يكشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۵
بزهكاران و بزه ديدگان سايبري
رازگشايي از جرايم مجازي
محمد مطلق
motlagh@ hamshahri. 0rg
001734.jpg
001710.jpg
اگر روزي تعدادي از سارقان حرفه اي تصميم بگيرند با استفاده از تانك وارد بانك مركزي شوند، شانس آنها براي موفقيت كمتر از يك درصد خواهد بود. اما يك هكر حرفه اي مي تواند در اتاقش و در خنكاي نسيم كولر بنشيند و از طريق رايانه شخصي اش ايميل هاي رئيس بانك مركزي ايران را چك كند، به حساب ها سرك بكشد و دست به سرقت مجازي بزند.
اين را رضا پرويزي، مسئول راه اندازي تشكيلات اينترنتي نيروي انتظامي مي گويد؛ كسي كه در نگارش قانون جرايم رايانه اي براي قوه قضاييه دخيل بوده و سالها در نيروي انتظامي پرونده اين دست جرايم را مطالعه و بررسي كرده است.
شايد شما هم با من هم عقيده  باشيد كه بسياري از واژه ها و اصطلاحات آن قدر دمده شده اند كه آدم راضي نمي شود به راحتي از آنها استفاده كند؛ مثل تركيب «فرصت  ها و تهديدها» اما چه كنيم كه در مورد رايانه و اساساً  هر تكنولوژي مدرن و فوق مدرني ناچار از به كارگيري اين تركيب هستيم. واقعيت اين است كه ابزار مدرن به ويژه رايانه و اينترنت فرصت ها و تهديدهاي عجيب و غريبي را پيش روي انسان معاصر قرار داده اند، فرصت مثل كم رنگ شدن مرزهاي جغرافيايي و تهديد مثل ترور، خرابكاري و يا خودكشي هاي دسته جمعي از طريق اينترنت كه اين مورد آخري دولت ژاپن را به مرز استيصال رسانده است. رضا پرويزي در مورد فرصت ها و تهديدهاي اينترنت و رايانه مي گويد: «امروزه شبكه هاي مالي، امكانات پزشكي و ... به شبكه هاي اينترنت متصلند و مردم هم مي توانند از آنها به راحتي استفاده كنند. اين موضوع باعث شده است حضور فيزيكي افراد تقريباً  حذف شود و نوعي از هويت الكترونيكي به وجود آيد. رفته رفته امضاي الكترونيكي هم گسترش پيدا خواهد كرد كه به طور كامل حضور افراد را حذف مي كند، بنابر اين شما ديگر نيازي به مراجعه به دادگاه هم نخواهيد داشت.» وي در مورد فرصت ها ادامه مي دهد: «واسطه هاي انتقال اطلاعات از بين رفته اند، مرزهاي سياسي و جغرافيايي معنايي ندارند، دولت الكترونيك به وجود آمده و ... طوري كه براي من به عنوان يك كاربر هيچ تفاوتي نمي كند در آن واحد بخواهم با كسي در اتاق بغل ارتباط برقرار كنم يا كس ديگري در آرژانتين. اما اين موضوع به همان نسبت كه فرصت ايجاد كرده تهديد نيز به وجود آورده و مشكلات زيادي براي دولت ها در پي داشته است.»
به گفته وي سال گذشته ۲۲ مورد پرونده در ارتباط با سرقت اينترنتي كشف شده كه حتي يك مورد آن نيز منجر به دستگيري نشده و تلاش  براي رازگشايي بي نتيجه مانده است.
جاسوسي اطلاعاتي، جاسوسي صنعتي، جرم هاي عادي توسط گروه هاي سازمان يافته، دسترسي به پايگاههاي حياتي كشور، كنترل پرواز، رزرو بليت، دستكاري در نتايج كنكور، جابه جايي پرونده هاي تأمين اجتماعي، اختلال در مركز كنترل ترافيك، جعل اسناد، رمزشكني و خرابكاري در سايت روزنامه هاي ديجيتالي و خبرگزاري ها، اختلال در شبكه بهداشت و ... جرايمي هستند كه به راحتي از طريق شبكه هاي اينترنتي انجام مي  گيرد؛ موضوعي كه اكنون به يكي از بزرگترين چالش هاي سازمان هاي فرا ملي تبديل شده.
