پرورند جان به مسافر بزرگان ،
ايران در آن تاريخي تحولات سير و جهانگرد حقوق
داماد محقق مصطفي دكتر
نخستين شاهد گذشته روزهاي 2220اسفند در كيش مرجاني جزيره
به كه همايشيبود ايران اسلامي جمهوري و جهانگردي همايش
يافتههاي و انديشهها محلتلاقي دانشگاه و حوزه اتحاد اعتبار
و صنعتجهانگردي راهبردهاي پيرامون حوزويان و دانشگاهيان
.بود آن چشماندازهاي
ايران توريسم صنعت نارساييهاي و گرهگاهها همايش ، اين در
جستار و مقاله انبوهي در و گرفت قرار بررسي و بحث مورد
راههاي شد ، گذاشته داوريهمگان معرض در كه اجتماعي و علمي
.شد روشن كنوني خيز بحران قلمرو از برونرفت
يافتههايحجتالاسلام همايش ، به شده ارائه جستارهاي ميان از
نظر خود ، نوبه به داماد ، محقق مصطفي دكتر. والمسلمين
آن از بخشهايي.كرد جلب را همايش در حاضران از بسياري
.ميگذرد گرامي خوانندگان نظر از ويرايش اندكي با مقاله
و جديد شناختهاي و تحقيق و كشف صرفا امروزي ، جهانگرد هدف
با استثنايي و خاص طبقه جهانگردان ، و نيست تازه آگاهيهاي
انگيزههاي داراي بلكه مشابهنيستند هدفهاي واحد انگيزههاي
:از عبارتند اينهدفها مهمترين كه متفاوتاند اهداف و مختلف
آثار و تاريخي بناهاي ديدار براي تاريخي ، هدفهاي -الف.
كشورها تاريخ شناخت و وموزهها باستاني
آگاهي و سنتها و فرهنگها شناخت براي فرهنگي ، هدفهاي -ب.
ملتها مذهب و وهنر زبان از
و علمي كنگرههاي در شركت براي تجاري ، و علمي هدفهاي -ج.
بازرگاني و صنعتي نمايشگاههاي و تخصصي المپيادهاي
و مقدسه اماكن زيارت براي زيارتي ، هدفهاي -د.
نيايشگاهها و عبادتگاهها
و جسم سلامت تامين براي ورزشي ، و تفريحي هدفهاي- -ه.
.است ورزشي فعاليتهاي و وتفريح استراحت و روان
جهانگردان ، نزد انگيزهها و هدفها اين تجربه و شناسائي با
توريست ، يا جهانگرد:كه ندارد وجود ترديدي ديگر اكنون
ناشناخته كاشفسرزمينهاي و نزديك و دور كشورهاي بين رابط
فرهنگها دهنده پيوند و باستاني و كهن آثار بيننده يا
و دانشها فزاينده و تكنيكها و هنرها ناقل و وسياستها
پديدآورنده و صنعت و دهندهاقتصاد توسعه و آگاهيها
و مبشرمحبت بالاخره و مختلف مشاغل و جديد درامدهاي
.است دوستيها و صلح آور پيام و مهربانيها
سرزمين در ايراناما تمدن در جهانگرد حقوق از حمايت
برخورداري و طولاني مدنيت سابقه سبب به ايران پهناور و كهن
اسلام ظهور از پس ويژه به علمي ، و فرهنگي تشكلهاي مواهب از
همواره جهانگردان اسلامي ، بخش حيات واحكام قواعد حاكميت و
قدرشناسيهاي مهماننوازيهاو و حاكمان رافت و خلق حسن از
اي بهنمونه اينك.هستند و بوده برخوردار مسلمان ايرانيان
شعراي اشعار در كه برخوردها حسن و نوازيها مهمان آن از
مانده يادگار به مشهور ، جهانگردان وسفرنامههاي نامدار
.ميشود اشاره است ،
و ايران ادب و شعر نابغه عليهالرحمه سعدي ، اجل شيخ.
مسير سال چهل تا حدود 30 در كه خستگيناپذير ، جهانگرد
تركستان و وهند كاشمر و آفريقا شمال تا مكه دمشق ، بغداد ،
كتاب اول باب در است ، بازگشته شيراز به و كرده طي را
وي ، جانشين و فرزند به خطاب انوشيروان زبان از بوستانخود ،
و سياحان با دوستي و مسافران زمينهحرمت چهارم ، در هرمز
كلي طور به غريبانو ونوازش مسافر ميهمانان از پذيرائي
:است سروده چنين جهانگردان ، ايمني براي
قبول نيكي و نام بايدت نكو
رسول و بازارگان نكودار
پرورند جان به مسافر بزرگان ،
برند عالم به نكويي نام كه
قريب عن مملكت آن گردد تبه
غريب آيد آزرده خاطر كزو
دوست سياح و باش آشنا ، غريب
نكوست نام جلاب سياح ، كه
عزيز مسافر و ضيف نكودار
در جهانگرد شاعر اين قضا نيزاز باش حذر بر وزآسيبشان ،
به مربوط خودكه طويل سياحتهاي از را حكايتي گلستان كتاب
نقل گونه اين زيبا نثر با است ، كيش جزيره در شبي گذران
:ميكند
و داشت بار شتر صدوپنجاه كه شنيدم را بازرگاني...حكايت
خويش حجره به مرا كيش ، جزيره در شبي خدمتكار ، بنده چهل
فلان كه گفتن ، پريشان سخنهاي از نيازمند شب درآورد ، همه
اين و است هندوستان به بضاعت فلان و تركستان به دينارم
خاطر گفتي گاه.ضمين را چيز فلان و است فلانزمين قباله
درياي كه نه گفتي باز.خوشاست هوائي كه دارم ، اسكندريه
كرده آن اگر.است پيش در ديگرم سفر سعديا.است مشوش مغرب
سفر كدام آن گفتم.بنشينم گوشهاي به خويش عمر قيمت به شود
قيمتي شنيدم كه چين به بردن خواهم پارسي گوگرد است؟گفت
رومي ديباي و آورم روم به كاسهچيني جا آن از و دارد عظيم
و بهيمن حلبي آبگينه و حلب به هندي فولاد و هند به
دكاني به و كنم تجارت ترك پس زان و پارس به برديماني
طاقت بيش كه گفت فرو چندان ماليخوليا اين انصافاز.بنشينم
كه آنها از بگوي ، سخني هم سعديتو. اي گفت.نماند گفتناش
:گفتم شنيدهاي ، و ديدهاي
غور اقصاي در كه شنيدستي آن
ستور از بيفتاد بارسالاري
را دوست دنيا تنگ چشم گفت
گور خاك يا پركند قناعت يا
در ويژه به زيبا ، نثر اين متن در سعدي ، مصلحالدين شيخ.
آئين و حكومت شيوه كه برآن شيوا ، علاوه نظم آن متن
مراعات لزوم و مديريتمطلوب اعمال كيفيت و مملكتداري
تاكيدش بيشترين كرده ، بيان كامل صراحت با را نصفت و عدالت
تامين خصوصا غريبنوازي ، و دوستي مهمان ضرورت زمينه در
از حكام ، داشتن برحذر و مسافران و سياحان امنيت
:ميگويد كه نحوي به است ، آنها به آسيبرساندن
داد ، پرورش ودل جان با را جهانگرد يا مسافر بايد -
آسيب از و داشت رادوست سياحان و نوازش را غريبان بايد -
آنان آسيب و گزند از متقابلا كردو جلوگيري آنان به رساندن
است كرده نظر اظهار صريحا سپس و.بود برحذر بايد نيز
آن شود ، مسافريآزرده خاطر و نشود چنين كشوري در اگر كه
نام آن ولات و حكام از و شده ، خراب و تباه زودي به مملكت
.ماند نخواهد عالم نيكيدر
مثابه به دقيقا جهانگرد ، شاعر اين سروده مدلول و مفاد
و حقوق و حق آن در كه است ، محكمهاي از صادره دادنامه
آن به تجاوز صورمختلف و تشريح جهانگرد ، قانوني مصونيتهاي
وكيفر مجازات مستدلا سپس و است شده احصاء مصونيتها و حقوق
در ايران اسلامي سرزمين در و تعيين (والي يا حاكم) متجاوز
.است شده گذارده اجراء موقع به هجريقمري ، هفتم قرن
در و هجري هفتم قرن در جهانگرد حقوق از است نمونهاي اين
به مطلب ، دنباله در كه اسلام ، دينمبين قبول از بعد ايران
.شد خواهد دوراناسلامي ، اشاره در و حقوق آن از ديگر مواردي
اسلام از قبل ايران در
تاريخ تدوين و آرياها حكومت از پيش اسلام ، از قبل ايران در
در كه است ، بوده امتياز و حقوق داراي جهانگرد و مسافر نيز
ميزان و حدود دوره ، هر تشكلهايمدني در و مختلف حكومتهاي
هدف و بهانگيزه توجه با بلكه است ، نبوده مشابه و يكسان آن
.ميشد اجراء و تعيين آن ، حدود و حقوق آن ياجهانگرد ، مسافر
اداره فدرال صورت به ايران كشور كه عيلاميها حكومت زمان در
امكانات از نيز مسافران و بوده معمول سفر و سير ميشد ،
.ميكردند استفاده موجود
آن چگونگي به مكتوب ، روايات يا و تاريخ فقدان مسبب اگرچه
سير كه است اين مسلم ولي يافت ، وقوف دقيقانميتوان حقوق
از اعم مسافران و بودهاست متداول دوران آن در سفر و
تاسيسات و شوارع و طرق از جهانگردان و ايرانگردان
.ميكردهاند استفاده مسافران دهي سرويس وامكانات
تاريخ كتابمسافران مندرجات از بخشي به نمونه ، براي
:ميشود مسعودنوربخشاستناد تاليف
رونق از سرزمين آن در و روز آن در سفر و سير بيگمان..
اين نابودي از قبل تا و بوده ويژهايبرخوردار واعتبار
و شوش ميان درجادههاي خارجي و داخلي مسافران تمدن ،
بودهاند آمد و رفت در آن از خارج سرزمينهاي و داخلي ايالات
شده ساخته مسافران آن حال رفاه براي نيز تاسيساتي شايد و
(ص 27)...است رفته ميان از آشوريان حمله در كه بود
:هخامنشيان و مادها دوران
و سير نمايانگر كه مستندي و صحيح اطلاع مادها دوران از
جهانگردي استفاده مورد بناهاي تاسيساتو وجود يا و سفر
اين در نيز كتابهايموجود ، و منابع در و نيست دست در باشد
.است نشده اعلامي اخبارو زمينه
و مدارك دوران اين پادشاهان و هخامنشي دوران از اما
مستندات آن در و است ناپذير كهانكار است موجود مستنداني
استفاده وقابل شده احداث ابنيههاي و شوارع و طرق از
.است شده برده اسم مسافران
:مستندات اين ازجمله
كيلومتر طول 2500 به است ، شاهي راه نام به مشهور جاده -
و استفاده حق مسافران و شده ساخته زمانداريوش در كه
مشهور مورخ و جهانگرد هرودوت و داشتند را جاده آن در تردد
شاهي راه جاده مسير در:است كرده عبور جاده آن از يونان
ساخته راهي بين ايستگاههاي و چاپارخانهها كاروانسراها ،
وتعداد است بوده مسافران عموم استفاده مورد كه شده
يكصد از بيش شاهي راه مسير در شده ساخته كاروانسراهاي
.است بوده دستگاه
كه شد ، نصب جاده آن مسير در نيز راهنمائي ميلههاي -
وعابران مسافران را ، استفاده بيشترين آنها از دقيقا
.ميكردند خارجي و داخلي
شترهاي و اسبها از استفاده با مخصوص ، ماموران گماردن -
نيز آنها كه جاده ، آن از ونگاهداري حفاظت براي تندرو ،
.سياحانبودهاند و جهانگردان خدمت در غيرمستقيم ،
اولين براي آن ساخت كه رودخانهها ، روي شده احداث پلهاي -
استفاده مورد بوده ، كبير كوروش زمان در ايرانو در بار
.ميشد واقع سياحان همه
سياحان و مسافران استفاده مورد كه تاسيساتي و ابنيه احداث
و جهانگردي امر به توجه از نمونههايي ميتواند ميشد ، واقع
زمان آن سياح مشهورترينباشد جهانگردان امتيازهاي
تجاري كاروانهاي با همراه را ، شاهي جاده يوناني ، هرودوت
.است پيموده ميگذشتند ، آسيايصغير از كه
و تمدن دگرگوني مقدوني ، و دستاسكندر به ايران ، فتح از پس
جهانگردي يوناني ، تمدن و فرهنگ رواج و كهنايراني فرهنگ
بيشتري تحرك ايران ، به يوناني جهانگردان سفر و سير خصوصا
با سياحاني متعدد ، قصبات و قراء و شهرها ساخت با و يافت
تازه شهرهاي از و آمده ايران به تجاري و بازرگاني اهداف
.كردهاند استفاده آمده وجود به امكانات و ساخت
و توسعه به كه جانشيناناسكندر ، و زمانسلوكيان در
تردد داشتند ، ويژه توجه آنها نگهداري و راهها تعريض
ايران ، مختلف نقاط در و سال طول در كالا مبادله و كاروانها
آن از بازرگانان ، و تجاري سياحان و بوده رايج و معمول
.ميبردند بهره امكانات
اشكانيان دوران
راههاي داشتند ، حكومت پارت سرزمين در كه اشكاني دوران در
بازرگاني شاهران مهمترين كه ابريشم وجاده شد احداث مهمي
فلات از عبور با و چينشروع كشور واز است بوده قديم دنيايي
مورد ميشد ، منتهي مديترانه درياي به ايران
مسافران از.است بوده زمان آن تجاري استفادهجهانگردان
جانيك ،(نهم اشك) دوم حكومتمهرداد زمان در اشكاني دوره
نامبرده گفتهتاريخنگاران ، به.است چين خاقان فرستاده نين
و شده پذيرفته حرمت و عزت با ايران ، به ورود از پس
را شترمرغ از بسياري تخمهاي جمله چند ، از هدايائي دربازگشت
خود با بود ، ايران مركزي كوير در نداشتو وجود چين در كه
چين و بينايران روابط تاريخ آن از و برد كشور آن به
.شد برقرار
:كه آوردهاند نيز و
از بيش نقل و حمل وسايل و جادهها اشكانيان عهد در...
مختلف كالاهاي از كه عوارضي اخذ آنهابراي.شد منظم پيش
به بلكه ، توجهداشتند جادهها امنيت بر تنها نه ميگرفتند ،
.ميكوشيدند نيز وجادهها معابر اصلاح در خود مامورين وسيله
مسافران ، و تجاري كاروانهاي آسايش تامين براي دربيابان
دستگاه)وجود شده كشف اسناد كردهبودند ، ايجاد آب چاههاي
.ميكند اثبات را (بيابان سوار پليس
يدكي اسبان راه بين منازل در هخامنشيان مانند اشكانيان
تسريع نقل و حمل كار در آنها از استفاده با تا داشتند ،
و سفر تسهيلات نمودن فراهم منظور به دوران آن در شود ،
آن در كه مسيرهائي رفاهي امكانات از مسافران ، ساختن آگاه
و بروشورها امروزي عبارت به يا و جزوهها ميكردند ، سفر
.ميشد گذاشته آنان اختيار در كاروانيان راهنماي نقشههاي
ساسانيان دوران
به هخامنشيان ، دوران همانند نيز ساسانيان زمان در
بر علاوه زمان ، آن در.ميشد توجه سفر و سير و جهانگردي
به فيروزآباد كيلومتري جاده 250 نظير جادهها ، احداث
مييافت ، امتداد طاهري بندر طرف به كه خليجفارس ،
رباط) و (ديرگچين) كاروانسراي مانند متعدد كاروانسراهاي
مورد كه شد ساخته ساساني و اشكاني زمان معماري با (بيستون
.است بوده مسافران استفاده
امنيت و سفر و سير با ارتباط در و دولت عملكرد درباره
تاسيسات و كاروانسراها و ايستگاهها و كاروانرو راههاي
:است شده اظهارنظر چنين مسافران ، نياز مورد رفاهي
وسايل و رو كاروان راههاي امنيت به تنها نه دولت..
احتياجات ساير و كاروانسراها و ايستگاهها و نقل و حمل
در نظارت براي خود اعمال از بلكه داشت توجه بازرگانان
بنادر و سرحدي مناطق به اقتصادي و تجاري كارهاي
با مسير هر به مربوط جزئيات ساسانيان ، عهد در.ميفرستادند
تاسيسات نظر از چه و جغرافيائي نظر از چه وصفناپذير ، دقتي
و اقتصادي جنبههاي نظر از چه و مسافران نياز مورد رفاهي
نوع و ميزان و ساكنان تعداد به مربوط آماري اطلاعات حتي
شده تثبيت و تدوين معين دفاتر در ماليات مقدار و محصولات
مسافران و راه به مربوط عامالمنفعه آثار تاكنون بود ،
اشكاني دوران از راهنمايي ، پل و كاروانسراها پل ، مانند
در را زمان ، آن معماري از نشانههائي اما است ، نشده كشف
نيز اسلامي دوران در كه اسلام از پيش كاروانسراهاي از بعضي
ميان در كه داد تشخيص ميتوان شدهاند ، بازسازي يا و تعمير
ساسانيان ، زمان در ايران).ميشود ديده كاروانسرا چند آنها
(سن كريستن آرتور
اسلامي دوران
در اعراب نفوذ اوليه سالهاي در جز به اسلامي دوران در
آن متوليان ناپايدار ، حكومتهاي ظهور دليل به ايران ،
با و شوند مسلط كشور خارجي و داخلي اوضاع بر نميتوانستند
رفع و خارجي هجوم دفع و امنيت استقرار و آرامش ايجاد
كاروانسراها و رباطها انهدام و ويراني از داخلي ، اغتشاشات
.كنند جلوگيري موجود ، جهانگردي رفاهي تاسيسات ساير و
حكومتي سلسلههاي ظهور با قرن ، دو حدود گذشت از پس ولي
و ويرانيها آن رفته رفته امنيت ، استقرار و پايدار
و مدني زندگي سابقه اثر بر سپس و شد ترميم خرابيها
كه ايرانيان ، اجتماعي رفتارهاي و خلق حسن از حاصل تجربيات
اجراي پرتو در و بود شرقيان خاص مهماننوازيهاي با توام
باز را خود پيشين رونق سياحت و سير اسلامي قواعد و احكام
و درمانگاهها رفاهي ، جديد تاسيسات احداث با يافت ،
مرحلهاي به سياحت و سير بود ، وقف شيوه به كه مهمانپذيرها
سياحان يادداشتهاي و سفرنامهها در آن از كه رسيد نوين
شده ياد نيكي به خارجي و ايراني از اعم مشهور ، و متعدد
.است
چگونگي به نسبت مشهور جهانگردان سفرنامههاي بيشتر در
به اسلام قبول از پس ايران در جهانگردي امتيازات و حقوق
.است شده تصريح زير مطالب
درايران مخصوصا و اسلامي سرزمينهاي در سياحت و سير..
ديگر هيچجاي در را آن نظير كه طوري به بوده آسان بسيار
آماده بهديگري كمك براي هركس.كرد پيدا نميشد زمين روي
بناهاي احداث شرقي ، مهماننوازي حسن مسلمين ، سادگي.بود
موقوفات برقراري و سياحان و مسافران به مربوط عامالمنفعه
مردم طبقات تمام براي را مسافرت عمل آنان ، از پذيرائي جهت
درامد كه ميشد ديده بسيار كهن وقفنامههاي در ميكرد تسهيل
وقف غريبان ، و روندگان و برآيندگان را آبادي چند يا يك
تا آنان گذران و بيمار مسافران درمان براي حتي كردهاند
درماندگان سفر هزينه و شد برقرار موقوفاتي كامل ، بهبودي
زيارت.است بوده تامين ديارشان و شهر به رسيدن تا نيز
درميآورد حركت به را بيشماري كاروانهاي ساله همه خدا خانه
جاذبه.ميگرفت قرار توجه مورد مخصوصا تجارتي مسافرتهاي و
موج نيز ناشناخته سرزمينهاي از ديدار و معلومات فراگرفتن
كشورهاي در مسافرت به وادار را تمدن تشنگان كه بود ، جديدي
انگيزه جغرافيائي تحقيقات دوران اين در.ميكرد بيگانه
حموي حتيياقوت ميرفت ، شمار به محقق سياحان براي مهمي
و است خداوند علاقه مورد كه است علمي جغرافيا كه بود معتقد
جهانگردان اين جغرافيايي بررسيهاي و آثار كه بود رو آن از
منتهاي به (ميلادي دهم و نهم قرنهاي) چهارم و سوم قرون در
نوربخش مسعود تاريخ ، ازمسافران نقل به).رسيد خود درجه
(حموي ياقوت ومعجمالبلدان ،
ممالك اكتشافات به اسلامي سياحان زمان آن در...
كهن ايران به معطوف را خود توجه مخصوصا و پرداختند
و مقام از ايراني محققان و سياحان آنها ميان در نمودند
....بودند برخوردار والائي اعتبار
با انكارو غيرقابل و مسلمالصدور مدارك و تحقيقات براساس
وجهانگردان تاريخنويسان نوشتههاي و سفرنامهها به توجه
در جهانگردي رونق و رواج بر علاوه كه ميشود ملاحظه مشهور
حداقل جهانگردان عامالمنفعه ، بناهاي احداث و اسلام دوران
:بودهاند زير مشروحه امتيازات و حقوق داراي
ايران مردم بيدريغ كمكهاي از بهرهمندي -الف
مسلمين عواطف و سادگيها از برخورداري -ب
شرقيان مداوم مهماننوازيهاي از استفاده -ج
محلهاي و اماكن در سفر و سير ايام در شايان پذيرائي -د
موقوفه
وقفي درمانگاههاي در درمان و معالجه --ه
در كامل بهبودي تا نقاهت ايام گذران و استراحت -و
وقفي استراحتگاههاي
سفر هزينه تامين با اصلي موطن به بازگشت -ز
شده وقف آبادي چند يا يك درآمد از بهرهمندي -ح
زمان طول در فوقالعاده احترام و والا مقام از برخورداري -ط
ايران در توقف
بزرگ سياحان روايت به اسلامي ايران تمدن در جهانگرد حقوق
خارجي و مشهورايراني سياحان ديدگاههاي بررسي به اينك
نقاط از اسلامي دوران طول در جهانگردان ، اين.ميپردازيم
و برخورد شيوه از و كرده ديدن ايران پهناور سرزمين مختلف
روحيه از و جهانگردان با ايران مسلمان مردم سلوك طرز
موجود تسهيلات و امكانات از و آنان غريبنوازي و مهماندوستي
آنها حاصل كه كردهاند ياد و وصف سرزمين ، آن در سياحتي و
:است شده ثبت ارزشمند سفرنامههاي و كتابها در
صفويه از قبل
چهارم قرن مشهور سياح بغدادي ، حوقل محمدبن ابوالقاسم.
متعدد رباطهاي از بردن نام ضمن خود سفرنامه در هجري ،
زمينه در نيكوكار ، و خير افراد وسيله به شده ، ساخته
:مينويسد چنين شرقيان مهماننوازيهاي
گوئيهمه كه است ، چنان ماوراءالنهر مردم بخشش اما...
گوئي شود ، وارد ديگري خانه به كه كسي و خانهاند يك افراد
كه مهمان از و مهماننوازند بسيار درميآيد ، خود خانه به
وي از بلكه نيستند ، ناخرسند شود ، وارد بدانان شبانه
پاداش توقع يا بشناسند ، را وي بيآنكه ميكنند ، پذيرائي
كوشش توانگري و مالك هر ماوراءالنهر در.باشند داشته
ترتيب نيز بزرگ سرائي مهمان و بسازد بزرگي قصر كه ميكند
نيازمنديهاي تامين انديشه در را روز تمام آنگاه.دهد
پذيرائي مهمان از فراوان شوق با و ميبرد سر به مهمان
آنجا مردم شود ، وارد ناحيهاي به مهماني كه هنگامي و ميكند
نزاع به باره اين در و ميجويند پيشي يكديگر بر پذيرائي در
كه ميكشد ، جا بدان رقابت مهماننوازي در گاهي و برميخيزند
كه مردم ساير خلاف به و ميرود ميان از آنان املاك و اموال
مال فراواني و ملك به ميورزند ، رقابت مال آوردن گرد در
به بود معروف كه ديدم خانهاي آثار سغد ، در.ميكنند مباهات
بر زياده آن در و بود شده مهمانسرا و كهاقامتگاه اين
نميشده ممانعت مهماني هيچ ورود از و ماند گشاده سال 100
بيشاز قبلي ، بيآمادگي ناگهان به شبانه اوقات بسا و است
جاميآمدند بدان خود حشم و ستوران با تن دويست تا صد يك
آن جز خوراكو و ستوران علف از نيازمنديهايشان تمام و
خودنيازمند بند و بار از چيزي به كه بيآن ميشد ، فراهم
آنجا روزهادر چه اگر رفته رنج در خانه صاحب يا باشند ،
او مايحتاج و گماردهاند را شخصي كاري هر براي.كنند اقامت
ورود هنگام كه چنان ميكنند ، تهيه بيدرنگ مرتبا را
پذيرائي از خانه صاحب و نيست تكلفي هيچگونه مهمانان ،
نقل به) است شادمان بسيار آنان ، درباره مساوات و مهمانان
(شعار جعفر دكتر ترجمه ازصورهالارض
دارد ادامه
|