چند و بستر يك ;مدني جامعه
رويا
(پاياني بخش) ايران اجتماعي تحولات و مدني جامعه ميزگرد
كه است اين روشنفكرها با بيشتر من سخن روي:غنينژاد دكتر
تصور احتمالا كه مردم عامه از بيشتر خيلي ما مسئوليت
هنوز خرداد دوم واقعه.است ندارند ، مدني جامعه از درستي
.است نيافته پايان يكسال از پس
مردم واقعي منافع و مصالح به توجه با:باوند دكتر
اين در ما منافع حقوقي و سياسي تاريخي ، حقانيت از وآگاهي
واقعيت مخالفاين جهت در نظراتي اخيرا متاسفانه كه منطقه
عدم از حدودي شايدتا ميكنم فكر من كه شده مطرح حقانيت و
با رابطه ايجاد در جديد افقهاي از بوده اطلاع و آگاهي
در.كنيم استفاده بهخوبي بايد فارس خليج منطقه كشورهاي
آن از حاكي روسيه ، اخير بخصوصموضعگيريهاي خزر درياي مورد
و نشده تنظيم صحيح شايد و بايد كه آنچنان ما خطمشي كه است
پيش در را خاص دولت يك موضع از دنبالهروي كمي ناخودآگاه
كشورهاي با همكاري براي قفقاز منطقه در ما تلاش.گرفتهايم
گذشتههاي براساس وشايد بايد كه آنطور يافته استقلال تازه
است ، ضعف نقاط از خوديكي اين و نبوده مشترك تاريخي
دست اين از نيز درافغانستان ما خارجي سياست ناكاميهاي
از بسياري كه بدهم تذكر را ايننكته بايد اينجا در.است
آنها و مواجهايم آنها با كه است ازموانعي ناشي ما مشكلات
وبه هستند جهاني نفوذ داراي حدودي تا كه است قدرتهايي تلاش
اين در را ما مثبت و جدي حضور ميكنند سعي مختلف اشكال
مادامي يكواقعيت ، عنوان به اين بنابر و بشوند مانع مناطق
چنين با برداريم راهخودمان سر از را موانع نشويم موفق كه
از بعد اروپا با ما رابطهشد خواهيم روبهرو مشكلاتي
افق و گشوده مطلوبي و نحومثبت به خرداد دوم انتخابات
با و صحيح نحو به بايد لذا شده ماايجاد روي پيش در نويني
به را سخنانم من و كنيم استفاده فرصت ازاين دقيق ارزيابي
يك خرداد دوم كردم اشاره كه همانطور ميكنم نكتهختم اين
را مثبتي زمينه و ما براي است مثبتي و فرصتارزنده
ازروند برخاسته آثار و منطق از شويم موفق اگر كه پيشآورده
خودمان ملي منافع و ايران اهداف تحقق جهت در خرداد دوم
اين از اگرنتوانيم و بهتر چه كنيم بهرهبرداري و سودجويي
دوران بازيك كنيم شايدبهرهجويي و بايد كه آنچنان فرصت
.كرد خواهيم تكرار خودمان براي را تاريخي توقف
اين روشنفكرها با بيشتر سخنمن روي:غنينژاد دكتر
احتمالا كه مردم عامه از بيشتر خيلي ما مسئوليت كه است
خرداد دوم واقعهاست ندارند ، جامعهمدني از درستي تصور
.است نيافته پايان يكسال از پس هنوز
شده ، زياد مدت اين در آزاديبيان كه ندارم شكي هيچ من
نيست ، مدني جامعه اينها شده ، اما بيشتر بحث فرصتهاي
با من سخن روي اما ميباشد مدني جامعه دستاوردهاي از اينها
دفاع قضيه اين از رمانتيك خيلي بهصورت كه است روشنفكرهايي
چيست؟ جامعهمدني كه نكردند توجيه ما براي هنوز ولي ميكنند
مدني جامعه در زندگي نشاندهنده روشنفكرها رفتار اينكه اول
ميكنم نگاه بيرون از كه محقق يك بهعنوان من نيست ، هنوز
انتقاد اما شده ، تعريف خرداد دوم از مدني جامعه از ميبينم
.است نشده
مااز كه نيست اين بهمعني آزاديتنها فرصت اين امروز و
از انتقاد بايد كه درحالي بكنيم انتقاد خودمان مخالفين
با ما اينكه دوم نكته ، يك اين.باشد داشته وجود نيز خود
ارائه جامعهمدني از كه تعريفي و ميكنيم زندگي واقعيتها
نيست ، درستي تعريف لذا و نبوده ما واقعيت با منطبق ميكنيم
.بود مطرح زماني يك كه اقتصادي توسعه مثل
حرف اشكالاتش از ما و زياديدارد اشكالات مدني جامعه
مدنيباز جامعه دموكراسي اشكالاتبزرگ از يكي نميزنيم
اطمينانبه از آن در انسانها جامعهايكه.است آن بودن
رواني بيماريهاي نگرانند ، هميشه و نيستند برخوردار آينده
.است زياد
ميزنيمدائما حرف مدني وجامعه اقتصادي توسعه از وقتي
بشر حقوق منزلتانساني ، آزادي ، ازجمله آن مثبت جنبههاي
اصلا كه ميكنيم ، درحالي مطرح را صفا و صلح دموكراسيو و
اشكالي باشيم آرمانگرا ما اينكه ندارد ، وجود چيزي چنين
درست بكنيم مطرح آرمان يك را مدني جامعه اينكه ولي ندارد
كه جامعهايست جامعهمدني.است واقعيت يك مدني جامعه نيست ،
حاكمان كه جايي تا شده جدا سياست و اقتصاد حيطه آن در
نميتوانند اقتصاد حيطه در قدرت دارندگان بهعنوان سياسي
سياسي ، اقتصادي ، آزادي باعث قوا توازن و كنند دخالت
ما كه ندارد وجود موردي اين سواي ميشود ، فرهنگي و اجتماعي
ديگر بهعبارت.باشد آزاد جامعه اين كه كنيم تصور
اقتصاد كه كنيد معرفي جامعهاي تاريخ طول در نميتوانيد
دموكراتيكي آزاد جامعه ولي باشد نداشته بازار و آزاد
را مسئله اين تئوريك نظر از.باشد پايدار و داشته
آزادي ملزوم و لازم آزاد ، اقتصاد چرا كه كنيم باز ميتوانيم
.است مدني جامعه و دموكراسي و
آزاديهاي دموكراسي ، نميتوانيمآزادي ، مدني جامعه در
نظارت ثروت ، توزيع قدرت ، توزيع اجتماعي ، عدالت فردي ،
هم با همه را دراقتصاد دولت دخالت و براقتصاد دولت
اقتصادي قدرت تصرف امكانندارد چيزي چنين. داشتهباشيم
براي و است توتاليتر دولت با مترادف سياسي قدرت علاوهبر
باشد ، حاكم آزاد اقتصاد بايد نشود توتاليتر دولت اينكه
و دارند ابا آن طرح از روشنفكران كه است بحثي اين
.كنند قبول را آن نميخواهند
كه نيست چيزي مدني جامعه كه دادم توضيح من:پيران دكتر
ميرسد سياسي سامان به جامعه كه زماني هر از.بسازيمش
درباره نكاتي توضيح اينجا در ميشود ، مدني جامعه داراي
هومر و است ضروري تاريخ طول در آن جايگاه و واژه اين تحول
به را سيكلوپها ميكرد ، زندگي مسيح ميلاد از قبل سالها كه
مفهومي كه دليل اين به ابتدا ميكند بربريت به متهم دودليل
ندارد ، وجود جامعه اين در خانواده از فراتر اجتماع از
كه دليلي دومين.ميدانستند خانواده ادامه را اجتماع يعني
آنها كه هست اين ميكند اقامه سيكلوپها بربريت در هومر
براي موضوع اين.هستند قانون وضع براي مجامعي فاقد
به را گروهي يك هومر كه است قابلتوجه نكته حقوق دانشكده
سالها در قانون وضع براي مجامعي فقدان بهدليل بودن بربر
.ميكند متهم مسيح ميلاد از قبل
كهترجمه است پليس با مدنيمساوي جامعه باستان يونان در
با مساوي جامعهمدني وسطي قرون در شهرميباشد دولت غلطش
در انجمنها اين وسطيفعاليت قرون اواخر در.است انجمنها
تاريخي منابع با كه دوستاني دنبالميشوند ، مستقل اصناف
دوره همين براساس ماكسوبر كه ميدانند هستند آشنا شهر
فرموله و طراحي را شهر تعريف وسطي قرون پايان يعني تاريخي
بارو و برج قلعه ، بازار ، كه است جايي شهر ميگويد و ميكند
مستقل دادگاه داراي و شهري ، منشور يا و شهر اساسي قانون
زمان در.است منصفه هيات حضور با شهروندان از متشكل شهري
مطلقه حكومتهاي و قدرتها وجود بهدليل سرمايهداري ، پيدايش
جامعه با مدني جامعه آزاد ، بازار به آنها تهاجم و اروپايي
اقتصاد ، در دولت بفرمائيد دقت.ميشود تلقي يكسان آزاد ،
بيان در اسميت آدام ملل ثروت كتاب سهچهارم كه زماني آنهم
عصر در ولي رسيده بهنظر درستي امر شايد است دولت ناكفايتي
جهت در بازار و دولت ادغام و شدن جهاني با مواجه كه حاضر
شعار اين تكرار آيا هستيم سرمايهداري ، و خصوصي بخش منافع
.است درست
و شده ترجمه مدني كه Civilكلمه همين ايران جامعه در
مشتق واژه اين از كه كلماتي مابراي نيست درستي ترجمه
رشته دليل بههمين نداريم معادل فارسي زبان در ميشوند
به كردهايم ترجمه عمران معني به را Civil Engineering
كردن عنوان ميكنند گمان عدهاي كه است اين مسئله دليل همين
از اروپا قرن 18 مفهوم همان با ايران ، مساوي در مدني جامعه
ايران در را الگو همان مايلند عدهاي لذا است مدني جامعه
.كنند پياده
تحولات سري يك با سپس و واژه يك با ما ابتدا بنابراين
تاريخي تحولات اين از بخش هر به كس هر و مواجهايم تاريخي
لذا.شد خواهد ديگري چيز مدني جامعه از برداشتش كند نگاه
بر ميگويدمبني سخن دربارهاش مولوي كه است فيلي آن داستان
برداشت و تصور يك ميكرد لمس را آن از جايي هر كس هر اينكه
.داشت ديگريازش
آن به هومر كه مواجهايم الگويي با تاريخي نظر از لذا
معنا خانواده از خارج اجتماع كه يعنيالگويي ميكند اشاره
اگر الگو اين مطابق.ميشود عمومي عرصه به تبديل و دارد
ميتوانستيد دقيقا بوديد ، شهرسازي يا معماري دانشجوي شما
مثلا بكنيد ، تحليل را ايران معماري تحولات مجرا همين از
ما يعني است ، منفرد ابنيه تفكر ايران بر حاكم تفكرمعماري
.نداريم شهرساز اما داريم ساز ساختمان
زمان در ميبينيد ميخوانيد را يونان تاريخ شما وقتي اما
و است داشته وجود شهرسازي طرح مسيح12 ميلاد از قبل
كل به مهندسين يعني است ، بوده هنري تفكر بر مبتني شهرسازي
فكر منفرد ابنيه به شرقي جامعه در اما ميكنند فكر فضا
جهاني ميراث كه چيز هر ايران معماري دستاوردهاي ميكند
ميخواستند وقتي ما پدران...نيست شهرنشاني از ولي است
به و ميشدند خارج ازشهر بايد كنند تفريح عمومي فضاي در
عرصهايخارج يك شهر در لذا ميرفتند شهر از بيرون باغات
به.باشد افراد به متعلق تا نداشتند مذهب و خانواده از
عبور محل يعني ميگفتند معبر شهر خيابانهاي به دليل همين
واقعيت يك عنوان به شدن جمع و گردآمدن محل نه عام ،
به زندگي الگو ، يك در كه است اين بحث بنابراين.اجتماعي
عرصه و عمومي عرصه خصوصي ، عرصه ميشود ، تقسيم عرصه سه
.حكومتي
دارد ، نمود عرصه دو همواره ما جامعه در تاريخي نظر از اما
خانوادهايم عضو يا حكومتي ، عرصه وديگري خصوصي عرصه يكي
.هستيم رعيتشاه يا و
تاريخي تطورات و تحولات اساس بر مدني جامعه شكلگيري اما
است ، كشف قابل مردم زندگي درعرصههاي و بوده معنا با ملتها
موفق ديگري جاي از تقليد با هيچگاه مدني جامعه شكلگيري
وجود با غرب در امروز چرا كه است اين سوال اما است نبوده
و مدني جامعه سركوب از سخن فردي حقوق و آزاد بازار
جهاني حال در سرمايهداري زيرا ميشود؟ مطرح آن ضرورتاحياء
امروز.ميدهد تسري عرصهها تمام به را خود قدرت و.است شدن
جامعه و بود ايرانافتاده تاريخ در كه اتفاقي همان غرب در
تحتفشار امروز بود ، باخته رنگ حكومتي عرصه فشار تحت مدني
دارد عمومي عرصههاي چندمليتي شركتهاي و چندمليتي نظامهاي
آنجا در مدني جامعه احياي بحث دليل همين به ميبازد رنگ
كه علمي و دانشگاهي يكبحث در بنابراين.ميشود مطرح
به كه كنيم پيدا مقطع اين از گذار براي راههايي ميخواهيم
به كردن فكر و خاكريزها كردن سفت جبهه بچههاي قول
مفاهيم ، اين ببينيم بايد ابتدا لذا.بعدياست خاكريزهاي
معنايش ميرود ، كار به معنايي چه با و چه براي مقطعي ، درچه
در كه است اين بحث بله ميباشد چه آن از ما مراد و چيست؟
شكست و كرديم مبارزاتي ملي نهضت و مشروطيت انقلاب
كه دارد وجود مردم اكثريت ذهنيت در الان سئوال اينخورديم
من شخصي اعتقاد ميشود؟ تكرار الگوهايشكست آن اينبار آيا
بيسابقه ايران تاريخ در كه تغييراتي دليل به كه است اين
اينكه نه ولي است كم بسيار واقع در مسئله اين خطر بوده ،
نيست ، قطعي دستاوردهاي هم دستاوردها اين يعني ندارد ، وجود
اين در كه جبري و شده ايجاد كه تغييراتي بهدلايل ولي
به جايگاهي سمت به رفتن چارهايجز ما است نهفته تغييرات
در كه ايناست سوال حالا.نداريم اجتماعي داد قرار عنوان
كه است بديهي البته است افتاده اتفاقاتي چه گذشته يكسال
انجام ميتوانسته كارهايي چه كه كنيم انتقاد ميتوانيم ما
مردم وشعف شور كلي طور به اما.است نشده انجام و بشه
عرصههاي در اغلب مردمي مشاركتهاي و نشده نهادينه
طول در كه عرصهاي آن لذا.است يافته معنا غيراقتصادي
در بود شده كمرنگ و گرفته مردم از زندگي عرصه در تاريخ
براي ايران مردم تلاش و يافته تجلي مدني جامعه شعارهاي
مردم توده كردم عرض كه همانگونه.است عرصه آن بازپسگيري
و باشند نداشته مدني جامعه از درستي برداشت است ممكن
بسيار اين اما بدانند قانونگرايي با مساوي را آن امروز
عمده و نگريسته مسئله از كوچكي بعد يك به باز كه است مهم
خودش تاريخي بستر در بايد واقع در بحث اين لذا و.است شده
ايران درجامعه كه شرايطي و مدني جامعه براي كه تعاريفي با
.نميرسد جايي به بحثها اين والا شود پيگيري است مطرح
|