دكتر بتول پاكزاد ،عضو انجمن ايراني و بين المللي حقوق جزا معتقد است براي رسيدن به نتيجه اي در خور، ابتدا بايد جرم و جرم رايانه اي را تعريف كرد، به انواع آن پرداخت و بعد انگيزه  ها و شيوه هاي بزهكاري در اينترنت و بزه ديدگي سايبري را بررسي كرد.
جرم رايانه اي
چندي پيش دفتر امور زنان سپاه همايشي را تحت عنوان «زنان و جرم رايانه اي» برگزار كرد كه در آن دكتر بتول پاكزاد و رضا پرويزي به عنوان كارشناسان بحث حضور پيدا كرده و به بررسي جنبه هاي مختلف اين موضوع پرداختند اما پيش از ارائه تعريف از جرم رايانه اي بد نيست به اولين جرمي كه در ايران اتفاق افتاده اشاره كنيم. به نقل از منابع آگاه اولين جرم كامپيوتري ايران در روز ۲۶ خرداد ۱۳۷۸ ثبت شده كه در آن، يك دانشجوي كامپيوتر و يك كارگر چاپخانه در كرمان، دست به جعل چك هاي تضميني زدند. البته ناگفته نماند كه اين نوع از جرم رايانه اي نوعي از بزهكاري به معناي سنتي است كه صرفاً  به واسطه رايانه انجام مي شود در حالي كه امروز شيوه هاي جرم و اهداف و انگيزه ها بسيار پيچيده شده و به همان اندازه قانون و اشكال مبارزه را نيز با مشكل روبه رو ساخته است. بتول پاكزاد مي گويد: «جرم صرفاً  رفتاري است كه قانون براي آن مجازات در نظر گرفته، بنابر اين برخي رفتارها ممكن است غيراخلاقي بوده، اما قانون براي آن مجازات تعيين نكرده باشد كه در اين صورت آن رفتار جرم محسوب نمي شود، رايانه هم كه وسيله اي براي پردازش اطلاعات است و سايبر محيطي كه توسط رايانه در آن اطلاعات پردازش مي شود، با اين توصيف مي توانيم در مورد جرايم سايبري بگوييم در برگيرنده انواع جرم هايي است كه به واسطه رايانه و شبكه اينترنتي انجام مي شود، ماهيت آن به واسطه تكنولوژي مدرن متفاوت از جرايم سنتي است و در قانون جزا جزو عدول از قوانين مصنوعي و قراردادي محسوب مي شود.»
در تعريف قانون مصنوعي و قراردادي بايد به نقطه مقابل آن يعني قوانين فطري اشاره كرد؛ قوانين فطري قوانيني هستند كه در فطرت انسان نهادينه شده اند و فرد با اين دسته از حقوق و قوانين به دنيا مي آيد؛ مثل حق حيات. بنابراين قتل نوعي از جرم است كه حق فطري و طبيعي را مخدوش مي كند اما در مقابل بسياري از جرايم نيز وجود دارند كه از طرف دولت ها و حكومت ها وضع مي شوند و عدم رعايت آنها مجرم را در مقابل قوانين وضع شده مصنوعي قرار مي دهد نه فطري، مثل عبور از چراغ قرمز. با اين تعريف ويژگي هاي جرايم سايبري را به عنوان جرايم مصنوعي مي توانيم به شكل زير دسته بندي كنيم كه دكتر پاكزاد مي گويد: «از آنجايي كه عنصر مادي اين جرايم به شدت شبيه هم هستند، قوانين كيفري هم در همه جاي دنيا يكسان خواهد شد، مگر اين كه جرم مبتني بر محتوا باشد، مثل عدول از موازين فرهنگي هر كشوري، اما هك كردن و دسترسي غيرمجاز به اطلاعات چيزي است كه در همه جاي دنيا شيوه هاي يكساني دارد.
موضوع ديگر زمان و مكان ارتكاب است كه با شيوه هاي سنتي متفاوت است. در جرايم سايبري زمان ارتكاب به كمتر از چند ثانيه كاهش پيدا كرده، به فرض شما مي توانيد در چند ثانيه مطالب خلاف واقع يا هرزه نگاري را منتشر و يا اين كه يك ويروس را از طريق شبكه وارد ميليون ها كامپيوتر در سراسر دنيا كنيد. پس در سراسر دنيا نيازي يكسان براي مقابله با جرايم سايبري وجود دارد.»
