شهدخراسان
غذايي صنايع و كنستانتره كننده توليد
|
سال در شگفت رويداد يك شكافي كالبد
1376
كمنظير رويدادي شاهد تهران شهرهابويژه خاصه ايران ، همه آذر هشتم
عظيم رويداد البتهناميد سال شگفتانگيز رويداد را آن ميتوان كه بود
آن براي كه تفاوت اين با بود خرداد دوم حماسه سال ، شگفتانگيزديگر و
.رويداد خود نه بود ، آور شگفت آن نتيجه و بود شده برنامهريزي
ودر بود غيرمنتظره پايان به شروعتا از آذر هشتم رويداد اما
آينده براي را درسهايي ميتواند آن وكالبدشكافي بازبيني سال پايان
و طباطبايي علامه دانشگاه استاد پيران رادكتر مهم اين.باشد داشته
متن كه است گرفته عهده به خبرنگاران با گفتوگويي در آشنا شناس جامعه
.ميآيد پي در آن
برابر ايراندر فوتبال ملي تيم ازموفقيت پس آذرماه هشتم شنبه روز
كه بوديم شاهد ما همه جهاني ، جام به ايران راهيابي و استراليا تيم
كمنظيري شوق و شور با تهران ، ويژه به و مختلف شهرهاي در ايران مردم
شايد ايران در شدت اين با شوق و شور اين.پرداختند شادماني به
در و اتفاقي چنين براي نميكرد پيشبيني كسي تعبيري ، به.بود كمسابقه
ناگهاني و نشدهدفعتا يافته سازمان مردمي حركت چنين سطحي ، چنين
رخدادهاي و پديدهها روي كه جامعهشناس يك عنوان به شما.افتد اتفاق
اين رواني -اجتماعي ريشههاي ميدهيد ، انجام ميداني پژوهشهاي اجتماعي
ميكنيد؟ ارزيابي چگونه كلان و ميانه خرد ، مختلف سطوح در را جمعي حركت
براي پديدههايي چنين اساسا آيا و است تكرار قابل حركت اين آيا
همباشد؟ مضر ياميتواند است اجتماعمفيد
كه كنم مقدمهايعرض دهيد اجازه اينپرسش ، به پاسخ در:پيران دكتر
به لازم آذرماه شنبههشتم روز رخداد مساله وعلمي دقيق تحليل براي
بودن مضر يا مفيد به سوالمطروحه از بخشي كه خصوص به.ميرسد نظر
كه بررسيشود بايد ابتدا ديگر بهزبان.است مربوط شده ياد واقعه
هم آن بهخيابانها مردم آحاد سيلوار جامعهشناختي ، هجوم ديدگاه از
قبلي سازماندهي برنامهريزيو بدون كرديد ، كهاشاره همانگونه
ميدهند؟ رخ چرا رويدادها گونه اين است؟ رفتارهايي نوع ازچه اساسا
محسوب چه نشانه است؟ حاكم آنها بر قواعدي چه تكرارند؟ قابل آيا
جوامع تاريخ در آن مهم انواع چيست؟ آنها وقوع زمينه پيش ميشوند؟
روز واقعه خاص شرايط بايدبه سوالات بدين پاسخ از كدامند؟پس مختلف
و مجزا نيازمندتوضيحات بخشهايي چه كردكه مشخص و پرداخت ايران شنبهدر
از جامعهشناختي ، سابقهمطالعات و منابع متون ، است؟در تكميلي
گروهي رفتار.است آمده بهميان سخن اجتماعي رفتار و رفتارگروهي
رفتار و گروهي رفتار ;است مختلفي جنبههاي و انواع داراي واجتماعي
ناعقلاني ، غيرعقلاني ، عقلاني ميتواند.باشد خاص يا عام ميتواند اجتماعي
منعطف ، سازمان با ساختمند ، كمتر سازمان ، با و ساختمند متمركز ،
باشد ، خودجوش و تصادفي يا شده طراحي پيش از عاطفي ، و احساساتي
يا صلحآميز باشد ، (افتادن راه مراحل در حداقل) بيهدف يا هدفمند
جمعي رفتار گروهي ، رفتار اشكال اوليهترين از.باشد قهرآميز
معادل وضع تا و مسامحتا دهيد اجازه كه است (Collective Behavior)
اعمال دستجمعي ، رفتاركنيم تعريف دستجمعي رفتار را آن بهتري ،
ويژگيهاي با مختلف افراد ساختمند و يافته سازمان كمتر موقتي ،
بهصدها كه محرك دستجمعي ، و مشترك محركي تاثير تحت كه است گوناگوني
يا و تمركزكنند خاص موضوعي جمعي بهگونهاي شود ، ظاهر ميتواند شكل
شديد واكنش سنتي و يارسم گروهي شخصي ، خبري ، واقعهايمشترك ، به نسبت
به يا روزمره و عادي بارفتار بيش و كم كه واكنشي.نشاندهند
نتوانبه ارزشها همان با و داشتهباشد تفاوت معمولي و قوليبهنجار
.پرداخت رفتاردستجمعي معناسازي و تحليل
.است ناآرامياجتماعي گوياي مواقع دراكثر دستجمعي رفتار واقع در
در هيجاني شادي قبولمانند قابل و مثبت محركهاي دلايليا به چه حال
.قبول غيرقابل و محركهايمنفي يا و مهم رخدادي خبريا مورد
به لحظه و همراهند شديد احساسي محركهاي با معمولا دستجمعي رفتارهاي
كاهش ناگهاني طور به و ميرسند خود اوج به تا ميشوند تشديد لحظه
وقتي.است نداده رخ چيزي گويي كه آنچنان ميروند ، ميان از و مييابند
به يا (باشد چه هر) محركي تاثير تحت گوناگون ويژگيهاي با افرادي
.ميآورند پديد را (Crowd) جماعت ميآيند ، گردهم يكباره واقعهاي دليل
ويژگي فاقد جماعت روي اين از ميپذيرند تاثير يكديگر از جماعت افراد
مشابه متغيرهاي و اجتماعي طبقه شغل ، جنس ، سواد ، مثلااست غالب فردي
جماعت ديگر معناي به.نيست همگون وجه هيچ به جماعت افراد در
يا منطقه استان ، ناحيه ، شهر ، محله ، يك آدمهاي از همهجوره مجموعهاي
مانندجماعتي دقيقه چند از كوتاه مدتي براي معمولا جماعتاست كشور
برخي در كه روز ، جماعتي چند حداكثر يا تشكيلميشود ، تصادف صحنه در كه
شورشهاو مواقع در يا و برزنميمانند و كوي در روزه چند شاديهايعمومي
هوايي حمله سيلو احتمال زلزله ، جمعي ، مانندمصائب چيزي از عمومي ترس
آينده ، نه و دارد نهگذشته جماعت ميپايد ، گردهمميآيند ، غيره و
وپراكنده ميشود آرام و ميكند احساسيعمل و شديد و سخت شكلميگيرد ،
.ميكند تخليه زياديرا هيجان و ميگردد
و بهتوليد ميتواند نشده وپيشبيني لحظهاي دستجمعي رفتار البته
و نباشند ديگرلحظهاي كه شود منجر جديدي رفتارهايجمعي توليد باز
از باشد ، داشته سازمانمشخص و ساخت خودبگيرد ، مختلفيبه اشكال
گاهپايداري و جديد نهادهاي ايجاد وبه كند تبعيت معيني ارزشهاي
و است كرده جماعتاشاره دستجمعي رفتار افلاطوننيزبه حتي.شود منجر
سقراط همه خود فرديت در حتياگر جماعت افراد است ، آنكهگفته جالب
كه هستند اعمالي انجام به ميآيند ، قادر گردهم كه آنگاه باشند ،
ازشكلگيري مورد صدها ايران ، درتاريخ.است پيشبيني غيرقابل
به گروهي مانند ، جملاتيكرد رديابي ميتوان را جماعت مختلف انواع
تاريخي متون در كردند چنان و گفتند چنين يا آمدند يا رفتند جماعت
غوغا كند ، پيدا گرايش خشونت به اگر جماعت.است زياد فوقالعاده ايران
