Hamshahri Newspaper

پيدا كردن لوكيشن اصلي مجموعه ساده دلان در كوچه پس كوچه هاي قديمي و باريك خيابان وحدت اسلامي، چندان سخت نيست. اهل محل خوب مي دانند كه در خانه شماره 21 كه عمارتي قديمي است، گروهي مشغول فيلمبرداري هستند و راهنمايي ام مي كنند.
وقتي به محل فيلمبرداري مي رسم، همه جا آرام است. محمد حسين لطيفي و اعضاي گروه در اتاقي مشغول كارند. به گوشه اي از حياط مي روم. جايي كه ميز و چند صندلي براي استراحت پيدا مي شود. شهاب علي بخشي (مدير توليد) با آرامش خاصي در سكوت حياط نشسته و از دور به كار بقيه اعضا نگاه مي كند. حياط عمارت قديمي، پر از درخت هايي است كه سايه خنكي دارند. علي بخشي مي گويد: اين خانه، لوكيشن اصلي مجموعه است. همه شخصيت ها در اين خانه خواهند آمد. مي توانستيم در شمال شهر خانه اي قديمي با مشخصاتي كه مي خواستيم پيدا كنيم، اما كوچه هاي شمال شهر با مشخصات مورد نظر ما فاصله داشت بنابراين اين خانه را انتخاب كرديم.
خانه، شبيه اغلب خانه هاي قديمي است. دور تا دور حياط پر از اتاق است. در زيرزمين هم اتاق هايي هست كه گروه، از يكي ازآن ها به عنوان آشپزخانه استفاده مي كنند. برخلاف ديگر مجموعه هاي تلويزيوني، اين خانه قديمي، بازسازي و رنگ آميزي نشده. خيلي ساده و معمولي است. اين خانه، خانه سيد خليل است، نقش سيد خليل را حسين محجوب بازي مي كند. بازيگري كه براي حضور در تلويزيون وسواس زيادي دارد و بازي اش در ساده دلان مي تواند يك اتفاق تازه باشد.در فاصله استراحت كوتاهي كه گروه دارند رضا جودي (تهيه كننده) هم از اتاق خارج مي شود. لطيفي با عوامل و بازيگرانش صحبت مي كند، صدايش را از راه دور مي شنوم. جودي ماه رمضان سال گذشته مجموعه مرده متحرك را روي آنتن داشت. ساده دلان قرار است ماه مبارك رمضان امسال ميهمان خانه هاي مردم باشد. با جودي از فضاي رقابتي صحبت مي كنم كه هر سال پيش از ماه رمضان شروع مي شود. مجموعه سازها در شبكه هاي مختلف به دنبال ساخت آثاري هستند كه در جذب مخاطب موفق تر باشد. جودي اصرار دارد كه موضوع را رقابتي نكند: در من و گروه اين حس وجود ندارد. ما به دنبال ارائه يك كار خوب و قابل دفاع هستيم. تلاشمان اين است و با وسواس زياد كار مي كنيم. همه ما بايد تلاش كنيم تا كيفيت كارها بالاتر برود و عرصه فعاليت براي همه گروه ها فراهم باشد. جودي اميدوار است ساده دلان پيش از شروع ماه مبارك آماده پخش باشد. تدوين اين مجموعه، همزمان شروع شده و برنامه ريزي ها طوري انجام شده كه در توليد، وقفه اي پيش نيايد. ساده دلان 20 لوكيشن دارد كه در مناطق مختلف شهرهستند. تصويربرداري از 25 خرداد ماه شروع شده و تا مهرماه ادامه دارد. فرصتي پيش مي آيد تا وارد اتاقي شوم كه گروه، مشغول تصويربرداري هستند. اتاقي باريك و گرم. ابراهيم غفوري (مدير تصويربرداري) گوشه اي از اتاق مشغول كار است. حسين محجوب