فرزند اختيار در چيز همه
سراسر در كودك ميليون 250
كارند به مشغول جهان
ميزان بالاترين السالوادر
خود منطقه در را كارگر كودكان
داراست
فرزند اختيار در چيز همه
پديدهفرزندسالاري به نگاهي
حرف حرف خانه ، در يعني سالاري فرزند:عبداللهي ساحره
باشند آنها فرمانبردار و مطيع هم مادر و پدر و باشد بچهها
ماحصل و ميكشند زحمت كه والديني نيستند كم:ثامني اكرم
فرزندشان مثلا تا ميدهند قرار بچهها اختيار در خودرا تلاش
از معروف قول به و شود سوار شخصي بپوشد ، ماشين روز مد لباس
به راحتي به هم بچه.باشد وكسرنداشته كم چيزي دوستانش
بدست قبال در چونزحمتي كه ميكند پيدا دسترسي امكاناتي
نميداند را آن قدر آوردنشنكشيده ،
است تربيتي غلط الگوهاي سالاري فرزند پيدايش علل از يكي
خدمات دائما بچهها به ميدانند موظف را خود والدين كه
مسئوليت آنان از آن قبال در كه آن بدون دهند ، ارائه
بخواهند
زمستونها.بود ساعتيراه يك پياده مدرسه ، تا خونه از
به كفشپاره با سرما و برف تو صبح هرروز بودم ، مجبور
بقيه و من براي پارسالش عيد كهشب كفشي همون.برم مدرسه
اون بعد سال آخر تا بوديم مجبور و بودند خريده برادرام
...بپوشيم رو
نميآورد دوام ما زيرپاي بيشتر عيد از بعد ماهي چند كفش
جوري روبالاخره پاييز.ميشد پاره نرسيده ، هنوززمستون و
شروع سرما و برف با زمستون اول مشكلاز اما ميكرديم ، سر
.ميشد
رو خيابان آبهاي تمام و ميكرد باز دهن كفشم سوراخهاي
قدم ، ميتونستم سختي به سنگين و خيس جورابهاي با.ميبلعيد
بخر ، كفش برام ، ميگفتم آقام به چه هر.بردارم قدم از
بخرم ، تو واسه اگه نيستي ، كه يكي تو جون آقا آخه):ميگفت
نمونده ، عيد تا چيزي ديگه بدم؟ چي رو بقيه تاي جواب7
(.ميخرم داري دوست كه رو كفشي برات عيد..ا انشاء
چقدر ميپرسيدم ، ازآقام بودم ، پايينتر كلاسهاي كه اوايل
منشروع و (ديگه ماه 3 2):ميگفت او موندهو عيد به
از حساب اما.برسه زودتر عيد تا روزها شمردن به ميكردم
تا ميشمردم و ميپرسيدم آقام از هم باز.ميرفت در دستم
-فهميدم 2 شدم ، بزرگتر كه بعدها.ميرسيد عيد بالاخره اينكه
رو پاره كفش با زمستون تو روز 80- يعني 70 عيد ، به ماه 3
احساس پا ، انگشتان نوك يخزدگي يعني رفتن ، راه يخ و برف
...پاها كرختي استخوان ، مغز تا سرما
و كنم روي پياده تاخونه ساعت يك بودم ، مجبور هم ظهرها
برو قاسم):ميگفت ننهام نرسيده ، راه گرد هنوزاز هم بعد
صف تو ميرفتم و ميگذاشتم رو بحثوسايلم و بيجر (بگير نون
.نانوايي
كاملا كه هوا.آقامبودم دست كمك مغازه ، دم هم عصرها
تازهمينشستم.برميگشتيم خونه به تايي ميشد ، دو تاريك
تا دور كه بود زنبوري چراغ ميآد ، يك يادم.مشق و درس سر
به يكي مينوشت ، مشق يكيمينشستيم قد نيم قدو دوراون
هم چهارمي و ميكرد حاضر درس سومي ميگفت ، ديكته يكي اون
مشغول نميرفتند ، مدرسه كه هم چندتايي اونميكرد حل مساله
كار تو سرمون يك هر.نداشت اعتراض هم كس هيچ.بودند بازي
كم.مينشستيم سفره يك دور تا دور همگي هم بعد بود ، خودمون
بازي لوس و زدن نق بدون بود ، كه چي هر بد ، يا خوب زياد ، و
.ميخوابيديم اتاق يك تو و ميخورديم
تلويزيون از نه.تختشخصي نه و داشتيم مستقلي اتاق نه
ميداديم ، فورا نظري اگر... ويدئو نهاز و بود خبري
اصلا راستش ، نميزنه حرف حرفبزرگترش رو ميگفتند ، بچه
هم اگربزنيم بزرگترهاحرف حرف بالاي نداشتيم جرات
زمانه امانميآورد حسابمان به كسي نظرميكرديم ، اظهار
كدام هر بچههاوارونه شد همهچيز يكباره شد ، عوض كه
.بگذارند ضبط و تلويزيون آن توي تا ميخواهند مستقل اتاق
عجيب.وارنگ و رنگ.ميپوشند لباس مدل يك و رنگ يك روز هر
خصوصي معلم ميروند ، مدرسهغيرانتفاعي به سرويس با.قريب و
و قورت دو تازه...و آزاد دانشگاه كنكور ، كلاس.دارند
نميكنند ، دركشون بزرگترها اينكه از وهميشه باقيه نيمشانهم
روي رو در و اطاق تو ميروند هم خاطر همين برايدارند گله
.ميكنند گوش موزيك بلند صداي با و ميبندند خودشون
شما ميگفت ، پسرم ديروز:ميگويد باز و ميدهد تكان سري مرد
براي مادرها و پدر ببين و برو كارينكرديد ، ما براي كه
خريده ماشين براش دوستم پدرنميكنند كه چكارها بچههاشون
براي را او تابستان تعطيلات كه داده قول هم بعد.موبايل و
...شما آنوقت.فرانسه بفرستد گردش
به وميگويد ، ميدهد قرار مخاطب مرا مستقيما اينبار مرد
بنويسيد ، جوانها مورد در روزنامهتون تو اينقدر كه آن جاي
همش كه جوانها بنويسيد.بنويسيد ما دل و درد از هم كمي يك
و عمر كه كساني قدر لااقل دارند ، توقع مادر و پدر از
خشك تشكر يك و بدانند گذاشتند ، اونها پاي به رو جوانيشون
طلبكار لااقل نميخواهيم ، تشكر اصلا نه.بكنند خالي و
...نباشند
سوار و ميرسد كهاتوبوس بدهد ادامه ميخواهد ، هم باز
او از من ايستادهو دستم كنار كه جوانياتوبوسميشود
و هاج بودم ، پرسيده والدين از جوان نسل انتظارهاي مورد در
در كلام يك او بود نگذاشته حتي آقا آن.ميكند نگاهم واج
مورد سوژه عكس بر درست و كند نظر اظهار گزارش موضوع مورد
كرده صحبت كلي جوانها از والدين انتظار مورد در ما ، نظر
جوان آن از پس ، است شده دير ميكنم نگاه ساعتم به.بود
آن حرفهاي به راه در.ميافتم راه به و ميكنم معذرتخواهي
ما بيشتر بود ، او با حق اينكه مثلميكنم فكر آقا
با و ميدهيم قرار سوژه را جوانان مشكلات روزنامهنگاران
دل درد پاي كه ميآيد پيش كمتر اما ميكنيم ، وگو گفت آنان
نگاه جوانان به آنان ديد دريچه از و بنشينيم مادرها و پدر
.كنيم
تصميم و ميشوم قبليمنصرف گزارش تهيه از كه بود اين
.بشنوم ومادرها پدرها زبان از ايندفعه كه ميگيرم
تا بزني جا صد به بايد شب تا صبح از:كارمند موثق ج
وقتي آخر ، دست.بدهي جواب را بچهها فرمايشهاي خرده بتواني
قدر لااقل پس ميكشيم ، زحمت شما براي ما ميگويي بهشان هم
سن به ما وقتي ميگوييم ، وقتي باز و بخوانيد درس و بدانيد
درس شماها از كمتربهتر بسيار امكانات با شمابوديم ،
مامنت سر) ميگويند و برميخورد ميخوانديم ، بهشان
بانك صندوقدار يك چشم به ومادر پدر به آنها.(ميگذاريد
اختيارشان در پول مراجعه ، بايد محض به كه ميكنند نگاه
.كنند خرج راحت آنها و بدهند قرار
آسايش از مادرها و امروزهپدر:خانهدار ساله حجتي 42 م
زندگيمرفهي بچههايشان تا ميكنند خودچشمپوشي رفاه و
پسر 18 يكهستيم نفري خانوادهچهار يك ما.باشند داشته
در كه بچهها پدر و من اضافه به ساله دختر 16 ويك ساله
بچهها كه قبلا.ميكنيم زندگي خوابه دو كوچك آپارتمان يك
به اتاق يك و داشت اختصاص بچهها به اتاق يك بودند ، كوچكتر
اختلاف رفتند ، مدرسه به كدام هر كه وقتي از اماما
امتحان براي كه بود مجبور يكيشان مثلا.شد شروع سليقهها
.بخوابد ميخواست ديگري اما بماند ، بيدار
پسرم به را ديگر واتاق دخترم به را اتاق يك كه بود اين
مستقلهستندو اتاق داراي آنان از هركدام الان.داديم
استفاده خواب و نشيمن اتاق بهعنوان پذيرايي سالن از ما
.ميكنيم
دوره اين جوان نسل:آزاد شغل ساله ، قاسمي 44 يدالله
نه راميدانند ، پول قدر نه.شدهاند وپرتوقع خودخواه
دوره ديگه دوره اين معروف قول بهرا مادر و پدر زحمت
.سالاريه فرزند
دورانفرزند بايد را فعلي دوره قاسمي ، آقاي عقيده به
(پدر) مرد چون مفاهيمي بلافاصله سالاري فرزند.ناميد سالاري
اما.ميسازد متبادر ذهن به را سالاري (مادر) زن و سالاري
زن ، نه و دارد رياست خانواده بر مرد نه ديگر دفعه اين
...كه است فرزند اين بلكه
شما خود زبان از را واژه اين تعريف هم باز است بهتر
.بشنويم
چيست؟ سالاري فرزند
به حد از بيش توجه:پرستار ساله جولايي 30 الف ، -
.انتظارهايبچهها
تلويزيون ، امتحانبچهها موقع:مغازهدار خسروي س ، -
خلاصه قدغن ، آمد و رفت ممنوع ، ...و زدن گردش ، حرف سروصدا ،
.خانه در بچهها نظامي حكومت
در چيز همه:نظاميبازنشسته ساله ، چراغي 50 محمد -
.اختيارفرزند
حرف خانه ، در يعني:سالهخانهدار عبداللهي 34 ساحره -
آنها فرمانبردار و مطيع هم مادر و پدر و باشد حرفبچهها
بيشاز مادر و پدر اينكه:دبير ساله م 47 حميده -.باشند
اما كنند ، صرفنظر خود آرزوهاي از و بكشند زحمت توانشان
.سازند برآورده را آرزوهايفرزندانشان تمام
به منفي ديد با شوندگان مصاحبه كه ميرسد نظر به اينجا تا
نيز مثبت جنبههاي داراي پديده اين اما.ميكنند نگاه قضيه
هست؟
بايد:ميگويد دولتي ادارات از يكي كارمند ثامني اكرم -
چون.كنند نظر اظهار خانواده محيط بچههادر تا گذاشت
با اما.دارند وجديدي نو طرحهاي و افكار هم آنها قطعا
شود ، كردنشان لوس منجربه كه بچهها به اندازه از بيش توجه
.مخالفم
خود امكانات تمام مادر و پدر اگر:آموزگار دولتي ، ش ، -
و وسع از بيش حتي -دهند قرار بچهها اختيارتحصيل در را
اين.گذاشت سالاري نميتوانفرزند را عمل اين اسم -توانشان
فرزندانشان آموزش به نسبت والدين حساسيت بيانگر مساله
خود بچههاي به آينده براي واقع در افرادي چنين.است
.ميكنند سرمايهگذاري
خود تلاش ماحصل و ميكشند زحمت كه والديني نيستند ، كم اما
لباس فرزندشان مثلا تا ميدهند قرار اختياربچهها در را
از معروف قول به و شود سوار شخصي ماشين بپوشد ، روز مد
به راحتي به هم بچه.باشد نداشته كسر و كم چيزي دوستانش
در زحمتي آنكه دليل به كه ميكند پيدا دسترسي امكاناتي
مسلما.نميداند را آن قدر نكشيده ، آن آوردن دست به قبال
.است فرزندسالاري منفي شكل اين
بودن تكراري دليل به بخش اين در كه است توضيح به لازم
حذف مشابه مورد پديده ، اين مثبت جنبه باب در نظرها اظهار
كه بودند باور اين بر زيادي عده درمجموع اما شد ،
اما است ، منفي مسالهاي كلمه خاص مفهوم به فرزندسالاري
فرزندان ، نظريات و عقايد به توجه چون مواردي ميتوانيم
اعتماد ايجاد و مسئوليت آنان ، واگذاري با مشورت و نظرخواهي
.كنيم تلقي مساله مثبت وجوه زمره در را بچهها در نفس به
فرزندسالاري پيدايش علل
را فرزندسالاري كسي چه كه بپرسيم خود از بايد ابتدا در
بچهها؟ است؟خود آورده بوجود
ناكاميهاو ميخواهند مادرها و پدر كه است آن واقعيت -
.نمايند جبران را خود جواني و دورانكودكي سرخوردگيهاي
خود نيافته تحقق خواستههاي و تمايلات آرزوها ، همان يعني
هزينههايي از بسياريسازند عملي فرزندشان براي امروز را ،
متاسفانه ميدهند ، انجام بچهها براي مادرها و پدر كه را
است ، مشخص مثال براي.دارد رقابت و همچشمي و چشم جنبه
ميگيرد آنچناني تولد جشن خود ساله يك فرزند براي كه مادري
هزينه جشن برگزاري براي را بالايي مبلغ بچه خود خواسته به
چنين بچهاش براي همسايه يا فاميل فلان چون بلكه نميكند ،
هم او قافله ، از نماندن عقب براي است ، گرفته را تولدي جشن
بهانهاي و وسيله را كودك واقع در.ميكند چنين فرزندش براي
چنين كه است طبيعي.كند ارضا را خود تمايلات تا ميدهد قرار
از انتظارهايي درآينده و ميكند عادت شيوه همين به بچهاي
آن انجام عهده از آنان شايد كه داشت خواهد والدينش
.برنيايند
تربيتي غلط الگوهاي پيدايشفرزندسالاري علل از ديگر يكي -
والدين شيوه اين درميگيرند پيش در مادر و پدر كه است
ارايه خدمات دائما بچهها به كه ميدانند موظف را خود
.بخواهند مسئوليت بچهها از آن قبال در آنكه بدون دهند ،
به فرزندسالاري واژه و دارد بسياري منفي تبعات نيز روش اين
دارد ، وجود خانوادهها در كه غلطي الگوهاي چنين رواج دليل
.است شده مصطلح مردم ميان در
فرزندان كه ميشود سبب ديگر طرف از ازدواج سن افزايش -
با طبيعتا و بگذرانند خود والدين رابا بيشتري سالهاي
مادر و پدر از توقعاتشان و خواستها آنان ، سن رفتن بالا
.مييابد افزايش
محيط در هستهاي خانواده پيدايش جامعهشناختي ، لحاظ به -
از يكي كه دارد همراه به چند تبعاتي آثارو صنعتي ، -شهري
تعداد كاهش با.خانوادهاست ابعاد شدن كوچك آن مهمترين
دو الي يك به تعدادشان حالا كه فرزنداني خانواده ، فرزندان
پدر توجه كانون است ، كرده پيدا كاهش فرزند سه نهايت در يا
.ميگيرند قرار مادر و
طبقات از كه است جرياني و دارد گستردهاي طيف فرزندسالاري -
شده كشيده نيز متوسط طبقات به و شروع بالايجامعه و مرفه
.است كرده رخنه هم روستاها به تدريج به حاضر حال در و
قرار آزاري كودك مقابل نقطه را فرزندسالاري بتوان شايد -
به معمول و معقول حد از بيش والدين درفرزندسالاري.داد
در اين.ميدهند بها خود خواستههايفرزندان و انتظارها
كمترين از را كودك آزاريوالدين دركودك كه است حالي
زندگي يك از برخورداري و پرورش منظور به وي كه امكاناتي
.ميكنند محروم شود ، بهرهمند آن از بايد اجتماعي سالم
از يكي ميتوان را فوق موارد مانند متضاد جريان دو گسترش
ديگر نه كه بينابين جامعهاي.دانست گذار دوران ويژگيهاي
هماهنگ توسعه آهنگ با را خود توانسته نه و است سنتي كاملا
.سازد
مالي ازنظر خانوادهها كه ميشود مشاهده اكثرا:تبعات
ميدهند ، قرار بچهها اختيار رادر رفاهي امكانات گونه هر
مثلا.ميگيرند آنان از را شخصيتي استقلال واقع در اما
قيمت گران لباسهاي اسباببازي ، خريد براي را گزافي مبالغ
در ساعت چند حتي مادر و پدر همين اما ميكنند ، هزينه..و
.نميكنند فرزندشان با همدلي و صحبت صرف را خود وقت هفته
را خود حرف راحتي به نميتوانند اولي طريق به نيز فرزندان
دو اين ميان عظيمتر ديواري روز هر و بزنند مادر و پدر با
.ميشود كشيده نسل
انواع خودگذشتگي از و فداكاري با كه والديني ديگر جانب از
آسايش از و ميدهند قرار فرزندشان اختيار رادر امكانات
كه هزينههايي ازاي در دارند ، انتظار ميكنند ، نظر صرف خود
آنان چراي و بيچون و محض تابع نيز او ميكنند ، بچهها براي
سرنوشت و آينده براي (دو هر هم گاهي) مادر يا پدر و باشد
چند سالي كه والديني نمونه براي.ميكنند تصميمگيري فرزند
انتظار ميكنند ، هزينه غيرانتقاعي مدرسه براي تومان صدهزار
رشته مدرسه در تحصيلي رشته انتخاب موقع در بچه كه دارند
رشته انتخاب تا جريان اين و برگزيند را آنها نظر مورد
.مييابد ادامه نيز...و همسر انتخاب دانشگاه ، در تحصيلي
استقلال از كه را افرادي ناخواسته ، روش ، اين از پيروي با و
كه كساني.ميدهند تحويل جامعه به برخوردارنيستند ، راي
نشدن مواجه دليل به و ضعيفيبرخوردارند نفس به اعتماد از
عادت هميشه چون تصميمگيريندارند ، قدرت زندگي واقعيات با
.بگيرد تصميم جايشان به ديگري كردهاند
به ميگيرند ، قرار مادر و پدر توجه كانون فرزندان وقتي -
هر به كه شد خواهند تبديل محور وخود خودخواه اشخاصي
.ميانديشند شدنخواستههايشان برآورده و خود به تنها قيمت
عنوان به را جوانان پذيري مشاركت روحيه روندي چنين
جريان و تضعيف اجتماعي قشر آيندهسازترين و عظيمترين
.ميسازد مختل را جامعهپذيري
كنوني ، اقتصادي شرايط در بتوانند آنكه براي والدين -
قرار بچهها اختيار در را بيشتري بهترو رفاهي امكانات
بودن ، شغله چند.ميكنند تلاش خود وسع و توان از دهند ، بيش
و عصبي مفرط ، خستگي سبب كه است زيانباري پيامدهاي از يكي
عاطفي پيوندهاي قطع و (دو هر يا)مادر يا پدر شدن طاقت كم
.ميگردد فرزندان و والدين ميان
بعدي نسل فداي را خود نسل يك ما جامعه در متاسفانه
دور به و متعادل زندگي يك داشتن براي كه حالي در.ميكنند
از فعاليت و كار كنار در بايستي هم والدين تشنج از
.شوند برخودار آسايش و رفاه و تفريح خدمات ، امكانات ،
دو عنوان به مادر و پدر اگر:گفت بايد كلي جمعبندي يك در
زندگي حيطه بر بچهها و كنند عمل فرزندان خدمتگذار عنصر
معناي همان فرزندسالاري از منظور باشند ، داشته تسلط آنان
كهفرزندسالاري صورتي در اما ;است جامعه در رايج و منفي
و دانش سطح ارتقاي تحصيلي ، موقعيت به توجه مفهوم به را
به توجه و راي استقلال پرورش آن كنار در و فرزندان آگاهي
تلقي منفي پديده ، اين كنيم ، قلمداد آنان نظر عقايدو
پيشرفت براي را امكاناتي كه مادري و پدر يعني.نميشود
قدر كه فرزنداني و ميدهند قرار اختيارشان در فرزندان
نحو به نظر مورد امكانات از و ميدانند را والدين زحمات
.ميكنند استفاده مطلوبي
پورناجي بنفشه
سراسر در كودك ميليون 250
كارند به مشغول جهان
بهرهكشي و اشتغال با مبارزه گروه:اجتماعي سرويس
حاضر250 حال در:كرد اعلام اسپانيا به سفر با كودكان از
.هستند كار به مشغول جهان در مختلف سنين در كودك ميليون
راديوملي مادريد ، از اسلامي جمهوري خبرگزاري گزارش به
كودكانكشورهاي از مركب كه گروه اين كرد ، اعلام اسپانيا
دارد ، نظر است ، در اروپايي و امريكايي آفريقايي ، آسيايي ،
با مخالفت به اسپانيا جامعه توجه و همكاري جلب براي
ديدار دولتي مقامات و مردم با كودكان از بهرهكشي و اشتغال
.كند گفتوگو و
كودكان:گفت گروه اين هندي هماهنگكننده ساتيارتي كايلاش
هدفبهرهكشياندكه كاري هاي محيط در استثماري شرايط در
پايان جهان در وضعيت اين به همگاني حركتهاي ايجاد با بايد
.داد
ازكودكان بهرهكشي و اشتغال با مبارزه گروه:گفت وي
و بااشتغال مخالفت ابراز براي را خود جهاني حركت
اجلاس با است ، همزمان قرار و كرده آغاز كودكان از بهرهكشي
.يابند حضور ژنو در كار بينالمللي سازمان آتي
ميزان بالاترين السالوادر
خود منطقه در را كارگر كودكان
داراست
از بخشهايي در كودكان كار.:همشهري خارجي رسانههاي واحد
با السالوادر.است مسالهروز همچنان مركزي آمريكاي
منطقه اين كشورهاي ميان در كارگر كودكان ميزان بالاترين
از يكي كشور اين گرچه اما.دارد قرار جدول صدر در
حقوق درباره ملل سازمان كنوانسيون 1989 امضاءكنندگان
.است مانده باقي بازهم مساله اين است ، كودكان
كودك هزار دستكم 300 روز هر ان ، .ان.سي تلويزيون گزارش به
برخي.ميروند كار سر به مركزيالسالوادر امريكاي كشور در
حالبزرگسالان مناسب بيشتر كه حملميكنند بارهايي آنان از
روزها.ميفروشند روزنامه يا و شيريني ديگرانميوهجات ، .است
براي قانوني محافظت هيچ تقريبا و سخت آنها كار طولاني ،
.ندارد وجود ازآنان بهرهكشي ساختن متوقف
.ندارد وجود حقوقي هيچ دراينجا:ميگويد محلي فرد يك
بگويم بايد هستيد ، كودكانجويا حقوق درباره شما اگر
.ندارد وجود چنينحقوقي
كه ميكنند كار شرايطي در آنان:ميگويد محلي كارشناس يك
احترام آنان به هيچكس.نيست سنشان مناسب هيچوجه به
هم دسترسياي هيچگونهندارند اجتماعي تامين هيچ نميگذاردو
.ندارند بهداشت و آموزش ، مسكن به
سوءاستفاده كودكان مسالهكار جنبه تكاندهندهترين اما
زنان تمام يكسوم حدود.است پول برابر در آنان از جنسي
از نيمي در فقر سيطره باوجود.هستند صغير كشور اين بدكاره
پسران و دختران از بيشتري و بيشتر شمار از كشور اين جمعيت
.كنند كمك خود خانواده درآمد به تا ميشود خواسته جوان
شمار ميگذرد كه هرروزي:ميگويد محلي كارشناس يك
.ميكنند كار آغازبه پايين سنين در كودكان فزايندهاياز
در و جمعميكنند زباله كه ميكنيم كودكانيصحبت از ما
كه سخنميگوئيم كودكاني از ما.مشغولبهكارند فاضلابها
ميكنند كار خياباني دورهگردهاي بهعنوان پسر و دختر اعماز
كودكان حقوق فعالان.مشغولند خودفروشي به كم سنين در يا و
از تا ميكنند كار يكديگر با يونيسف مانند سازمانهايي و
محافظت مشغولند ، بهكار خطرناك و كثيف شرايط در كه كودكاني
است شديد فقر در مساله اين ريشه ميگويند آنان اما.نمايند
آنكه مگر نخواهدشد ريشهكن درالسالوادر كودكان كار مساله و
.يابد بهبود كشور اين اقتصادي شرايط
|