فلسفه و دين سازشپذيري
قرطبي متكلم و فيلسوف ميمون ، ابن عقايد و حيات به نگاهي
(دوم بخش) هفتم قرن
زمانهايكه و زندگي با پيشين شماره در:جستارگشايي
اين در.شديد آشنا ميزيست قرطبي بهنام فيلسوف ابنميمون
هفتم قرن انديشمند اين نوشتههاي و آثار معرفي ضمن شماره
به وي فلسفي و كلامي انديشههاي درباره مبسوط بحثي هجري ،
.ميشود ارائه مهماشدلالهالحائرين كتاب خصوص
معارف سرويس
:است شرح بدين ابنميمون طبي و فلسفي آثار
:فلسفي آثار
كه عنوانمقالهفيصناعهالمنطق تحت منطق ، در رسالهاي -1
به اصل در كتاب ايننوشتهاست جواني در را آن ميمون ابن
.شد ترجمه عبري به تبون ابن وتوسط شد نوشته عربي زبان
اصل مدتها و شد ترجمه نيز لاتين بهزبان شده ياد كتاب
عربي اصل توركر خانممباهات اما نبود دسترس در آن عربي
جغرافياي و تاريخ و زبان دانشكده مجله در و يافته را آن
.كرد چاپ آنكارا دانشگاه
كلاميابن و فلسفي كتاب مهمترين كه الحائرين دلاله-2
عبارتهاي است كرده سعي كتاب اين در ميمون ابن.است ميمون
.كند تاويل فلسفي و عقلي قواعد براساس را عتيق عهد
در همچونغزالي است كوشيده ميمون ابن تيميه گفتهابن به
هم در فلسفي بامطالب را ديني متون و نصوص مسلمانان ميان
(12).كند تاويل را ديني عبارات و آميخته
خط عربيو زبان به را كتاب ميمون ابن اينكه علت ظاهرا
و قرارگيرد خواص استفاده مورد كه است آن نوشته عبري
.نيابند دسترسي بدان يهود و مسلمانان عوام
شخص اجازه با تبون ابن به معروف تبوني يهودا بن شموئيل
عبري ترجمه كه برگردانيد عبري به را كتاب اين ميمون ابن
خط با اصل در اينكتاب گرچه.است رسيده ميمون ابن تصديق به
كردند توجه بدان نيز عالمانمسلمان اما بود شده نوشته عبري
.نوشتند شرح آن بر و
كتاب در هاروارد دانشگاه استاد ولفسن اوسترين هري
بر متعددي تفاسير كه است آورده ارسطو بر (13)نقدكرسكاس
كلامي و فلسفي مباحث فهم به كمك براي الحائرين دلاله كتاب
بر تفسير چهار از همچنين وي.است شده نوشته آن در مندرج
آنها بهترين و ارزشترين با و ميكند ياد مقدمه پنج و بيست
قمري هجري هفتم قرن دانشمند تبريزي ابيبكر محمدبن شرح را
(14).برميشمارد
ميانفيلسوفان در و شد ترجمه نيز لاتين به الحائرين دلاله
آلبرت چون وكساني يافت رواج نيز مسيحي اروپاي مدرسي
استفاده آن از آكويناس توماس و (Albertus Magnus) كبير
.پذيرفتند تاثير و كرده
شريعت و فلسفه تطبيق به علما از برخي يهود ، ميان در
(15).ساختهاند محكوم را آن و كرده اعتراض موسوي
:طب در ميمون ابن آثار
مهمترين كه است مانده باقي طب در اثر يازده ميمون ابن از
:از عبارتند آنها
و بزرگترين محققان برخي گفته به كه موسي فصول-1
.است ميمون ابن طبي كتاب مهمترين
جالينوس كتاب از مختصرات -2
به حنينبناسحاق را بقراط اصلفصول.بقراط فصول شرح-3
شرح عربي به را آن نيز ميمون ابن و بود كرده ترجمه عربي
.است كرده
.تنگياست نفس و آسم مورد در كه فيالربو مقاله-4
در ابنميمون.الادويهالقتاله من التحرز و كتابالسموم -5
خرمگس ، زنبور ، عقرب ، مار ، نيش از كتاب اين اول قسمت
بيروني داروهاي و گفته سخن هار سگ گزيدن از نيز و عنكبوت
از نيز دوم قسمت در ميكند ذكر نيز را لازمالاستفاده دروني و
.ميكند بحث سمي دواهاي و زهرها
الافضلنورالدين الملك براي كه الصحه فيتدبير رساله-6
.است شده نوشته ايوبي الدين صلاح پسر علي
ميمون ابن كلامي و فلسفي انديشههاي
و روشمطالعه:كلامي فلسفي مسائل تحقيق در ميمون ابن روش
آن الحائرين بزرگدلاله كتاب در خصوص به ميمون ابن تحقيق
فلسفي گفتارهاي و فلسفه با را ديني مسائل و مطالب كه است
.كند تفسير و تاويل را آنها و آميزد هم در
سخنان سو يك از ميمون ابن الحائرين كتابدلاله در
و يعنيثامسطيوس او آثار شارحان و ارسطو نظير فيلسوفاني
ديگر از و ميدهد نقدقرار و بحث مورد را افروديسي اسكندر
همچنين و كرده اشاره اشعري و معتزلي متكلمان عقايد به سو
و طفيل ابن و غزالي همچون دانشمنداني انديشههاي و آراء
مورد را اشبيلي افلح ابن و كلداني وحشيه ابن و ثابتبنقره
.ميدهد قرار علمي نقادي و تحليل و بحث
ابن انديشه از نسخهاي مثابه به ميمون ابن تفكر اصلي خطوط
بزرگترين را ارسطو رشد ، ابن مانند نيز او كه چرا است ، رشد
مورد وحي بر مبتني دين هماهنگي براي و پنداشته فيلسوف
تلاش ارسطو فلسفه با (ع)موسي حضرت شريعت يعني خود ، اعتقاد
فلسفه مروجان از ميتوان را ميمون ابن اساسا.ميكند بسيار
.آورد شمار به رشد ابن
هم با اساس در فلسفه و دين ميمون ابن و رشد ابن ديد از
در.دارد مجازي بياني فلسفه به نسبت دين فقط ندارند جدايي
و قدم يك تنها باور و اعتقاد و برايمان مبتني دين واقع
مبتني اصيل دين كه آناست از پس و است دين در قدم نخستين
عقايد با فقط انسان و.برهانيحاصلميشود استدلالات و عقل بر
به ميتواند شده فلسفي اصطلاح وبه برهانعقلاني با كه ديني
(16).الهيبرسد حقايق
و داشته همتوافق با جهت سه از دين و فلسفه ابنميمون ازنظر
فلسفه و دين سازشپذيري جنبه سه اين.سازشپذيرند هم با
:اينكه عبارتنداز
و همزاد سرچشمه دو وحي و عقل معرفتشناسي ديدگاه از -1
.بشرياند معرفت توامانبراي
سنت و معارف از بخشي بهعنوان فلسفه تاريخي ، ديدگاه از -2
ديني سنت كرد ثابت ميتوان كه چرا است بوده يهوديان فكري
خداو و انسان مورد در را فلسفي بنيادين حقايق خود بطن در
ايمان و عقل ميان كه است اينجا در وداراست هستي جهان
.است موجود ذاتي يكهماهنگي
كه چرا دارند ، هماهنگي فلسفه و دين نيز فرهنگي جنبه از -3
.جهانياند معرفتي دودستگاههاي هر
يهود دين تطبيق يعني همينانگيزه با كتابدلالهالحائرين
يك از دين گفت البتهميتوانشد نگارش ارسطويي بافلسفه
وحدت و خداوند وجود اثبات نظير مسائلي كه چرا ;منظركلي
درميان كمابيش جلالش و جمال صفات نيز و او بيهمتاي ذات
.ابنميمون نزد كه است همان نيز مسلمان و مسيحي فيلسوفان
در دومدلالهالحائرين كتاب از فصل 11 در ابنميمون خود
برخود ، متقدم مسلمان متكلمان و فيلسوفان برخي نظريات مورد
گفتههاي با متناقض چيزي سخنان اين در كه ميكند اظهار
.نيست ما پيامبر
ديني فلسفي نظام يك خواستهاست ابنميمون كه جهت اين از
مسيحيت آكويناسدرعالم توماس با را او بسازد ، ميتوان
ديگران و قديس آگوستين توماس ، از پيش البته.كرد مقايسه
فلسفه زبان با را مسيحي الهيات داشتند سعي كليسا آباء از
.كنند تبيين و بيان نوافلاطوني و افلاطوني
كهدر بودهاند كساني نيز ازابنميمون پيش يهود جامعه در
و حكمت و يكسو از وحي مبتنيبر دين و شريعت تقريب راه
از وحياني عقيده تطبيق ديگر ، سخن به و ديگر سوي از فلسفه
اين.زدهاند گام ديگر ازسوي طبيعي عقل پذيرفتههاي و يكسو
از پس و پيش نيز مسلمان و مسيحي فيلسوفان ميان در روش
كه فيلسوفي نخستين شايد اما است ، شده تجربه ابنميمون
دروازه براين و نهاده گام طريق اين در كه كرد سراغ ميتوان
موسيابن همكيش يهودي اسكندراني همانافيلون باشد ، كوفته
بهگونهايعقلاني را (ع)موسوي شريعت كرد سعي كه است ميمون
مفاهيم با را عتيق عهد مندرجات و محتويات و كند تاويل
فلسفه فيلون.سازد نزديك بههم و نموده تطبيق يوناني فلسفه
همچو يك تاسيس براي فلسفي دستگاه مناسبترين را افلاطون
مسيحي كليساي پدران نخستين همچنانكه يافت ، ديني نظامفلسفي
و (م 217) كلمنتس (م م 254) اريگن جاناسكات همانند نيز
نوافلاطوني و افلاطوني مكتب دو به (م م 430) قديس آگوستين
(17).توجهداشتند منظوري چنين براي
شناخت براي را خود اصلي منابع و مراجع ابنميمون
آثارش برخي مترجم به نامهاي در دوزيستي دستگاه چنين
اهل تبون شموئيلبن يعني عبري به ازجملهدلالهالحائرين
و اصول كتابهايش كه ارسطو:ميكند گزارش چنين فرانسه جنوب
نوشتههايش كه فارابي است ، علمي تاليفات همه بنيادهاي
بفهمد ، و كند مطالعه را آنها بايد هركس و عالياند بيگمان
كه ارسطو فلسفه بر مهم و معتبر شروح بالاخره و
.نگاشتهاند ابنرشد و ثامسطيوس اسكندرافروديسي ،
عرصه و است شده بخشتقسيم سه به كتابدلالهالحائرين
اين در.رادربرميگيرد فلسفي مسائل از وگستردهاي وسيع
وسطي قرون ديني فيلسوف يك كه مسائلي همه با ابنميمون كتاب
يا عقل و ايمان:دارد سروكار باشد درگير ميتوانسته آن با
و خداوند بودن ناجسماني وحدت ، هستي ، دين ، با فلسفه رابطه
انسان با خدا رابطه اشياء ، با خدا رابطه او ، آزاد اراده
...و وحي ازطريق
يهودا شاگردشيوسفبن بهويژهبراي را كتاب اين ابنميمون
و دلالت قصد او كه اوسرگشتگانند مخاطب عموما اما نوشت
چه وسرگشتگان حائرين اين.دارد را راهنماييشان
را ايشان راهنمايي و دلالت ابنميمونقصد كه كسانياند
بهرهاي فقهي و شرعي علوم در كه سرگردانانياند آنان دارد؟
دارند قصد و كرده مطالعه نيز را فيلسوفان علوم و بردهاند
به يكسو از اينان.كنند درك و بفهمند را فيلسوفان مراد
را فلسفي علوم ديگر سوي از و دارند ايمان شرعي علوم
كنند برقرار سازشي آنها ميان نميتوانند چون و خواندهاند ،
قلمداد يكديگر ناقض و متفاوت را آنها كه آنرو از و
دارد قصد ابنميمون.ميشوند حيرت و سرگشتگي دچار ميكنند ،
فلسفي غلط عقايد برخي رد ضمن ديني فلسفي نظام يك تاسيس با
عهد) يهود مقدس كتاب باطني معاني استدلال ، و برهان سلاح با
.كند تاويل را تلمود و (عتيق
در و است حائرين واژهمشتق ريشه كه حيرت واژه واقع در
و ذهني وضعيت دلالتبر رفته بهكار ابنميمون عنوانكتاب
باور دو ميان كشمكش و جدل از عبارتست كه دارد خاصي فكري
و مسلمان فيلسوف فارابي ابنميمون از پيش.متضاد
براي را حائرين اصطلاح نيز يهودي فيلسوف داود ابراهيمابن
توافق فلسفه و دين ميان نميتوانند كه كساني حال بيان
(18).بردهاند كار به كنند برقرار
در را شرحي اولدلالهالحائرين جزء از فصل 71 در ابنميمون
ارائه مسلمين نصاراو و يهود نزد كلام علم موردپيدايش
اسلامميتواند در فلسفه و كلام تاريخ حتيبراي كه ميدهد
در آغاز در شرعي علوم:ويميگويد.شود تلقي معتبر و مفيد
با نميخواستند يهوديان كه چرا نبود ، مدون يهود قوم ميان
فراهم را مجادلات و اختلافات ظهور اسباب علوم اين نوشتن
يهود بر ديگر اقوام تسلط بهسبب كه زمان درطول اما سازند ،
ديني بزرگ اصول اين رفتند ، ازميان علوم اين دانايان
در كمي تنبيهات و اشارت وجز بربست رخت يهود قوم ازميان
باقي كه نيز كمي مقدار آن و نماند باقي مدرشوت و تلمود
.است شده اخذ اسلامي متكلمين از مانده
اسلام عالم متكلمان معتزلياننخستين ابنميمون نظر از
.فراگرفتند ايشان از را كلام و توحيد علم يهوديان و بودند
آراء گرفتن از يهوديان ولي شدند ، پيدا اشعريان آن از پس
و بودند پذيرفته را معتزله راي زيرا كردند ، خودداري ايشان
دراندلس يهود دانشمندان اما.ميدانستند برهاني را آن
قواعد با كه آنجا تا را آنان وآراء رفتند فلاسفه بهراه
ايشان اقوال جهت وبههمين پذيرفتند نداشت تناقض شريعت
كتابدلالهالحائرينموافق در آراءابنميمون با
ميان در را كلام علم پيدايش اصل ميمون ابن (19).است
فلاسفه گفتار مسيحيت علماي چون:ميگويد وي ميداند مسيحيان
كلام علم تدوين به دست ديدند تناقض در خود باورهاي با را
تا كردند اثبات مقدماتي مبتنيبر را خود ديني عقايد و زده
مسلمانان و.شود رد بود ، ايشان دين منكر كه فلسفه آراي
و فلاسفهخواندند آراء بر را مسيحيان رديههاي نيزوقتي
آن شدند ، اينبارهآشنا در وابنعدي آراءيحيينحوي با
مطابقدينشان را آنچه نيز فلاسفه ازآراء و پذيرفته را
شريعتي هر در مقدمات بردنداين گمان و پذيرفته بود
پديد مسلمين ميان در كلام علم بدينگونه واست لازمالقبول
كه كرد ظهور كلامي مختلف مكاتب نيز مسلمين ميان در و آمد
.دارد اختلاف ديگري با هريك
را حقيقت شناخت ومسلمان مسيحي متكلمان ابنميمون ازنظر
وجود كردند سعي نكردندبلكه آغاز طبيعت و وجود ازشناخت
بهگفته.كنند تفسير خود آراي وفق رابر طبيعت و
نوع يك از همه متكلمان كهراه كرده مشاهده وي ابنميمون
وجود عالم اعتباريبه كه ايناست آنان كلي وقاعده است
تجويز را خلافآن عادتا عقل ايشان بهعقيده زيرا.نيست
تخيل از متكلمان اين گاهي:ابنميمونميگويد.ميكند
مقدماتي برطبق آنان.عقلميپندارند را آن و ميكنند پيروي
و ميكنند يقين بودنجهان حادث به ميدهند ترتيب كهخود
صانعي عالمحادث ، اينكه در كردند ثابت را حدوثعالم چون
جسم و صانع اين وحدت به آن از پس و نميكنند ترديد دارد ،
و است چنين اسلام متكلمان همه راه ميكنند ، استدلال او نبودن
راه همين بر ميكنند پيروي ايشان از كه نيز يهودياني
(20).ميروند
جدلي ماهيت كند بيان فوقميخواهد گزارش با ابنميمون آنچه
مقدمات بر آنكه بهجاي مباحث اين يعني.است كلامي بحثهاي
بر باشد استوار طبيعت عالم و وجود شناخت و يقيني و بديهي
استوار متكلمان تخيلات بر حتي يا و ديني باورهاي و عقايد
حدوث كه آنجا از متكلمان از برخي كه آن مثل درست.است شده
را آن يافتهاند سازگارتر خداوند وجود اثبات با را عالم
يا برشمردهاند ، كفر مساوي را عقيده اين انكار و كرده قبول
كه شدهاند طفره حتي يا و لايتجزا جزء به قائل ديگر برخي
ندارد خداوند وجود اثبات و ديني مسائل به ربطي ماهيتا
براي مقدمه بهعنوان متكلمان ، برخي كلامي دستگاه در اما
.ميرود بهكار خداوند وجود اثبات
طريقه در تامل و بادقتنظر:ميگويد ابنميمون بههرحال
مقوله از آنان كهمباحث چرا شدم بيزار آن از متكلمان
فيلسوف به شبيه را ابنميمون كه است اينجا.نيست برهان
خود ايماني دغدغههاي همه با كه ميبينيم ابنرشد نظير بزرگي
متجلي خود ديني فلسفي دستگاه در را فلسفه حقيقت دارد قصد
جهانبيني با تفاوتي هيچ بودن حقيقت حيث از كه حقيقتي.كند
.معرفت منابع و مجاري ازجهت مگر ندارد ، ديني صحيح
حقيقت دقيقتر بهعبارت دينو با را فلسفه بتوان آنكه براي
كه نيست شك تطبيقكرد و تلفيق ديني حقيقت با فلسفيرا
حقيقت فلسفيبه رنگارنگ انديشههاي درميانبازار بايست
.يافت دست ديني حقيقت به ديني متون ظواهر وراي در و فلسفه
همه ظاهر نه و است برهاني و درست فيلسوفان آراء تمام نه
.است وحي منبع موردنظر ديني حقيقت ديني متون و روايات
ميان توافق ايجاد براي عالماسلام در معتزلي متكلمان
ميزدند ، ديني نصوص لغوي تاويل به دست نقل با عقل يافتههاي
امكان شبهه تا گرفتند منتظره بهمعناي را ناظره چنانكه
نيز نظيركندي فيلسوفي.نيايد پيش آخرت در خداوند رويت
در را تاويلي كمابيشهمينگونه بود معتزليان تحتتاثير كه
كتاب در ابنرشد.ميبرد بهكار ديني و شرعي نصوص مورد
روششناسي منالاتصال الحكمهوالشريعه فيمابين فصلالمقال
در كه كرد طراحي شريعت و حكمت اتحاد زمينه در را خاصي
.گذاشت اثر نيز ابنميمون
كتب و تورات در خداوند درمورد كه الفاظي ابنميمون ازنظر
و ظاهري بهمعاني حمل نبايد ميرود بهكار دينييهود ،
الهياتتنزيهي از ناشي ابنميمون اينديدگاه.شوند لغوي
ابنميمون.ميشود گزارش ازاين پس كه اوست سلبي و
سخن عتيق عهد (آفرينش كتاب)تكوين سفر در اگر:ميگويد
و صورت مراد است ، آمده خدا صورت و شكل به انسان خلقت از
و حقيقت معني به بلكه نيست ، ظاهري و لغوي معني به شكل
و اوست عقلي ادراك انسان نوعيه صورت و است نوعيه صورت
ادراك و عقلانيت معني به خدا ، شكل و بهصورت انسان آفرينش
.است معقول و عاقل و عقل خداوند همچنانكه.است معقولات
درك نه است عقلي نظر و ادراك بهمعني خداوند رويت همچنين
مستقر و ثابت بهمعني نيز سماوات در او سكونت و جلوس حسي ،
انسانها در ما كه حالت آن نه اوست ، بودن بيتغيير و بودن
بر لغات حمل با شدت به ميمون ابن حال هر به.ميبينيم
بوي كه چرا است مخالف خداوند صفات مورد در ظاهريشان معاني
.ميرسد مشام به آنها از تجسيم و تشبيه
او صفات و خداوند وجود اثبات
از را او وحدانيت و خداوند وجود اثبات درست راه ميمون ابن
نظر ازميداند عالم قدم فرض بر مبتني فلسفي برهان طريق
قدم فرض راه از اما نيست قطعي امري عالم قدم ميمون ابن
و خداوند وجود اثبات براي يقيني قطعي برهان ميتوان عالم
.كرد اقامه او توحيد
قطعي باادله كنيم فرض قديم را عالم اگر:است معتقد وي
كه است موجودي ازاجسام ، غير جهان در كه ميشود ثابت
و نيست علتي را او و است وابدي نيست مادي و جسماني
متكلمان مقدمات ميمون ابن.خداست او و ناپذيراست تغيير
جسماني و او توحيد و صانع اثبات و عالم حدوث اثبات رادر
آنگاه.ميكند شك مقدمات اين همه در و برميشمارد او نبودن
موضوع اصل بر مبني فرضي مقدمه يك و برهاني مقدمه خود 25
.ميآورد او نبودن مادي و صانع اثبات در حركت بودن ازلي
مسلمانان ميان از و است مشهور پنجگانه و بيست مقدمات اين
كرده شرح را آن تبريزي ابيبكر بن محمد ابوعبدالله
(21).است
حركتي هر كه آناست زمان و حركت قدمت و فرضازليت خلاصه
خود اما است حركات محركتمام فلك و ميخواهد ، محرك
باشد آن از بيرون بايد فلك محرك.باشد خود محرك نميتواند
محركي فلك كه گرفت نتيجه ميتوان بنابرايننباشد جسماني و
.است عالم صانع كه دارد مادي غير
و دانسته فقطمرجح را حركت ازليت ارسطو ميمون ابن نظر به
مردم آراء ميمون ابن گفته به.نميداند يقيني امري را آن
:است گونه سه جهان قدم و حدوث در
مبنيبر موسويهاست ، شريعت عقيده و اديان ارباب راي نخست
اشياء همه خداوند و است اوستحادث در چه هر و جهان كه آن
مطلقا آفرينش از پيش جهان و است مطلقآفريده عدم از را
عدم كتم از را چيز همه خود ، قدرت به خداوند و نداشته وجود
حتي چيز ، همه و است ساخته وارد وجود عرصه به و كرده خارج
جسم بر عارض حركت و حركت بر عارض زمان زيرا است حادث زمان
دو هر و عالمند اين جمله از دو هر حركت و زمان.است
چيزي است محال اينكه بر مبتني است افلاطون راي دوم.حادثند
مسبوق چيزي هر.گردد معدوم موجودي يا آيد وجود به عدم از
اما است ، قديم عالم.النهايه غير الي است صورت و ماده به
.شدهاند آفريده ديگري چيز از و نيستند قديم افلاك
و راقديم افلاك كه است ارسطو راي:سوم راي بالاخره
سه هر به ميگويدقائلان ميمون ابن.ميپندارد تباهنشدني
جهان كه معتقدند نيز امابرخي ميپذيرند را صانع وجود قول
ندارد سازنده و صانع و سبب و علت و محضاست تصادف محصول
.اوست پيروان و اپيكور راي اين و
دامنهدار ازمسائل كه را عالم قدم و حدوث مساله ابنميمون
الطرفين جدلي مسائل از فلسفهاست عالم در قوس و پركش و
هر ادله است معتقد ويميداند (Dilemmaكانت اصطلاح به)
شريعت به بنا چون اما است نقض قابل قضيه اين در دوطرف
او.ميداند حادث را عالم نيز او است حادث عالم (ع)موسي
آن لوازم با را الاالواحد عنه لايصدر معروفالواحد قاعده
كه است معتقد و ميكند رد است ، دهگانه عقول به اعتقاد كه
قمر فلك موجوداتزير درباره آنچه يعني ارسطو ، طبيعيات
قمر فلك دربارهفوق او گفتههاي اما است ، درست است گفته
(22).نيست برهاني و يقيني و است پندار و حدس مبنيبر
خدا صفات
حاصل خداوندميتواند به نسبت معرفتي نوع چه انسان آيا
الهيات بر سينا ابن از بيشتر تاكيدي با ميمون ابن كند؟
آموزه مطابق.ميدهد پاسخ را پرسش اين تنزيهي و سلبي
به نسبت نميتوان (Positive) اثباتي معرفت هيچ ابنميمون
ديگر با الاشتراكي مابه هيچ خداوند كه چرا داشت خداوند
نميتوان را وصفي يا محمول هيچ.ندارد جهان موجودات
سلبي كاملا معنايي در مگر برد كار به خداوند براي مشروعا
اسماء و صفات همه.آن رايج معناي از متفاوت بالمره و
خدا كه دارند آن از حكايت آمدهاند ديني متون در كه خداوند
هستي و وجود مفهوم مورد در حتي.هست چه آنكه نه نيست چه
.است چنين نيز خداوند
رضوي سعيد دكتر
دارد ادامه
معارف كتابخانه
|
صباح دعاي شرح
اكبر:تصحيح و مقدمه خويي ، محمدهادي بن مصطفي:تاليف
قيمت900 اول 1376 ، چاپ ميراث ، آينه:ناشر قمي ، ايراني
.صفحه تومان ، 230
است هجري سيزدهم قرن عارفان و دين عالمان از خويي ملامصطفي
شهر به ديني علوم عاليه تحصيلات شوق زندگيبه آغاز در كه
مختلف فنون در كه پركارياست عالمان از وي.كرد عزيمت يزد
كهنخستين حاضر اثر در مولف.است نگاشته متعددي كتابهاي
صباح دعاي بلاغت و فصاحت بيان ضمن است ، وي شده منتشر كتاب
ترجمه ، به خواننده ، بر آن ملموس و معنوي ذكرتاثيرات و
دعا فقرات ذيل مفصل ، و مستند وشرح لغات ، و مفردات توضيح
.ميپردازد
و مصنوع اندكي كه مقدمه در جز به مولف نثر و بيان شيوه
تكلف از دور به و روان و ساده اثر سرتاسر در است ، مترسلانه
.است
دين جامعهشناسي
هميلتون ملكم:نويسنده
ثلاثي محسن:مترجم
اول 1377 چاپ تبيان ، انتشارات:ناشر
صفحه تومان ، 405 قيمت1250
تازه مقولهاي گرچه دين ، جامعهشناسي كاركردهاي درباره بحث
.است پژوهي دين رويكردهاي اهميتترين با از يكي اما است پا
هنوز خود چيست ، دين جامعهشناسي دقيق و صحيح تعريف اينكه
بنيادين علاقه اما.است نظر اهل مناقشه و موردبحث
ما فهم بردن بالا آن و است يكسان غالبا ديني جامعهشناسان
تاريخ بر دين تاثير و اهميت تحليل جامعه ، در دين نقش از
در اجتماعي مسايل و دين گوناگون جلوههاي شناخت و بشري
مساله دو يا و مضمون دو دين جامعهشناسياست آن با ارتباط
و باورداشتها چرا كه است اين يكي ;دارد كانوني و اصلي
فرهنگ در كنندهاي تعيين نقش چنين يك مذهبي عملكردهاي
عملكرد و باورداشتها اين چرا اينكه ديگر و دارند ، وجامعه
.گرفتهاند خود به گوناگوني صورتهاي چنين يك
دانشگاه در دين جامعهشناسي تدريس سال حاصل 20 حاضر كتاب
محققان و پژوهشگران زمره در نيز آن ومترجم است ايدينگ
.است كشور داخل در جامعهشناسي شاخص
(تعزيرات بخش) اسلامي مجازات قانون شرح
زراعت عباس دكتر:نويسنده
اول 1377 چاپ فيض ، نشر:ناشر
صفحه تومان ، 614 قيمت1800
به كه اختصاصي جزاي حقوق كتابهاي برخلاف..قانون شرح كتاب
يافته نگارش مواد شرح صورت به مييابند تدوين موضوعي شكل
از دسته آن براي بيشتري استفاده مورد ميتواند كه
حقوقي زمينههاي در بيشتري اطلاعات خواهان كه علاقهمنداني
.باشد هستند ،
به صرفا يافته نگارش موضوعي صورت به كه كتابهايي كه چرا
مواد از بسياري نتيجه در و پرداخته خاصي موضوع بررسي
نميگيرد قرار موضوع آن تحت كه اسلامي مجازات قانون اساسي
فراوان نياز مورد مواد اين كه حالي در.ميماند مسكوت
و افراد اساسي حقوق عليه جرايم همانند است دادگاهها
شده پرداخته آنها به كتاب اين در كه...كاركنان تخلفات
تعزيرات بخش به مربوط مواد تمامي فصل در 29 مولف.است
.است داده قرار كندوكاو مورد را اسلامي مجازات قانون
(ابيمخنف الحسين مقتل) جاويد قيام
جودكي حجتالله:تصحيح و ترجمه
اول 1377 چاپ تبيان ، انتشارات:ناشر
صفحه تومان ، 140 قيمت550
از مكتوب سند اولين ( متوفي ، 157ه) مخنف ابي الحسين مقتل
.است شده تحريف دستخوش متاسفانه كه ;كربلااست واقعه
دستي مقتلها كتابشناسي در خود كه مصحح مساعي با حاضر كتاب
منتسب مقتل بودن ساختگي از وي دقيق اطلاع با و دارد چيره
كه طبري تاريخ از علمي و نقادانه روش با ابيمخنف ، به
و كرده استخراج داده ، مقتل اين از را مختلفي روايتهاي
.است درآمده حاضر كتاب صورت به كه نموده مدون
گيلگمش حماسه
ساندرز.ك.ن:نوشته
فلزي محمداسماعيل دكتر:ترجمه
اول 1376 چاپ هيرمند ، انتشارات:ناشر
صفحه تومان ، 132 قيمت400
دوران ادبيات حماسه آثار مشهورترين و قديميترين از گيلگمش
اين.ميرسد سال چهارهزار به آن قدمت كه است باستان تمدن
دو كه بود پهلوان و مستبد پادشاهي گيلگمش داستان حماسه
...انساني آن سوم يك و ايزدي وجودش سوم
....و آغاز قهرمان موفقيتهاي و كارها ذكر با يادشده حماسه
از سال 1333 در منشيزاده دكتر توسط اولبار گيلگمش حماسه
نيز شاملو احمد سپس و شد ترجمه آلماني بوركهارت گئورگ متن
و شيوا زباني به منشيزاده دكتر ترجمه دادن قرار مبدا با
ساندرز متن از ترجمه دومين حاضر كتاب و كرد ترجمه امروزي
پيراستهتر صفوي احمد دكتر ترجمه از ميرسد نظر به كه است
.باشد اعتمادتر قابل و
باستان ايران
ميلاد از پس تا 650 ميلاد از پيش از 550
ويسهوفر يوزف:نويسنده
ثاقبفر مرتضي:مترجم
اول 1377 چاپ ققنوس ، انتشارات:ناشر
گالينگور صفحه تومان ، 390 قيمت1800
غربيان پژوهشهاي آخرين زمره در شايد باستان كتابايران
در سال 1993 در كه باشد باستان تاريخايران درباره
سال 1996 به آننيز انگليسي ترجمه و يافت انتشار آلمان
روشدار در بايد را حاضر كتاب اين بر علاوه.است شده منتشر
كه همچنان.دانست آن بودن مستند و فشرده ، بودن ، تحليلي و
موثق و فشرده كلي ، نظري كتاب آورده ، پيشگفتار در نويسنده
و نقادانه ديدگاهي با كه.اسلاماست از پيش ايران فرهنگ از
دولت ، بررسيسازمان به اول دست اسناد و متون اساس بر
با شاه روابط و فرهنگي اجتماعي ، اقتصادي ، ساختار چگونگي
.ميپردازد مردم روزمره زندگي نيز و رعايايخود
داشتن احيانا و بودن تحليلي نويسنده هدف گرچه حال اين با
جمله از اصلي نكات برخي از اما است ديدگاهيجامعهشناسانه
غافل باستان ايران جامعه فرهنگ زيربناي در دين تاثير
و كوتاه اشارههايي آنها به پانوشتها در مترجم كه ميماند
.است كرده مفيد
باستان ايران اساطير
اسماعيلي عرب عصمت:نويسنده
اول 1376 چاپ هيرمند ، انتشارات:ناشر
صفحه تومان ، 217 قيمت750
گوناگوني اطلاعات تا ميكند كوشش باستان ايران اساطير كتاب
اختيار در باستان ايران فرهنگ و زمينهتاريخ در را
.دهد قرار علاقهمند خواننده
آيين:به ميتوان جمله از كه شده تدوين بخش پانزده در كتاب
دين پيدايي چگونگي در شر ، نيروهاي آفرينش ، داستان آريايي ،
.برد نام را...كيشها انواع و
باستاني سابقه و نوروز جشنهاي با كتاب اين در خواننده
.ميشود آشنا نيز آنها
|
|