نقد بوتهء در نظام و نهضت
هاشم دكتر با وگو گفت در قدرت با آن نسبت و خرداد دوم
آخر قسمت-دانشگاه استاد آقاجري
:اشاره
و تبيين به آقاجري دكتر حاضر ، گفتوگوي پيشين شماره در
اخير ، دهههاي سياسي - فكري مبارزات از بخشي بازگويي
و خرداد دوم شعارهاي و اهداف مورد در ايشان تحليل ادامهء
.ميگذرد نظرتان از اسلامي انقلاب صدر سالهاي با آن ارتباط
به توسل اجازه گاه هيچ نشد ، ناچار كه آنجايي تا (ره)امام
فرهنگ محيط جامعه در حال هر به ولي نداد را خشونت
يا برخوردهمه متاسفانه.بود خشونتآميز محيط ما روشنفكري
جامعه عمده ويژگيهاي از مسائل كردن سفيد و سياه و هيچ
پيدا فرصت مردم زده استبداد جامعه در.مابود زده استبداد
ارتباط وقتي.كنند كلاميبرقرار ارتباط هم با كه نميكنند
ديوارهايبلند و فيزيكي ارتباطها خود به خود نباشد ، كلامي
اين در و ميشود ايجاد فاصلهها و ميگردد ايجاد كشيده
گفتوگو ، فرهنگ لذا.ميشود مطلقساخته ذهنيتهاي فاصلهها
در كمتر...و عشق و محبت و دوستي وفاق ، مدارا ، تفاهم ،
از بعد.ميكند پيدا يافتن فعليت فرصت زده استبداد جامعه
باعث برانداز گروههاي تروريستي اقدامات مانند انقلابحوادثي
سخنراني ، با پيام ، با كلمه ، با انقلاباسلامي ، كه فرهنگي شد
پيدا تكامل شروعشد ، گلوله برابر در دادن گل با نوار ، با
توليد باز انقلاب از قبل زده استبداد فرهنگ آن لذا و نكرد
بود بازگشتي خاتمي آقاي كاركرد پيدا تداوم و شد وتقويت
تكيهكردن و مدارا وگو ، گفت زبان انقلاب ، اصلي زبان به
از ما مردمتوزانه كين جنبههاي جاي به مهرآميز برجنبههاي
مسلحانه و چريكي جنگ زبان يادآور گروههايمختلفكه خشونت
.بودند شده خسته هيچبود ، يا همه و منطقبراندازانه و
و است خشونت ضد منطق يك دقيقا شمشير بر خون پيروزي منطق
كه كنم عرض جا همين من اما شمشير مقابل شمشيردر منطق نه
و است بد خشونت ميشود ، طبعا خشونت سر بر مبحثي خلط گاهي
در خشونتميشود ، به متوسل انديشهاش پيشبرد براي كه كس هر
خشونت كه كسي مقابل در اما.ميكند غيراخلاقي كار يك واقع
بايد چه سرانجام دارد ، را شما نابودي قصد اعمالميكند ،
عام قتل و كشتار شاه اگررژيم مثال عنوان به يعني كرد؟
را ميكردمخالفانش مجبور اگر و بدهد ادامه ميخواست را خودش
آميز خشونت مبارزات به و بردارند سياسي مبارزات از دست كه
واقع در و دارد دفاعي ماهيت كه خشونتي اين آيا رويبياورند
.نميكنم فكر بنده است؟ محكوم و مردود است ، خشونت خشونت دفع
عمل در خودشان راميگويند ، سخن اين امروز كه كساني حتي
خشونتبراي قطعا و باشند وفادار منطق اين به نميتوانند
عقايد پيشبرد براي ابزار يك عنوان به را خشونت كه كسي
و سرناچاري از وقتي ولي است زشت و مذموم انتخابميكند خودش
شود اسلحه به متوسل كه ناچارشود ملتي خويش حقوق از دفاع
رابگوييم اين ما اگر بگوييم؟ خشونت آن به ميتوانيم آيا
ملت مبارزات مثلا كه ميكنيم پيدا را منطقي همان خشونت ،
.ميكنند محكوم تروريستي مبارزات بهعنوان را فلسطين
طي در مردم كه ميكنم برداشت چنين شما سخنان از:همشهري
كردهاند توجه جزييتري مسايل به جدي صورت به گذشته سال 20
تكامل و ساختهاند منعكس نيز خود رفتار در را آنها و
چگونگي بر تاكيد بيشتر خرداد دوم كه ميرسد نظر به دادهاند
كند؟ حكومت كسي چه اينكه داردتا حكومت
سنتي فرهنگ و كلاسيك تاريخ در ميكنم فكر من:آقاجري دكتر
تمام در.داشتهايم نظر مد را كردن عمل چگونگي خودمان ،
است پادشاهي مطلوب ، پادشاه آن و ارايه اندرزنامهاي متون
داشته رعيت با ارتباط در را رفتار فلان وزير با مثلا كه
اجرايي مكانيزم گونه هيچ كردن ، حكومت چگونگي باشدالبتهاين
و پادشاه خواست به و نداشتهاست خارجي ضمانت و بيروني
نظر هماز مردم ، حال هر به اما است ، بوده وابسته او شخصيت
و شاخصها ديني ، -فرهنگي نظر از هم و سياسي فرهنگ
شاه و ناسره از را سره كهميتوانستند داشتهاند معيارهايي
.بدهند تشخيص بد شاه از را خوب
كسي چه كه زمينه اين در معيارهايي داشتن بر علاوه جامعه پس
به امااست داشته نيز را كردن حكومت دغدغه بكند حكومت
صفات اصطلاح به بهعنوان نه حكومت چگونگي بحث مشخص ، طور
به ازمشروطيت قدرت ساختار ويژگي عنوان به بلكه حاكم ، شخصي
مشروطه ، نظام خود اساسا يعنيميدهد نشان را بعدخودش
.قدرت اعمال چگونگي اصلاح براي است خاصي كردنمكانيزم وارد
قوه و قانونگذاري قوه اسلاميمجلس ، انقلاب تا مشروطيت از
نوعي به است ، مجلس منتخب واقع در كه مجريهاي قوه و قضاييه
.بكند ايجاد تغييري سنتي كردن حكومت چگونگي در ميخواسته
از حاكميت كه كرد توجه حكومتكردن چگونه به ميشود زماني
پيدا خود از مستقل معيارهاي و شود خارج وضعخودمعيار
آن نقد و نظارت به معيارها ، آن پرتو در بتوان تا بكند ،
ديگري كيفيت با كردن حكومت وچگونگي كيفيت اين ميان پرداخت
.كرد انتخاب
يكي طرف ، اين به اسلامي پيروزيانقلاب از كه ميكنم فكر من
پيدا وجامعه ما ديني انديشه كه تكاملي و تعميق وجوه از
آن از قبل ما لذا وميشود ديده موضوع همين در است كرده
قواعد بهاصلاح بايد بكنيم فكر اشخاص اصلاح به كه
پيامهاي.بكنيم فكر قدرت وتوزيع توليد اعمال ، ومكانيزمهاي
و قاعده اگر يعني.است بوده وجه اين به ناظر خاتمي آقاي
اين در هم فاسد فرد يك حتي آنصورت ، در بشود ، درست ساختار
اگر اما ;داشت خواهد سالمي كاركرد ناچار سالم ساختار
وارد سالم طرف ، يك از هم صالح عناصر باشد ، فاسد ساختار
ساختار اين از فاسد ديگر طرف از و ميشوند ساختار اين
تعيينكننده ويژگيهاي مهمترين از لذايكي.ميآيند بيرون
كنترل مكانيزمهاي بايد كه است اين كردن حكومت چگونگي
بشر كه است تاريخي تجربه يك اين.باشد داشته وجود بيروني
.است يافته اخير قرن چند اين طول در
.ميپروراند مطلق فساد مطلق قدرت و ميآورد فساد قدرت
و سيستم سلامت حفظ افراد ، براي و فرد سلامت حفظ براي
يكي.بكنيم تعبيه كنترليبيروني مكانيزمهاي جامعه ، بايد
مشاركت اصل پذيرش است ، رقابت و مشاركت مكانيزمها ازاين
و قدرت صاحب نقدپذيري و نظارتپذيري اصل پذيرش رقابت ، و
چون.است قدرت صاحبان بودن دورهاي و بودن انتخابي پذيرش
در دراز ساليان و نشود تجديد دايم اگر:است آب مثل قدرت
فاسد هم را بقيه و ميشود وفاسد ميگندد بماند بركه يك
از پس هم و باشد بايدانتخابي هم قدرت ، پس.ميكند
دورهاي حال درعين و نقد نظارتو معرض در دايم ، انتخاب
چگونگي به پديدهتوجه ركن واقع ، در امر اين باشدو
.ميكند حكومت كسي چه اينكه نه و است كردن حكومت
تكامل يك از كه ميرسد بهنظر خرداد دوم اما:همشهري
يك ساخت ، و چگونگي پرداختنبه ميكند ، حكايت چندوجهي
در حداكثري نگاه تعديل ديگرآن بخش اما است بحث بخشاين
ديدگاههاي هميشه گذشته ، شرايط در مردم.است امور اصلاح
حكمي قالب در را چيز همه دليل همين به داشتند ، حداكثري
در را آن و است خودش آفت حداكثري ، ديدگاه اين ;ميديدند
و تاريخ طول تمام در ديدگاه اين ميپروراند ، خودش درون
.است بوده عمومي تفكر بر حاكم اخير سال يكصد در همچنين
را ديدگاه اين هم ما متفكران از بعضي اينكه از گذشته
در شما نظر.ميشد علت بر مزيد خود هم واين ميكردند تجويز
چيست؟ باره اين
ما تمامانقلابها ، در كه بگويم را اين البته:آقاجري دكتر
نياز انقلاب ، يعنياساسا ;ميشويم مواجه وضعيتي چنين با
.است آرماني و حداكثر جهان اتوپيايك و دارد اتوپيا به
تمام در شما معمولا لذا.ندارد امكان بدوناتوپيا انقلاب
بهشت يك تحقق آرزوي انقلابيون ، و مردم كه ميبينيد انقلابها
دسترسپذيرميدانند و نزديك خيلي هم را بهشت اين و دارند را
.ميكنند سير آرماني و اسطورهاي جهان در و
دوره پيروزيرسيد ، به انقلاب اينكه از بعد تدريج ، به اما
پايان به كشورگشايي و شدند نظام دوره وارد و شد تمام نهضت
را خود تدريج به واقعيتها رسيد ، فرا داري كشور و رسيد
.ميشود تعديل آرمان و اتوپيا آن آرام آرام و ميدهند نشان
در هم و متفكران در هم تعديل ، روحيه اين ميكنم فكر من
يعني.است آمده وجود به ما مردم در هم و سياستمداران
هميشه انسان البته.نيست اتوپيا دنبال هيچكس ديگر امروز
و روشن آينده و اميد به نياز يعني ;است نيازمند اتوپيا به
سابق ، مثل ديگر را اتوپيا اين اما دارد ، ايدهآل واقع در
نتيجه اين به و نميدانيم پذير دسترس و نزديك آنقدر
بسياري كوتاهتر مراحل مرحله ، آن به رسيدن تا كه رسيدهايم
.كرد طي خطا و تجربه باپاي بايد را
كهانقلاب رسيديم نتيجه اين به انقلاب از بعد ما واقع در
اوايل واقعدر در ما.بخشيد تداوم ميشود اصلاح با را
.داشتيم خيليمطلقانديشي و ميكرديم سادهسازي خيلي انقلاب ،
مثلا.ميپنداشتيم دست دم و خيليساده را مشكلات راهحلهاي
و بكنيم حل سريع خيلي ميتوانيم را مسكن ميكرديممشكل فكر
اما ميسازيم مجاني را مسكن ما ميكرديم اعلام مثلايكدفعه
مثل اجتماعي مسايل و مشكلات واقع ، در كه نداشتيم توجه
بدون را مشكل يك نميتوان و دارند ارتباط هم با زنجيره
در مسكن بحث همان كمااينكه كرد ، حل ديگر مشكلات به توجه
ما تدريج به.شد زيادي بسيار مشكلات موجب بعدها تهران ،
و پختگي به خامي آن از و رسيديم پيچيدگي به سادگي ازآن
بايد كه دريافتهاند مردم ديگر الان گفتيد ، شما كه همانطور
ميان انتخاب به مختار ديگر.كنند برخورد نسبي مسايل با
وجود هم خاكستري وسيع منطقه يك بلكه نيستند ، سفيد و سياه
بين انتخاب عالم اخلاق ، انتزاعي عالم كه معتقدم مندارد
عالم سياست ، عالم خصوص به واقعيت ، عالم اما.است بد و خوب
واقعيت در مطلق خوب ما چون.است بدتر و بد بين انتخاب
مواجه مسائل با نسبي ناچاريم هميشه پس نداريم ، خارجي
كار اين فرد ، آن با مقايسه در فرد اين كه ببينيم و بشويم
و نقايص و زيان و ضرر يك كدام كار ، آن با مقايسه در
اصلاحاتي مسير از جامعه ساختن لذا ، .دارد كمتري ضعفهاي
و تجربه با است همراه و است تدريجي اصلاحات ، اين كه ميگذرد
كه است سيري بلكه نيست ، هموار مستقيم مسير يك يعنيخطا
اشتباه بزنيم ، زيگزاگ است ممكن و دارد وجود ناهمواري آن
ناچاريم كه است هزينههايي اينها ولي بكنيم خطا بكنيم ،
.بپردازيم راه اين در رفتن براي
كمتري هزينههاي با بتوانيم را راه اين ما كه است اين مهم
درس اين اخير ، سال در 20 ما مردم ميكنم فكر منكنيم طي
البته بايد و نيستند معجزه دنبال ديگر.گرفتهاند فرا را
آقاي و باشند معجزه دنبال نبايد كه شود گفته مردم به
و ميكنند تلاش كه كساني.بكند معجزه نميتواند هم خاتمي
آگاهانه بكند ، معجزه ميتواند خاتمي آقاي كه ميكنند وانمود
.مردم دوست نه ، و هستند ايشان دوست نه ناآگاهانه يا
و دوستان ناحيه از كه تهديدهايي شما نظر به:همشهري
چيست؟ است ، خاتمي آقاي برنامههاي كهمتوجه مخالفان
مطلوب كه بودند وضعي وارث اولا خاتمي آقاي:آقاجري دكتر
نظر به برد ، ارث به ايشان كه اقتصادي مشكلات خصوص به ;نبود
اما است ايشان دولت فراروي عيني چالش اصليترين كه ميرسد
وجود تنگناهايي و ومحدوديتها اجرايي مشكلات اين از غير
دولت خاص و باشد درگير آن دولتيبا هر كه است ممكن كه دارد
نهادي و ساختاري بامشكلات خاتمي آقاي نيست ، هم خاتمي آقاي
.روبهروست نيز
كه داد نشان حوادث روند گذشته ، سال يك در متاسفانه ،
به هنوز هستند ، سهيم حاكميت در كه خاتمي آقاي مخالفان
چشم به و رقيب يك چشم به خاتمي ، دولتآقاي خرداد دوم پديده
مردم ، حمايت جز تنها دولت درواقع و ميكنند نگاه هوو يك
واقع ، درشد حمايت دستگاههايرسمي ناحيه از كمتر متاسفانه
ميرسد نظر به شكستخورد ، انتخابات در كانديدايش كه جناحي
كه است بلكهكوشيده نكرده فراموش تنها نه را شكست اين كه
از نه اما ;كند جبران نحوي به را شكست اين
.غيرقانوني راههاي از بلكه دموكراتيك و راههايمسالمتآميز
يعني ;است خاتمي آقاي دولت مشكلات ازمهمترين يكي اين
با آنها جدي همكاري به نياز و وجوددارد كه قوايي مجموعه
همراه را آنها مشكلات برايحل دولت ميشود ، احساس دولت
ايجاد دولت مشكلبراي يك و بحران يك روز هر بلكه ندارد ،
مردم حلمشكلات به اينكه جاي به كه است ناچار دولت و ميشود
جامعه كهدر سنتگرايي جناح كند حل را خودش مشكلات بپردازد ،
بسيارضعيفي جناح مردمي پشتوانه و اجتماعي حيث از هست ، ما
هنوز را نيرومندي قدرت پايگاههاي متاسفانه اما است ،
را خاتمي آقاي دولت كه ميكوشد جناح اين و دارد ما درجامعه
غير.دهد قرار فشار زير را آن و بكشاند مبارزه چالشو به
مطالبات تنوع واقع در دارند ، ايشان ديگريكه مشكل اين ، از
اين همه كردن راضي.است حاميانايشان تنوع و ايشان از
آقاي ديگر ، عبارت به.نيست ميسر و ممكن يكسان ، حاميان ،
هر خوب.سياسياست -اجتماعي ائتلافي فرآيند يك محصول خاتمي
ومطالباتي خواستهها و انتظارات ائتلاف ، اين بخشهاي از كدام
.دارند
اين كه است اين ميكند ، تهديد را خاتمي آقاي دولت كه خطري
اين و كنند غلبه حركت اين كلي مصالح بر بخشي انتظارها
به هم خاتمي آقاي مخالفان فكرميكنم من كه است چيزي همان
و اختلاف خاتمي آقاي حاميان بين كه وقتي.دوختند چشم آن
بيروني برفشارهاي كشاكشها اين دهد ، روي دروني كشاكشهاي
خواهد تضعيف پيش از بيش را خاتمي آقاي دولت و ميشود علاوه
مختلف نهادهاي در كه نهادين موانع اين جز به اما.كرد
سياسي موانع واقع در و دارد وجود اقتصادي ديني ، سياسي ،
ديگر ، مشكل است ، جامعه در سياسي قواي آرايش و نيروها بين
گرفته كار به را جديدي زبان خاتمي آقاي.است فرهنگي مشكل
در شعارها اين كه است سرداده را مدني جامعه شعارهاي است ،
.خارجيبيابد تحقق بايد زمان طول
احزاب ، شكلگيري سياسي ، توسعه واقع در شعارها ، اين مهمترين
شعارها اين تحقق خوب ، .است سياسي نهادهاي و مستقل مطبوعات
خاتمي آقاي شخص كار هم فرهنگ اين و است فرهنگ يك نيازمند
ميتوانند كه كاري حداكثر ايشان دولت و آقايخاتمي.نيست
.بكنند سازي كهبستر است اين بكنند ،
ساختار در مستتر گوناگون فشارهاي با كار ، همين در البته
و سياسي مقاومت و جامعه سنتي بخشهاي در بخصوص فرهنگي
مسير و ميدهند هم دست به دست دو اين است ، مواجه نهادي
دچار فرهنگي و سياسي بخشتوسعه در را خاتمي آقاي حركت
انتظارات گاهي ديگرمتاسفانه طرف از.ميكنند جدي مشكلات
يعني ;ميشود همديده روي چپ نوعي و افراطها شتابها ، زودرس ،
دركوتاهترين آمده ، دست به امكان اين از ميخواهند كساني
اينكه از غافل ;ببرند را بيشتريناستفاده ممكن زمان
قهقرايي حركت يك زمينه ميتواند خود رويها چپ و اينافراطها
.بكند فراهم را خطرناك و ارتجاعي وعكسالعمل
در خاتمي آقاي فرهنگي ، ساختاري و نهادي مشكلات اين از غير
.است مشكلاتي دچار هم خارجي سياست و روابطبينالملل سطح
يعني نيست ، شفاف متاسفانه ما كشور در تصميمگيري فرآيند
خاتمي آقاي جدي مشكلات از يكي معتقدند نهادهايتصميمگيري
حوزه به داخلي ، مسايل بخش در هم و خارجي روابط بخش در هم
برابر در خاتمي آقاي واقع يعنيدر ;برميگردد تصميمگيري
حل را آنها بايد كه قراردارد خارجي و داخلي گوناگون مشكلات
حل براي تصميمگيريكافي جايگاه و لازم اختيارات اما بكند
.نيست دارا را مشكلات اين
|