تقابلهاي و مردمي دولت
(1) بحرانزا
رخدادهاي درك براي
خاتمي مردمي دولت با مجلس راست جناح تقابل در اخير
.كنيم مرور را نزديك سالهاي تاريخي صفحات ميبايدبرخي
جريانها تحرك با بود مصادف دقيقا چهارم ، دولت كار پايان
گرايشهاي اينما كشور در سياسي و فرهنگي نوين گرايشهاي و
بالنده و فعال طبقات خواستهاي پژواك واقع در نوين ،
و آمد تنگ به انفعال و تجويز و همگانگي از كه بود اجتماعي
ويژه شرايط به را خود مشروع خواستهاي تحقق و ارادهمشاركت
را تاريخي تحول اين تجلي بارزترين.نمود تحميل دوران آن
دفاع همچون ، جمعيت تازهاي سياسي جريانهاي ظهور در ميبايد
در منفرد تازهنفس نيروهاي و سازندگي كارگزاران ارزشها ، از
ميان ، اين در.كرد ملاحظه پنجم مجلس صحنهانتخابات
ظرفيت و تجربيات بهسابقه ، توجه با سازندگي ، كارگزاران
سياسي فضاي بر فوري تاثيري داشتند ، كه بالفعلي
و سليقهها و تمايلات در تاثير اين مبدا.كشورنهادند
بازتاب كارگزاران ، و نهفتهبود ايران شهري جامعه نوگرايي
وگرايشهاي تمايلات اين مديريتي و اقتصادي سياسي ، دهندگان
.بودند نوگرايانه
تنها را خود كه جناحهايي نوپا ، تشكل اين ظهور محض به
سنتي پايگاههاي و منافع و نظامدانسته و انقلاب ميراثبر
و بهتخريب شروع بودند ، آورده بهدست چشمگيري و سرشار
اين.نمودند آن ساختن بياعتبار جهت در تبليغ و معارضه
جريان بودن بيسابقه و بيريشه ادعاي با كهنهكار ، مدعيان
در حركتي را آنان نوپاي تشكل و پيوسته حركت كارگزاران ،
اقتصادي و سياسي مديريت صحنههاي در بقا و خود حفظ جهت
و تاريخ ارزش ، اعتبار ، انكار به اساس از و كرده معرفي
كه بود حالي در اينهمه.پرداختند آن مردمي هويت
صدر از كشور مديران فعالترين و ترين شناختهشده كارگزاران ،
مهندس دولت زمان در غالبا و بوده زمان اين تا انقلاب
دشوارترين ،(ره)خميني امام حضور روزگار در و موسوي
وكشور داشته دست در را فرهنگي و سياسي اقتصادي ، سكانهاي
اقتصادي مبادلات و تجارت به تا نكرده رها جنگي شرايط در را
جنگ از پس !بپردازند جناحي يا خانوادگي روابط چارچوب در
عظيم دستاوردهاي و بوده فعال كارسازندگي در يكسره نيز
به ايرانزمين تاريخ تارك بر افتخاري عنوان به را سازندگي
.بودند آورده ارمغان
با كه بود كرباسچي و تهران شهرداري جريان ، اين بارز نمونه
برانگيخت را جهانيان تحسين بنياديپايتخت ، دگرگونسازي
به را شهروند حياتميليونها اسفبار شرايط و دشوار وزندگي
نوسازي و تحرك و زيبايي از سرشار و آبرومند وضعيتي
كه بود طبيعي بسيار اوصاف ، اين با.ارتقاداد
ضمنا كه اقتصاديكشور و سياسي جريانهاي محافظهكارترين
و اجتماعي تحرك هرگونه مخالفان و فرهنگ عرصه كهنهانديشان
خويش موقعيت و منافع حفظ براي بودند نيز مردمي بهبودروابط
در آنچه البته سوداگرانه ، اينضديت درافتادند تكاپو به
نهادها ملي ، اعتبار سرمايههاي ميشد ، قلمداد اهميت دوم درجه
.بود مردم اكثريت تمايل و راي همه از فروتر و قوانين و
آن ، از مردمي مطلوب استقبال و تازه جريان اين ظهور باري ،
قانوني بظاهر تمهيدات و سياستهايانقباضي با بلافاصله
و ازموجهترين بسياري تعداد صلاحيت.شد داده پاسخ
و عقلپسند دليل هيچ بدون سياسي نيروهاي پرسابقهترين
كه بود چنان آشكار اجحاف اين ابعاد.شد رد سالمي استدلال
عموم نيز و شده صلاحيت رد كانديداهاي از هيچيك ابتدا در
حفظ براي همگان ولي نميكردند ، باور را موضوع اين مردم
آن برابر در اسلامي جمهوري نظام كليت بهمصلحت و حريمها
خود شكايت -اميدي هيچ بدون- قانوني مجاري از يا كرده سكوت
داشت قرار نيز داوري و رسيدگي مسند در كه متشاكي نزد را
دلخواه نتيجه هم باز ناموجه ، تمهيدات اين عليرغم.بردند
.نيامد بهدست -مردم سوي از- منزوي جناح براي
كه جديد دوران اقتضائات با همراه ملت ، خواست و اراده
ايستا جريانات به بود ، جهاني و عظيمداخلي تحولات از منبعث
نتيجه لذا و پشتكرده نوين آرمانهاي و مسائل به ناآشنا و
پيشبيني خلاف شهرستانها و شهرها اغلب در انتخابات
و صندوقها ابطال نقطه ، اين از.درآمد آب از جناحمتوقع
آغاز مزبور جناح وسليقههاي ظنون به اتكاي با مردم آراي
.شد
كشور نقاط از بسياري در بدبيني از عظيمي موج كه حركت اين
را مردم آرمانهاي و خواست تا ميرفت آورد ، بهارمغان را
برخي صريح مخالفت و دهد نشان نظام با تقابل در يكسره
چونان مردمي ، مستقيم آراي با را بازدارنده اركان
كه بود بزرگ خطري بيهودگي اينبيهودهبنماياند نوسانهايي
سوق بدبينانه منفيو انفعالي به را مردم از كثيري گروه
;ميكشاند تعارض و تخريب راه به را ديگر گروهي و ميداد
تا قاجاريه عهد از ايران ، معاصر تاريخ طول در واقعيتيكه)
يا تهديد را نظامها ومشروعيت شد تجربه بارها اسلامي انقلاب
اكثريتينهچندان مجلس ، در ترتيب ، اين به (بود كرده نابود
صفوف كه عملكردي.گرفت شكل عملكردي چنين پرتو در درخشان ،
اما.ساخت جدا اقتصادي-سياسي غالب جريان ازيك را مردم
بلند تدبير سايه در دومخرداد تاريخي همهپرسي با خوشبختانه
اجتماعيكشور و سياسي شرايط در بنياديني دگرگوني رهبري ،
رقابت عرصه به خاتمي آقاي ورود با مردم.آمد پديد
راكنار پنجم همهپرسيمجلس به مربوط بدبينيهاي انتخاباتي ،
انقلاب و نظام نثار را خود حماسي و بيدريغ مشاركت و نهاده
.نمودند آن ورهبران
اكثريت خواستهاي و مواضع دورانساز ، رخداد اين ميمنت به
اثبات بر علاوه و گرديد متبلور شفاف بهصورتيكاملا ملت
مدعيات و تحميلات ازبسياري آنها نفي و برائت خواستها ، اين
.شد مسلم و محرز نيز سياسي جريانهاي برخي
و عملكرد همان دليل به مردم ، با متخالف بدبختانه ، جريانات
و كرده اشغال را نمايندگي گفتيم ، كرسيهاي كه پيشبينيهايي
و برنامههايبزرگترين خلاف جهت در ;!اكثريت پوشش تحت
و رئيسجمهور يعني مردم ، نماينده بيشائبهترين و صريحترين
.وي ، برآمدند دولت
فرصتهاي و برنامهها در كارشكني نهفقط حركت ، اين محصول
روي با مردم كه حالي در.بود مردم مجدد بدبيني بلكه دولت ،
فرصتطلب جريانهاي برجفاي سخاوتمند قلبهايي و گشاده
در را ملي وآگاهي آزادي و سياسي مشاركت آوازه و چشمپوشيده
منزوي جريانات اما ساختند ، جهانگير خرداد ، دوم طيانتخابات
فراهم شرايطي مجددا قانوني ، اهرمهايبظاهر از استفاده با
اقليتي تنها اخيرمجلس ، مياندورهاي انتخابات در كه نمودند
صندوقهاي پاي به غمانگيز بسيار شرايطي در كوچك ، بسيار
.رايرفتند
و استيضاح نيز و جريان اين عملكرد فهم تاريخچه ، اين با
دستاوردهاي و قوت نقاط به حمله همراهبا كشور ، وزير حذف
...بود نخواهد دشوار چندان خرداد ، دوم مهم
|