با حالتي پريشان در انتهاي اتاق نشسته و باران كوثري هم كنار اوست. در اين سكانس، سيد خليل، آشفته به نظر مي رسد. درست روبه روي بازيگرها و بالاي اتاق محمدحسين لطيفي و عوامل فني نشسته اند. يك مونيتور هم هست كه لطيفي، حاصل كار بازيگران را در آن مي بيند. دستيار كارگردان در حالي كه اتاق چندان شلوغ نيست، با صداي بلند فرمان سكوت مي دهد. لطيفي با دقت حركت هاي بازيگرانش را زير نظر دارد. به سادگي از خطاهاي كوچك نمي گذرد و چند بار كات مي دهد. سعي مي كند با آرامش، نكاتي كه مدنظر دارد براي بازيگرها توضيح بدهد.خليل: منو ول كن!.... اول يه تلفن به اون جوون بزن كه قرآن باباشو برام آورده بود!... من بايد بفهمم كه اون راست راستي يه جوون معموليه يا... يه صاحب اخبار... اصلاً اول برو زير زمين ببين اون قرآن هنوز سرجاشه يا نه! اگر برده باشنش بيچاره ام....چند بار تصويربرداري به درخواست لطيفي قطع مي شود، اما بالاخره رضايت مي دهد. حالا نوبت نماهاي مديوم بازيگرها است. پيش از آن كه صحنه كاملاً آماده شود، عوامل كولر را روشن مي كنند تا هوا كمي خنك شود. ابراهيم غفوري كلافه از گرماي اتاق به حياط مي رود و سرو صورتش را مي شويد. حسين محجوب صبورانه و در حالي كه مشخص است اين سكانس انرژي زيادي از او گرفته، هنوز گوشه اتاق نشسته. شايد پرانرژي ترين عضو گروه، باران كوثري باشد. بازيگر جواني كه گريم متفاوتش نشان مي دهد در ساده دلان نقش تازه اي را تجربه مي كند. گرماي هوا، همه را كلافه كرده. لطيفي حتي موقع تصويربرداري خودش را با يك بادبزن كوچك، خنك مي كند.پس از پخش وفا از شبكه سوم در نوروز، با محمد حسين لطيفي گفت وگويي داشتيم. او از برنامه هاي آينده اش در سينما گفت، اما باز هم به تلويزيون آمده و مشغول ساخت يك مجموعه مناسبي است. با اين همه، سرحال به نظر مي رسد، گويا كار در تلويزيون جذابيت هاي خاصي برايش دارد. او از تلاش هايش براي كارگرداني يك فيلم سينمايي مي گويد و اتفاق هايي كه باعث شده پيشنهاد كارگرداني ساده دلان را بپذيرد: قرار بود فيلمي بسازم. پروانه ساخت هم گرفتم. پروانه ساخت دختري براي تمام فصول را هم لغو كردم تا بتوانم اين فيلم را بسازم. همزمان با يك تهيه كننده صحبت كردم، براي ساخت يك فيلم جنگي بعد از اين فيلم، اما اين پروژه ها به دلايلي متوقف شد و آمدم سراغ ساده دلان. با آن كه لطيفي روز سختي را پشت سر گذاشته، پرانرژي است و لبخند روي لبش نشان مي دهد از اين پروژه راضي است: قرآن مردي را هدايت مي كند و او عوالم تازه اي را تجربه مي كند. قصه تازه اي است، فضاي خاصي دا رد و اميدوارم تجربه خوبي باشد. با اين همه گرفتاري، او اميدوار است پس از پايان پروژه ساده دلان ساخت يك فيلم سينمايي را شروع كند: اميدوارم براي بهمن ماه آماده شود. به نظر مي رسد اگر لطيفي بتواند فيلمش را بسازد، آن را به جشنواره خواهد فرستاد.
