تشكيل زمينهساز شوراها ،
احزاب
(دوم بخش) آرمين محسن با گفتگو در هيچكدام يا حزب ، شورا ،
آشنايي براي مناسبي بستر ايجاد باعث عملا شوراها تشكيل
عمل مردم و ميشود گروهي مشاركت و اجتماعي عمل با جامعه
كرد خواهند تمرين را اجتماعيمشترك سياسي
در حزب تا ميشود باعث عواملي چه اينكه مورد در:همشهري
به باره اين در اگر اما داديد توضيحاتي نگيرد ، شكل ايران
تاريخي پيشينه مانند مولفههايي كه شود بحث مشخص طور
يك هر مردم سياسي فرهنگ يا سياسيقدرت ساخت دولت ، احزاب ،
موثرند ، آن واقعي معناي به پيدايشحزب عدم در اندازه چه تا
.شد خواهيم ممنون
و گسترش عدم در عامل موثرترين و مهمترين من:آرمين
سوم عامل همان را كشور در مطلوب حزبي نظام يك شكلگيري
دولت تصميمگيريهاي در.فرهنگي عواملاجتماعي ، يعني ميدانم
و باشد داشته وجود نواقصي و استنارسائي ممكن احزاب درباره
مجموع در اما باشيم راشاهد قانوني مشكلات و محدوديتها
زمينه اين در كهدولت حركتي و برنامه و دولت تصميمگيريهاي
انتقاد كردهقابل فراهم زمينه اين در كه را تسهيلاتي و دارد
نظربنده به موجود ، شرايط به توجه با ميكنم فكر و نميدانم
است اين حداقل.است آورده فراهم را لازم تسهيلات حداكثر
صحبت ما كه است ممكن البته حالا.ندارد وجود خاصي كهمانع
دولت و است لازم قانوني تمهيدات سري يك بله وبگوييم بكنيم
به را افراد تا باشد داشته تشويقي ضوابط و اقدامات بايد
.بكند حزبترغيب تشكيل
ضعفها و نارساييها همان عنوان به ميتوان البته را اينها
اين يعني بيفتد اتفاقها اين اگر حتي اما.برشمرد
تحول ما نميكنم تصور بكند ، پيدا تحقق هم تشويقي ضوابط
شاهد كشور در حزبي نظام عرصه در را خيليعمدهاي يا كيفي
همان كه ماست تاريخي مشكل يكي مشكلداريم ، دو ما.باشيم
اين تاريخي حافظه شده باعث و شمافرموديد كه اولياست عامل
يك واقع در ما.باشد منفي سياسي وتشكل حزب به نسبت مردم
كه است جامعهاي سومي جهان جامعه بوديمو سومي جهان كشور
را زيادي هزينه و تاوان سياسي برايفعاليت همواره بهرحال
سياست عرصه در كه شديدي بسيار سهمگينو تحولات خاطر به
مهمتر عامل اما است عامل يك اين.است پرداخته افتاده اتفاق
.است فرهنگي -اجتماعي وواقعيات اجتماعي ويژگيهاي مسئله
.است لازم مقدماتي حزبي نظام و جامعه يك تحقق براي
اتفاق اين تا.است لازم پرورشي و تربيتي و فرهنگي مقدمات
كشور در حزبي نظام شكوفايي و شكلگيري به نميتوانيم نيفتد ،
دوران از مرحلهاي هيچ در افراد ما جامعه در اميدوارباشيم
و تربيتشان دوران از يك هيچ در يعني) زندگيخودشان
تجربه را اجتماعي همكاري و اجتماعي عمل (شكلگيريشخصيتشان
وجه هيچ به دانشآموز يك پرورش ، و آموزش سيستم در.نكردهاند
.نميشود آشنا گروهي مشاركت و جمعي رفتار عملاجتماعي ، با
دمكراسي تمرين جمله از و اجتماعي سياسي تربيت واقعجاي در
يك.است خالي ما آموزشي و تربيتي سيستم در عملگروهي
ميگذارد ، جامعه به پا وقتي شخصيتي چنين يك با چنينفردي
مطلوبيت و كارآمدي ضرورت به خيلي جامعه در كه طبيعياست
باشد نداشته مدارا و تحمل ظرفيت نباشد معتقد مشاركتجمعي
.باشد نداشته حساسيت جمعي مشترك بهسرنوشت نسبت
است لازمميدانم عامل مهمترين را فرهنگي عوامل اين من
مانع اين باشيم حزبي نظام توسعه فكر به اينكه از قبل
كه بعد و قبل اين البته.برداريم راه سر رااز فرهنگي
رتبي و عقلي تاخر و تقدم بلكه نيست بعدزماني و قبل ميگويم
اين كه باشد گونهاي به ميبايد ما پرورش آموزشو نظام.است
در دانشآموز و بردارد راه سر از را مشكلتربيتي و معضل
مشاركت و سياسي فعاليت و اجتماعي كار با تحصيلخودش دوران
.بكند تمرين را جمعي مشاركت و سياسي كار و آشناشود جمعي
تشكيل من بنابراين.ترتيب همين به باز هم سطحاجتماعي در
حزبي نظام توسعه به نسبت را شوراها قانون واجراي شوراها
و شوراها قانون اجراي.قائلم اولويت آن براي و اوليميدانم
باعث عملا كشور و استان سطح تا روستا سطح از تشكيلشوراها
و اجتماعي عمل با جامعه آشنايي براي مناسبي ايجادبستر
كار دموكراسي ، ما جامعه و مردم و ميشود مشاركتگروهي
و.كرد خواهند تمرين را مشترك سياسي و عملاجتماعي گروهي ،
.شد خواهد تبديل مردم باور و فرهنگ به اينپديده تدريج به
توسعه فراروي فرهنگي موانع ما قطعا بيفتد چنيناتفاقي اگر
از ميزان آن.برداشتهايم راه سر از حزبيرا نظام
نظام توسعه براي ميبايد ميكنند بعضيفكر كه سرمايهگذاري
و باشد تامل قابل مقدار شايديك من نظر به كرد حزبي
و توان و نيرو آن سرمايهگذاريو آن كه باشد مناسبتر
بستر خود كه كنيم قانونشوراها صحيح اجراي صرف را امكانات
ترتيب اين به.است امورخودشان در مردم مشاركت براي مناسبي
نظام يك ايجاد و حزبي برايعمل اجتماعي فرهنگي زمينههاي
.خواهدشد فراهم خودبخود سالم حزبي
شكل عامل مهمترين كه ميكند بيان شما گفتههاي:همشهري
و فرهنگي مناسب شرايط فقدان ما جامعه در حزب نگرفتن
كه ميكنيد تاكيد موضوع اين بر ديگر بهعبارت.است اجتماعي
يك نميتوانند نامناسب پرورش و چونآموزش دلايلي به ما مردم
كه شود مطرح سوال يك اينجا در است ممكن.بسازند حزبي جامعه
شكل براي شما كه توجيهي.است مسئلهمرتبط طرح چگونگي به
حكومتهاي معمولا كه است كرديد ، توجيهي بيان حزب نگرفتن
بيان خود جامعه در حزبي فعاليتهاي فقدان براي هم تمركزگرا
در چرا كه سوال بهاين پاسخ در هميشه حكومتها اين.ميكنند
شما بهتوجيه ندارد حزبيوجود آزاد فعاليت آنها جامعه
و فعاليتحزبي براي مساعد شرايط ما جامعه كه ميشوند متوسل
و داشت نخواهد واقعي معناي دموكراسي و ندارد را دموكراسي
.دارد زيانبار تبعات بالعكس
در مااست متفاوت بحث اصلا ببنيد ، نه ، :آرمين.
.است ديگري حوزه حوزه ، آن و ميكنيم صحبت حوزهديگري
و دمكراسي ايجاد از جلوگيري براي همواره نظامهاياقتدارگرا
متوسل توضيحاتي چنين به مردم سوي از حقحاكميت اعمال
لازم زمينههاي ايجاد براي كه است اين بنده اماسخن.ميشوند
خصوصيات ، جامعهاي در مردم حاكميت حق اعمال و برايدمكراسي
راهكارهاييمفيد چه ما جامعه همچون مشخص فرهنگي وويژگيهاي
.است كارآمد و
را حزبي نظام كه نيست اين منظور كردم عرض كه گونه همان
در اگر كه است اين مقصود بلكه كنيم تعطيل ثانوي اطلاع تا
حزبي نظام از اجتماعي فرهنگي عوامل دليل مابه جامعه
پيشرفت براي و نگذاريم دست روي دست چندانينميشود استقبال
خصوصيات با متناسب سالم دمكراسي ايجاد سياسيو توسعه پروژه
.كنيم جستجو را راهكارهايجديدي خود فرهنگي
بشود مرج و هرج به منجر دموكراسي ، همين اگر خب ، :همشهري
چه آنگاه شود ، تشنج باعث دموكراسي و حزبي فعاليت چه؟اگر
ميتوانگفت؟
دموكراسي تحقق براي ميكنم فكر من دليل همين به:آرمين
در هم شوراها ببينيد.بكنيم شروع شوراها از بايد ابتدا
هيچگونه اساسا اقتدارگرا نظام.هستند نهادهايمدني واقع
ما.نيست اين بحثمان الان ما رابرنميتابد مردمي نهاد
كه جامعه در دموكراسي تحقق بسترمناسب كه است اين بحثمان
است؟ كدام بكنند دموكراسي بتوانندتمرين مردم قالب آن در
مقطع اين در دموكراسي شيوههايمختلف ميان داريم ما يعني
حزبي نظام با متناسب ما واقعيتاجتماعي آيا -ميكنيم انتخاب
-حزبي نهادهاي از غير مدني نهادهايديگر با متناسب يا است
را حزبي نظامهاي كهجلوي نيست اين منظور ميكنم تاكيد
را مردم فقط اجازهنميدهيم حزب به ما اصلا بگوييم و بگيريم
هم را راه شما ميكنماگر عرض من.نه شورا ، در ميكنيم موظف
.شد نخواهد وخلاق شكوفا نظام يك ما حزبي نظام بگذاريد باز
مجوز اخذ مانعيبراي هيچ الانببينيد شما را الان واقعيت
يا هست موانعياگر و مشكلات يك حالا.ندارد وجود حزبي مناسب
مثلا.قانونياست جزئي ، مشكلات موانع اين هست اگر محدوديتي
سراصل نه است اسمش سر دعوايش آزادي نهضت الان حتي
.ميپذيرد دولت حال هر به هم را فعاليتش اصل.فعاليتش
طول در كه داده آمار كشور وزارت سياسي معاون شماببينيد ،
فعاليت مجوز سياسي تشكل و انجمن و حزب تعداد يكسالچه اين
واقعا تشكلها اين از تا چند ببينيد و برويد شما.گرفتهاند
واقعيت اين به توجه با كجاست؟ مشكل خوب هستند ، تشكلهايجدي
از بيشتر بگذاريد باز را فضا شما كه هم قدر اجتماعيهر
اگر.گرفت نخواهد پا محدود كوچك وتجمعهاي صنفي انجمنهاي
و خلاق و مطلوب حزبي نظام يك به ايننظام كه ميخواهيد شما
شورايي نظام من.بكنيد فراهم مقدماتشرا بايد برسد شكوفا
و شكوفا حزبي نظام يكچنين به رسيدن مقدمه عنوان به را
آماده ما كهمردم نيست اين من منظور و كردم مطرح فعال
را آنها فعاليتسياسي و ندهيم اجازه آنها به اصلا و نيستند
يانظام و دولت كنترل و نظر زير و خاص قالب يك در
.كنيم كاناليزه اقتدارگرا
قرار مدنظر را شورا تشكيل بايد كه ميگوييد شما:همشهري
و ايجاد اساسي ، موضوعات از يكي انتخابات درجريان.داد
اين بحث زمان آن در.بود آنها كردن ونهادينه احزاب تشكيل
و داد شكل بايد را حزبي فعاليت ازانتخابات ، پس كه بود
خواهد حزبي فعاليت براي فضا كردن همآزاد دولت جهتگيري
نبايد اول گام در دولت كه معتقدهستيد الان شما اما.بود
اگر.كند آغاز شوراها از استكه لازم و برود حزب سراغ به
.حزب از نه كند شروع ازشورا جامعه بايد شود ، گفته دقيقتر
.شود شورا متوجه ازحزب و يابد تغيير موضع بايد واقع در
در كه نيست تغييررويكردي معناي به امر اين شما نظر به آيا
ميشد؟ مطرح جمهوري رياست انتخابات دوره
كه تاملي:گفت اينطور بتوان يا بشود شايد:آرمين.
در ما ببينيم.برنامههاست سطح در و رويكرد در دارم بنده
ميخواهد دولت كه است اين بحث.ميكنيم صحبت داريم چهسطحي
در مردم يافته سازمان حضور و مدني نهادهاي تقويت درجهت
گونه هر.كند سياستگذاري و برنامهريزي مشاركت و عرصهسياست
و باشد جامعه شرايط به معطوف ميبايد توفيق سياستيبراي
ايدهها بهترين شما.بكند لحاظ را اجتماعي -فرهنگي واقعيات
اجتماعيتان واقعيات با اگر باشيد داشته كه راهم اهداف و
ما برنامه ، يك برايبكنيد محققش نباشدنميتوانيد سازگار
واقعيت.كنيم بررسي را اجتماعيمان و واقعيتهايفرهنگي بايد
كه است گونهاي به حاضر حال در ما اجتماعيجامعه و فرهنگي
برنامهريزي گونهاي به بايد پس پانميگيرد ، آن در حزبي نظام
.برداريم را آنموانع و مشكل آن كه بكنيم
بنابر.بكنيم حفظ جامعه در را آن و باشيم پايبند و ملتزم
كه است اين من نظر بكنيم صحبت سياستها سطح در اگر اين
در كه را سرمايهاي و انرژي و توان اينكه بهجاي دولت
و ببندد كار به حزبي نظام بسط اصطلاح به درجهت دارد اختيار
نهادهاي در بايد را سرمايه و توان بگيرد ، همين اندك نتيجه
در كه مثلاشوراها ديگر بسترهايمشاركتعمومي و مدني ديگر
ظرفيتها در ما جامعه در.ببندد بهكار دارد زمينه ما جامعه
با مردم دارد سابقه و زمينه نظامشورايي محدودتر اشكال و
در سنگين تاوان پرداخت ودغدغه نگراني و هستند آشناتر آن
.ندارند را آن در شركت ازاي
مانند و مساجد شوراهاي محلي ، شوراهاي مثل شورايي نظام در
سختي تاوان دارند تجربه زمينه آن در ما مردم كه اينها
مردم اگر تدريج به قالبها اين در.است نشده پرداخت برايش
دموكراسي و بكنند اجتماعي عمل و بشوند سازماندهي و بيايند
جامعهشان و خود سرنوشت به نسبت حساسيتشان و كنند تمرين را
بشود ، بيشتر اجتماعي و جمعي عمل از چنينشكلي يك قالب در
.شد خواهد حل خود به خود من نظر احزاببه مسئله و مشكل آن
|