كهن فرهنگ پيكر بر كلنگ زخم
لاتين آمريكاي در باستانشناسان يافتههاي از گوشهاي
ملي اسناد
يادگارهاي سوداگران ، توسط هدف بي و كور حفاريهاي
قرار نابودي معرض رادر ملي وگنجينههاي فرهنگي ارزشمند
ميدهد
فرهنگي ميراثهاي از مراقبت براي مردم در انگيزه ايجاد
براي راهها موثرترين از يكي باسوداگران ، مقابله و
است مخرب غيرمجازو كندوكاوهاي از جلوگيري
زخمآهنگ
تا كلنگ ضربههاي نامنظم صداي شباهنگاهي ، نسيم همراه
كه است زخماهنگي ضربهها ، اين كه دريغا.ميرود دوردست
دست.ميآيند فرود ما نياكان يادگارهاي برعزيزترين
شور و عشق با ما پدران و مادران كه را زيبايي آفرينههاي
كه را گلين لوحي ميكوبند ، هم در پديدآوردهاند ، زندگي ، به
پيشينيان راز و پررمز تاريخ از پنهان گوشههايي رازدار
را مهرباني طاقچههاي و منقوش ديوارهاي ميپاشند ، فرو ماست ،
فرو دارند ، خود در را نسل چندين زندگي جويبار همهمه كه
پيشينيان از گوهري يا تنديسيو سكهاي ، شايد تا ميكوبند ،
بازارمكاره در بها نازلترين به را آن و بيابند
موزههاو به سرش يك كه دهند قرار غارت چرخه در سوداگران ،
عيني شاهدان گفته به بنا.ميبرد راه خارج حراج ميدانهاي
گنج جويندگان و سوداگران كلنگ گذشته ، دهه طولسه در تنها
و است زده زخم باستاني تپههاي و بنا قديمي ، مقبره صدها بر
اگرچه.است رفته يغما به ارزشمندي يادگارهاي ميان اين در
خيل اين بر را عرصه حدودي تا اخير سالهاي قانوني ترتيبات
به مردم زمانيكه تا تجربه به بنا اما است ، بسته آزمند
ازميراثهاي نگاهباني براي كافي انگيزه كلمه ، وسيع معناي
آشكار راههاي يافتن از چشم سوداگران نيابند ، خود فرهنگي
آنها كشاندن و ما ملي گنجينههاي به دستيابي براي پنهان و
بهميراثهاي عنايتبرنميگيرند جهاني بازارهايحراج به
يادگارهاي اين از نگاهباني به تنها كشورمان فرهنگي
و خارجيان به آنها شناساندن نميشود ، محدود ارزشمند
همتي نيز جهانيان به ديرسال تمدن يك ارزشهاي بازتاباندن
.ميكنيم دنبال نيز آينده در را بحث اين.ميطلبد والا
گزارش سرويس
سرمايه همهبگويد ما به را واقعياش نام ندارد دوست قلي
بضاعت همين با.كوتاه دسته كلنگ يك و است يكخورجين او
دورترين تا (تهران شمال در) آباديامامه از او اندك
خودش قول به قليپاگذاشتهاست زير را طالقان روستاهاي
سپري از كهپس اكنون اما است ، حرفهاي (گنجياب) كن گنج يك
جز و فراگرفته را استوارش زانوان سستي جواني ، سالهاي شدن
زحمات و عمر خرمن از حاصلي است ، نمانده برايش دندان چند
به را او يافتههاي ديگران كه چرا.است سالهبرنگرفته چندين
حوالي در كه كلاهخودي و شمشير از.خريدهاند بها ارزانترين
كه پلنگ يك پيكرهبرنزي تا آورد بدست طالقان روستايمير
و مسي كاسهاي يا.شد نصيبش پيرامونامامه تپههاي در
را همه و همهبود يافته اطرافهشتگرد در كه منقوش
خرج يافته رهگذر اين در كه را آنچه واو خريدند ديگران
:ميگويد.است كرده گنجيابيعادت و آوارگي به اما است كرده
!شبشكار همچونجغد و تپهها و دامنهها در.بسيارند من همچو
چيزي رايجترين.ميافتند زمين جان به كلنگي و فانوس با
بسياري !است مردگان استخوانهاي بقاياي ميشود ، كهنصيبشان
به را عمر بزرگ گنجي به دستيابي درآرزوي و راه اين در
سراب دشت در گنج درسوداي هم بسياري و بردهاند پايان
!ميتازند
هفت ، :ميگويد قلي.غيرمجازند حفاران خطرترين كم قليها اما
مجهز گنجيابهاي با.است شده زياد دست كه سالياست ده هشت ،
.ميبرند و مييابند ميخواهند راكه آنچه شبه ، يك ميآيند
ماهي تفريحي بهصورت و قلاب با آنكه !ماهيگيري مثل درست
!ميبرد خروار خروار و مياندازد جا تور آنكه و ميگيرد
مادرياش سرزمين ملي سرمايههاي به زياني چه نميداند قلي
فراگيرترين عنوان به ميتواند سيما و صدا اما.ميكند وارد
هر دركند آگاه را او امثال و او جمعي ، ارتباط وسيله
.باشد ممكن كه قالبي
ما فرهنگي ميراث
جشني با.است سربلندايستاده و باشكوه زمان ، گذر از خسته
را ديرين ميراثمقاومت از سرودي و نور از رقصي رنگ ، از
جاودانه ميراث ميكند ، هديه نوين نسل به اصيل ، صداقتي با
.ما فرهنگي
قدمت كه تمدني است ، كهن فرهنگي و تمدن گاهواره كه كشوري
ادوارزير تمام در كه كشوري.ميرسد سال هزار بهچندين آن
امروز است نكرده خم كمر تاريخ ، مهاجم ارابهرانان چرخهاي
دنيا باستانشناسان و چندسالهاش ، شرقشناسان و چندين ميراث
.است كرده جذب خود به را
به ضروري و حياتي بسيار حفاظتش و انتقال كه ميراثي
.نظرميرسد
واقع در ميكنيم ياد فرهنگي ميراث عنوان به ما كه را آنچه
اعتقادات ، باورها ، و سنن رسوم ، و آداب از مجموعهاياست
و تاريخي محوطههاي و نيزمكانها و مردم زندگي شيوه
به يك هر ميشوند ، كه نگهداري موزهها در امروز كه اشيايي
جوان نسل به اصيل فرهنگ انتقال بر بسياري تاثير خود نوبه
قول به و.دارد ديگركشورها مردم به آن شناساندن و
خطور انسان ذهن به كه انديشهاي هر فرهنگي ميراث كارشناسان
آن وسيله به تا يابد تجلي او ذهن از خارج در و كرده
ناميده فرهنگ سازد ، برطرف را خود معنوي و مادي نيازهاي
اثر باشد انديشهها اين از گويا نشانه كه چيزي و ميشود
تحول سير اين گوياي كه آثاري بنابرايناست گرفته نام
حفظ را ما فرهنگي ارتباط بتوانند و باشند انسان انديشه
.برخوردارند بالايي فرهنگي ارزش از كنند
حفاريهاي به توجه با و پژوهشگران و متخصصين اعتراف به
هم بابل و مصر از ما كشور صنعت درايران يافته انجام
ظروف بر كه آمده دست نقوشبه آثار نيز و.است قديميتر
درك و ذوقهنري از است واگويههايي است شده حكاكي سفالي
.سرزمين اين مردم طبيعت
برنزهاي قالب در را فلزات از تركيبي ايراني ، صنعتگر
و است كرده عرضه صنعت جهان به پيش هزارسال سه در لرستان
بر سر حالي در مرطوب خاك اززير سال همه اين از پس امروز
.ندادهاست راه برخود فساد ذرهاي كه افراشته
و سعي و باستان ايران مردم سليم ذوق تمامي آنكه خلاصه و
كامل اسلوب و ونگار ازنقش پر بناهاي ساختن در ايشان تلاش
.ميطلبد دقيق وتوجهي بسيار حفاظتي معماري
اجتماعي -فرهنگي حيات حفظ در باستاني اشياي و موزهها نقش
يكي موزهها در آن نگهداري و باستاني اشياي ماندن جاي بر
يك از كه چرا.است فرهنگ حفظ و انتقال عوامل مهمترين از
چند ميراث جهانگردان و توريستها صحيح راهنمايي با طرف
اين طرفي از و ميشود شناسانده دنيا در ايران ساله هزار
اما.بود خواهد نوين نسل فرهنگي دستمايههاي ماندگار آثار
ماتنها باستاني و قيمتي اشياء كه است اين است مهم كه آنچه
حافظ ما خانههاي از بسياري نيستند نگهداري قابل درموزهها
به دادن بها با است خوب چه و هستند اشياء اين امنيت
در فرهنگيشان ميراث و دارايي ثبت اشياء ، اين صاحبان
دادن اجازه و كشور فرهنگي ميراث اطلاعات خانواده از گوشهاي
و بيشتر را آثار اين نگهداريشان و حفظ جهت در آنها به
.نمائيم حفظ بهتر
تاريخي اموال غارت تاريخي سابقه
خطي نسخ از سرزمين ، اين هنري وذخاير اشياء ربودن و چپاول
و زرين و سيمين و سفالي ظروف نفيسترين تا گرفته تذهيب و
كه نيست داستاني زربفت قديمي منسوجات و فرشها ارزشترين با
و شود پاك فرهنگيمان تاريخ حزنانگيز لوح از سادگي به
و آرميتاژ -لوور چون بزرگي موزههاي امروز اينكه آن نتيجه
شكوه با تالارهاي و غرفهها صاحب چپاول اين لطف به بريتانيا
.شدهاند ايرانيان و ايران هنر دستاوردهاي از مملو
فرهنگي ميراث متخصص و كارشناس محيالدين مجيد دكتر
سايه غرب حيات بر ماشيني زندگي جاكه آن از:ميگويد
را آنها بريدهاند خويش اصالت و فرهنگ از آن مردم و افكنده
ايران چون كشورهايي ارزشمند و فرهنگي آثار تا داشته آن بر
خود توريسم صنعت به هم تا دارند نگاه خود موزههاي در را
بيشتري فرهنگي غناي مردمشان به اينكه هم و بخشند رونقي
ميشود منظور آثار اين ربودن در كه ديگري علت اما بدهندو
جمعآوري به خارجي مجموعهداران تشويق و عتيقه بازار رونق
مقوله بر اقتصادي محوريت غلبه بالاخره و فرهنگي اموال
.است فرهنگي
فرهنگي ميراث از حفاظت چگونگي
آحاد همه.نيست دولت دوش بر تنها فرهنگي ميراث از حفاظت
اين در آنچه اما.دارند يكساني سهم آن نگهداري در جامعه
ساماندهي در رسمي سازمانهاي و دولت نقش دارد اهميت ميان
و.است ارزشمند ميراث اين حفظ براي وگريخته جسته تلاشهاي
اشياء قاچاق راه بستن مرزهاو از حفاظت با تنها مهم اين
ميتواند دولت كه معتقدند صاحبنظران بلكه نيست ميسر عتيقه
بيشتر چه هر مشاركت راه موثر ، آموزش و ساده قوانين وضع با
.سازد هموار را ملي فرهنگ سرمايههاي اين از حفاظت در مردم
نگهداري و فروش و خريد در مردم گذاردن آزاد مثال عنوان به
اينكه بر علاوه اينمعاملات دقيق ضبط و ثبت كنار در آثار اين
از ميشود ، جامعه مردم اشتياق با و موثر مشاركت موجب
نيز است آن تحمل به مجبور دولت كه سنگيني و گزاف هزينههاي
را فرهنگي ميراث سازمان بودجه اگر.ميكاهد چشمگيري طرز به
با ميتوان چگونه بگيريم نظر در سال در ريال ميليارد پنجاه
را تاريخي معماري ثبتشده اثر ميليون دو بودجه اين
فقط تعداد اين كه اين به توجه با).نمود مرمت و نگهداري
اگر مثال ، اين به توجه با حال (است معماري آثار به مربوط
باشند آثار اين حافظ و متولي دولتي سازمانهاي و دولت تنها
اشياء كه است آن بهتر.است روشن ما فرهنگي ميراث تكليف
از ترس از علمي حفاظت اصول و حساب بدون آنكه جاي به عتيقه
به شوند ، نابود و مانده مدفون خاك زير در رفتنشان دست
.بمانند باقي نزدصاحبانشان در مشخص و قانونمند شكلي
ملي درامدزايي فرهنگي ، ميراث از حفاظت
بازديد بابت جهان سراسر در جهانگرد ميليونها كه جايي در
راه اين واز ميكنند خرج دلار ميليونها مصنوعاتنوين ،
ميشود ، مصنوعات اين صاحب كشورهاي نصيب ارزي سرشار درامد
با ايران چون پهناوري و كهن كشور در كه است تامل جاي
عدم دليل به قيمتي اشياء و تاريخي ثبتشده اثر ميليونها
ارز گونه هيچ آثار اين صحيح نگهداري و عرضه و راهنمايي
ناصر.نميگردد كشور عايد راه اين در توجهي قابل آوري
عليرغم:ميگويد فرهنگي ميراث سازمان آموزشي معاون پازوكي
تلاش و ايران فرهنگي كلان دارايي و جغرافيايي مناسب شرايط
مقوله اين در بسياري كار جاي هنوز فرهنگي ميراث كارشناسان
شايد شود گرفته نظر در راه اين در كافي بودجه اگر و.است
گردشگري صنعت و كرد حفاظت آثار اين از بيشتر و بهتر بتوان
فرهنگي ميراث سازمان آنكه ويژه به بخشيد رونق ايران در را
فرهنگي سرمايههاي حفظ در سازمان مرتبطترين و اصليترين
.ماست
اهميت از كه آنچه اما است بسيار مقوله اين در بحث اگرچه
ميراث و تاريخي آثار مرمت و حفظ است برخوردار ويژهاي
و جهانگردان به ايران تاريخ شناساندن جهت در فرهنگي
خود كه است ، كشور جوان نسل به كمال و تمام انتقال
.است راه اين در هدف اصليترين
|