امام سياسي انديشه در مردم
در خميني سيدحسن حاج والمسلمين حجتالاسلام با گفتوگويي
خرداد پانزدهم و چهاردهم آستانه
بزرگروزهاي خرداد ، پانزدهم و چهاردهم:جستارگشايي
امام ياد و نام با كه ماهستند كشور تاريخي و تاريخساز
از بسياري يادآور روزي ، .شدهاند عجين و همراه (ره)خميني
به امام فرمان به جملگي كه اسلام شيفته و وارسته شهيدان
رهبري فقدان امام ، يادآور ديگر ، روزي و كوچيدند ، حق ديار
با را رستگاري جستجوگر و مومن انسان ميليونها قلبهاي كه
امام روزهاي خرداد ، پانزدهم و چهاردهم.داشت همراه خود
ورهبري ، مردم روزهاي شهادت ، و زعامت روزهاي است ، خميني
روز ، دو اين يادمانهاي اينرو از...امام و اسلام روزهاي
بلكه شد ، نخواهد پاك ايران بزرگ ملت خاطر لوح از هيچگاه
بر ديگر ، اعصاري در مردم بينش و خرد گسترش و زمان گذر با
افزوده تاريخي بزرگروزهاي اين احترام و ارزشها گستره
.شد خواهد
طاهركناره الله عطاء از عكس
آن مصفاي و ساده كوچههاي ميگذشتيم ، و جماران از هنگاميكه
زنده بتدريج امام ساده و ميكرديم ، خاطراتصميمي طي را
سراسر بلكه و ايران كنار و گوشه از كه روزهايي.ميشد
را خود ديده تا ميشدند حاضر محله اين در شيفتگاني جهان ،
معطر را خويش مشام او بوي وبه كنند تازه يار ديدار به
.سازند
عاشق ، دريادلان خيل ميگشود ، سخن به لب امام كه هنگامي
را مومنانه خطابههاي آن واژه واژه و ميشدند گوش سراپا
آن تمام اينك.ميكردند ذخيره خويش عروج و رستگاري براي
آسمان درختها ، كوچهها ، است ثبت جماران خزانه در خاطرات
خانه بالاخره و بيتكلف ، و ساده حسينيه پهناور ، و صاف
كار اتاق امام ، خالي صندليايشان خانواده و امام زاهدانه
انتظار در گويي و دلتنگ او فقدان از نشانهها ، همه و ايشان
كنار از و مكانها اين از گذشتن هنگام.فرورفتهاند طولاني
يكباره كه افتاديم شوريده معلم آن شعر ياد به اشياء ، اين
:بست نقش خاطر مصلاي در
...سرد و بود افسرده گذشتم ، خمين از من بيتو ،
وصال افسرده ، و بود غمگين گذشتيم ، جماران از بيتو نيز ، ما
را عظيم خلاء اين چيز هيچ تو ، وبيحضور ميكرد تمنا را تو
همگان ، بهتوناباوري ميان در امام ، از پس.نميكند پر
احمدآقا ، حاج.كرد رحلت نيز ايشان يادگار و فرزند دومين
سيدمصطفي حاج آيتالله بزرگ شهيد و امام يادآور وجودش كه
اين از زمستان پايانههاي در غمانگيز ، و حزين روزي در بود ،
بزرگان اين غياب در وي ، برومند فرزند اينك و كوچيد ديار
.ماست پرسشهاي و ما حضور پاسخگوي
سيدحسن حاج والمسلمين حجتالاسلام با و شد حاصل توفيقي
فراق سالروز فرارسيدن بهمناسبت امام ، حضرت نوه خميني ،
.انجامداديم گفتگويي خرداد ، پانزدهم قيام يادمان و امام
اينك است ، روحاني بزرگ خانواده سه با پيوسته وجودش كه وي
سجاياي و صفات و احمدآقا حاج و امام يادآور هركس از بيش
ديداري ضمن و شمرديم غنيمت را ايشان با گفتگو.است ايشان
زير ، متن.نهاديم ميان در نيز را خود پرسشهاي صميمانه ،
و چهاردهم مناسبت به كه است ايشان پاسخهاي و ما پرسشهاي
.ميرسد خوانندگان گرامي نظر به خرداد پانزدهم
معارف سرويس
چشمگير بروز و ظهور امام ، حضرت ديدگاههاي در آنچه:همشهري
ايشان باوري مردم عبارتي به يا مردم ، به خاصي نگرش دارد ،
حوزه در يا نوعيسليقه كه ميرسد نظر به ويژه نگرش اين.است
امام سياسي نگرش و فكري اصول در ريشه و نبوده گذرا علائق
درباره امام حضرت مكرر تاكيدات به توجه با.داشتهاست
امورات بر آنان دخالت و مردم ، نظارت تحرك مردم ، مسئوليت
كه جامعه دربرابر رهبران متقابل مسئوليت ضمنا و سياسي
بفرماييد شما بودند ، پيشگام نيز عرصه اين در همواره امام
تفسير قابل و درك قابل چگونه اصول و ديدگاه اين كهريشههاي
.ميباشد
الرحمن الله بسم:خميني سيدحسن حاج والمسلمين حجتالاسلام
و شما به را امام حضرت ارتحال سالگرد پيشاپيش من.الرحيم
عرض تسليت ايران مسلمان ملت همه به همچنين خوانندگانتانو
.ميكنم
است موخر و مبتني پايدار ، اجتماعي و سياسي حركت هر معمولا
انقلابهاي مثال ، براياصيل و استوار فكري فضاي يك بر
كدام هر در كنيم ، بررسي اگر را روسيه يا و چين يا فرانسه ،
تا يك حدود به ما - اجتماعي بعضا و - سياسي اينخيزشهاي از
در يعني.ميخوريم بر فكري مباحث و فرهنگي قرنتحولات دو
نضج جريانات اين خاص طرفداران فكري ، فضاي دريك اول درجه
جريانها اين به دل كه انديشمنداني بعد ، كردهاندو پيدا
.ميشوند آن تحقق و گسترش براي نهايي بستهاند ، زمينهسازان
حركتهاي كه شد مدعي ميتوان دليل همين به.قاعدهاست يك اين
كه حالي در.دارند كودتا به بيشترشباهت كور ، سياسي
انديشههاي و سنجيده برفرهنگهاي مبتني و روشن حركتهاي
افزونتري مردمي حالپايگاه عين در و پايداري پرورده ،
.گرفتهاند نشات و ملهمشده فكري حركت يك از زيرا ;دارند
(ره)امام قيام و حركت از بحث در طبعا قاعده ، اين
را خود قيام كه سال 42 همان از ايشانميشود مشاهده هم
به نجف در سال مدت 15 كه آن از پس و كردند آغاز
كه خاصي سياسي انديشه حوش و حول در دائما مبارزهپرداختند ،
قبل.ميكردند تفكر و مطالعه بود اسلام سياسي ازفقه برآمده
سپس و مدرس يا و حوزه طلبه عنوان به دهه همچندين آن از
.داشتند اشتغال تفكرات اين به برجستهحوزه ، مرجع
مدت در سياسي تفكرات و انديشهها كه است چنين قاعده معمولا
يك تا ميكشد طول نسل چند و مينشيند بار به طولاني زماني
در.شود پذيرفته جامعهاي يك سوي از و بنشيند بار به تفكري
كه پيشبينينميكردند شايد هم افراد خوشبينترين ايران ، مورد
حدود در مبارزانيكه.بنشيند بار به سرعت اين به انقلاب
بارقه و كهشائبه ميدانند ميكردهاند ، فعاليت پنجاه سالهاي
تانسلهاي بودند تلاش در همه و نداشته وجود سريع پيروزي
.امامشوند انديشههاي و اسلام دنبالهروي تدريج به آينده ،
بلكهبحث نبود ، ميان در سال چند و چندين از بحث اينكه خلاصه
در نيز امامبود بين در نسل چند و چندين از
و بودند عقيدتي مبناي يك بر فكري حركت يك آغازبنيانگزار
عرصه به ورود و حكومت گرفتن دست در مسئله شايدكمتر
قرار ايشان حكومتي بناي كه آنچه.است بوده ملكداريمطرح
انديشه يعني.داشت ايشان عقيدتي و فكري بناي ريشهدر گرفت ،
فقهي انديشه اما.است بوده مطرح امام فقهي مذهبيو تخصصي
مطرح را مسائل همين كه كساني ديگر با يكتفاوتي ايشان ،
.داشتهاست ميكردهاند
و فكر معلول فقيه ، ولايت و حكومت بحث كه كنيم توجه بايد
را موضوع اين ايشان از پيش بسياري علماي و نبوده امام ذهن
حتي.بودهاند داده قرار تحليل و بحث مورد و كرده طرح
.داشتهاند وقوف موضوع اين به نسبت نيز بروجردي آيتالله
اصفهاني ابوالحسن سيد مرحوم با دررابطه هم قولهايي نقل
.است داشته موضوع اين به ايشان برتوجه دلالت كه دارد وجود
كه هنگامي لبنان ، به سفري در كهايشان شده نقل جمله از
براي - فرانسه به شيعه ازمردان بسياري مهاجرت با مواجه
را منطقه آن بانوان واعتراض ميشود - ديگر فعاليتهاي و كار
حكومتي اختيارات ميشنود ، از بود شده غفلت آنها از كه
پس !ميكند راجاري آنها همه طلاق حكم و ميكند استفاده
مورد را فقيه بعدولايت اين همواره شيعه ، فقهاي كه ميبينيم
.ميدادهاند قرار استفاده
زاويه از شايد مبحث ، اين در فقها ، ساير با امام تفاوت
اسلامي حكومت تشكيل امام ، يعنيباشد درك قابل مقدمات ديد
و معروف به امر باب در كه فقهياي ديدگاههاي مبناي بر را
ايشان كه نبود چنين.ميدانستند واجب داشتند ، منكر از نهي
شد عمومي اقبال روزي اگر تا باشد منتظر فقيهبايد بگويند
قيام و حركت بايد ميگفتند خير ، بزند ، تشكيلحكومت به دست
نكته اين ;حكومت تشكيل و عدل استقرار ظلمو دفع براي كرد
زندگي در كه شواهدي و آثار بررسينخستين با ميتوان را
مرحوم دوران در.ديد است ، قابلملاحظه ايشان فكري و سياسي
آقاي با حوزه زعامت آنكه بهواسطه بروجردي ، آيتالله
و نميشدند سياسي مسائل مستقيماوارد ايشان بود ، بروجردي
را مطالبي ديگران و آيتاللهبروجردي با مشورت حد در فقط
آقاي از قبل كه ميبينيم بررسيكنيم ، اگر اما.ميكردند مطرح
واسطه به حائري ، آشيخعبدالكريم مرحوم زمان در بروجردي ،
بودند ، سياسي مسائل به حساسنسبت مراجع جزو ايشان اينكه
زمان در هم ، آن از بعد درفضاي و ;بودند فعال بسيار امام
و كننده قيام مرجع واقع كهدر خوانساري محمدتقي آسيد مرحوم
بسيار رابطهاي خميني امام بودند ، با قم حوزه برجسته مجاهد
آيتالله اصلي خوانساري ، پشتيبان مرحوم.داشتند نزديك
آن اتكاي به كاشانيعمدتا مرحوم فعاليتهاي و بود كاشاني
مرحوم بهنماز مرتبا امام.بود بزرگ مرجع و روحاني
آقايخوانساري فعاليتهاي جريان در و ميرفتند خوانساري
.بودند هم موثر و فعال بسيار
پنجاه دهههاي در و يكباره جريان اين كه ميكنيم ملاحظه پس
اين متوالي ، دهههاي طي در بلكه است ، نشده آغاز چهل يا
تجربههاي و جريانها وسيله به مييابد ، تداوم فكري حركت
حوزه در سنگين فقهي و علمي بحثهاي ميشود ، با پخته سياسي
اسلامي انقلاب پيروزي تا چهل ازدهه سرانجام و مييابد قوام
متحقق واقع در و خودميرسد اوج نقطه به سال 1357 ، در
در سياسي مهم همهجريانهاي مانند نيز ، روند اين.ميشود
يعني داد ، رخ كردم ابتداعرض كه قاعدهاي همان براساس جهان ،
نشيبهايي و فراز و وفرهنگي فكري جريانهاي سلسله يك از پس
جريانهاي.مينهاد آنتاثير بر و ميشد حادث زمان مرور به كه
ميآيند پديد خيزشهايفرهنگي و فكري حركتهاي متعاقب سياسي ،
محو و پايان بعداز دقيقا اما ميدهند ، نشان را خود چهره و
معلولوجود حقيقت در.ميروند بين از هم فكري حركتهاي
انقلابهايفكري و فرهنگي حركتهاي وجود از پس سياسي ، حركتهاي
همين به هم آنها رفتن ميان از و فناء و ميشود موجود
.ميافتد نحواتفاق
آن ;كنم استنتاج را نكتهاي ميخواهم من قاعده ، اين از
اعتقادي و فكري مباني به هجمه هرگونه كه است اين نكته
ايشان سياسي مباني به هجوم بيترديد حكومت ، بحث در امام
ارزشها به هجوم حقيقت در فقيه ، انديشهولايت به هجوماست
بررسيهاي و نقد بحث البته.ميشود محسوب امام مبانيسياسي و
مغرضانه هجومهاي با نبايد و است ديگري چيز ومدرسهاي علمي
.شود خلط خاص جهتاهداف در و
و بردند پيش به را انقلاب تفكر اين با ،(ره)خميني امام
نتايجي.يافتند دست ايران معاصر تاريخ در والايي نتايج به
و مينشست بار به سرعت اين با نبايست كهعليالقاعده
اين امام ، حيات زمان در خوشبختانه اما مشاهدهميشد ،
نظري صورت به كه مسائلي از بسياري و متحققشد انديشهها
جامعه در عملي و عيني مسائلي و عنوانموضوعات به بود ، مطرح
.شد ساري و جاري ما
گرايشات ،(ره)امام حضرت كه آگاهند همگان:همشهري
عرفاي اعاظم از ايشان واقع ، در.داشتند قوي بسيار عرفاني
بسيار استاد فن ، اهل از بسياري گفته به و روزگار اين
و سياسي گرايشات بين جمع.بودهاند عرصه اين در بزرگي
به چگونه امام و شده ممكن چگونه سطحگسترده اين در عرفاني ،
- متضاد گفت بتوان شايد حتي و - ظاهرامتفاوت زمينههاي اين
كردند؟ اقدام سطوحممكن بالاترين در
و است مهمي نكته:خميني سيدحسن حاج والمسلمين حجتالاسلام
اشاره موضوع اين به صحبت ادامه در داشتم قصد من
امام ، زندگي و ديدگاهها تفسير و تحليل هرگونه اساسا.كنم
ايشان ، سلوك و روحيات و انديشهها از بعد اين در بدوندقت
.بود خواهد ناقص ناتمامو
و تسلط و عرفاني ، حقايق و دقايق بر وقوف ضمن امام ،
عرفان به عميق اعتقادي نظري ، عرفان مباحث و مباني احاطهبر
و بودند شده وارد وادي اين در عملي صورت به ايشان.داشتند
.بودند مقيد و حساس آن به شدتنسبت به
سفر يعني اربعه ، اسفار چهارم بعد نظري ، عرفان مباني در
به خود با را خلق ميبايد عارف كه است سفري عارف ، آخر
سياسي گسترده فعاليتهاي من ، نظر به.ببرد پيشگاهحقتعالي
آن از جداي رسيد ، خود اوج به ايران اسلامي انقلاب كهدر امام
سفر واقع در حركت ، اين.نيست تصور قابل ديدگاههايعارفانه
نيز را جامعه ميبايد و بود ايشان عرفاني روحانيو آخر
عرفاني رشد و تعالي اين و نمايد متصل بهربوبيت خود همراه
اسلامي حكومت اصلي و اوليه وظيفه.تسريببخشد جامعه در را
امام مكرر تاكيدات از مهم اين.انساناست تعالي نيز
شرايط و عدل بر مبتني فضاي يك انسانهادر تعالي و برتربيت
حكومت.ميشود دريافته وضوح به و بهخوبي اسلامي حكومت مطلوب
نيازمند انسانها تعالي و كند ، رامتعالي انسانها ميبايد
از جلوگيري جز نيست چيزي اينزمينه ، .است زمينه و بستر
موجب منكرات.اسلام متعالي وقوانين معروف رواج و منكرات
سقوط و انحطاط موجب نتيجه ودر انسانها زوال و انحطاط
.است جامعه
ابعاد اين.نيست كار در تناقضي و تشتتي كه ميبينيم پس
است آمده جمع طبيعي صورت به امام وجود در سياسي و عرفاني
خود عارفانه آخر سفر عنوان به انقلاب از حقيقت ، در امام ، و
عرفانش نكند ، چنين عارفي اگر كه است واضح.ميكند استفاده
سوي از مثبت عرفان اتخاذ به ميبايد را اينمعنا.نيست كامل
در حضور معني به مثبت عرفان امام ، نظر از.كرد تعبير امام
و گوشهنشيني عرفان نه و است بودن مردم عرفانبا ;است جامعه
عدهاي اينكه و شنيدهايم سنتي بطور آنچهكه همانند ;منفي
،- است بوده هم هميشه كه - گوشههايخانقاهها در بنشينند
عرفان.نيست مثبت اما باشد ، وعرفان زهد است ممكن چه اگر
و داشته حضور مردم زندگي متن در كنارو در كه است آن مثبت
ائمه و عظام انبياء وهمانند باشد موجود جامعه بستر در
.شود اقدام و اهتمام تعاليمردم به اولياء ، و بزرگوار
به نسبت بيتفاوتي و بهگوشهنشيني هيچگاه ما دين بزرگان
به بزرگواران اين حضور چهنوع اگر نميدادند ، در تن مردم
در حضور اصل اما ميكرده ، قدريتفاوت حكومتها ، تفاوت مقتضاي
داشتهاند مردم ورهبري تعالي براي كه رسالتي و جامعه
.است بوده پابرجاي
دو آمدناين جمع اينكه سئوال ، ديگر بعد به بپردازيم اينك
داده قانعكننده پاسخ ميكنم فكر گرديده ، ممكن چگونه عرصه
با چگونه امام عارفانه ديدگاه كه نكته اين اجمالا.باشم
جمع امام - باوري مردم با شما گفته به يا - مردمگرايي
نگرش به توجه با نيست ، پيچيدهاي و غامض موضوع چندان شده ،
در حضور شكل در و آن مثبت شكل در عرفان ، به امام ويژه
.تكليف يك و وظيفه يك عنوان به آن جامعه
هر استكه اين گيرد قرار توجه مورد بايد كه ديگري مسئله
مطرح وميبايد است فهم قابل خود خاص فكري حوزه در بحثي
آن اوليه مسلمات وبا خود مقدمات با ديگر عبارت بهشود
.كرد بحث درستي به آن درباره ميتوان علم
و اسلاميچيست حكومت يك در مردم جايگاه و مردم درباره بحث
اين غيبت درزمان است؟ چگونه مردم و حاكمان بين نسبت
موضوع اين در ومسائلي شرايط چه دارد؟ صورتي چه موضوع
سياسي ، انديشه حوزه در مسائل اين همه.. و دارد؟ دخالت
داده قرار بحث مورد ميتواند آن خاص لوازم و مقدمات با
دقت با بايد و ميطلبد را فراختري حوصله بحثها اين شود ،
.شد وارد آن مقدمات در بسيار مستندات و فراوان
نگرشهاي ميان ربط درباره شما كه بديعي نكته:همشهري
و كرديد بيان (ره) امام حضرت سياسي فعاليتهاي و عارفانه
اما.بود آموزنده بسيار كرديد ، تعبير عرفان چهارم سفر به
انقلاب صدر مباحث و مسائل به كه هنگامي جالب ، بحث اين سواي
زمان در (ره)خميني امام كه ميآوريم خاطر به ميكنيم ، رجوع
كه داشتند تاكيد انقلاب ، از منتج حكومت فرم و شكل تعيين
كلمه يك نه و زياد كلمه يك نه است ، اسلامي ماجمهوري نظام
و اشخاص و گروهها به پاسخ در را ديدگاه اين امام.كم
نظام به قائل آنها از برخي كه فرمودند بيان جرياناتي
گروهي و بودند اسلامي دمكراتيك عنوانجمهوري تحت سياسياي
را اسلامي وحكومت پرداخته جمهوريت نفي به اساسا نيز ديگر
دو اين اختلافكردند اعلام خود نظر مورد و مطلوب نظام
با ايشان رابطه نوع و دخالت ميزان و مردم سر بر جريان
مثابه به اسلام بر تاكيد با خميني امام.بود سياسي نظام
ركن عنوان به جمهوري و ايران سياسي نظام اعتقادي بنياد
اعتقادات ، اين و نظام اين برابر در را مردم كه مستحكمي
بودند نظر اين به قائل ميدانست ، سرنوشت بر مشرف و مسئول
.است ايشان نظر از حكومت شكل مناسبترين اسلامي كهجمهوري
نيز آن واضع واقع در كه - نگرشي چنين با امام سياسي فقه
آنجا از داشت؟ ويژگيهايي چه حكومت ، به نسبت - بودند امام
بلكه امام ، حضرت نظر مقابل مقام در نه تفسيرهايمتعددي ، كه
جنابعالي گرفته ، صورت ايشان نظرگاه درست و دقيق درك براي
با امام ، حضرت نظر از فقيه مطلقه ولايت ميفرماييد تصور
سياسي مسئوليت و نظارت و حضور بر ايشان اعتقاد و تاكيد
است؟ داشته مبانياي و دلايل چه حكومت برابر در مردم
اين پاسخ به ورود از قبل من:خميني والمسلمين حجتالاسلام
بحثكه آن ادامه در اول.ميكنم عرض را نكته دو سئوال ،
قرارگرفت عرفاني چهارم سفر مقام در امام سياسي حركت
انديشه بهيك دل نوعي به كه كساني همه كه كنم عرض بايد
بايد اعمال برابر در روزي معتقدند بستهاند ، غيرمادي
آنچه برابر در مسئوليتي مرگ از پس انسان و باشند پاسخگو
ديني و معنوي رهبر مقام در خميني ، امام.دارد است كرده
مجددا زاويه اين از اول درجه در را انسان مسئوليت مردم ،
اين در را خداوند برابر در انسان مسئوليت و كرد گوشزد
به امام بلكه نبود ، اينكه نهدادند رواج مجددا معنا
و ديني بنيادين مسائل متوجه را انسانها مصلح ، يك عنوان
سياسي مسئوليت همچنانكه.كردند ايشان اعتقادي مسئوليتهاي
.يافت ادامه و شد مطرح تكليف يك عنوان به نيز مردم قيام و
همين به توجه با و دليل همين به نيز اسلامي حكومت اساسا
.است تفسير قابل و فهم قابل اعتقادي مسئوليتپذيري
دربرابر قرارگفتن يعني سياست ، به ورود امام ، ديدگاه از
به ورود.است مسئول خود اعمال برابر در انسان يعني قيامت ،
خودش تعالي براي انسان اينكه يعني آخر ، سفر يعني سياست
كه نيست چنين ما ديني نگرش در.ميدهد انجام را كار اين
وظايفي از غير باشد داشته اجتماع برابر در وظايفي انسان
پيشگاه در حضور.دارد خداوند برابر در خودش به نسبت كه
برابر در و ميشود اجتماع وارد كه است همين به خدا ،
اين لذاميكند متعالي را مردم و خود و ميپذيرد مسئوليت
.نيست انسان فردي و شخصي وظايف از جداي حركت و وظيفه يك
ديد زاويه از نه و الهي ديد زاويه از شخصي و فردي اما
راه دو عارف يك كه گفت نميتوان لذا.مادي مسائل و غرايز
اينكه ديگر و كند زندگي خودش براي و برود آنكه يكي دارد ،
عرفان امام كه ميرسد نظر به.ببرد پيش هم را جامعه بيايد
ندارد راهي اصلا عارف.ميديدهاند ديدگاه اين از اصلا را
اگر.حقتعالي نزد به ببرد خود همراه هم را جامعه آنكه جز
بحث تكمله اين.است ناقص عرفانش ندهد ، انجام را كار اين
.بود قبلي
آنچهشما به توجه با.است امام انديشه تفسير ديگر ، بحث
بيان اينجا در را نكتهاي من كه باشد لازم شايد پرسيديد
امام انديشه از متعددي تفسيرهاي امروز ، جامعه در ما.كنم
خود ، خودي به تفسيرها ، تنوع و تعدد اين.ميكنيم مشاهده را
اشكالي نظر اين از.است امام انديشه بقاي و حيات عامل يك
نگران بايد چيز دو از اما.است مفيد هم خيلي بلكه ندارد ،
به غيرمنصفانه هجمههاي دوم و امام انديشه تحريف يكي:بود
.امام انديشه
اينانديشهها واقعيت كه است مهلكي سم تحريف ، اول ، مورد
يك دوم ، يعني مورد و ميبرد ازبين و ميكند دگرگون را
اينكه.بردن ازبين و كشيدن نقد به غيرمنصفانه را انديشهاي
داد ، انجام آن مقدمات براساس بايد را بحثي هر كردم عرض من
يك مباني با غيرآگاه خواننده يك ذهن كه است دليل اين به
.شود موضوع وارد عميقا نميتواند انديشه ، يك مقدمات و فكر
استادان از يكي بقول.ميشود اشتباه و اشكال دچار ابتدا از
دسته يك و خوششانس علوم دسته يك دستهاند ، دو علوم ما ،
- مردم عامه كه علومياند آن خوششانس علوم !بدشانس علوم
مانند.ندارند كاري آن با - علم آن به غيرعالمان يعني
و است عالم مباحث ، اينگونه در..و شيمي ، مكانيك ، فيزيك ،
علوم كه هستند هم علومي ولي.مربوطه مباحث و خودش علم
احساس همه كه است مشكل اين دچار علوم اينگونه.بدشانساند
.كنند اظهارنظر ميتوانند و هستند مجتهد آن در ميكنند
هم علوم اين جمله از.دارند وضعي چنين نوعا انساني علوم
بررسي بدون كه ميكند احساس هركسي كه است حوزوي علوم
شود موضوع وارد روايت چند طرح با مثلا ميتواند بحث مقدمات
بررسي ميبايد روايت كه نميشود توجه ديگر.برسد نتيجه به و
بسيار تعارضات و گيرد قرار توجه مورد رجال مشكل فن شود ،
... و مبين و مجمل مقيد ، و مطلق خاص ، و عام نظير - فراوان
براي مشكل مقدمات اين.شود گرفته درنظر و فهميد ميبايد -
در واقعا علوم اين نظر ، اين از.است لازم بحث به ورود
تصور با است ممكن خيليها كه چرا هستند ، بدشانس علوم زمره
مطلب لذا و شده بيان مسئلهاي باب در روايتي كه موضوع اين
به هم معمولا و نكنند توجه مسائل بقيه به ديگر است ، روشن
مشكل و پيچيده بسيار موضوعات وارد مسئله همين استناد
.است لازم علمي هر براي مقدمات.ميشوند
تفسير.كرد پرهيز نبايد تفسير از مسائل ، اين به توجه با
از هم ما همهست ، لازم و دارد وجود هرحال به امام انديشه
هجومهاي و ازتحريف اما ميكنيم ، استقبال امر اين
انحراف موجب اينآفتها ، .كرد احتراز ميبايد غيرمنصفانه
مباحث از بسياري مقدمات با غالبا كه مردم و ميشود افكار
.ميشوند فرهنگي و فكري صدمات دچار نيستند آشنا
اينكه براي برميگردم ، شما سئوال اصلي بخش به اكنون
محتاجمقدمات ما نيايد ، پيش كردم عرض كه مسائل اينگونه
مستندات و علمي مقدمات با بايد نيز را امام انديشه.هستيم
صرف به نيز ، امام انديشه.داد قرار بحث مورد اعتماد قابل
قابل موضوع يك در سخنراني يك يا كتاب يك از جمله چند
ظاهرا است ممكن شود ، چنين اگر.نيست تفسير و دريافتن
وقتي هم روايات در كه همانطور.شود ديده هم بسيار تعارضات
فراوان متعارض و متضاد ديدگاههاي است ممكن نباشد علمي بحث
حكومت و مردم نسبت موضوع در امام ديدگاه درباره بحث.يافت
در كه است لازم من گمان به و است مباحث نوع همين محتاج هم
طرح براي لازم مسائل و مقدمات به باتوجه و فراختر فرصتي
مباحث اين وارد كه كساني همه به من.شود مطرح مبحث اين
كنند تحليل و تجزيه را امام ديدگاههاي مايلند يا ميشوند
مباحثي چنين وارد مقدمات اينگونه بدون كه ميكنم پيشنهاد
مختلف ابعاد درنظرگرفتن با و جانبه همه مقدمات بايد نشوند
متنوع ديدگاههاي.شود پرداخته موضوعات به امام ديدگاههاي
با دارد وجود امام حضرت نظرات درباره كه هم را متعددي و
.داد قرار ارزيابي مورد ميتوان مسائل همين به توجه
دارد ادامه
|