قدرت با آن نسبت و خرداد دوم
احياي و (ره)خميني امام
صهيونيستي ضد مبارزه
قدرت با آن نسبت و خرداد دوم
دانشگاه استاد آقاجري هاشم دكتر با وگو گفت
:اشاره
از عاري تجربيات از كولهباري با تاريخي ، نظر از خرداد دوم
انقلابي مردم رفتار در تاريخي نمود اين.است همراه خشونت ،
اما.است برخوردار تشخصويژهاي از جوانان بهويژه و ايران
ميزان ميكند ، گذشته رفتارهاي از رامتمايز خرداد دوم آنچه
خودميتواند كه است افزوده اسلامي انقلاب به كه است تكاملي
را حاضر سياسي فلسفه خلاء كه جايي تا شود نظري مباحث پايه
تلاشي ميگذرد نظرتان از زير در وگوييكه گفت نمايد ، جبران
.جهت دراين است
مقالات سرويس
نظر از خرداد باانتخابات 2 ايران جامعه:همشهري
تغييراتي چه قدرت با سياسيمرتبط ديدگاه و فكري تحولات
ميگذارد؟ نمايش به را
ميكنم فكر من الرحيم ، اللهالرحمن بسم:جري آقا دكتر o
.است بررسي ديدگاهقابل از 2 خرداد حادثه 2
اخير سال تاريخ 150 در كه نظرياي و فكري تحولات فرايند -1
.است بوده مطرح ايران
.قدرت با مرتبط سياسي تحولات فرايند -2
است مسايلاساسي به پرداختن نيازمند فوق ، محورهاي توضيح
.است شده مواجه آن با ايران جامعه اخير ، سده دو در كه
بوده آن گرفتار ما جامعه تضاديكه و شكاف اصليترين اگر
ميكرده پيدا آنتعين حول شكافها و بحرانها وبقيه
مشخص بطور و آغاز از كه را تحولاتي صورت اين در بشناسيم ،
بهتر داده ، روي خرداد دوم تا اينطرف به مشروطيت دوره از
در ميلادي قرن 19 در ايران جامعهكنيم شناسايي ميتوانيم
نظر از كه است اسلامي -سنتي جامعه يك مشروطيت ، آستانه
معرض در شرايط اين بود ، كفا خود بسته نسبتا اقتصادي ،
در ايران در.شد شكسته كمابيش و گرفت قرار خارجي فشارهاي
وجود افكاري...و كلامي فقهي ، فلسفي ، گوناگون زمينههاي
ايراني -اسلامي انديشههاي چارچوب در نهايت در كه داشت
.ميكرد پيدا معنا كلاسيك
كه بود ايراني -اسلامي يكجامعه ما جامعه ديگر عبارت به
دركنار كه تازه ومدنيت جديد وضعيت با نوزدهم درقرن
بر.شد مواجه پديدآورد ، جديد اقتصاد و يكتكنولوژي خود
چالش و تماس تاريخ ايران ، اخير ساله اساستاريخ 150 اين
.ميباشد است مدرنيته غربي ، مدنيت نامش كه جديد پديده با
نظر از استعمار ، با خارجي سياست نظر از وضعيت اين
داخلي ، فرهنگي و سياسي نظر از و سرمايهداري اقتصادي ،
.است داده نشان ما جامعه به را مدرن ونهادهاي انديشهها
گرفتيم قرار غرب مدنيت تحتتاثير سو يك از تماسها اين در
فرهنگي ، فكري ، سابقهتاريخي ، دليل به ديگر سوي از و
را غرب ، مدنيت و تماميتمدرنيته نبوديم مايل مذهبيوملي
به.پرداختيم آن با نوعيچالش به لذا.بپذيريم كاملا
آن با اخير سده دو در كهما اصلياي شكاف ديگر عبارت
با سنت ازبرخورد گذار وضع از ناشي روبروبوديم ،
بر حاكم گفتماناصلي من اعتقاد به.مدرنيسمميباشد
در مدرن جهان در زندگي براي راهي پيداكردن ايران جامعه
حفظ و ملي و اسلامي مباني به پايبندي و وفاداري حال عين
بوده داشتهايم ، كه متعالياي و غني سنت با آنها نسبتهاي
.است
در هم ديگري گفتمانهاي اصلي ، گفتمان اين كنار در البته
.است بوده آن از بعد و آستانهمشروطيت
بوده جرياني همان فكري درساخت اصلي گفتمان من اعتقاد به
جريان يا ديني آننوگرايي به ميتوان اصطلاحا كه است
.ناميد اسلامي احيايانديشه
خرداد دوم به را ديني واحياگران جمال سيد كه خطي لذا
و پايين سطوح در جمال سيد تلاش.است خط همين ميكند ، متصل
كمتر و اجتماعي تكاپوهاي و سياسي كوششهاي به معطوف بيشتر
با مسلمانان كه بكند كاري بود ، مايل وي است ، نظري تلاشهاي
زندگي مدرن دنياي در بتوانند مليشان و اسلامي ارزشهاي حفظ
تمام بعد آنبه از.باشند داشته ونيرومندي سرافراز
دنبالپيدا به ما نوگراي و مسلمان ، ترقيخواه متفكرين
در خردادنيز دوم و اسلامي انقلاب.بودند راهي چنين كردن
بنابراينتحليل.بود فرايندي بسترچنين در پاسخي واقع
انقلاب رابا گسستي هيچگونه حيثايدئولوژيك از خرداد دوم
شريعتي ، بازرگان ، دكتر مهندس تكاپوهايانديشهاي و اسلامي
مثل نوگرايمشروطه و ديني متفكران طالقانيتا مرحوم
و زبان ، ادبيات چند هر ندارد ، وآيتاللهناييني سيدجمال
جديدي شرايط با متناسب طبعا و است تاكيدشمتفاوت نكته
ولي.است كرده تفاوت مسايل با برخوردشان شده پيدا كه
تكاپوهاي اين تمامي بر حاكم كلي سرمشق و الگو پارادايم ،
و فرهنگي اصالتهاي و ملي ديني ، هويت حفظ بر مبتني نظري
سنتها با انقطاع به اينكه بدون آنهاست ميان گفتمان ايجاد
سنت اين با انتقادي وگوي گفت طريق از تا شويم ، دچار
از هيچيك من اعتقاد به البته برسيم ، جديدي نظم به بتوانيم
به)خاتمي آقاي و شريعتي دكتر جمال ، سيد جمله از متفكرين
مدرنيته دنبال به ،(خرداد دوم پديده در شاخص چهره عنوان
دنبال به بلكه نيستند ، يافته تحقق غرب در كه آنچنان
تا هستند فرامدرن مدلي ايجاد و مدرنيته ازتجربيات استفاده
از غرب كه وبحرانهايي مدرنيته ضعفهاي از مناسب دريافتي با
مشكلات از است مواجه آنها با ارزشي و انساني نظر
.كنند پرهيز مدرنيزاسيون
در زيست كه است آگاهيهمراه اين با پرهيز اين البته
هم و سنت از هم لذاميبايد نيست ، ممكن ديگر دنيايسنتي
.رفت فراتر ازمدرنيته
دوم در ايران مردم اينكه درباره شما ادله:همشهري
و پارادايم اين با ارتباط در دعوتهايي به همچنان خرداد
چيست؟ ميگويند پاسخ سرمشق
بعد به مشروطيت ازدوره ما ببينيد:آقاجري دكتر o
لائيسيسم نوع از پاسخهايي.داشتهايم گوناگوني پاسخهاي
مثل معتدل گرايي غرب نوع آخوندزاده ، فتحعلي مطلقمثل
نوع رضاشاه ، مانند اقتدارگرا مدرنيسم نوع خان ، ملكم ميرزا
حتي پاسخها اين در و...و دموكراسي سوسيال و ماركسيستي
امروز باصطلاح و گرايانه سنت ديني دعوتهاي به مردم
بازگشت معني به ،(گرايانه اصول معني به نه) بنيادگرايانه
و اوليه مبادي به نقادي و عقلگرايي فاقد درواقع و قشري
اسلام نام به كه دعوتها اينگونه به و دادند منفي پاسخ سنت
انقلاب هم مشروطيت ، هم لذا گفتند ، نه نيز ميگرفت صورت
اين به ما مردم كه ميداد نشان خرداد ، دوم هم و اسلامي
عبارت به گفتهاند ، پاسخ معين دعوت اين به و مشخص پارادايم
نشان كردند كه انتخابي با خرداد دوم در ما مردم ديگر
نميخواهند را سنتي اسلام سخنگويان و سمبلها سويي از دادند
واقع در و سكولاريستي لائيسيستي ، رويكردهاي ديگر سوي از و
كه بود پديدهاي خرداد دوم نپذيرفتند ، نيز را ، بينالديني
ترقي نوگرايي ، همچنان ما مردم داد نشان ايدئولوژيك حيث از
.ميخواهند ديني تفكر چارچوب در را تحول و
از خرداد حادثه 2 كه گفتيد بحث ابتداي در شما:همشهري
تحولات فرايند اول ديدگاه در است ، بررسي قابل ديدگاه 2
را بوده مطرح ايران اخير سال تاريخ 150 در كه نظري و فكري
با مرتبط سياسي تحولات فرايند اما داديد ، قرار بررسي مورد
ماند؟ باقي قدرت
من نظر به قدرت ، پديده ازنگاه اما بله:آقاجري دكتر o
تحولات فرايند در تكامليافتهتري مرحله يك خرداد دوم
جامعه ببينيد.بود سدهاخير دو در ايران سياسي جامعه
زماني از خصوص به ازاسلام بعد سال طول 1000 در سنتيما
فردگرايانه نظام نوعي مجددا سلطنت ، و خلافت نظامهاي كه
توليد باز اسلام نام به را سلطانيستي و پاتريمونياليستي
نظام.است گذاشته نويني راه در گام كردند ،
ميكرد ، فرض رعيت را مردم وسلطانيستي پاتريمونياليستي
درواقع نبود ، قايل مردم براي را مشاركتي و حق هيچگونه
وحكومت حكومتكنندگان ميان لذا بود ، سلطان ملك رعيت
نهادهاي البته نداشت ، وجود حقوقي واسط نهاد هيچ شوندگان
حقوقي نهادهاي اما داشت ، وجود عرف و ديني نهاد مثل واسطي
در ولي آورد ، دوام مشروطيت تا پديده اين وجودنداشت ،
وجود به كه تضادي و شكاف همان دليل به مشروطيت آستانه
به انتقادي نگاه نوعي و خود حقوق به آگاهي نوعي مردم آمد ،
در آنان تلاشهاي ولذا كردند پيدا شاه و حاكميت و قدرت
اين از شد ، شاه توسط مشروطيت فرمان صدور به منجر نهايت
به محدود و مشروط را فردي مطلقه سلطنت مردمقدرت طريق
.كردند اساسي قانون
مردم كه را دستاوردنظري اين مشروطيت از بعد تحولات اما
قالب در تا نداد فرصت بودند ، تثبيتكرده اساسي قانون در
ما مردم البتهكند پيدا تحقق سياسي نهادهاي و ساختارها
مشروطيت ، پنجم تا اول مجالس جريان در موقتي دوره يك در
صورت به مشاركت و دموكراسي و آزادي از مناسبي تجربههاي
اسفند سوم كودتاي با تجربه آن ولي.آوردند دست به محدود
.شد متوقف اقتدارگرايرضاشاهي ، رژيم يك شدن برقرار و 1299
كه ملي نهضت مثل كوتاهي مقاطع در تجارب اين وجود اين با
خرداد 42 نهضت 15 با و شد متوقف مرداد ، كودتاي 28 با
.يافت امتداد ايران اسلامي انقلاب تا و كرد پيدا تداوم
خودش مدنظر را ازقدرت تعبيري چه روندي چنين:همشهري
ميداد؟ قرار
خود طرحمطالبات با مردم روند اين در:آقاجري دكتر o
قدرت منشا و بكشند زمين به ازآسمان را قدرت ميخواستند
سلطنت مردمي حق به تبديل را سلطنت حقالهي و رازميني
يك به لايسئل فاعل مقام يك از شاه طريق اين از تا.كنند
مجددا متاسفانه ، اما شود ، تبديل غيرمسئول مختار غير مقام
جرات به كه بود شده درست رضاشاهي مشروطه ، شاه نام به
قاجار ، شاهان از بيمسئوليتياو و فعاليت كه ميگفت ميتوان
انقلاب ميان اين درنبود كمتر نبودحتما بيشتر اگر
و زمين و درقدرت مردم شدن سهيم و مشاركت بحث اسلامي
جمله از تحولاتساختاري وقوع بهدليل آن كردن مشروط
طبقه ايجاد جمعيتشهرنشين ، رشد كردگان ، تحصيل افزايش
دهههاي و بيستم قرن اوايل بين فاصله طول در...و متوسط
مطرح نيرومندي و جدي بسيار صورت به ايران در آن پاياني
مبارزه چارچوب از ايران مردم اساسا كه بود اينجا و كرد
به نخستينبار براي و شدند خارج سلطنت حدود قالب در اصلاحي
پارادايم يك جمهوريت كردند ، مطرح را جمهوريت شعار جدي طور
كرده مطرح نيز رضاخان را جمهوريت البته بود ، تازه كاملا
رضاخان تا بود فريب و تاكتيك واقع در وي جمهوريت اما بود ،
كه بعدها اينكه كما.بكند منقرض را قاجار سلطنت آن توسط
اصلا رضاخان شد ، پيدا قاجار سلسله انقراض براي ديگري راه
بطور نخستينبار براي لذا.نكرد دنبال را جمهوريت پروژه
و كرد مطرح را جمهوريت سرمشق اسلامي انقلاب عميق ، و جدي
تمام در كه حالي در.كردند حركت آن دنبال به نيز مردم
سلطنت نوع يك منتهي ميشد ، درخواست سلطنت گذشته مبارزات
با مردم ارتباط در گسست مرحله يك اينشده مشروط و تعديل
پيروزي از بعد لذا.بود شاهنشاهي اقتدارگراي دولت و قدرت
و سياسي فرهنگ در جديدي پارادايم جمهوريت ، پارادايم انقلاب
تنها شايد را سلطنت ما فقهاي از برخي حتي بود ، ما ديني
درباره بحث و ميدانستند معصوم امام غيبت عصر در ممكنه مدل
و كردند (ره)خميني امام كه بود انقلابي و اجتهاد جمهوريت ،
.است ضداسلام سلطنت كه داشتند اظهار صريحا
روشن مردم براي ابتدا از جمهوريت موضوع آيا:همشهري
مطرح را صرف اسلامي حكومت كه جناحهايي اينباره در بود ،
داشتند؟ موضعي چه ميكنند
مطرح ما سياسي فرهنگ جمهوريتدر بحث:آقاجري دكتر o
را جمهوري تجربه نيز سياسي نخبگان ديگر ازطرف و نبوده
جمهوريت برمبناي را اساسي قانون اينكه عليرغم و نداشتند ،
طرف ، اين به و 60 سالهاي 59 از لذا بوديم ، نوشته اسلاميت و
جمهوريت مفهوم كردن سرشفاف بر را كشمكش دوره يك ما جامعه
طي اسلاميت با جمهوريت اين نسبت و آن ثغور و حدود تعيين و
تاكتيك يك عنوان به را جمهوريت سنتگراها كشمكش اين در كرد
و 58 سالهاي 57 در اضطرار و ميته اكل عنوان به و موقت
و ميرود پيش جامعه كه ميزاني به بودند معتقد و پذيرفتند
در و ازاله را جمهوريت بايد نسبت همان به ميشود اسلاميتر
دينياي نوگراي تفكر آنها ، مقابل دركرد نجاست ازاله واقع
از بعد و بود شده انقلاب وارد ديگري فكري سرمشق با كه
نحو اين با طبعا و بود مطرح داشت حضور ما جامعه در انقلاب
ايندو بين جدال در.بود مخالف جمهوريت و اسلاميت از تفسير
با نسبت حيث از ايران جامعه كه داد نشان خرداد دوم واقعه
خواهان وجه هيچ به و است مشاركت و جمهوريت دنبال به قدرت ،
خواهان و نميباشد ديني محملهاي با حتي سلطنت ، بازگشت
خاتمي آقاي لذا و.هستند سرنوشتشان بهدستگيري و مشاركت
بين مردم و آمد صحنه به ديني نوگراي جريان سخنگوي بهعنوان
قدرت به را خاصي نگاه يك هر حال عين در كه ديني گفتمان دو
به راي با داشتند ، قدرت و دولت با نسبت در مردم جايگاه و
پديده نظر اين از.دادند راي ديني نوگرايي به خاتمي آقاي
دارد دولت و قدرت با كه نسبتي حيث از من نظر به خرداد دوم
كرده مطرح اسلامي انقلاب كه است جمهوريتي تكامل و تعميق
سال طول 20 در انقلاب كه بپذيريم اگر من ، اعتقاد به بود ،
ديدگاههاو و منافع تعارض دليل به پيروزيمقداري از بعد
بخشهاي در وبنيادگرايانه سنتي ديدگاههاي يافتن رسوب
خرداد دوم اما بود ، افتاده زيگزاگ نوسانو به مذهبي
را جريان و تصحيحكرد را مسير اين قاطعي طور به مجددا
.اصلياشبرگرداند مسير به
تغيير از هيچوجهحكايت به خرداد دوم پديده من نظر به
غير گفتمان يك به ديني گفتمان ازيك ما جامعه در گفتمان
مردم شخصيتيبه و شعارها خاتمي آقاي زيرا دينيندارد ،
و سكولار تفكر از كوچكترينعلامتي هيچكدام كه كرد معرفي
دين از نويي بيان داشت ، كه چيزي تنها نداشت ، خودش در لاييك
.بود مدرنيته با دين نسبت و
ميانشعارها كه كرديد مطرح شما آقاجري ، آقاي:همشهري
آن تاريخي وسابقه اسلامي انقلاب با خرداد دوم اهداف و
كمي را موضوع اين منميخواهم ندارد ، وجود گسستي هيچگونه
و مسئله را موضوع يك زماني اجتماعي حركت يك كنيد ، باز
به مشروط ديگر مسايل كليه حل كه ميدهد قرار خود اصلي شعار
سابقه در اغلب كليدي مسئله اين و بشود اصلي مسئله آن حل
بدانم مايلم لذا است ، بوده سياسي مديريت ما كشور تاريخي
بطور ما كشور اساسي مسئلههاي آن از پس و مشروطه دوران در
بحث درانقلاب 57 كه ميزده دور محورهايي چه حول جزيي
.ميشود مطرح (ره)خميني امام طرف از جمهوريت
جامعهايراني ، براي اساسا عصر آن در:آقاجري دكتر o
نوعي قدرت ، در مردم مستقيم مشاركت يا جمهوريت پديده
به فقط ما اگر اماباشد مطرح نميتوانست پيشرفته دموكراسي
از بكنيم ، توجه است سلطنت قبول كه ناييني تفكر پوسته
مهار دنبال به ناييني.شد خواهيم غافل آن اصلي مضمون
سلطنت تا نداشت چارهاي مقصود ، اين براي و بود استبداد
هست ، هم دين و شرع قبول مورد كه مكانيزمي با را مطلقه
دموكراسي آزادي ، دنبال به ناييني لذا.بكند محدود و كنترل
خودش ، زمان شرايط با متناسب منتها بود ، استبداد تحديد و
قانونگذاري مجلس سلطنت كنار در لذا.سلطنت قبول يعني
كاملا را بخش اين و ميپذيرد را موضوعه درعوامل بخصوص
ما شعارميدادند كه فقهايي به دارد سعي و ميكند تئوريزه
را ما قرآن خواست ، تنهاكتاب ما كتاب و نميخواهيم قانون
شد باعث تدريج به عظيم حركت اين درستيبدهد ، پاسخ است بس
مشروطه اساسي قانون چارچوب در را سلطنت ما متفكرين تا
خرداد تا 15 را سياسي و فكري مبارزات تمام و بكنند محدود
.ببرند پيش چارچوب اين در
نهاد قدرتميان برسر كشاكش موضوع اينطرف ، به خرداد از 15
و شد ، آگاه خود حقوق به كه خواه مشاركت جامعه و سلطنت
قدرت بازي در را جديدي جاي بكند معدوم را سلطنت ميخواهد
پايگاه فقدان دليل به سلطنت نهاد لذا ميكند باز خود براي
با پيوند سوي به پهلوي ، سلطنت زمان در خصوص به داخلي
از بعد نهضتهاي در خود كه.كرد حركت خارجي استعمار
خياباني ، نهضت جنگلي ، كوچكخان ميرزا نهضت مانند مشروطيت
مدرس ، پارلماني مبارزات پسيان ، خان محمدتقي كلنل نهضت
.دارد ريشه كاشاني مبارزاتآيتالله و ملي نهضت
با مردم مبارزه داستان مشروطيت ، از بعد تاريخ واقع در
ماجرا اين در و بوده استبداد اين حامي استعمار و استبداد
گوناگون مقاطع در لذا و.است خورده گره هم به سرنوشتشان
استعمار ميشود ، ضعيف استبداد هرجا ميكنيم مشاهده تاريخي
.ميشود ضعيف هم
به خرداد بود150 عطفي نقطه مسير اين در خرداد واقع 15 در
بعد همچنان البتهداد پايان تقريبا رژيمي درون مبارزات
محدود با را شاه ميكوشيدند كه بودند كساني خرداد از 15
ملي ، جبهه مانند كنند ، مشروطه پادشاه يك به تبديل كردن ،
پارلماني مبارزه به معتقد هنوز كه گروههايي و آزادي نهضت
اين به ما جامعه در مبارزه اصلي بخش اما.بودند قانوني و
و حق به دستيابي براي مبارزه ديگر كه بود رسيده نتيجه
اين منطقي نتيجه نيست ، امكانپذير سلطنت حفظ با حقوق
براي البته.بود سلطنت نهاد امحاي و اسلامي انقلاب جمعبندي
پيدا تحول طبعا ابزار و روشها و راه جمعبندي اين تحقق
در البته.نبود غالب وجه خشونت خرداد تا 15 زيراكرد
راهحلهاي به معتقد و تندرو گروههاي از بعضي ما مشروطيت
اوغلي حيدرعمو گروه مثل.داشتيم را خشونتآميز و تروريستي
كودتاي مقدمات از امر همين و كردند ترور را اتابك كه
همچنين.بود مشروطيت و دموكراسي مجلس ، عليه شاه محمدعلي
بر كه اسلام فداييان مثل گروهها از بعضي ملي نهضت جريان در
به كه توده حزب و ميزدند ترور به دست پهلوي رژيم عليه
كلي خطمشي اما داشتيم ميكرد ترور را مخالفانش پنهان صورت
خرداد از 15بود حزبي پارلماني ، سياسي ، مبارزه مبارزه ،
سركوب و خشونت دليل به و 50 دهه 40 ويژه به بعد به
.بود بيسابقه واقعا مخالفان
و خشن مبارزه منطق دهه 50 اول نيمه و دهه 40 پايان در لذا
نوگرايي تفكر طرز و ديني گفتمان طبعا.شد رايج مسلحانه
و سو ، يك از چريكي مسلحانه مبارزه از ما روشنفكري و اسلامي
تاثير روسياش نوع روايت بخصوص ماركسيستي انديشههاي از
تكيه و براندازانه مبارزه خشن ، زبان نوعي لذاميپذيرفت
در شد ، رايج برخوردفيزيكي و سركوب حذف ، فرهنگ و حذف برروي
تامل جاي (ره)خميني امام نقش اسلامي انقلاب در شرايطي چنين
تحت زمان آن كه ما خود حتي و برخي براي شايد.دارد بسيار
درباره امام تاكتيكهاي داشتيم ، قرار چريكي فرهنگ تاثير
تيراندازي مقابل در تعرض عدم و ارتش به دادن گل مثل ارتش
خيلي مردم به مسلحانه مبارزه فرمان صدور از اجتناب و آنان
عنوان به و ما براي واقعا اينها خوب ، .نبود دلچسب
.بود سنگين خيلي زمان درآن مبارز جوانهاي
نخعي آصف فروزان:از گفتوگو
دارد ادامه
احياي و (ره)خميني امام
صهيونيستي ضد مبارزه
(پاياني بخش) صهيونيسم مساله و شيعه روحانيت
:اشاره
شيعه علماي پيگير مبارزه سال مقاله ، 66 گذشته شماره در
در ايران در نفت صنعت شدن ملي نقش صهيونيسم ، به عليه
ضدصهيونيستي حركت اصلاح بويژه و ضدصهيونيستي جبهه قدرتگيري
آيتالله توسط شود تبديل ضدكمونيستي حركت به ميرفت كه
حركت به مقاله اين بخش آخرين در شد ، اشاره كاشفالغطاء
افتاده زمين بر پرچم كه (ره)امامخميني ضدصهيونيستي
به را وقت دستگاه و گرفت دوش بر را كاشفالغطا آيتالله
قرار همهجانبه تهاجم مورد اسراييل با نزديك همكاري دليل
مبارزه در كاشاني آيتالله مرحوم هرچند دارد ، اختصاص داد
مجاهدتها راه اين در و داد نشان شجاعت خود از اسراييل با
مبارزه (ره)امامخميني است معتقد مقاله نويسنده اما كرد ،
بهعنوان بهاينطرف سال 1342 از را اسراييل و صهيونيسم با
.دادند قرار اسلامي انقلاب اركان از يكي
كاشاني آيتالله عليه استعمار داخلي عوامل شديد تبليغات
و قدرت و شود مخدوش جامعه در او سياسي وجهه گرديدتا سبب
مرداد آمريكايي 28 كودتاي از پس.بدهد دست از را خود نفوذ
هرگونه بتدريج كشور در خفقان و استبداد مجدد آغاز و 1332
.شدند قمع و قلع سياسي ومخالفان گرديد متوقف سياسي تحرك
را ايران جانبه همه روابط قدرتش پايههاي تثبيت از پس شاه
تشكيل از پس.داد گسترش اسرائيل و انگلستان آمريكا ، با
و اطلاعات سازمان ،(كشور امنيت و اطلاعات سازمان) ساواك
آموزش و سازماندهي وظيفه بتدريج (موساد) اسرائيل امنيت
پايان تا روند اين كه گرفت عهده بر را ساواك نيروهاي
اقتصادي ، روابط علاوهبرآن (52).داشت ادامه شاه حكومت
(53).يافت گسترش روز به روز نيز كشور دو فرهنگي و نظامي
نسبت ايران مسلمان مردم وانزجار نفرت از كه اسرائيل دولت
روابط گسترش و تحكيم ضمن تا برآمد درصدد داشت اطلاع خود به
ويژه به اجتماعي ، مختلف ميانگروههاي در شاه رژيم با
مطبوعات ودستاندركاران دانشجويان دانشگاهيان ، روشنفكران ،
همكاري سفارتاسرائيل اينرو از.آورد دست به هواداراني
كه سوم نيروي فعال اعضاي و رهبر با نزديكي
سال 40 از و كرد آغاز داشتند اسرائيل به تمايلاتايدئولوژيك
دانشجويان از نفر دهها نيز و آن ازاعضاي گروهي بعد به
با اسرائيل اقتصادي ازپيشرفتهاي ديدار براي تهران دانشگاه
نيز بعد چندسال كهتا شدند اسرائيل روانه كشور ، آن بورس
و ارشدلشكري مقامات از بسياري برآن علاوه (54).داشت ادامه
.رفتند اسرائيل به كشور آن هزينه به كشوري
و سخنرانيها در ولايتي و ايالتي انجمنهاي غائله از پس امام
اسلام جهان براي را اسرائيل خطر جا همه پيامهايخود
شدت به شاه رژيم با را كشور آن گسترده روابط و برشمرد
بياناتي در.ناميد اسرائيل راعمال بهائيان و نمود محكوم
شاه رژيم كرد ، ايراد فيضيه مدرسه فاجعه چهلم مناسبت به كه
شدت به علما سكوت از و دانست اسرائيل رادستنشانده
:فرمود و نمود انتقاد
اين بر واي حاكمه ، هيات اين بر واي مملكت ، اين بر واي
نجف اين بر واي ساكت ، علماي اين بر واي وايبرما ، دنيا ،
اين ساكت ، مشهد اين ساكت ، تهران ساكت ، اين قم اين ساكت ،
اين و مملكت اين كه اينميشود اسباب مرگبار ، سكوت
پايمال بهاييها همين دست به و اسرائيل چكمه زير نواميس ،
(55)...مسلمين بر واي اسلام ، بر واي ما ، بر واي.شود
سخت حملات از كه رژيم محرم 1342 ، ماه فرارسيدن ، از پيش
وعاظ از بسياري بود نگران شدت به منابر وعاظدر و امام
و شاه عليه كه نمود ملزم را آنان و كرد احضار ساواك به را
اسلام كه نگويند نيز نگفتهو سخني محافل و منابر در اسرائيل
رژيمدر اقدام اين از اطلاع از پس امام !است خطر در
صادر مذهبي هيات و گويندگان و وعاظ به كهخطاب اعلاميهاي
التزام و بياثر و غيرقانوني را ساواك كرد ، التزامات
خطر ديگر بار و دانست تعقيب وقابل مجرم را گويندگان
:كرد گوشزد را بهائيان و اسرائيل
ضال فرقه)آنها عمال و اسرائيل و قوا تمام با جبار دستگاه
سپرده آنها به را تبليغات دستگاه.ميكند همراهي(مضله و
ساير و فرهنگ و ارتش در.است آنهاباز دست دربار در و
آنها به حساس شغلهاي نمودهو باز جا آنها براي وزارتخانهها
.دادهاند
خطر رژيم ، ميل عليرغم تا خواست وعاظ از پايان در اما
حقايق اظهار و دهند تذكر مردم به را عمالآن و اسرائيل
كمك و جبار دستگاه تاييد ايام ، اين در سكوت زيرا نمايند
(56).است اسلام دشمنان به
فاجعه امام سال 42 ، عاشوراي روز وتاريخي معروف سخنراني در
را شاه رژيم و دانست اسرائيل تحريك به را مدرسهفيضيه
:فرمود و كرد معرفي كشور آن نشانده دست
باشند ، اسلامي علماي مملكت اين در نميخواهد اسرائيل
...باشد اسلام احكام مملكت اين نميخواهددر اسرائيل
كوبيد ، را فيضيه خودمدرسه سياه عمال دست به اسرائيل
.ميكوبد را ملت شما ميكوبد ، مارا
به ايران دولت برسد خودش منافع به اسرائيل اينكه براي..
و كرده اهانت ما به اسرائيل نقشههاي و اغراض از تبعيت
...ميكند
و شاه از كه وعاظ از ساواك گرفتن التزام به اشاره با سپس
اظهار است خطر در اسلام كه نگويند و نكرده اسرائيلبدگويي
:داشت
نهفته موضوع سه همين در اختلافات ، و گرفتاريها تمام
خطر معرض در آيا است خطر در اسلام مانگوييم اگر...است
طور آن آيا است چنان و شاهچنين نگوييم ما اگر نيست؟
خطرناك ومسلمين اسلام براي اسرائيل نگوييم ما اگر نيست ،
بين تناسبي و ارتباطي چه اصولا و نيست؟ خطرناك آيا است
صحبت شاه از ميگويد امنيت سازمان كه است اسرائيل و شاه
سازمان نظر به آيا نكنيد؟ صحبت نيز اسرائيل از و نكنيد
(57).است اسرائيلي شاه امنيت ،
خرداد شب 15 در خميني امام انقلابي بيانات اين دنبال به
از آزادي از پسگرديد زنداني ماه ده مدت به و دستگير
خطر ديگر بار خود اعلاميههاي و سخنرانيها در امام زندان
سخنراني نخستين در.برشمرد اسلام و ايران براي را اسرائيل
تهران دانشگاه دانشجويان از گروهي جمع در آزادي از پس خود
عمال طرد است ، مملكت استقلال است ، اسلام [تحقق] هدف:فرمود
در (58)...است اسلامي كشورهاي با اتحاد است ، اسرائيل
از نمود ايراد فروردين 43 تاريخ 26 در كه ديگري سخنراني
شدت به اسرائيل به ايراني كارشناسان و دانشجو اعزام
از را مردمايران و روحانيت خود ، مخالفت و نمود انتقاد
(59).داشت اعلام اسرائيل با شاه همپيماني
رژيم همپيماني و همكاري و اسرائيل با امام شديد مخالفت
علماي موضعگيري مستمرترين و انقلابيترين كشور ، آن با شاه
پس آن از.بود واسرائيل صهيونيسم پديده مقابل در شيعه
عمده ازموضوعات منطقه و كشور در اسرائيل حضور با مخالفت
سال 42 همان در (60).شد انقلابي روحانيون و وعاظ
سرنوشت از كشور مردم اطلاع براي رفسنجاني حجهالاسلامهاشمي
القضيه دهنده تكان كتاب خطرصهيونيسم و فلسطين مظلوم مردم
سرگذشت عنوان بودتحت عربي زبان به كه را الفلسطينيه
كهبا (61)كرد منتشر استعمار سياه كارنامه يا فلسطين
.چاپرسيد به بارها و شد مواجه مردم فراوان استقبال
و اعلاميهها اغلب در ايشان عراق ، به امام تبعيد از پس
همه براي را اسرائيل خطر خود سخنرانيهاي و نامهها
مناسبت به ماه 1346 خرداد در.ميشد يادآور جهان مسلمانان
اردن و سوريه مصر ، كشورهاي به اسرائيل غافلگيرانه حمله
هرگونه و كرد محكوم را اسرائيل هجوم اعلاميهاي طي امام
و دانست حرام را كشور آن با اقتصادي و نظامي سياسي ، رابطه
برحذر اسرائيلي اجناس فروش و خريد از را مسلمانان
:عظام آيات ايران و عراق شيعه مراجع (62)داشت
وشريعتمداري ، گلپايگاني نجفي ، مرعشي شيرازي ، حكيم ،
با نيز قم علميه حوزههاي طلاب و روحانيون نيز و بهبهاني
را خود همدردي و محكوم را اسرائيل تجاوز اعلاميههايي ، صدور
از و داشتند اعلام جنگ در درگير عرب دولتهاي و ملتها با
عرب مسلمان برادران به كمك خواستار ايران مسلمان مردم
(63).شدند
بهآتش را الاقصي مسجد اسرائيل متجاوز رژيم كه بعد سال دو
ومجامع علما و مراجع از برخي و امام مخالفت با كشيد
شروع پساز روز دو (64).شد مواجه عراق و ايران مذهبي
و داد روي مهرماه1352 در كه اسرائيل و اعراب چهارم جنگ
امام آوردند دست به چشمگيري نظامي پيروزيهاي عربي كشورهاي
.فرستاد اسلامي ملل و دول به خطاب نجف از مهمي پيام
بهويژهدولتهاي مسلمان ، دولتهاي عموم از پيام اين در
برخيزند جنگ درگيردر عرب دولتهاي ياري به تا خواست عربي
از.كنند شركت مقدس اينجهاد در فلسطين آزادي براي و
به و نهراسند اسرائيل و صهيونيسم حاميان پوشالي قدرت
استعماري قدرتهاي به وابسته جهاني سازمانهاي توصيههاي
بردباري و خداوند به توكل با و نكنند اعتنا بس آتش براي
درخواست مسلمان ملتهاي عموم از همچنين.ورزند استقامت
مسلمان برادران ياري به معنوي و مادي كمكهاي با تا نمود
كنار در تا سازند وادار را ايران دولت و بشتابند خود
و مراجع (65).كند پيكار اسرائيل عليه اسلامي كشورهاي
گلپايگاني ، خويي ، :آيات حضرات عراق و ايران علماي
را تجاوز اين اعلاميههايي صدور با روحاني و شريعتمداري
همدردي ابراز جنگ در درگير عرب دول و ملل با و كرده محكوم
آنان به ايران مسلمان مردم كمكهاي خواستار و نموده
(66).شدند
اركان از يكي اسرائيل و صهيونيسم با مبارزه ترتيب بدين
آن از و انقلاب پيروزي تا سال 42 از وروحانيت امام مبارزه
.است بوده تاكنون پس
رجبي محمدحسن
:پاورقي
حسين موثقارتشبد اظهارات به شود رجوع اطلاع براي52
انتشارات تهران پهلوي ، سلطنت سقوط و ظهور:در فردوست
.و 442446 ص 364372 اطلاعات ، 1371 ،
هوشنگ عبدالرضا:به شود رجوع بيشتر اطلاع براي.53
نشر تهران ، پهلوي ، دردوران ايران خارجي سياست مهدوي ،
.ششم و پنجم سوم ، فصل البرز ، 1374 ،
احمد آل جلال اسرائيلرفتند ، به كه معروفي افراد از.54
آن از را خود خاطرات آلاحمد جلال.بودند آشوري داريوش و
نيز آشوري و عزرائيل ولايت به عنوانسفر به بعد چندي كشور
ماه كتاب در اسرائيل عنوانسفرنامه به مبسوطي مقاله در
آن از جانبدارانهاي كاملا لحن دو هر كه داد انتشار كيهان
انتقاد و تعجب موجب احمد آل سفرنامه انتشار.داشتند رژيم
از كه گرفت قرار مذهبي روشنفكران و روحانيون از برخي
شود رجوع بيشتر اطلاع براي.بود خامنهاي آيتالله آنان جمله
.ص 36 مقدمه ، عزرائيل ، ولايت به سفر به
.ص 69 اول ، جلد جديد ، چاپ نور ، صحيفه55
كوثر ، ص 9158094 همان ، و 57090 ص 89 همان ، .56
خميني ، امام آثار نشر و تنظيم موسسه تهران ، اول ، جلد
.ص101 1371 ،
.و 127 ص 126 همان ، 59
مطهري شهيد آيتالله فلسفي ، حجهالاسلام وعاظ اين جمله از.60
ازموضعگيري اطلاع براي.بود رفسنجاني هاشمي حجهالاسلام و
استاد درزندگاني سيري:به شود رجوع مطهري آيتالله شهيد
.ص8384 صدرا ، 1376 ، تهران ، مطهري ، شهيد
هاشمي حجهالاسلام ضدصهيونيستي موضعگيري از اطلاع براي نيز و
ايشانپاورقيهاي زندگينامه:به شود رجوع رفسنجاني
مسجد احمد قلمآقاي به سال 76 در اسلامي جمهوري روزنامه
.جامعي
كتاب بر ارديبهشت 1362 تاريخ به كه مقدمهاي در ايشان61
:است كرده چنينبيان كتاب ترجمه از را خود انگيزه:نوشت
آشنا لازم ، بسيار كارهاي از يكي كه بودم اعتقاد اين بر
خطرات و عوامل و علل و فلسطين حوادث با ايران مردم كردن
ضداسلامي سياست خاطر به كه است غاصب اسرائيل آمدن كار روي
موضوع اين از ايران مردم از خيلي پهلوي رژيم ضدعربي و
يا فلسطين سرگذشت زعيتر اكرم.بودند مانده بيخبر حياتي
قم ، رفسنجاني ، هاشمي علياكبر ترجمه استعمار ، سياه كارنامه
از يكي.مقدمه ،[1362 قم ، علميه حوزه اسلامي تبليغات دفتر
.بود كتاب همين انتشار سال 43 ، در ايشان بازداشت دلايل
.همان
.ص 235 اول ، جلد نور ، صحيفه62
اسناد:به شود رجوع اعلاميهها متن از اطلاع براي.63
.جلد اسلامي 1374 ، 5 انقلاب اسناد مركز تهران ، اسلامي ، انقلاب
.همان.64
.ص 349351 اول ، جلد نور ، صحيفه.65
.و 5 جلد 1 اسلامي ، انقلاب اسناد.66
|