حسين محجوب روي يكي از پله ها نشسته، لبخند مي زند و مي گويد كه خسته است و نمي تواند صحبت كند. مي دانم كه اهل گفت وگو نيست و چه خوب كه با وجود خستگي، محترمانه پيشنهاد گفت وگو را رد مي كند. به نظرم مي آيد نقش سيد خليل، دشوار ي هاي زيادي دارد. براي آن كه جذابيت مجموعه حفظ شود، از حال و هوا و قصه آن چيزي نمي گويم. اما مطمئن باشيد كه محجوب را در سيمايي متفاوت خواهيد ديد. باران كوثري هم فرصت كوتاهي براي صحبت كردن دارد. خوشرو است و اثري از خستگي در او نمي شود ديد. حتي گرما هم خسته اش نكرده. باران كوثري دليل حضورش در ساده دلان را دو ويژگي مهم اين پروژه مي داند: آقاي لطيفي كارگردان خوبي هستند، احترام زيادي برايشان قايلم و دوست دارم با ايشان همكاري كنم. دليل بعدي ام فيلمنامه خوب ساده دلان است. مدت ها است در سينما هم با چنين متن متفاوتي روبه رو نشده ام. نقش من هم نقش متفاوتي است. و در ادامه مي گويد: در تلويزيون شخصيت دختر جوان با اعتقاد مذهبي كم نبوده، من سعي مي كنم نقش را طوري بازي كنم كه هم از نمونه هاي مشابه، متمايز باشد و هم به دختراني با اين اعتقادات نزديك شوم. باران كوثري به اين موضوع اشاره مي كند كه به ساده دلان به عنوان يك مجموعه تلويزيوني نگاه نمي كند، چون اغلب مجموعه ها به نظرش ضعيف هستند و امتيازي ندارند. اما تاكيد مي كند كه ساده دلان اين طور نيست.در گوشه اي از حياط، باران كوثري و حسين محجوب با هم صحبت مي كنند. عوامل در داخل اتاق مشغول كار هستند. ساعت از۶:30 بعد از ظهر گذشته، آفتاب آهسته آهسته كم رمق مي شود. نسيم برگ هاي درخت حياط خانه خليل را تكان مي دهد. وقتي كوچه پس كوچه هاي قديمي و پيچ در پيچ را طي مي كنم تا به خيابان اصلي برسم، هنوز ذهنم مشغول سيد خليل است. مردي كه شبيه هيچ كس نيست و قصه اش حتماً براي شما هم شنيدني خواهد بود پس تا ماه رمضان صبر كنيد.
***
كارگردان: محمد حسين لطيفي، نويسنده: عليرضا طالب زاده، مجري طرح: مرتضي جودي، مدير تصويربرداري: ابراهيم غفوري، صدابردار: سيامك نيازي، طراح صحنه و لباس: محسن نوروزي، طراح گريم: مهرداد ميركياني، تدوين: سيامك مهماندوست، مدير تداركات: سيد رسول سيد حاتمي، مدير توليد: شهاب علي بخشي، تهيه كننده: رضا جودي، بازيگران: حسين محجوب، محمد كاسبي، ثريا قاسمي، باران كوثري، مهرانه مهين ترابي، حسن پور شيرازي، پوريا پورسرخ، حميد ابراهيمي، برزو ارجمند و مهران رجبي.
خلاصه داستان
سيد خليل صحاف زاده پيرمرد متدين صحافي است كه به دليل كهولت سن، صحافي را ترك و به كار و خريد و فروش كتاب هاي قديمي و خطي اشتغال دارد و با دنيا، نوه خود كه دانشجوي رشته فيزيك است، اختلاف نظر دارد. محمود بر سر سهم الارث خود با سيد خليل و دنيا كشمكش دارد و از اكرم، نامادري خود انتظار دارد براي به دست آوردن سهم ا لارثش به او كمك كند. همسر جليل در اثر تصادف قطع نخاع شده و رامين پسر بزرگش، خود را در اين حادثه مقصر مي داند.جليل برادر بزرگ خليل شركت ساختمان بزرگي را با دو پسر و دامادش اداره مي كند و براي توسعه فعاليت هاي خود قصد دارد با جلب نظر حشمتيان كه مجري پروژه هاي نفتي است در امارات ساختمان سازي و سرمايه گذاري كند.موقعيت رامين در شركت و منزل او نزد پدر حسادت شاهين برادر كوچكتر را برانگيخته است. محمود هم
در صدد فرصتي است تا انتقام مخالفت با ازدواج با فريده دختر عمويش را از خانواده عمو بگيرد.به دعوت جليل، حشمتيان با تشريفات خاصي به شركت جليل مي آيد ولي نتيجه معكوسي براي او دارد تا اين كه ماجراي مفقود شدن دنيا حوادثي را به دنبال دارد و...
عكس:مهدي جودي