دين و مدني جامعه نسبت
حجتالاسلاموالمسلمين با گفتگويي
ايازي محمدعلي
در غربي جوامع ويژه تحولات برآيند مدني جامعه:جستارگشايي
ارتباطي مدني جامعه مفهوم.آنهاست تاريخي تكامل راستاي
كه پرسماني.دارد انساني خرد و عقل با مستقيم و تنگاتنگ
مدني جامعه كه است اين دارد ، رواج ما جامعه در روزها اين
دو آن ميان تطبيقي و سازش آيا و داشته دين با نسبتي چه
والمسلمين حجتالاسلام با كه گفتگويي در ميگيرد؟ صورت
مدني جامعه ويژگيهاي ايشان گرديده ، انجام ايازي محمدعلي
توجه.كردهاند بيان را دين با آن نسبت گاه آن و غرب در
سرويس.مينماييم جلب گفتگو اين به را گرامي خوانندگان
معارف
آگاهيد ، بخوبي ايازي ، همچنانكه آقاي جناب همشهري ،
برگرفته ديگر ، مفاهيمامروزي از برخي سان به جامعهمدني
آن تاريخ از ويژهاي دربرش غربي جامعه تحولات ازبرآيند
راستاي در مدني مفهومجامعه واقع ، به. است جوامع
به مربوط انقلابات و بورژوازي طبقه گسترش و رويش پيدايي ،
و ويژگيها مهمترين بفرماييد لطفا.يافت شكل آن
است؟ بوده چه جريان اين دستاوردهاي
در كه ويژگيهايي:محمدعليايازي والمسلمين حجتالاسلام
خصلتهاي يا مباني و اصول واقع در شمرد ، اينجابرخواهيم
بحثهاي حاصل كه مباني و اصول.است غرب در مدني جامعه عام
طي و سادگي به و است ديار آن تجربيات و اتفاقات و گسترده
جامعه عام ويژگيهاي بنده.است نيامده دست به مجرد بحثهاي
:داد خواهم توضيح زير ، شرح به را مدني
ليبراليسم -1
آزاديطلبي و ليبراليسم درغرب مدني جامعه خصلت مهمترين
و طبيعيترين ليبراليسم ، .است زندگي شئون درجميع
غرب جديد جامعه متن از سياستبرآمده صورت بادوامترين
نبوده بيرقيب عمل صحنه و انديشه عرصه در گاه هيچ كه است ،
انسان انگيزههاي و باورها عمق در ريشه ليبراليسم.است
به صورت اين شناخت بدون و دارد او زندگي متن در و غربي
ليبراليسم.يافت راه غربنميتوان زندگي متن و انديشه عمق
قدرت با و كرده گذر تجربي و علمي طوفانهاي از دراز عمر با
تطبيق گوناگون احوال و شرايط با را خود انعطافپذيري و
همين به.است داده تغيير خود نفع به را آنها حتي و داده
و تسامح و انعطافپذيري ليبراليسم مهم خصلت دليل
.است نسبيتگرايي
غرب در ليبراليسم عيني و ذهني تبعات و آثار ديگر سوي از
.گذشت آن كنار از سرسري و ساده بتوان كه نيست اندك و ساده
انسان انگيزههاي و انگارها عمق در ريشه ليبراليسم امروز
متن و انديشه عمق به صورت اين شناخت بدون و دارد غربي
.يافت راه همنميتوان غرب زندگي
مشروطه و حكومتها بر ونظارت قدرت مهار آزادي ، چون اموري
آنانحكومت بر كه مردمي وخواست اراده به قدرتي هر شدن
اينتجربه و غرب انديشه از استحاصل تجربهاي ميشود ،
.است بررسي و توجه قابل دنيا كجاي هر در انساني
اين از تلقيهايي و صحتتعريفها در بايد و ميتوان البته
و نظري گسترده بحثهاي نميتوان اما گفت ، سخن تامل اصلبا
در ماگرفت ناديده را آزادي باب در غرب عملي تجربههاي
ديني جامعه با جوهريآن تفاوتهاي و ليبراليسم نقد در آينده
اين تاريخ طول بشردر كه نبريم ياد از اما خواهيمكرد ، صحبت
آنها نبايد غربياست اينكه صرف به و نداشته راكم تجربيات
.سادهانگاشت يا كرد محكوم يا و كمگرفت ، دست را
حكومت بودن غيرمطلق -2
بلكه دائمي ، نه است مطلق نه حكومت وجود مدني جامعه در
جان و مالها كردن ايمن و آزادي رعايت به است مشروط
و باشد نداشته را جامعه اداره كفايت حكومتي اگر.شهروندان
براي مردم دست كند ، تامين را جامعه اهداف و ايدهها نتواند
يا و حكومت حقانيت درباره داوري مرجع و است باز آن عزل
زمينه اين در لاك جان.مردمند خود نيز آن عليه قيام
حفظ از است عبارت كه دارد معقول غايتي مدني جامعه:ميگويد
حكومت وجود لذا ومردم آزادي و جان و مال يعني دارايي ،
اين رعايت به است مشروط بلكه دائمي ، نه و است مطلق نه
حكومت عزل براي مردم دست شرطي چنين غيبت صورت در كه امور
.است باز
و سياسي جديد نظم مهمترينپايههاي از فيزيكي اصل اين
مباحثي اصل ين ازا و غرباست تاريخ جديد عهد اجتماعي
حدود شدن معين و حكومت مختلف فرضهاي و انحلال شيوههاي چون
اصل.است گرفته قرار بررسي و بحث مورد حكومت اهداف
قدرت بودن غيرمطلق از ناشي حقيقت در حكومت ، بودن غيرمطلق
قدرت و دارد قدرت مردم سوي از مدني جامعه در كسي هر.است
ايدههاي و اهداف تابع و مردم خواستههاي اعمال براي او
فردي اختيار در حكومت قدرت از بخشي نيست ممكن.است جامعه
قدرت شدن مطلق زيرا.نباشد عزل قابل اما باشد شده نهاده
و تخلف صورت در كه باشد گونهاي به بايد و است ، فسادآور
باشد ، دائمي نبايد همچنين شود ، گذاشته كنار اصول ، از تخطي
بسياري مفاسد بود خواهد هميشگي حاكم فرد اينكه گمان زيرا
.آورد خواهد دنبال به را
(غيركاريزما)حكومت بودن غيرقدسي -3
.است ابرام و نقض و قابلانتقاد مدني جامعه در حكومت
راي او به مردم و ميگردد انتخاب مردم توسط كه حكومتي
.است ماورايي منشا و قدسي جنبه گونه هر فاقد ميدهند ،
در تنها و خدا نماينده نه و هستند ، خدا سايه نه حاكمان
قابل عقلايي ، ميزانهاي و معيارها با و تشخيص قابل عقل پرتو
ذيل تا صدر از ميتوان اين بنابر.ارزيابياند و توجيه
انسانها اينكه بدون و داد قرار بررسي و نقد مورد را حكومت
بپذيرند ، و بشنوند را سخنان بسته چشم و كنند تعبد بخواهند
آنجا و ميكنند وارسيعقلي را كارگزاران رفتارهاي و كلمات
انتقاد مورد ونميپسندند نميفهمند را روشي سياستو كه
او اينكه بهبهانه نميتواند مقامي هيچ.قرارميدهند
و منتقدانبرهد انتقاد از است ومنزلتي مقام داراي
زيرا دهد ، قرار قدسي هالهاي پوششو در را خود كارهاي
كه شده ايجاد اين براي و است معقول و دنيايي امري حكومت
و اقتدار و كند تامين را جهاني اين نيازهاي و اهداف
بشري مصلحتجوي و مصلحتانديش عقل ملاكهاي با نيز آن حقانيت
و است جديد دنياي عقل عقل ، لاك ، جان نظر به.ميشود سنجيده
انسانها به مشترك طور به را دنيا كه خداوندي اين براي
جهت در را آن تا داده نيز خرد آنان به است بخشيده
.كارگيرند به رفاه و زندگي از بهرهگيريبهتر
عقلگرايي -4
اراده و عقل از استفاده جامعهمدني ويژگيهاي از ديگر يكي
در حكومت اگر و نيست قدسي حكومت اگر.است جامعه اداره در
قابل عقلايي ميزانهاي و معيارها با و تشخيص قابل عقل پرتو
انجام خردگرايي با بايد نيز حكومت آن اداره پس است ، توجيه
جامعه اداره در تعقل و تدبر از كه زمامداراني.گيرد
و غرايز يا و باشد آنها عمل ملاك احساسات و نكنند استفاده
يا باشد حكومتي برنامههاي و تصميمات مبناي شخصي انگيزههاي
سياسي و اخلاقي اجتماعي ، نارواييهاي و بحرانها در كم دست
جامعهاي آورند ، روي احساسات به خرد از بهرهگيري جاي به
تحقق براي كافي اراده و اقتدار و بود نخواهد عاقل و نمونه
است ماندني جامعه در تمدني داشت ، نخواهد را حكومت اهداف
و باشد منطق و استدلال مبناي بر آن اجتماعي و روحي فضاي كه
.گيرد انجام تامل و تاني با امور تدبير سايه در مشكلات حل
و اسطرلاب و رمل از استفاده و گزافهگويي و خيالبافي از
.باشد دور به آن مانند
برتر اراده -5
به آن از كه است امري به محدود فرد اراده مدني ، جامعه در
و سياسي جامعه آن كهبدون امرياست شده ياد برتر اراده
و جمعي اراده ارادهبرتر ، از منظورنميشود مدنيمحقق
در افراد مسلما.جامعهاست افراد همه كلي رعايتمصالح
عنوان به كه امور انجامپارهاي از كه ناگزيرند درونجامعه
نشان خود از نيزرفتارهايي و بپوشند چشم آنند فردخواستار
قايل بايد پس رانخواهند ، آن فردي نظر از است كهممكن دهند
امر و است جامعه افراد اراده طول در كه شد فائق اراده به
توافق جز مدني جامعه منشا چون و است آن به متقدم سياست
و آنها به پايبندي و خاص روابطي برقراري براي انسانها
و روابط اين حفظ براي كارهايي ساز تنظيم و نهادها تاسيس
و رضايت قهرا نيست ، آنها جريان حسن بر نظارت
.بود خواهد جامعهمدني پايه و طبيعي برتر قرارداداراده
به آن از ميدهد زيادي اصلاهميت اين به كه روسو ژاك ژان
اراده از منظور:وميگويد ميكند تعبير عمومي اراده
گردهم كه مردمانينيست اراده جامعه ، اداره عموميدر
عمومي بلكهاراده ميكنند ، دنبال را نفعخصوصي و آمدهاند
طبق.ميآيد حساب به افراد اراده مجزااز و واقعي امري
تعهدات كه ميشود ايجاد مساواتي چنان مردم بين نظر اين
استفاده مشابهي حقوق از و ميگيرند گردن به را مشابهي
سر عمومي اراده طرف از آنچه يا ملي حاكميت عمل.ميكنند
نسبت كه تكليفي هم و آن از استفاده هم كه است چنان ميزند
مشروع ملي حاكميت عمل و است مساوي همه براي دارند آن به
زيرا است ، عادلانه است ، اجتماعي قرارداد به متكي زيرا است
.است مفيد و مساوي همه به نسبت
دلبستگي -6
اساس بر حكومتي تشكيل و جامعهمدني ويژگيهاي از ديگر يكي
اگر.است حكومت آن به مردم دلبستگي مردم ، خواست و اراده
حكومتها نوع ميتوانيم دهيم ، توضيح را دلبستگي اين بخواهيم
تحقق امر در است ممكن.كنيم تبيين ديگر گونهاي به را
عامل يكي باشد ، موثر عامل دو آن اقتدار و حكومت و جامعه
و اجبار با حكومت كه معنا اين به ترس ، يعني منفي عاطفي
و جامعه اداره براي را لازم اقتدار وحشت ، ايجاد و تهديد
دوام حكومتي چنين طبعا.آورد دست به ايدهها بر سيطره
كه حكومتي چنين.كرد نخواهد كسب رضايتمندي و داشت نخواهد
به خود در استبداديرا و پليسي حكومتهاي آثار و علائم همه
.بود نخواهد خود مردم آورده ، نماينده وجود
نوع از اما است عاطفي اقتدارحكومت و تشكيل عامل گاه و
حكومت به مردم اعتقادي كهدلبستگي معنا اين به آن ، مثبت
خواهد تحقق صورتي در دلبستگي اين.است كرده فراهم را
از شده تعيين مقررات چارچوب و نظم طبق حكومت كه پذيرفت
رضايتمندي بر را اداره اساس همواره و كند رفتار مردم طرف
.دهد سامان جامعه افراد نيازهاي به پاسخگويي و
و اداره شيوه در خاصي مدنيتاثير جامعه در دلبستگي اصل
و ميگذارد حكومت واقتصادي اجتماعي و سياسي راهكارهاي
.است ضروري حكومتمردمي و مدني جامعه در حضورش
فرد اصالت -7
است محوري (اندويدواليزم) انسان فرد اصالت به اعتقاد
همه و است شده پايهريزي آن بر متاخر اروپايي كهفلسفه
اساس بر.است مبتني اصل اين بر غربي سياست علم راهكارهاي
انسان منافع تامين حكومتبراي جهتگيريهاي تمام اصل اين
.طبيعي است امري انسانمتفرد آزادي طبعا.ميگيرد اصيلشكل
:مينويسد لاك جان اينباره در
همه از بلامنازع وبهرهبرداري كامل آزادي حق با آدميان
با فرد هر و شدهاند طبيعتزاده قانون امتيازات و حقوق
آن حق وي به طبيعت استو برابر دنيا در بشر همهافراد
بلكه كند ، حراست خود دارايي از تنها نه كه دادهاست را
وي حقوق به تعدي و قانونشكني هنگام به ديگران برابر در
.كند قضاوت
:ديگرمينويسد جاي در وي همچنين
و برابر و آزاد آدميطبيعتا افراد همه كه آنجا از
محروم طبيعياش حقوق از نميتوان را كس هيچ و مستقلهستند
شخص سياسي قدرت زير به را او خودش رضايت بدون و ساخت
خود آن موجب به شخص است ممكن كه راهي تنها درآورد ، ديگري
مدني اجتماع يوغ زير به و سازد محروم طبيعي آزادي از را
جامعه يك تشكيل براي ديگري افراد با كه است اين درآورد ،
زندگي و تندرستي آسودگي ، آن وسيله به تا كند توافق
از بيشتري خاطر امنيت با و گردد ميسر ايشان براي صلحآميز
آن عضو كه كساني برابر در و شوند بهرهمند خود دارايي
.باشند داشته بيشتري ايمني نيستند ، جامعه
دارد ادامه
معارف كتابخانه
|
بنتالشاطي ، عبدالرحمن عالشيه دكتر قرآن بياني اعجاز
اول چاپ فرهنگي ، و علمي انتشارات صابري ، حسين:مترجم
صفحه نسخه ، 632 1376 ، 3000
كه پاينده هميشه زلالي و زاينده است چشمهاي قرآن ،
در را معرفت عاشقان و برخوردار را حقيقت پيوستهطالبان
خيره كه است اعجازي قرآن.است ساخته گرفتار افسونخويش
در را بيان و بلاغت اميران سخنورترين و سرتريندشمنان
خود با هماورد تصور پهنه در و كشانده خموشي به برابرخويش
.است ساخته كند از كندتر را زبانآوري شمشيرهر
معرفي براي تلاشهايي حاضر زمان تا اسلامي قرون ابتداي از
است هنوز كه هنوز گرچه است ، گرفته صورت قرآن اعجاز اسرار
حاضر كتاب...مانده ناگشوده همچنان آن اسرار از بسياري
دست خود آنگاه و ميدهد پيوند همديگر به را اينتلاشها همه
قرآن بلاغت و بيان از تازه چهرهاي معرفي در نو تلاشي بهكار
الهي كتاب اين در چگونه كه ميكند تبيين و ميشود آن واسرار
بلاغت راز برجستهترين همين و دارد قرار خويش جاي در هرچيز
.است قرآن
مولف.است گفتار سه و مقدمه يك بر مشتمل كتاب اين
و نظريات و آراء سيراجمالي بيان به كتاب مقدمه در
به همچنين و دادهاند نشان را خود عرصه اين در كه تاليفاتي
معجزه ، مسائل اول گفتار در ويميپردازد خود كتاب معرفي
تلاشهاي و قرآن بيان و اعجاز وجوه قرآني ، تحدي اعجازو
آن وجوه و قرآن اعجاز از برداشتن پرده زمينه در علمايبلاغت
و بيان به اعجاز نظريه خود و ميدهد قرار بحث رامورد
در آنگاه.ميكند تبيين و تقويت را آن و برميگزيند بلاغترا
و واژهها و الفاظ و مقطعه حروف بخش سه در گفتاردوم
در و مينمايد تعقيب را خود نظريه قرآني اساليب سرانجام
از ابنعباس تفسير و ازرق ابن مسائل نيز گفتار سومين
اين در تا ميدهد قرار بررسي و نقد مورد را قرآني واژههاي
كردن جايگزين براي تلاشي هر چگونه كه كند روشن گفتار دو
اسلوبي يا و قرآني واژه با واژهاي يا قرآني ، حروف با حرفي
كتاب همين از ديگر جايي در كه چند هر -قرآني اسلوب با
و است ناكام و ناموفق تلاشي -باشد رفته كار به نيز الهي
هر و گرفته قرار خويش جاي در چيز هر كريم قرآن در چگونه
ذهن به تقريب براي تلاشي جز نحوي توجيه هر يا لغوي تفسيري
.نيست
در مولف را آنچه خويش اندازهتوان به كرده سعي نيز مترجم
است خودآورده عرب برايخواننده للقرآن البياني الاعجاز
بردارندهخلاصهاي در نوشتار ، اين.درآورد فارسي بهزبان
رادر آنها قبلا مولف كه بيانيقرآن اسرار از است
كردهاست منتشر قرآني درپژوهشهاي و البياني التفسير
دركنگره كه مقالههايي از دربردارندهخلاصهاي همچنين و
در عرب ادباي كنگره (م سال 1964 به) هند در مستشرقان
و (م 1967) مغرب در اسلام علماي سمينار (م 1965) بغداد
(م 1968) امدرمان اسلامي دانشگاه در قرآن هفته علمي سمينار
هر كه گونهاي به را خلاصهها اين محترم مولف.است شده مطرح
قرار قرآن بياني موضوعاعجاز در خود خاص جاي در يك
نيز نشدهاي ومنتشر تازه نكتههاي و داده گيرندسامان
بررسي و مطالعه كاملبه اشتغالي حاصل كه بدانهاافزوده
اعجاز كتاب آيات در تدبري در و رهاورد ونيز موضوع اين
.است
تجربه چراغ
خودشان قلم مشاهيربه از جمعي زندگينامه
/ اول ، 1376 چاپ ثالث ، نشر:ناشر / پژوم جعفر:اهتمام به
با كوچك ، گالينگور رحلي صفحه ، تومان ، 695 قيمت2500
روكش
دانشمندان و علماء از چند تني زندگينامه شامل حاضر ، كتاب
در خودشان قلم به و اين از پيش كه است ايران مشاهير و
افرادي جمله از.است رسيده چاپ به مختلف نشريات و كتابها
آيتالله به ميتوان كردهاند راقلمي سرنوشتشان و سرشت كه
جلال آيتي ، ابراهيم محمد دكتر سينا ، آملي ، ابوعلي محمد موسي
ابوالقاسم سيد حاج آيتالله لاهيجي ، حزين احمد ، محمدعلي آل
تقي محمد و علي دكتر سبزواري ، هادي ملا خويي ، حاج
جلالالدين ثالث ، اخوان مهدي طباطبايي ، شريعتي ، علامه
.كرد اشاره...و فروزانفر همايي ، بديعالزمان
جهات بعضي از اما است تقدير قابل گرچه گردآورنده كار
خالي جاي كتاب اين در.باشد اين از پربارتر ميتوانست
محمدعلي اقبال ، عباس ملكالشعراءبهار ، نوشت خود زندگينامه
و فرهنگ و انديشه نامآورانعرصه از ديگر تعدادي و جمالزاده
چاپهاي در گردآورنده و ميرودناشر اميد كه ميشود حس دين
.باشند مجموعه اين آنهابر افزودن فكر به بعدي
صورت اين غير در
(زندگي جامعهشناسي و فلسفه)
محمدي مجيد:نويسنده
اول 1377 چاپ قطره ، انتشارات:ناشر
صفحه تومان ، 132 قيمت450
ناگزير ، تخيل يا توهم مجموعه يك صورت اين غير در
موضوعات مجموعه اين دراست نظري حدودي تا ولي احساساتي ،
را ما اجتماعي و فردي عاطفي زندگي همه كه گوناگوني
غير درشدهاند باز يك هر وجوه و شده مطرح دربرگرفتهاند
جهان همين بلكه نيست اتوپيايي يا كاربردي كتابي صورت ، اين
محوري موضوع و قرارداده بازشناخت مورد را خودمان واقعي
پيوندهاي دربرابر فرديت و جامعه درچارچوب انسان آن
گريزي اجتماعي زندگي از كه فرديتي ;است عاطفي و اجتماعي
.ميپذيرد را آن امكانات و محدوديتها ناچار به و ندارد
فلسفه ، ميتوانند شده مطرح موضوعات معرفتي چارچوبهاي
و فلسفه ميتوان.باشند اجتماعي روانشناسي و جامعهشناسي
.كرد تلقي كتاب فرعي عنوان را زندگي جامعهشناسي
سن كريستين آرتور:ايراننويسنده در پرستي مزدا
صفا ذبيحالله دكتر:مترجم
هيرمند ، 1376 انتشارات:ناشر
صفحه تومان178 قيمت700
تا اسلام از پيش از ايرانيان آگاهي كه گفت ميتوان تحقيق به
اطلاعات و افسانهها به منحصر و ناچيز پيشبسيار قرن نيم
هفدهم قرن از فرنگيان مقابل در.بود كودكانه گاه و ناقص
وادبيات زبانها و تاريخ گوناگون رشتههاي در بعد به ميلادي
اين جمله از.زدند دست دامنهاي پر تحقيقات به ايراني ،
در تاليف دهها كه برد نام سن آرتوركريستين بايداز محققان
در ايشان سخنراني دو ترجمه حاضر ، كه كتاب و دارد زمينه اين
شمار به اينآثار انبوه از نمونهاي است وفلورانس تهران
.ميرود
|
|