سه شنبه ۵ دي ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره۴۱۶۸ - Dec 26, 2006
گفت و گو با داماد جنايتكار
خودم هم نمي دانم چطور اتفاق افتاد
007830.jpg
عامل جنايت خانوادگي پلاك 43 خيابان زارع پور، كه در جريان جنايتي وحشتناك همسرش و والدين او را به قتل رسانده بود، روز گذشته بعد از دستگيري در اراك، مقابل بازپرس شاملو رئيس شعبه يكم دادسراي جنايي تهران قرارگرفت و پس از آ نكه به ارتكاب قتلها اعتراف كرد به دستور بازپرس جنايي براي ادامه بازجويي ها در اختيار ماموران اداره دهم آگاهي قرار گرفت.
خبرنگار جنايي همشهري گفت وگويي با او انجام داده است كه مي خوانيد:
بگذار برگرديم به قبل، وقتي كه دستت به خون 3 انسان بيگناه آلوده نشده بود،شغل اصلي ات چه بود؟
طلاسازي و جواهر سازي، البته دو سال هم به كارهاي ديگري پرداختم اما شغل اصلي ام جواهرسازي بود.
چطور شد به زندگي آزاده پا گذاشتي ؟
همه چيز از 10 سال قبل شروع شد از موقعي كه آزاده و خانواده اش به عنوان مستاجر به محله ما آمدند،با ديدن آزاده احساس كردم به او علاقمند شده ام و بدون او نمي توانم زندگي كنم، خانواده ام را براي خواستگاري به خانه شان فرستادم. ولي آنها از همان اول مخالف ازدواج ما بودند و دل خوشي از من نداشتند.
علتش چه بود؟
نمي دانم، يادم مي آيد سر موضوع مهريه دعواي شديدي بين دو خانواده ايجاد شد، اما من در آن موقع يك جوان احساساتي بودم كه تنها به زندگي با آزاده فكر مي كردم و مي خواستم به هر قيمتي كه شده با او ازدواج كنم، براي همين تمام شرايط را پذيرفتم و دست آخر ما با هزاران اميد و آرزو به عقد هم درآمديم، ولي خانواده آزاده اصلا مرا به عنوان داماد قبول نداشتند.
دوباره سئوال قبلي ام را مي پرسم، علت اين موضوع چه بود؟ بي خودي نمي شود كه از تو خوششان نيايد، حتماً مشكلي وجود داشت؟
تمام زندگي ام پر از جادو و جنبل بود. در هر كمدي را كه باز مي كردم افسون و نسخه دعانويسي و طلسم به چشمم مي خورد،فكر مي كنم همه اينها به خانواده اش برمي گشت.
اما تو يك آدم سابقه دار بودي و شايد همين موضوع آنها را آزار مي داد؟
من چهار فقره سابقه داشتم كه تمام آنها هم درخصوص شرارت است، اما من يك ورزشكار
مقام آور بودم.
چه رشته اي كار مي كردي؟
من يك بوكسور هستم، از سال 70 تا 75 هم در كشور مقام هاي مختلفي به دست آوردم.
بيا برگرديم به روز جنايت، چطور شد كه اين حادثه كه مي شود آن را فجيع ترين جنايت پايتخت در سال جاري دانست، رخ داد؟
من قصد كشتن كسي را نداشتم. دوري آزاده آزارم مي داد، آن روز هم براي اينكه همسرم را بعد از 16 ماه قهر به خانه بازگردانم به مقابل خانه آنها رفتم ولي وقتي به آ نجا رسيدم كسي در خانه نبود، نيم ساعت منتظر ماندم تا اينكه پدر زنم سوار بر موتورسيكلتش به خانه آمد. وقتي سراغ همسرم را از او گرفتم گفت با مادرش به خانه خاله اش رفته است، همراه او وارد خانه شدم. هنوز چند دقيقه اي از ورودم نگذشته بود كه او گفت سرش درد مي كند و از من خواست برايش از آشپزخانه يك ليوان آب بياورم، وقتي با لحن بدي به او گفتم كه اين كار را نمي كنم، دعواي لفظي مان شروع شد، او عصباني به آشپزخانه رفت و با چاقويي كه در دست داشت به اطاق نشيمن بازگشت، قصد داشت مرا از خانه اش بيرون كند، اما من در حاليكه اعصابم به هم ريخته بود با او درگير شدم، در همين موقع چاقو از دستش بر زمين افتاد و من با برداشتن چاقو چند ضربه به او وارد كردم .
