بگيريد ياد بردن ، براي
!ببازيد
ميكنيد زندگي زماني چه در
آينده؟ حال ، گذشته ،
بگيريد ياد بردن ، براي
!ببازيد
زناشويي زندگي در موفقيت براي راهحلهايي
زندگي يك بسان كنيد بحث همسرتان با چگونه اينكه دانستن
است موفق مشترك
حقيقت ميتوانم كردهام ، ازدواج كه سالي از 40 بيش مدت در
مشاجره هنر در برتري براي:كنم تصديق را زير گفتار
.بگيرد ياد خوب را باختن هنر بايد خانوادگي ، شخص
ولي.ميكنند پيشنهاد را برد -برد راهحل امروزي روانشناسان
از.است باخت -باخت راهحل در بيشتر موفقيت ازدواج ، در
عشق ، شكلگيري در كه.شوند برنده ميتوانند دوطرف طريق اين
.برميگردد ميدهد هديهاي هميشه باختن
بوديم ، كرده ازدواج زنم و من كه كمي مدت از پس روز يك
نشيمن براي نمونه كتاب يك از ديواري كاغذ انتخاب به شروع
.ميكرد فرق او با من سليقه.كرديم خانهمان
كتاب ناگهان زنم داشت ، ادامه كه حالي در و سرگرفت مشاجره
كتاب اين در نمونه از200 بيش كه كرد اظهار و زد بهم را
نمونهاي كردن پيدا صرف را انرژيمان ميگم من.دارد وجود
درباره اينكه بجاي كند ، راضي را نفرمان دو هر كه كنيم
.كنيم مشاجره نداريم كهدوست آنهايي
هر كه كرديم پيدا طرحي بالاخره.كرد حل را ما مساله اين و
براي شد سمبلي ديواري كاغذ كتاب.داشتيم دوست دونفرمان
در وقتي.ميآيد بوجود ازدواج در كه بيشماري حلمسائل
زنم برسيم ، توافق به نميتوانيم مسافرت محل يا اساسخانه
وجود ديواري كاغذ كتاب در زيادي نمونههاي خوب ، :ميگويد
.دارد
مشاجره آن باره در زناشوئي زندگي در بيشتر مردم كه مسائلي
مسائل اغلب كنند ، خرج پول چگونه اينكه مانند ميكنند ،
كنترل در كسي چه:است اين كليدي مسئله.واقعينيستند
از كنترل به من نياز بودم ، جوانتر من وقتي بود؟ خواهد
كه روزي.برميخاست ناامني يا و بياعتمادي ، ترس ، احساس
به كه ، كنم ، كنترل را زنم نيست نيازي شدم متوجه بالاخره
كه كنم ، كنترلش نميتوانم كه كنم ، كنترلش نميبايست راستي
كه بود روزي - ميكردم نابود را ازدواجمان ميكردم ، سعي اگر
.شد شروع ازدواجمان
ولي.ميشود اشتباه ضعف با اغلب دادن دست از را كنترل
وقتي.نيست برنده واقع در هرگز خانوادگي ، مشاجرات برنده
در ميشود ، تسليم شريكتان و ميشويد پيروز نزاعي در شما
.باختهايد شما واقع
عشق مورد و بورزيم عشق كه ميخواهيم ، ازدواج از بيشتر ما
كشف و كنيم رشد تا.باشيم مطمئن و شاد و بگيريم قرار
ارزشترين با آن در كه است كشتزاري عاشقانه رابطه.كنيم
نيز همسرمان ميكنيم درو و ميكنيم كشت ميكاريم ، را محصول
.بدهد شكوفه آن در كه دارد را حاصلخيز خاك همان
مگر آوريم بدست ميخواهيم كه را چيزي آن نميتوانيم ما
.آورد بدست ميخواهد كه را چيزي آن نيز ما اينكهشريك
شوهرش.برود سينما به بخواهد زني است مثالممكن براي
وقت ساعت چند با اما.باشد داشته تنفر سينما از است ممكن
ميتواند ندارد ، اهميتي برايش كه فيلمي ديدن براي گذاشتن
تهيه براي است كمي خيلي قيمت اين.بياورد مسرت همسرش براي
نيست؟ اينطور شما نظر به شادي ،
چطور؟ برود ماهيگيري به دوستانش با ميخواهد شوهري اگر ولي
يا زن كنيم انتخاب كه نيست زيادي نمونههاي مورد اين در
خير؟ يا ميكند موافقت
من:بشنويد را قدرت معمول استراتژيهاي ميتوانيد الان از
سخت اينقدر ياچرا ميكنم ، خرج را پولم بخواهم هرطور
.است خوشحال ميرود بيرون شوهرش اينكه از برادرم زن.ميگيري
اختيار شريكش به است ممكن او استراتژيها اينگونه بجاي
