مشروطه دوره نويسان نمايشنامه
فرنگي نمايش پيدايش موثر عوامل و پيدايش چگونگي
(2)درايران
نمايش و مشروطيت -چهارم برگ
جديد طبقه آمدن وجود به مشروطه انقلاب زمينههاي از يكي
افكار با افراد اين.تحصيلكردگان و بازرگانان تجار ، ;بود
تحريم ميكنندبا شبنامه و روزنامه بهانتشار شروع جديد
استبداد با مردم مبارزه و مخالفت سال 1306اولين در تنباكو
بدست ناصرالدينشاه قتل با ق.-ه سال 1313 در و ميشود آغاز
حكومت با و ميگردد فراهم مشروطه مقدمات كرماني ميرزارضا
با مجلس و مردم كه زماني سال 1316 در عليشاه محمد نشستن
رضا ميرزا نام به شخصي ميپردازند مخالفت به تئاتر
را مقالات روزنامه اين در مينويسد ، تئاتر روزنامه طباطبايي
مجلس محمدعليشاه كه زماني و درميآورد ديالوگنويسي صورت به
آن شخص و ميشود بسته هم تئاتر روزنامه ميبندد توپ به را
مجلس بستن توپ به و محمدعليشاه اقدام از پس.ميشود تبعيد
ميشود آغاز صغير استبداد نام به ماههاي حكومت 13 وي توسط
از پس و ميشود كشيده تبريز به تهران از مركزيت كه طوري به
تبريز شهر در باقرخان و ستارخان مانند انقلابيوني ماه 13
ميشود پناهنده روسيه به محمدعليشاه نتيجه در.ميكنند قيام
در خودسادهنويسي با و مينشيند ثمر مشروطهبه انقلاب و
ميان طريقتعدد بدين تا ميآورد بهارمغان را ادبيات
انقلاب.شود برداشته ميان از تودهمردم و مستكبرين
از سادهنويسي وسيله به كهمبارزين ميشود سبب مشروطه
به را مشروطهخواهي پيامهاي اعلاميهها و نامهها شب طريق
در عطفي نقطه مشروطه انقلاب از پسبرسانند مردم توده گوش
.باقيست روز بدين تا حاصلآن كه آمد وجود به ايران ادبيات
سال تا مشروطه نهضت ايرانيانو بيداري آغاز از فاصله
در كل بهطور يا نمايشنامهنويسي در ميتوان را شمسي 1300
.ناميد اعتراض ادبياتدوره قلمروهاي تمام
برگردانشبنامههاي واقع در دوره اين نمايشنامههايبرجسته
قدر همان خصلت ، نظر از مكالمههادقيقا بيداريست ، دوره
هيچگاه ديگر ايران ونمايش تئاتر كه است افشاگرانه صريحو
به زمان در مثال براي.رسيد نخواهد صراحت از درجه آن به
پادشاهان ظلم مثل نمايشنامههايي مشروطه انقلاب پيوستن وقوع
نمايش مثل آن نمونه يك و تبريزي ميرزاآقا نمايشنامههاي يا
تصدي ابتداي در را حاكمي كه است زمانخان حكومت طريقه
خالي كيسه با خان معمول طبق.ميدهد نشان بروجرد در حكومت
را او مخارج كفاف نيز معمولي مرسوم و مداخل و آمده
ميكشد نقشه فراشان و مشاوران با خان ترتيب بدين.نميكند
از و بياندازد تله به را شهر پولدارهاي ميتواند چگونه كه
اما ندارد پردهپوشي وجه هيچ به نمايشنامه.كند اخاذي آنها
نام اخوت گروه مشروطه آغاز در نمايشي گروه اولين بايدگفت
به بودند درويشان از گروهي واقع در اخوت گروه.داشت
گروه اينبود مشروطهخواهان جزء كه ظهيرالدوله سرپرستي
بودند گروهي اما نبودند ، تئاتري گروه اخوت گروه يا درويشي
موسيقي كنسرت مثال براي.ميپرداختند خيريه امور به كه
ميگرفتند را پولي عالي همت صورت به اشراف از و ميگذاشتند
شروع ظهيرالدوله كه زماني اما ميكردند ، خيريه امور صرف و
وعوامل انقلاب از وي تاثيرپذيري نمايشنامهميكند نوشتن به
نمايش بازي در وي روش مشروطهاست انقلاب رسيدن ثمر به
نمايشنامههاي ازمعروفترين يكي.بود پانتوميم بهصورت
اين افراد از ديگر يكي.است (گنهكاران كابوس) وينمايشنامه
رويآورد نمايش ترجمه و نمايشنامه بهنوشتن كه دوره
كه گروهي دومين.همايون مشير معروفبه بود شهردار حبيبالله
كه است فرهنگي علميه شركت آمد وجود به مشروطيت زمان در
از بودند سياسي مدرسه فارغالتحصيلان از گروه اين افراد
اسكندر ميرزا (ذكاءالملك) فروغي علي محمد جمله
داور ، علياكبر ملكي ، رضا مستوفي ، عبدالله اسكندريپور ،
بار اولين براي كه فهيمي خليل و نصر سيدعلي و منشي محمود
-شامل1 اصول اين.نهادند بنا را اصل چند گروه اين در
با مبارزه -3-قاجار استبداد به دادن پايان -ميهنپرستي 2
برجسته و عملي علمي دستاوردهاي از استفاده -بيسوادي 4
گروه اين درآمد.قانون از تبعيت و مشروطه حكومت خواص كردن
نيز حاصله درآمدهاي ازساير و ميرسيد خيريه امور به نيز
.ساختند فرهنگ مدرسه بهنام مدرسهاي
يا عشق از نمايش -از 1 بودند عبارت گروه اين نمايشنامههاي
.عدالت ديوان در پرمدعا مشتري نمايش -وطنپرستي 2
گروه نام به آمد وجود مشروطهبه از بعد كه ديگري گروه
رضا -از 1 بودند عبارت گروه اين افراد كه بود تئاترملي
الوازه كمال و فرخي علي محمد محمدمنشي ، نصر ، سيدعلي آهي ،
كه است دورهمشروطيت نمايشنامهنويسان از يكي وي كه محمودي
نوروز نمايشنامهاستاد و پرداخت عوام اززبان برداشت به
مكالمات.است عامه فرهنگ از تنهاييگنجينهاي به وي پنبهدوز
جنوب مردم ميان حتي كه شده تنظيم سنجيده آنقدر نمايشنامه
است متمايز و مستقل الوات ، از گروهي فرد فرد گفتههاي شهر
از كهاقتباس است رياييخان نامحاجي به وي ديگر نمايشنامه
.موليراست نمايشتارتوف
نام قليفكري مرتضي دوره آن نمايشنامهنويسان از ديگر يكي
پرده سه در وي جديد حكام قديم ، نمايشنامهحكام كه دارد
مشروطه انقلاب از بعد و قبل در موجود وضعيت از كاملي نمونه
را حاكممتعدي يك و مشروطه از قبل حكومت اول پرده در.است
آدمدر اين و يافته استقرار دوممشروطيت پرده در ميبينم ،
سوم پرده در و ميدهد زورگوييهاادامه همان به قانون لواي
و است خارجه وزارت رسيدگي انتظار در و شده احضار تهران به
روزنامهاي انتقادي مقاله پيشخدمتها ، از يكي دادرسي ضمن در
نمايش و ميخواهد دولتي دستگاههاي كفايت عدم باب در را
كلي خصيصه يك به اعتراض دوره آثار در.ميپذيرد پايان
.ندارد مشخصي شكل هنوز نمايشنامه خود اصولا چون ميرسيم
وجود به آن غربي معناي به تئاتر از صحيحي تصوير هنوز يعني
يعني نميكنند بيان را چيزي مجموعا نمايش آدمهاي.نيامده
وسيله به نويسنده پيام عوض در نيستند نمايش كل خدمت در
دوره اين در كه چرا ميشود اعلام نمايش آدمهاي از برخي
كلي طور به.است شده تئاتري ارزشهاي جايگزينهمه پيام
تحولفكري حامل اينكه عين در ادبياتمشروطه گفت بايد
كلامو كهن ساختهاي قيد از رايكسره خود نتوانست اما است
ضرورتهاي به پاسخگويي براي اينرو از كند ، رها سنتي ادب
سود نويسي نمايشنامه چون واردي تازه قالبهاي از تجدد
.جست
نصر علي ايرانسيد كمدي شركت - پنجم برگ
شروع و احمدشاه حكومت اواخر ش.-ه ق1295.هـ سال 1335 در
بنيان نصر علي سيد وسيله به ايران كمدي شركت رضاخان حكومت
ديگري روند اروپا از بازگشت از پس علينصر سيد.شد گذاشته
و ترك اززنهاي كه بدينترتيب آورد وجود به ايران درنمايش
از نمايش در اولينبار وبراي.كرد استفاده نمايش در ارمني
.گرفت بهره گريم
از عدهاي تاسيسكرد ايران كمدي نام به شركتي نصر علي سيد
همكاري وي با اينموسسه در كه نويسندگان و هنرمندان
كهبا بود نمايشي موسسه اولين واقع در ايران كمدي.ميكردند
بانوان پاي وتوانست زد كار به دست صحيح مقدمات و اصول
بار نخستين و كند باز نمايش صحنه به را قفقازي و ارمني
مردان يا بچهها پسر عهده به زمان آن تا كه را زنان نقش
وجود با گروه اين.كند واگذار زنها خود به بود جوان
اين در و بماند برجاي سال ده تا توانست مالي دشواريهاي
مقام آنها بين در نيز مولير آثار كه نمايشنامه تعدادي مدت
.بياورد صحنه روي به را داشت اول
و مدرسهعلميه در و شد متولد كاشان در نصر علي سيد
علوم و نظام درمدرسه مدتها.كرد تحصيل تهران آليانس
به سفري.شد دارايي وزارت واردخدمت بعد و داد درس سياسي
به سال 1314 در.شد مقيم آنجا در سال وچند رفت اروپا
تاسيس را تهران برق كارخانه مراجعت در و رفت ژاپن و چين
در ايران مختار وزير و مازندران استانداري به چندي.كرد
پست وزير السلطنه قوام كابينه در آن از پس.شد منصوب چين
در ويپاكستان در ايران سفير آن از پس و شد تلگراف و
مخصوص مشاور سمت به ملل سازمان عمومي مجمع دوره پنجمين
نمايشنامه بيست و يكصد او.كرد شركت ايران نمايندگي هيئت
ترجمههاي مابقي و است تربيتي و انتقادي آن اغلب كه نوشت
بخاطر و فرانسويست نمايشنامههاي از شده دگرگون و آزاد
از تهي وي نمايشنامههاي رضاشاه دربار به وي شديد وابستگي
در را ورودي بليت فروش اولينبار براي وي.است سياسي مسايل
تبليغات بخاطر بليتها اين اوايل در كه كرد باب تئاتر
واسطه به نصر علي سيد.ميگرفت قرار مردم اختيار در رايگان
اروپا در كه را آنچه كردن منتقل و اروپا به مداوم سفرهاي
تنها اما رسيد بسياري موفقيت به زودي به ايران به ميديد
در را نمايشنامههايش شديد سانسور و دربار بخاطر توانست
در چهكند مطرح تاريخي و اخلاقي اجتماعي ، طنزهاي چهارچوب
در.نميتوانستباشد اين جز وي ديكتاتوري ، و نظامرضاخاني
را شعبهاي كه ميآيد بهوجود افكار پرورش سال 1318سازمان
نصر علي سيد تصدي و اختيار تحت دادهكه اختصاص تئاتر به
را هنرستانهنرپيشگي نخستين دوستانش و نصر سال درهمانبود
تماشاخانه نصر سيدعلي سال 1319 نوروز در.نهادند بنا
دهقان احمد عهده به آن كهرياست ميكند افتتاح را تهران
نمايشي هنر مباني تشبيه در توانست تماشاخانهتهران.بود
شد متذكر بايدباشد داشته بسزايي ايرانسهم
كه است اينتماشاخانه ابتكارات از يكي هم كهپيشپردهخواني
.شد واقع قبول مورد يكعنصرخاص عنوان به ايران تئاتر در
شاه رضا عهد در نويسي نمايشنامه و نمايش -ششم برگ
چند سلطنترضاخان اول سالهاي در سال 1299 كودتاي از پس
كمديهاي تنها كه آمد وجود به تهران در نمايشي كوچك دسته
قطعات كوتاه ، اپرتهاي قبيل از بود كنندهاي سرگرم و بيضرر
از آنها موضوع كه نمايشنامههايي و موسيقي و شعر با همراه
.بود شده اقتباس ايران كهن داستانهاي و قصهها يا تاريخ
رضاشاه زمان در نيز نمايشها نوع اين حتي كه نماند ناگفته
دست از را خود جاذبه و لطف شديد سانسور از گذشتن بعلت
.ميداد
جمهوري دمكراسيو شعار با را حكومت كه پنج مير رضاخان
براين سعي امر درابتداي مليگرايي بر تكيه با كرد آغاز
و ترتيب بدينسازد جلوهگر ملي قهرمان يك را خود كه داشت
داده سوق مليگرايي به نيز نمايشات گرايي ملي گرفتن اوج با
وجود به ايران در نمايشي گروههاي زمان اين در.ميشود
بنيانگذاري را ايران تئاتر تيمورتاش گروه جمله از.ميآيند
با را ايران تئاتر رضاشاه مخفي تيمورتاشپليس.ميكند
باغرفه تئاتر بار نخستين براي و ميسازد ارمني سرمايهيك
اما ميآيد ، بهوجود ايران در نورافكن وسايل و صحنهگردان
حسين وسيله به سال 1300 جواندر ايران آنكانون از بعد
ميكده عبدالحسين و كاظمي مشفق علياكبرسياسي ، و نفيسي
همهفارغالتحصيل افراد اين اينكه به توجه با.شكلميگيرد
كه بود گروهي بلكه معمولينبود تئاتر گروه يك بودند برلين
منعكس مرامنامه در را خواستها اين بودندكه مرامنامه داراي
:كردند
ايجاد و موانع برداشتن -مدرسه 3 ايجاد -سواد 2 ترويج -1
و.راهآهن ايجاد -بيمارستان 5 ايجاد -زنان 4 براي آزادي
تئاتري گروه يك وقتي كه اين است تامل قابل آنچه اما
جامعه باشد مشكلات اين حل خواهان و بنويسد مرامنامهاي
از يكي.ميگذراندهاست را ويژهاي سياه دوره چه آنروز
كسي اولين وي بود مقدم حسن شد ملحق گروه اين به كه افرادي
به شكسپيرمتعلق و است متحول جهان كلاسيك آثار گفت كه بود
معروف نويسندهنمايشنامه مقدم حسن.است جهان تمامي
.برگشتهبود فرنگ از جعفرخان
در وزيري علينقي كلنل همت به موزيكال كلوپ سال 1302 در
اشاعه سرآغاز موزيكال واقعكلوپ در شد گذاشته بنيان ايران
بهاين و كلوپموزيكال از بعد چوناست موسيقيآكادميك هنر
بود موسيقيكرده تحصيل پاريس در وزيري كلنل كه دليل
.كرد ايرانابداع در نيز را موسيقي عالي هنرستان
را جامعهباربد مهرتاش اسماعيل ش.-ه سال 1305 در
عضو تئاتري گروه نخستينباراين براي و ميكند بنيانگذاري
و بود يافته تشكيل نفر بيست از نخست جامعه اين.ميپذيرد
مهرتاش اسماعيل.بودند عضو آن در هنرمندانشايستهاي
وقطعات نشاطآور موسيقي نوع يك و كرد تصنيف چنداپرت
ايران در روز تاآن و آورد پديد موسيقي با همراه انتقادي
در اپرت بنيانگذاران از نيزيكي وي همچنين.بود بيسايقه
بنيان ايران در هم را پردهخواني ضمنپيش در بود ايران
.دنياآمد به تهران در سال 1282 در مهرتاش اسماعيل.نهاد
پايان به مدرسهدارالفنون در را متوسطه و ابتدايي تحصيلات
تابلوهاي ساختن و نمايش موسيقيو به كودكي از.رسانيد
به درويش حسين نزد سالها و فراوانداشت علاقه موزيكال
چندينيز آن از پس و پرداخت تار نواختن و فراگرفتنموسيقي
آهنگ ساختن و آموختننت به وزيري خان عليقلي كلنل مدرسه در
تشكيل نامصفا به جمعيتي ش.-سال 1300ه در وي.شد مشغول
آنراخود نمايشنامههاي و ميداد نمايش برايخانوادهها كه داد
شهرداري خدمت شوارد.-ه سال 1304 در وي ميرساند تنظيم به
به را تهران شهرداري منقول ادارهاموال رياست بعدها و شد
.گرفت عهده
شاهرخ افلاطون نكيساارباب تئاتر
تئاترتابستاني شاهرخ افلاطون ارباب ش.-ه سال 1309 در
هنرپيشگان كه كرد ايجاد نكيسا تئاتر نام به را زرتشتيان
اين كار فهرست در.داشتند شركت آن در ايران كمدي
وابومسلم مانندنادرشاه تاريخي نمايشهاي تماشاخانه
تئاتر.درآمد اجرا به بود شاهرخ خود نوشته كه خراساني
آن در بسياري هنرپيشگان كه بود مراكزي جمله از نكيسا
قانون نكيسا تئاتر آمدن وجود به با مقارن.يافتند تربيت
قانون اين طبق.ميشود برقرار رضاشاه حكومت در نيز سپاه
يك اينكه مگر باشد داشته اجرا اجازه ندارد حق تئاتري هيچ
.دهد تحويل معادن وزارت يا شهرباني به را خود كار از نسخه
شديد سانسور مرحله دو از بايد نمايشنامهاي هر ترتيب بدين
تمامي پاي و دست توانست سانسور زمان اين در.كند عبور
سال 1320 تا سال 1309 از قانون اين ببندد ، را گروهها
.داشت ادامه همچنان
الوندي فاطمه
|