سه نسل از جرايم سايبري
پاكزاد در ادامه به تفكيك سه نسل از جرايم رايانه اي مي پردازد و عنوان مي كند:
«شروع نسل اول جرايم و پيدايش آن مربوط مي شود به سال ۱۹۶۰ در آمريكا. آن زمان هنوز اينترنت وجود نداشت و حمله به خود رايانه يا تخليه اطلاعاتي آن مطرح بود. نسل دوم جرايم از دهه ۸۰ تا ۹۰ اتفاق افتاد. در اين سال ها بيشتر از آنكه به رايانه حمله شود به اطلاعات آن حمله مي شد و تهديد اطلاعاتي موضوعي بود كه در اين سال ها به وجود آمد؛ اما از دهه ۹۰ به اين سو موضوع اينترنت مطرح شد كه ديگر نيازي به دسترسي به رايانه مورد نظر نبود و افراد مي توانستند از طريق شبكه اينترنتي وارد هر رايانه اي شوند.»
امروزه جرايم سايبري به حدي اوج گرفته كه سازمان هاي بين المللي و منطقه اي، شوراي حكام، پارلمان اروپا و... را به شدت درگير كرده است، تا آنجا كه سازمان ملل از كنگره هفتم به بعد به طور مرتب قطعنامه اي را در خصوص اين جرايم و راهكارهاي قانوني پيشگيري و مجازات آن داشته است.
حقوق جزا و جرايم سايبري
جرايم سايبري از ديد حقوق دانان نيز به سه بخش عمده تقسيم مي شود كه در نوع اول شكل جرم سنتي است، اما به واسطه رايانه و اينترنت به انجام مي رسد، مثل كلاهبرداري و تخريب. در نوع دوم جرم ها مربوط به محتوا هستند مثل درج مطالب، اصوات و يا تصاوير مستهجن، وارد كردن ويروس در شبكه اينترنت و...
نوع سوم از جرايم سايبري نيز به شكل تخصصي فقط و فقط در فضاي سايبر قابل تصور خواهد بود مانند جرايم تجارت الكترونيك.
كارشناسان مي گويند زنان كمتر به تنهايي مرتكب جرم مي شوند و اغلب نقش معاون را بازي مي كنند، آنها به دليل ويژگي هاي زنانه از تكرار جرم هراس دارند، اما دقيقاً به همين دلايل شيوه هايي را براي وقوع جرم انتخاب مي كنند كه كشف آنها سخت تر است، جرايم زنانه كمتر خرابكارانه است و ويژگي  رويت پذيري كمتري در بزهكاريشان به چشم مي آيد كه اين خصيصه به «جرايم آپارتماني» شهرت يافته است.
از سوي ديگر فضاي اينترنت اين امكان را فراهم مي كند كه وقوع جرم آپارتماني شدت گيرد و قاعدتاً زنان بيش از مردان در معرض خطر قرار خواهند گرفت. به علاوه اين تنها بزهكاري نيست كه زنان را تهديد مي كند، چرا كه «بزه ديدگي» نيز سويه مهم موضوع بوده و هر لحظه در كمين كاربران زن نشسته است.
براي اولين بار در اكتبر ۱۹۹۶ زني به نام شارون لوپاتكا، اهل مريلند مورد بزه ديدگي از طريق رايانه و فضاي سايبر قرار گرفت و به ناچار پس از خروج از منزل مورد تجاوز قرار گرفت و به قتل رسيد.
كارشناسان مي گويند تفاوت ديگري نيز ميان جرايم سايبري زنانه و مردانه و جود دارد و آن اين كه هر گاه وقوع جرم نيازمند دانش بالاي رايانه اي باشد مردان پيشگام تر از زنان خواهند بود.
بنابر اين هر جا ويروسي طراحي شد و ميليون ها رايانه  را در سراسر جهان از كار انداخت بايد به دنبال مجرم مرد بود، نه زن! 
دكتر پاكزاد در مورد ويژگي هاي زنان بزه ديده مي گويد: «آنها آشنايي كمتري به فضاي سايبر دارند، ساده و بي تجربه هستند و اغلب كم سن و سالند.»
طرح يك سؤال
راه عاقلانه براي پيشگيري از جرايم سايبري كدام است؟ سختگيري هاي قانوني و مراقبت از افراد مانند طناب كشي هاي وسط استخر براي عبور نكردن شناگران ناشي از محدوده امن و به كارگيري غريق نجات هاي متعدد، يا آموزش علمي شنا؟

نگاه امروز
حريم خصوصي در فضاي مجازي
بنيامين صدر
وقتي براي جهاني شدن صحبت از عام شدن خاص و خاص شدن عام مي شود مي توان در زندگي مجازي هم انتظار «عمومي شدن حريم خصوصي» و «خصوصي شدن عرصه عمومي» را داشت.