فكر چي تو بروم ، ماهيگيري به رفقا با ميخواهم من:بدهد
ميكني؟
.ميرويم گردش به هم با كردم فكر من
دريا به تو با داشتهام دوست هميشه من چطور؟ پاييز اين
.بروم
مادرم به سري يك من ماهيگيري به ميروي تو تا.خوبيه فكر
از ميآيد ، بنظر ايدهآليستي هرچند ديالوگ گونه اين ميزنم ،
.باشند آن در بالغي آدمهاي كه برميخيزد ازدواجي
.ميزني قولت زير هميشه تو:گفت زنتان اگر ميشود چطور ولي
يك من به اول ميكنم فكر منميآوري بهانه يك پاييز اين
.بدهكاري سفر
حق است ممكن.ميگويد راست آيا.بگيرد تصميم بايد او حالا
گوش وقت ميرسند ، موقعيت اين به زوجها وقتي.باشد او با
.است مرد كردن
.ميآورد درد به را ما ميشود ، پرتاب ما سمت به خشم وقتي
همسرتان وقتي پس.باشد درد به پاسخي ميتواند هم خشم ولي
به.دهيد پايان را مشاجره بايد ميدهد ، پاسخ باعصبانيت
ديگر كسي زيرا پذيرد پايان بايد مشاجره:است همينسادگي
.باشد داشته درد است ممكن
فاصله مقداري بينتان بگذاريد:كنيد استفاده راه اين از
بعد.كند پيدا كاهش كمي بيداد و داد بگذاريد.قرارگيرد
عصباني كسي وقتي هستيد متوجه شما كه بگوييد بهشريكتان
دربارهاش كاري ميخواهيد شما و ميكشد ، درد او يعني است ،
.هستيد عاشقش زيرا بكنيد
سعي -ميكشد درد چرا بگويد شما به عصبانيت با است ممكن
عنوان به كنيد گوش عصبانيت به بلكه نكنيد ، گرد عقب كنيد
را عاملش ميتوانيد كرديد ، كشف را درد وقتي.درد صداهاي
.ميكند شدن ناپديد به شروع خشم كنيد ، و پيدا
عصبانيتتان كردن خالي ولي شويد عصباني داريد اجازه هم شما
وقتي.است دردتان از كاستن براي پستي راه شريكتان سر روي
پاسخ معمولا كنيد ، صحبت عصبانيت بدون دردتان از شما
.ميشنويد غيرعصبي
شويد فائق خشمتان بر ميخواهيد اگر:باشيد داشته ياد به پس
ميخواهيد اگربگرديد درد دنبال به زناشوئي ، رابطه در
دست كنترل از باشيد ، داشته بودن محترم و بودن معشوق احساس
شويد ، برنده خانگي مشاجرات در ميخواهيد اگر و.برداريد
.ببازيد كه بگيريد ياد
دايجست ريدرز:منبع
تالهي احمد:مترجم
ميكنيد زندگي زماني چه در
آينده؟ حال ، گذشته ،
وتاثيرپذيري گذشتهها به بازگشت با كه افرادي بسيارند
باروري براي كه را را ، لحظههايي لحظهها باروري بذر آن ، از
تاثيرپذيريها از آزاد تفكري آنمحتاج از بهرهبرداري و
.دستميدهند از هستند
گذشته
آشفته ، و خسته سرگردان ، است انساني خاطره ، باغهاي كوچه در
را او كه خاطرهاي از فرار راهگريزي ، جستجوي در شايد
گونهاي به و شدهاند مونس غم آن با لحظههايش چنان.ميآزارد
و چرا نميداند كه است كرده خويش تلخ صندوقچهخاطرات در سر
ذهنش.گيرد پيش در را آرامش جاده راه بايد سو دركدام
چندان شايدنه گذشتهاي ميكند ، سير گذشتهها در همواره
...دور
و تنيده درهم را وجودش تاروپود چنان گذشته در حادثهاي
هجوم از گريز تصورميكند كه است كرده مشغول خود به را ذهنش
با شهر پاركهاي از يكي در.ممكننيست برايش خاطرات بيامان
:ميگويد سخن آرامي به برخوردميكنيم او
و است من با هميشه گذشته نبايدهاي و بايد از خوردن حسرت
اعمال.ميكنم زندگي باگذشته اصولا.نميگذارد آرامم لحظهاي
گذشتهها از كه تاثيري براساس زمانحال در را رفتارهايم و
تلخ تجربهاي تكرار از ترس گاهي.ميكنم تنظيم پذيرفتم ،
زمان در مشابه عملي انجام از كه ميكند مراوادار
نمونه ، در براي ميترسم كردن شروع از هميشه.حالبپرهيزم
است سببشده حادثه اين ;داشتهام ناموفق ازدواجي گذشته
با.كنم فكر ازدواجمجدد به منطقي صورت به نتوانم اكنون
مجددي امكان با محضروبهرويي به ميگذرد ، سالها كه وجودي
و ميآورم خاطر به را آن منفي وتاثيرات گذشته ازدواج ، براي
.ميشوم سراپاوحشت
خاطره يك از سرمستي شايد گاه ;نيست شكست يك تنها و هميشه
خانم.ميآورد پديد را گذشته زمان در سكون انگيزه خوش ،
:ميگويد ميگذرد ، مشتركش زندگي شروع از سال چند كه جواني
را آن ميخواهد دلم و داشتم شيرين و زيبا بسيار گذشتهاي
ذهنم در را خاطرات بر مرور اين وقتي.كنم حفظ خود براي
شروع زماني از مشكل اما ميبرم زيادي لذت ميدهم ، انجام
احساس وقتي و ميكنم مقايسه گذشته با را حال زمان كه ميشود
به توجه با نميتوانم و دارد تفاوت آن با حالم زمان ميكنم
به كنم ، تكرار را رويدادها دوبارهآن زندگيم شرايط تغيير
....نيست زيبا حالم زمان ميكنم احساس ميخورمو تاسف شدت
ميكنيد؟ زندگي زماني چه در كه انديشيدهايد تاكنون آيا
كه را زماني و ذهنيخود اشتغالات به !آينده؟ يا حال گذشته ،
وقت از ميزان چه راستي فكركردهايد؟ ميكنيد صرف آن براي
اختصاص آينده براي برنامهريزي و مرورگذشتهها به را خود
افراديكه بسيارند ميكنيد؟ زندگي حال زمان در ميدهيد؟چقدر
باروري آن ، بذر از تاثيرپذيري و گذشتهها به بازگشت با
آن از بهرهبرداري و برايباروري كه را لحظههايي را ، لحظهها
.ميدهند دست از هستند ، ازتاثيرپذيريها آزاد تفكري محتاج
:ميگويد روانپزشك خوشابي كتايون دكتر
در كمي انعطافپذيري داراي و افسرده اغلب افراد ، اين
به دلبستن با دارندو وابستگي عاطفي لحاظ بههستند زندگي
فرصتهاي است ، آزرده را كهآنها آنچه بويژه گذشته ، خاطرات
با و دارند ذهني اشتغال.ميدهند ازدست را زندگي كنوني
انجام بايد گذشته در كه است كارهايي به مشغول ذهنشان حسرت
.نگفتند و ميگفتند بايد كه سخناني يا و ندادند و ميدادند
آينده راه چراغ كهگذشته كردهاند تاكيد همواره صاحبنظران
تجربه ، كسب براي گذشتهها مرور مفيد كرد كار همين اما.است
با زيرا ;شود تلقي بيماري نوعي ميتواند نيز مواقعي در
در اختلال سبب گذشته ، فضاي در انسان نگهداشتنذهن ثابت
.ميشود حال زمان در او منطقي و طبيعي كاركرد
:است معتقد خوشابي دكتر
در ناگوار اتفاق وقوعيك با كه سكوني حالت و تاثيرپذيري
ميآيد پيش انسان براي آن خاطرات ويادآوري گذشته زمان
به اماكرد تلقي بيماري را آن نميتوان و است طبيعي امري
به ميتواند گذشته ، با فرد ذهن درگيري شدت و زمان تناسب
حادثه گذشته در كه فردي ذهن.شود بررسي رواني بيماري شكل
مشغول مدتها تا ميتواند سرگذاشتهاست پشت را غمانگيزي
و كارايي كردن مختل سبب ذهني ايناشتغال اگر اما باشد ،
يابد ادامه زياد زمان و شدت با و فردشود عملكرد
.است عارضهايبيمارگونه
آينده زمان
كه پرداخت ازكساني حكايت به نميتوان تنها ميرسد نظر به
ذهن نيز آينده زمان.ميكنند زندگي گذشته روزگاران در
نرسيده فرا هنوز كه زماني.ميكند خود درگير را كسان بسيار
را بسياري آن فرارسيدن از ترس گاه و اميد اما ;نيست است ،
.ميسازد آشفته يا و واميدارد تلاش به
چيست؟ آينده راستي اما
آيا معناست؟ داراي حال زمان در انسان اعمال ، بدون آيا
در كه است غولي آيا است؟ خارقالعاده بسيار حالتي آينده
پيچيدن درهم منتظر بيصبرانه و شده پنهان زمان از گوشهاي
دور و بلند ديوارهاي پس در آيا است؟ آدمي وجود تاروپود
در كه وجوددارد طلايي و بينظير فرصتهاي از گنجي آينده زمان
نيست؟ مشاهده قابل حال زمان
چون نيز آينده به ذهني اشتغال كه معتقدند صاحبنظران
افراد براي كنوني موقعيتهاي رفتن دست از سبب گذشته ،
.ميشود
داشتناشتغال و آيندهنگري مفهوم تفكيك ضمن خوشابي ، دكتر
:ميگويد آينده به ذهن
.است آيندهمتفاوت به دائم ذهني اشتغال با دورانديشي
يك اعمال با و حال بهزمان باتوجه فردآيندهنگر
بهرهبردارياصولي به مدت بلند و مدت برنامهريزيكوتاه
بتواند تا حالميپردازد زمان در موجود فرصتهاي از
تلاش آينده ، به نگاهي نيم با واقع در.بسازد را آيندهاش
كه اماافرادي.ميگيرد كار به حال زمان در خودرا
روانشناختي لحاظ به آيندهدارند به ذهني دائم اشتغال
و پرخاشگر حدي تا جاهطلب ، بيقرار ، عجول ، مضطرب ، مردمي
در برتر زندگي يك به دستيابي اميد به و هستند موفقيت طالب
دست از را آنها و شمرده كوچك را كنوني فرصتهاي آينده ،
خيالي ، آينده آن به نرسيدن صورت در افراد اينميدهند
.ميشوند شكست و ناكامي دچار
امكان به دستيابي اميد به تنها آينده زمان به ذهن اشتغال
زمان آن فرارسيدن از ترس گاهي.نيست زمان آن در برتر
بيست جوان.ميشود افراد ذهن درگيري سبب ناشناخته
:ميگويد است كار جستجوي در كه ويكسالهاي
امكاني زيرا.كنم برنامهريزي آينده براي نميتوانم من
آيندهاي.مننيست اختيار در چيز هيچ و ندارم اينكار براي
اين و است مبهم ذهنم آيندهدر تصوير.نميبينم خودم براي
آن بر تكيه با كه مناسبي نهشغل.ميترساند مرا ابهام
براي كافي پول نه باشم ، داشته آينده برنامهايبراي بتوانم
چگونهميتوانم من پس..و ازدواج حتي و شغلي سرمايهگذاري
باشم؟ اميدوار آينده به
دليل ميتواندبه آينده زمان از هراس معتقدند روانشناسان
نگرفتن نظر در و كنوني موقعيتهاي به نسبت انسان جهل
موقعيت يك از كافي و دقيق شناخت سويي از يا و آتي احتمالات
.باشد آينده زمان در بازتابآن و عمل يا و
است اكنون حوضچه در كردن آبتني زندگي
.نميشود دوبارهتكرار لحظهاي هيچ و است جريان در زندگي
تفكري داشتن مستلزم آن ، در فرصتهايموجود و لحظهها درك
.است آينده و ازگذشته آزاد
زندگي ضرورت بسياراز تاكنون..و بزرگان شعرا ، فلاسفه ،
سعي خود زبان به يك هر و سخنگفتهاند حال زمان در كردن
سوق حال درزمان تمركز سوي به را انسان ذهن داشتهاند
.گفتهاند پاسخ دعوت بهاين كه هستند گروهي.دهند
به دستيابي ميكنند ، با زندگي اكنون زمان در كه افرادي
و درست ارزيابي به قادر ميبرند ، اينان لذت آن از لحظات
اعماليك با و هستند كنوني موقعيت و ازوضع منطقي
حال ، زمان در كسبموفقيت ضمن ذهن تمركز و صحيح فرصتطلبي
به كه افراد اين كنند ، برنامهريزي اهدافشان براي ميتوانند
به تجربه كسب براي تنها هستند سالم افرادي رواني ، لحاظ
.بازميگردند گذشته زمان
رواني ويژگيهاي تشريح به بالا ، مطالب بيان ضمن خوشابي دكتر
در سهلگيري صبر ، آرامش ، :ميگويد و پرداخته افراد اين
جمله از زندگي مختلف درموقعيتهاي انعطافپذيري امور ،
انعطافپذيري دليل به افراد اين و آناناست ويژگيهاي
.گستردهايهستند اجتماعي ارتباطات برقراري به زيادقادر
گذشته ، بازمانهاي انسانها ذهني درگيري:ميافزايد وي
براي.دارد آدمهاارتباط شخصيت با و بوده نسبي حال و آينده
انسان ارزيابي ميگيرد ، آنقرار در فرد كه موقعيتي به آگاهي
در لحظه هر كه بداند بايد فرد هر.مهماست بسيار خود از
رهايي ميتواندبراي كامل شناخت با و دارد قرار چهموقعيتي
مرور كه -مطلوب بهوضع دستيابي و آينده و گذشته از ذهنش
و آينده به نيمنگاهي داشتن تجربهو كسب براي گذشته كوتاه
ناصحپور مريم.كند تلاش -است حال زمان در زندگي اصل در
|