هيجان مانند كلماتي.ميآورد پديد را (Mob) خشمگين مردم انبوه يا
آن نظاير و جمعي جنون عمومي ، هيستري ،(Frenzy) رفتارهيجاني يا شديد
كه است شده برده كار به جماعت رفتارهاي از برخي كردن مشخص براي نيز
و معنا چندان خواهدآمد ، كه دلايلي به ايران شنبه روز واقعه مورد در
ليكن ميگيرد ، شكل خاص تاثيرمحركي تحت گرچه جماعت.مناسبتيندارد
كه است خاصگرا ، جماعتي يا فردگرا جماعت.است مختلفي انواع داراي
ليكن دارند ، مشترك وهدفي است يكسان آن اعضاي حركاتتمامي گرچه
خياباني توزيع مثلا.گيرند قرار هم رويارويي هدف جهت در ممكناست
شكل جماعت ميشونديعني جمع كثيري عده يكباره كه بهيادآوريد را اجناس
ميآوردند فشار هم به ميپريدندو يكديگر سروكول به اماهمه ميگرفت ،
فردگرا ، جماعت جماعت مقابل دروبروند گرفته را كالا سريعتر كهخودشان
همه كه ميماند زمانيپايدار تنها جماعت كه همگراقراردارد يا تجانسگرا
دردوران كه خياباني تظاهرات گردآيند ، مانند هدف يك با و يكجهت در
جناحبندي جماعت.ميگرفت شكل شهرها آنجاي و اينجا جوش خود انقلاب ،
داده شكل را رقيب گروه جماعتدو واقع در كه است نوعديگري شده ،
معيني رويهدف بر آن اعضاي همه كه جماعتياست متمركز ، جماعت.است
اقليتهاي آزار براي شكلگرفته ناگهاني جماعت كردهاند ، مانند تمركز
انواع ديگر جمله از فرار جماعت آمريكا ، سياهپوستان مانند نژادي
.دارد حساسيت لحظهاي هم آن خاصي گروه به فقط كه است جماعت
طرف گذشتهاز دهه دو در هيپيها خودجوش و لحظهاي زدن كتك مثلا
.شمالي آمريكاي و اروپايي كشورهاي در ومرتجع نژادپرست گروههاي
.است فيزيكي هدفي داراي كه است جماعت از ديگري نوع نيز فعال جماعت
آخرين بالاخره.ميشود برده پيش به جماعت نوع اين توسط شهري شورشهاي
منظم جماعت و مجذوب جماعت تصادفي ، جماعت نمايشي ، جماعت جماعت ، نوع
.است
رفتارهايدستجمعي و جماعت ازانواع عالم ملل تمامي تاريخ در
تصادفي جماعت شاهدشكلگيري بار هزاران ايران در.گرفت سراغ ميتوان
خوردبين و زد يا رانندگي هرحادثه از پس مثلا كنجكاو ، ياجماعت
هزاران شكلگيري شاهد ايران تاريخ همچنينبودهايم نفر چند يا دو
كه است بوده ايران ملت دائمي مبارزات جريان در جماعت انواع مورد
پديده بزرگترين به كه است اسلامي انقلاب در خياباني تظاهرات آن آخرين
و اسلامشهر اراك ، مشهد ، وقايع انقلاب از پس.بخشيد جان بيستم قرن
براي.كرد تلقي جماعات دستجمعي رفتارهاي جمله از بايد نيز را قزوين
شرطهايي پيش گيرد شكل جماعات و بيافتد راه به دستجمعي رفتارهاي آنكه
نوع كه است آن شرط پيش اولين.است ضروري آنها به توجه كه است لازم
.دارد تنگاتنگ ارتباطي جامعه ويژگيهاي با دستجمعي رفتارهاي و جماعت
ورشكستگي احتمال اولين با است ، مهم پول كه سرمايهداري جامعه در مثلا
مالي و پولي مراكز به مجنونوار و گرفته شكل جماعت موسسهاي يا بانك
عوامل گوياي مينامندو ساختاري مناسبت را ، شرط پيش اينميآورند هجوم
.است انتظار از دور واقعهاي وقوع شرط پيش دومين.است اجتماعي مناسب
به بايد بالاخره است ، جرقهاي گرفتن در و محركي وجود شرط پيش سومين
بيان كانالهاي و نهادها نبودن و عمومي توجه مورد موضوعي از سرخوردگي
.كرد ياد خود ارائه و خواستهها
كه اجازهدهيد ايران ، آذر هشتم روزشنبه وقايع به پرداختن از قبل
و جهان سطح معروفدر موارد يكي كه كنم هماشاره ديگر نكته دو به
همان.است دستجمعي رفتارهاي توضيحدهنده ياتئوريهاي ديگرنظريهها
جماعت شكلگيري متعدد موارد ملل همه تاريخ در كردم اشاره كه گونه
باستان ايران و رم يونان ، در مورد بيشترين كه است داشته وجود
.(Mob) است آشوبگر جماعت شكلگيري
براي نوع هر از گروههايي به دادن شكل كه باشيم داشته ياد به البته
ميكند هدايت بيرون از را گروه دستهايي كه زماني يعني متفاوت هدفهاي
شرط بودن جوش خود كه كرد نبايد فراموش و نميگنجد بحث اين در
اينگفتگو در كه است جماعت وپيدايش دستجمعي رفتارهاي اصليشكلگيري
.است ما بحث مورد
وتپوس سن رقص طولاني ، و رفتاردستجمعي موارد پايدارترين از يكي
شروع سال 1374ميلادي آلمان در خودجوش بهطور ماجرا ظاهرا.است
بيماري اين و بود فرارسيده سياه مرگ پاياني زماندوره اين در.شد
رسيدند باور اين به مردم چطور نيست معلوم.بود گرفتن پايان حال در
مردم دليل همين به.مييابند بهبود وخيز جست و بيوقفه رقصيدن با كه
كه آنجا تا ميزدند ، وديوار در به را خود سر ميرقصيدند ، ديوانهوار
بعد و شوند بيهوش تا ميجهيدند درآب و ميپريدند هوا به ميتوانستند
اين.غيره و خون جوي ديدهاند ، را چيزها انواع بيهوشي در ميشدند مدعي
بعد و كرد سرايت هلند و بلژيك فرانسه ، به زود خيلي دستجمعي رفتار
بين ژاپن در را هيجاني رفتارهاي دورهرفت ميان از و شد آرام نيز
سراغ ميتوان (Tokugawa).دورهتوكوگوا يعني ميلادي تا 1868 1603
بر و استرواقي جامعهاي ژاپن جامعه استكه جالب جهت اين به گرفتكه
بايد ژاپني.ميشود تاكيد احساسي و غيرهيجاني برخورد و خويشتنداري
هيجانينشان نگويد ، هيچ و كند گزارش لبخند با را كسان عزيزترين مرگ
تمامي در رفتارهايدستجمعي كه است اينواقعيت گوياي امر همين.ندهد
.نيست مربوط مرسوم بهارزشهاي و ميدهد رخ فرهنگي هرنوع با كشورها
حكمروايي سال آخرين در را ژاپني جماعت رفتار عيني شاهدي تقدير بههر
:است كرده توصيف چنين حكومتتوكوگوا
رقص و خواندن غرقآواز همه مردم رسيديم بهنيشينوميا وقتي
كه داشت عموميت امر اين آنقدر.خيابانبودند در ديوانهوار
انتقال را ما بار دستمزد مقابل در تا كنيم پيدا باربري نميتوانستيم
در همه.افتاديم راه به و آورديم صبح به را شب زحمت هزار با.دهد
ديوانهوار رقص و آواز بوديم ، روبرو مشابهي صحنههاي با راه طول تمامي
را ورقصكنندگان خوانندگان غيره و دايره فلوت ، طبلهايبزرگ ، جا ، همه
.ميكرد همراهي
تلقي تغيير نشاني را مردمآن و ميريخت زمين به آسمان از پلاكاردهايي
دليلخيابانهاي همين به و داشتند پربركت ساليبسيار انتظار و كرده
.بودند كرده اشغال پايكوبيديوانهوار و رقص براي را شهرها
دارد ادامه
|