اينترنت با پايان بخشيدن به انحصار
رسانه اي اين امكان را به وجود آورده كه افراد در تعاملي دوسويه به گسترش افكار بپردازند. اين در شرايطي است كه با توجه به تغييرات بسيار ، امكان تفكيك حوزه خصوصي و عمومي در اينترنت وجود ندارد. شبكه جهاني اطلاعات و ارتباطات ضمن آنكه موجب بروز تحول بزرگي در برقراري ارتباط بين انسان ها شده، در بسياري موارد نيز اسباب نقض حقوق افراد را در گستره اي وسيع فراهم كرده است.
در همين رابطه اطلاعاتي كه مي تواند محرمانه يا شخصي تلقي شود و امكان افشاي آن از طريق اينترنت وجود دارد، تمامي علائم تجاري، روابط خصوصي، امور مذهبي يا سياسي، اطلاعات پزشكي و اطلاعات مالي يا امنيتي را در بر مي گيرد. اين اطلاعات كه به دلايل مختلف و براي سهولت دسترسي به آنها و يا انتقال به ديگر مراكز روي شبكه هاي رايانه اي حفظ مي شوند، مي توانند به راحتي در اختيار افراد سودجو قرار گيرند و با افشاي آن ضررهاي هنگفتي به منافع افراد وارد آيد. اگرچه برخي از كشورها با وضع قوانين و مقررات مربوط به حمايت از داده ها گام هاي مثبتي را براي حفظ آبرو و حريم خصوصي اشخاص برداشته اند، اما اين گونه اقدامات نمي تواند در حفظ حرمت انسان ها به طور كامل مؤثر واقع شود، چون گستره اين قبيل قوانين شامل تمام زواياي پيدا و پنهان زندگي خصوصي نمي شود و ديگر اينكه موضوع احترام به حريم خصوصي انسان ها به عنوان يك اصل تضمين شده در حقوق بين الملل و يا حقوق داخلي كشورها هنوز جايگاه اصلي خود را پيدا نكرده است، الزامي كه به موجب آن مي توان گستره شمول و لزوم رعايت حق حريم خصوصي را فراگير و همگاني پنداشت.
در اين خصوص و در زمينه حق حريم خصوصي و نقض آن از سوي پايگاه هاي اطلاع رساني دو عنصر اصلي و اساسي مطرح است. دو عنصري كه هرگز نبايد با استناد به آن آزادي اطلاع رساني و استقلال رسانه ها را محدود كرد. نخ خصوصي و اطلاعات موجود، از لحاظ فني با اندك تجربه و تخصص شدني است و در نتيجه زمينه نقض اين حق در گستره وسيعي فراهم شده است.
در واقع هر چند كه گسترش وسايل ارتباط جمعي و ابزارهاي اطلاع رساني در سال هاي اخير به اوج شكوفايي خود رسيده و تحولاتي شگرف را در روابط انسان ها با يكديگر موجب شده ،ولي شكي نيست كه اين تحولات در امر اطلاعات، تحولات در ديگر امور زندگي را نيز درپي داشته و آثار و نتايج گاه متضاد را به همراه داشته است، به نظر مي رسد در كنار محاسن ناشي از تحول جامعه اطلاعاتي و اطلاع رساني و دگرگوني چشمگير در عرصه ارتباطات معايب چندي نيز نهفته است كه مي تواند در صورت ناديده گرفته شدن، زيان هاي جبران ناپذيري را بر جامعه وارد آورد.
تخلفات و جرايم رايانه اي از جمله اين نقاط منفي ابزارهاي نوين اطلاع رساني است كه به رغم وضع مقررات و قوانين متعدد براي جلوگيري از وقوع آنها در كشورهاي مختلف هنوز موفقيت چنداني حاصل نشده است. در اين ميان نقض حقوق بشر از طريق اينترنت شايد موضوعي باشد كه كمتر مورد توجه قرار گرفته است. در كنار گسترش و تعميق برخي از مقولات حقوق بشر مانند آزادي بيان يا آزادي اطلاع رساني، ابعاد ديگري از آن مانند حق حريم خصوصي در معرض تجاوز قرار گرفته و بيم آن مي رود كه در صورت فقدان راهكارهاي مناسب ملي و بين المللي مسائل خصوصي افراد زير سلطه نارواي نامحرمان قرار گيرد و در نتيجه زندگي خصوصي انسان ها را دستخوش مشكلات و دگرگوني هاي ناخوشايند كند.
بايد اذعان كرد، گرچه كشورهاي مختلف اقدام به اتخاذ راه حل هايي پراكنده در اين خصوص كرده اند، اما اين راه حل ها فاقد ضمانت هاي اجرايي لازم است و ناكارآمدي خود را به اثبات رسانده ، چون تاكنون مفهوم واحدي از حق حريم خصوصي و نقض آن در جهان به دست نيامده كه اين امر خود موجب فقدان اقدامات قانوني مي شود، و ديگر اينكه به دليل وسعت قلمرو شبكه هاي اطلاع رساني امكان جلوگيري از نقض اين حقوق بدون وجود يك راهكار بين المللي و همه جانبه كه تضمين كننده آزادي بيان و اطلاعات نيز باشد وجود ندارد. به عبارت ديگر تا زماني كه به مفهوم واحدي از حريم خصوصي و نقض آن به نقطه اشتراك نرسيم و متعاقب آن تا هنگامي كه بر اين مبنا به اتخاذ تصميمات مشتركي دست نزنيم، امكان حصول يك راه حل عملي  وجود ندارد.

جدول اعداد (سودوكو)
001737.jpg
اعداد ۱ تا ۹ را در هر يك از سطرها و ستون ها و مربع هاي كوچك ۳ در ۳ طوري قرار دهيد كه فقط يك بار تكرار شود .پاسخ جدول را فردا در روزنامه ملاحظه خواهيد كرد.
حل جد ول شماره ۱۲۱

مظنه دستتان هست يا نه؟
ديه كامل: ۲۶ ميليون
خدا نكند كار به اين جا ها كشيده شود. اما به هرحال اتفاق است ديگر. يكهو ديدي قصد و منظوري نداشتي، اما دعوايي پيش آمد و تو زدي طرف را ناكار كردي. اين جا است كه بايد ديه بدهي. به همين راحتي دست از سرت برنمي دارند كه. حالا مظنه دستتان هست يا نه؟ اگر نيست، اين ستون، اطلاعات مختصري درباره مقدار ديه به شما مي دهد. اين را هم در نظر داشته باشيد در سال ۸۵ ميزان ديه كامل براي هر نفر، ۲۶ ميليون و ۲۵۰ هزار تومان بر اساس قيمت شتر در نظر گرفته شده است.
ديه اعضا
* هرگاه كسي موي سر يا صورت مردي را طوري از بين ببرد كه ديگر نرويد، عهده دار ديه كامل خواهد بود.
* از بين بردن دو چشم سالم، موجب ديه كامل است و ديه هر كدام از آن ها، نصف ديه كامل خواهد بود.
* ديه مجموع چهار پلك دو چشم، ديه كامل خواهد بود. ديه پلك هاي بالا، ثلث ديه كامل و ديه پلك هاي پايين، نصف ديه كامل است.
* از بين بردن تمام بيني دفعتا يا نرمه آن كه پايين قصب و استخوان بيني است، موجب ديه كامل است.
* از بين بردن هر يك از سوراخ هاي بيني، موجب ثلث ديه كامل است. سوراخ كردن بيني به طوري كه هر دو سوراخ و پرده فاصل ميان آن پاره شود يا آن كه آن را سوراخ كند، در صورتي كه باعث از بين رفتن آن نشود، موجب ثلث ديه كامل است. اگر جبران و اصلاح شود موجب خمس ديه است.
* از بين بردن مجموع دو گوش، ديه كامل دارد و از بين بردن قسمتي از آن، موجب ديه همان مقدار، با رعايت نسبت به تمام گوش خواهد بود.
* از بين بردن مجموع دو لب، ديه كامل دارد و از بين بردن هر كدام از لب ها، نصف ديه كامل.
* جنايتي كه موجب سست شدن لب ها بشود، به طوري كه با خنده و مانند آن از دندان ها كنار نرود، موجب دو ثلث ديه كامل است.
* از بين بردن تمام زبان سالم يا لال كردن انسان سالم يا ضربه مغز و مانند آن، ديه كامل دارد. بريدن تمام زبان فرد لال، ثلث ديه كامل خواهد بود.
* از بين بردن تمام دندان هاي بيست وهشت گانه، ديه كامل دارد و به ترتيب زير، توزيع مي شود:
۱ـ ديه هر يك از دندان هاي جلو (كه عبارت اند از پيش و چهارتايي و نيش كه از هركدام دو عدد در بالا و دو عدد در پايين مي رويد و جمعا دوازده تا خواهد بود) پنجاه دينار و ديه مجموع آن ها ششصد دينار مي شود.
۲ـ ديه هر يك از دندان هاي (عقب كه در چهار سمت پاياني از بالا و پايين قرار دارند و جمعا شانزده تا هستند) بيست و پنج دنيار و ديه مجموع آن ها چهارصد دينار مي شود.
* شكستن گردن، طوري كه گردن كج شود، ديه كامل دارد.
* از بين بردن مجموع دو فك، ديه كامل دارد و ديه هر كدام از آن ها پانصد دينار است.
* از بين بردن مجموع دو دست تا مفصل مچ، ديه كامل دارد.
* ديه ده انگشت دو دست و همچنين ديه ده انگشت دو پا، ديه كامل خواهد بود. ديه هر انگشت، يك دهم ديه كامل است.
* كندن ناخن به طوري كه ديگر نرويد يا فاسد و سياه برويد، ده دينار و اگر سالم و سفيد برويد، پنج دينار است.
* ديه هر يك از دنده هايي كه در پهلوي چپ واقع شده و محيط به قلب است، بيست و پنج دينار و ديه هر يك از ساير دنده ها، ده دينار است.
ديه جراحت
ديه جراحت سر و صورت به ترتيب زير است:
۱ـ خراش پوست بدون آن كه خون جاري شود يك شتر.
۲ـ خراشي كه از پوست بگذرد و مقدار اندكي وارد گوشت شود و همراه با جريان خون باشد، كم يا زياد، دو شتر.
۳ـ جراحتي كه موجب بريدگي عميق گوشت شود، لكن به پوست نازك روي استخوان نرسد، سه شتر.
۴ـ جراحتي كه از گوشت بگذرد و به پوست نازك روي استخوان برسد، چهار شتر.
۵ـ جراحتي كه از گوشت بگذرد و پوست نازك روي استخوان را كنار بزند و استخوان را آشكار كند، پنج شتر.
۶ـ عملي كه استخوان را بشكند، گر چه جراحتي را توليد نكرده باشد، ده شتر.
ديه جراحتي كه به درون بدن انسان وارد مي شود، به ترتيب زير است:
الف ـ جراحتي كه با هر وسيله و از هر جهت به شكم يا سينه يا پشت يا پهلوي انسان وارد شود، ثلث ديه كامل است.
ب ـ هرگاه وسيله اي از يك طرف بدن فرو رفته و از طرف ديگر بيرون آمده باشد، دو ثلث ديه كامل دارد.
ديه ضربتي كه در اثر آن رنگ پوست متغير گردد، به قرار زير است:
الف ـ سياه شدن صورت بدون جراحت و شكستگي، شش دينار.
ب ـ كبود شدن صورت، سه دينار.
ج ـ سرخ شدن صورت، يك دينار و نيم.
د ـ در ساير اعضاي بدن در صورت سياه شدن، سه دينار و در صورت كبود شدن، يك دينار و نيم و در صورت سرخ شدن، سه ربع دينار است.

درگيري هاي خياباني تمام شدني نيست
مشت اول هزار!
ميثم ري شهري
001707.jpg
خيلي باجنبه اند؛ منظورم آنهايي هستند كه در محلات شلوغ شهر زندگي مي كنند و ماهي يك بار هم با كسي دعوا نمي كنند! آن ها باجنبه اند،چون هر روز همه آن نگاه هاي چپ چپ شش جيب پوش ها، متلك هاي زنجير به دست ها، تنه هاي كلاه نمدي ها و «سو»كشيدن هاي كاپشن خلباني ها را تحمل مي كنند. نگاه سنگين سركوچه نشين ها را روي خودشان احساس مي كنند، اما اين نگاه ها را به شست پايشان هم حساب نمي كنند. از كنار آن هايي كه متلك مي پرانند رد مي شوند. اما فكر مي كنند آن لحظه كر بودند و چيزي نشنيدند. البته خيلي ها هم هستند كه آن قدر باجنبه نيستند و عكس العمل نشان مي دهند و جواب متلك ها را مي دهند. «چشم تو چشم» كه مي شوند كم نمي آورند. آن قدر زل مي زنند توي چشم طرف كه يا دعوا مي شود يا طرف مقابل كم مي آورد. اما آخرش چي؟ دعوا، مشت، لگد، كله، چوب، چاقو، بخيه، ديه، زندان و...
همه مي دانند عاقبت دعوا چيست؟ بزنند بايد ديه بدهند، بخورند هم كه بدتر! توي محل مي پيچد فلاني كتك خورده! پس همان بهتر كه بزنند، اما با دست خالي؟ نه، بايد حتما يك چاقو يا پنجه بوكس هم در جيب شلوار، آماده بيرون آمدن باشد. همين طوري است كه يكدفعه يك نفر توي يك دعوا ۲ نفر را لت و پار مي كند. چاقوكش نيست، اما چاقو مي كشد. طوري مي زند كه چاقو تا دسته اش مي رود توي بدن طرف. اما وقت ديه دادن كه مي شود، باور نمي كند كار خودش باشد. اما نه، اشتباه مي كند، كار خودش بوده. حالا تازه مي فهمد كه چاقو چيز خوبي نيست. مي رود سراغ يك وسيله ديگر. تا بخواهد همه ابزار هاي دعوا را امتحان كند، مي شود يك آدم دعوايي. آخرش يك روز گير مي افتد. مي افتد توي زندان و تازه آن جاست كه مي فهمد دنيا دست كي بوده! حميد، بچه شهر ري است. او كه تا ۳ ماه قبل در زندان بوده مي گويد: «توي زندان، دنيا وارونه است. آن جا همه با سربلندي رو چاقوهايي كه كشيده اند، حرف مي زنند. با افتخار تعريف مي كنند كه چطور بيست سي تا بخيه روي بدن يك نفر كاشته اند. كمتر كسي هست كه از اين افتخارات خودش تعريف نكند. البته شايد هم پشيمان باشند و فقط به خاطر كرُي با بقيه باشد كه از خلاف هايشان حرف مي زنند.» ديه و زندان، مجازات افرادي است كه در دعواها به بقيه صدمه مي زنند. البته خيلي ها قبل از اين كه گير بيفتند فرار مي كنند. اگر آمار دعواهايي كه طرف فرار مي كند را بگيرند قطعا چند برابر دعواهايي است كه به نيروي انتظامي گزارش مي شود. با اين حال تعداد همين دعواهايي كه گزارش مي شود. هم بيش از حدِ معمول است. دكتر حسيني «جامعه شناس» مي گويد:«بررسي هايي كرده ام كه نشان مي دهد تعداد زيادي از پرونده هاي دادسراهاي ما ارتباط مستقيمي با خشونت دارند. از ضرب و شتم گرفته تا قتل. ايران نسبت به جمعيتي كه دارد، آمار درگيري هايش خيلي بالاست.» دعواهاي خياباني معمولا هيچ پايه و اساسي ندارد. آخرش كه دعوا تمام مي شود، تازه مي فهمند دعوا به خاطر يك نگاه چپ بوده يا به خاطر يك چشم تو چشم شدن كه هيچ كدام از دو طرف حاضر نشده اند چشمشان را لحظه اي ببندند يا مسير ديدشان را عوض كنند و يا به خاطر يك چيز بي ارزش ديگر. معمولا خيلي از دعواها پس لرزه هم دارند. البته پس لرزه هايشان بدتر از خود دعواست. اين مربوط مي شود به زمان هايي كه طرفينِ دعوا مي روند و با رفقايشان برمي گردند. آن وقت است كه يك دعواي دسته جمعي رديف مي شود. بعد از دعوا يك دو جين دست و پاي كبود شده و دماغ شكسته و لب تركيده را مي توان به چشم ديد. همين «حميد» كه چند دقيقه قبل درباره جو زندان حرف زده بود، به خاطر دعواي دسته جمعي به زندان افتاده. او مي گويد: «سر كوچه نشسته بوديم كه يكي از بچه ها گفت شر كرده. قرار گذاشته بود با بچه محل هايش برگردد. آمد دنبال من و چند نفر ديگر، رفتيم دعوا. آن ها بيشتر بودند. براي اين كه كم نياورم يك شيشه نوشابه شكستم و ۲ نفر را با آن زدم. شانس آوردم، نمردند!»
اين طور درگيري ها، يعني درگيري هاي دسته جمعي، در نقاطي از شهرها بيشتر ديده مي شود كه بافت قديمي و سنتي دارند. جاهايي مثل محله هاي پايين شهر تهران كه صرفا مسكوني هستند و جمعيت آن نقاط خيلي بيشتر از جاهاي ديگر است.
بالاي شهر، پايين شهر
حدود ۲۵۰۰ سال قبل، افلاطون «فحش» را اختراع كرد! در آن زمان مردم به خاطر كوچك ترين درگيري ها و اختلافاتي كه با همديگر داشتند، يكديگر را مي كشتند. افلاطون در آن زمان واژه هايي ساخت كه مردم هنگام درگيري، به جاي استفاده از چوپ و چماق و... از آن واژه ها استفاده كنند. آن موقع فحش دادن مانع درگيري مي شد. اما حالا فحاشي يكي از پل هاي ارتباطي براي درگيري و دعواست. حتي طوري شده كه يك سري مجازات هم براي آن هايي كه به ديگران فحاشي مي كنند در نظر گرفته شده. با اين وجود فحش و دعوا و خشونت و اين قبيل چيزها هنوز هم هستند. مخصوصا در محله هاي پايين شهر، اين چيزها هر روز ديده مي شود. اما چرا پايين شهر؟ دكتر قرايي مقدم «جامعه شناس» مي گويد: «هر چه از مركز و شمال تهران به سمت جنوب مي رويم، بافت فرهنگي ناهمگون تر مي شود. درگيري هاي خياباني معمولا در محل هايي بيشتر است كه مهاجرپذير هستند و سطح فرهنگي آن ها پايين تر است. در تهران ۵/۱ ميليون نفر حاشيه نشين وجود دارد كه در محله هاي آن ها، شرايط براي چاقوكشي و درگيري، مساعدتر است.» اكثر جامعه شناسان بر اين موضوع اتفاق نظر دارند كه هر چقدر فاصله يك جمع از بافت شهري بيشتر باشد، درگيري هاي آن جمع بيشتر مي شود. به عبارتي به خاطر تفاوت فرهنگ هاي شهرنشيني و روستانشيني، آن هايي كه از محيط شهر دورتر هستند با درگيري هاي بيشتري مواجه مي شوند. به همين دليل است كه افرادي كه از روستاها به شهرها مهاجرت كرده اند، در جامعه شهري با مشكلات بيشتري مواجه هستند. دكتر حسيني مي گويد: «جامعه شهرنشين ما، هنوز تفكر شهرنشيني ندارد. تفكر و فرهنگ روستا و قبيله را به شهر آورده است. از طرفي جوامعي كه از گفت وگو كردن عاجز هستند به خشونت هاي لفظي و فيزيكي رو مي آورند. البته برعكس اين قضيه هم هست.»
برگرفته از هفته نامه همشهري جوان

روزگار عفو چاقو
چاقو را عفو كنيد انگليسي هاي زيرك، تازگي ها كار عجيبي كرده اند. آنها فاصله زماني ۲۴ مي (۳ خرداد) تا ۳۰ ژوئن (۹ تير) را دوره «عفو چاقو» اعلام كرده اند و از شهروندان كشورشان خواسته اند چاقوهاي خود را بدون ترس از «بازداشت به جرم در اختيار داشتن اسلحه سرد»، به نيروهاي امنيتي تحويل دهند.
در انگليس، حمل چاقو با تيغه بزرگتر از ۳ اينچ، جرم محسوب مي شود و متخلفان تا دو سال به مجازات زندان محكوم مي شوند. تا حالا كه يكي دو هفته اي از دوره عفو چاقو مي گذرد، ۱۷هزار و ۷۱۵ قبضه انواع چاقو و سلاحهاي سرد ديگر، داوطلبانه به ايستگاه هاي پليس اين كشور تحويل داده شده است. حتي يكي از معاونان وزارت كشور انگليس گفته كه در بين اين سلاح ها تعدادي تبر و يك قبضه راكت انداز هم پيدا شده است. چند سال پيش، چنين اتفاقي درباره سلاح هاي گرم در كشور ما هم افتاد. مثل اين كه مسؤولان امنيتي ما هنوز به اندازه انگليسي ها از افزايش جرائم چاقوكشي در درگيري هاي خياباني نگران نشده اند.

اجتماعي
ادبيات
اقتصاد
انديشه
شهرآرا
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  شهرآرا  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |