انساني آموزههاي و تعزيه
استاد با گفتگو - ايراني هنر و ذوق از نمادي تعزيه ،
(2) شهيدي عنايتاله
همنو ، به كمك ايثار ، چون مفاهيمي با تعزيه در
و ايستادگي و ناپسند كار از پشيماني راستگويي ، فداكاري ،
و آزادگي با مهمتر همه از و ظلم مقابل در پايداري
.ميشويم آشنا آزادمنشي
بعضيها.بود مشروطه دوره ادبيات به تعزيه سوم خدمت
اين است ، ارزشادبي فاقد و سست تعزيه اشعار ميگويند ،
هنگام در و نديدهاند را تعزيه خوب نسخههاي چون اشخاص
هرچه كلي طور به و نكردند اصلاح را آنها تعزيه ، در پژوهش
ميكنند فكر رساندهاند چاپ به كتابها در رسيده دستشان دم
.است بيپايه و سست تعزيه اشعار كه
به غالبا و بود كم تعزيه مجالس تعداد گذشته در البته
تعزيه مجالس.ميشد اكتفا عاشورا روز در مجلس دو يكي اجراي
و شوشتري همانند -غمافزا آهنگ چند از لذا نبود ، متنوع
كه هرچقدر اما ميكردند ، استفاده -دشتي و همايون گوشههاي
شخصيتها و موضوعات و بيشتر مجالس تعداد ميآييم ، جلو
.ميشوند متنوعتر
كه نسخههايي مثل -كنيد توجه تعزيه قديم نسخههاي به اگر
-بود كرده جمع شهادت جنگ نام به روسي ، محقق خدسكو ،
اوزان وتنوع ندارد بيشتر شعر وزن چهار سه ، كه ميبينيد
و طولاني همبسيار مكالمات نتيجه در و كم بسيار آنها در
(ع)عباس حضرت كهميبايست مطلبي مثال براي ;است خستهكننده
كم آن در نمايشي حالت و نيست بگويد ، كوتاه (س)زينب حضرت يا
قاجار دوره به هرچه شما اما.است كلام متكيبه بيشتر و
بر روزبهروز تجربه ، افزايش دليل به نزديكترميشويد
شكلها و وزنها حتي و ;ميشود اضافه وزنها و تنوعقالبها
.ابداعميشود نيز تازهاي قالبهاي و درآمده به كلاسيك ازشيوه
شعرگفته اوليه دورههاي در كه ميشود استفاده وزنهايي از
كه جوابها و سوال طويلها ، بحر بود ، شده متروك هماكنون و
...و بود آمده در شعر قالب در مكالمهاي صورت به تقريبا
و نوحهها پيشخوانيها ، در و شد پيدا تعزيه ادبيات در كه
معتقدم بنده.داد نشان را خود ميشد خوانده كه ترانههايي
.داشت مشروطه ادبيات بر مستقيم تاثير تعزيه ادبيات كه
نخستين از بازمانده و فارسي شعر نوع يك مسمط مثال ، براي
متاخر ، دورههاي در ;بود منوچهري زمان يعني دري ، شعر دوره
و گرفت قرار توجه مورد مجددا نيز قاآني دوره يعني
ايجاد مسمط در تغييراتي تعزيه ، در اما.ميشد استفاده
نهادند ، نام ديگر انواع يا و مستزاد مسمط را آن و كردند
طور بهاست مندرج تعزيه خوب نسخههاي در نمونهها اين كه
در وي كه زماني -حر تعزيه در -حر با شمر گفتوگوي در مثال ،
:ميشود خوانده مسمط اين است پوشيدن لباس حال
زرينپر عنقاي چون معشوق شاهد و است شب
اختر گنبد سپهر موج بر اوج گرفته
بازيگر خيل بزمساز كواكب خيل شده
آهنگر مرد از شنو يهدي من نار حديث
كوثر مي ساقي بده نامآور ، طبال بزن
زيبا توصيفي لباسها از هريك درباره صحنه همين در حال
و سپر با خنجر ، با صحنهها ، اين در مثلا ;ميشود ارائه
اينها من نظر به.ميكند صحبت رزمش ابزار ديگر و كلاهخود
بحث آنها اهميت درباره كمتر و است تعزيه ادبيات شاهكار
.است گرفته صورت جدي
از و موسيقيشناس هم و خوشنويس هم كه بوذري مرحومابراهيم
تعزيه و آواز بنام استاد اقبالالسلطان) آذر اقبال شاگردان
مرحوم تصنيفهاي اكثر كه بود معتقد بود (قاجاريه زمان در
ساخته تعزيه ضربيهاي و نوحهها از تاثير با شيدا علياكبر
;ميكنم اشاره اينجا در بنده را آنها از يكي كه است شده
:مطلع اين با است علياكبر حضرت شهادت تعزيه در نوحهاي
لقا وفا ، مه با /اشقيا شهيد گردي /جفا و جور از كه ترسم
واي اكبرم بود
ازاين برداشتي شيدا عاميانه تصنيف كه معتقدند ايشان
.است تعزيه
جانمي ، ببمي ، /خوبتر عضوت ز عضوي /مگر طاووسي كه گفتم
يواش يواش
.است زياد خيلي موارد گونه اين از
:ميخوانندكه دشتي در مختاباد آقاي كه قطعهاي اين يا
...سوزآوازم كشد زبانه چون فلك ، حريم تا شبانگاهان ،
آن بيتمطلع كه است نسخهها از يكي تعزيه از ديگر برداشتي
:است اين
گل اندر رفته زينب ناقه اشتر ساربان دم يك مران
اعتقاداتمذهبي افزايش كرده ، تعزيه كه خدمتي چهارمين
فرنگي چهافراد ;دارند قبول را نكته اين همه.بود مردم
به سفرنامههايشان در و ديدند را ما تعزيههاي و آمدند كه
.داخلي محققان و كارشناسان چه و كردند اشاره نكته اين
ازمركز دور شهرهاي و روستاها به اگر هم امروز همين شما
به باتوجه -ميشود تعزيه از كه استقبالي ميبينيد برويد
مقايسه قابل -شدهاند بسياري تحريف امروزي اجراهاي اينكه
آن جذابيت و است نمايش اين كه چرا.نيست مراسم ساير با
.است جانبه چند و فراگير بسيار
باآموزههاي را مردم توانسته تعزيه ميكنيد فكر:همشهري
كند؟ آشنا مذهب اخلاقي و انساني
ايثار ، چون مفاهيمي با تعزيه در شمابله:شهيدي استاد
و ناپسند كار پشيمانياز راستگويي ، فداكاري ، همنوع ، به كمك
با مهمتر همه از و ظلم مقابل در پايداري و ايستادگي
بعضي تعزيه همين در گرچه.ميشويد آشنا آزادمنشي و آزادگي
و سطحينگري به كه داشت وجود نيز عوامانه و خرافي آموزههاي
البته كه سني و شيعه بين اختلاف مثل ;ميزد دامن خرافات
وجود هم مذهبي مراسم ساير در بلكه نبود تعزيه در تنها
و سادهدلي روي از نيز حركات از بعضي اينها ، بر علاوه -داشت
مردم توده ميان در (ع)حسين امام حضرت به كه ارادتي و عشق
در استكه تعزيهاي مثال ، طور به.ميشد انجام داشت ، وجود
در كه ;شيعه فروختنمرد نامپسر به ميخوانند محرم اول روز
يا تعزيه مجلس ميخواست فرنگ ، ديار در شيعهاي مرد آن
ناچار به نداشته ، مالي تمكن چون اما كند برپا روضهخواني
عملي چنين.كار اين براي كند جمع پول كه فروخته را پسرش
اما ميآيد ، نظر به نامعقول و رسميعوامانه اول ، نظر در
ميخواهد كه ميشويم ، آگاه كار اين از شيعه مرد هدف از وقتي
غربت ديار در خود مسلكان هم و هموطنان در را محرم خاطره
كه برميگردد فرد اين كار به نسبت ما قضاوت نگهدارد ، زنده
بوده بد كار شكل است ممكن حالا.نيست بد ذاته فيحد كارش
خودش مذهبي عقايد هيچگاه شده ياد شخص كه ميدهد نشان اما
زياد مراسم و تعزيهها نوع اين ازاست نميكرده فراموش را
.است بوده
بود ، وصف مذهبي مراسم ديگر از بيش تعزيه به مردم علاقه
زندگاني كتابشرح در مستوفي مرحومعبدالله را علاقه اين
خاطره كه قاجار دوره مياننويسندگان از.است داده شرح من
.دارد ويژهاي جايگاه مستوفي عبدالله مرحوم نوشتهاند ،
سياسي قضاياي به بيشتر كه ديگر خاطرهنويسان برخلاف
به فهم ، همه و ساده زباني با مستوفي مرحوم ميپرداختند
جمله از ;است كرده اشاره مردم توده رسوم و آداب و زندگي
است دولت تكيه از روايتشان آورده ، خود كتاب در كه نكاتي
البته.دولت تكيه به ميرود خانهاش كلفت با بوده ، بچه كه
ازدحام دليل به و سحر كله از اينكه نظير ديگر ، قضاياي شرح
ميشدند ، مكان آن وارد زحمتي چه با مردم ، شديد علاقه و
.بماند
سنگ منبر كنار:كه ميكند نقل ميشوند دولت تكيه وارد وقتي
داماد پدر) معيرالممالك خان دوستعلي مرحوم و بود مرمر
هزار با وعاظ نشستن براي را مرمري سنگ (شاه ناصرالدين
.بود آورده يزد از مرارت و زحمت
از تن چند تعزيه ، از قبل كه بود اين بر قاعده زمان آن در
ايشان.ميخواندند روضه و ميرفتند منبر بالاي روضهخوانان
صدا و سر جمعيت قدري به روضهخواني هنگام در كه ميكند نقل
وقتي امانميشد شنيده روضهخوان سخنان اصلا كه ميكردند
اين و رسيد ميخواند هم خوبي روضه كه آخر روضهخوان به نوبت
سكوت تكيه سراسر بر مرتبه يك رفت ، منبر بالاي به روحاني
بود روضهخوان آخرين فرد اين چون چرا؟ حالا.شد حاكم مطلق
و معروفش پيشخوانيهاي و دسته با معينالبكاء آن ، بعداز كه
.ميشدند وارد جبروت و جلال با
اين و داشتم حضور تعزيه و روضهخواني مجالس در هم بنده
و مسلط تعزيهخوان كه وقتي خصوص به ميديدم ، را تاثيرات
اين به هم فرنگيها) بود رفته و شسته و خوب هم نسخهها
.(كردهاند اشاره سفرنامههايشان در تاثيرات
درباره مختصري است ممكن اگر بحث ، اين تكميل براي:همشهري
كنيد؟ صحبت آن پيدايي چگونگي و تعزيه تاريخ
دارد ، وجود نظر چند تاريختعزيه درباره:شهيدي استاد
.ميرسد آلبويه بهدوره تعزيه سابقه كه بعضيگفتهاند
آن كتابهاي از بعضي در كه است اشاراتي آنهابه استناد
كلمه بر كتابها ، آن در امااست رفته سازي شبيه به زمان
كه خواندم جايي در بنده حتي.است نشده تصريح تعزيه
موجود اسپانيا كتابخانههاي از يكي در زمان ، آن نسخههاي
.باشد صحيح حدي چه تا سخن اين كه نيست مشخص هنوز اما.است
ديگر و درسفرنامههايشاردن -صفويه زمان از حتي
به اشارهاي هيچ -جامانده به زمان اين تا كه فرنگيان
جلدي كتاب 5 در همينشاردن كه حالي در است ، تعزيهنشده
مطلب ايرانيان وآيينهاي مراسم جزييترين خود ، درباره
رواج زمانها آن در كه آنچه ميكنم ، فكر بنده.است نوشته
در محرم ايام در هماكنون كه است دستههايي شبيه چيزي داشت ،
وجود به بسيار تعزيههاي آن از بعد كه دارد ، وجود ايران
به تعزيه.ميشود اجرا اراك در آن مشابه هماكنون كه آمد
.است شده رايج صفويه اواخر از ميشناسيم ، كه صورتي اين
غربي نمايشهاي از تعزيهتقليدي كه ميگويند هم ديگر عدهاي
.رفتند غرب به آن برايآموزش عدهاي زنديه دوره ودر است
مدرك و سند و باقاطعيت بنده و ندارد بنيادي ايننظريه
.نيست درستي حرف اين ميگويم
از نقل به شده گفته تاريختعزيه درباره چه هر حال به تا
سند چهار سه بنده اما.است بوده اروپاييان سفرنامههاي
كه ميكند تاييد قولهارا نقل آن كه كردهام فارسيپيدا
را امروزياش مفهوم به تعزيه صفويه دوره اواخر در ما
در كه -تعزيه مجلس دوازده زنديان ، دوره از و داشتهايم
.است ميشده اجرا كه است دسترس در -ميشد خوانده محرم ايام
مراحل در اجتماعي پديدهديگر هر مانند به هم تعزيه اما
پديده اينميشد اجرا سادهاي صورت به خودش اوليهشكلگيري
تكامل مختلف جهات از آمد ، جلوتر به كه چه هر زمان طول در
دوره در زنديه ، زمان مجلس دوازده كه نحوي به كرد پيدا
حدود به اخير دورههاي در و مجلس ، هشتاد به شاه ناصرالدين
كربلا وقايع به آنها از بسياري البته كه رسيد ، مجلس سيصد
وقايع و خيبر جنگ خندق ، جنگ مثال طور به ;نداشت ارتباطي
...و اياز و محمود سلطان داستان مثل آنها ، از غير ديگري
.ميشد اجرا و نوشته تناوب به كه
در تعزيه نسخههاي از كهبعضي بگوييم ميتوانيم:همشهري
سمت به باشد ، داشته مذهبي رنگ آنكه از بيش اخير ، دورههاي
كرد؟ پيدا سوق نمايش و سرگرمي
مذهب با هيچگاه تعزيه معتقدمارتباط بنده:شهيدي استاد
هم بخش شادي يا تعزيههايمضحك همان در يعني.نشد قطع
بالاي از جبرئيل ، يا سروش معين ، لحظه يك در ميبينيمكه
در كه واقعهاي آن و.ميشود پيدا (بام پشت) ميدان پنجه
(باشد هم خندهدار دارد امكان و) است اتفاق حال در ميدان
تعزيهها ، از كدام هيچ لذا ميدهد ، ارتباط كربلا واقعه به را
با را خود ارتباط ،...و اسطورهاي انساني ، موضوعات با حتي
ما تعزيههاي خصوصيات از اين.است نداده دست از كربلا وقايع
در كه است بوده غرب تعزيههاي با آن افتراق وجوه جمله از و
قطع مذهب با آن ارتباط شد ، پيدا جديد نمايشهاي وقتي آنجا ،
از و مبتذل حدودي تا مشروطه ، از بعد زمانهاي در البته.شد
شهر گوشه و كنار در كسي هر و بود شده كاسته وقارش و وزانت
نگاه تا شد سبب امر همين.ميكرد پهن را خواني تعزيه بساط
به تعزيه اگر كند ، پيدا تغيير اندكي تعزيه به مردم عامه
نزد را خود گذشته ، اعتبار و ارزش آن نميشد ، اجرا صورت اين
سطحي و سبك و مبتذل صورت به وقتي اما.ميكرد حفظ مردم
ذهنيت آن به نسبت نيستند ، تحقيق اهل كه مردمي شد ، اجرا
چيز كه وقتي فرد كه موسيقي همان مثل.ميكنند پيدا منفي
موسيقي نه و غربي موسيقي نه كه ميشنود را چرندي و سخيف
موسيقي به نسبت وي نگاه ندارد ، لطفي هيچ و است شرقي
.ميشود منفي و بدبينانه ايراني
بنده بود ، نوشته مقالهاي استادانتئاتر ، از يكي پيش چندي
تعزيه همان ديو بستن نوشتيد ، شصت شما اينكه آقا ، گفتم
.نيست درست كردهايد كار شما كه اينگونه و است ، بئرالعلم
يكي كه چاه يعني بئر.نيست بير و است اينبئرالعلم اولا
كه پرسيدم شخص اين از.ماست اساطيري افسانههاي و قصهها از
كه كتابي يك از:گفت كردهايد؟ نقل كجا از را مطلب اين
عيب آدم وقتي:گفتم ايشان به.است شده نوشته تعزيه درباره
پيش اشتباهاتي چنين ننويسد نقدي برآن و ميبيند اشكالي و
كه بكنيم كاري محافظه داريم عادت ما متاسفانه.ميآيد
باقي برنجد ، ما از استادي يا و همكاري و دوستي مبادا
دم و شدند ، خطاها اين متوجه كه هم افرادي آن ميماند ،
اين نتيجه در و ميروند دنيا از مدتي از بعد فروبستند
.ميكند پيدا ادامه و ميماند اشتباهها و خطاها
دارد ادامه
|