و مؤسسات تابعه آن
* تلاش براي اعتلاي فرهنگ و اشاعه ارزش هاي انساني و مبارزه با مفاسد اخلاقي، از راه تبادل فكري با صاحبنظران در قلمرو اديان و مذاهب، تعليم و تربيت و علم اخلاق
* كوشش در غني كردن انديشه بشري از راه نشر و بسط دانش به منظور اكمال فضيلت هاي انساني
* شناخت فرهنگ هاي گوناگون جوامع و معرفي فرهنگ اسلامي و ميراث فرهنگي ايران
* تعميم آموزش و نيز مبارزه با بيسوادي به عنوان مانع عمده تعالي فكري و بسط توسعه فرهنگي، از طريق همكاري با يونسكو و مؤسسات تابعه
* همكاري و همگامي در ايجاد نظام نوين ارتباطات به منظور مبادله گسترده اطلاعات در مقياس جهاني و مقابله با انحصارطلبي قدرت هاي سلطه جوي جهاني در اين زمينه
* ايجاد ارتباط بين سازمان يونسكو و سازمان هاي دولتي و غير دولتي كشور كه در زمينه هاي آموزشي، تربيتي، علمي، فرهنگي و ارتباطات فعاليت دارند
* تسهيل و توسعه ارتباط با كميسيون هاي ملي يونسكو در كشورهاي ديگر، به ويژه كشورهاي منطقه، به منظور همكاري در اجراي برنامه ها و انجام مطالعات مشترك
* همكاري در اجراي طرح ها و برنامه هايي كه در چارچوب فعاليت هاي يونسكو از سوي دولت ارائه مي گردد
* پيشنهاد بودجه سالانه كميسيون به وزارت فرهنگ و آموزش عالي
* تعيين مصرف وجوه و اموالي كه به عنوان هديه براي پيشرفت مقاصد يونسكو به كميسيون ملي تقديم مي شود و نظارت در مصرف آنها
برخي حوزه هاي فعاليت و حوزه هاي تخصصي يونسكو نيز به قرار زير است:
در حوزه آموزش: حق آموزش، طرح ها و سياست هاي آموزشي، طفوليت و خانواده، آموزش ابتدايي، آموزش متوسطه، آموزش عالي، آموزش فني و حرفه اي، آموزش علم و فناوري، آموزش معلم، آموزش غيررسمي، آموزش جامع، تنوع فرهنگي و زبان شناختي در آموزش ، آموزش به هنگام فوريت ها، بحرانها و آموزش ICT و بازسازي، تربيت بدني و ورزش، آموزش عدم خشونت.
در حوزه علوم طبيعي: آب شيرين، مردم و طبيعت، اقيانوس ها، علوم زمين، سواحل و جزاير كوچك، علوم پايه و مهندسي، سياست علمي، زنان در علم.
در حوزه علوم اجتماعي و انساني: اخلاق، حقوق بشر، جوانان و ايدز، زنان و برابري جنسي، نژادپرستي، تبعيض نژادي و بيگانه ستيزي، امنيت و صلح انساني، فلسفه، مطالعات روز و كاربردي، مهاجرت بين المللي، مسائل شهري، دموكراسي و دولت.
در حوزه فرهنگ: فعاليت بهنجار، سياست هاي فرهنگي، ميراث، تنوع فرهنگي، گفت وگوي بين فرهنگي، صنايع فرهنگي، فرهنگ و توسعه، هنرها و خلاقيت، توريسم فرهنگي، موضوعات ويژه، ارتباطات و اطلاعات، بايگاني ها و كتابخانه ها، رسانه هاي جمعي، محتواي خلاقانه: راديو، تلويزيون، رسانه هاي خبري، آموزش و ... دولت الكترونيك، مسائل اخلاقي، آزادي بيان، مطبوعات مستقل، مردمان غيربومي، اطلاع رساني در عرصه توسعه جامعه، ابزارهاي پردازش اطلاعات، توسعه رسانه اي، آموزش رسانه اي، تكثر زباني، مراكز چند رسانه اي، افراد معلول و...، حفاظت و بايگاني، اطلاع رساني در حوزه عمومي، شبكه هاي راديويي و تلويزيوني دولتي.
ماده ۴ اساسنامه تاكيد مي كند كه شوراي عالي كميسيون ملي يونسكو در ايران عالي ترين مرجع تصميم گيري كميسيون است و ۱۴ عضو دارد؛ وزير علوم، تحقيقات و فناوري، وزير امور خارجه، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، وزير آموزش و پرورش، دبير كل كميسيون ملي يونسكو، رئيس سازمان حفاظت محيط زيست و مديرعامل سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران.
همچنين هفت نفر از شخصيت هاي علمي و فرهنگي كشور كه از ميان مدرسان و اعضاي هيأت علمي دانشگاه ها و مراكز آموزش عالي و محققان و هنرمنداني كه در زمينه هاي علمي، فرهنگي، ارتباطي و تعليم و تربيت داراي تجربه باشند، انتخاب مي شوند.
يونسكو اهتمام خويش را به فعاليت در زمينه هاي آموزش، علوم طبيعي، علوم اجتماعي و انساني، فرهنگ، ارتباطات و اطلاعات مصروف كرده است.
ميراث فرهنگي، عمده ترين فعاليت دفتر يونسكو
ايران جزو منطقه آسيا و اقيانوسيه يونسكو محسوب مي شود. دفتر يونسكوي ايران با فعاليت هايي كه بيشتر آنها فرهنگي هستند، سعي كرده خود را به وظايفش نزديك كند. بنابر گزارشي كه از سوي دفتر يونسكو در تهران به شرق ارسال شده، در سال هاي ۲۰۰۴ تا ،۲۰۰۵ اين دفتر از ساعات ابتدايي نخستين روز زلزله آغاز شده و هنوز ادامه دارد. مهمترين فعاليت هاي يونسكو در بم به تشكيل كميته ها و برگزاري كارگاه ها و كنفرانس هايي براي نجات آثار تاريخي بم اختصاص يافته است.
فعاليت هاي يونسكو در حوزه ميراث فرهنگي چغازنبيل و پاسارگاد را نيز پوشش مي دهد. ثبت پاسارگاد در فهرست ميراث جهاني از جمله اين اقدامات است.
اين دفتر در حوزه هاي «آي تي» و ايدز هم برنامه هايي دارد. كارگاه آسيايي نقش زنان در حفاظت ميراث فرهنگي كه آوريل ۲۰۰۴ برگزار شد از فعاليت هايي است كه سعي در افزايش نقش يونسكو در ايران داشته است.
اما سازمان هاي داخلي فعال در حوزه هاي فرهنگي، دفتر يونسكو در ايران را چندان فعال نمي بينند. حتي سازمان هايي كه به طور مستقيم مسئول دريافت اخبار يونسكوي ايران هستند، اظهار مي دارند كه ما با يونيسف و صندوق جمعيت بيش از اين سازمان همكاري داريم. شايد اين به كوچكي و تازه كار بودن خود اين دفتر برمي گردد و شايد اقدامات ما در جهت تهديد و خراب كردن هر آنچه يونسكو از كشورمان جزو ميراث جهاني ثبت كرده- از جمله پاسارگاد و نقش جهان- دليل جدي گرفته نشدن كار نمايندگي يونسكو در ايران است.
چند ماه بعد از افتتاح مجدد دفتر يونسكو، سيد يوسف حسيني دبير كل كميسيون ملي يونسكو در ايران طي گفت وگويي با خبرگزاري سينا، هدف از تأسيس اين دفتر را انتقال مجموعه اي از فعاليت ها و تجاربي كه در زمنيه آي تي در دنيا وجود دارد عنوان كرد و اظهار داشته بود: بزرگ ترين سازماني كه در بحث آموزش الكترونيكي و آموزش از راه دور تاكنون فعاليت كرده يونسكو است كه ايران هيچ سهمي از اين آموزش ندارد.
وي بر اين عقيده بود كه سهم بسيار ناچيزي از فعاليت هايي كه در جهان در دفترهاي مختلف يونسكو اتفاق مي افتد به ايران مي آيد زيرا دولت استعداد جذب منابع را ندارد و بايد يك مركزي را بنا كند كه بتواند براي انتقال تجربه اي كه در دنيا اتفاق مي افتد همكاري كند درحالي كه اين مركز در ايران به هيچ وجه حمايت نشد.
با اين حال آي تي در فهرست مهمترين فعاليت هاي يونسكو در سال هاي ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۵ قرار نداشت.

نمونه اي از دعاهاي رسول اكرم(ص) -۲
بخش چهاردهم
پيامبر اكرم در دعاي ديگري مي فرمايد: بار خدايا ما را با آرايش ايمان بياراي و از راهنمايان هدايت شده قرارمان ده.
بار خدايا ما را در زمره كساني كه رهبري كردي، رهبري فرما.
بار خدايا من از تو مي خواهم تصميم به پايداري در كار و به راه راست شدن را و از تو مي خواهم توفيق شكرگزاري نعمت و عافيتي نيكو و اداي حقت را و از تو مي خواهم بار پروردگارا دلي سالم و زباني راستگو به ما عطا كني و از تو آمرزش مي خواهم از آنچه مي داني و از تو مي خواهم بهتر آنچه داني و پناه مي برم به خودت از بدي آنچه (نسبت به من) مي داني، زيرا كه تو مي داني و ما نمي دانيم و تويي علام الغيوب.(۱)
و از دعاهاي آن حضرت است كه:
خدايا مرا شاكر و صابر گردان و مرا در چشم خويش خوار و در نظر مردم بزرگوار گردان.
خدايا در همه كارها عاقبت ما را به خير كن و ما را از خواري دنيا و عذاب آخرت نگهدار.
خدايا مرا به علم توانگر ساز و به حلم زينت بخش و به تقوا عزيز كن و به عافيت زيبايي ده.
خدايا من از تو هدايت و تقوا و عفت و بي نيازي مي خواهم.
خدايا از زوال نعمت و تغيير عافيت و غضب ناگهاني و همه چيزهايي كه مايه ناخشنودي تو است به تو پناه مي برم.
خدايا از اخلاق بد و اعمال بد و هوس هاي بد و مرض هاي بد به تو پناه مي برم.
خدايا سحرخيزي را بر امت من مبارك ساز.
خدايا تو را به غيب داني و قدرتي كه بر آفرينش داري سوگند مي دهم تا موقعي كه زندگي را براي من بهتر مي داني، مرا زنده نگهدار و موقعي كه مرگ را براي من بهتر مي داني مرا بميران.
خدايا از تو مي خواهم كه ترس خود را در آشكار و نهان نصيب من كني و در حال خشنودي و خشم كلمه اخلاص را به زبان من جاري نمايي و در حال فقر و توانگري ميانه روي را شعار من سازي.
خدايا چنانكه خلقت مرا نيك كردي سيرتم را نيز نيك كن.
خدايا هر كس عهده دار كار امت من شد و بر آنها سخت گرفت، بر او سخت گير و هر كس عهده دار كار امت من شد و با آنها مدارا كرد، با او مدارا كن.
خداوندا يك لحظه مرا به خودم وامگذار و چيزهاي خوبي كه به من بخشيده اي از من بازمگير.(۲)
۱- اصول كافي، ج ۴
۲- نهج الفصاحه

فرهنگ
ادبيات
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |