موسيقايي درام تعزيه ،
(آخر بخش) شهيدي عنايتالله دكتر با گفتوگو
نظراتاستاد نقطه با پيشين شمارههاي در:جستارگشايي
نيز و اجتماعي هنري ، فرهنگي ، گوناگون وجوه درباره شهيدي
و ادبيات بر تعزيه ازتاثيرات و آشنا تعزيه اخلاقي آموزههاي
پيشينه با گفتوگو اين شديد ، مشروطهمطلع موسيقي و شعر
وضعيت نيز و تعزيه و موسيقي تاثر و تعزيه ، تاثير تاريخي
.ميرسد پايان به تعزيهخوانيها انواع و كنونينسخهها
معارف سرويس
قول ونقل سند به مستند شما وانتقادات نظرات اين:همشهري
هست؟ معتبر
موضعي كردهام سعي كتابخود در من بله ، :شهيدي استاد
كه آنجايي راتا موارد اين همه.باشم انتقاديداشته
اينبارهبا در تازهاي اسناد وحتينوشتم ميدانستم
كتابخانه و حائري عبدالحسين عزيز استاد همدلي و مساعدت
نقل يا و سند با سخني و نوشته هر تا افزودم ، كتاب به مجلس
.باشد همراه معتبر قول
سير بحث است بهتر شديم ، بحثخارج مسير از ظاهرا:همشهري
.كنيم دنبال را تعزيه تاريخي
بعد ، به شاه زمانناصرالدين از تعزيه:شهيدي استاد
مرحوم كه اززماني خصوص به كرد ، پيدا رونقيمضاعف
كه داد سلطنتفتوايي اواخر در -شاه محمد-قمي ميرزاي
كمكم بدينترتيب.كرد تجويز و توصيه تعزيهخوانيرا
به ناصرالدينشاه ، شخص بخصوص كرد ، پيدا رسمي جنبه تعزيه
به را دولت تكيه و داشت زيادي علاقه تعزيه به بويژه هنر
فراواني امكانات چون و ساختند باشكوهي معماري با او دستور
كه عكسي.كرد جمع را اكناف و اطراف خوانهاي تعزيه داشت ،
زمينه اين در است ، موجود دولت تكيه خوانهاي تعزيه از
در.ميدهد نشان را نفر عكس 150 آن.است توجه قابل بسيار
تعداد روستا ، يا افتاده دور شهر يك در كه حالي
اين.نميكرد تجاوز هم دست دو انگشتان از تعزيهخوانها
و آواز استادان البكاء ، معين ;ميديدند آموزش تعزيهخوانها
خوانها تعزيه اين نزد به را بودند همكارش كه موسيقي
آنها به را مختلف لحنهاي و ژستها و حركات و ميآوردند
اول درجه خوانندگان اينها خود اينكه گو ;ميدادند آموزش
.بودند
كارگاه به تبديل زمان اين در تعزيه كه گفت ميتوان:همشهري
بود؟ شده امروزياش معني به نمايش
بارها و بارها.بود تقريباچنين بله:شهيدي استاد
كار اجراي آماده ميكردندتا تمرين را تعزيه قطعاتمختلف
.بشوند
و حكومت اقبال و تعزيهخوان افزايش و كمي تحول به:همشهري
تحول تعزيه دوره ، اين در آيا.كرديد اشاره تعزيه به مردم
كرد؟ پيدا هم كيفي
و شاه ناصرالدين دوره در من نظر به:شهيدي استاد
.شد پيدا تعزيه در تحول نوع چهار تدريج به اخير ، دورههاي
كه زماني ;مشروطه از بعد -تعزيه انحطاط دوره در حتي
بيشتر و رفت كنار به تعزيهها و يافت رواج تازه نمايشهاي
.كرد پيدا تحول هم باز تعزيه نيز -افتاد عوامالناس دست به
بسيار مكالمات ، گذشته در ;بود نمايشي تحول تحول ، اولين
-مكالمات كردند سعي دوره اين در.بود خستهكننده و طولاني
در خطابهها ، آن و بشود كوتاه -نفره دو مكالمات خصوص به
مصراعي تك به نفري دو مكالمات حتي و باشد حالها زبان
.رسيد
حالت باشد ، كوتاهتر مكالمه هرچه كه بود اين هم آن دليل
نمايشيتر به اين و ميشود بيشتر هيجان و تنش نيز و درام
.ميكرد كمك تعزيه كردن
نسخههايتعزيه از يكي در سعد ابن و شمر مكالمه مثال براي
:است شده عرضه صورتي چنين به (ع)عباس حضرت
چيست؟ تدبير را تو بنشستن ، آسوده ;سعد ابن:شمر
.خوبنيست ره اندرين تعجيل كرد ، بايد صبر:ابنسعد
!دست ز آخر رود عزت و منصب تاكي؟ صبر:شمر
.وشكست فتح در تو فكري بكن ميگويي ، خوب:سعد ابن
.ميكند دانا پير جوانان بر رهنمايي:(باطعنه) شمر
...ميكند ما بر چه نميداني دنيايي حب:سعد ابن
از نسخههارا اين ورزيده خوانان تعزيه از تن دو اگر حال
اين در ميآيندهيجاني هم سر پشت كلمات وقتي بخوانند ، حفظ
معروفعباس جملهشمرخوانهاي از.ميكند ايجاد مناظره
اين هيبت و هيمنه آن با درميدان وقتي كه بود عظيمي آقاي
:ميخورد تكان جمعيت ميخواند را اشعار
آمدي؟ لشگر خيل با كربلا در چرا پس:شمر
آمدي؟ خنجر و شمشير و نيزه با چرا تو:سعد ابن
!كردهاي امضاء تو را حيدر آن قتل حكم:شمر
دارد زيادي هيجانات اينها مناظره كه ميدهد ادامه ابنسعد و
چنين يك شما.است تعزيه ادبيات شاهكارهاي جمله از و
ديپلمات خدسكو).نميبينيد نسخهخدسكو در را مكالمهاي
و شاه فتحعلي زمان در كه است فرانسوي تبار لهستاني
زهراي خانم و كرده جمع را تعزيه قديم نسخههاي محمدشاه
و كرد جمع شهادت ، جنگ نام با را آن جلداول ناهيداقبال ،
اين در.(نوشت آن بر مقدمهاي نيز محجوب دكتر مرحوم
كه شعري مانند به كه نميبينيد شعرهايي شما نسخهها ،
.باشد مستتر آن در درامي قوي جنبه خواندم برايتان
حالها زبان يا و قطعهاي اشعار ، مكالمات به ديگر دستهبندي
آن مصطلح معني به نفري دو مكالمه ديگر و كرد پيدا اختصاص
كه زماني علياكبر ، تعزيهشهادت در مثال براي.نبود
ميدان به رفتن حال در و ميشود تمام امام با ايشان گفتوگوي
به و ميكند پاره وسط از را سفيدي پارچه قطعه است ، جنگ
حال در كبوتر آن يا خودش با و مياندازد گردنش به كفن صورت
:كه ميكند نياز و راز پرواز
حسين مال گردد چه الهي
حسين حال به سوزد سنگ دل
بربستهاي ديده چرا جان پدر
بشكستهاي؟ صبر شيشه چرا
خود حالبه زبان نام نبود ، بيشتر بيت چند كه قطعهها اين
تك با يا و بيتبود با يا نفري دو مكالمات در اما ;گرفت
.مصراع
بهقرينهخواني شد ايجاد زمينهها همين در كه ديگري تحول
ميكردند ، نفرگفتوگو دو اگر گذشته در.كرد پيدا شهرت
ديگري قافيه با ديگري و ميخواند شعر قافيه يك در اولي
بر كه آمد وجود به شعري صنعت يك دوره اين در.ميخواند
فرد آن در كه بود قرينهخواني صنعت اين.افزود كلام زيبايي
همان در ميبايستي مقابل فرد ميخواند ، كه قافيهاي هر با
و بود مخاطبان زمره در يا طرف آن حالا ;ميداد جواب قافيه
در شعري نوع اين مهم مثال.نميكرد فرقي موالف ، اهل از يا
:ديد ميتوان عباس حضرت با شمر گفتوگوي در را تعزيه
دارم ، جان و سر پات كف به شاها:شمر
دارم ، جولان عزم تو ره به سان زين
فرمانبريات ، و سپاه سروري بر
.دارم فرمان عبيد از من تو بهر
:(ع)عباس حضرت
نثاررهجانان بهر از دارم ، جان سرو كه تا تن به شمر اي
دارم ،
نكونامانم ، نزد مكن نام بد
.دارم فراوان چشم هم و سر هم من
تعزيه در بود ، تعزيه در ادبي تحول ويژگيهاي آن از اين
شمر ميكند مخالفخواني كه شخصي آخرين نيز سيدالشهداء شهادت
:ميخواند كه است
شهريارها ، تو در چاكر كه شهيد ابا الا
الخ...شرارها دل به بزن گه ، خيمه ز بيا برون
:كه ميخواند (ترك بيات) زند بيات در كه امام بعد
الخ...زارها حال به ببين خدايا بزرگوار
.است قاجار دوره در تعزيه تحول ويژگيهاي از اين
كردند ديگرخراب صورتي به و كردند عوض را نسخهها اگر حال
تئاتر فصلنامه در كه مقالهاي دو در بنده كه است ديگر بحثي
.كردهام مفصلي بحث تعزيه نسخههاي آشفتگي درباره شد ، منتشر
كه كرديد اشاره خود صحبتهاي از بخشي در شما:همشهري
آياتعزيه.برد پناه تعزيه به ماندن ، باقي براي موسيقي
يا و بيفزايد آن بر چيزي موسيقي ، حفظ بر علاوه توانست
كند؟ ايجاد آن در تحولي
بيشتر آوازرا چند شما اوليه ، تعزيههاي در:شهيدي استاد
و اوزان ميآييم ، تنوع جلو به چقدر هر اما نميبينيد ،
تغيير قالبها كه ايناست هم آن دليل.ميشود بيشتر آهنگها
تازهاي شخصيتهاي و ميشود عوض شخصيتها آنكه براي.ميكند
ايفاي براي...و اجنه و مظلومخوانها انواع و فرنگي ، چون
.ميآيند صحنه به نقش
توجهبه با لحن و آهنگ بايد.است تعزيه زبان موسيقي ،
كه تعزيهاست سنت در مثال براي.بشود عوض فرد شخصيت
خوانده روحالارواح و (ترك) زند بيات در بايد حتما مناجات
شخصا بنده -شود خوانده نوا درآمد در بايد خطابها.شود
الان اما داشتم ، جواني ايام در زمينه اين در تمرينهايي
نشان را تعزيه آواز ريزهكاريهاي و تحريرها نميتوانم ديگر
را قطعه درست ملوديهاي بم و پخته صدايي با استاد) -بدهم
:(نواست درآمد از قطعه اين -ميخواند
عباس برابرم جان با برادر ايا
ناس اشرف چشم ، نور دين ، بيشه هژبر
داريم ايراني موسيقي رديف در نياز و گوشهراز ما
و كهراز است تعزيه در اما.(همايون دستگاه در گوشهاي)
حضرت كه نيازي و راز.ميشود اجرا خاص مورد آن در نياز
:كه ميخوانند عاشورا شب در رقيه حضرت اتفاق به زينب
امشب بنال دم هر حالت ، زبان زينب
ميآورند پسرانش براي را هاني شدن كشته خبر كه زماني يا و
با گوشهطرز در كه ميآيد آنها دلداري براي مسلم حضرت و
:ميخواند شعر اين
فروريزياشك ديده ز چرا هاني ، زاده آزاده ، محمد ايا
رماني
ومرحوم مستوفي مرحوم نوشتههاي درباره مقالهاي در بنده
حضرت و ميخواند چهارگاه عباس حضرت:ميگفتند كه ياسمي رشيد
اين كه نوشتم و دادم توضيح (ابوعطا در گوشهاي) زينبگوري
خصوص به كردن صادر راي گونه اين.است كليگويي نوشتن گونه
بهترين زمره در كه دولت تكيه تعزيهخوانهاي درباره
به ظلم ميرفتند ، شمار به ايران تعزيه و موسيقي رديفدانان
.است آنها
گونه اين دورافتاده روستايي گوشه در كسي درباره اگر حال
آن در -نيز آنجا در گرچه نبود ، مهم چندان ميشد ، نوشته
.نبود وضعيتي چنين -زمان
بزرگترين عبداللهكه چون ، ميرزا اشخاصي دولت ، تكيه در
تماشا تعزيه و مينشستند درويشخان يا و بوده رديفدان
.ميكردند
به اما بودند هوسراني گرچهآدمهاي قاجار شاهزادههاي حتي
از ميكردند وسعي داشتند خاصي علاقه تعزيه و هنر
مقايسه قابل لحاظ اين از و بياورند در آنسر ريزهكاريهاي
سنن و هنر از دور به افرادي كه پهلوي زمان باشاهزادگان
به نيز شاه ناصرالدين شخص حتي.نبودند ميشدند محسوب مذهبي
به كتاب همين در بنده.بود واقف تعزيه و شعر ريزهكاريهاي
معين باقر محمد ميرزا آن در كه كردم اشاره خاطرهاي
بخواند آشوب تاشهر ميبرد را سنگاني فرجالله ملا البكاء ،
آشوب شهر از بعد: كه ميكند سوال وي از شاه ناصرالدين كه
و ادبي بحثهاي از نمونهاي كه..و است؟ شور در گوشهاي چه
زينب:ميگويد رشيدياسمي استاد مرحوم اينكهاست هنري
زماني هم آن و خاصاست مورد يك در تنها گوريميخواند ،
خواب در وامام ميگردند خيمه گرد سعد ، ابن شمرو كه است
كند بيدار امامرا اينكه از قبل زينب شبيهحضرت و است
ميرود امام سر بالاي به بعد و ميخواند درگوري را قطعهاي
و.ميكند تغيير آهنگ سپس و ميكند بيدار خواب از را امام و
كه حالي در.ميخواند گوشهعراق در حر ، كه ميكنند ادعا يا
حر كه نميرسد نظر به معقول.است نيم و ساعت سه حر ، تعزيه
پردهاي كه بخواند درعراق را تعزيه انتهاي تا ابتدا از
به نياز نقشي ، چنين اجراي براي شخصيت اين و است اوج در
مقام تعزيه در اساسا من نظر به.دارد زيادي نفس و انرژي
بلكه نميشود ، خوانده ميگويند كه ترتيبي آن به دستگاه و
.ميرساند را حالت كه است گوشهها چون ميخوانند ، را گوشهها
گوشههاي مثل دارد ، خاصي وزانت و شكوه گوشهها از بعضي حالا
مثلبيات گوشهها از ديگر بعضي پنجگاه ، وراست ماهور
.است برخوردار خاصي حزن از و غمانگيز نور ، وبحر عجم
است شعري قالبهاي تغيير تناسب به آهنگها تغيير ديگر ، نكته
زيادي انعطاف و قابليت كه است ازآوازها بعضي مختص اين و
مثل ;شوند ادا مختلف وزنهاي در توانند مي و دارند
خوانده وزن چندين در كه (ترك) زند نغمهبيات از گوشههايي
كه دستگاهنوا از طاقديس گوشهتخت اماميشود
نميتوان و دارد خاصي وزن آنمحيرميگفتند ، به تعزيهخوانها
قاسم درتعزيه گوشه اين.كرد پيدا آن براي ديگر قالبي
و مادر با قاسم ، شبيه كه زماني و شعر اين با دولت تكيه
در كه ميشود خوانده ميكند ، وداع ميدان به رفتن براي عروس
از و مياندازند ، چهره به را مخصوص تورهاي حوري ، تعدادي آن
ميخوانند فرا جنگ ميدان به را قاسم شبيه و ميدهند ندا بالا
از و ميكند التماس سمت اين در عروس اما.بشود شهيد كه
:نرود جنگ ميدان به كه ميخواهد قاسم
كنم چه ايستادهام صنم دو ميانه در
آقاي اماميخواند شعررا همين مرحومكريمي اتفاقا
:اينمضمون به ميخواند حافظ از را شجريانشعري
است جان در باده ذوق را پشيمان زاهد
خواندن نوع كرده ، توجه بهآن محققي كمتر كه ديگر نكتهاي
را تعزيه تمامكتابهاي اگر شما.است بوده متوسطخوانها
مظلوم و مخالفخوانها درباره تنها وبخوانيد ، ببينيد
گفته كسي وكمتر نكردهاند اشاره بيش بهكلياتي خوانها
-...و فرنگي و زرتشتي -حال ميانه اشخاص كه
مختلف فصول در را مسائل اين مجموع بنده.چگونهميخوانند
تمامي خواندن نوع درباره جمله از و كردهام ذكر كتابم
نمونهمسيحي ، براي.دادهام كافي توضيحات كتاب در اينها
.وگردانيهميخواند رهاب
و كوتاههستند و ظريف بسيار كه گوشههايياست بعد ، نكته
ايرانهست موسيقي سازي رديف در نيستاما آوازي رديف در
اين برروي خاص ، طبعي لطافت ظرافتو با تعزيه استادان و
ابداعات اين تعزيهخواني البتههر ميگذاشتند ، شعر گوشهها
ميرزا السطان ، اقبال چون افرادي بلكه.نميداد انجام را
كه...و سنگاني الله فرج ملا و باركالله حاجي خان ، جهانگير
دانان رديف بهترين جزو تعزيهخواني ، بر علاوه خود زمانه در
انجام را ابداعات اين ميشدند ، محسوب نيز ايراني آواز
اين جمله از...و آشوب ، بوسليك گوشههايشهر كه دادند
.هستند گوشهها
به تعزيه توسط كه گوشههاييهستند شما نظر به:همشهري
رديف همين بعدهادر اما شدند اضافه ايراني موسيقي رديف
شدهباشند؟ تغيير دچار
از سازي و آوازي رديف گوشههاي از بعضي گفتم قبلا همچنانكه
دچار زمان مسير در اما شدند اضافه آوازي رديف به تعزيه
با ميشود خوانده رديف در كه آنچه هماكنون.شدند تحولاتي
نمونهراك برايدارد تفاوت ميخوانند تعزيه در كه آنچه
مختلف تعزيهخوانهاي از بار دهها بنده را ، تعزيه عبدالله
رديف در كياني آقاي و كريمي مرحوم كه آنچه اما.شنيدم
به بيشتر ميكنند ، اجرا گوشه اين نام به سازيشان و آوازي
عبدالله شعرراك عبدالله ، تاراك است شبيه صغير راك
:است چنين
آمدهاي كجا به گو حسن باغ بلبل
آمدهاي چرا تو ابر اين از بارد ومي تير
موسيقي شاخص استاد برايندو جسارت من سخن اين البته
در گوشههايش كه است تعزيه ويژگيهاي از بلكهاين نيست ،
.است اجراميشده مختلف حالات
...مختلفو وزنهاي در يعني:همشهري
و نشدهاند ضبط گوشهها كهاين حيف و بله ، :شهيدي استاد
ياد به را جلالتعزيهخوانان و شكوه و آهنگها بندهوقتي
به كار و نشد ضبط اينكارها چرا كه ميخورم ميآورمافسوس
خوانده شده تحريف شكلي به آنها اكثر كه اينجاكشيد
.ميشود
يا و جمعآوري فكر انقلاببه از قبل ايام در:همشهري
اصولياشنيفتاديد؟ شكل به تعزيهها بازخوانياين
فرخ آقاي انقلاب از ماهقبل حدود 4 چرا ، :شهيدي استاد
ما:گفتند و بنده پيش آمدند ديگر نفر وچند غفاري
از -خوب چه و بد چه - را تعزيه گوشههاي و نغمات ميخواهيم
آنها رفتن بين از و نابودي از تا كنيم ضبط كشور سراسر
نظر بتواند كه ميشناسيد را كسي اگر شما كنيم ، جلوگيري
زمان آن.كنيد معرفي ما به بدهد كارها اين روي اصلاحي
ميان در را قضيه ايشان با ;بود زنده بوذري ابراهيم مرحوم
و سازمانها اين از.كنيد رها را كار اين:گفتند گذاشتم
ديگر كاري كنند ، تلف را افراد وقت اينكه جز دستگاهها
خودتانانجام بكنيد ، ميخواهيد هركاري شما !!برنميخيزد
را كار ايشان و كردم اصرارزيادي بنده اما.بدهيد
و كنند ضبط را كارها گروههابروند كه شد قرار و پذيرفت
را اينها ثقفي مرحوم مرحومبوذريو و بنده تا بياورند
خودمان اطلاعات از و بريزيم هم روي را همه و گوشداده
اما.برسانيم سامان به را تحقيقي كار اين و بكنيم استفاده
بعدها و افتاد اداري دستاندازهاي در كار اين مدتي از بعد
.شد سپرده فراموشي به روال ، آن بر چيز ، همه و شد انقلاب هم
.نميكنند رعايت را تعزيه قواعد كه شنيدم بنده هم الان
شنيدهايد؟ يا ديده تعزيهرا تازه اجراهاي شما:همشهري
تعزيه روي بر كه قبلدوستي چندي.بله:شهيدي استاد
ميشود گفته نقاطيكه ساير و برقان به تحقيقميكند ،
ميشود ، خوانده نقاط اين در تعزيهها وقديميترين بهترين
متاسفانه كه آورد را اجراها از بعضي شده ضبط و رفت
به چه و موسيقايي لحاظ به چه زيادي تحريفات و تغييرات
.است شده ايجاد آنها در شعري لحاظ
در كرديد ، ذكر كهجنابعالي نكاتي اين بر علاوه:همشهري
است ممكن اگر آنها درباره داشت ، وجود هم گروهخواني تعزيه
بدهيد؟ توضيح
كه ميگفتند پيشخواني را جمعي آوازهاي تعزيه ، در:شهيدي
خوانده صورتكر به و بود ميرعزا به آنهامتعلق اغلب
بشود ، شروع تعزيه اينكه از قبل نوعآوازها ، اين در.ميشد
جمع اجرا صحنه وسط در خوان ، مظلوم و مخالف از اعم گروه ،
دستهجمعي بقيه و ميگرفت قرار جلو در خواني بچه و ميشدند
تعزيه به خاصي جلال و شكوه كه ميخواندند را مختلفي صداهاي
طور بهميخواندند عمل و كار در نيز اينها غالب.ميداد
است ، خراسان منطقه به متعلق نسخهاش كه حر تعزيه در نمونه
مغرور حر /كرببلا كرببلا ، آمدهاندميخوانند سالان خرد
همره او ، همره او ، همره /عدوان لشگر /لشگر خيل با /دلاور
بگرفته را راه /آذر مانند /خنجر و نيزه گرزو و تيغ با او ،
:ميدادند جواب دستهجمعي صورت به بزرگسالان و خوبان برسلطان
خوبان سلطان بر بگرفته را راه
تكرار بران تيغ با/سر به سر كشيده صف:خردسالان
....بزرگسالان
شاه قصرآن بر /يكسر آمده /كافر خرقه:خردسالان
اينها.ميدهند جواب وبزرگسالان مييابد ادامه همينگونه و
نوعي و شكستند هم در رانيز كلاسيك شعر قالبهاي آن تمام
رايج بودنتعزيه نمايشي دليل به را موسيقيتوصيفي
درجايي بايد فرد كه سنتي خلافموسيقي بر لذا.كردند
حركتو از جزئي آواز ، تعزيه ، درميخواند آواز و مينشست
.كرد موسيقي به بزرگي تعزيهخدمت طريق ، ازين بود نمايش
چنين از نتوانستند آوازميخواندند كه كساني بعدها البته
نحو به داد ، قرار اختيارآواز در تعزيه كه امكاني
.كنند استفاده شايسته
معارف كتابخانه
|
قرآن زبان
قطع/اول 1376 چاپ /فرهنگي و علمي /فراستخواه مقصود
ريال 6500/صفحه 320/رقعي
سر با مقاممحادثه به نيل و حق كلام ازاستماع دين زبان
زبان.زبانهاست شگرفتريناين قرآن و ميگيرد سرچشمه هستي
بسيار مطالعات موضوع ديدگاههايگوناگون ، از است ممكن قرآن
نگاه با وقتي طبعا و آنهاست جمله از كهزيباشناسي باشد
از كتاب اين در.ميگيرد فزوني جاذبههايش صورتپذيرد همدلانه
به گوناگون رويكردهاي و ارائه تاريخي گزارشي اخير ، اينقسم
ثقل مركز.است شده بيان آنها تطور سير و آسماني كلام اين
و ملاحظاتيمعرفتشناسانه احيانا ، اما است زيباشناسي بحثها ،
.است آمده كار در نيز زبانشناسانه
بلكهجنبههاي كلام ، موسيقايي اثر تنها نه پژوهش ، اين در
دراماتيكي تصويريو هنر و (سمانتيك -فونو) معنايي -آوا
كتاب ، ازمباحث ديگر بخشي.است بوده نظر مد نيز آن
نظرگاه از نمادينقرآن ، و كنايي تمثيلي ، زبان درباره
آراء از پايان در و است زيباشناسي و (دلالت علم) معنيشناسي
آراء كتاب.است رفته سخن مقطعه حروف باب در گوناگون
گوناگون نمونههاي و كرده مقايسه متاخران با را متقدمان
.حال تا گذشته از است ، آورده فرادست را تاريخي
راسپوتين
روسيه دربار مرموز مرد
نشر:ناشر/جلوه فضلالله:مترجم /تروآيا هانري:نويسنده
قيمت1300 /زمستان1376 اول چاپ روز ، فرزان پژوهش و
صفحه تومان ، 304
به نبود ، زادهايبيش دهقان و بيسواد كشيش كه راسپوتين ،
در چنان كرامت ، و معجزه ادعاي با و حوادث بسياري مدد
ملكه چنان و شد نفوذ صاحب روسيه ، تزار دوم ، نيكولاي دربار
يكي به تبديل كه درآورد خود نفوذ تحت را درباريان بيشتر و
روسيه اجتماعي و سياسي مردان متنفذترين و قدرتمندترين از
.شد
كه راسپوتين ، مرموز و پرماجرا زندگي داستان كتاب ، اين در
مهمترين از يكي قلم به بود ، آكنده خشونت و تزوير و قهر از
به فرانسه فرهنگستان عضو و معاصر دوران زندگينامهنويسان
.است درآمده تحرير رشته
بانقلا دو بين ايران سياسي نخبگان ناكارآمدي
چاپاول قومس ، نشر:ناشر /ازغندي عليرضا دكتر:تاليف
صفحه تومان ، 206 قيمت650 /زمستان 1376
از آگاهي بدون ايران ، معاصر سياسي جامعه ساختار شناسايي
تاريخي درپويش كه سياسي نخبه كيفيگروه و كمي خصوصيات
را آدمي و كردهاند ، بينتيجه احراز را عالي مراتب و مدارج
.كشاند خواهد بيراهه به ايران نخبگان كارنامه ارزيابي در
آنها اجتماعي منشا و نخبگان باب در تحقيق اينرو از
اساسيترين و مهمترين از جوامع همانندساير ايران ، درجامعه
.است سياسي جامعهشناسي تحقيقات
پس كندكه راهنمايي را خواننده كه است آن كتاب اين هدف
متممآن ، و مشروطيت اساسي قانون تدوين و تهيه از
سياسيكشور نظام در حقوقي -نظري سطح در كه همانگونه
-تحليلكاركردي سطح در آيا گرفت ، صورت بنيادي دگرگوني
كدام با و كساني چه و نه؟ يا شد متحول جامعه نيز سياسي
امتيازات از حكومتراني ، و قدرتمداري عرصه در اجتماعي منشا
شدند؟ برخوردار فوقالعادهاي
ميرزا عباس
نشر:ناشر /صنعوي قاسم:مترجم /پاكروان امينه:نويسنده
صفحه تومان ، 419 قيمت1500 /زمستان 1376 اول چاپ چشمه ،
پدرش ، اما است استانبول متولد پاكروان امينه
سفارت سال حدود 20 در و بود ايراني ديپلمات حسنخان
سبب امر همين و داشت عهده به را عثماني دربار در ايران
كند پيدا قاجار عهد ايران تاريخ به خاص علاقهاي تا شد
پايتختاز قزوين بيتاريخ ، امير چون آثاري نوشتن آن كهحاصل
داستان.است...و چهارم نسل ايراني ، مقدرات رفته ، ياد
توصيفات وبا روان و ساده زباني با نيز ميرزا عباس زندگي
نوشته قاجار عباسميرزاي زمان شخصيتهاي از تاريخي تحليلي
.است شده
ايران خارجي روابط
(نشانده دست دولت)
1320-1357
اول قومس ، چاپ نشر:ناشر /ازغندي عليرضا دكتر:تاليف
صفحه تومان ، 509 قيمت1700 /1376
وروابط سياست زمينه در داخلي نويسندگان از تاليفي كتابهاي
منبع و بااستفاده حاضر كتاب و است اندك بسيار ايران خارجي
دوره چهار دولتي ، اسناد از مجموعهاي و اثر دادن 300 قرار
مورد را پهلوي محمدرضا زمانسلطنت در ايران خارجي سياست
از عبارتند دورهها اين كه دادهاست قرار بررسي و بحث
كار روي تا كودتا از پس مصدق ، دكتر صدارت زمان 13301320 ،
.هويدا صدارت دوران و هويدا آمدناميرعباس
بحران و انسان
چاپ /وفرهنگي علمي /تدين احمد ترجمه /گاست ارتكااي خوزه
700تومان/صفحه 274/رقعي قطع /اول 1376
اومانيستاسپانيايي فيلسوف و نويسنده گاست ، ارتگااي خوزه
از اروپا پرتوگذار در را بيستم قرن انسان كتاب ، اين در
دوران جامعه به قرونوسطا جامعه از و مسيحيت به شركت
به را مدرنيسم مباني و ميكند بررسي آن از بعد و رنسانس
ارتگااي آثار ساير نظير نيز ، حاضر كتاب.ميكشد تحليل
بخصوص و اروپا فرهنگي -فكري جريان بر بزرگ تاثيري گاست ،
.است داشته بيستم قرن در اسپانيا ادبي و فرهنگي احياي
كانت تا برونو از
/فرهنگي و علمي انتشارات /(شرف) خراساني شرفالدين دكتر
تومان 1200/صفحه 416/وزيري قطع /دوم 1376 چاپ
چهرههايفلسفي برجستهترين از طرحي كانت ، تا برونو از
به سال1354 در بار نخستين براي كه است جديد دورانهاي
مجددا مفيد وافزودههاي نظر تجديد با اينك و رسيد چاپ
عالي ترجمه كه خراساني شرفالدين دكتر.است رسيده چاپ به
به ممتاز درگردانيدهاي را ارسطو ممتاز اثر متافيزيك
اين فلسفي آراء تفسير و شرح به كتاب ، اين در آورده ، پارسي
:است پرداخته فيلسوفان
دكارت ، رنه هابس ، توماس بيكن ، فرانسيس برونو ، جوردانو
بركلي ، نتيس ، لايب لاك ، جان اسپينوزا ، باروخ گاسندي ، پيير
.كانت و هيوم
:آغازشده برونو جوردانو از آتشين عبارت اين با كتاب
شده درونمانافروخته در خجستهاي آتش چنين كه بس همين..
.است
|
|