بعد چه اتفاقي افتاد ؟
خودم هم نمي دانستم دارم چه كار مي كنم، در حالي كه گيج و منگ بودم، بالشي را زير سرش گذاشتم و او كنار بخاري جان باخت.
اما اين زياد درست به نظر نمي رسد، اينكه چنين قتل فجيعي به اين راحتي كليد خورده باشد؟
شوكه شده بودم، حوادث آنقدر سريع رخ داد كه خودم هم نمي دانستم دارم چه كار مي كنم، همسرم خودش چند روز قبل از من خواسته بود به دنبالش بيايم تا سر خانه و زندگيش بازگردد و حالا اين طوري شده بود.
اگر با قصد قتل به آنجا نرفته بودي چرا بعد از جنايت، قتلگاه را ترك نكردي؟
مسير زيادي از خانه خودمان در اراك تا تهران آمده بودم. گرسنه بودم، براي همين كمي غذا براي خودم ريختم، در حال غذا خوردن بودم كه زهرا و مادرش وارد خانه شدند.
بعد از قتل در حال غذا خوردن بودي؟
نمي دانم....
خب بعد چه اتفاقي افتاد؟
آنها با ديدن در و ديوار خوني و جسد پدر زنم شروع به داد و فرياد كردند، مي خواستند از خانه فرار كنند كه مانعشان شدم و بعد دو جنايت ديگر را مرتكب شدم.
چرا خودت را به پليس معرفي نكردي؟
يك روز قبل از اين جنايت پسر خاله ام فوت كرد و من مي خواستم به هر قيمتي شده در مراسم ختم او شركت كنم و بعد خودم را تسليم كنم.
در اين مدت روزنامه  ها را مي  خواندي؟
تقريبا تمام اخبار روزنامه ها را خواندم، بعضي ها نوشته  بودند بعد از قتل طلاجات قربانيان را سرقت كردم اما من تنها حلقه ازدواج همسرم را به يادگار از دستش خارج كرده و همراه خود بردم.
الان پشيمان نيستي؟
اميدوارم خدا مرا بيامرزد.

دستگيري مرد اغفالگر با۱۲۰ ساعت فيلم سياه
گروه حوادث- مرد 65 ساله اي كه با تهيه 120 ساعت فيلم سياه از 37 زن و دختر جوان، آنها را وادار به عضويت در شبكه فساد خود مي كرد، از سوي ماموران پليس اصفهان دستگير شد.
مدتي قبل زن جواني با مراجعه به پليس اصفهان مدعي شد مرد سالخورده اي به نام احمد او را فريب داده و پس از كشاندن به خانه اش مورد آزار قرار داده و از او فيلمبرداري كرده است. اين زن به كارآگاهان پليس گفت: دختر من معلول است، مدتي قبل اين مرد شيطان صفت به اين بهانه كه مأمور بهزيستي است و قصد كمك به خانواده ما را دارد، شروع به رفت و آمد به خانه ما كرد. او بعد از مدتي با من طرح دوستي ريخت و پس از آنكه به بهانه اي مرا به خانه اش كشاند مورد آزار و اذيت قرار داد. فرداي آن روز، مرد فريبكار يك سي دي براي من فرستاد كه با ديدن آن متوجه شدم، از صحنه هاي آزار و اذيت فيلمبرداري كرده است، او با اين سي دي شروع به تهديد من كرده و در حالي كه مقدار زيادي بدهكار بود قصد داشت مرا به جاي بدهي اش در اختيار طلبكاران خود قرار دهد.
با اعلام گزارش، ماموران دست به كنترل نامحسوس خانه مرد فريبكار زدند و هنگامي كه مشخص شد زنان و مردان مشكوكي به خانه اين مرد - كه خانواده اش در خارج از كشور هستند- رفت و آمد دارند، با دستور حسين رضايي - بازپرس شعبه 9 دادسراي اصفهان – ماموران در يك عمليات پليسي مرد سالخورده را به همراه 11 مرد و 4 زن ديگر در خانه اش دستگير كردند، در حالي كه در بازرسي از خانه اين مرد 120 ساعت فيلم از صحنه هاي آزار و اذيت زنان و دختران جوان كشف شده بود، بازجويي هاي فني و پليسي از مرد فريبكار آغاز شد.
دوربيني براي اخاذي
در بازجويي هاي قضايي از متهم مشخص شد يكي از مهمترين شگردهاي او براي اغفال زنان جوان به اين صورت بود كه وي ابتدا به عنوان مأمور بهزيستي وارد خانه افرادي كه داراي فرزند معلول بودند مي شد   و پس از جلب اعتماد اعضاي خانواده، زنان خانواده را تحت نظر مي گرفت. سپس در صورت پيدا كردن نقطه ضعفي، آنها را مجبور به تسليم شدن در برابر خواسته هاي خود كرده و پس از كشاندن به خانه اش از صحنه هاي آزار و اذيت آنها فيلمبرداري مي كرد. او روز بعد با فرستادن اين فيلم ها شروع به تهديد طعمه هاي خود كرده و با مجبوركردن آنان به عضويت در شبكه فساد، آنها را درمقابل طلب خود در اختيار طلبكارانش قرار مي داد.
رضا صالحي  پژوه- مسئول مركز اطلاع رساني دادگستري اصفهان- با اعلام اين خبر گفت: همچنين احمد با پرسه زدن درمقابل دبيرستان هاي دخترانه اقدام به شناسايي دختراني مي كرد كه با پسران دوست بودند. وي در اين شرايط با تهيه عكس و يا فيلم از گفت وگوي دختر با پسرجوان، وي را تهديد مي كرد اگر به خانه اش نيايد، عكس و فيلم را براي خانواده اش مي فرستد و به اين ترتيب، وي را وادار به تسليم دربرابر خواسته هاي شيطاني خود مي كرد و به عضويت در شبكه اش مي كشاند. در ادامه تحقيقات مشخص شد، احمد براي اين كه طعمه هايش از او شكايت نكنند خود را مأمور اطلاعات، وكيل و يا مأمور پليس معرفي مي كرد. رضا صالحي  پژوه ادامه داد: هم اكنون پرونده اين مرد به اتهام داير كردن مركز فساد، تهيه فيلم از رابطه نامشروع، شرب خمر به شعبه 120 دادگاه عمومي اصفهان به رياست قاضي علي اصغر اعظمي  فرستاده شد ه و اين در حالي است كه بخشي ديگر از پرونده  نيز براي رسيدگي به اتهامات ديگر متهم به شعبه دوم دادگاه كيفري اصفهان فرستاده شده است.

دار مجازات براي 2 گروگانگير مسلح
ايسنا: دو متهم كه با آدم ربايي مسلحانه و قاچاق مواد مخدر، باعث سلب آسايش و امنيت عمومي شده بودند در زاهدان به دار آويخته شدند.
بر اساس احكام صادره از سوي شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامي زاهدان يوسف -ح به اتهام مشاركت در۱۱ فقره آدم ربايي مسلحانه، ايجاد رعب و وحشت و سلب آسايش و امنيت عمومي و راهزني مسلحانه و پردل-ب مشهور به نالوك به اتهام مشاركت در حمل و نگهداري۱۵ كيلو ترياك به صورت مسلحانه، و ايجاد درگيري مسلحانه منجر به قتل به اعدام محكوم شدند كه با تاييد و تنفيذ احكام از سوي ديوانعالي كشور ، متهمان اعدام شدند.

با دستگيري در اسلامشهر صورت گرفت
پايان 6 سال كلاهبرداري پسر زن نما
گروه حوادث- ماموران پليس اطلاعات اسلامشهر زماني كه دختر جواني را به خاطر بد حجابي و پوشش نامناسب در اختيار ماموران اداره مفاسد قرار دادند، تصور نمي كردند او پسر جواني است كه با پوشش زنانه دست به فريب مردم و كلاهبرداري از آنها مي زده است.
سرهنگ حميد چمني، رئيس مركز اطلاع رساني فرماندهي انتظامي استان تهران روز گذشته با بيان اين خبر گفت: اوايل دي ماه، ماموران پليس اطلاعات اسلامشهر، هنگام گشت شبانه در سطح شهر متوجه مغازه اي در يكي از مناطق جرم خيز شهر شدند كه ساعتي پس از نيمه شب باز بود و افراد زيادي به آنجا رفت و آمد داشتند. از آنجا كه فعاليت اين مغازه پس از نيمه شب ممنوع بود و احتمال مي رفت آنجا پاتوق افراد خلافكار باشد، ماموران مغازه را پلمب كردند و از مالك آن خواستند براي رفع پلمب به اداره پليس مراجعه كند.
سرهنگ چمني ادامه داد: دو روز پس از اين ماجرا دختر جواني كه حجاب نامناسبي داشت به اداره پليس رفت و در حالي كه ادعا مي كرد از اقوام يكي از مسئولان پليس است، با چرب زباني خواست تا مغازه مورد نظر رفع پلمب شود ولي ماموران به دليل رعايت نكردن حجاب و پوشش نامناسب، او را در اختيار ماموران پليس زن قرار دادند. وي افزود: در حالي كه ماموران به بازجويي از دختر جوان پرداخته بودند، پس از مشاهده رفتارهاي مشكوك به بازرسي بدني وي پرداختند كه در اين زمان مشخص شد كه او يك پسر جوان است كه با پوشش زنانه قصد فريب ماموران را داشته است، به اين ترتيب متهم كه خود را مرجان معرفي كرده بود بازداشت و در بازجويي هاي تخصصي و پليسي به كلاهبرداري در پوشش زنانه اعتراف كرد.
او گفت : از 6 سال پيش با استفاده از پوشش زنانه اقدام به فريب مردها مي كردم و به اين ترتيب دست به كلاهبرداري از آنان مي زدم. امروز هم وقتي متوجه شدم مغازه يكي از دوستانم پلمب شده است، از او۵۰ هزار تومان گرفتم و گفتم كه مشكلش را
حل مي كنم. بنابراين با پوشيدن لباس زنانه به اداره پليس رفتم تا ماموران را فريب دهم، اما آنها به خاطر وضعيت پوششم مرا دستگير كردند.
به گفته سرهنگ چمني از متهم دستگير شده كه محمد علي نام دارد، دو شناسنامه به نام هاي مرجان و محمد علي كشف شده است كه نشان مي دهد او از شناسنامه مرجان براي اجراي نقشه هاي مجرمانه اش استفاده مي كرده است. وي كه مدتي نيز در آرايشگاه هاي زنانه كار مي كرد قبلا هم به اتهامي مشابه دستگير شده بود.
محمدعلي كه 18 سال دارد در بازجويي ها گفت: شناسنامه جعلي را از يكي از خيابان هاي تهران خريداري كردم تا به كمك آن بتوانم به راحتي مردم را فريب دهم.
وي ادامه داد: روزها براي آنكه خانواده ام متوجه كارهايم نشوند، با لباس پسرانه از خانه خارج مي شدم و به تهران مي رفتم ، سپس در خانه اي لباس هايم را عوض مي كردم و با قيافه زنانه اعمال مجرمانه ام را آغاز مي كردم.
اين گزارش حاكي است در حالي كه تحقيقات پليس نشان مي دهد محمد علي به تعدادي خانه فساد در تهران نيز رفت و آمد داشته است، اين احتمال وجود دارد كه او با پوشش زنانه اقدام به فريب دختران فراري نيز مي كرده است. هم اكنون متهم در بازداشتگاه پليس به سر مي برد و تحقيقات تخصصي درباره ديگر جرايم احتمالي او ادامه دارد.

حوادث
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
بين الملل
فرهنگ و آموزش
سياسي
شهر تماشا
سلامت
شهري
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  فرهنگ و آموزش   |   سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |